eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
841 دنبال‌کننده
406 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥عرض سلام و ادب و احترام محضر دوستان فرهیخته؛ 🔺در زمانی به سر می‌بریم که، حوادث و ابتلائاتی بس بزرگ با دامنه تأثیرگذاری وسیعی، کشور و نظام مقدس اسلامی را احاطه کرده است، و زمینه‌ساز تغییرات و تحولات گسترده‌ای شده است و خواهد شد. چنین زمانه‌ای با وصفی این چنین، مقتضی آن است که، پیرامون موضوعات بسیار مهم و اساسی، تأملاتی عمیق و ژرف صورت بگیرد. تأملاتی که، سبب گردد از لایه سطحی اخبار کاغذی و مجازی فراتر رفته و در افقی بالاتر، تحولات و تطورات پیش‌روی را به نظاره بنشینیم. 🔺بنا دارم با کمک شما عزیزان فرهیخته کانال که اهل دقت و تأمل و مطالعه هستید، پنجمین پرونده علمی این کانال را با موضوع ، با موضوعاتی که ذکر خواهم کرد، آغاز نمایم؛ تاریخ جدید ایرانیت انسانِ‌خمینی و انسانِ‌مدرن آینده جهان و...... https://eitaa.com/monir_ol_din/1250
🔺یکی از واژگان پرتکرار پربسامد در روزهای جامعه کنونی ما، کلمه «ایران» است. کلمه‌ای پرطنین که کمتر کسی یافت می‌شود، آن را نخواند و نخواهد، و لیکن در تلاطم مجازهای دوران ما عاری از معنا شده و دستمایه بازی‌های مختلفی گشته است، بازی‌های سیاسی، شبه فرهنگی و ملیتی. این در حالیست که، غالب مدعیان، تعریف روشنی از ایران و ایرانیت ندارند. حال اینگونه پرسش می‌کنیم؛ ایرانیت چیست و ایران کجاست و ایرانی کیست؟ 🔺بسیار واضح و روشن است که، با طرح پرسش از هویت ایرانی و ایرانیت، وارد در وادی مطالعاتی شده‌ایم که بسیار تحقیق و تأمل می‌طلبد. مطالعاتی از جنس و . برهمین اساس، شاید نتوانیم در این ضیق فرصت به پاسخی درخور دست یابیم، لیکن می‌توانیم، از سطح به عمق رویم و از آنچه در افواه به گردش درمی‌آید عبور کرده و به افکار راه یابیم. 🔺حال به راستی، ایران کجاست؟ اگر مقصود از ایران، جغرافیای آن است، کدام جغرافیا مدنظر است؟ جغرافیای ایران امروزین یا جغرافیای ایران در ادوار گذشته؟ اگر مقصود از ایران، حکومت و حاکمیت آن است، کدام حاکمیت؟ اگر مقصود فرهنگ و سنت آن است، کدام فرهنگ؟ 🔺ایرانی‌ها با چه عناصر و مؤلفاتی از سایر ملل متمایز می‌گردند؟ با سنت‌های ملی خود؟ با سیاست‌ورزی خاصی که دارند؟ یا جغرافیا و محیط طبیعی خویش؟ 🔺آیا عنوان «ایران» عنوانی حقیقی است یا اعتباری است؟ حقیقی است به این معنا که، مابه‌ازاء واقعی در بیرون از اذهان دارد و اعتباری است به این معنا که از اختراعات ذهن و تصورات ذهنی است. ایران حقیقت است یا اعتبار و تصور؟ شاید بتوان گفت؛ این نزاع بازگشت به نزاع حقیقی یا اعتباری بودن جامعه بازگشت می‌کند و هرآنچه که در آن نزاع جواب دهیم همان را می‌توان در این مقام طرح نمود. ادامه دارد..... @monir_ol_din
که شهرتش به فلسفه سیاسی است، با ایده شناخته می شود. برای این ایده از 30 سال پیش کتابهایی را نگاشته است؛ 1. درآمدی بر تاریخ اندیشهٔ سیاسی در ایران، تهران، انتشارات کویر، چاپ نخست ۱۳۶۷، چاپ دهم ۱۳۸۸. 2. زوال اندیشهٔ سیاسی در ایران، ویراست دوم، تهران، انتشارات کویر، چاپ نخست ۱۳۸۳، چاپ سوم ۱۳۸۵. 3. تأملی دربارهٔ ایران، جلد نخست، دیباچه‌ای بر نظریهٔ انحطاط ایران، تهران، مؤسسهٔ نگاه معاصر، چاپ نخست ۱۳۸۰، چاپ دوم ۱۳۸۱، چاپ سوم ۱۳۸۲، چاپ هفتم ۱۳۸۶. 4. تأملی دربارهٔ ایران، بخش نخست از جلد دوم، مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی، تبریز، انتشارات ستوده، چاپ نخست ۱۳۸۴، چاپ دوم ۱۳۸۶. 5. تأملی دربارهٔ ایران، بخش دوم از جلد دوم، مبانی نظریهٔ مشروطه‌خواهی، تبریز، انتشارات ستوده، چاپ نخست ۱۳۸۶. @monir_ol_din
چیست؟ حسن قاضی مرادی، پژوهشگر و نویسنده در یادداشتی به نقد نظریه ایرانشهری سید جواد طباطبایی پرداخته است. بخش نقد او را وامی‌نهیم و آن بخشی را که اشاره ای به ایده ایرانشهری است، نقل می‌کنیم؛ 1- هدف از این نوشته، در درجه نخست، نه نقد آرای سید جواد طباطبایی در این یا آن کتاب او، بلکه طرح مباحثه‌ای با مخاطبان آثار اوست با پرتوافکندن بر برخی از موضوعات پروژه‌ای که به نظر می‌رسد او با این آثار پیش گرفته است. منظور از این آثار، به ویژه دو جلد ـ در سه مجلد ـ تاکنون منتشر شده از مجموعه تأملی درباره ایران است که محتوای‌شان را تأملات ابزاری می‌خوانم، زیرا آنها را پشتوانه نظری پروژه‌اش می‌دانم. این دو جلد شامل بخش نخست، دیباچه‌ای بر نظریه انحطاط ایران(1380) و دو بخش جلد دوم مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی(1385) و نظریه حکومت قانون در ایران(1386) اند. در عین حال به ضرورت، داوری‌هایی درباره تحولات اندیشه سیاسی ایران از دوران باستان تا دوران معاصر در آثار پیش از انتشار تأملات طباطبایی وجود دارند که آشکارا در خدمت این پروژه‌اند، اما مشخصا در این دو جلد از مجموعه تأملات است که می‌توان جلوه‌هایی از پروژه او را یافت. 2- به جز جلد نخست این مجموعه ـ که به نظر می‌رسد همچون مقدمه‌ای برای کل مجموعه تأملات شامل بررسی سیر زوال عمومی جامعه ایران از صفویان تا قاجاریان است ـ دو بخش جلد دوم تبیینی از تحولات اندیشه سیاسی از جنگ‌های ایران و روسیه در زمان فتح‌علی شاه تا استبداد صغیر در زمان محمدعلی شاه را در بر می‌گیرد. نقطه اوج این دوران انقلاب مشروطه است که ویژگی‌های فکر سیاسی در آن، کانون توجه طباطبایی است. در «تأملات» طباطبایی سیر تحولات اندیشه سیاسی در آثار و فعالیت‌های سیاسی و فکری سه گروه از عاملان سیاسی ـ روشنفکران، که در مجموع تجددخواه‌اند، دولت‌مردان مصلح و رجال اصلاح‌طلب و نیز روحانیت مترقی (روحانیت مشروطه‌خواه) ـ دنبال می‌شود. این سه گروه عاملان در پروژه اویند. با سنجش بررسی طباطبایی از آثار و فعالیت‌های این سه گروه، در واقع نقش عاملان سیاسی در پروژه او شناخته می‌شود. به علاوه پروژه او شامل مؤلفه‌های ساختار فکری ـ مثلا دو مؤلفه مهم آن، نخبه‌گرایی و دولت‌گرایی ـ است. 3- دو محور اصلی اندیشه ایرانشهری، و به هم برآمدگی یا . از نظر طباطبایی مفهوم بنیادین اندیشه سیاسی ایرانشهری، شاه آرمانی دارای فرّه ایزدی است. او بر این عین شریعت و نه مجری آن بودن شاه آرمانی تأکید دارد. از اینجاست دومین محور اصلی اندیشه سیاسی ایرانشهری که وحدت پادشاهی و دیانت است. از نظر طباطبایی، نظریه توأمان بودن دین و سیاست، بنیادی‌ترین مفردات اندیشه سیاسی ایرانشهری بود. همین اندیشه بود که به سیاست‌نامه‌های دوره اسلامی ـ یعنی دوره‌ای که در واقعیت تاریخی سلطنت مطلقه در قدرت بود ـ راه یافت. 🔺 منبع؛ سایت خبرگزاری مهر؛ «یادداشتی از حسن قاضی مرادی؛ تخیلات طباطبایی درباره اندیشه ایرانشهری» ✔ اشاره ای خیلی مختصر به ایده ایرانشهری، صرفاً توجه دادن به مفهومی است که در محافل روشنفکری مخالفان و موافقانی دارد. توجه به این ایده، در حقیقت نظاره به گوشه‌ای از تابلوی مملو از رنگ‌ها و نقش‌هایی است که واقعیت جریان فکری دوران معاصر را تشکیل می‌دهند. @monir_ol_din
یکی دیگر از کسانی است که، دلمشغولی جدی نسبت به ایران و آینده ایران دارد. او عمیقاً به و اعتقاد دارد. و از همین دریچه نگاهی به آینده ایران دارد و نسبت به آن بسیار امیدوار است. آقای محمدرضا اسلامی با ایشان گفتگویی را ترتیب داده است و در آن گفتگو، مطالبی مطرح شده است که، زمینه خوبی برای شناخت یکی از دغدغه‌مندان توسعه در ایران امروز، فراهم می‌آورد. ایشان را و دغدغه‌های ایشان را باید شناخت، چرا که آنها بخش غیرقابل‌انکار جامعه ما هستند. و برای عبور از این ایده‌ها و ارتقای ظرفیت فکری فرهنگی جامعه خود، به مطالعات بنیادین و تأملات عمیق دامن زد و از نسخه‌ها و نظریات عجولانه و شتابزده اجتناب ورزید. و البته که، بجد معتقدم در کنار همه این مطالعات، باید نگاهی ژرف به اندیشه‌های فقیه حکیم انقلاب اسلامی ایران پیرامون «ایرانیت» داشت. http://renani.net/index.php/speechs/interviews/781-2019-12-30-19-08-48 «من بسیار امیدوارم: آینده ایران تماشایی است.» @monir_ol_din
💥اشاراتی از مصاحبه دکتر رنانی درباره "ایران"- بخش اول ✔️وضعیت کنونی جامعه امروز ایران ۱. جامعه امروز ایران یک جامعه «پرانرژی اما شلخته» است. تحلیل این دو را من از این منظر می‌بینم: انرژی و تحرک موجود در سپهر زیستی جامعه ایران، ریشه در برآمدن نسل جدید دارد. نسلی که در راه است، بسیار ، و است. یک نسل بسیار پرتقلا، پر‌توقع، پرجوشش و عین حال در برابر سنت‌هایی که دوست ندارد، بسیار ویرانگر. وجود چنین نسلی در هر فضایی، باعث می‌شود که جنبش و ضربان انرژی به چشم ناظر بیرونی پررنگ به نظر برسد. اما را هم از این زاویه می‌بینم که اگر نبود این شلختگی و بی‌نظمی در ساختارهای ما، اینهمه اخبار اختلاس و بی‌انضباطی‌های مالی و بحران‌های دیگر به گوش نمی‌رسید. آن خبرها و بحران‌ها، معلول بی‌نظمی در سیستم است. سیستمی که بی‌نظمی‌هایش، هم ریشه در ساختار قانون اساسی دارد و هم ریشه در تفکر غیرسیستمی و خُردنگر حاکمانی که در نظام آموزشی‌ حوزوی بالیده‌اند، نظام آموزشی که نگاه کلان ندارد. فقه، علمی است که برای تنظیم روابط و قواعد سطح خُرد و بین فردی شکل گرفته است. دانش‌آموختگان چنین علمی، کلان نگری و تفکر سیستمی ندارند. و چون روحانیان در سیاست ایران دست بالا را دارند و موقعیت‌شان در بوروکراسی با موقعیت کارشناسان کلان نگر، برابر نیست، پس در چنین نظام تدبیری همواره نگاه خُرد بر نگاه کلان غلبه می‌کند و بنابراین ما با سیستمی مواجه می‌شویم که گویا طرح کلان نداشته و ذره‌ذره و از سر ضرورت اجزائش کنار هم شکل گرفته است. طبیعی است که مهم‌ترین دستاورد چنین نظام تدبیری، شختگی خواهد بود. آینده ایران چگونه خواهد بود؟ ۲. اما آینده قرار نیست که چنین بماند. به گمان من بیست‌‌-‌‌سی سال آینده ایران بسیار تماشایی است. برای کسی که یا اهل رشد وجودی یا اهل رشد فکری یا حتی اهل تماشا و لذت بردن از تحولات کشور باشد سال‌های دیدنی‌ای در پیش است. سال‌هایی که کاملاً با گذشته متفاوت است. اگر در چند سال آینده، مدیران کنونی کشور، با تصمیم‌های نادرست، ما را وارد جنگ، بحران‌های ویرانگر و یا تجربه‌های برگشت‌ناپذیر نکنند، ممکن است ما پنج شش سال آینده را هم با همین وضعی که امروز داریم سپری کنیم اما واقعیت این است که پس از آن، عملاً نسل کاملاً جدیدی در جایگاه مدیریت و هدایت امور کشور مستقر می‌شود، نسلی که زاده و پرورده پس از انقلاب است و پیامد تمام خطاهای سیاستی چهار دهه گذشته را با پوست و گوشت خود حس کرده است. این نسل، و می‌اندیشد؛ را بهتر می‌فهمد؛ بسیار آگاه است؛ به خاطر گسترش ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی، قدرت اثرگذاری و کنترلش بر سیاست‌های نظام تدبیر و بر خطاهای آن شدیداً بالا رفته است؛ ابزار کاملاً عملی برای نافرمانی از قوانینی که با طبیعت او نمی‌خواند را دارد؛ و در یک کلام، زندگی را عمیق‌تر درک می‌کند و زندگی را عمیقاً دوست دارد. چنین نسلی همه تلاشش این خواهد بود که فضا را برای زندگی بهتر، مهیا کند و چنین خواهد کرد. ادامه دارد.... @monir_ol_din
💥اشاراتی از مصاحبه دکتر رنانی درباره "ایران"- بخش دوم ✔️مشخصات نسل جدید چیست؟ ۱. نسل جدید به دو ابزار یا سلاح مجهز است که نسل ما آن دو ابزار را نداشتند: نخست و ابزارهای ارتباطی جدید، و دوم و غیر ایدئولوژیک. ✔️نسل فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی ۱. نسل جدید به کمک فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی و به کمک شبکه‌های مجازی به سرعت خطاها را کشف می‌کند، آن را جار می‌زند و به سرعت نقد می‌کنند، هیچ حرفی را مقدس نمی‌داند وهیچ مرز مقدسی را به رسمیت نمی‌شناسد. به سرعت همدیگر را پیدا می‌کنند، نیازی به حلقه اتصال مرکزی و ایدئولوژی ندارند؛ خودشان مرکزاند و عقل‌شان ایدئولوژی آنهاست. هیچ‌کس را جز عقلشان قبول ندارند. و این از برکات جمهوری اسلامی بود که کاری کرد که هیچ نقطه مقدسی در اندیشه نسل جدید باقی نمانده است و هیچ مرجعیتی برای نهادهای سنتی یا افراد مروج اندیشه‌های ایدئولوژیک یا سنتی باقی نمانده است. بنابراین نسل جدید به سرعت ایده‌های بهتر، اندیشه‌های بهتر و روش‌های «جایگزین» را کشف می‌کند و جایگزین می‌کند. این نسل، اگر در فرآیند یک حرکت اقتصادی/علمی/اجتماعی احساس کند که نهادهای موجود همراهی نمی‌کنند و «همراه مناسب» ندارد، به سرعت می‌تواند جایگزین بیاید و فضا را برای خود باز کند. نسل جدید بن‌بست نمی‌شناسد؛ نه بن‌بست فکری و نه بن‌بست عملی. نسل ما نسل بن‌بست بود، نسلی که چشمش به بزرگان بود تا به پنجه تدبیر، بن‌بست‌ها و گره‌ها را بگشایند. اما این نسل بن‌بست نمی‌شناسد بنابراین نیازی به «بزرگان» ندارد و همین وجه امتیاز این نسل نسبت به نسل ماست. ✔️نسل اندیشه های روادار ۳. سلاح دوم این نسل، «رواداری» است. نسل جدید مانند نسل ما نیست که انتظار داشتیم دوست یا همسفر یا فرد همراهمان الزاما مثل خودمان باشد، یعنی همچون ما مذهبی باشد یا چپگرا باشد یا نوگرا باشد. این نسل می‌تواند با هر کس با هر عقیده‌ای کار کند و کنار بیاید به شرط آنکه حقوق یکدیگر و قواعد بازی را رعایت کنند. این سازگاری و رواداری در نسل جدید هست که دو نفر برای رفاقت یا همکاری با هم، انتظار نداشته باشند دقیقا مانند هم فکر کنند یا مثل هم رفتار کنند یا مثل هم لباس بپوشند. این ویژگی را پدر من نداشت. من هم نداشتم! من شاید انتظار داشتم که «دوست من» علاوه بر اینکه مذهبی باشد، ادبیات را هم بفهمد، اهل مطالعه مطالب سیاسی هم باشد. اما در ذهن نسل جدید این محدودیت‌ها وجود ندارد. این نسل، نسل بختیاری است که تحول یا گذار دویست‌ساله از اندیشه‌ورزی سنتی یا ایدئولوژیک، به رواداری در اندیشه و مدارا در پیشه را در یک دوره بیست ساله طی کرده است. @monir_ol_din
امتداد حکمت‌ و فلسفه
#پرونده_علمی_5 #ایرانِ‌آینده_2 💥اشاراتی از مصاحبه دکتر رنانی درباره "ایران"- بخش اول ✔️وضعیت کنونی
💥برادر گرامی آقای از طلاب اهل مطالعه و دقت، مطلب مختصری را در نقد دیدگاه برایم ارسال کردند. با تشکر از این برادر بزرگوار، آن مطلب را جهت مطالعه دوستان عزیز در کانال قرار می‌دهم. ✔ سلام علیکم؛ مطلبی که از آقای محسن رنانی در کانال فلسفه گذاشته شده است، بخش‌هایی از آن جای نقد دارد که عرض می‌شود؛ 1⃣ ایشان «مسائل فقهی» را فقط در حوزه رابطه فردی تعریف کردند، در حالیکه اگر کمتر توجهی به مسائل فقهی داشته باشیم، می‌توان این نکته را در سطح عمیق خود دریافت کرد که یکی از مهم‌ترین و وسیع‌ترین حوزه‌های حیات فقه شیعه، «فقه کلان و اجتماعی» آن است. از شما سوال می‌کنم؛ آیا مسئله «امر به معروف ونهی از منکر» یک مسئله اجتماعی است یا فردی؟ یا مسائل حقوقی مانند یا حدّهایی که در مواضع مختلف بیان شده است. حتی مواردی مثل، حقوق‌همسایه، حق‌شفعه، یا ومسائل جدیدی مانند بانک‌داری یا بیمه و غیره، مصادیق زیادی هست که فقه به این مسائل ورود پیدا کرده است. و حتی مسائل فردی فقهی نیز دارای آثار اجتماعی است. مثلاً کسی که مرتکب حرمتی نشود این فعل او موجب تقوای‌اجتماعی میشود و در کنار همه اینها، مسئله و حکومت‌داری که مهمترین عرصه ورود فقه شیعه است. آیا چنین فقهی می‌تواند باشد؟ 2⃣ اما درباره به نظر می‌رسد، علتهای دیگر این مسئله مورد تغافل واقع شده است. استاد شهید مطهری (ره) در کتاب به این مسئله به صورت مفصل اشاره کرده است که آیا ابزار و تولید منشا تمام فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی می‌شود یا این ابزار از خود چیزی ندارد، بلکه این انسان است که با فرهنگ و جهان‌بینی خود ابزار را در دست می‌گیرد؟ روشنفکران غربی نیز وقتی اعصار مختلف را تشریح می‌کنند، مثلاً عصر آهن یا... معلوم است که این تعریف ابزاری منشا همان تفکری است که می‌گوید این ابزار و تولید است که منشا تحولات می‌شود. با این تعریف هر چقدر انسان مادی‌تر بیاندیشد یا ابزار تولید داشته باشد او انسان‌تر است یا به اصطلاح جدید هر چقدر او باشد، او انسان‌تر است و حق حاکمیت دارد و لو اینکه حق ملتی پایمال شود، یا هزاران و میلیون‌ها انسان از بین بروند، همانطور که در کشورهای سرمایه‌داری مشاهده می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد که کسانی که در ایران وارد سیستم حکومتی شده‌اند، بیشتر افراد دیدگاه مدرنیته را دارند و کسی که با این نگاه وارد سیستم شود سیستم می‌شود، حتی اگر در راس حکومت یک معصوم باشد. 3⃣ اما درباره مسئله جوانان به نظر می‌رسد، اگر سنتها خوب تبیین شوند و رابطه دنیای مدرن با سنت در سطح گسترده خوب بیان شود، جوانان با انرژی بیشتری وارد عرصه خواهند شد، چرا که فطرت انسانها بر پایه بنا نهاده شده و این ضعف تربیتی و ساختاری و آموزشی ماست که، فکر می‌کنیم چون دیگر ابزارها تغییر کرده‌اند، لذا جوانان ایدئولوژی‌گریز شده‌اند. اتفاقا هر چقدر علوم پیشرفت می‌کند به حکمت سنتها پی می‌برد و یک نوع پایبندی به سنتها در او نهادینه می‌شود. نمونه بالفعل در مقابل دیدگان ما همین تشییع میلیونی که از صورت گرفت. بعد از شهادت یک انسانی که مدافع انسانیت بود، دوباره فطرت‌ها بیدار شد و آنهایی که از کشور ایران ترسیم دیگری در ذهن خود دارند تصویر خود را تغییر دادند. فکر کنم با این انقلاب جوانان و همه ملت ایران باید به این نقطه رسیده باشند که آن چیزی که در وجود انسانها حکومت می‌کند و فطرت وجودی او را بیدار می‌کند فضای مدرنیته نیست، یک فضای دیگریست که به همین سنت‌ها بر می گردد. 🔺سپاس و تشکر از برادر عزیزم آقای اکبر بهروز بابت این تاملات.🌹 @monir_ol_din
سلام علیکم. دو تن از بزرگوارانی که همیشه بنده را رهین الطاف و نیات پاک خود گردانیده‌اند مطالب بسیار مفیدی را پیرامون دیدگاه و برای بنده ارسال کرده اند که در بعدی خدمتتان ارائه خواهم کرد. سپاس و تشکر از دوستان فرهیخته‌ام.🌹
| طباطبائی و رَنانی | هم طباطبائی و هم رَنانی برای ایران امروز پیشنهاداتی دارند، اما یکی از وام می‌گیرد و دیگری از . آن یکی از می‌گوید و این یکی از . و هیچکدام وصف حال ایرانِ امروز نیستند؛ . @monir_ol_din
🔸 برادر عزیزم جناب آقای که از اساتید علم هستند، لطف کردند و پیرامون مطالبی را در اختیارم گذاشتند. 🔸گویا یکی از مراکزی که بسیار مجدانه پیگیر تحقق این ایده بوده‌اند، است که با تشکیل نشست‌های علمی متعددی به بررسی این موضوع در گستره مدیریت شهری پرداخته است. البته این امر از آنها بیگانه نیست چرا که، ایده ایرانشهری برخوردار از محتوایی است که، با موضوعات معماری و مدیریت شهری پیوند می‌خورد. گوشه‌ای از فعالیت‌های مذکور را خدمت دوستان معرفی می‌کنم. 👇👇👇👇
1⃣ تفاهم نامه تأسیس «خانه گفتمان شهر و معماری» عصر روز چهارشنبه ۲۱ مردادماه 1394 با حضور وزیر مسکن، حامد مظاهریان و پیروز حناچی معاونان مسکن و ساختمان و معماری و شهرسازی وزیر راه و شهرسازی و محمدسعید ایزدی مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی شهری ایران٬ میان وزارت راه‌وشهرسازی و ۱۲ تشکل غیر دولتی فعال در حوزه معماری و شهرسازی امضا می‌شود. 2⃣این تفاهم‌نامه به منظور توسعه عرصه‌­های عمومی دموکراتیک شهری با هدف اطلاع‌­رسانی به شهروندان، آموزش، ایجاد گفتمان بین متخصصان در عرصه­‌های مختلف مرتبط با شهر و مسائل توسعه شهری، منافع عمومی در شهر، ارتقا کیفیت زندگی و افزایش سطح زیست­‌پذیری شهرها در چارچوب اندیشه ایران‌شهر به امضا رسیده است. 3⃣بر اساس این تفاهم‌نامه خانه گفتمان شهر در بنای ارزشمند طراحی شده توسط معمار فقید مستقر می‌شود که ضمن حفاظت از یکی از آثار ارزشمند معماری معاصر موجب تقویت جایگاه و نقش تشکل­‌ها و نهادهای حرفه­‌ای در عرصه معماری و شهرسازی و تعریف مکانی برای گفتگو، تبادل اندیشه، نقد و ارزیابی سیاست‌ها، برنامه‌­ها و اقدامات در این حوزه خواهد بود. 4⃣ ایجاد تعامل و تفاهم میان انجمن­‌ها و موسسات تخصصی معماری و شهرسازی در سطح ملی به منظور رشد و ترویج حقوق شهرسازی و اعتلای فرهنگ شهرنشینی و برقراری ارتباط مستمر با اندیشمندان و حرفه­‌مندان حوزه شهر و معماری و جلب مشارکت فعالانه آنان در کشور به منظور بررسی مسائل و یافتن راه­کارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت زندگی شهری و انعکاس یافته‌­های حاصل از این هم‌اندیشی و گفتمان به دولت، برای اعتلای سیاست­‌ها و برنامه­‌های شهری از اهداف اصلی این تفاهم‌نامه به­‌شمار می­‌رود. 5⃣ برهمین اساس، یکی از فعالیت‌های خانه گفتمان شهر و معماری، برگزاری است که با حضور اساتید مختلف دانشگاه، از جمله شخص به تبیین اندیشه می‌پردازند. برای ملاحظه این نشست‌ها به آدرس زیر مراجعه فرمایید؛ http://news.mrud.ir/news/10556 @monir_ol_din
🔅به برخی از نشست های علمی خانه گفتمان شهر و معماری که مرتبط با پرونده است، اشاره می‌کنم؛ 1⃣در ششمین نشست علمی، با حضور ؛ دکترای روان‌شناسی و ارتباطات: برای تحقق ایران‌شهر نیازمند بازتعریفی از مفهوم ایرانی و ایرانی معاصر هستیم. http://news.mrud.ir/news/14847 2⃣در یازدهمین نشست علمی، با حضور استاد رشته ارتباطات: جستجوی «تئوری بزرگ» در مفهوم «ایران‌شهر»/ نادیده‌گرفتن حوزه ارتباطات در شهرسازی/ نیازمند خانه‌تکانی در مفاهیم زیست‌آوری شهری و جابه‌جایی هستیم/ نگاه ایران‌شهر به جایگاه شهرها در کل حوزه تمدنی و فرهنگی ایران. http://news.mrud.ir/news/22624 3⃣در هفتمین نشست علمی، با حضور استاد جامعه‌شناسی:حکمت خسروانی هسته اصلی اندیشه ایران‌شهری است/ تحریف حکمت خسروانی از سه زاویه مشخص/ بدون درک تحولات زبانی فهم حکمت خسروانی و اندیشه ایران‌شهری امکان‌پذیر نیست. http://news.mrud.ir/news/23864 4⃣در بیست و چهارمین نشست علمی، با حضور، استادفلسفه سیاسی: خواجه نظام الملک، اولین شخصی است که در باب اندیشه ایران‌شهری ، وارد شده است/اندیشه سیاسی در ایران سابقه طولانی ندارد/مسائل ایران با ابزارهای مفهومی غرب قابل توضیح نیست/دانشگاه های ما هنوز ملی نشده اند/نژاد پرستی اروپایی به هیچ وجه در ایران ظاهر نشده است/وظیفه ما دفاع از دولت ملی ایران است/شاهنامه نوشتن مستلزم ملت داشتن است. http://news.mrud.ir/news/44066 5⃣در بیست و سومین نشست علمی، با حضور ، فیلسوف و متفکر، رئیس فرهنگستان علوم ایران: رجوع به تاریخ تفنن نیست بلکه یک ضرورت است/ نفی ایران و تاریخ آن نفی خودمان است/ ایران همچنان توسط فرهنگ، هنر و تفکر راهبری می‌شود. http://news.mrud.ir/news/42753 @monir_ol_din
#خانه‌گفتمان‌شهرومعماری در زمان وزارت #عباس‌آخوندی تاسیس می‌شود برای پیگیری ایده #ایران‌شهری در فضای مدیریت شهری و شهرسازی. @monir_ol_din
🔸 آقای از برادران همراه و عزیز بنده، لطف کردند و فایل صوتی را که اخیراً بعد از ماجرای هواپیمای اکراینی، در پردیسان سخنرانی داشتند، در اختیار بنده گذاشتند. 🔸جناب آقای عباسی، در این جلسه سخنرانی به نقش محوری در دولت کنونی و ایده ایران‌شهری او اشاراتی دارند. 🔸استماع این جلسه سخنرانی، بسیار مفید و مناسب است. @monir_ol_din
استادحسن عباسی- واقعه سقوط هواپیمای اکراینی.mp3
22.92M
🔸استاد حسن عباسی 🔸بررسی واقعه سقوط هواپیمای اکراینی؛ عملکرد جریان انقلاب اسلامی و لیبرال در مواجهه با مردم. 🔺 حسن عباسی؛ دکتر طباطبائی که در این دولت، جایزه عالی علوم انسانی را می‌گیرد، ایده ایران‌شهری را بدیلی برای طرح می‌کند و معتقد است که؛ اسلام مرده است. @monir_ol_din
با ایده در دولت کنونی جایگاهی خاص پیدا می‌کند. با تاسیس این ایده را به عرصه مدیریت شهری می‌کشاند و که بعد از فتنه ۸۸ را به عنوان نشریه علوم انسانی راه‌اندازی می‌کند، از حلقه کیان عبور می‌کند و پای اندیشه طباطبایی می‌نشیند. وهمو، در سردبیر نشریه‌ای می‌شود که طباطبایی در آن‌ سیاست‌نامه را بدیل شریعت‌نامه راه‌اندازی کرده است. و این‌همه در حالیست که، قوچانی به عضویت شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در می‌آید. و در سال ۸۹ بعد از موجی که با مدیریت رهبرانقلاب بر علیه راه‌ می‌افتد با محوریت طباطبایی آغاز به فعالیت می‌کند. 🔸براستی طباطبایی متکفل چه در دوران کنونی ایرانِ‌اسلامی است که چنین منزلتی میان اهالی قدرت پیدا می‌کند؟ @monir_ol_din
به این بیان توجه کنید: ✔️ خط و مرزی به نام "ایران" ساخته دست انسان است و به عبارتی است. یعنی جایی که به آرزویت برسی. 🔺 او استدلال می‌کند که فراتر و مقدم بر است. @monir_ol_din
✔ کتاب ، جلد نخست از مجموعه سه‌جلدی از است. 🔸درباره این کتاب، نکاتی به ذهنم می‌رسد که به‌زودی خدمت عزیزان تقدیم می‌کنم، چنانچه عزیزان نکته‌ای، نقدی و پیشنهادی داشتند مشتاق شنیدن هستم. @monir_ol_din
✔️یکی از دوستان همراه و از برادران فاضل عزیز، آقای بسته‌پیشنهادی را برایم ارسال کردند، که قطعاً این مطالب برای شما عزیزان هم پرفایده خواهد بود؛ 🔸با توجه به مبحثی که پیرامون ایران باز کردید، پیشنهاد می‌کنم در مورد نظریه‌های زیر هم ورود کنید: 1. نظریه ؛ که البته حجاریان نیز از آن متاثر است. 2. نظریه ، از حسین‌بشیریه، که در واقع باید شکل‌گیری دولت اعتدال روحانی را باید در چارچوب چاره‌اندیشی آنومی تحلیل کرد. 3. نظریه ، که می‌توان آن را نوسازی تئوری تقی‌زاده دانست. 4. نظریه‌ی ، که شاه مخلوع آن را طرح کرد و امروزه توسط امثال شجاع الدین شفا تقویت می‌شود. 5. نظریه‌ی ، که توسط دکتر فردید طرح شده و شاگردان ایشان به ویژه آقای داوری خواسته یا ناخواسته در آن سیر می‌کنند. رقیق-ترین تقریر این دیدگاه را در آثار کچوئیان می‌شود ملاحظه کرد. 6. با کمی تساهل می‌توان از نظریه هم صحبت کرد که بازسازی نظریه مرحوم نائینی توسط دکتر فیرحی است. @monir_ol_din
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️آجرک الله یابقیةالله فی مصیبة فاطمة الزهراء◾️ ➖قالت فاطمةالزهراء(سلام الله عليها): رُوحی لروحِکَ الْفِداءُ و نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقا یا اَبَالحَسَنْ اِن کُنْتَ فی خیرٍ کُنْتُ مَعَکَ و اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَک.➖ ➖علی جان، جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلای جان تو. یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود؛ اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری، با تو خواهم زیست و اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی، باز هم با تو خواهم بود.➖ @monir_ol_din
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺نقد اول؛ غیبتِ‌هویتِ‌ایرانی در اندیشه‌ایرانشهری 🔸طباطبائی در ، تاریخ ایران را دوره‌بندی می‌کند. در این دوره‌بندی با اینکه، تصریح می‌کند که؛ «مشکل عمده دوره‌بندی تاریخ ایران به قدیم و جدید، این است که مبدأ تاریخ جدید ایران‌زمین را به درستی نمی‌توان معلوم کرد.» اما در پایان سخن می‌گوید: «من در اینجا برای اینکه بتوانم ویژگی‌های این سه سده را به دقت مورد بررسی قرار دهم، این دوره طولانی میان شکست ایران در جنگ چالدران تا شکست ایران در جنگ‌های ایران و روس را که حلقه رابط «سده‌های میانه» ایران و آغاز دوران جدید است، خواهم نامید، دوره‌ای که در واقع، نه با اسلوب دوران قدیم ایران می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد و نه با ضابطه‌های دوران جدید.» مطالعه درآمد این کتاب، مرا متعجب ساخت که کسی که، او را فیلسوف می‌شناسند، چگونه مبتلا به تعجیل در قلم شده است و بناچار به آنچه که از آن عبور کرده است و آن را مشکل می‌خواند باز می گردد. ایشان تصریح می‌کند که با ضابطه‌های دوران‌ِجدید نمی‌توان تاریخ ایران را دوره‌بندی نمود و لیکن در انتها از طرح سخن می‌گوید که به نوعی عبور از دوران قدیم و ورود در دوران جدید است. اگر ضوابط این دوران برای تطبیق بر تاریخ ایران روشن نیست، چگونه می‌توان از دوره‌گذار سخن گفت؟ با چه معیاری می‌توان اثبات نمود که حدفاصل شکست چالدران تا شکست در برابر روس دوران عبور از قدیم و ورود در جدید است؟ آیا این معیار برخوردار از است یا اینکه معیار برساخته دوران جدید اروپایی است که بر تاریخ ایران تطبیق می‌شود؟ اصلاً چرا این دوره، دوره گذار است؟ گذار از چه چیزی و ورود در چه چیزی؟ آیا آن «قدیم» و «جدید»ی که می‌گویید، قدیم و جدید ایران است یا قدیم و جدید اروپایی است که با آن ایران را می‌سنجید؟ 🔸 او در فصل دوم که به «طرحی از نظریه دولت در ایران» می‌پردازد چنین می‌گوید: «ابهام وضعیت ایران در این دوره که ما از آن به «دوره گذار» تعبیر می‌کنیم، ناشی از این واقعیت پرتعارض است که از سویی، ایران، یکی از قدرتهای کمابیش بزرگ درگیر در مناسبات سیاسی جهانی بود، اما از سوی دیگر، در برابر سیطره منطق مناسبات جدید از خود پایداری نشان می‌داد. در این دوره، ایران زمین، در درون دنیای جدید و در عین حال، در بیرون آن قرار داشت.» با توجه به چنین نگرشی است که، صفویه را فاقد دولت به معنای جدید آن - state- می‌داند. اما از سوی دیگر، دوران هخامنشی تا پایان ساسانیان را دوران تحقق ایرانشهری یا همان دولت_ملت در ایران می‌داند که با محوریت شاهنشاهی به انجام رسیده است. در پی‌جویی از ریشه‌های چنین اعتقادی به این کلام از او برمی‌خوریم: «ایران باستان در فلسفه تاریخ هگل، جایگاه ویژه‌ای داشت و او کوششی اساسی برای تبیین نظام سیاسی ویژه ایرانیان کرده و برخی مفاهیم ضروری برای توضیح آن نظام را تدوین کرده است.» او در این بیان با تکیه بر انگاره «وحدت در کثرت» و اعتقاد به این نکته که هگل چنین انگاره‌ای را در فلسفه خود توضیح داده و بر فرمانروایی ایرانیان تطبیق داده است، از فلسفه هگل وام می‌گیرد تا دوران باستان ایران را توضیح دهد. 🔸آنچه که از طباطبائی مشهود است این است که، از موضع ایران باستان را تحقق دولت_ملت می‌داند و از موضع دوران جدید اروپایی نیز عصر صفویه یا همان دوره گذار را دولت می‌داند. در هر دو قضاوت، از بیرون به ایران می‌نگرد و با ایران ندارد. او ایران را آنگونه که هست نمی‌خواند و ایران را آنگونه که می‌باید می‌خواند. از این روی می‌توان گفت؛ ایران برای او «موضوع اندیشیدن» است تا فلسفه هگل یا معیارهای جدید فلسفه سیاست اروپایی را بر آن تطبیق نماید. به همین اندازه او از ایران دور است هرچند سودای ایرانشهری داشته باشد. ایرانشهری او فلسفه هگلی است که لباس ایران را پوشیده است و این یعنی . @monir_ol_din