eitaa logo
درس رجال استاد حاج سید محمد جواد سید شبیری
2.1هزار دنبال‌کننده
347 عکس
28 ویدیو
87 فایل
درس رجال استاد حاج آقای سیدشبیری از اساتید حوزه علمیه #مشهد برای ارسال #اشکالات علمی، #انتقادات، #پیشنهادات، #مطالب مفید و ارسال #جزوات با ما در ارتباط باشید👇 @rejal_admin تبلیغ و تبادل👇 @Admin_rejal مدیریت کانال👇 @rejal_hoze ارتباط با استاد👇 @smjssh
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 وجه حجیت قول رجالی: 1️⃣ نظریه اول (مرحوم خویی): حجیت قول رجالی از باب حجیت خبر در موضوعات است. لذا در خود رجالی هم امامی بودن شرط نیست و صِرف وثاقت کافی است. بنابراین قول امثال علی بن حسن بن فضال هم در تضعیف و توثیق پذیرفته می‌شود. 2️⃣ نظریه دوم (صاحب معالم ): حجیت قول رجالی از باب حجیت (دو شاهد عادل) است؛ پس حتماً باید از روی حس باشد و حداقل شاهد عادل (ثقه امامی) باشند. 3️⃣ نظریه سوم (مرحوم مامقانی در تنقیح المقال که به مشهور هم نسبت می‌دهد): حجیت قول رجالی از باب حجیت قول است؛ که در این صورت عقلایی شرط است، نه عدالت. بنابراین قول غیرامامی نیز پذیرفته است. 4️⃣ نظریه چهارم (از بعضی از کلمات آیة الله شبیری استظهار می‌شود): حجیت قول رجالی از باب ظن حاصل در ظرف است؛ که در این صورت اگر دسترسی به ثقه ممکن نباشد، قول غیرثقه نیز پذیرفته می‌شود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri http://eitaa.com/shobeiri
4 💠 واسطه بین و کتب بودن 🔻آیت الله وحید خراسانی: «مرحوم نجاشی در مقدمه کتاب خود مطلبی دارد که از آن استفاده می‌شود واسطه‌های نجاشی در رجال او، همه جزو هستند؛ زیرا نجاشی کتابش را در جواب بر حرف اهل سنت، برای این نوشته است که اثبات کند شیعه دارای مصنفات و سلف ریشه‌داری است. پس اگر طرق به کتاب‌هایی که ایشان نقل کرده،تمام نباشد و راویان آن ثقه نباشند، کتاب ثابت نمی‌شود و اگر اثبات نشود، جواب اهل سنت داده نمی‌شود». 🔹 اشکال: معنای جمله‌ای که نجاشی در مقدمه فرموده،این نیست که همه واسطه‌ها ثقات هستند. این ادعا هم جواب نقضی و هم جواب حلی دارد: 1️⃣ جواب نقضی: در موارد متعددی مشاهده می‌کنیم که طریق نجاشی به کتب، مشتمل بر افراد است و در برخی موارد خود نجاشی تصریح می‌کند که فلانی کتاب دارد، ولی من خودم آن را ندیده‌ام و کسی برای من آن را نقل نکرده است. 2️⃣ جواب حلی: ادعای نجاشی این است که هر کس با انصاف باشد و حدود دو سه هزار کتابی که او از سلف نقل کرده است را ببیند، می‌فهمد که لااقل مقداری از این کتاب‌ها واقعیت دارد و اساساً مرحوم نجاشی دنبال اثبات تک تک کتاب‌ها نبوده است وگرنه اهل سنت که به توثیق نجاشی اعتماد نمی‌کنند، بلکه می‌گویند همه راویان شما ضعیف‌اند و یا اینکه شیعه و رافضی کذّاب است. بنابراین با استناد به این وجه نمی‌توان وثاقت واسطه‌ها را اثبات کرد. 📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی (زید عزه) 📌 ارسالی از حجت الاسلام علی (مقرر محترم درس خارج فقه بورس) 💎 برای دسترسی به کلیه فایل‌های درس فقه به سایت مدرسه شهیدین مراجعه فرمایید: 🌐 https://shahidain.ir/fa/jurisprudence-methodology/extracurricular/777-2019-11-23-08-03-46 @rejal_shobeiri
💠 در تقسیم حدیث باید به سه عنصر توجه کنیم: 1️⃣ وثاقت (صداقت و ضبط) 2️⃣ مذهب 3️⃣ مسند بودن (اتصال و پیوستگی راویان به هم -بحث طبقه) 🔻 نکته: عنصر مشترک بین سه دستۀ از روایات (صحیحه و موثقه و حسنه) اتصال و پیوستگیِ راویان است. 🔹 : حدیث مسندی که تمام راویانش و صحیح المذهب باشند (نمی‌گوییم 12 امامی چون در زمان هر امام، فرد اگر تا آن امام را قبول داشته باشد کافی است و هیچ دلیل کلامی نداریم که مثلاً زراره باید تا امام دوازدهم را قبول داشته باشد). 🔸: حدیث مسندی که بعض راویانش و غیر صحیح المذهب باشند (این عنوان شامل امامی غیر صحیح المذهب هم می‌شود، مثل فطحی‌ها و همچنین شامل عامه هم می‌شود). 🔹: حدیث مسندی که بعض راویانش (با الفاظی که نه صریح و نه ظاهر در توثیق باشد بلکه فقط تعریف کرده‌اند از او مثل عالم، فاضل) و باشند. 📚برگرفته از کلاس رجال استاد حسینی شیرازی (زید عزه) در مدرسه شهیدین 📌 ارسالی از حجت الاسلام حسین موحدی 👈 نکات بیشتر را از این طریق دنبال کنید: 🌐 https://eitaa.com/rejal_shobeiri
💠 در مورد اعتبار روایات، سه کلی وجود دارد: 1️⃣ منهج اول: روش قدما 👈 محور 🔺غالب ، نگاه راوی شناسانه به روایات نداشته‌اند، بلکه نگاه‌شان کلی بوده و حدیث را به صحیح و ضعیف تقسیم می‌کردند. قدما نسبت به روایات می‌گفتند: اگر صدور روایت از معصوم شد، حکم به اعتبار آن خواهد شد؛ لذا نگاه قدما به راوی شناسی، کبروی بوده است. 2️⃣ منهج دوم: روش متأخرین (علامه حلی به بعد) 👈 محور 🔺مرحوم علامه در خلاصه الاقوال سبکی جدید را ارائه داده است و این سبک (اعتماد به اسناد) از زمان علامه حلی باب شد و تا دوره شیخ بهایی، حرکت فقها به همین روش بود که بودند. 3️⃣ منهج سوم: روش متأخری المتأخرین 👈 اعتماد به کتاب، سند و 🔺 مرحوم شیخ منهجی را تأسیس کرد که به در توثیق روات اعتماد کند و همزمان مرحوم استر آبادی هم سه کتاب رجالی نوشت که مبسوط آن منهج المقال است. ایشان نیز قرائن را در اعتبار حدیث دخیل‌ می‌دانست. 📚 برگرفته از فرمایشات استاد محمدحسن بیرجندی در نشست «روش شناسی اعتبار سنجی محتوایی حدیث با تاکید بر توقیعات» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri
💠 وثاقت راوی مشهوری که قدحی در موردش وارد نشده باشد 🔹 مبنای مرحوم آقای (رحمه الله): کسی که معروف و مشهور بوده و قدحی راجع به او نرسیده باشد، این اماره وثاقت بوده و موجب اطمینان به وثاقت می‌شود. ✅ به دوبیان: 1️⃣ بیان اول: رجالیون به بیان کردن ضعف روات اهتمام داشته‌اند. کسی که مشهور باشد در اثر شهرت مورد توجه بوده و از او غافل نبوده‌اند. اما هیچکس بیان نکرده که او ضعیف است و این موجب اطمینان به عدم ضعف این راوی می‌شود. 🔸 نکته: بیان اول در کتب آقای تبریزی (ره) یافت نشده است؛ اما بعض شاگردان فاضل ایشان این مطلب را از ایشان نقل کرده‌اند. 🔹 اشکال: رجالیون علاوه بر اهتمام به جرح، اهتمام به توثیق نیز داشته‌اند و چرا توثیق نکرده‌اند؟ معلوم می‌شود که در مورد این فرد یک غفلتی شده است که این باعث می‌شود که اطمینان به وثاقت پیدا نشود. این غفلت‌ها در موارد دیگر نیز اتفاق افتاده به عنوان مثال شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه، مشیخه را نوشته تا روایات مرسل نباشند. یکی از افرادی که از او روایات بسیاری نقل شده زراره است، اما در مشیخه سند روایات زراره بیان نشده است. بنابراین این موارد گاهی اتفاق می‌افتاد و از این جهت جلوی اطمینان انسان را می‌گیرد. 2️⃣ در بیان دوم که در کتاب مرحوم تبریزی (ره) ارائه شده (تنقیح مباني العروة (الطهارة) 3: 293) دو امر باید به یکدیگر ضمیمه شود: 🔸 امر اول اینکه کسی که مشهور است، اما فردی قدح و عیبی در مورد او ذکر نکرده، مشمول روایت عبدالله بن ابی یعفور (وسائل الشيعة 27: 391) می‌شود. روایت عبدالله بن ابی یعفور در باب عدالت وارد شده که اگر کسی در محله‌ای و بین جمعیتی زندگی می‌کند و کسی از او به بدی یاد نمی‌کند، عدالتش ثابت می‌شود. 🔸 امر دوم اینکه در باب حجیت خبر علاوه بر عدالت نیاز به وثاقت نیز هست؛ زیرا ممکن است که کسی عادل بوده و گناه نکند، ولی حافظه اش ضعیف بوده و کثیر الخطا باشد و بلا عمد خطای فراوانی داشته باشد. چنین فردی ثقه نبوده و نمی‌توان به خبر او عمل کرد. اما سیره عقلا بر این است که اصل در انسان‌ها سلامت در حفظ است. اصالة السلامة فقط در باب بیع نیست که بایعی که کالایی می‌خرد دیگر شرط نمی‌کند که سالم باشد. بنابراین ضبط و سلامت حافظه با استفاده از این بنای عقلایی درست می‌شود. از ضمیمه کردن عدالت به ضبط و سلامت حافظه، وثاقت حاصل می‌شود. ✅ استاد : در بیان دوم نیاز به اطمینان به عدالت نداریم؛ زیرا تعبد است و شارع فرموده که بگو چنین فردی عادل است و جهت دیگر نیز با اصالة السلامه درست می‌شود و این بیان دوم خالی از قوت نیست. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri
12 💠 وقوع راوی در کتاب تحف العقول 🔹 آیت الله قمی (رحمه الله): ابن أبي شعبة حراني مؤلف کتاب در مقدمه کتاب می‌نویسد: «خذوا ما ورد إليكم عمّن فرض الله طاعته عليكم وتلقّوا ما نقله الثقات عن السادات بالسمع والطاعة والانتهاء إليه والعمل به». 🔸 ایشان دعوت به شنیدن و اطاعت و عمل به روایاتی کرده که از ثقات نقل شده است. با توجه به عدم نقل سند روایات در کتاب «تحف العقول»، راهی برای تشخیص روایاتی که از ثقات نقل شده وجود ندارد و اگر ایشان می‌خواهد بفرماید که آن چه در این کتاب روایت شده مشتمل بر روایات ثقات بوده، ولی همه آن‌ها ثقات نیستند، فایده‌ای ندارد؛ زیرا همه موارد شبهه مصداقیه می‌شود و دعوت ایشان به عمل به روایات محقق نخواهد شد. بنابراین دعوت ایشان تنها در صورتی صحیح می‌باشد که ایشان بفرماید تمام آنچه در این کتاب نقل شده از ثقات می‌باشد تا شبهه مصداقیه نشود و کتاب از هدفی که برای آن تدوین شده ساقط نشود. (الولاية الإلهیة أو الحکومة الإسلامیة 3: 397) 🔹 استاد : این یک بحث اصولی است که اگر ثقه‌ای گفت که ثقه دیگری به من خبری داد، ولی نام آن ثقه را نبرد، آیا چنین خبری حجت است؟ این بحث در دوره‌های اصول قبل از معاصر مطرح شده و یکی از بحث‌های بسیار لازم و خوب است که در «معالم» و «فصول» و «قوانین» مطرح شده و در کتب بعد از آن‌ها حذف شده است. (معالم الدين وملاذ المجتهدين 207؛ الفصول الغروية في الأصول الفقهية 304؛ القوانين المحكمة في الأصول (طبع جديد) 2: 516) 1️⃣ یک نظر عدم حجیت چنین روایتی است؛ زیرا نام آن ثقه برده نشده است، لذا اولاً ممکن است که فرد دیگری آن راوی را جرح کرده باشد؛ ثانیاً اماره بعد از فحص از معارض حجت است و بیان او برای ما تنها اماره بر وثاقت است، ولی قدرت بر فحص از معارض وجود ندارد. مانند این که در مکانی فقط کتاب «کافی» در دسترس باشد، در چنین شرایطی نمی‌توان به یک روایتی که در کتاب کافی وجود دارد فتوا داد؛ زیرا ممکن است که در «تهذیب» معارضی داشته باشد. 2️⃣ در مقابل، عده‌ای این مقدار را کافی دانسته و روایت را حجت می‌دانند؛ زیرا در این موارد بنای عقلا بر فحص نیست؛ چون اگر بگوید که یکی از دوستان ثقه که نامش را نمی‌خواهم ببرم چنین حرفی به من زد، به او نمی‌گویند که نام آن فرد را بگو تا ما فحص کنیم که او چطور آدمی است و شاید کس دیگری بگوید که او ثقه نیست. 🔸 استاد علی : از مقدمه تنها یک نصیحت کلی به دست می‌آید که ای شیعه به روایات راویان ثقه عمل کنید. نه اینکه من روایات کتاب را از ثقات نقل کرده‌ام؛ زیرا نویسنده می گوید: از آنجا که بیشتر روایات کتاب آداب و مستحبات بود من سندها را حذف کردم. پس شاید از باب تسامح در ادلّه سنن یا موثوق الصدور بودن متن روایات یا شهرت کتاب یا محفوف به قراین بودن روایات آنها را آورده باشد. (وأسقطت الأسانيد تخفيفا وإيجازا و إن كان أكثره لي سماعاً ولأن أكثره آداب وحكم تشهد لأنفسها ولم أجمع ذلك للمنكر المخالف، بل ألفته للمسلم للأئمة العارف بحقهم الراضي بقولهم الراد إليهم وهذه المعاني أكثر من أن يحيط بها حصر وأوسع من أن يقع عليها حظر وفيما ذكرناه مقنع لمن كان له قلب وكاف لمن كان له لب). 📚 برگرفته از دروس خارج استاد (1394ش) و استاد علی همدانی (دام ظلهما) (1391ش) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri
💠 دلالت واژه «وجه» بر توثیق: 🔸 برخی معتقدند که به معنای «چهره» است، دلالتی بر توثیق ندارد؛ چون چهره و شاخص بودن یک راوی در میان مردم ملازمه ای با وثاقت او ندارد. 🔹 اما بعید نیست از این واژه استفاده شود؛ زیرا این وجه به مناسبت اینکه در بیان شده است، به این معناست که شخص در بین علما و روات و محدثین، «وجه» و «چهره» بوده است. شخص وضاع و کذاب که نمی‌تواند وجه در بین محدثین باشد؛ پس این تعبیر، اماره‌ بر وثاقت است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri
💠 حجیت مرسلات جزمی قدما 🔹 گاهی شیخ مفید یا شیخ طوسی روایتی را به صورت جزمی به یکی از ائمه (ع) اسناد می‌دهند. از آنجا که برای ایشان راه‌های حسی دریافت روایت از امامان ع وجود داشته، اِخبار ایشان محتمل الحس و الحدس و حجت است. 🔸 به طور مثال مرحوم صدوق در کتاب معانی الأخبار روایتی را نقل می‌کند که در آن آمده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ‏ الضَّعِيفَ‏ الَّذِي لَا زَبْرَ لَهُ» و در پایان می‌فرماید «وَجَدْتُ‌ بِخَطِّ اَلْبَرْقِيِّ‌ أَنَّ‌ الزَّبْرَ هُوَ الْعَقْل» (معانی الأخبار 344) 🔹 این جمله نشان می‌دهد که در آن عصر برای ایشان و برخی دیگر ازاصحاب مانند شیخ مفید و کلینی و شیخ طوسی شناخت دست خط روات و اصحاب ائمه ع ممکن بوده است و بدون نیاز به سند، راه‌های حسی متعددی برای احراز اینکه روایتی مربوط به راوی است راه های حسی متعددی داشتند مثل اینکه خط او را می‌شناختند و نیاز نبوده که سند تا آن راوی داشته باشند. 🔸 بنابراین روایات ایشان محتمل الحس و الحدس است و سیره‌ عقلا اعتماد به چنین خبرهایی است. فقیهان بزرگی مانند امام خمینی نیز چنین روایاتی را حجت می‌دانند. (ر.ک: کتاب الطهارة (امام خمینی) 1: 81). 📚 برگرفته از فرمایشات استاد آیت الله (دام ظله) در درس خارج فقه 1395 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri
14 💠 اصطلاح ثقة ثقة 🔹در مورد این اصطلاح که در بیانات مرحوم نجاشی وارد شده، چند نظریه وجود دارد: 1️⃣ مرحوم میرداماد در الرواشح السماویة (ص105، راشحه 33) می‌گوید: «ثقة ثقة» به معنای این است که خود راوی ثقه است و او نیز ثقه ‌می‌باشد. طبق این بیان، این اصطلاح می‌تواند یک توثیق به شمار رود و مروی‌عنه های افرادی را که این تعبیر در موردشان وارد شده، نماید. 🔸 اشکال: این حرف صرف ادعاست و دلیلی برای اثبات آن مطرح نشده است. 2️⃣ برخی معتقدند: «ثِقَة نِقَة» صحیح است، که به این معناست که آن راوی، انسانی ثقه و پاک سرشت است. 🔸 اشکال: صرف ادعاست و با ظاهر عبارت و نسخ متواتری که به دست ما رسیده که در همه آنها کلمه دوم «ثقة» است، منافات دارد. 3️⃣ بیشتر معاصرین بر این باورند که «ثقة» دوم تأکید «ثقة» اول است. ✅ به نظر می‌رسد برای یافتن نظریه حق باید این اصطلاح در کلمات قدما بررسی شود. البته با توجه به ظاهر کلام، نظریه سوم بعید به نظر نمی‌رسد. 📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی همدانی (دام عزه) در مدرسه شهیدین 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 بررسی سند عهد نامه مالک اشتر 🔹 هر چند در کتب روایی، از جمله «نهج البلاغة» (نامه 53) سندی برای این عهدنامه نقل نشده، اما راه‌هایی برای اثبات سند وجود دارد: 1️⃣ اسنادی در کتب رجالی برای آن ذکر شده است: مرحوم نجاشی و شیخ در فهرست در ترجمه اصبغ بن نباتة (رجال نجاشی، ص 8؛ فهرست طوسی، ص88) و همچنین مرحوم نجاشی در ترجمه صعصعة بن صوحان (با طریق دیگر) سند برای عهدنامه نقل کرده‌اند (رجال‏ نجاشی، ص 203) 2️⃣ این عهدنامه علاوه بر نهج البلاغة، در کتب دیگری همچون تحف العقول، دعائم الاسلام و ... بدون سند نقل شده است. (تحف العقول ص 84 ـ 99؛ دعائم الإسلام، ج1، ص 354 ـ 368) 3️⃣ قسمت‌هایی از این عهدنامه در کافی و من لایحضره الفقیه و ... نقل شده است. 4️⃣ برخی از اهل سنت نیز عهدنامه را نقل کرده و طرقی برای آن نقل کرده‌اند. مثل: (تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج42، ص515؛ المجالسة وجواهر العلم، ج3، ص 359 ــ 360 و...) ✅ با توجه به این اسناد، شهرت این عهدنامه مسلماً ثابت می‌شود. اما مشکل این است که به خاطر اختلاف نسخ نمی‌توان در فقه به تک‌تک عبارات موجود استناد کرد و فتوا داد. 📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی همدانی (دام عزه) در مدرسه شهیدین 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri