eitaa logo
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
228 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @fattemeh0606 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ در سپهر فکری (ره) و 🔷حضرت على عليه السلام درباره پيشرفت و توسعه جامعه در سايه اختلاف آرا مى‌فرمايد: 💠«اضربوا بعض الرّاى ببعض يتولد منه الصواب؛ آراى مختلف را بر يكديگر عرضه بداريد تا از تضارب آنها به ديدگاه صواب دست يابيد». 📘غررالحكم و درر الكلم، ص 158. 🔷ايشان براى دست‌يابى به نظر صائب، طريقى جز تضارب آرا را چاره‌ساز نمى‌داند و در سخنى ديگر مى‌فرمايد: 💠«من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء؛ هر آن كس كه ديدگاه‌هاى مختلف را دريابد و درك كند، بر نقاط‍‌ اشتباه او در انديشه و عمل خويش آگاه مى‌شود». 📘نهج البلاغه، ح 173. 🔷حضرت امام خمينى رحمه الله نيز وجود ديدگاه‌ها و سليقه‌هاى مختلف را وسيله پويايى مى‌داند و مى‌فرمايد: 💠 «اين مسئله روشن است كه بين افراد و جناح‌هاى موجود و وابسته، اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سياسى است... و به همين‌خاطر است كه من آنان را تأييد مى‌نمايم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان براى كشور و مردم مى‌سوزد و هر كدام براى رشد اسلام و خدمت به مسلمين طرح و نظرى دارند كه به عقيده خود موجب رستگارى است.» 📘صحيفه امام، ج 21، ص 178. با اين حال، اختلاف با تمام آثار و فوايدى كه دارد، بايد چارچوب ضوابط‍‌ مشخصى داشته باشد. 💠اين موارد را مى‌توان چنين برشمرد: 1. برنخاستن اختلاف‌ها از انگيزه نفسانى 2. جايز بودن وفاق در اصول و اختلاف در روش 3. پاى‌بندى همگانى به قانون @mola_amiralmomenin_as
✔️پراكندگى ايرانيان در جزيرة العرب در آستانه ظهور اسلام هنگامه ظهور اسلام در بزرگ‌ترين شبه جزيره جهان كه حدود سه ميليون كيلومتر مربع وسعت داشت و خاستگاه نژاد سامى، يعنى عرب بود، گروه‌هايى از ملت‌هاى گوناگون، به انگيزه‌هاى مختلف يا به عنوان برده و موالى، در اين سرزمين بزرگ ساكن بودند. از ميان آنان، تعداد قابل توجهى نيز از ايرانيان بودند كه در مناطق مختلف سرزمين عرب سكونت داشتند. گفتنى است كه از حدود يك قرن پيش از ظهور اسلام، بخش‌هايى از جنوب جزيرة‌العرب، يعنى يمن و بخش‌هايى از شرق آن، در قلمرو دولت ساسانى بود. در اين بخش‌ها افزون بر عرب، ايرانيانى نيز زندگى مى‌كردند. برخى از همان‌ها با هجرت رسول الله (ص) به مدينه و فراگير شدن دعوت آن حضرت، مسلمان شدند. عمده‌ترين مناطق جزيرة‌العرب كه ايرانيان در آستانه ظهور اسلام درآن ساكن بودند، از اين قرار بود: 1. یمن 2. بحرین. 3. بندر جده 4. مناطق دیگر: یثرب(مدینه) _ مکه مکرمه @mola_amiralmomenin_as
✔️پرتو اول 🔘فلسفه خداشناسى ⁉️چرا حضرت فاطمه(س) از حمد بر نعمت‌هاى خدا آغاز مى‌كند؟ بايد گفت آن بزرگوار مى‌خواهد از دين و اركان آن توحيد و معرفت و معارف الهى سخن بگويد، بايد در آغاز اشاره‌اى به فلسفه نموده و پرده از چهره اين حقيقت بردارد. به راستى چرا ما بايد خدا را بشناسيم و ساحتش را ستايش نماييم، چون خداوند است و سپاس منعم فرياد و آهنگ روح آدمى است. اين حكم عقل و داورى وجدان است. از سوى ديگر، مى‌خواهد در پرتو اين سخنان گرد بيدارى به چشمان به خواب رفته مسلمانان بيافشاند، آنان كه به يك باره به همه‌ى حقايق گذشته پشت كرده و در انجمنى نظام رهبرى اسلام را دگرگون ساخته و بدعتى بزرگ آفريده‌اند. بنابراين بايد از نعمت رسالت و بركت هدايت پدر بگويد و از نعمتى بزرگ كه همه نعمت‌ها به طفيل وجود اويند سخن بگويد، او مى‌خواهد مسلمانان را به پيامبر رحمت باز گردانده و از عزت‌آفرينى آن رسالت براى آن جمع پرده بردارد: مگر در پرتو نعمت رسالت آن حضرت، شما به آن همه شكوه و عزّت نرسيديد؟ مگر آن حضرت شما را از خاك بر آسمان كرامت و عزّت قرار نداد؟ مگر آن شعله‌هاى خشم و جهل و كين را در ميان شما خاموش نساخت‌؟ پس چرا حرمت اين نعمت بزرگ را پاس نمى‌داريد؟! و چرا نسبت به اين نعمت بزرگ قدر ناشناسيد؟ بنابراين بايد از نعمت‌هاى الهى بگويد و خداى را به پاس همه نعمت‌ها و به خصوص نعمت‌هاى معنوى كه اوج آن در رسالت رسول خدا(ق) بدرخشيد و تجلى اعظم رخ داد بيان نمايد. به هر روى، آن از حمد شروع مى‌كند، واژه مقدسى كه افزون بر 60 مورد اين واژه و مشتقات آن در قرآن استعمال شده است و بر آفاق روشنى مى‌درخشد. ✔️الفاظ‍‌ «حمد»، «مدح»، «ثناء» و «شكر» گرچه از نظر معنا به هم نزديكند، ولى مرادف هم نمى‌باشند و تفاوت لطيف و دقيقى با يكديگر دارند. چنان كه در زبان فارسى نيز واژه‌ى «سپاس» كه معادل شكر است با واژه‌ى «ستايش» كه معادل حمد است با هم متفاوتند گر چه به ظاهر مرادف هم پنداشته شده‌اند. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#شرح_بر_صد_کلمه_امیرالمؤمنین_(ع) #بخش_اول 🔰1- اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: *لو كشف الغطاء عنى
(ع) 🔰2- اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: *النّاس نيام، اذا ماتوا انتبهوا*، «مردم خوابند چون بميرند بيدار شوند.» ✅شارح گويد: ظاهرا لام در (الناس) براى استغراق است چون براى هر يك از افراد آدمى تا در دنياست حالت غفلتى وجود دارد بنا بر اين دو به نظر نمى‌آيد كه در آن حالت براى صاحبان كشف و شهود غفلتى مناسب با حال خود عارض گردد چنان كه پيامبر با گفتار خود به آن اشاره فرموده است: همانا پرده و حجابى بر روى قلبم قرار مى‌گيرد، تا آخر حديث. ♻️معناى سخن اين است كه: همۀ مردم تا زمانى كه در زندگى فانى و نيروهاى پايان پذير دنيا هستند نسبت به كارهاى آخرت در خواب غفلت مى‌باشند، و هر گاه بميرند و به زندگى باقى و هميشگى برسند بيدار مى‌شوند و غفلت از آنها بر طرف مى‌گردد و از كارهاى زشت و اخلاق پستى كه در دنيا داشتند و مى‌دانستند نفعى ندارد سخت پشيمان مى‌شوند. بنا بر اين براى هر مؤمنى شايسته آن است كه از خواب غفلت بيدار شود و با بريدن از دلبستگيهاى دنيا و ترك علائق نفسانى نفس خويش را بميراند تا به مقام: موتوا قبل ان تموتوا، بميريد پيش از آن كه شما را بميرانند، برسد و از پشيمانى پس از مرگ برهد و در جوار رحمت خداى رحمان به زندگى پاك و هميشگى برسد، بار خدايا ما را از خواب غفلت كه غافلان بدان گرفتارند بيدار فرما، و ما را از كسانى قرار بده كه (در روز رستاخيز) ترسناك و اندوهگين نمى‌باشند. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
✔️زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام #بخش_اول السَّلامُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللّٰهِ، خاتَمِ ا
✔️زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ، وَيَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ إِمامَ الْمُتَّقِينَ، وَقائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ؛ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ اللّٰهِ، وَوَصِيُّهُ، وَوارِثُ عِلْمِهِ، وَأَمِينُهُ عَلَىٰ شَرْعِهِ، وَخَلِيفَتُهُ فِي أُمَّتِهِ، وَأَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللّٰهِ وَصَدَّقَ بِما أُنْزِلَ عَلَىٰ نَبِيِّهِ، سلام بر تو ای آقای مسلمانان و رئیس دین و پیشوای پرهیزکاران و مقتدای سپیدرویان و رحمت و برکات خدا بر تو باد؛ گواهی می‌دهم که تویی برادر رسول خدا، جانشین و وارث علمش و امین او بر قانونش و جانشین او در امّتش و اوّل کسی که به خدا ایمان آورد و آنچه را بر پیامبرش نازل شده بود تصدیق کرد وَأَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللّٰهِ مَا أَنْزَلَهُ فِيكَ فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ، وَأَوْجَبَ عَلَىٰ أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِكَ وَوِلايَتِكَ، وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ، وَجَعَلَكَ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللّٰهُ كَذَلِكَ، ثُمَّ أَشْهَدَ اللّٰهَ تَعَالىٰ عَلَيْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ ؟ فَقالُوا: اللّٰهُمَّ بَلىٰ . فَقالَ: اللّٰهُمَّ اشْهَدْ وَكَفىٰ بِكَ شَهِيداً وَ حاكِماً بَيْنَ الْعِبادِ، فَلَعَنَ اللّٰهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرارِ، وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ، و گواهی می‌دهم که آن حضرت همه آنچه را خدا درباره تو نازل کرد به مردم رساند و امر خدا را درباره تو با صدای بلند اعلام کرد و بر امّتش حتمی بودن طاعت و ولایتت را واجب نمود و بیعت تو را بر عهده آنان نهاد و حضرتت را نسبت به مؤمنان سزاوارتر از خودشان قرار داد، چنان‌که خدا خود او را این‌چنین قرار داد، سپس پیامبر اسلام خدا را بر مردم شاهد گرفت و فرمود: آیا من آن نیستم که رساندم؟ همه گفتند: به خدا آری، پس فرمود: خدایا گواه باش و تو برای گواهی و حاکمیت بین بندگان بسی. پس خدا لعنت کند منکر ولایتت را بعد از اقرار و شکننده پیمانت را پس از پیمان بستن، @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#رفتارشناسی_امام_علی_در_آیینه_تاریخ 🔰1_ پيش از اسلام پدر و مادر على بن ابى طالب(ع)هاشمى بودند؛وى
🔰1_ پيش از اسلام حضرت ابو طالب (ع) نتوانست همۀ نفوذ پدر را به دست آورد زيرا در آن زمان،در شهر مكه، اين نفوذ به ثروت افراد بستگى داشت. در نتيجه برخى رهبران تجارى نظير: ابو سفيان اموى، ابو جهل مخزومى و ابو لهب هاشمى وجود داشتند كه با وى به رقابت پرداختند. اين وضعيت موجب از هم گسيختگى نظام اجتماعى-اقتصادى شهر مكه گرديد. زيرا از زمان به وجود آمدن رهبرى قريش در اين شهر، همواره قدرت از آن يك نفر بود. با اين حال ابو طالب به لحاظ‍‌ معنوى همچنان مهمترين و اولين رهبر قريش باقى ماند. فرزندش على ابن ابى طالب(ع)اين واقعيت را مورد تأكيد قرار مى‌دهد و مى‌فرمايد: «پدرم با فقر و نادارى به زعامت رسيد و پيش از او هيچ‌گاه فقيرى به رهبرى نرسيد.» اما ببينيم چگونه وضعيت ابو طالب كه رهبر قريش يعنى قبيلۀ تجارت بود،به اين حالت در آمد. آيا اساسا در جامعه‌اى كه در آن توان مالى پايۀ قدرت به شمار مى‌رفت، امكان فراهم شدن قدرت فردى براى او وجود داشت‌؟ بنا بر گفتار يعقوبى؛ كه حالت فقر ابو طالب را ناشى از بحران اقتصادى مى‌داند كه ريشه‌هايش به زمان عبد المطلب بازمى‌گشت . يعقوبى مى‌گويد: «سالهاى قحطى و خشكسالى پى‌درپى بر قريش مى‌گذشت تا آنجا كه زراعت از بين رفت و پستانها خشكيد و توليد مثل دام متوقف شد.» شايد اين بحران موجب شد كه عبد المطلب تمام دارايى خود را مصرف كند.به ويژه كه وى به بخشندگى،سخاوت و اطعام مردم و مهيا كردن غذا براى مسافرانى كه در موسم حج به آنجا مى‌آمدند،مشهور بود. پس از فوت او،ابو طالب بر ميراث و قبيلۀ پدر تكيه كرد و توانست به وسيله آنها رهبرى را حفظ‍‌ كند،بى‌آنكه احدى از توانمندان اقتصادى مكه جرئت رقابت با او را بيابد،و يا در رهبرى او كه به عظمت و مجد ساختۀ عبد المطلب متصل بود،خدشه وارد سازد و در نتيجه قريش همگى جزء «ملت» او بودند. بدين ترتيب ابو طالب توانست جايگاه رهبرى را حفظ‍‌ و از برادرزاده‌اش(محمد بن عبد اللّه)حمايت كند. محمد(ص)همواره به ابو طالب ارج مى‌نهاد و براى آنكه از سنگينى بار فقر بر دوش خانواده‌اى كه به ارزشهاى اجدادى خود پايبند بود بكاهد، خيلى زود به زندگى اجتماعى پيوست. (ع) در اين خانواده ديده به جهان گشود و از اخلاق پدرى كه سخت پايبند به سنتها بود جرعه برگرفت؛ و رفتار حضرت محمد(ص) كه در جوانى نگاهى آرام و مطمئن به زندگى داشت و از جهان مادى مكانى كه در آن زندگى مى‌كرد بسيار دور بود را الگو قرار داد. هيچ يك از كودكان ديگر به خوبى او از اين خانواده بهره‌مند نشدند. وى در شرايطى رشد يافت كه خورشيد او را دربرگرفته بود و همچنين در آغوش خانه‌اى آكنده از جلوه‌هاى نبوت قرار داشت. على(ع)امكان زندگى در چنين خانواده‌اى را به دست آورد. حضرت ابوطالب در شرايط‍‌ بسيار سخت در كنار برادرزاده‌اش ايستادگى كرد، و وقتى قريش بنى هاشم را مورد مجازات قرار داده و انجام هرگونه معامله با آنان را براى همگان تحريم كردند، ابو طالب در كنار پيامبر(ص) بود. حضرت على(ع) كه در اين فضاى آكنده از و ارزشهاى جديد رشد كرد،چه در خانه پدرش و يا در خانۀ پسر عموى خود كه براى كاستن از فشار زندگى «رهبر فقير»قريش، به آن انتقال يافت. همۀ اينها در جلاى شخصيت آن حضرت سهيم بود. تا آنجا كه-به نظر بسيارى-اولين مردى است كه به محض آغاز دعوت به اين دين جديد-اسلام-،به آن گرويد. 📗کتاب رفتارشناسی امام علی(ع) در آیینه تاریخ؛ نوشته ابراهیم بیضون؛ مترجم: علی اصغر محمدی سیجانی @mola_amiralmomenin_as
چگونگی به شهادت رسیدن امین ولایت، حضرت احمد بن موسی الکاظم(ع) احمد بن موسی(ع) در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد. در آن جا خبر شهادت برادرش امام رضا(ع) انتشار یافت، و به حضرت خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود را دارید، بدانید که وی فوت شده است. حضرت احمد که وضع را چنین دید،‌ دانست که برادرش در طوس شهید شده و برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست و این جماعت به قصد مقاتله در این جا گرد آمده اند. بنابراین، اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود قصد اینها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب(ع) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می تواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران حضرت احمد(ع) عرض کردند که مایلند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آن ها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه،‌ خود را آماده سازید. سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی(ع) صف های خود را آراستند، و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه ی رشادت و فداکاری یاران حضرت احمد(ع)، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در چندنوبت ادامه یافت. در پیکار آخر سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری،‌ قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند. احمد بن موسی (ع) به اردوگاه خویش،در قریه کُشن،نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عده ای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی(ع) زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند. روز دیگر، احمد بن موسی(ع)یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی(ع) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه حضرت موج می زند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آن ها فایق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده،‌ جمعی از سپاهیان جنگ آزموده خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی(ع) گسیل داشت و به آن ها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند. یاران و برادران حضرت شاهچراغ با این خدعه وارد شهر شدند، دشمن مکار، دروازه های شهر را بست و به یاران حضرت حمله ورشدند. در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی(ع)به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، ‌در اطراف پراکنده شدند.  حضرت احمد بن موسی(ع)نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی(ع) شجاعانه در مقابل دشمن به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را بروی پیکر مطهر خراب کرد، و بدن ایشان در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد. (ع) @mola_amiralmomenin_as
♻️ غيبت حضرت مهدی(عج) از منظر امیرالمؤمنین علی (ع) 2⃣در مرحله بعد، اميرالمؤمنين(ع) ضمن معرفي آخرين حجت الهي اصل مسئله غيبت آن حضرت را بيان مي کنند. از «اصبغ بن نباته» نقل شده است که مي گويد: روزي به حضور علي بن ابي طالب(ع) رسيدم آن حضرت را غرق در انديشه ديدم در حالي که از اين وضع بسيار متعجب بودم [چون حضرت را هرگز در آن حال نديده بودم] عرض کردم: يا اميرالمؤمنين مگر اتفاقي افتاده است که اينگونه نگران و غرق در درياي تفکّر به نظر مي رسيد؟ حضرت علي(ع)، در پاسخ فرمودند: درباره فرزندي که بعدها از نسل من به دنيا خواهد آمد فکر مي کنم. او يازدهمين فرزند من است. او مهدي ما اهل بيت است که زمين را پس از پر گشتن از ظلم و ستم و تباهي با عدل و داد پر خواهد ساخت. امّا پيش از آن براي او يک دوره غيبتي هست که عده زيادي از مردم در اين دوره از حق و صراط مستقيم منحرف مي شوند. 📓محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 119، ح 19. 3⃣در گام بعدي علي(ع) به طولاني بودن دوره غيبت امام عصر(ع) و مشکلات و گرفتاريهاي آن مي پردازند. به عنوان نمونه در يک مورد مي فرمايند: در دوره غيبت امام غايب مردم از حدود و چارچوب احکام شرع خارج خواهند شد و بسياري از آنها گمان خواهند کرد که حجت الهي از دنيا رفته و امامت پايان پذيرفته است ولي سوگند به خدا در چنين دوره اي حجت خدا در بين مردم و در کوچه و بازار آنها در حال رفت و آمد خواهد بود و وي حرفهاي مردم را خواهد شنيد... او مردم را خواهد ديد ولي آنها تا زمان معيني که خداوند مقرر کرده است قادر به ديدن آن حضرت نخواهند بود. 📓بحارالانوار ، ج 28، ص 70. همينطور در اين باره به مناسبت ديگري مي فرمايند: دوره غيبت امام مهدي(ع) به قدري طولاني خواهد بود که انسانهاي بي خبر از مصالح و حکمتهاي الهي از ظهور آن حضرت مأيوس خواهند شد و در اثر نااميدي از ظهور منجي عالم بشريت حتي اين جمله را به زبان خواهند آورد که: خداوند عالم نيازي به آل محمد(ص) ندارد؛ يعني اگر از آل محمد(ص) کسي در روي زمين بود تا کنون بايد قيام مي کرد و به اين نابسامانيها و بي عدالتيها پايان مي داد. [5] 📓بحارالأنوار ، ج 51، ص 119، ح 19 @mola_amiralmomenin_as
✔️ امام خمینی رحمة الله علیه بر خلاف سنت‌هاي گذشته مأمور شد که با سخت‌گيري و پرخاش با شاه و حکومت برخورد کند، و بايد عوارض آن را مردم بپردازد. چرا؟❗️ چون آن کسي که منتظرش هستند بيعت کسي بر گردن او نيست. پس امام(ره) که مي‌خواست نمايندة او باشد بايد هيچ بيعتي برگردنش نباشد. 🔆ديديد مردم عوارض را خوب پرداختند و حکومتي را برانداختند. 🔆وثيقه ديگر، هشت سال دفاع مقدس، آن هم همه‌اش براي برانداختن اين جريان. 🔆و مردم عوارض استقامت امام را پرداختند. بسياري مي‌گويند که اگر صلح کرده بوديم بهتر مي‌شد. اين‌جا اصلاً مسأله سنجيدن استقامت امّت موضوعيت داشت. اين‌ها همه براي اين است که امّت وثيقه‌اش را بپردازد. 🔶امام راحل قطعنامه را قبول کرد. اين قبول قطعنامه يکي از وثيقه‌هاي بسيار مهم بود. چرا؟❗️ ✴️چون امام جنبة حسني و جنبة حسيني دارد. 8 سال امتحانشان را در جلوة حسيني امامت نشان دادند که وفادار هستند. ✴️در روز قبول قطعنامه، امام در جلوة امام حسن مجتبي (ع) بود و امّت، امام را قبول داشت. شجاعت در راه اطاعت، استقامت در اطاعت: واعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا [10] عدم تفرّق در اعتصام به حبل الله. بسياري شعار عدم تفرّق را مي‌دهند، ولي اعتصام به حبل الله را کم مطرح مي‌کنند. اصلاً تمام اين برنامه‌ها بر محور اعتصام بالله بود. امام گفت صلح با عراق را قبول کردم. امت هم گفتند که آقا رکوع رفتند، اين‌ها هم رفتند رکوع. چرا؟❗️ 🔆چون اين را تواضع در مقابل خدا مي‌ديدند، نه تواضع در مقابل صدام. امام خمینی رحمة الله علیه براي حفظ اسلام اين کار را کرد. حضرت مجتبي (ع) از ترس خدا صلح کرد، نه از ترس معاويه. 🟠به امر خدا مصلحت اسلام را در اين ديد، به مصلحت عمل کرد. نگارنده این مقاله معتقد است که شما کارهايي را که قرآن کرده و برنامه‌ريزي‌هايي که در قرآن براي اين کار شده، آن‌ها را فراهم کنيد. 🔻وقتي شب تاريک مي‌شود به‌طوري که چشم چشم را نمي‌بيند به ما گفتند: «عليکم بالقرآن». بياييد سراغ قرآن. ببينيد قرآن چه مي‌گويد. بياييد بحث ، بحث همين سنت‌هاي سوره يوسف(ع) را پي‌گيري کنيد. 🤔ببينيد يوسف چه اشکالي داشت که برادران يوسف زير بار او نمي‌رفتند: اذ قالوا ليوسف... ونحن عصبة [11] تعصب آنها به قدرت خودشان، مال خودشان، ثروتشان و کارشان بود. ⁉️آيا امّت با اهل بيت عليهم السلام، رفتاري غير از رفتار برادران يوسف با يوسف کردند؟ ♦️مَثَل يوسف و برادرانش مَثَل امام و امّت است. به پيامبر علامت دادند که امام اين است. به اندازه‌اي اين کار خطرناک بود که همان گفتن آن، مسأله‌ساز مي‌شد:...لا تقصص رؤياک علي... کيداً. [12] ♦️ببينيد... بلغ ما انزل اليک...من الناس [13] را. ⁉️چرا مي‌گويد اگر اين را ابلاغ نکردي گويا تمام ابلاغ‌هاي قبلي را انجام نداده‌اي؟ ⁉️چرا احتياط مي‌کند که به او بگويند: والله يعصمک من الناس؟ [14] از باب و لاتقصص رؤياک... کيداً است. آن‌جا به او مي‌گويد نگو، اين‌جا ايشان بر اساس اين ملاحظه، مي‌خواهند نگويند، مي‌گويد نه، حجت را تمام کن. قبول نمي‌کنند نکنند. فردا نگويند که به ما نگفتيد. نگارنده معتقد است اين که در اين سوره طرح مي‌کند نپذيرفتن اول و پذيرفتن آخر را، امامت يک نپذيرفتن اول دارد و يک پذيرفتن آخر. شما دنبال هستيد؛ يعني پذيرفتن آخر از جانب امّت. امّتي که نپذيرفته است دوباره بپذيرد. برادراني که از اول مي‌گفتند:...ليوسف... احب الي ابينا منّا و... لفي ضلال مبين، اقتلوا يوسف. [15] اين تمام جريان است. قتل همة امامان از باب: اقتلوا يوسف... يخل لکم وجه ابيکم [16] است تا تحت الشعاع نشوند. مأمون، (ع) را مسموم مي‌کند براي يخل لکم وجه ابيکم. در ميان امّت اين چراغ نباشد که نورش، مأمون را تحت الشعاع قرار دهد. امّت از اول گفته است: ان ابانا لفي ضلال مبين. [17] آن‌ها گفتند و اين‌ها کردند. مطرح هستند. دوباره در زمان بر مي‌گردند: قالوا تالله لقد... لخاطئين. اين مهدويت است که امّت اعم از شيعه و غير شيعه، مانند برادران يوسف، همه آنها بگويند: قالوا تالله لقد اثرک الله علينا و ان کنّا لخاطئين. [18] حضرت هم بگويد:...لا تثريب عليکم... [19] . @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#پیروان_غدیر_در_گذر_تاریخ #بخش_اول 🔶 پیروان غدیر در عصر پیامبر اکرم(ص) گروهی از صحابه در زمان پی
🔶 پیروان غدیر در عصر پیامبر اکرم(ص) 4- دکتر صبحی صالح می نویسد: «در میان صحابه حتی در عصر پیامبر اکرم (ص) برای علی علیه السلام پیروان و شیعیانی بوده است؛ از آن جمله میتوان ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، جابر بن عبدالله، ابی بن کعب، ابو الطفيل عامر بن وائله، عباس بن عبد المطلب و تمام فرزندان او عمار یاسر و ابوایوب انصاری را نام برد. 📙 النظم الاسلاميه، ص ۹۶ 5- استاد محمّد عبداللَّه عنّان می گوید: این اشتباه است که گفته می شود شیعه براي اوّلین بار هنگام جدایی خوارج ظهور پیدا کرده است، بلکه ظهور شیعه در عصر رسول خدا(ص) بوده است، هنگامی که خداوند رسولش را فرمان داد تا عشیره خود را مطابق آیه 214 سوره شعرا انذار کند. پيامبر(ص) دعوت خدا را پذیرفته و عشیره خود را در خانه اش جمع کرد و در حالی که اشاره به علی علیه السلام می نمود، خطاب به آنان فرمود: این، یعنی علی، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست،پس به سخنان او گوش فراداده و او را اطاعت کنید.» 📙 روح التشیع، ص 2 6- نوبختی می گوید: «همانا اوّلین فرقه از فرقه هاي اسلامی، شیعه است و آن فرقه علی بن ابی طالب می باشد که در زمان پیامبر به شیعه علی نام گذاري شده و بعد از او معروف به توجه به آن حضرت و اعتقاد به امامت او بوده اند. @mola_amiralmomenin_as
