eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
⭕️«کلام نور» 🔸«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ ۗ يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلَىٰ مَا هَدَاكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ». 🔹«[این است] که در آن نازل شده، قرآنی که سراسرش مردم است و دارای دلایلی روشن و آشکار از هدایت می باشد، و مایه جدایی [حق از باطل] است. پس کسی که در این ماه [در وطنش] حاضر باشد باید آن را بدارد، و آنکه بیمار یا در سفر است، تعدادی از روزهای غیر ماه رمضان را [به تعداد روزه های فوت شده، روزه بدارد]. خدا آسانی و راحت شما را می خواهد نه دشواری و مشقت شما را. و [قضای روزه] برای این است: شما روزه هایی را [که به خاطر عذر شرعی افطار کرده اید] کامل کنید، و خدا را بر اینکه شما را هدایت فرموده بزرگ شمارید، و نیز برای این که کنید». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۸۵ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️«کلام نور» 🔸«وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» 🔹«هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند]». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۸۶ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت دوم) 💠هدايت معنوى امام (علیه السلام) در تمامى حالات 🔹علامۀ طباطبائى (ره) در ذيل آيۀ «وَ إِذِ اِبْتَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمٰاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قٰالَ إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً» بحثى دارد تحت اين عنوان كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) بعد از نبوت و رسالت (كه شأن آن هدايت ظاهرى مردم است تا انسان‌ها را ارائه طريق بنمايد) به ، منصوب مى‌گردد، كه چيزى است ما فوق ارائۀ طريق و هدايت ظاهرى. و سپس اضافه مى‌كند كه در هر جا متعرض معنى و حقيت شده آن را به‌عنوان و هدايت‌گر تفسير نموده مانند آيۀ: «وَ وَهَبْنٰا لَهُ إِسْحٰاقَ وَ يَعْقُوبَ نٰافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنٰا صٰالِحِينَ - وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» [۱]. 🔹و نيز آيۀ: «وَ جَعَلْنٰا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا لَمّٰا صَبَرُوا وَ كٰانُوا بِآيٰاتِنٰا يُوقِنُونَ». [۲] و در اين آيات را مقيّد نموده به «أمر» و أمر الهى در آيۀ: «إِنَّمٰا أَمْرُهُ إِذٰا أَرٰادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ». [۳] و نيز آيۀ: «وَ مٰا أَمْرُنٰا إِلاّٰ وٰاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» [۴] بيان شده كه عالم امر عالم تجرّد است، و وقايع و حوادث در آن عالم دفعى است و تدريج و تدرّج كه از لوازم عالم خلق است در آنجا نيست. با اين مقدمات معلوم مى‌گردد كه گذشته از ارشاد و هدايت ظاهرى، يك نوع هدايت و جذبۀ معنوى است كه با نورانيت و بصيرتى كه خداوند متعال به او عطا نموده در دل‌هاى آماده و شايسته، تأثير و تصرّف مى‌نمايد و اين صاحبدلان را به‌سوى ، و مى‌نمايد و به اصطلاح، آنها را هدايت به‌معناى «ايصال الى المطلوب» مى‌كند. 