°|🌹🍃🌹|°
#زندگی_به_سبک_شہـدا🌹
#سر سفره عقد...💕
اونقد #ذوق زده بود...😍
که #منو هم به #هیجان می آورد...☺️
وقتی #خطبه جاری شد و بله رو گفتم...💑
#صورتمو چرخوندم سمتش...👰
تا بازم اون #لبخند زیبای😊 #همیشگیشو ببینم...👀
اما به جای اون لبخند زیبا...
#اشکای شوقی رو دیدم...😂
که با #عشق تو چشاش حلقه زده بود...
#همونجا بود که خودمو...#خوشبخت ترین زن دنیا دیدم...👸
#محرم که شدیم...💞
#دستامو گرفت💁 و #خیره شد به چشام...👁
#هنوزم باورم نمیشد...🙂
بازم پرسیدم:"چرا من…؟"
از #همون لبخندای دیوونه کننده😍 تحویلم داد و گفت...
"تو #قسمت من بودی و من قسمت تو..."💕
#قلبم❤️ از اون همه خوشبختی...
#تند تند می زد و...
#فقط خدا رو شکر می کردم...🙏
به #خاطر هدیه عزیزی که بهم داده بود...👨💖
#هر روزی که از عقدمون💍 می گذشت...
#بیشتر به هم عادت می کردیم...💏
طوری که حتی...
#یه ساعتم نمی تونستیم بی خبر از هم باشیم...
#هیچ وقت فکرشو نمی کردم...
تا این #حد مهربون و احساساتی باشه...😊😍
به #بهونه های مختلف و#اسم کادو🎁 می گرفت و...
#غافلگیرم می کرد...😉
#به_روایت_همسر_شهید_مهدی_خراسانی 🕊
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
📚 #داستان_شب
میگویند روزی #مرد کشک سابی نزد #شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی #شکوه نمود و از او خواست تا #اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او میگوید اسم اعظم از #اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او #دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه #شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب میرود و #پاتیل و پیاله ای میخرد شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون #کار و بارش رواج میگیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و #کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود #بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز میکند و مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کار مرد کشک ساب #کساد میشود.
کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ چون از چند و چون #کارش خبردار شده بود به او میگوید: «تو راز یک فرنیپزی را #نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ #برو همون کشکت را بساب.»ه
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#داستان_شب
داستان مرتاض هندی و امام زمان عج!
. استاد ما #حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر #سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان رو زبان خود ایشون شنیدیم
آیت الله کشمیری میفرمود در #هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر #اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که #طرف زندهس یا مرده و کجا دفنه. #ازش چند نفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا #آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم #زندهس یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و #زبان هندی رو بلد بود
این مرتاض این توانایی رو داشت که #بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو #کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم #مادرش هم مثلا فاطمه. ولی این شخص میفهمید #معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که #شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا #روی خاک هست یا زیر خاک
آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش #درباره امام زمان(عج) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. #گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت #چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این #اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان #محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید #نرجس بگیم نه حضرت زهرا(س)
به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس. دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه #مکث، رنگ و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت #چندبار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟
اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری #شروع کرد به گریه کردن
به مرتاض گفتیم این #امام زمان ماست. گفت هرجای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، #همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه
اللهم عجل لولیک الفرج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
@HouseiniyehDelrishدکتر میرزایی.mp3
زمان:
حجم:
20.54M
🎙#فایل_صوتی
#استاد_میرزایی
◀️ اهمیت #اسم در اسلام
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
این پیام را منتشر کنید...
❤️ @mojaradan