eitaa logo
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
228 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @fattemeh0606 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️تحلیل گفتمان ادبی خطبه های حضرت زینب (س) 🔘ویژگی های ساختاری خطبه حضرت زینب(س) در کوفه ✔️همانطور که بیان شد حضرت زینب(س) با به کارگیری اسلوب قرآنی و استفاده از صنعت های ادبی در گفتار خود از جمله تشبیه؛ جهت بیدارگری کوفیان پرداخته است. 🔰تشبیه: ▪️او کمرعی علی دمنة أو کفضّة علی ملحودة. ➖[شما مانند گیاهان مزبله ها هستید که قابل خوردن نیستند و مانند نقره ای هستید که زینت قبورند.] 📎سپس حضرت زینب مثال دیگری ذکر کرده و فرمودند: «أو كفضَّة على مَلْحُودَة» : يا همچون جنازه دفن شده ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند. «لحد»، به معنی قبر و ملحوده به معنی جنازه ای است که در قبر مدفون شده باشد. وقتی بر قبر یک انسان منحرف و بی دین تزئینات نقره ای بگذارند ظاهری زیبا پیدا خواهد کرد اما جنازه ای که در درون قبر است مرداری متعفن است، اهل کوفه نیز در ظاهر اهل تمدن و فرهنگ بودند اما در باطن به مانند همان مردار، مجمع همه سیئات اخلاقی همچون نقض عهد و غدر و خیانت و... بوده اند که چنان پرونده سیاه و سوابق رسوایی را برای آنان رقم زده است. 🖊در نسخه دیگری نیز آمده است. «كقَصَّة على مَلْحُودَة»: مانند گچکاری روی قبر قصه به معنی گچ است که در گذشته به عنوان ملاط در ساختمان سازی به کار می رفته است. (قَصَّه یکی از کلماتی است که معنی گچ می دهد،) 🔘خوب اگر روی قبری را با گچ سفید کردند و ظاهر آن زیبا شد این ظاهر زیبا که مردار پوسیده متعفن مرد یا زن خبیثی را درون خود جای داده است چه فایده ای می تواند داشته باشد ؟!! از بعضی کتابهای تاریخی چنین استفاده می شود مردمی که به تماشای اسیران آمده و شنونده سخنان زینب کبری(س) بودند به سه دسته تقسیم می شدند: ۱ - نیروهای نظامی تحت فرمان ابن زیاد 2- افراد بی طرف 3- کسانی که تحت تأثیر کلمات خطبه حضرت زینب(س) قرار گرفته و شروع به گریه کرده بودند. 🔴و چرا چنین نباشد که صدایی شبیه صدای حضرت امام امیرالمؤمنین(ع) را از دهان دختر شجاع وی می شنیدند. ✔️شاید هم این خطبه در یکی از میدانهای بزرگ کوفه ایراد گردیده بود که بیشترین حد ممکن جمعیت را از شنونده، تماشاگر، کسانی که در دو طرف راه ایستاده بودند و کسانی که در بالای بام خانه های خود به تماشا نشسته و به سخنان آن حضرت گوش فرا داده بودند، در خود جای داده بود. @mola_amiralmomenin_as
✔️تاکتیک های نظامی، تبلیغی در 🔘روش هاى روانى، تبليغى ٦- «بهره‌گيرى عاطفى»: از آنجا كه حسين بن على «ع» را مردم به عنوان فرزند پيامبر و فاطمه «ع» مى‌شناختند، وى از اين موقعيّت و زمينۀ عاطفى خود در دلها، چه براى جذب نيروى يارى دهنده، چه براى سلب انگيزۀ جنگ از دشمن و چه براى افشاگرى نسبت به ماهيّت سلطۀ حاكم استفاده كرد. اين شيوه، هم توسّط‍‌ خود امام، هم از طريق حضرت زينب(س)، امام سجاد(ع)و ساير اهل بيت(ع)انجام مى‌گرفت. حتى پوشيدن برد، زره و عمامۀ پيامبر«ص» و برگرفتن ذو الفقار و يادآورى خويشاوندى خود با پيامبر خدا نيز، در تحريك عواطف دينى نيروهاى دشمن مؤثّر بوده و به عنوان يك شيوۀ تبليغاتى و روانى قابل توجه است. ٧-«اتمام حجّت»: براى بستن راه هر گونه عذر و بهانه و توجيه و تأويل، آن حضرت مكرر اقدام به «اتمام حجّت» كرد، هم براى بازداشتن دشمن از كشتن او، هم براى پيوستن افراد به جبهۀ حق. در اين اتمام حجّت، گاهى هم تكيه روى حسب و نسب خويش مى‌كرد. مثلا در خطبۀ صبح عاشورا، براى متزلزل ساختن انگيزۀ دشمن، بر اين نسب تأكيد مى‌شد كه: «فانسبونى فانظروا من انا؟... الست... الست...» بنگريد كه من كيستم‌؟ آيا من آن نيستم كه.... اينها هر شبهه‌اى را رفع و دفع مى‌كرد و دشمن را خلع سلاح مى‌نمود. ٨- «آماده‌سازى»: ياران و اهل بيت خود را از نظر روانى آماده مى‌ساخت كه با حادثۀ عاشورا شجاعانه رو به رو شوند و با سخنان و خطابه‌ها، روحيۀ شهادت طلبى در ياران، و صبر و تحمّل در بستگان ايجاد مى‌كرد و هرگونه «ابهام» در مسير و هدف و سرانجام را مى‌زدود. 📓فرهنگ عاشورا، نوشته جواد محدثی. @mola_amiralmomenin_as
✔️ 🔘 يا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ لَقَدْ عَظُمَتِ‌ الرَّزِيَّةُ‌ وَ جَلَّتِ‌ الْمُصِيبَةُ‌ بِكَ‌ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ‌ أَهْلِ‌ الْإِسْلَامِ‌ وَ جَلَّتْ‌ وَ عَظُمَتْ‌ مُصِيبَتُكَ‌ فِي السَّمَاوَاتِ‌ علي جميع اهْلِ‌ السَّموات ترجمه: يا ابا عبدالله بى ترديد اين گرفتارى دردناك خيلى بزرگ و بسيار غمبار بود و اين مصيبت بزرگ شما بر ما و بر تمامى ملت اسلام خيلى سنگين و دردناك شد و نيز در آسمانها مصيبت شما براى اهل و ساكنان آسمانها خيلى بزرگ و سنگين واقع شد. ⁉️بزرگى مصيبت و گرفتارى يعنى چه‌؟ ✔️بزرگى مصيبت و دلخراش بودن حادثه كربلا بصورت زير قابل فهم و بيان مى‌باشد. شخصيت و جايگاه بسيار والا و مطهر امام حسين(ع) در نزد خدا و انبياء و فرشتگان مقرب و تمام مخلوقات اعم از آسمانها و زمين و اهل آنها و ... بقدرى بزرگ و مورد احترام است كه همگى در مصيبتش عزادار او بوده و برايش گريه كرده‌اند و اين شخصيت بسيار نورانى و روحانى امام معصوم، آخرين يادگار اهل كساء مى‌باشد زيرا وجود مباركش در ذهن مردم، پيامبر و اميرالمومنين و فاطمه زهرا و امام مجتبى(ع) را نشان مى‌داد. ✔️عبيد الله بن فضل از امام صادق(ع) پرسيد چطور شهادت امام حسين(ع) از تمامى مصائب بزرگتر و روز غم و اندوه و گريه است در حاليكه رحلت پيامبر(ص) و شهادت حضرت فاطمه(س) و اميرالمومنين(ع) و امام حسن(ع) به پاى آن نمى‌رسد؟ حضرت فرمود: مصيبت روز شهادت امام حسين(ع) از همه آنها بزرگتر است زيرا اصحاب كساء كه در نزد خدا از همه مخلوقات عزيزتر و گرامى تر هستند و تعدادشان پنج نفر بود وقتى كه رسول خدا(ص) رحلت نمود اميرالمومنين و حضرت زهرا و حسنين(ع) زنده بودند و وجودشان براى مردم زمينه صبر و شكيبائى بوده و در شهادت هر كدام كسى از آل كساء وجود داشت ولى با شهادت امام حسين(ع) ديگر براى مردم وضعيت دردناك گرديد چون زنده بودن حضرت، بمنزله زنده بودن همه آنها بود و با رفتنش همه آنها هم رفتند و روى همين جهت روز شهادتش از بزرگترين روزهاى مصيبت است. عبدالله پرسيد: آيا وجود امام سجاد(ع) بعد از ايشان چنين زمينه را فراهم نمى‌كرد؟ امام فرمود: حضرت على بن الحسين(ع) امام و حجت خدا بر مخلوقات بعد از پدر و اجدادشان مى‌باشد ولى او پيامبر(ص) را ملاقات نكرده و از ايشان چيزى نشنيده و علم ايشان از پدرش و از جدش به ارث رسيده است اما مردم هر وقت يكى از اهل كساء را مى‌ديدند بياد سفارشات رسول خدا(ص) در حق آنان مى‌شدند و لذا روز شهادتش مصيبت بزرگ و دلخراش است. @mola_amiralmomenin_as
🔘ويژگى‌هاى 6️⃣جهالت و نادانى(2) 🔘 پايبندى جاهلانۀ به شريعت، خود خطرساز بود، و آنان به سبب نادانى‌شان با ظاهر ديندارانه‌شان، ضربه‌هايى سنگين و كمرشكن بر حق و عدالت وارد كردند. ◀️امام(ع) دربارۀ آنان فرمود: ♦️بسيار عبادت‌كننده بدون فهم [عميق]، مانند خر آسياست كه به دور خود مى‌گردد، و راه به جايى نمى‌برد. ⏺جهالت و نادانى سبب شده بود تا آنان رويكردى و داشته باشند. آنان بر خود تنگ و سخت مى‌گرفتند و با ديگران به تندى و خشونت رفتار مى‌كردند. ◀️امام باقر(ع) در اين‌باره فرمود: ♦️دين، گسترده و باز است، ولى خوارج به سبب جهالت و نادانى‌شان، آن را بر خود سخت و تنگ ساختند. ◀️جهالت و نادانى ، قدرت تشخيص درست را از آنان مى‌گرفت، به گونه‌اى كه راحت فريب مى‌خوردند و در آن باقى مى‌ماندند. ⏪پس از جدايى ، امام(ع) در سخنانى به آنان، بر سر نيزه شدن قرآن‌ها و موضعگيرى ايشان و خود را يادآور شد، و با بيان آن‌چه در آن روز گفته بود، تلاش كرد آنان را متوجّه جهالت و نادانى‌شان كند تا شايد به خود آيند: ♦️من به شما گفتم: ... به بانگ هر بانگ‌دهنده‌اى گوش نسپاريد، كه اگر پاسخش دهند، گمراه سازد، و اگر به خود رهايش كنند، خوار گردد. ◀️اگر در حجاب جهالت و نادانى گرفتار نبودند، اين‌گونه هشدارهاى امام(ع) كافى بود تا در آن دامى كه برايشان پهن شده بود، فرو نروند. 🔴«خطر جهالت اين گونه افراد و جمعيت‌ها بيش‌تر از اين ناحيه است كه ابزار و آلت دست زيرك‌ها قرار مى‌گيرند و سدّ راه مصالح عاليه اسلامى واقع مى‌شوند. هميشه منافقين بى‌دين، مقدّسان احمق را عليه مصالح اسلامى برمى‌انگيزند. اين‌ها شمشيرى مى‌گردند در دست آن‌ها و تيرى در كمان آن‌ها.» ✔️ اميرمؤمنان على(ع) در اين‌باره فرمود: ♦️«همانا شما بدترين مردميد. شما تيرهايى هستيد در دست كه از وجود شما براى زدن نشانۀ خود استفاده مى‌كند، و به وسيلۀ شما مردم را در حيرت و و مى‌افكند. 📓کتاب "دامگه شیطان"، اثر مصطفی دلشاد تهرانی. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#صحابه_ایرانی_پیامبر_اکرم_ص #بخش_نهم 🔰 جوان ايرانى در اُحد از اين فرد، تنها در غزوه احد (سال سوم
🔰 سعدبن‌خوله در برخى منابع، او ايرانى‌تبار و در برخى منابع ديگر، يمنى معرفى شده است. بى‌شك ايرانيان بسيارى در آستانه ظهور اسلام، در يمن ساكن بودند و به «ابناء» شهرت داشتند. شايد «سعد» يكى از آنان بوده باشد. «ابن‌حجر» از قول «ابن‌هشام» بيان مى‌كند كه «سعدبن‌خوله» ايرانى بود و با بنى‌عامر در مكه هم‌پيمان شد. «ابن‌عبدالبر» نيز براساس نقل قولى، درباره «سعدبن‌خوله» مى‌گويد: «كان من عجم الفُرس». وى را عامرى مى‌دانند؛ چون از موالى «وهب‌بن‌سعد» يا مولاى «ابى‌رهم بن عبدالعزى» از «بنى‌عامربن‌لؤى» از عرب عدنانى بود. در روايت است كه سعد در هجرت دوم گروهى از مسلمانان به حبشه حضور داشت. در صورت صحت اين گزارش، سعد را مى‌توان از مسلمانان نخستين دانست. همچنين او در غزوات «بدر»، «احد»، «خندق» و ديگر غزوات رسول خدا (ص) حاضر بود. جز «طبرى» كه سال درگذشت سعد را هفتم هجرت دانسته است، ديگران وفات وى را در سال دهم هجرت و در حجة الوداع ثبت كرده‌اند. سعد شوهر «سبيعه‌اسلميه» بود. اطلاعات ديگرى از او در دست نيست. گفتنى است كه ميان صحابه، چند نفر با نام سعدبن‌خوله يا خولى هستند؛ چنان‌كه «ابن‌عبدالبر» و «ابن‌اثير» و برخى ديگر از مشهورترين صحابه‌نگاران در كتاب‌هاى خود، مدخلى به نام سعدبن‌خولى اختصاص داده‌اند و او را مولاى «حاطب‌بن‌ابى‌بلتعه» معرفى و از او با تعبير «قيل هو من الفُرس» ياد كرده‌اند. در اين روايات اختلافى نيست كه سعد با اصحاب و مسلمانان ديگر، در نبرد بدر، حضور داشت. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#مبانى_قرآنى_خطبه_فدكيه ✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم فاطمه عليها السلام پس از
✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم خلاصه، از آن خداوند است، و لك الحمد، آهنگ نيايش ذوات مقدس معصومين عليهم السلام است. اميرالمؤمنين عليه السلام در تبيين اين حقيقت مى‌فرمايد: «وَ لَا يَحْمَدُ حَامِدٌ إلَّا رَبَّهُ‌؛ (نهج البلاغه، خطبه 16) ولى ، چنين نيست و در فرهنگ دينى و قرآن چنين آمده: *أَنِ‌ اشْكُرْ لِي وَ لِوٰالِدَيْكَ‌* (لقمان: 14) كه دستور شكر غير خدا آمده است. با وجود اين تفاوت، فروغ «حمد» بر شكر نيز مى‌تابد و در رواياتى اين حقيقت نمايان است. ✔️بارى، در واقع ، يكى از مصاديق است و واژه از جوامع‌الكلمى است كه چون آفتاب فروغش فراگير است . ⁉️اكنون جاى اين پرسش است كه فاطمه عليها السلام كه در ابتدا با «حمد» مقام خدا را ستايش نمود اكنون چرا باز با واژه‌ى شكر آن مقام را مى‌ستايد و سپاسگزارى مى‌كند؟ آن كه، تابش شكر فاطمه از دو منظر پديدار است؛ نخست آن كه فاطمه است با آن روح عرشى و آسمانى مقام حمد و سپاس خدا طراوت روح اوست. او كه حبيبه‌ى خدا و فانى در عشق و محبت خداوند است؛ آن گاه كه پدر به او مى‌گويد: «فاطمه جانم! اينك جبرئيل در كنار من است و از سوى خدا پيام آورده كه فاطمه هر چه از خدا مى‌خواهد بخواهد كه خدا به او عطا مى‌كند»، در پاسخ مى‌گويد: «شَغَلَتْنِى عَنْ‌ مَسْأَلَةٍ‌ لَذَّةُ‌ خِدْمَتِهِ‌، لَا حَاجَةَ‌ لِى غَيْرُ النَّظَرٍ إِلى وَجْهِهِ‌ الْكَرِيم فِى دَارِ السَّلَامِ‌» . و نيز آن حضرت در نيايش خود مى‌گويد: «وَ أَسْئَلُكَ‌ لِذَّةَ‌ النَّظَرِ إلى وَجْهِكَ‌» و نيز: «وَ أَسْئَلُكَ‌ النَّظَرَ إلى وَجْهِكَ‌، وَ الشَّوْقَ‌ إلى لِقَائِكَ‌» و نيز چنين نيايش مى‌كند: «أَللّهُمَّ‌ اجْعَلْنَا مِمَّنْ‌ كَأَنَّهُ‌ يَرَاكَ‌، إِلى يَوْمِ‌ الْقِيَامَةِ‌ الَّذِى فِيهِ‌ يِلْقَاكَ‌، وَ لَا تَمُتْنَا إلَّا عَلى رِضَاكَ‌» فاطمه عليها السلام بر افق برين «لِقاء» مى‌درخشد، مقامى كه از آنِ‌ «خاص‌الخواص» است. مقامى كه فروغ آن در قرآن مى‌درخشد و افزون بر بيست مرتبه از اين افق پرده‌بردارى شده و واژه «لقاءاللّه» نورافشانى كرده است. ⁉️به راستى مقام «لقاءاللّه» كدام است‌؟ ⁉️آيا همان مرگ است آن گونه كه بعضى گفته‌اند يا آن كه مقام لقاء روح بر مشرق نور حضرت حق است و ملاقات جان عاشق با خداوند، همان وصول و زيارت و نظر بر وجه اللّه و ديدن قلب است؟ ♻️به هر روى، اين مقام لقاء و زيارت الرحمن است كه بر اين افق ذوات خاص «حجج‌اللّه» مى‌درخشند. شگفتا! اين چه مقام و مرتبتى است‌؟ آنان كه خود، وجه‌اللّه و اسم اعظم پروردگارند و آنان كه از پرتو نورشان خداوند بهشت و نعمت‌هاى آن را آفريد. اين مقام لقاء است نه ديدار بهشت و حورالعين. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
(ع) 🔰10- اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: *بشّر مال البخيل بحادث او وارث* «مال بخيل را به آفتى از روزگار يا ميراث خوران بشارت بده.» ♻️بشارت خبر مسرّت بخش است، و تبشير القا كردن آن خبر به كسى است كه شادمانى را تعقّل مى‌كند و در اين جا «مَجاز» است براى ترساندن به صورت تهكّم و زور و مقصود از حادث بلاى آسمانى از جايى است كه مورد علم و گمان نمى‌باشد مانند غرق شدن و آتش سوزى و مصادره شدن و جز آن، و بخل، اخلاقى است كه موجب مى‌شود مرد مال خود را از بخشيدن در راه خير نگاه دارد، و ضدّ آن اسراف و نادانى است. يعنى كسى كه مال خود را در راه خير چه به صورت واجب يا احسان نبخشد ناگزير به وسيلۀ بلايى كه گمان ندارد از بين مى‌رود، يا پس از او براى وارثانش مى‌ماند و حسابش بر عهدۀ اوست، و تعلّق گرفتن بشارت و ترساندن به مال «مَجاز عقلى» است چون مژده و بيم دادن در حقيقت به كسى كه شادمانى و غم را تعقل نمى‌كند تعلّق نمى‌گيرد. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#رفتارشناسی_امام_علی_در_آیینه_تاریخ 🔰3_ حضرت علی(ع) در مدینه اگر چه جنگ با يهوديان در شهر مدينه
🔰3_ حضرت علی(ع) در مدینه غزوه «حنين» آخرين جنگ با بت‌پرستى در منطقۀ حجاز بود. و جز منطقۀ طىء كه در فلس قرار داشت آثارى از بت‌پرستى بر جاى نمانده بود كه رسول خدا(ص) از بين بردن آن را به على(ع) واگذاشت. سال نهم هجرى بود كه على(ع) در رأس يكصد و پنجاه نفر از انصار عازم آن ديار شد...مسلمانان با طلوع فجر،بر محلۀ آل حاتم هجوم بردند و فلس را ويران كردند ١.مطلب قابل توجه اين است كه غالب افراد اين سريه از انصار بودند ولى رابطۀ بسيار مستحكمى ميان آنان و على(ع) به وجود آمده بود.كه جلوه‌هاى آن تقريبا دو سال بعد از«سقيفه»نمايان شد و افراد آن به طرفدارى از على(ع)برخاستند. آنها در موقعيتهاى ديگرى نيز چنين كردند و همين امر موجب شد تا در آغاز خلافت على(ع)اين افراد جزء دستياران اصلّى او باشند. البته در غزوه«تبوك» كه چند ماه پس از نبرد فلس به فرماندهى رسول خدا(ص) انجام گرفت،على(ع)و هم پيمانان انصارى او شركت نداشتند. غزوۀ تبوك پس از جنگ«موته» شالودۀ انتشار اسلام در سرزمين شام را بنا نهاد. گروهى عقيده دارند كه مستثنى كردن على(ع)از مشاركت در اين نبرد كه همۀ بزرگان مهاجر در آن حضور داشتند،به خاطر آماده شدن او براى يك مأموريت سياسى ديگر بود؛و همچنين نشان دهندۀ اين است كه رسول اكرم(ص)تمايل داشتند كه انصار نيز در اين مورد نقش داشته باشند چون يكى از رهبرانشان به نام محمد بن مسلمه را در مدينه جايگزين خود كردند ٢. گرچه از ديدگاه ديگر عدم حضور حضرت على(ع)در غزوه تبوك با اين تفسير همخوانى ندارد، به ويژه كه حمله‌اى در اين سطح، مشاركت جنگاور بزرگى همچون على(ع)را ضرورى مى‌ساخت.اين لشكركشى در واقع با هدف جنگ با حكومت بيزانس در شام صورت نگرفت،بلكه بيشتر متوجه قبيله‌هاى عرب ساكن در آنجا و ايجاد گفتگو با آنها براى مهيا كردن زمينۀ ورودشان به اسلام انجام گرفت. لذا همانند غزوۀ فتح-مكه-به تبليغ و تظاهر دين جديد در خارج از حجاز و تلاش براى تثبيت حضور آن در منطقه در برابر قبيله‌ها و بيزانس مى‌پرداخت. در اين مورد نمى‌توانيم وجود يك دليل اساسى و جدى براى عدم حضور على(ع) در غزوۀ تبوك را كه با تصميم شخص حضرت رسول(ص)انجام پذيرفت،منكر شويم. در روايتهاى متعدد تاريخى به تحرك مجدد منافقين در مدينه اشاره شده است. 📗کتاب رفتارشناسی امام علی(ع) در آیینه تاریخ؛ نوشته ابراهیم بیضون؛ مترجم: علی اصغر محمدی سیجانی @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#پیروان_غدیر_در_گذر_تاریخ #بخش_نهم 🔶پیروان غدیر در ایام خلافت ابوبکر شیعیان بعد از وفات رسول خدا
🔶پیروان غدیر در ایام خلافت عمر بن خطّاب عمر بن خطاب با توجه به نقش مهمّی که در دوران خلافت ابوبکر داشت، به خلافت رسید و بدین جهت با مخالفت رو به رو نشد. حضرت علی علیه السلام و شیعیان با این اقدام مخالف بودند، امّا بیعت سریع مردم، فرصتی براي مخالفت امام و شیعیان باقی نگذاشت. سابقه رفتار تند عمر در دوران خلافت ابوبکر، زمینه هرگونه مخالفت عملی را منتفی می ساخت. حضرت علی علیه السلام اگرچه میراث خویش را برباد رفته و خود را شایسته رهبري می دانست، ولی براي حفظ موقعیت حسّاس جهان اسلام، هم چنان سکوت توأم با بیان حقّ و حقیقت، و تذکّر به حقانیت خود را ادامه می داد. شیعیان نیز همانند امیرالمؤمنین علیه السلام سکوت معناداري داشتند، آن ها اگرچه سکوت کرده و به جهت و دست به اقدامی عملی علیه حکومت وقت نمی زدند ولی با بیانات خود با آنان مخالفت می ورزیدند. عمر بن خطاب در مجلسی گفت: دلیل قریش در انتخاب نکردن علی علیه السلام به خلافت این بود که آنان کراهت داشتند خلافت و نبوت در یک خاندان جمع شود. ابن عباس که در آن مجلس بود در برابر این سخن عمر موضع گیري کرده، خطاب به او فرمود: قریش نسبت به آنچه که خداوند نازل کرده بود، کراهت داشتند. @mola_amiralmomenin_as