eitaa logo
اندیشه انقلاب اسلامی
810 دنبال‌کننده
409 عکس
24 ویدیو
128 فایل
انتشار همه یادداشتهای مرتبط با #اندیشه_انقلاب_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
💥نظریه تشأن و جامعه پردازی ✍محمد متقیان 1⃣ پروژه‌ای که می‌تواند فلسفه اسلامی را به انقلاب اسلامی در دو عرصه کلان؛ جامعه‌پردازی و حکومت‌سازی متصل گرداند، پروژه است که اساس آن با مطالبات مقام معظم رهبری از اساتید فلسفه اسلامی بنیان گذاشته شد. با توجه به قرائنی که در کلام ایشان موجود است، امتداد حکمت به این معناست که؛ مفاهیم فلسفی بعینه و بدون انضمام و الصاق مفاهیمی از بیرون دستگاه فلسفی، بتواند در موضوع و فرآوری گردد، به گونه‌ای که هم آن مفهوم فلسفی از حقیقت فلسفی‌اش خارج نشود و هم مفهوم جامعه و حکومت به معنای واقعی آن که مورد وجدان و ادراک همگانی است، به دست آید. 2⃣ درباره «امکان امتداد حکمت صدرایی» ابهام‌های فراوانی وجود دارد، که در شماره قبل به نظریه «وحدت شخصی وجود» و امتناع امتداد آن پرداخته شد. در این شماره - که اشاره‌ای کوتاه است- به نظریه «تشأن» صدرا اشاره می‌شود. ابتدائاً به جمله‌ای صریح و ساده از ملاصدرا که به جایگاه این نظریه در نظام فلسفی او اشاره دارد، توجه نماییم: «فما عقلناه أولا بحسب الوضع و الاصطلاح و من جهة النظر الجليل أن في الوجود علة و معلولا أدى بنا أخيرا من جهة السلوك العلمي إلى أن المسمى بالعلة هو الأصل و المعلول شأن من شئونه و رجعت العلية و التأثير إلى تطور العلة في ذاتها و تفننها بفنونها» (الشواهدالربوبیة، جلد اول، ص 50) صدرا می‌گوید: آنچه که در ابتدای اندیشه فلسفی براساس اصطلاح علمی داشتیم که در صحنه هستی، علت و معلول وجود دارد، در مرحله اخیر اندیشه ما به این نقطه منتهی شد که، آنچه که مسمی به علت است همان «اصل» است و معلول هم «شأن» از شئون اوست و علیت و تأثیرگذاری هم به تطور ذات علت و تفنن ذات علت بازگشت می‌کند. 3⃣درباره نظریه تشأن و انتقال صدرا از تشکیک و علیت به آن، که او در مواضع متعددی به این انتقال اندیشه فلسفی تصریح کرده است، مطالب فراوانی می‌توان گفت، لیکن از منظر امتداد حکمت به آن پرداخته و سؤالاتی را طرح می‌نماییم؛ آیا نظریه تشأن صدرایی ظرفیت تفسیر فلسفی دو مقوله «جامعه» و «حکومت» را داراست؟ اگر براساس فلسفه صدرایی، جامعه و حکومت امری حقیقی باشد، آیا نظریه تشأن، فارقی فلسفی در تفکیک میان جامعه و حکومت دینی از جامعه و حکومت غیر دینی ارائه می‌نماید؟ یا اینکه براساس نظریه تشأن، همه جوامع و حکومت‌ها، از شئونات واجب تعالی هستند و امکان تفکیک میان جوامع وجود ندارد؟ اگر براساس فلسفه صدرایی، جامعه و حکومت امری اعتباری باشند و آحاد افراد جامعه وجود حقیقی داشته باشند، آیا نظریه تشأن می‌تواند ساختارهای اجتماعی را تفسیر فلسفی نماید؟ یا اینکه فقط به بیان اینکه، انسان‌ها همه شئونات واجب تعالی هستند اکتفا می‌نماید؟ اگر این نظریه از چنین امکانات فلسفی برخوردار نیست، آیا برای اینکه بتواند در ساحات اجتماعی و حکومتی وارد شود، می‌تواند در مفهومی یابد و آن مفهوم اساس و بنیان برای شرح فلسفی جامعه و حکومت قرار بگیرد، به گونه ای که بتوان مدعی و گردید؟ اگر آری، آن مفهوم چیست؟ 