نگاهی به واقعیتهای بازار خودرو (١):
خودتحریمی در کمپ شایعات
✍️ محمد ولیانپور
در هفتههای گذشته، کمپین #تحریم_خودرو سروصدای زیادی بهپا کرد. شبکههای اجتماعی بستری برای این کمپین بود و گرچه بهظاهر فرصتی برای همگرایی بهسود مصرفکننده است، باید گفت که آسیبهای شبکههای اجتماعی، دامن این حرکت را نیز گرفته و به انواع دروغها و شایعات، آلوده است.
نگارنده، مصرفکننده همین خودروهای داخلی و ازقضا همان خودروهای معهودِ مغضوب است و با کاستیهای کیفیت، امنیت و خدمات آنها آشنایی کامل دارد؛ اما بهنظر میرسد فضای روانی موجود در برخی از این امور، غیرمنصافه و بزرگنمایانه است.
اولین نشانههای این حرکت از دولتمردان آغاز شد. کمپین را میتوان در چارچوب طرح «نارضایتی کنترلشده» توسط دولت بهمنظور افزایش انتظارات مردمی برای پذیرش توافق ارزیابی کرد. هرچند آش آنقدر شور شده که این نارضایتی از کنترل دولت نیز خارج شده و حتی مجبور به موضعگیری خارج از عرف در برابر آن شدهاند.
نکته دیگر اینکه «خدا» در فضای مجازی هم مثل دنیای واقعی «هست» و منافع میلیونها شاغل و سهامدار #صنعت_خودرو نیز همان «حقالناس» است! نباید هر سخنی را در #فضای_مجازی بدون اطمینان از صحت و سقمش بازنشر داد. در روایات آمده است که «برای دروغگوبودن، همین کافی است که هرچه شنیدهای، بازگو کنی.»
اما چرا همیشه تولیدکنندگان داخلی که در خط مقدم #جهاد_اقتصادی قرار دارند، در مظان اتهام هستند و #واسطه_گران در #اقتصاد_ایران که فراوانیشان پنج برابر متوسط جهانی و سودشان گاه تا ۴٠درصد بهای کالاست، هیچگاه با اعتراض مواجه نمیشوند؟ آیا این هجمهها با چاشنی دروغ، شایعه و تحقیر #تولید_ملی، تنها به صنعت خودرو محدود میشود و دامنِ دیگر صنایع را نخواهد گرفت؟ چنانکه مردم این مرزوبوم را لایق ساخت چیزی جز «لولهنگ» و بهتازگی «قرمهسبزی» و «آبگوشت بزباش» ندانند و استفاده از کالای ایرانی را مایه سرشکستگی و ضدارزش قلمداد کنند؟
بیشک دود این جریان به چشم مردم خواهد رفت و با شکست تولید ملی، فوج دیگری بر موج بیکاران کشور افزوده خواهد شد و سرمایه نفت را بیشازپیش باید صرف واردات کالاهای خارجی کرد.
صنعت خودروی ایران همواره دچار ابهام و نبود شفافیت بوده است؛ تا جاییکه دفتر رهبر انقلاب، چند سال یک بار مجبور به تکذیب شایعات «سهم از فروش خودرو» میشود و مردم نیز بیخبر از واقعیات خودرو، گوشها و دلهای آماده را به #شایعات میسپارند.
این ابهام که به معضل کلیتر شفافنبودن اقتصاد برمیگردد، در مسئله #خودرو بهشدت گستردهتر است؛ زیرا بیشتر از هر صنعت دیگری با زندگی روزمره مردم سروکار دارد، بیشترین رقمها را پس از مسکن از جیب خانوار میگیرد و باتوجه به تعرفه گمرکی، تفاوت قیمت آشکاری نیز برای خودروهای وارداتی مشاهده میشود و مصرفکننده، بهطور طبیعی این تفاوت را به سایر خودروهای داخلی نیز تعمیم میدهد.
بخش زیادی از انتقادات به #کیفیت_خودرو صحیح است، اما باید گفت عمده شایعات درباره قیمت واقعی خودروهای داخلی و خارجی و نیز سهم خودروها در تصادفات، نادرست بهنظر میرسد. برخلاف تصورات، خودروهای داخلی از جمله خودروهای ارزانقیمت جهان هستند و دلیل عمده تصادفات و مرگومیرهای جادهای نیز، عاملی جز کیفیت خودروهاست!
ابهام در صنعت خودرو تصورات ناصحیحی را بهوجود آورده است که متأسفانه در عمق باورهای مردم نهادینه شده و نفی آنها بهمنزله نفی بدیهیات تلقی میشود؛ بنابراین بهدور از فضای احساسی، باید به بررسی ابعاد موضوع و صحت و سقم شایعات منتشرشده پرداخت. در یاداشت آینده به بررسی مختصر چندی از این تصورات میپردازیم.
منتشرشده در روزنامه شهرآرا، 23 شهریورماه 1394، صفحه 8
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
نگاهی به واقعیتهای بازار خودرو(٢):
همه تصورات خودرویی!
✍️ محمد ولیانپور
(بخش 1/2)
ابهام در #صنعت_خودرو، تصورات ناصحیحی را بهوجود آورده است که متأسفانه در عمق باورهای مردم نهادینه شده و نفی آنها گاه بهمنزله نفی بدیهیات تلقی میشود. در این نوشتار به بررسی مختصر چندی از این تصورات میپردازیم.
کیفیت خودرو
مقایسه صنعت خودرو ما با کشورهای پیشتاز در عرصه #خودروسازی و مقایسه محصولاتش با خودروهایی که قیمت دلاری آن، گاه به صدبرابر داخلیها میرسد، از جمله قیاسهای اشتباه در افواه و شبکههای مجازی است.
امروزه میلیونها خودرو در چین، هند، تایلند، برزیل و... تولید میشوند که نامونشانی از آنها نشنیدهایم؛ اما اخبار آخرین فناوریهای خودرو در کشورهای صنعتی در کسری از ثانیه به ما میرسد و ناخودآگاه به مقایسه تولیدات داخلی با قلههای خودروسازی جهان میپردازیم، بدون اینکه از الزامات تولید و فاصله قیمتی آنها با محصولات ارزانقیمت داخلی باخبر باشیم.
شکی نیست که شرکتهای خودروسازی ما کیفیت کافی و لازم را در تولیدات خود اعمال نمیکنند که شاید یکی از دلایل آن، رسوب ساختارهای بوروکراتیک پیشین، با وجود خصوصیبازی آنهاست. اما دلیل دیگر آن را برخلاف باور عامه باید در محدودیتهای قیمتی جستجو کرد.
#کیفیت_خودرو به #هزینه_تولید وابستگی شدیدی دارد. وقتی خودروساز مجبور است با هزینه تولید بالاتری نسبت به رقبا تولید کند و محصولاتش را نیز با قیمتی دستوری به فروش برساند، چارهای جز کاستن از کیفیت خواهد داشت؟
گرانی خودرو
«پراید ۵میلیونی را ٢٠میلیون میفروشند!»... «اگر عوارض را بردارند با ٢٠میلیون میشود ماشین روز اروپا را خرید...»!
شایعات قیمتی، جالبترین بخش #شایعات_خودرویی است و گویی هرچه درشتتر شود، درستتر جلوه خواهد کرد! اما جستوجویی در بازارهای جهانی خودرو نشان میدهد که خودروهای ما برخلاف باور عمومی، ازجمله محصولات ارزانقیمت جهان هستند.
ارزانترین خودروهای معروف جهان در رده سدان (رده مشابه خودروهای داخلی) حدود 10 تا 12 هزار دلار قیمت دارند که برفرضِ صفر شدن عوارض ورودی، با قیمت بالای ٣٣میلیون تومان به ایران میرسند و با هزینههای جانبی (حمل، بیمه و...) با قیمتهای بالای ۴۵میلیون تومان بهدست مصرفکننده خواهند رسید. (قیمتهای سال 1394)
این در حالی است که عمده خودروهای داخلی، از #پراید تا دنا با قیمتهای ١۶ تا ٣۵میلیون تومان (بدون هزینههای قانونی) عرضه میشوند که معادل کمتر از ۵ تا حدود ١٠هزار دلار خواهد شد.
از سوی دیگر قیمت خودرو در ایران، یکی از متغیرهای مهم بازار خودرو محسوب میشود و با قدرت خرید مردم نسبت مستقیم دارد. با این اوصاف آیا توقف تولید خودروهای ارزانقیمت داخلی، برای مردم، مطلوب است؟...
ادامه 👇
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
نگاهی به واقعیتهای بازار خودرو(٢):
همه تصورات خودرویی!
✍️ محمد ولیانپور
(بخش 2/2)
قیمت خودرو صادراتی
شکی نیست که قیمت خام #صادرات_خودرو ارزانتر از قیمت نهایی در بازار داخلی است؛ اما چقدر؟
خودرو صادراتی به قیمت کارخانه عرضه میشود و علاوه بر کسر ٢٠ تا ٢۵ درصد هزینههای جانبی مصرفکننده، طبق قانون از سقف ۵درصد جایزه صادراتی نیز برخوردار است. بنابراین طبیعی است که ٢۵ تا ٣٠درصد ارزانتر از بازار داخلی صادر شود؛ همانطور که قیمت بازرگانی #خودرو_خارجی نیز ارزانتر از بازار مصرف کشور صادرکننده است!
بدیهی است که قیمت نهایی عرضه خودرو در هر کشور به #عوارض_قانونی آن کشور برمیگردد و ارتباطی به #خودروساز داخلی ندارد؛ هرچند اخبار رسمی نشاندهنده آن است که قیمت نهایی خودرو صادراتی برای مصرفکننده در کشورهای هدف صادرات نیز بسیار بالاتر از قیمت داخلی است.
سهم خودرو در آمار بالای #تصادفات
با وجود اینکه تنها ۴٠درصد #تلفات_جاده_ای به همه انواع خودروهای سواری (داخلی و خارجی) مرتبط است و آمارها سهم خیرهکننده ۴٠درصدی موتورسیکلتها و عابران پیاده را نشان میدهند، خودروهای داخلی متهم ردیف اول این آمار میشوند و طبیعتاً خودروهایی که شمارگان بیشتری دارند، بیشتر در مظان اتهام خواهند بود!
در این میان سهم بیش از ٩٠درصدی عامل انسانی که رابطه مستقیمی با فرهنگ رانندگی و نقش پلیس دارد، نادیده گرفته شده و سخنی از کیفیت پایین جادهها، فقر شبکه بزرگراهی و چرایی سهم بالای جاده در حملونقل و بهویژه سهم خودروهای شخصی در مسافرتها نیز به میان نمیآید.
آیا اگر مجموع سهم حملونقل ریلی، هوایی و دریایی، بیشتر از ١٠درصد فعلی بود، بازهم چنین تلفاتی را شاهد بودیم؟ و اگر سهم حملونقل اتوبوسی که با وجود سهم۵٠درصدی فعلی، کمتر از ٢درصد تلفات جادهای را شامل میشود، تنها ۵٠درصد افزایش یابد، تلفات جادهای نصف نمیشود؟
آیا اگر بزرگراههای ما بهاندازه کافی توسعه مییافت، بازهم چنین تصادفاتی را شاهد بودیم؟ برای منتقدانی که علاقه ویژهای به مقایسه خودروسازی ما با آلمان دارند، جستجوی کلیدواژه «نقشه شبکه اتوبانهای آلمان» و مقایسه آن با شبکه بزرگراهی کشورمان خالی از لطف نیست!
حال پیشبینی کنید که ترکیب فرهنگ رانندگی ما با کیفیت جادهها، فقر حملونقل عمومی و استفاده از خودروهای سبکِ شهری در مصاف با غولهای جادهای، چه نتیجهای را رقم میزند!
منتشرشده در روزنامه شهرآرا، 26 شهریورماه 1394، صفحه 1
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
فرا «فراخوان»
✍️ محمد ولیانپور
#فراخوان_های_پژوهشی، #نشریات_علمی و نشستهای تخصصی از جمله بسترهای بروز و ظهور آثار پژوهشی هستند و فراخوانها اگرچه عمق و اعتبار نشریات علمی را ندارند، اما با توجه به گستره و جذابیت، زمینه مناسبی برای ظهور استعدادهای پژوهشی و نشاط علمی ایجاد میکنند.
#فرخوان_آثار_پژوهشی #حوزه_علمیه_خراسان پس از یازده سال جایگاه خود را در منظومه علمی این حوزه پیدا کرده و شاید امروزه به یکی از برندهای حوزه علمیه خراسان و شناسنامه پژوهشی آن تبدیل شده است.
از اینرو شاید بتوان گفت که این فراخوان، میتواند نمایانگر وضعیت علمیپژوهشی حوزه علمیه خراسان باشد که حتی روند رشد کمی و کیفی آن نیز نشاندهنده فراز و فرودهای این حوزه و ارتقای حوزه در طول یازده سال گذشته بهشمار میآید.
در این شماره از کلید پژوهش به تدقیق در «فراخوان» و بررسی موضوع «فراخوان آثار پژوهشی حوزه علمیه خراسان» پرداختهایم. پیش از ورود به محتوای پرونده، نکاتی چند را در این باب مرور میکنیم:
تلخ و شیرین فراخوان
در غیاب نشریات جدی پژوهشی، فراخوان را میتوان تنها بستر ظهور جدی آثار پژوهشی طلاب حوزه علمیه خراسان بهشمار آورد و بدین ترتیب، عمده آثار پژوهشی طلاب خراسان را در خود جمع کرده است. برآورد مدیران پژوهشی حوزه نیز چنین چیزی را نشان میدهد.
اما این مهم، علاوه بر نشان دادن گستره و شمول فراخوان و اهمیت آن، واقعیت تلخی را نیز به رخ میکشد و نشاندهنده فاصله کمی آثار با وضع مطلوب در نسبت با جمعیت طلاب و روحانیون استان است. چراکه از نهادی آموزشیپژوهشی با بیش از ۲۰ هزار نیروی فعال، انتظار بیشتری در تولید آثار پژوهشی دستکم در بخش #پایان_نامه و #تحقیق_درسی میرود.
برای جبران این نقیصه و با توجه به ذات آموزشی حوزه، انتظار میرود که بخش تحقیقات درسی، سهم پررنگتری را در فراخوان به خود اختصاص دهد تا از این رهگذر، هم پیوند هرچه بیشتر #پژوهش با آموزشهای رسمی حوزه محقق شود و هم به رشد کمی و کیفی آثار طلاب محصل بیانجامد.
اولویت فراخوان کجاست؟
اما یکی از خطرهایی که حرکت پژوهشی حوزه را تهدید میکند، بسندگی به فعالیتهای ظاهری و نتیجهگرایی در پژوهش است. انتظار بازده سریع از فعالیتهای پژوهشی چندان منطقی نیست، چرا که «پژوهش»، امری دیرپا و دیربازده است و در لایههای زیرین حیات علمی و در سکوت کتابخانهای حرکت میکند و ذاتا، دستکم پیش از بهبار نشستن، از جنجال خبری و فلاش دوربینها گریزان است.
بر همین اساس، پرداختن به پژوهشگران و نتایج و آثار فعالیت آنان نیز پیش از برقراری مقدمات و الزمات پژوهش وجهی ندارد. در این صورت حتی رتبه شناسایی و تقدیر از پژوهشگران نیز در جدول اولویتهای پژوهشی، به جایی پایینتر از آموزشهای مهارتی، #نیازسنجی، تأمین منابع و ایجاد بسترهای اشاعه آثار سقوط میکند.
البته اهتمامی که تاکنون در برنامهریزی و مدیریت پژوهش بر ترویج #مهارت_های_پژوهشی وجود داشته، نشاندهنده توجه نسبی به این آسیب و تلاش برای فراهم آوردن بخشی از زیرساختها و بنیادهای لازمه پژوهش بوده است.
از سوی دیگر باید اذعان کرد که با وجود پایین بودن اولویت ذاتی فراخوان، «ضرورت ایجاد نشاط علمی» به عنوان یکی از کارکردهای این فعالیت در چارچوب بسترها و الزامات پژوهشی ارزیابی میشود.
خطر سفارشینویسی
از جمله آسیبهای مهمی که طلاب شرکتکننده در فراخوانها را تهدید میکند، تبدیل طلاب پژوهشگر به پژوهشگران حرفهایِ فراخوانی است! پژوهشگرانی که بهجای رصد «نیاز»ها و تحقق «تحقیق»، تنها با نیمنگاهی به اولویتهای فراخوانها، ذائقه فراخوان و داورانش را به دست آوردهاند و با هدف انتفاع مالی یا کسب سابقه علمی و شأن اجتماعی صرفا «برای فراخوان» مینویسند!
برای پرهیز از گسترش #سفارشی_نویسی و نیز تعمیق پژوهشها بهتر است انتشار نیازسنجی و اعلام موضوعات، جدا از فراخوان و همزمان با فراخوان قبلی در بسترهای پژوهشی و آموزشی انجام شود تا هم فرصت کافی برای نگارش در دسترس باشد و هم تأثیر خود را بر ذهنیت طلاب پژوهشگر، به منظور انتخاب موضوع پژوهشهای آنان بگذارد.
حوزه به مثابه موضوع پژوهش
تلاش برای محقق شدن و اجرایی شدن محتوای آثار، دستکم در محیط حوزه علمیه، امری است که انگیزه پژوهش در ابعاد و مسائل حوزه را دوچندان میکند و نگاههای جستجوگر پژوهشگران حوزوی را به مسائل درونی ما معطوف خواهد کرد.
شاید نیازسنجی پژوهشی را از درون حوزه و با ساخت مسائل حوزه باید شروع کرد. چرا نباید همه برنامهها و اقدامات اجرایی حوزه علمیه پیوست پژوهشی و مطالعاتی داشته باشد؟ مسائل درونی حوزه، بهترین موضوع برای تحقیق طلایی است که در محیط حوزه تنفس کردهاند و با آبوهوای آن آشنایی کامل دارند.
منتشرشده در مجله کلید پژوهش، شماره هشتم، صفحه 4 (سخن سردبیر)، اسفندماه 1394
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
چه کالایی «کالای ایرانی» است؟
✍️ محمد ولیانپور
(بخش 1/2)
دغدغهمندان نسبت به خرید #کالای_ایرانی همواره با این سؤال مواجه بودهاند که «کالای ایرانی چیست؟» و «چه کالایی را میتوان ایرانی بهشمار آورد؟» و پیرو همین سؤالات، ابهامات زیادی درباره بسیاری از کالاها شکل گرفته است که چهبسا با بعضی شاخصها در زمره کالاهای ایرانی تعریف شوند و با بعضی دیگر از شاخصها به عنوان تقلب و سوءاستفادهکننده از نام کالای ایرانی شناخته شوند!
مهمترین ابهامات درباره صدق کالای ایرانی بر محصولات موجود در بازار شامل چنین کالاهایی میشود: کالایی که در ایران #مونتاژ میشود، کالای ایرانی که قطعات خارجی دارد، کالایی که در خارج از ایران طراحی شده، کالایی که گرچه در ایران تولیدشده ولی برند خارجی دارد، کالای ایرانی که تحت لیسانس خارجی است، و کالایی که فقط نام ایرانی دارد و در خارج از کشور تولید شده است.
برای کشف ملیت کالا میتوان آن را در مقاطع مختلفی از زنجیره ارزش آن بررسی کرد؛ یعنی: مالکیت فکری و معنوی کالا، طراحی کالا، قطعات بهکار رفته در کالا، مونتاژ کالا و بستهبندی کالا.
و منظور از ایرانی بودن کالا نیز ممکن است ناظر به مفاهیم متعددی باشد: ملیت مالک معنوی و برند کالا، ملیت نیروی انسانی تولیدکننده، و موقعیت مکانی تولید.
تعاریف موجود از «کالای ایرانی»
تعاریف متعددی برای احتساب کالا در شمار کالاهای تولید ملی وجود دارد که مهمترین آنها به شرح زیر است:
1. کالای کاملا ایرانی: کالایی که از طراحی و تولید مواد اولیه تا بستهبندی آن بهطور کامل در داخل کشور و به دست نیروی کار ایرانی انجام پذیرد.
2. کالای نسبتا ایرانی: کالایی که بخش قابل توجهی از فرایند تولید آن (در بسیاری از تعاریف: دستکم 51 درصد) در واحدهای تولیدی کشور و به دست نیروی کار ایرانی انجام پذیرد.
3. کالای مونتاژشده در ایران: کالایی که دستکم در ایران مونتاژ میشود.
4. کالای طراحیشده در ایران: کالایی که دستکم مراحل طراحی یا تحقیق و توسعه آن در ایران انجام شده باشد.
5. کالای دارای #برند_ایرانی: کالایی که دستکم نام تجاری (برند) آن متعلق به ایران و ثبتشده در کشور باشد.
تحلیل شاخصها و تعاریف «کالای ایرانی»
1. شکی در صحت مصادیق تعریف اول نیست؛ اما مصادیق محدودی دارد و با توجه به واقعیتهای اقتصاد جهان، در عمده کالاها مطلوب و قابل تحقق نیست. چراکه امروزه پیشرفتهترین کشورهای جهان نیز همه مراحل طراحی و تولید محصولات را در کشور خود انجام نمیدهند و بسیاری از مراحل تولید در یک یا چند کشور دیگر رقم میخورد. بنابراین انحصار کالای ایرانی در این تعریف، منطقی و ممکن نیست.
2و3. تعریف دوم و سوم دامنه وسیعی از کالاهایی را شامل میشوند که بخشی از #ارزش_افزوده و زنجیره تولید آنها در کشور محقق شده است. با این وجود بسیاری کالاهای خارجی و برندهای غیرایرانی (تولیدشده در کشور) را نیز دربرمیگیرند. از سوی دیگر بررسی و اثبات تولید یک کالا در کشور و میزان داخلیسازی آن امر سادهای نیست.
برندهای خارجی تولیدشده یا مونتاژشده در ایران، نمیتوانند ایرانی تلقی شوند؛ چراکه متعلق به ما نیستند و اعتماد به آنها نه اعتماد به محصول ایرانی، بلکه اعتماد به همان برند است. چنین محصولی حتی اگر تماما و با کیفیت و ضریب اشتغال بالا در ایران تولید شود و منافع کوتاهمدتی را برای نیروی کار ایرانی فراهم کند، زنجیره ارزش و اشتغال پایداری برای ما نخواهد داشت؛ زیرا مالکیت ایرانی نداشته و بهمحض خروج از کشور، سابقه و اعتبار خود را نیز به همراه خود خارج خواهد کرد و حمایت از آن، بیش از آنکه حمایت از اشتغال ایرانی باشد، حمایت بلندمدتی از برند غیرایرانی است.
در این تعریف گرچه محصول نهایی که با برند خارجی عرضه میشود را نمیتوان کالای ایرانی دانست، اما آن بخش از قطعات منفصلهای که در ایران و با نام تجاری ایرانی تولید شدهاند، در دایره «کالای ایرانی» قرار میگیرند.
4. تعریف چهارم گرچه به تعریف مطلوب نزدیک بهنظر میرسد، اما دایره مصداقی بزرگی ندارد و از سوی دیگر احراز آن نیز به سادگی ممکن نیست. البته اگر چنین محصولی به ثبت رسمی داخلی رسیده باشد، در چارچوب تعریف پنجم قرار خواهد گرفت.
5. تعریف پنجم گرچه شامل کالاهای ایرانی تولیدشده در خارج از کشور هممیشود، ولی معیار مناسب و شفافی را به دست میدهد. وجود برند ایرانی به معنای مالکیت معنوی محصول و مدیریت زنجیره تولید آن است که سهم مهمی از ارزش محصول را تشکیل میدهد. با این تعریف کالایی ایرانی محسوب میشود که دارای نام تجاری و شناسنامه ایرانی باشد و انتخاب این کالا در واقع اعتماد به برند ایرانی و بالا بردن عزت ملی خواهد بود.
ادامه 👇
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
چه کالایی «کالای ایرانی» است؟
✍️ محمد ولیانپور
(بخش 2/2)
شاخص برند (نام تجاری)؛ مهمترین معیار ایرانی بودن کالا
موضوع استفاده از کالای داخلی در ایران، پیش از آنکه موضوعی اقتصادی باشد، موضوعی فرهنگی است. بسیاری از مصرفکنندگان ایرانی، بر اثر تبلیغات گسترده سده اخیر، #کالای_خارجی را بدون توجه به سطح توان فنی و صنعتی کشور مبدأ بر کالای داخلی ترجیح میدهند و به آن اعتماد میکنند؛ در حالیکه توان فنی و صنعتی کشور ما فراتر از بسیاری کشورهایی است که در تعریف «خارج» قرار میگیرند. شاید ذهنیت ایرانیِ تقسیم کالا به «ایرانی» و «خارجی» و تقسیم جهان به «ایران» و «خارج» (بدون توجه به اینکه کدام کشور خارجی؟!) نیز ناشی از همین بمباران تبلیغاتی و فرهنگی باشد.
این آسیب فرهنگی بسیاری از محصولات تولیدی کشور را وادار به تغییر نام یا تولید محصول تحت برندهای غیرایرانی و حتی تقلب و عرضه محصول به نام کالای خارجی کرده است. بسیاری از واحدهای تولیدی نیز از تأکید بر عنوان «#ساخت_ایران» و استفاده از حروف فارسی بر روی محصولات خود ابا دارند و ترجیح میدهند در نگاه اول به عنوان کالای خارجی شناخته شوند!
از سوی دیگر چهبسا بسیاری از کالاهای خارجی در ایران تولید شوند، اما چنین مصرفکنندهای نهایتا بدون توجه به محل ساخت و صرفا بر مبنای برند خارجی به آن اعتماد میکند و این اعتماد گرچه منافع کوتاهمدتی برای نیروی کار داخلی دارد، اما بهعنوان سرمایه برند خارجی امتداد خواهد یافت.