دعای شب عرفه (اللَّهُمَّ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى... ) وَ بِحَقِّ الْقَلَمِ وَ مَا جَرَى وَ اللَّوْحِ وَ مَا أَحْصَى‏ وَ بِحَقِّ الاِسْمِ الَّذِي كَتَبْتَهُ عَلَى سُرَادِقِ الْعَرْشِ قَبْلَ خَلْقِكَ الْخَلْقَ وَ الدُّنْيَا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ بِأَلْفَيْ عَامٍ‏ وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ‏ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَخْزُونِ فِي خَزَائِنِكَ الَّذِي اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ‏ لَمْ يَظْهَرْ عَلَيْهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِكَ لاَ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لاَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لاَ عَبْدٌ مُصْطَفًى‏ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي شَقَقْتَ بِهِ الْبِحَارَ وَ قَامَتْ بِهِ الْجِبَالُ وَ اخْتَلَفَ بِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ بِحَقِّ السَّبْعِ الْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ وَ بِحَقِّ الْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ‏ وَ بِحَقِّ طه وَ يس وَ كهيعص وَ حمعسق وَ بِحَقِّ تَوْرَاةِ مُوسَى‏ وَ إِنْجِيلِ عِيسَى وَ زَبُورِ دَاوُدَ وَ فُرْقَانِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ وَ عَلَى جَمِيعِ الرُّسُلِ وَ بِآهِيّاً شَرَاهِيّاً اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ تِلْكَ الْمُنَاجَاةِ الَّتِي كَانَتْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فَوْقَ جَبَلِ طُورِ سَيْنَاءَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي عَلَّمْتَهُ مَلَكَ الْمَوْتِ لِقَبْضِ الْأَرْوَاحِ‏ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي كُتِبَ عَلَى وَرَقِ الزَّيْتُونِ فَخَضَعَتِ النِّيرَانُ لِتِلْكَ الْوَرَقَةِ فَقُلْتَ يَا نَارُ كُونِي بَرْداً  وَ سَلاَماً وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي كَتَبْتَهُ عَلَى سُرَادِقِ الْمَجْدِ وَ الْكَرَامَةِ يَا مَنْ لاَ يُحْفِيهِ سَائِلٌ وَ لاَ يَنْقُصُهُ نَائِلٌ يَا مَنْ بِهِ يُسْتَغَاثُ وَ إِلَيْهِ يُلْجَأُ أَسْأَلُكَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتَابِكَ‏ وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ وَ جَدِّكَ الْأَعْلَى وَ كَلِمَاتِكَ التَّامَّاتِ الْعُلَى‏ اللَّهُمَّ رَبَّ الرِّيَاحِ وَ مَا ذَرَتْ وَ السَّمَاءِ وَ مَا أَظَلَّتْ وَ الْأَرْضِ وَ مَا أَقَلَّتْ‏ وَ الشَّيَاطِينِ وَ مَا أَضَلَّتْ وَ الْبِحَارِ وَ مَا جَرَتْ وَ بِحَقِّ كُلِّ حَقٍّ هُوَ عَلَيْكَ حَقٌ‏ وَ بِحَقِّ الْمَلاَئِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ الرَّوْحَانِيِّينَ وَ الْكَرُوبِيِّينَ وَ الْمُسَبِّحِينَ لَكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ لاَ يَفْتُرُونَ‏ وَ بِحَقِّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِكَ وَ بِحَقِّ كُلِّ وَلِيٍّ يُنَادِيكَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ تَسْتَجِيبُ لَهُ دُعَاءَهُ يَا مُجِيبُ‏ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ وَ بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا مَا قَدَّمْنَا وَ مَا أَخَّرْنَا وَ مَا أَسْرَرْنَا وَ مَا أَعْلَنَّا وَ مَا أَبْدَيْنَا وَ مَا أَخْفَيْنَا وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏ يَا حَافِظَ كُلِّ غَرِيبٍ يَا مُونِسَ كُلِّ وَحِيدٍ يَا قُوَّةَ كُلِّ ضَعِيفٍ‏ يَا نَاصِرَ كُلِّ مَظْلُومٍ يَا رَازِقَ كُلِّ مَحْرُومٍ يَا مُونِسَ كُلِّ مُسْتَوْحِشٍ‏ يَا صَاحِبَ كُلِّ مُسَافِرٍ يَا عِمَادَ كُلِّ حَاضِرٍ يَا غَافِرَ كُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَةٍ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا صَرِيخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ يَا كَاشِفَ كَرْبِ الْمَكْرُوبِينَ يَا فَارِجَ هَمِّ الْمَهْمُومِينَ‏ يَا بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ يَا مُنْتَهَى غَايَةِ الطَّالِبِينَ يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ‏ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ يَا دَيَّانَ يَوْمِ الدِّينِ‏ يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ يَا أَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ يَا أَقْدَرَ الْقَادِرِينَ‏ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُورِثُ النَّدَمَ‏ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُورِثُ السَّقَمَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ‏ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ قَطْرَ السَّمَاءِ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَجْلِبُ الشَّقَاءَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُظْلِمُ الْهَوَاءَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَكْشِفُ الْغِطَاءَ 👇 @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
♻️دعاى ٤٧ #بخش_اول ☘️دعاى حضرت سجاد عليه السلام در روز عرفه: (1) اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ‌ رَبِّ‌ الْ
♻️دعاى ٤٧ ☘️دعاى حضرت سجاد عليه السلام در روز عرفه: (3) أَنْتَ‌ اللَّهُ‌ لاَ إِلَهَ‌ إِلاَّ أَنْتَ‌، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ (4) وَ أَنْتَ‌ اللَّهُ‌ لاَ إِلَهَ‌ إِلاَّ أَنْتَ‌، الْكَرِيمُ‌ الْمُتَكَرِّمُ‌، الْعَظِيمُ‌ الْمُتَعَظِّمُ‌، الْكَبِيرُ الْمُتَكَبِّرُ (5) وَ أَنْتَ‌ اللَّهُ‌ لاَ إِلَهَ‌ إِلاَّ أَنْتَ‌، الْعَلِيُّ‌ الاعلى الْمُتَعَالِ‌، الشَّدِيدُ الْمِحَالِ‌ (6) وَ أَنْتَ‌ اللَّهُ‌ لاَ إِلَهَ‌ إِلاَّ أَنْتَ‌، الرَّحْمَنُ‌ الرَّحِيمُ‌، الْعَلِيمُ‌ الْحَكِيمُ‌. (7) وَ أَنْتَ‌ اللَّهُ‌ لاَ إِلَهَ‌ إِلاَّ أَنْتَ‌، السَّمِيعُ‌ الْبَصِيرُ، الْقَدِيمُ‌ الْخَبِيرُ (8) وَ أَنْتَ‌ اللَّهُ‌ لاَ إِلَهَ‌ إِلاَّ أَنْتَ‌، الْكَرِيمُ‌ الْأَكْرَمُ‌، الدَّائِمُ‌ الْأَدْوَمُ‌، (9) وَ أَنْتَ‌ اللَّهُ‌ لاَ إِلَهَ‌ إِلاَّ أَنْتَ‌، الْأَوَّلُ‌ قَبْلَ‌ كُلِّ‌ أَحَدٍ، وَ الْآخِرُ بَعْدَ كُلِّ‌ عَدَدٍ (10) وَ أَنْتَ‌ اللَّهُ‌ لاَ إِلَهَ‌ إِلاَّ أَنْتَ‌، الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ‌، وَ الْعَالِي فِي دُنُوِّهِ‌ (3) تويى آن خدايى كه جز تو معبودى نيست، يكتايى، تنهايى، يگانه‌اى، بى مانندى. (4) و تويى آن خدايى كه جز تو معبودى نيست، كريمى، بزرگوارى، عظيم و بزرگى، نهايت كبريايى از آن توست. (5) تويى آن خدايى كه جز تو معبودى نيست، عالى و بلند مرتبه‌اى، انتقام و عذابت بسيار سخت و شديد است. (6) تويى آن خدايى كه جز تو معبودى نيست، رحمانى، رحيمى، داناى حكيمى. (7) تويى آن خدايى كه جز تو معبودى نيست، شنواى بينايى، قديم و آگاهى. (8) تويى آن خدايى كه جز تو معبودى نيست، كريم‌ترين كريمانى، دائمى و پايدارى. (9) تويى آن خدايى كه جز تو معبودى نيست، و تو قبل از هر چيز، اوّلى و پس از همۀ اعداد، آخر تويى. (10) تويى آن خدايى كه جز تو معبودى نيست، در عين حال كه بلند مرتبه‌اى به همه نزديكى و در عين حال كه به همه نزديك هستى، رفيع و بلند مرتبه‌اى. @mola_amiralmomenin_as