4⃣ به نظر حقیر، این نظریه امکان امتداد ندارد و نهایت ظرفیت آن، ارائه تصویری از رابطه علة العلل عالم هستی با سایر موجودات است که او اصل وجود است و سایر موجودات شئونات و تطورات آن وجود. در صواب و صحت این تصویر که مجال ایراد و تردید وجود دارد بماند، اما چه گزاره‌های فلسفه اجتماعی و فلسفه حکومتی از این تصویر می‌توان برداشت نمود؟ این نظریه و مفهوم ، زایشگر و مولد مفهوم فلسفی که تنزل در فلسفه مضاف پیدا کند هم نیست. ↩ در همین مقام از محضر دوستانی که برخلاف نگارنده، اعتقاد به امکان امتداد نظریه تشأن دارند، درخواست دارم که اگر بر دیدگاه خود اصرار دارند، لطف فرمایند و از امتداد نظریه تشأن بدون بهره‌گیری از مفاهیم بیرون از دستگاه فلسفی ارائه نمایند، به گونه‌ای که حکایت از ظرفیت امتداد همان نظریه تشأن و مفهوم شأن باشد نه چیز دیگری. مشتاقانه تبیین فلسفی عزیزان را منعکس خواهم نمود. 🆔https://eitaa.com/monir_ol_din
✳ یکی از سایت‌هایی که در زمینه فعالیت می‌کند، سایت است که وابسته به بنیاد رصین می‌باشد. این سایت را خدمت دوستان معرفی می‌کنم تا چنانچه علاقمند به پیگیری این مبحث مهم بودند، به این سایت نیز توجه داشته باشند. 👇👇 http://rasin-stu.com/ 🆔https://eitaa.com/monir_ol_din
🔸استادشیخ عبدالکریم فرحانی، از اساتید مبرز فقه و اصول و حکمت، از کسانی هستند که مجدانه پروژه را پیگیری می‌نمایند. مطالب ایشان را که در کانال منعکس می‌شود به دوستان عزیز معرفی میکنم. البته و بررسی این نکات بعد از مطالعه و تامل در زوایای آنها صورت خواهد گرفت. 👇👇👇 ✅ 🔅نقش حداقلی و حداکثری حکمت https://eitaa.com/albayann/43 🔅آینده فقه شیعه و حکومت اسلامی https://eitaa.com/albayann/45 🔅چالش های اسلام و فلسفه غرب https://eitaa.com/albayann/65 🔅قوانین مداری و منزلی https://eitaa.com/albayann/104 🔅نقص فلسفه ما در چیست؟ https://eitaa.com/albayann/80 🔅امتداد حکمت عامل انقلاب https://eitaa.com/albayann/166 🔅علت جهانی شدن اسلام https://eitaa.com/albayann/204 🔅علوم انسانی اسلامی مطالبه مقام معظم رهبری از حوزه و دانشگاه https://eitaa.com/albayann/220 🔅مشکل امروز حوزه و دانشگاه در عرصه اسلامی سازی علوم https://eitaa.com/albayann/13 🆔https://eitaa.com/monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
#مُعرفی‌ِکانال 🔸استادشیخ عبدالکریم فرحانی، از اساتید مبرز فقه و اصول و حکمت، از کسانی هستند که مجدا
💥امتدادحکمت و استادفرحانی 1⃣ یکی از دغدغه‌هایی که بحق اساتیدی چون به آن می‌پردازند و به درستی میان آن با حرکت تکاملی انقلاب اسلامی پیوند برقرار می‌کنند همانا دغدغه است. اما اینکه چه تفسیری و تصویری از این پروژه مهم دارند، مجال تأمل و بررسی است. 2⃣ با مطالعه مطالبی که از ایشان در کانال آمده است - و امکان دارد که تمام بیانات ایشان در آن کانال منعکس نشده باشد- مخصوصاً عناوینی که در کانال ایشان با عنوان «امتداد حکمت» طرح شده است، به یک تلقی روشن و تعریفی واضح از امتداد حکمت دست نمی‌یابیم. البته اینگونه نیست که هیچ مطلب درخوری طرح نشده باشد و نکاتی که ایشان درباره امتداد حکمت در برخی از مسائل اصولی طرح می‌کنند، حکایت از تلقی خاص ایشان دارد اما تصویری کامل و جامع از این موضوع به دست نمی‌دهد، زیرا آن تصویر در اختیار ایشان هم نیست. یعنی نمی‌دانند که مقصود از امتداد اجتماعی وسیاسی حکمت متعالیه چیست؟ حکمت متعالیه چه تحولی باید پیدا کند که بتواند امتداد یابد؟ نقاط تحول حکمت متعالیه کجاست؟ آیا مبانی آن باید تحول یابد یا روش‌شناسی آن؟ یا اینکه برای امتداد حکمت هیچ تحولی لازم نیست؟ و.... 3⃣ تنها مجالی که استادفرحانی از آن به عنوان نمونه امتداد حکمت یاد می‌کنند؛ «پیوند خطاب وحیانی و مسئله نسخ» است. به زعم ایشان، با تحلیلی که از این مسئله به دست داده‌اند و به مراتب نفس انسان کامل، مراتب حکم، حقیقت وحی و الهام و جنس خطاب وحیانی اشاره کرده‌اند، حکمت رادر اصول فقه امتداد داده‌اند. 4⃣ اولاً: با وجود اینکه موضوع امتداد حکمت یکی از مهمترین عناوین کانال البیان - که بازتاب اندیشه های استاد فرحانی است- است، تنها یک نمونه از آن پروژه مهم ذکر می‌شود و صرفاً به بیان این دغدغه مهم در چند مطلب دیگر اشاره می‌گردد، نشان از دارد. این فقرایده همان ابهامی است که فراروی اساتید محترم فلسفه وجود دارد و پیشتر نیز در تحلیل مطالبی از جناب آقای ، نشان داده شد که کلیاتی که ایشان ذیل موضوع امتداد حکمت طرح می‌کنند، هیچ راهی برای پیگیری این مهم نمی‌گشاید و مطالب استادفرحانی نیز از همین سنخ است. ثانیاً: این نمونه اصولی که طرح کردند، چرا باید به عنوان امتداد حکمت تلقی شود؟ امتداد حکمت زمانی معنای واقعی به خود می‌گیرد، که مفاهیم پایه‌ای یک دستگاه حکمی در موضوعات دیگر فراوری شود نه آنکه چون در یک مطلب اصولی از تعابیری حکمی استفاده شده است پس آن را امتداد حکمت بنامیم. باید نشان داده شود که آن مطلب اصولی فرآوری شده و امتداد یافته کدام مفهوم فلسفی است که مع‌الاسف چنین نیست. ↩ نهایت اینکه؛ با وجود فحصی که در سایت استادفرحانی و کانال البیان صورت گرفت، آنچنان که صیت و صوت امتداد حکمت از این مجاری بلند شده بود، در ورای آن به صورت واقعی خبری از امتداد حکمت نبود و این در حالیست که ایشان و سایر اساتید فلسفه، حرفهای فراوانی پیرامون موضوعات و مسائل حکمی دارند و لیکن در پروژه امتداد حکمت با فقر ایده و محتوا روبرویند. @monir_ol_din
حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی .pdf
385.6K
✅موضوع نشست علمی: حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی 🔺ارائه کنندگان: حجج اسلام؛ دکتر پارسانیا، دکتر نجف لک زایی، دکتر صدرا 🔸مکان: مجمع عالی حکمت اسلامی 🔻زمان: ۹۵/۱۱/۲۱ @monir_ol_din
حکمت متعالیه وانقلاب اسلامی.docx
70.7K
✅موضوع نشست علمی: حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی 🔺ارائه کنندگان: حجج اسلام؛ دکتر پارسانیا، دکتر نجف لک زایی، دکتر صدرا 🔸مکان: مجمع عالی حکمت اسلامی 🔻زمان: ۹۵/۱۱/۲۱ @monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
#مُعرفی‌ِنِشست‌ِعِلمی ✅موضوع نشست علمی: حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی 🔺ارائه کنندگان: حجج اسلام؛ د
🔅حکمت متعالیه ربط منطقی با پدیده انقلاب اسلامی ندارد. حجة الاسلام و المسلمین استادحمیدپارسانیا: ✳ اگر قرار باشد نوع ورود به بحث ذیل عنوان کلّی “حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی ایران” دنبال شود، صورت‌های مختلفی می‌تواند به خود بگیرد: 1⃣ حکمت متعالیه با پدیده‌ای به اسم انقلاب به لحاظ معرفتی و نظری؛ آیا مسأله انقلاب اسلامی یک مسأله فلسفی و به عنوان یکی از مباحث فلسفه در درون حکمت متعالیه مطرح می‌شود، به گونه‌ای که بتوان دفاع از پدیده‌ای به نام انقلاب اسلامی را از مشخصات حکمت متعالیه دانست؟ یا چنین ربط منطقی مستقیمی وجود ندارد و ارتباط غیرمستقیم دیگری برقرار است؟ یعنی بحث انقلاب اساساً به حکمت و فلسفه مربوط نیست و حوزه دانشی و معرفتی دیگری به آن می-پردازد. امّا بین این دو ارتباط وجود دارد. 2⃣ به نظر من پدیده‌ انقلاب اسلامی به لحاظ منطقی با حکمت متعالیه ندارد. یعنی نمی‌توان گفت که انقلاب اسلامی به طور مستقیم و منطقی از حکمت متعالیه نتیجه شده است. حکمت متعالیه یک بحث فلسفی در مورد مسائل وجودشناختی است. آن چیزی که انقلاب اسلامی برای تحقق خود به لحاظ نظری و معرفتی با آن تعامل مستقیم و نزدیک دارد، افقی از دانش است که به مسائل اجتماعی می‌پردازد. این دانش، حکمت و علم به وجود و موجود از آن جهت که وجود و موجودند نیست. بلکه علم اجتماعی و علم سیاسی است. خصوصاً بخش تجویزی و انتقادی آن است که در جهان اسلام با عنوان فقه شناخته می‌شود. 3⃣ همان‌طور که در صدر مشروطه مباحث مربوط به نظریه مشروطه و عدالت‌خانه و ضرورت محدود، مشروط و مقید کردن ظلم ظلمه برای تئوریزه کردن مشروطه برای انقلاب مشروطه نقش ایفا می‌کرد، نظریه ولایت فقیه نیز به همان مقدار در انقلاب اسلامی نقش ایفا می‌کند. آن معرفت قریبی که فعال می‌شود و انقلاب را در خود تئوریزه می‌کند بخشی از دانش علمی ما است که از آن با عنوان یاد می‌کنیم. 4⃣ یکی از بهترین عقبه‌هایی که به لحاظ منطقی از فقه دفاع می‌کند حکمت متعالیه است. حکمت متعالیه هم از منابع استنباط فقه و هم از هویت این دانش دفاع می‌کند. حکمت متعالیه چنین ظرفیت و نقشی دارد. فقهی را که به عنوان فقه شیعه می‌شناسیم و پدیده انقلاب در درون آن تئوریزه می‌شود و از دل آن به دست می‌آید، یکی از بهترین صورت‌بندی‌های نظری فلسفی برای دفاع از انقلاب است. البته نمی‌گویم که تنها صورت‌بندی است. امّا قاعدتاً به لحاظ تاریخی یکی از بهترین فلسفه‌هایی است که این کار را انجام داده و با فقه موجود ما تعامل داشته است و در استمرار آن نقش دارد. بسیاری از مواجهاتی که امروزه با فقه و فقیهان ما اتفاق می‌افتد و مطالبات و مناظراتی که با آنان صورت می‌گیرد در واقع نه در افق فقه و فقاهت، بلکه از سنخ مسائلی است که در عقبه نظریه و در مبادی معرفت‌شناختی آن قرار گرفته است. اینکه فهم چیست و آیا متن قابل فهم است یا نه؟ ماتن قابل قرائت است یا باید به سراغ هرمنوتیک‌های مفسرمحور برویم. بسیاری از نظریات فلسفی، هویت فقه امروزی ما را به چالش می‌کشاند و کسانی که متعرض فقه می‌شوند از آن مواضع فلسفی سخن می‌گویند. حکمت متعالیه ظرفیتی برای حضور در این مسائل دارد و به نظر من ظرفیت آن کم‌نظیر است. همان‌طور که قبل از انقلاب هم حکمت متعالیه از این حوزه و موضع نقش تأثیرگذاری برای دفاع از هویت معرفت فقهی ما داشته است. 🔹 سخنرانی در نشست علمی «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی» ۹۵/۱۱/۲۱ ➖➖➖➖➖ سخنان استادپارسانیا دو فراز عمده دارد: ۱.نفی ربط مستقیم حکمت متعالیه با پدیده انقلاب اسلامی. با این بیان ایشان هم نظر هستیم و نقدی نداریم. ۲. ارتباط میان حکمت متعالیه و فقه. درباره این بخش، نقدهایی به ذهن می‌رسد و به نظر می‌رسد که، حکمت متعالیه صدرایی توانایی دفاع از فقه را به مثابه ندارد. شاید بتوان این وظیفه را بر روی دوش یا گذاشت، اما حکمت صدرایی از درون بلااقتضاء و ناتوان از سخن درباره علم تجویزی مانند فقه است. تفصیل الکلام فی محله ان شاءالله. @monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
#مُعرفی‌ِنِشست‌ِعِلمی ✅موضوع نشست علمی: حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی 🔺ارائه کنندگان: حجج اسلام؛ د
🔅بنیاد انقلاب اسلامی بر حکمت متعالیه است./ این ادعا با واقعیت حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی تطابق ندارد. دکتر علیرضا صدرا: 1⃣ انقلاب اسلامی ایران بر بنیاد حکمت متعالیه استوار است. به عبارت دیگر حکمت متعالیه انقلاب اسلامی که ضرورت آن را ایجاب ساخته است. حضرت امام و مردم علت موجده آن هستند که آن را ایجاد نموده اند. امامی که رهبری انقلاب را بر عهده داشت و مردمی که از او پیروی می‌کنند. رهبری امام از راهبردی نشأت می‌گیرد که آن راهبرد حکمی متعالیه است؛ هم حکمی است و هم متعالی. به تعبیری موضوع بحث من رابطه وثیق و استوار علّی و نسبت هم‌سو و مثبت حکمت متعالی و حرکت متعالی انقلاب اسلامی است. برآمد این‌ها خود حکومت انقلابی متعالی جمهوری اسلامی بر بنیاد حکمت حکومت بوده که در حقیقت حاکمیت حکمت و حکومت حکمت می‌باشد. 2⃣ یک حکمت حاکمیت داریم که همان است. یک حکومت حکمت داریم که همان می‌باشد. انقلاب اسلامی حکمیت حکومت را به حاکمیت حکمت تبدیل کرده است. هرچند ممکن است ما شعائر، شالوده و شاخصه‌های انقلاب را استقلال، آزادی و مردم‌سالاری دینی بدانیم، اما این ظاهر قضیه است و در واقع بزرگ‌ترین انقلاب این بوده است که امام حکمت را وارد حکومت کرده و حکومتی بر اساس حکمت بنیان نهاده است. آرزویی که تمامی حکما در طول تاریخ در پی آن بوده‌اند. 3⃣ حکمت توحیدی متعالی سیر بیش‌تر نداشته و کاملاً متکامل بوده است. اما مرحله به مرحله حرکت کرده تا به حکمت صدرایی رسیده است. این برآمد خاصی از این سیر متکامل و مشترک اشتکاکی و اشتدادی است که وارد اندیشه امام و بعد از آن وارد شده است. در حقیقت لبّ‌لباب و اصل اصول حرف همین است. ↩ پس بنیاد انقلاب اسلامی حکمت می‌باشد و حکمت ذاتاً متعالی است؛ در نتیجه حکمت متعالی بنیاد حکومت اسلامی می‌باشد و برعکس نیز این انقلاب و این حرکت و حکومت بر این حکمت استوار است. 🔹 سخنرانی در نشست علمی «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی» ۹۵/۱۱/۲۱ ➖➖➖➖➖ ✳ چند سؤال از دکتر صدرا: 1. اگر حکمت متعالیه، بنیاد انقلاب اسلامی است، چرا ۴۰ سال است که از صحنه انقلاب و اداره نظام اسلامی مانده است؟ به گونه‌ای که مقام معظم رهبری که موسس گفتمان هستند، به انزوای حکمت و عدم حضور فعال در صحنه حکومت‌داری تصریح کردند. پس یا حکمت متعالیه، ظرفیت تأسیس حکومت اسلامی را داشت و لیکن ظرفیت حکومت را ندارد. یا اینکه اساساً چنین ادعایی موهوم و خلاف واقع است. 2. اینکه حکمت متعالیه وارد انقلاب اسلامی شده است، به چه معناست؟ آیا به این معناست که، شعارهای انقلاب اسلامی، مبتنی بر اندیشه حکمت متعالیه بوده است؟ یعنی شعار استقلال، آزادی، نه شرقی، نه غربی، مبتنی بر حکمت متعالیه بود؟ کدام حکمت متعالیه؟ همان حکمت متعالیه‌ای که همه عالم را شأن باریتعالی می‌داند و و بیان تمایز میان شرق و غرب را ندارد؟ همان حکمت متعالیه‌ای که، مبتلا به ضرورت علمی و جبرفلسفی است، آیا می‌تواند شعار را تشریح کند؟ به نظر می‌رسد آنچه گفته شده است، چندان متکی به استدلال فلسفی نیست و صرفاً شعار است و خالی از هرگونه عقبه محتوایی است. و جالب اینکه، حضرت آیت الله جوادی آملی(دام ظله) به عنوان ، هرگونه ارتباط حکمت نظری متعالیه با عرصه سیاست و اجتماع را انکار می‌کند. 3. مقصود از حکمت متعالیه در انقلاب اسلامی چیست؟ آیا به این معناست که، مردمی که بار انقلاب اسلامی را برداشتند، علما و بازاریان و دانشگاهیانی که بخشی از انقلاب بودند، با التفات به اندیشه های حکمی، وارد حرکت انقلاب اسلامی شدند؟ یا اینکه ناخودآگاه متأثر از اندیشه حکمی امام خمینی قرار گرفتند و با آن همراهی نمودند؟ آیا چنین تلقی را می‌توان به علما و اندیشمندان نسبت داد؟ پس مقصود از جریان چیست؟ حکمت متعالیه چگونه در انقلاب اسلامی جریان یافته است که، نه عامه مردم نه غالب طبقه میانه که واسطه میان رهبر با عموم مردم بودند، حکیم نبودند و شاید مخالف حکمت متعالیه نیز بودند؟ به نظر می‌رسد این الفاظ خالی از هرگونه دقت و محتوایی است. @monir_ol_din
ضرورت امتداد عملی فلسفه اسلامی ⁦1️⃣⁩فلسفه‌های مضاف - مثل فلسفه علوم انسانی، فلسفه روانشناسی - خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهائی است که ما محسوب می‌شود؛ منتها تکیه اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعه اسلامی؛ مثل . ما وقتی به فلسفه های غرب نگاه می‌کنیم، می‌بینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل می شود. اینها مسائل بنیادی شاخه‌های اصلی زندگی و جامعه است؛ اینها باید در فلسفه پاسخ پیدا کند. ⁦2️⃣⁩ البته بعضی از آقایان در این یکی دو سال اخیر به من گفتند که ما داریم در این مسائل کار می‌کنیم - حالا من در این خصوص ارزیابیی ندارم - باید در این زمینه کار شود. واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفه ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئله حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمی‌شود بگوئیم آقا فلسفه است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمده از جاذبه فلسفه غرب، مربوط به این است. همچنین . بنابراین به طور کلی جهانبینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهانبینی اسلام را مشخص کنید - مسئله انسان، مسئله خدا، مسئله ارتباط انسان و خدا، مسئله تکلیف - در فلسفه اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخ‌های روشنی هم دارد، در فلسفه ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخها منعکس شود، گفته شود.» 💥از بیانات مقام معظم رهبری در جمع "اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی" @monir_ol_din
🔅پیرامون سفر پاپ به عراق ✍دکتر سجادکوچکی 1⃣ اساس درگیری درطول تاریخ، آنچنان که گفته است اختلاف بین ارباب و رعیت، یا جامعه کشاورزی و صنعتی و فراصنعتی یا جنگ برسر نان، آب ومسکن نبوده و نیست، محور درگیری در طول تاریخ بین ايمان و کفر و دو جبهه حق و باطل و بین دو قطب و دو منظومه تاریخ است. یک قطب بر محور توسعه بندگی و پرستش خداوند متعال است که رهبری آن با نبی مکرم اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است و قطب مقابل، قطب استکبار و فراعنه تاریخ است. هر دو منظومه در بطن نظام هستی وجود دارند، هر دو همواره در گذشته و حال، در نبرد اقتصادی، سیاسی (نظامی) و فرهنگی بوده‌اند. و این درگیری تازمان ظهور حضرت حجت( عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادامه دارد. 2⃣ این انتظار ساده لوحانه است که شرک و ایمان تحت عنوان تقریب ادیان دست دوستی بهم بدهند، همانگونه که موسای کلیم هیچ وقت دست آشتی و دوستی با فرعون زمان خود نداده است، و ابراهیم خلیل تسلیم نمرود نشده است و حضرت امیر(سلام الله علیه) بعنوان امام و خلیفه مسلمین، حاضر نشد برای یک لحظه معاویه(لعنه الله) را به عنوان استاندار خود در شام قبول کند. 3⃣ پروسه و فلسفه تاریخ مبنای درگیری انبیاء و اوصیاء با کفر و شرک بوده است. مبنای انقلاب اسلامی، مبنای انبیاء و اوصیا است، مبنای انبياء نیز در کشمکش تاریخ، درگیری حق و باطل بوده است. در واقع مبنای درگیری انقلاب اسلامی با استکبار ،استراتژی است نه استراتژی . و تنها متفکری که در غرب متوجه استراتژی درگیری بین تمدن اسلام و تمدن مادی و نظام سلطه شد، بود. و استراتژی تقریب اسلام اصیل و ادیان با بُن مایه استکبار، پایه منطقی ندارد و هیچ وقت عینیت پیدا نخواهد کرد، چرا که مبنای ايمان و استکبار قابل جمع نیست. 4⃣، باتوجه به جنگهای صلیبی و جنگ تمام عیار ۸ساله غرب ازطریق صدام علیه انقلاب اسلامی و همچنین جنگ‌های مسقیم و نیابتی معاصر علیه ملت های مسلمان منطقه غرب آسیا، هیچگاه حاضر نشد تولیدکنندگان این سلاحهای مخرب را محکوم کند و حتی هیچگاه حاضر نشد اسلام خشن داعش و القاعده که دستپخت و مولود غربیها و عربستان است، یک کلمه انزجار از جنایات این گروههای تکفیری بر زبان جاری کند. پاپ به خوبی می‌داند، بین اسلام اصیل و استکبار پلی زده نخواهد شد، پس کدام عقل سلیمی حاضر است بپذیرد پاپ دلسوز مسلمانان منطقه است؟ چرا که به اعتقاد اکثر عقلای مسلمان و حتی مسیحی، مرکز اطاق جنگ دکترین و آموزه های مذهبی غرب علیه مسلمانان منطقه بوده، هست و خواهد بود. @monir_ol_din
💠 فضايل پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله ‏زيادتر از آن است كه بیان شود و برتر از آن است كه درك شود، ⁉️ و چگونه ممكن است درك مكارم كسى كه محبوب پروردگار عالمين، و بهترين همه بندگان، و خاتم پيامبران و آقاى برگزيدگان و پيشواى ائمه هدايتگر است. ❇️ او كه خداوند به «طه و يس» خطابش كرده و اول عبادت كنندگان است، ❇️ و همان كسى است كه در عالم ميثاق هنگامى كه اقرار به ربوبيت پروردگار عالميان گرفته مى ‏شد، گوى سبقت به گفتن «بلى»¹ را از تمامى اشخاص (اولين و آخرين) ربود. ⚜️ در يك كلام او اسم اعظمِ خداوند، و مَثَل اعلى براى خداوند مالك و حق آشكار است. 📌 ۱. اشاره به آيه شريفه 172 سوره مباركه اعراف است. 🎙 برگرفته از بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی ◽️ ☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
🔹و باز هم هزینه‌ای دیگر، برای اثبات امری (حکمت سیاسی متعالیه). برگزاری دومین کنگره حکمت سیاسی متعالیه، در حالی صورت می‌گیرد که، خالی از حضور منتقدین جدی امتداد حکمت صدرایی است. کسانی که معتقدند، این حکمت امکان امتداد ندارد. 🔹و مهمترین عاملی که اینگونه کنگره‌ها را به سرانجام نمی‌رساند، این است که، اساس آن برای و جستجوی حقیقت بنا نمی‌شود بلکه برای القاء مفاهیمی که از پیش تعیین شده است، راه می‌افتد. قرار است، آنچه را که به گفتگو و مباحثات درخور و زاینده علمی واگذار نشده و عده‌ای معدود بدان اعتقاد دارند، در کنگره‌ای به شیوه رسانه، شود و محتمل است که از تکرار عبارت (حکمت سیاسی متعالیه) این باور برای دیگران نیز ایجاد شود که، این حکمت، امکان امتداد در صحنه سیاست را دارد. ولی آیا بواقع این چنین است⁉️ @monir_ol_din