بر مبنای همین مسئله فرهنگی، یعنی اعتماد مصرفکننده به نام کالای خارجی، بهنظر میرسد که راه ترویج #کالای_ایرانی نیز از تکیه صِرف بر وجوه اقتصادی و اشتغال ناپایدار نمیگذرد؛ بلکه لازمه این امر، تأکید بر وجوه فرهنگی و اعتماد دوباره به نام تجاری و برند ایرانی است. این امر به افزایش خودباوری و عزت ملی کمک خواهد کرد و از سوی دیگر برندهای ایرانی نیز در برابر کیفیت محصول خود ملزم به پاسخگویی و ارتقاء کیفیت خواهند بود.
از سوی دیگر با توجه به واقعیتهای اقتصاد جهان و عدم توجیه اقتصادی تولید بسیاری از محصولات در ایران، امکان عرضه قریب به اتفاق کلیه محصولات مورد نیاز تحت برند داخلی وجود دارد و بدین صورت مردم میتوانند عمده کالاهای مورد نیاز خود را از میان کالاهای ایرانی تهیه کنند. در این صورت حتی در صورت تولید این کالاها در خارج از کشور، بخشی از زنجیره ارزش که به ارزش برند برمیگردد و اعتبار ناشی از آن، در داخل کشور بازتولید شده و به سرمایه ملی تبدیل خواهد شد.
اولویتهای انتخاب کالای ایرانی
انتخاب شاخص برند به عنوان معیار ایرانی بودن کالا به معنای اکتفا به این شاخص نیست. این شاخص در واقع حداقلیترین معیاری است که بتوان یک محصول را به عنوان کالای ایرانی قلمداد کرد.
اما برای گزینش و ترجیح کالاهای ایرانی نباید به این معیار حداقلی اکتفا کرد و در صورت وجود کالاهای مشابه، سایر شاخصهای یادشده در اولویتهای بالاتری قرار میگیرند. بهطور کلی کالایی در اولویت قرار میگیرد که بخش بیشتری از زنجیره ارزش پایدار آن ایرانی باشد.
اولویت انتخاب کالا از میان کالاهای ایرانی بدین ترتیب است:
1. کالای دارای #برند_ایرانی، طراحی و تولید شده بهطورکامل در ایران،
2. کالای دارای برند ایرانی، طراحی و تولید شده نسبی در ایران (به ترتیب میزان داخلیسازی)،
3. کالای دارای برند ایرانی، طراحیشده در ایران و تولیدشده در خارج از ایران
4. و کالای دارای برند ایرانی، تولیدشده در خارج از ایران
با همین نگاه، میتوان اولویتهایی را نیز برای انتخاب کالا از میان کالاهای ضروری غیرایرانی (بدون مشابه داخلی) در نظر گرفت که به ترتیب ذیل است:
1. کالای دارای برند غیرایرانی، تولیدشده در ایران،
2. کالای دارای برند غیرایرانی، مونتاژ شده در ایران،
3. کالای دارای برند غیرایرانی، تولیدشده توسط شرکتهای خارجی متعهد و کشورهای غیرمتخاصم و دارای منافع مشترک
4. و کالای دارای برند غیرایرانی، تولیدشده توسط شرکتها و کشورهای متخاصم
خلاصه:
با توجه به جوانب مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی موضوع، بهطور خلاصه «کالای ایرانی کالایی است که دستکم نام تجاری (برند) آن متعلق به ایران (ثبتشده در کشور) باشد».
برپایه این تعریف، کالاهای دارای نام تجاری (برند) ایرانی، فارغ از اینکه بهطور کامل یا جزئی در ایران یا هر کشور دیگری طراحی، تولید یا مونتاژ شدهاند، «کالای ایرانی» محسوب میشوند.
همچنین کالاهای دارای برند غیرایرانی، فارغ از اینکه بهطور کامل یا جزئی در ایران یا کشور دیگری طراحی، تولید یا مونتاژ شدهاند، «کالای ایرانی» محسوب نمیشوند.
البته این یک معیار حداقلی است و برای انتخاب کالا از میان کالاهای ایرانی باید سایر اولویتها (طراحی ایرانی و تولید در ایران) نیز درنظر گرفته شوند.
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
آیا حوادث سوریه با روایات ظهور منطبق است؟
«ظهور» به وقت شام
✍️ محمد ولیانپور
فتنهها، بلایا، شکستها و پیروزیها فرصتهایی هستند برای آزمایش انسانها و یادآوری ابعادی دیگر از وجود انسان و جهان. همین پستی و بلندیهاست که انسان را در زندگی ورزیده میکند و زمینه رشد و تکامل او را به وجود میآورد.
بسیاری از مردم جهان، در بزنگاه ابتلائات بزرگ آخرالزمان، موعود و منجی ادیان را بیشتر به یاد میآورند و نیاز به او را بیش از پیش حس میکنند. حسی که فراگیر شدنش از لوازم ظهور شمرده شده است.
موعودگرایی و #مهدویت اختصاص به اسلام و تشیع ندارد و از ماشیح یهودی تا میتریای بودایی و سوشیانس زرتشتی و... نامهایی است که منتظران ادیان بر موعود گذاشتهاند و علائم و ویژگیهایی نیز برایش ذکر کردهاند. حتی ردپای عقاید آخرالزمانی را در سیاستهای برخی کشورها، بهویژه دولتهای آمریکا و رژیم صهیونیستی هم میتوان مشاهده کرد و به آن اذعان دارند.
اما مهدویت در فرهنگ شیعه نسبت به سایر ادیان و مذاهب، به اقتضای آخرالزمانی بودن دین اسلام و تکاملش در تشیع، جایگاه متمایزی دارد و با حجم قابل توجهی از معارف در قالب روایات #آخرالزمان و عصر ظهور، پشتیبانی میشود؛ روایاتی که بخش زیادی از آنها ناظر به نشانهها و علائم ظهور است.
تحولات اخیر غرب آسیا و بهویژه جنگ #سوریه، ذهن بسیاری از علاقهمندان به مباحث مهدویت را به خود مشغول کرده است و عدهای سعی در تطبیق این حوادث بر روایات مذکور دارند. اما آیا میتوان چنین وقایعی را قاطعانه بر روایات ظهور منطبق کرد و از آن نتایجی گرفت؟
چنین تطبیقهایی در ادیان گوناگون و دورههای زمانی مختلف اتفاق افتاده است. نمونه مشهور آن، یهودیانی بودند که عیسیبنمریم(ع) را همان منجی موعود پنداشتند.
در میان مسلمانان نیز حتی در زمان حضور ائمه اطهار علیهمالسلام، عدهای با تطبیق حوادث، دست به تعیین وقت ظهور میزدند و حرکاتی مثل قیام نفس زکیه نیز بر همین اساس تعبیر شد.
باید گفت که بسیاری از روایات علائم ظهور بهدلیل ابهامی که دارند، نشانههای قطعی و یقینی شمرده نمیشوند و نشانههای قطعی نیز عمدتا قابلیت تطبیق بر مصادیق و اشخاص و اتفاقات مختلفی را دارند. حتی برخی اصطلاحات و مفاهیم موجود در روایات، همچنان محل بحث و بررسی اندیشمندان است و ماهیت آن چندان مشخص نیست.
برای مثال، اصطلاحاتی مثل دجال، سفیانی، نفس زکیه و دیگر اسامی ممکن است به شخص خاصی اشاره داشته باشد یا تمثیلی از یک پدیده باشد. همچنین منظور از علائمی نظیر ندای آسمانی، طلوع خورشید از مغرب، مرگ سرخ و سفید و امثال آن مشخص نیست؛ چراکه علاوه بر معنای ظاهری و صریح آن، ممکن است به معنای کنایی و استعاری به کار رفته باشند.
حتی در صورت تحقق قطعی نشانههای ظهور نیز امکان تعیین وقت ظهور وجود ندارد. از سوی دیگر بنابر روایات ممکن است امر ظهور بدون تحقق بسیاری از علائم و نشانهها و بهصورت ناگهانی رخ دهد.
باید گفت توجه به روایات ظهور قطعا لازم است و بهنظر میرسد این روایات با همین هدف از معصوم صادر شدهاند که در کوران حوادث مختلف، امر ظهور را یادآور شوند و انسانها را در مسیر انتظار و امید نگاه دارند. حتی تطبیق احتمالی جریانات نیز ممکن است به این هدف کمک کند؛ ولی باید توجه داشت که هرگونه قطعیت در تطبیق دادن حوادث بر #علائم_ظهور و تعیین وقت، نهتنها خدمتی به مهدویت نخواهد کرد، بلکه نوعی انحراف است و ممکن است موجب سستی در انجام وظایف شده و ناامیدی یا تضعیف اعتقاد به مهدویت را درپی داشته باشد.
منتشرشده در #روزنامه_قدس، 19 آذر 1403
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
کریسمس و گفتگو با اصحاب کلیسا
✍️ محمد ولیانپور
گرچه دین مسیحیت پس از ظهور اسلام منسوخ شده و کتاب آسمانی آن نیز به عقیده قرآن از تحریف در امان نمانده، ولی پیروان آن همچنان به عنوان پیروان یکی از ادیان ابراهیمی و دارای کتاب آسمانی مورد پذیرش اسلام هستند و چارچوبهایی برای زندگی مسالمتآمیز در کنار مسلمین تعیین شده است.
اسلام صاحبان ادیان الهی را به گفتوگو و تعامل فراخوانده است. ایمان مسلمانان به انبیای الهی به تصریح قرآن کریم از ارکان ایمان است: «همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان دارند [و میگویند] میان هیچ یک از پیامبران، فرق نمیگذاریم...» (بقره: ۲۸۵)
رابطه تشیع با مسیحیت قدمتی بیش از هزارساله دارد و به دوران امامان میرسد که در تعامل حوزههای علمیه و فقهای شیعه با اصحاب کلیسا کمابیش تداوم یافته است.
این ارتباط اگر تا پیش از این امر مطلوبی بوده، امروز به یک ضرورت تبدیل شده است. چراکه اسلامهراسی شدید در رسانهها و به تبع آن، هراس از انقلاب اسلامی، موجب فاصله میان اسلام و دنیای کنونی میشود. این هراس، بهویژه نسبت به شیعه شدت بیشتری هم دارد.
برای مقابله با اسلامهراسی و کم کردن این فاصله، افزایش تعاملات و گفتوگوهای میان ادیان ضرورت مییابد که یکی از نتایج مهم آن، رفع غربت از اسلام و بهخصوص شیعه است؛ زیرا یکی از واقعیتهای تلخ جهان مسیحیت آن است که اسلام را بیشتر با مذهب اهلسنت میشناسند.
این ارتباطات همچنین موجب آشنایی هرچه بیشتر فرهیختگان مسیحی با میراث علمی و انسانی اسلام و شیعه خواهد شد. تراث ارزشمندی همچون صحیفه سجادیه، نهجالبلاغه و... هرچند برخاسته از اسلام است، اما اختصاص به مسلمانان ندارد و برای نوع بشریت، مفید و قابل استفاده است. تاکنون نیز بسیاری از دانشمندان و بزرگان ادیان از میراث اسلامی ما بهره بردهاند و حتی در مراسم مذهبی خود از آنها استفاده میکنند. به عنوان مثال برخی بزرگان مسیحی و عرب لبنانی دعاهای صحیفه سجادیه را به عنوان یک دعای زیبا در کلیساهای خود قرائت میکنند.
گفتوگوی ادیان ابراهیمی، راهبردی است که خداوند در قرآن به آن امر فرموده است: «بگو ای اهل کتاب! بیایید از آن کلمهای که میان ما و شما مشترک است پیروی کنیم؛ آنکه جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی دیگر را سوای خدا به پرستش نگیرد».
این راهبرد در گام اول اتحادی است در مقابل جبهه الحاد و استکبار و در گام دوم نزدیک شدن موحدان و فروریختن سوءتفاهمها و کینههای بیریشهای که گاه به منازعات عظیمی منجر میشوند. ظرفیتهای موجود در اسلام و تشیع، قابلیت زیادی برای تعامل هرچه بهتر اسلام و مسیحیت دارد که البته مستلزم شناساندن و معرفی آنهاست. اعتقاد به قدرت بیپایان خداوند و حرکت هستی به سوی او از جمله جاذبههای اسلام است. اعتقاد به موعود و معاد نیز گرچه در نقطه مشترک ادیان الهی و از جمله اسلام و مسیحیت قرار دارد، اما توصیفات و جزئیاتی که در تشیع بیان شده، فراتر از منابع سایر ادیان است که جذابیت مضاعفی به آن میبخشد.
موضوعات مهم دیگری نیز وجود دارند که میتوانند محور گفتوگوی ادیان باشند؛ محیطزیست، حقوق بشر، اقتصاد و نظام سرمایهداری، توسعه، خانواده، آزادی بیان و عقیده و... از موضوعاتی هستند که نیاز به هماندیشی ادیان برای رسیدن به راهحلهای مشترک دارند.
امام خمینی(ره) دین مسیحیت را آیینی میداند که تنها معنوی و روحانی نیست و از ابتدا با سیاست و مبارزه با ظلم و استکبار آمیخته بوده است. امام(ره) ادعای صرفاً روحانی و معنوی بودن مسیحیت را رد میکند و میفرماید اگر مسیح تنها معنویات و احکام را میگفت و متعرض سیاست و دفاع از مظلوم نمیشد، در معرض مصلوب شدن و اذیت ظالمان قرار نمیگرفت!
به عقیده امام(ره) این حاکمان و سیاستمداران مسیحی بودند که سعی کردند سیاست را از مسیحیت جدا و روحانیت مسیحیت را در کلیسا محبوس کنند. از اینرو امام(ره) وظیفه روحانیت مسیحی را مضاعف میدانست؛ چراکه قدرتهای مستکبر جهان مدعی مسیحیت هستند.
اینها ظرفیتهایی است که میتواند به بیداری جهانی و تقویت جبهه مقاومت کمک کند.
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
حیف یا میل؟! چرا کَک هیچ کس نمیگزد؟!
✍️ دکتر منان رئیسی (نماینده مردم قم در مجلس)
🔹به واژه حیف و میل دقت کردهاید؟ مضمون این واژه، سوء استفاده و یا اتلاف منابع است. مثلا اگر مدیری دست کج باشد مصداق میل بیتالمال است ولی اگر به خاطر سیاستهای اشتباه و سوء مدیریت، سبب اتلاف منابع و کاهش بهره وری شود مصداق حیف است.
🔹گرچه میل و مصادیق آن (نظیر اختلاس و ...) کاری بسیار ناپسند است اما آنچه برایم عجیب است این است که طی سالهای اخیر، سیاستهای اشتباه و حیفها ، صدها برابرِ میلها به کشور و ملت خسارت زده است اما برخلاف میلها که جامعه نسبت به آن شدیدا حساس است، نسبت به حیفها و خسارتهای کلان حاصل از آن، حساسیت چندانی وجود ندارد و به تبعش، کسی هم پاسخگوی این حیفها نیست!
...
🔹این چند سطر را نوشتم تا اولا از ملت شریف ایران استدعا نمایم تا همانقدر که نسبت به میل (اختلاس و کج دستی و ...) حساس هستند لااقل همانقدر هم نسبت به حیف حساس باشند؛ ثانیا به همکاران ارجمندم در مجلس متذکر شوم که سکوت ما در قبال این حیفها، به معنای شریک شدن ما در اتلاف منابع ملت است و بدیهی است که این نوع سکوت و همراهی با اتلاف منابع ملت و اجحاف به آنها چه عواقب اخروی در پی دارد...
#استیضاح_وزیر_اقتصاد
#استیضاح_وزیر_راه
متن کامل:
https://eitaa.com/baladetayyeb/1214
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
ما و مسائلی که حل نمیشوند!
✍️ محمد ولیانپور
تورم ساختاری، مدیریت نرخ ارز، یارانههای پنهان، ناترازی انرژی، قاچاق نجومی سوخت، تمکین نکردن به قانون، ترک فعلهای منجر به خسارتهای بزرگی مثل خاموشی، وضعیت پوشش، حاکمیت فضای مجازی، فیلترینگ، جولان فیلترشکنها و... فهرست بلندبالایی از مسائلی هستند که سالهاست کشور را درگیر خود کرده و گاه تا مرز بحران نیز پیش رفته است. مسائلی که به نظر میرسد حزم و عزمی برای حل آنها وجود ندارد و منتظر حل شدن خودبهخود آنها هستیم.
در فقره اخیر، یعنی فیلترینگی که با وجود فراگیر شدن پروکسیها عملا بلاموضوع شده، مشاهده میشود که هیچ تلاشی برای حل مسئله فیلترشکنها انجام نشده است. عجیب اینکه سیاسیون هر دو جناح، که اتفاقا قدرت اجرایی و نظارتی قابل توجهی هم دارند، بارها اعلام کردهاند که مشخص است چه کسی پشت مافیای فیلترشکنهاست و نهایتا یکدیگر را به انتفاع از این مافیا متهم میکنند! اما شاهد هیچ کنش مؤثری برای برخورد با این مافیای ادعایی و دستکم رفع اتهام از خودشان نیستیم!
بهنظر میرسد ساختار اجرایی کشور، در خوشبینانهترین فرض، دچار نوعی #محافظه_کاری شده است که به انفعال در برابر مسائل انجامیده است. چراکه حرکت به سمت حل مسائل بزرگ، مستلزم جسارت و جرأت اقدام و پذیرش مسئولیت و ریسک احتمالی است که از #مدیریت محافظهکار برنمیآید. بنابراین به سراغ مسئله و حل آن نمیرود؛ بلکه به انتظار مینشیند تا خود مسئله به نتیجهای برسد. در واقع منتظر میشویم تا مسائل بزرگ و بزرگتر شوند، به نقطه بحرانی برسند و خودبهخود منفجر شوند یا از سر اجبار به جراحی و شوکدرمانی متوسل شویم!
بنابراین بسیاری از مسائل بهجای حل شدن، یا رها شده و نادیده گرفتن میشوند، یا بهدنبال منحل کردن ظاهری و پاک کردن صورتمسئله هستیم، به گونهای که موقتا از حافظه جمعی پاک شود و به نامسئله یا مسئله بلندمدت تبدیل شود، و یا برای بعضی مسائل نسخههای آرامبخشی صادر میکنیم که تنها درد تداوم آن را تسکین میدهد.
این رویکرد گرچه برخی مسائل را مشمول مرور زمان کرده و حل میکند، اما عمده آنها را به آتش زیر خاکستری تبدیل میکند که در بزنگاههای حساس، شعلهور شده و جامعه را به آتش میکشد.
متأسفانه بسیاری از مسائل اساسی کشور در همان مسیر رهاشدن یا پاک کردن صورتمسئله و مسکندرمانی است و گرچه در توصیف و توجیه آنها سخن بسیار گفته میشود، اما کمتر کنش مؤثری در حل مسئله به چشم میخورد.
#مسائل_لاینحل، خود مولد مسائل ریز و درشت دیگری هستند که جامعه را درگیر خود میکنند و این چرخه با شدت و بهصورت مضاعف ادامه خواهد یافت؛ بهگونهای که برای حل مسئله اولیه باید با شبکهای از مسائل پیچیده و پیوسته درگیر شد که حل مسئله را بهطور تصاعدی سختتر خواهد کرد. علاوه بر اینکه مسائل مختلف منافعی را برای افراد مختلف ایجاد میکنند که شبکه تعارض منافع نیز بر پیچیدگی آن خواهد افزود.
عدم قاطعیت در حل مسائل منجر به هرج و مرجی میشود که خود تهدیدکننده مردمسالاری و جمهوریت است؛ چراکه امید مردم به تغییر و مشارکت در عرصههای سیاسی و بهویژه انتخابات را کاهش میدهد و چهبسا به مقبولیت یافتن استبداد و امید به حل مسائل از طریق قوه قهریه کمک کند.
واقعیت این است که مسائل اساسی بدون حضور مردم و بدون کمک گرفتن از قدرت آنها حل نمیشوند و شاید یکی از دلایل به تعویق افتادن حل مسائل، ناتوانی در همراه کردن مردم است. این مطالبهگری و خواست مردم است که میتواند موتور محرک حاکمان در پیگیری مسائل باشد.
منتشرشده در روزنامه قدس، 8 دیماه 1403، ص2
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
جای خالی بسیج در میدان جنگ وجودی
#بسیج_مستضعفین تنها 22 روز پس از تسخیر #لانه_جاسوسی متولد شد؛ دقیقا مقارن با چنگ و دندان نشان دادن #آمریکا برای حمله به ایران. قرار بود دفاعی مردمنهاد از انقلاب اسلامی را در برابر نبردی وجودی سامان دهد و کشور را در برابر طمع دشمنانش بیمه کند. چون به تعبیر رهبر انقلاب، انقلابی كه بر دوش توده متشكل جامعه قرار داشته باشد، زوالپذیر نیست و با داشتن بسیج مردمی، بیمی از دست تطاول دشمن نباید داشت.
البته #بسیج را نباید در سازمان رسمی آن خلاصه کرد؛ چه اینکه امام(ره) نیز از خروش بنیاسرائیل در برابر فرعون تا مقاومت اصحاب پابرهنه صُفّه در مقابل اشراف قریش و همراهی مردم با نهضت ضداستعماری تحریم تنباکو را در سیاهه سابقه درخشان سابقه بسیج مینوشت و تا مبارزات سرنگونی حکومت شاهنشاهی و انقلاب اسلامی استمرار میداد.
امروز نیز شکوفا شدن #محور_مقاومت و ایستادگی جانانه گروههای مقاومت و بهویژه حزبالله لبنان را باید بخشی از برکات بسیج دانست و بر آن شکرگزار بود. در پشت جبهه نیز همین روحیه و فرهنگ است که در پویشهای مختلف و در قالب گروههای متنوع مردمی و جهادی در حال حمایت از جبهه مقاومت است. چراکه فرهنگ بسیجی چیزی جز حضور فعال نیروهای مردمی در صحنه نگهبانی از انقلاب و کشور نیست.
با اینحال لزوم فعالیت گسترده و جریانساز مردم در جریان حفاظت از دستاوردهای انقلاب بود که به تشکیل نهاد رسمی «بسیج مستضعغین» انجامید. با همین رویکرد، امروز نیز کنش گسترده مردمنهاد و جریانساز در میدان مبارزه جبهه مقاومت، که به تعبیر رهبر انقلاب، #جنگ_وجودی با موجودیت صهیونیسم و در واقع کلیت تمدن غرب است، به حضور سازمانی بسیج و سازماندهی گسترده نیروهای مردمی نیاز دارد.
واقعیت این است که گستره و اهمیت درگیریهای پس از #طوفان_الاقصی هنوز برای اکثریت مردم ما روشن نشده است. با آنکه بعضی از ارکان جبهه مقاومت، مثل مقاومت غزه و حزبالله لبنان با تمام وجود با این جنگ درگیر شدند، اما تغییر چندانی در سبک زندگی و برنامه روزمره مردم ما به وجود نیامده است و همچنان خود را از این جنگ وجودی برکنار میبینیم.
تحقق نگرش رهبر انقلاب به این جنگ وجودی و آمادگی برای پیشامدهای قابل تصور جنگ فراگیر با رژیم صهیونیستی، مستلزم آمادهسازی مردم برای مواجهه با این رویداد است؛ از آمادگی روحی و روانی گرفته تا آمادگی دفاع شهری و پدافند غیرعامل یا حتی آمادگی جنگی و تسلیحاتی. هرچند با وجود انبوه نیروهای نظامی انقلابی در ارتش و سپاه پاسداران، احتمال نیاز به نیروهای نظامی مردمی اندک بهنظر میرسد، اما همین احتمال اندک و البته گسترش روحیه سلحشوری و آمادگی دفاعی و نظامی، ضرورت چنین آمادگیهایی را دوچندان میکند.
علاوه بر این نقش بسیج به واکنش پدافندی خلاصه نمیشود و با بدنه متنوع مردمی که دارد میتواند نقشی آفندی نیز ایفا کند. حضور فرهنگی و رسانهای در میادین جهانی و تحقق وعده امام(ره) برای گسترش هستههای مقاومت در جهان را نباید صرفا امنیتی و از بالا به پایین دانست؛ بلکه با بسترسازی برای کنش نیروهای مردمی چندزبانه با قابلیت تأثیر بینالمللی میتوان به آن سرعت بخشید.
روشن است که بسیج مستضعفین با سابقه 45 ساله موفقی که در رویدادهای حساس و بحرانهای کشور داشته است، بیشترین سهم و مسئولیت را در آمادهسازی مردم برای نقشآفرینی در این میدان خواهد داشت.
باید گفت سالها سرمایهگذاری انقلاب اسلامی بر روی «بسیج» باید در چنین میدانی، یعنی میدان جنگ وجودی نتیجه بدهد و از سوی دیگر همه حرکتها و جانفشانیهای بسیج و بسیجیان نیز مقدمه حضور در این میدان آخرالزمانی بوده است.
منتشرشده در #روزنامه_قدس، 5 آذرماه 1403، صفحه 5 با عنوان «سرمایه بسیج در میدان جنگ وجودی»
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
ایستاده در آوار...
حسام ابوصفیه دیروز میتوانست هرجایی غیر از جبالیا و بیمارستان کمال عدوان باشد. او خیلی وقت بود که سهمش را داده بود...
نهایتش همین سه ماه پیش که ابراهیم دوازده سالهاش را در همین بیمارستان جلو چشمش زدند و تنها پسرش را با دستان خودش کنار دیوار بیمارستان به خاک سپرد، واقعا کسی از او توقع ماندن نداشت!
حالا که بیمارستانش ویران شده و آتش در نیستان بیمارانش انداختهاند، رئیس بیمارستان کمال عدوان آخرین نفریست که سنگرش را ترک میکند تا مقابل تانکها بایستد. تنها و آرام، با لباس سفیدی که گویی در حال عروج است در پسزمینه تیرگی ویرانی و تیرههای ویرانگر.
چنین رویینتنانی را مگر میشود شکست داد؟
متن کامل:
https://eitaa.com/mvalianpour/181
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour