این پیام تک سوار ظهر عاشوراست؛ یاران!
مرگ در فرهنگ ما زیباست، اما ایستاده
#استاد_محمد_علي_مجاهدی 🌷
از قیام کربلا این درس را آموخت باید
ظلم را نتوان ز پا انداخت، الا ایستاده
#استاد_محمد_علي_مجاهدی 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه با مرام شما کرده اند بی دینان
#بیابانکی
#حضرت_قاسم علیه السلام
🔹حسن ختام🔹
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را
که شیرینتر کند در لحظههای تشنه کامت را
رجز خواندی برای مرگ، با لبهای خشکیده
که عرش و فرش بر لب میبرد هر لحظه نامت را
نشان دادی که در نسل حسن، جز حُسن چیزی نیست
ندید اما نگاه کوفیان ماه تمامت را
دم رفتن به میدان خندهای کردی و فهمیدی
که شیرین میکند لبخند تو کام امامت را
میان کارزار زخمها بردی پناه آخر
به پیغمبر که پاسخ داد بیوقفه سلامت را
در آن لحظه که دشت از بوی تو آکنده شد دیدند
ملائک با نگاه تازهای روز قیامت را!
تو حُسن مطلع شیرین زبانی در غزل بودی
رقم زد با شهادت پس خدا حُسن ختامت را
📝 #میثم_داودی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیست این زن...
کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش
روبهروی صاحبان سبحه و زر ایستاده
گرچه از دشمن فراوان زخم خورده داغ دیده
مثل کوهی باز هم اللهاکبر، ایستاده
گاه بالای سر سرهای بیتن گریه کرده
گاه بالای سرِ تنهای بیسر ایستاده
در کلامش خشم و آرامش تو گویی تواَمانند
آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده
کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی
اینکه در این مسجد بیبام و بیدر ایستاده
زن مگو، بنتالجلال اختالوقاری آسمانی
مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده
با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه
راستقامت عین عباس دلاور ایستاده
خم به ابرویش نیامد از ملامتهای دشمن
بر سر حکم الهی چون پیمبر ایستاده
کیست این زن، اینکه چون سروی میان آتش و دود
با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده
شام، تاریک است و خیل کوفیان در شب شناور
زینب اما مثل ماهی روی منبر ایستاده
زینب است این دختر حیدر که از مردان عالم
آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده
پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا
بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده
#بیابانکی
تقدیم به حضرت عبدالله ابن حسن(ع)
برده است بنده سوی مولا هر زمان دست
شد واسطه بین زمین و آسمان دست
جز از در این آستان خیری ندیده
وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست
در سجده و بر خاک افتادن زبان سر
وقت قنوت و ربنا گفتن زبان دست
در پهنه تاریخ اگر کنکاش باشد
دارد برای ما هزاران داستان دست
خیبر برای خود دژ مستحکمی بود
تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست
اسلام را پیروز میدان کرد حیدر
حق زد برای قدرت این بازوان دست
جانها به قربان مرام آن که از لطف
در اوج قدرت میگرفت از ناتوان دست
با دست پر برگشته مسکینی که حتی
یکبار برده بر در این آستان دست
با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز
انداخت بر دستان مولا ریسمان دست
یک روز در جنگ احد آقای عالم
تهدید را از جانب مولاش رانده است
یک روز حیدر در دفاع از پیامبر
امروز عبدالله پای کار مانده است
تا گفت پیر کل عالم ینصرونی
در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست
راه گلو را داشت طی میکرد خنجر
سد کرد راه حمله اش را ناگهان دست
مانند ابراهیم شد در آزمونش
چون سربلند آمد برون از امتحان دست
آمد به مهمانی آغوش عمویش
هدیه چه آورده برای میزبان؟دست
زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا
میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست
.
.
هر قدر کمتر در غم او زد به سینه
روز قیامت بیشتر بیند زیان دست
#عباس_جواهری_رفیع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به ظاهر در شب ویرانه سر آورده بود انگار
به واقع قصه را امشب به سر آورده بود انگار
نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد
برای لیلی از مجنون خبر آورده بود انگار
خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که
برای دختری بوی پدر آورده بود انگار
به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید
برای شام؛ رویای سحر آورده بود انگار
چه رویایی؟سراسر خون چه رویایی لبالب زخم
پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود انگار....
لب و دندان خونی حرف میزد بی صدا با او
خبر از ماجرای تشت زر آورده بود انگار
نوازش کرد بابا را چنان ام ابیها وار
که در آغوش مادر یک پسر آورده بود انگار
اگر چه درد ها را یک به یک در گوش بابا گفت
زمانه بر سر او بیشتر آورده بود انگار
#عباس_جواهری_رفیع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از کجا قصه را شروع کنم...؟؟
قافله عشق
شبکه جهانی ولایت
دهه اول محرم الحرام
کربلای معلی
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
#یا_عباس_بن_علی
نخلها در طرب از طنطنهی هوهویش
بادِ صحرا به سکون آمده در گیسویش
برق شمشیر علی، بارقهی تیغ حسن
چشم عباس خبر میدهد از الگویش
روی دوش دگران معرکه را کرده وداع
هر کسی موقع جنگ آمده رو در رویش
آسمان «بار امانت» نتوانست کشید
«عَلم عشق» در آورد سر از بازویش
یکتنه زد به دل لشکر و آنگاه سپرد
میمنه، میسره را دست دو تا ابرویش
غرقه در لطف خداوند خود از شش جهت است
تیر میبارد اگر یکسره از هر سویش
جملگی شیشهی عطرند و نشان رفتهی سنگ
که یکی فرق و یکی میشکند پهلویش
مرهم زخم سرش نیست به جز دست حسین
زودتر کاش به مقصد برسد دارویش!
کوه صبر است ولی آه بعید است حسین
در غم ساقی خود، خم نشود زانویش
#سعید_مبشر
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹رجز نیاز ندارد🔹
رجز نیاز ندارد اگر نگاه کنید
در این معارفه انصاف را گواه کنید
رجز نیاز ندارد، حسینِ فاطمه است
چگونه میشود ای قوم! اشتباه کنید؟
چگونه میشود از عشق رو بگردانید؟
و ساده فرصت معراج را تباه کنید؟
مباد در پی نان، با ذغال سرد تنور
تمام چهرۀ تاریخ را سیاه کنید
کدام سورۀ مُنزَل نوشته وقت صلاة
وضو به خون قتیلان بیگناه کنید؟
قسم به عصمت پروانهها که بعد حسین
مباد ارادۀ تاراج خیمهگاه کنید
و در سیاهی شب در مسیر شام مباد
سر بریدۀ او را چراغ راه کنید
رجز نیاز ندارد میان سجدۀ خون
به چشمهای نجیبش کمی نگاه کنید
📝 #سعید_مبشر
🌐 shereheyat.ir/node/4848
✅ @ShereHeyat
به آسمان تو، آن چشمها دلم نرسید
که جوجه بال درآورد و جبرئیل نشد
#سعید_مبشر
#مجموعه_غزل_کوبه
#رباعی
برای اتفاقات فرودگاه کابل
یک
اصلا نه شبیه نور تا فرداها
یا مثل عبور باد از صحراها
حتی شده آه! صدقدم آن سوتر
ما را ببرید ای هواپیماها!
دو
خورشید دمید، لحظهی زادن شد
طیاره پرید، وقت جاندادن شد
کار همهی پرندگان بعد از تو
افتادن و افتادن و افتادن شد
سه
صبحی که سقوط، رستگارت میکرد
ای کاش قضا ادامهدارت میکرد
طیاره که آهن است، آهن سرد است
ای کاش پرندهای سوارت میکرد
چهار
تصویر سقوط میدهد آزارم
طیاره بلند میشود، میبارم
میخواهم و ای پرنده در وسعم نیست
پرواز تو را به خاطرم نسپارم
#سعید_مبشر
#افغانستان
@saeid_mobasher_71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به حضرت فاطمه صغری(س)بنت الحسین(ع)برگرفته ازخطبه ایشان درکوفه
مانند مصطفی است خدا داده کوثرش
آری حسین گشته مزین به دخترش
او رابه غیرفاطمه بایدچه نام داد؟
او راکه رفته خَلقا وخُلقا به مادرش
دراسم کوچک است ولی بازفاطمه است
این گل معطراست چه یک پر چه صدپرش
فرقی میان کوفه وشهرمدینه نیست
وقتی که فاطمه است سخنران منبرش
شاگردِکیست اینکه به هنگام خطبه هاش
زینب بلندمیشود الله اکبرش؟
آیاشنیده میشوداز خطبه های او
چیزی به غیرمدح خداوپیمبرش؟
"حمدوثناست ذات خدا رابدون حد
حمدی به قدرریگ بیابان به محضرش
ای اهل کوفه!اهل دروغ ونفاق ومکر
قومی که مانده برتن اسلام خنجرش
لب تشنه سربریده وتکفیرکرده اید
او راکه بین خلق،خداکرده برترش
برخاک سرخِ کرببلامیچکدهنوز
ازتیغ کینه های شماخون حنجرش
چون آیه مقطّعه مانده است برزمین
آن پیکری که رفته روی نیزه هاسرش
تَبّاًلَكُمْ، واِنْتَظِرُوا اللَّعْنَ والْعَذَابَ
آری همان عذاب الیم است کیفرش
ای دختررسول خدا"اِحترقتِنا"
دخت نبی رساندسخن رابه آخرش
نامت نهان شده است میان کتابها
همچون صدف که در دل دریاست گوهرش
#عباس_جواهری_رفیع
#غزل
غزل تازه
جنگ از تو خواب و خانه اگر دزدید
از من تو را گرفت و نگاهت را
در خون نشانده باز غمی تازه
آن چشمهای سرمهسیاهت را
یادت که هست؟ گوشهی ریلآهن
گفتی شناسنامهی من زخم است
بوسیدمت دوبار و سپس در مه
کردم درست شال و کلاهت را
ما از دو سوی ریل روان بودیم
ما از هزار سو نگران بودیم
گفتی اگر زدند و من افتادم
تنها برو ادامهی راهت را
گفتم شب است و نور خطر دارد
اینجا درخت نیز تبر دارد
خاموش کن به گریه در آغوشم
سیگارهای روشن آهت را
گفتم عبور میکنی از دریا
گفتی ولی بدون گذرنامه؟...
گفتم قسم بخور به سحر، شاید
دنیا قبول کرد گواهت را
افتادی از بلندی و میگفتی:
من عاشقم، گناه من از عشق است
پنداشت همعشیرهی سارایی
رودی که شست و برد گناهت را...
###
نام تو را گذاشتهام باران
اسم تو را گذاشتهام انجیر
فردا میان باغچه میکارم
بعد از اذان صبح، گیاهت را
#غزل
#جنگ
#وطن
#عشق
#کوبه
#مجموعه_کوبه
[برای تهیهی کتاب کوبه میتوانید از لینک موجود در بیو اقدام کنید.]
https://www.instagram.com/p/CTM4PVOKNwn/?utm_medium=share_sheet
.
🍃 زلیخای راز
به قدّیسها افترا میفروشند
برِ مقتدا اقتدا میفروشند
برای ریا بوریا میفروشند
"سر آوردهاند و صدا میفروشند
چه بازار شامی چهها میفروشند"
خلایق گرفتار و نزدیک افطار...
مؤذن طلبکار و نزدیک افطار...
نه دین و نه دینار و نزدیک افطار...
"شلوغ است بازار و نزدیک افطار...
دکاندارها ربّنا میفروشند"
نه ماه و نه ماهی، نه آب و نه کاشی
سرِ کاهدانند دزدان ناشی
کجا را بگردم که شاید تو باشی
"جلوتر بساطی است از بتتراشی
و خدّام کعبه خدا میفروشند"
حراج است جان و حراج است جانان
حراج است مصر و حراج است کنعان
حراج است دست و حراج است دامان
"حراج است کفر و حراج است ایمان
نکاح و جهاد و دعا میفروشند"
کسی در غم کاروان دلحزین نیست
کسی در همه شهر اهل یقین نیست
تو را هیچ کس عاشق راستین نیست
"عزیزی ولی حیف قدر تو این نیست
تو را میخرند و تو را میفروشند"
دلم در پس "هفت در" پا به پا شد
سر شهوت و عشق چون و چرا شد
زلیخای راز دلم برملا شد
"سرم گرم بود و نمازم قضا شد
چقدر این دکانها ادا میفروشند"
تو را میشناسم تو أدرک أخایی
تو را میشناسم خودِ لا فتایی
تو أنّ إلی ربّک المُنتهایی
"تو ای زخم تازه که در بوریایی
از این پیرهنها کجا میفروشند"
#مهدی_جهاندار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیزم آنقدر هم نیاز نبود...
🔹شاعر: سید حمیدرضا برقعی
🔹قاری: حامد شاکرنژاد
✅eitaa.com/safir_channel ایتا
✅ sapp.ir/safir_channel سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعجاز آه...
🏴 شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی تقدیم به آستان حضرت رقیه(س)🥀
🍃
السلام علیک یا بنت الحسین سلام الله
دیگر شکستن ندارد ،بال وپر کوچک من
میترسم از هم بپاشد،این پیکر کوچک من
آه ای سر روی زانو،ای ماه آشفته گیسو
دیشب خودت روضه خواندی ،بر منبر کوچک من
این درد درمان ندارد،میدانم امکان ندارد
زخم سرت را ببندی،با معجر کوچک من
غارت گران دل نکندند،از گوش واز گوشواره
انگشت وانگشتر تو،انگشتر کوچک من
آتش به جان جهان زد،دستی که با خیزران زد
یا بر لب خونی تو یا بر سر کوچک من
بابا برایم دعا کن،شام مرا کربلا کن
یکبار دیگر صدا کن:ای دختر کوچک من!
#احمد_علوی
@aahmadalavi
هدایت شده از سیدمحمدمهدی شفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسن تیغ علی بوده است اما در نیام، آری
معزّالمومنین است، آه از یک مشت کور و کر
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
کانال شخصی سیدمحمدمهدی شفیعی:
https://eitaa.com/joinchat/344064018Ce1550fc303
یک مرتبه بین راه پایش لرزید
مبهوت شد، از #بغض صدایش لرزید
زینب به چه خیره شد که اینگونه زمین
از نالۀ وا محمدایش لرزید؟
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
چه فرق میکند اصلا که دیر یا زود است
خیالم از تو و از وعدۀ تو آسوده ست
تو گفته ای که میآیی و وقت آمدنت
چه فرق میکند اصلا که دیر یا زود است
همین که راه بیفتم در این مسیر بس است
که پاک می شود آری هرآنچه در رود است
همین که راه بیفتم رسیده ام بی شک
که انتظار خودش مقصد است و مقصود است
فقط نه هرکس هیزم بیاورد، هرکس
نسوخت پای غمت، در سپاه نمرود است
قمار کردن عمر است، انتظار ولی
در این قمار فقط حرف سود یا سود است
در امتحان بزرگی که وعدهی حق است
کدام یک از ما در کنار موعود است؟
هرآنکه منتظر قائم است برخیزد
هرآنکه منتظر غائب است مردود است
به خاک پای کریم اهلبیت(ع)
ردیف شد غزلم باز با ردیف حسن
میان اهل کرم نیست همردیف حسن
نهان نموده خدا نور خویش در قرآن
گذاشت در دل هر آیهی شریفه حسن
حدیث مهر و وفا میشود هزار کتاب
که با طلا شده حک روی هر صحیفه حسن
خدا جمال خودش را در او تجلی داد
هنر گذاشته در خلقت ظریف حسن
جمل نشانه خوبیست بر شجاعت او
که زخم زد به تن مکتب سقیفه حسن
به صلح داد رضایت،صلاح کار این بود
وگرنه بوده به میدان کسی حریف حسن؟!
##
آهای زائر ارباب یاد ما هم باش
عمود یکصد و هجده؛ دم مضیف حسن
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
از قیام کربلا این درس را آموخت باید
ظلم را نتوان ز پا انداخت، الا ایستاده
#استاد_محمد_علي_مجاهدی 🌷
امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد
باشد، ولی عاشق دل کمطاقتی دارد
مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری
این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد
جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه...
گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد
نذر زیارت داشتم از جانب «سردار»
اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد
این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست
هر گوشهای یک دلشکسته حاجتی دارد
📝 #محمدمهدی_سیار
تقدیم به حضرت عبدالله ابن حسن(ع)
برده است بنده سوی مولا هر زمان دست
شد واسطه بین زمین و آسمان دست
جز از در این آستان خیری ندیده
وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست
در سجده و بر خاک افتادن زبان سر
وقت قنوت و ربنا گفتن زبان دست
در پهنه تاریخ اگر کنکاش باشد
دارد برای ما هزاران داستان دست
خیبر برای خود دژ مستحکمی بود
تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست
اسلام را پیروز میدان کرد حیدر
حق زد برای قدرت این بازوان دست
جانها به قربان مرام آن که از لطف
در اوج قدرت میگرفت از ناتوان دست
با دست پر برگشته مسکینی که حتی
یکبار برده بر در این آستان دست
با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز
انداخت بر دستان مولا ریسمان دست
یک روز در جنگ احد آقای عالم
تهدید را از جانب مولاش رانده است
یک روز حیدر در دفاع از پیامبر
امروز عبدالله پای کار مانده است
تا گفت پیر کل عالم ینصرونی
در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست
راه گلو را داشت طی میکرد خنجر
سد کرد راه حمله اش را ناگهان دست
مانند ابراهیم شد در آزمونش
چون سربلند آمد برون از امتحان دست
آمد به مهمانی آغوش عمویش
هدیه چه آورده برای میزبان؟دست
زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا
میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست
.
.
هر قدر کمتر در غم او زد به سینه
روز قیامت بیشتر بیند زیان دست
#عباس_جواهری_رفیع
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
شب است و سكوت است و ماه است و من
فغان و غم اشك و آه است و من
شب و خلوت و بغض نشكفتهام
شب و مثنويهاي ناگفتهام
شب و نالههاي نهان در گلو
شب و ماندن استخوان در گلو
من امشب خبر ميكنم درد را
كه آتش زند اين دل سرد را
بگو بشكفد بغض پنهان من
كه گل سرزند از گريبان من
مرا كشت خاموشي نالهها
دريغ از فراموشي لالهها
كجا رفت تأثير سوز و دعا؟
كجايند مردان بيادّعا؟
كجايند شورآفرينان عشق؟
علمدار مردان ميدان عشق
كجايند مستان جام الست؟
دليران عاشق، شهيدان مست
همانان كه از وادي ديگرند
همانان كه گمنام و نامآورند
هلا، پير هشيار درد آشنا!
بريز از مي صبر، در جام ما
من از شرمساران روي توام
ز دُردي كشان سبوي توام
غرورم نميخواست اين سان مرا
پريشان و سر در گريبان مرا
غرورم نميديد اين روز را
چنان نالههاي جگرسوز را
غرورم براي خدا بود و عشق
پل محكمي بين ما بود و عشق
نه، اين دل سزاوار ماندن نبود
سزاوار ماندن، دل من نبود
من از انتهاي جنون آمدم
من از زير باران خون آمدم
از آنجا كه پرواز يعني خدا
سرانجام و آغاز يعني خدا
هلا، دينفروشان دنياپرست!
سكوت شما پشت ما را شكست
چرا ره نبستيد بر دشنهها؟
نداديد آبي به لب تشنهها
نرفتيد گامي به فرمان عشق
نبرديد راهي به ميدان عشق
اگر داغ دين بر جبين ميزنيد
چرا دشنه بر پشت دين ميزنيد؟
خموشيد و آتش به جان ميزنيد
زبونيد و زخم زبان ميزنيد
كنون صبر بايد بر اين داغها
كه پر گل شود كوچهها، باغها
#عليرضاقزوه
#شهید
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا
بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده
#بیابانکی
#شهید
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 درخواست قهرمان وزنه برداری جهان از #صابر_خراسانی در برنامه جاذبه
🆔 @ofogh_tv
حافظ خبر نداشت جهان وقف مرتضی است
از کیسه ی خلیف سمرقند داده است
سید حمید رضا #برقعی
@shaeranhe
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
با عسل هم چای های کربلا شیرین نشد
تلخ بود از بس غم جامانده های اربعین
#احمد_علوی