🔹علامۀ طباطبائى (ره) در كتاب شيعه در اسلام خود ص ١۵٢ در رابطه فوايد وجود (عليه السلام) در حال مى‌گويد: كسانى‌ كه اعتراض مى‌كنند كه شيعه وجود را براى بيان احكام دين و حقايق آيين و راهنمائى مردم لازم مى‌دانند و غيبت امام ناقض اين غرض است، زيرا امامى كه به‌ واسطۀ غيبتش مردم هيچگونه دسترسى به وى ندارند فايده‌اى بر وجودش مترتّب نيست... به حقيقت معناى پى‌ نبرده‌اند، زيرا در بحث امامت روشن شد كه وظيفۀ امام (عليه السلام) تنها بيان صورى معارف و راهنمایى ظاهرى مردم نيست، 🔹و (علیه السلام) چنان‌كه وظيفۀ راهنمایى صورى مردم را به عهده دارد، همچنان و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد، و اوست كه حيات معنوى مردم را تنظيم مى‌كند و حقايق اعمال را به‌سوى خدا سوق مى‌دهد، بديهى است كه و حضور جسمانى امام (علیه السلام) در اين باب تاثيرى ندارد و (علیه السلام) از راه به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد، اگر چه از چشم جسمانى ايشان مستور است و وجودش پيوسته لازم است، اگر چه موقع حضور و اصلاح جهانيش تا كنون نرسيده است. 🔹توضيح كلام علامۀ طباطبائى (ره) در نفوذ معنوى (عليه السلام): مى‌دانيم خورشيد يك سلسله اشعۀ مرئى دارد كه از تركيب آن‌ها با هم هفت رنگ معروف پيدا مى‌شود و يك سلسله اشعۀ نامرئى كه به‌نام اشعۀ فوق بنفش و اشعۀ مادون قرمز ناميده مى‌شود. همچنين يك‌ رهبر بزرگ‌ آسمانى خواه پيامبر باشد يا امام، علاوه بر تربيت تشريعى كه از طريق گفتار و رفتار تعليم و تربيت عادى صورت مى‌گيرد، يك نوع و از راه نفوذ معنوى در دل‌ها و فكرها دارد كه مى‌توان آن را نام گذارد. در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار نقشى ندارد، بلكه تنها جاذبه و كشش درونى كار مى‌كند. 🔹در حالات بسيارى از پيشوايان بزرگ الهى مى‌خوانيم كه گاهى بعضى افراد منحرف و گناهكار با برخورد و ارتباطى اندك با آن ذوات مقدسه، به‌ كلّى تغيير مسير مى‌دادند و از گمراهى و ضلالت به سوى نور و صراط مستقيم هدايت مى‌شدند. اين دگرگونى‌ هاى تند و سريع و همه جانبه، اين انقلاب‌هاى جهش آسا و فراگير آن‌هم با يك نگاه يا ارتباطى اندك (البته براى آنها كه در عين آلودگى، يك نوع آمادگى نيز دارند) نتيجۀ جذبۀ ناخود آگاه است كه گاهى از آن به نفوذ شخصيّت تعبير مى‌شود. 🔹اشخاصى با يك برخورد و ملاقات با افرادى كه داراى روح بزرگ و عالى بودند، چنان بى‌اختيار و ناخود آگاه تحت تأثير آن قرار مى‌گيرند كه كاملاً متحول مى‌شوند. اين تأثيرگذارى قابل توجيه نيست، مگر اينكه بپذيريم كه اين تأثيرگذارى نتيجۀ شعاع اسرار آميزى است كه از درون ذات انسان‌هاى بزرگ برمى‌خيزد. ... 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️«کلام نور» 🔸«وَ لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَ تُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» 🔹«و اموالتان را در میان خود به و مخورید؛ و آن را به عنوان به سوی حاکمان و قاضیان سرازیر نکنید تا بخشی از اموال مردم را [با تکیه بر حکم ظالمانه آنان] به گناه و معصیت بخورید، در حالی که [زشتیِ کارتان را] می دانید». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۸۸ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«قرآن» خود را چگونه معرفی می‌کند؟ 🔹در تحلیل محتوای بهتر است کار را از اینجا شروع کنیم که ببینیم «قرآن» خودش درباره خودش چه نظری دارد و خود را چگونه معرفی می‌کند؟ اولین نکته‌ای که درباره خود می‌گوید این است که این کلمات و عبارات، . «قرآن» تصریح می‌کند که پیامبر انشاءکننده قرآن نیست، بلکه آنچه را که توسط روح‏‌القدس یا جبرئیل به اذن خدا بر او القاء شده است بیان می‌کند. 🔹توضیح دیگری که درباره خود می‌دهد، معرفی رسالتش است، که عبارت از و راهنمایی آنها برای خروج از تاریکی‌ها به سوی نور است: «کتابٌ انْزَلْناهُ الَیک لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ». [۱] (این کتابی است که ما به تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از به سوی بیرون بری). 🔹بدون شک یکی از مصادیق این ظلمات، جهالت‌ها و نادانی‌هاست و بشر را از این ظلمات به روشنایی علم می‌برد. اما اگر ظلمت‌ها تنها در نادانی‌ها خلاصه می‌شد، فلاسفه هم می‌توانستند این مهم را به انجام برسانند، لکن ظلمت‌ های دیگر وجود دارد به مراتب خطرناک‌تر از ظلمت نادانی، که مبارزه با آن از عهده علم خارج است. از جمله این ظلمت‌ها ‏پرستی و و است که ظلمت‌ هایی فردی و اخلاقی به حساب می‌آید و نیز ظلمت‌ های اجتماعی نظیر و . 🔹در عربی واژه «ظلم» که معادل فارسی آن همان ستم است، از ماده ظلمت اخذ شده که نشان‌‏ دهنده نوعی تاریکی اجتماعی و معنوی است. مبارزه با این ظلمت‌ها بر عهده قرآن و سایر کتاب‌های آسمانی است. خطاب به موسی بن عمران می‌گوید: «...اَنْ اَخْرِجْ قَوْمَک مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ». [۲] (...قومت را از این فضای تاریکی بیرون بکش و به عالم نور برسان). 🔹این تاریکی همان تاریکی ستم فرعون و فرعونیان است و نور، نور آزادی و عدالت. نکته‌ای که اهل تفسیر به آن توجه کرده‌اند این است که همواره ظلمات را جمع می‌آورد و همراه با «الف» و «لام» که افاده استغراق می‌کند و شامل همه تاریکی‌ها می‌شود؛ حال آنکه نور را مفرد ذکر می‌کند و معنای آن این است که یکی بیشتر نیست، حال آنکه مسیر انحراف و گمراهی متعدد است. 🔹مثلًا در آیةالکرسی می‌خوانیم: «اللهُ وَلِی الَّذینَ آمَنوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ وَ الَّذینَ کفَروا اوْلِیاؤُهُمُ‏ الطّاغوتُ یخْرِجونَهُمْ مِنَ النّورِ الَی الظُّلُماتِ‏...». به این ترتیب هدف خود را مشخص می‌کند: پاره کردن زنجیرهای جهل و گمراهی و ستم و تباهی اخلاقی و اجتماعی، و در یک کلمه نابودکردن ظلمتها و هدایت به سمت عدالت و خیر و روشنایی و نور. پی نوشت‌ها: [۱] سوره ابراهیم، آیه ۱ [۲] همان، آیه ۵ 📕آشنایی با قرآن (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۳۳ الی ۳۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️رذیله اخلاقی «سخن چینی» و آثار آن 🔸 و انتقال مسائل افراد به دیگران با هدف کوبیدن شخصیت و بردن آبروی آنها، از صفات رذیله و بسیار ناپسند است. 🔹 در نکوهش سخن چینی می فرماید: «وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ». [۱] (وای بر هر بدگوی عیب جوی). همچنین می فرماید: «هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ». [۲] ([و از هر فرومایه ای فرمان مبر] که عیب جوست و برای گام بر می‌دارد». رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرمايد: «آیا شما را از بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: چرا ای رسول خدا! حضرت فرمود: بدترین افراد آنهایی هستند که می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن هستند». [۳] 💠آثار سخن چینی 🔹آثار شوم و عواقب وخیم - چه برای فرد و چه اجتماع - روشن است. «فرد سخن چین» نزد همه خوار و خفیف است و کسی حاضر به دوستی و معاشرت با او نیست؛ در نتیجه روح و روانش همیشه خسته و وجدانش در عذاب است، به علاوه در اولین مرحله پس از مرگ، با مواجه می گردد. 🔹امام علی (علیه السلام) می فرماید: «، غیبت و دروغ، موجب عذاب قبر است». [۴] رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز می فرماید: «، وارد بهشت  نمی‌شود». [۵] آفات اجتماعی سخن چینی نیز بسیار زیاد و گاهی جبران ناپذیر است. سبب دو دستگی و جنگ و جدال در جامعه می گردد و محبت ها به کینه تبدیل شده و همکاری های اجتماعی از بین می رود. 💠انگیزه های سخن چینی ⬅️«کینه و دشمنی» 🔹 به خاطر کینه ای که از همکار یا دوست خود در دل دارد، تلاش می کند تا با سعایت و بدگویی او را بدنام کند و از نظرها بیندازد. ⬅️«هرزه گویی و مجلس آرایی» 🔹یکی‌از انگیزه‌های ، تفریح و سرگرمی ناسالم است. بسیاری از افراد، چون سخنی برای گفتن در مجالس و شب نشینی ها ندارند، مسائل زندگی دیگران را نُقل مجلس می کنند، تا بدین وسیله هم وقتی بگذرانند و هم خود را مطرح کنند. ⬅️«اضافه خواهی و حسادت» 🔹انگیزه دیگری که ممکن است سبب شود، طمع مالی و بدست آوردن موقعیت های اجتماعی و سیاسی یا حسادت نسبت به سایرین است. کارمند یا کارگری که نسبت به موقعیت همکار خود حسادت می ورزد، تلاش می کند با موقعیت او را متزلزل کند، و یا بدین وسیله خود را به شخص مورد نظر نزدیک و از این راه موقعیتی کسب کند. اینجاست که مسئولین باید هوشیارانه عمل کنند و تحت تأثیر واقع نشوند. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «هرگز را تصدیق مکن، گرچه خود را در لباس خیرخواهی جلوه دهد». [۶] پی نوشت‌ها: [۱] سوره همزه، آیه ۱. [۲] سوره قلم، آیه ۱۱. [۳] بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۶. [۴] همان، ص۲۷۶. [۵] همان، ص۲۶۸. [۶] نهج‌البلاغه، نامه۵۳. منبع: راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️«کلام نور» 🔸«يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ ۗ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَ لَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ». 🔹«از تو درباره می پرسند، بگو: آنها وسیله [برای امور دنیایی و نظام زندگی] مردم و [تعیین زمان مراسم] است. و نیکی آن نیست که به خانه ها از پشت آنها وارد شوید، [چنان که اعراب جاهلی در حال احرام حج از پشت دیوار خانه خود وارد می شدند نه از در ورودی] بلکه نیکی [روش و منشِ] کسی است که [از هر گناه و معصیتی] می پرهیزد. و به خانه ها از درهای آنها وارد شوید؛ و از خدا پروا کنید تا رستگار شوید». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۸۹ @tabyinchannel
⭕️«کلام نور» 🔸«الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ ۚ فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ». 🔹«ماه حرام در برابر ماه حرام است [اگر دشمن حرمت آن را رعایت نکرد و با شما در آن جنگید، شما هم برای حفظ کیان خود در همان ماه با او بجنگید.] و همه حرمت ها دارای قصاص اند. پس هر که بر شما تعدّی کرد، شما هم به مثل آن بر او تعدّی کنید، و از خدا پروا نمایید، و بدانید که خدا با پروا پیشگان است». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۴ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف «امام حسن مجتبی» (علیه السلام) از صلح با معاویه چه بود؟ 🔹بزرگان و زمامداران جهان، هنگامى که اوضاع و شرایط را بر خلاف هدف ها و نظریات خود مى‏ یابند، همواره سعى مى‏ کنند در موارد دو راهى، جانبى را بگیرند که زیان کمترى دربر داشته باشد، و این یک اصل اساسى در محاسبات سیاسى و اجتماعى است. (علیه السلام) نیز بر اساس همین رویه معقول مى‏ کوشید هدف هاى عالى خود را تا آنجا که مقدور است، به طور نسبى تامین نماید. 🔹از این‌رو هنگامى که ناگزیر شد با (لعنة الله علیه) کنار آید، طبق ماده اول با این شرط حکومت را به وى واگذار کرد که در اداره امور جامعه اسلامى تنها بر اساس قوانین و (صلی الله علیه و آله) رفتار نماید. بدیهى است نظر (علیه السلام) تنها رسیدن به قدرت و تشکیل حکومت اسلامى نبود، بلکه هدف اصلى، صیانت و نگهدارى در اجتماع و رهبرى جامعه بر اساس این قوانین بود، و اگر این روش به وسیله معاویه اجرا مى‏ شد، باز تا حدودى هدف اصلى تامین شده بود. 🔹بعلاوه، طبق ماده دوم، پس از مرگ ، (علیه السلام) مى‏ توانست آزادانه رهبرى‌ جامعه‌ اسلامى را به عهده بگیرد؛ و با توجه به اینکه در حدود سى سال از آن حضرت بزرگتر بود [۱] و در آن ایام دوران پیرى را مى‏ گذرانید و طبق شرایط عادى امید زیادى مى‏ رفت که عمر وى چندان طول نکشد، روشن مى‏ گردد که این شرط، روى محاسبات عادى تا چه حد به نفع اسلام و مسلمانان بود. 🔹بقیه مواد پیمان نیز هر کدام حائز اهمیت بسیار بود، زیرا در شرايطى که امیر مومنان (علیه السلام) در مراسم نماز جمعه و در حال نماز با کمال بى پروایى مورد سب و شتم قرار مى‏ گرفت، و این کار به صورت یک بدعت ریشه دارى در آمده بود و شیعیان و دوستداران آن حضرت و افراد خاندان پیامبر همه جا مورد تعقیب و در معرض تهدید و شکنجه بودند، ارزش گرفتن چنین تعهدى از غیر قابل انکار بود. 🔹مردمى که به سبب تحمل جنگ هاى متعدد از جنگ خسته و بیزار بودند، و به پیروى از روساى خود و تحت تاثیر تبلیغات و وعده‏ هاى فریبنده عمال معاویه، دل به صلح و سازش بسته بودند، لازم بود بیدار شوند و متوجه گردند که به خاطر اظهار ضعف از تحمل عواقب جنگ، و فریفتگى به وعده‏ هاى و پیروى کورکورانه از روساى خود، چه اشتباه بزرگى مرتکب شده‏ اند! و این ممکن نبود مگر آنکه به چشم خود آثار و عواقب شوم و خطرناک عمل خود را مى‏ دیدند. 🔹بعلاوه لازم بود عملاً با چهره اصلى آشنا شده و به فشارها، محرومیت ها، تعقیب هایى مداوم، و خفقان هایى که حکومت اموى به عمل مى‏ آورد، پى ببرند. در حقیقت، آنچه لازم بود (علیه السلام) و یاران صمیمى او در آن برهه حساس از تاریخ انجام دهند، این بود که این را عریان و بى پرده بر همگان مکشوف سازند، و در نتیجه عقول و افکار آنها را براى درک و فهم این حقایق تلخ، و قیام و مبارزه بر ضد آن، آماده سازند. 🔹بنابراین اگر (علیه السلام) کرد، نه براى این بود که شانه از زیر بار مسئولیت خالى کند، بلکه براى این بود که را در سطح دیگرى شروع کند. اتفاقاً حوادثى که پس از انعقاد پیمان صلح به وقوع پیوست، به این مطلب کمک کرد و عراقیان را سخت تکان داد. «طبرى» مى‏ نویسد: « - پس از آتش بس - در «نخلیه» (نزدیکى کوفه) اردو زد. در این هنگام گروهى از بر ضد قیام کرده وارد شهر کوفه شدند. 🔹معاویه یک ستون نظامى از شامیان را به جنگ آنها فرستاد. آنها را شکست دادند. به اهل کوفه دستور داد خوارج را سرکوب سازند، و تهدید کرد که اگر با خوارج نجنگند، در امان نخواهند بود!». [۲] بدین ترتیب مردم عراق که حاضر به جنگ در رکاب امیرمومنان و حسن‌بن‌على (علیهم السلام) نبودند، از طرف معاویه که دشمن مشترک آنها و خوارج بود، مجبور به جنگ با خوارج شدند! و این نشان داد که در هرگز به صلح و آرامشى که آرزو مى‏ کردند نرسیدند. پی نوشت‌ها؛ [۱] آل یاسین، همان کتاب، ص ۲۷۸ [۲] تاریخ الامم و الملوک،بیروت، دارالقاموس الحدیث، ج ۶، ص ۹۵ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ بیست و سوم، ص ۱۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️فرق آزادی عقیده و آزادی تفکر 🔹فرق است میان «آزادی عقیده» و «آزادی تفکر». یعنی همان استعداد انسانی بشر که می‌تواند در مسائل، علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد حتما باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است. اما . می‌دانیم هر عقیده‌ای ناشی از تفکر نیست. بسیاری از عقاید بشر ناشی از یک سلسله عادت‌ها، تقلیدها و تعصب‌هاست، نه این که چون فکر کرده این عقیده را گرفته است، بلکه چون عادت کرده، به این عقیده چسبیده است. 🔹این عقیده نوعی است، یعنی فکر و اندیشه‏‌اش به جای این که باز باشد بسته و منعقد شده و بر عکس، آن قوه مقدس به دلیل این انعقاد و بستگی در درونش اسیر شده. آن آدمی که یک سنگ یا چوب و ساخته دست خودش را می‌پرستد، آیا نشسته علمی و منطقی فکر کرده و علم و منطق او وی را رسانده به این که این بت را بپرستد؟ تفکر آزاد است، حالا که تفکر آزاد است پس این آقای بت‌‏پرست باید آزاد باشد برای این که بت را بپرستد؟ یا نه. 🔹 و این شخص اسیر است؛ باید کاری کنیم که عقل و فکر او را از اسارت این عقیده آزاد کنیم، کاری را بکنیم که ابراهیم خلیل الله و بت‏‌شکن کرد. مردمی طبق عادت بت‌‏پرست بودند. در یک روز عید که همه مردم از شهر خارج می‌شدند او از شهر خارج نشد، بت‌خانه هم خالی بود. تبر را برداشت و رفت تمام این بت‌ها را خرد کرد، الّا بت بزرگ و تبر را به گردن بت بزرگ انداخت، تا اگر کسی به آنجا برود با خودش فکر کند که این خداها با یکدیگر جنگیده‌‏اند و این بت بزرگ چون از همه نیرومندتر بوده باقی دیگر را خرد و خمیر کرده و تنها خودش مانده است. 🔹این فکر برای مردم پیدا شود، بعد طبعا به حکم فطرت می‌گویند اینها که نمی‌توانند از جایشان بجنبند. همین [امر] فکر اینها را عوض می‌کند. این کار را کرد. وقتی که مردم برگشتند و وضع را آنچنان دیدند داد و فریاد کردند که چه کسی این کار را کرده است؟ یادشان افتاد که جوانی در این شهر است که مخالف با این کارهاست، نکند کار او باشد؟ رفتند سراغ ابراهیم (عليه السلام). ابراهیم نبی (علیه السلام) در پاسخ به آنها گفت چرا شما به من می‌گویید؟ مجرم آن کسی است که زنده مانده و تبر به گردن اوست (بَلْ فَعَلَهُ کبیرُهُمْ‏. سوره انبیاء، آیه ۶۳). 🔹اینها گفتند از او که این کار ساخته نیست. گفت چطور کار زد و خورد از او ساخته نیست، ولی [فکر می‌کنید روا کردنِ] حاجت هایی که انسان‌ها در آن حاجت‌ها درمانده‌‏اند [از او] ساخته است، که مثلا زنی نازاست او را زاینده کند؟ می‌فرماید: فَرَجَعوا الی‏ انْفُسِهِمْ‏...؛ پس آنان [با تفکر و تأمل] به خود آمدند... (سوره انبیاء، آیه ۶۴) این سبب شد که به خود باز گردند. 📕آینده انقلاب اسلامی ایران، مطهری، مرتضی، ص ۳۸ و ۳۹ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
🔸«وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِيلِ اللهِ وَ لَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَ أَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ». 🔹«و در راه خدا کنید و [با ترک این کار پسندیده، یا هزینه کردن مال در راه نامشروع] خود را به هلاکت نیندازید، و نیکی کنید که یقیناً خدا را دوست دارد». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۵ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مرحوم شیخ صدوق در مورد مناظرات امام رضا (علیه السّلام) و انگیزه مأمون در این کار چه می گوید؟ 🔹محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق (رحمة الله علیه) در مورد مناظرات (علیه السلام) و انگیزه در این کار می گويد: « از ميان متكلمان فِرَق مختلف و پيروان مكاتب ضلال، هر كس را كه مى شنيد قدرتی در بحث دارد، دعوت مى كرد تا (علیه السلام) را در تنگنای استدلال قرار دهد، و اين به سبب بود كه نسبت به و دانش او داشت، امّا ـ به عكس ـ هر كس با (عليه السلام) وارد مناظره می شد، به مقام والای او در اعتراف می كرد و در برابر او خاضع می شد؛ 🔹چرا كه اراده كرده نور خود را كامل كند و را برتری بخشد و خود را يارى دهد، همان گونه كه در وعده فرموده است: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» [۱] (ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و [در آخرت] روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم). بايد بر اين گفتار مرحوم صدوق افزود كه اگر چه می خواست با اين برنامه از موقعيت (عليه السلام) بكاهد، لکن بدون آن كه خود توجه داشته باشد، سه خدمت بزرگ به اسلام و مقام والای آن حضرت انجام داد: 1⃣به دليل جاذبه دربار خلافت (بيم و ترسی كه مردم داشتند از يكسو و جوايز كلان مأمون از سوی ديگر)، معروف‌ ترين و فعال ترين دانشمندان مذاهب و فرقه ها به آنجا راه می يافتند و جلسات مناظره ای كه با هيچ قيمت امكان تشكيل آن در خارج از دربار نبود، برپا می كردند. اين جلسات به (عليه السلام) مجال بسيار خوبی برای ادای رسالت بزرگ خويش در ، و بستن راه بر مخالفان در آن شرايط حساس تاريخ اسلام مى داد، كه اين، يكی از بزرگترين آثار غير منتظره ولايت عهدی تحميلی مأمون بر (عليه السلام) بود. 2⃣ (عليهم السلام) و سرّ وجود و بر حق پيامبر (صلی الله علیه و آله) در اين دودمان آشكار می گشت؛ مخصوصاً كه از دور مطالبی شنيده و ناديده عاشق شده بودند، اين حقيقت را از نزديك مى ديدند، و پيمان مودت و ارادت خويش را راسخ تر مى ساختند، و اين امر ضربات سنگين تری بر پايه های وارد می كرد. 3⃣سرانجام، روزی فرا می رسيد كه می بايست از زير سلطه جباران به درآيد، ولی بايد پايان گرفتن حكومت مركزی خلفا، مساوی با برچيده شدن از اين منطقه و ساير مناطق اسلامی نباشد. خوشبختانه عوامل مختلفی، از جمله جلسات عظيم و دربار مأمون، تفكيك را از آن چه خلفا مدعی و مدافع آن بودند، ميسر ساخت و اين نكته مهمى بود. بنابراين، در كنار توطئه های سياسی دربار ، مسائل مهم ديگرى تحقق يافت كه مأمون و ديگر خلفای عباسی از آن بی‌خبر بودند و به آن تعلق گرفته بود. پی نوشت: [۱] سوره غافر، آیه ۵۱؛ عيون أخبار الرضا (ع)‏، ابن بابويه، محقق، لاجوردی، مهدی، نشر جهان‏، چاپ اول‏، ج ‏۱، ص ۱۷۹، باب (فی ذكر مجلس الرضا مع سليمان المروزی متكلم خراسان عند المأمون فى التوحيد). 📕مناظرات تاريخى امام رضا(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel