eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
730 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢! ♦️واکنش امام جمعۀ اردبیل به تهدید ترور از سوی جمهوری آذربایجان ♦️آیت‌الله عاملی در واکنش به تهدید ترور از سوی مقام ارشد کشور جمهوری آذربایجان در فارس تعاملی نوشت: هزار دشمنم اَر می‌کنند قصد هلاک. گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک. ♦️به‌تازگی فیلمی از رسانه‌های جمهوری آذربایجان منتشر شده که در آن رئیس شورای عالی جمهوری باکو و مشاور ارشد علیف از ترور امام جمعۀ اردبیل به ضرب گلوله سخن گفته. @seYed_Ekhlas🇮🇷
«دلبر قرمز» نه بابا!!! ♦️ تعداد مجروحین بالا رفته بود فرمانده از میان گرد و غبار انفجارها دوید طرفم و گفت: سریع بی سیم بزن عقب و بگو یه آمبولانس بفرستند مجروحین رو ببره بی سیم زدم به خاطر اینکه ممکن بود عراقی ها شنود کنن ، از پشت بی سیم مثلاًبا کُد حرف می زدیم گفتم: حیدر... حیدر ... رشید! چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید و بعد صدای کسی امد: - رشید به گوشم - رشید جان حاجی گفت یه بفرستید! - هه هه دلبر قرمز دیگه چیه؟ - شما کی هستید؟ پس رشید کجاست؟ رشید نیست. من در خدمتم اخوی! مگه برگه ی کُد نداری؟ - برگه کُد دیگه چیه؟ بگو ببینم چی می خوای؟ بد جوری گرفتار شده بودم از یه طرف باید با کُد حرف می زدم که خواسته مون لو نره از طرفی هم با یه آدم شوت برخورد کرده بودم بازم تلاشمو کردم و گفتم: 👈 رشید جان! از همون ها که چرخ دارند! - چی میگی؟ درست حرف بزن ببینم چی می خوای؟ 👈 بابا از همون ها که سفیده - هه هه. نکنه تُرب می خواهی؟ بی مزه! بابا از همون ها که رو سقفش یه چراغ قرمز داره خب اینو زودتر بگو آمبولانس می خوام دیگه! هی دلبر دلبر میکنی بگو مجروح داریم خب!! کارد می زدند خونم در نمی اومد هر چی ....... بود پشت بی سیم بهش گفتم اونهمه تلاش کردم دشمن نفهمه چی درخواست می کنم ، اما این بنده خدا هیچی دیگه لو داد @seYed_Ekhlas🇮🇷        ‌‌‍
🔻  خاطرات اسیر عراقی               دکتر مجتبی الحسینی       ‌‌‍‌‎‌ ♦️ دستور عقب نشینی امشب را به همه حاضرین ابلاغ کرد. فرمانده هنگ ما سرهنگ ستاد «عبدالکریم» رو به من کرد و گفت: «دکتر! اکیپ پشتیبانی را بردار و به پشت رودخانه میسان نزدیک روستای مجاور پل، عقب نشینی کن!» پوزش خواسته و گفتم: «من پزشک هستم نه مسئول رده پشتیبانی در جواب گفت: «تو در درجه اول افسر هستی و در درجه دوم پزشک. ما با کمبود شدید افسر مواجه ایم و تو بایستی ما را در این امر یاری کنی این یک دستور نظامی است!» ♦️برگشتم و دستورات جدید را به اطلاع بقیه رساندم. پیش از غروب کاروان ما به راه افتاد. من آخرین نفری بودم که با یک دستگاه آمبولانس حرکت می‌کردم. تاریکی بر همه جا سایه گسترده بود. از بخت بد هر چه استارت زدم روشن نشد. موقعیت حساس و دشواری آن شب داشتم. کجا می‌توانستیم برویم. ارتش تدریجاً عقب نشینی کرده بود ♦️و ایرانی‌ها در حال تعقیب آنها بودند. در آن وضعیت بحرانی، ناگهان خودرویی که دستگاه بی سیم را حمل می‌کرد از آشیانه خود خارج شد. وقتی مرا دیدند با تعجب پرسیدند چرا دستور عقب نشینی را به ما نرساندید؟ ظاهراً به دلیل فراموشی کسی آنها را مطلع نکرده بود. از آنها کمک خواستم ؛ و آنها مرا در تعمیر آمبولانس یاری کردند. شبانه با هم به راه افتادیم. ساعت ۸ شب به روستای پشت رودخانه «میسان» رسیده و با دوستانم ملاقات کردم. چند دستگاه از خودروها را ندیدم. متوجه شدم که آنها به منطقه پشتیبانی هنگ واقع در پشت رودخانه کرخه رفته اند. سوار اتومبیل فرمانده هنگ شده بدان سو حرکت کردم و آنها را در آنجا یافتم. سپس آنها را برداشته و ساعت ۱۰ حرکت کردیم و پس از پیمودن جاده موازی هور به رودخانه کرخه رسیدم. روی این رودخانه پل کوچکی وجود داشت و در کنارش یک روستای بزرگ. مرد مسلحی جلو ما را گرفت فهمیدم که از ساکنین محلی است و بعثی ها او را به عنوان نگهبان محلی به کار گماشته اند. وقتی فهمید که نظامی هستیم ما را به جاده منتهی به رودخانه میسان هدایت کرد. ساعت ۱۲ شب به دوستانم محلق شدم. شب را به سختی در آنجا سپری کردیم. ♦️صبح سرگردی از قرارگاه لشکر آمد و از ما خواست فوراً منطقه را ترک کنیم. تمامی افراد گروه بلافاصله به پشت جاده خاکی موازی رودخانه عقب نشینی کردند. پس از شکست نیروهای عراقی در بازپس گیری شهر و اطراف آن در سایه مقاومت نیروهای ایرانی و نامطلوب بودن جغرافیای منطقه - نیروهای عراقی بالاجبار از زمینهای عقب نشینی کردند. پس از این عقب نشینی نیروهای لشکر پنجم یک رشته مواضع دفاعی اولیه در پشت رود خانه میسان ایجاد کردند. نیروهای مهندسی سپاه سوم نیز درصدد ساختن یک خط دفاعی مستحکم در پشت رودخانه کرخه بودند. این خط از شهر هویزه تا نقطه مقابل هورالهویزه امتداد می یافت. ♦️هنگ ما اواخر دسامبر ۱۹۸۱ / اوایل دی ۱۳۶۰ در یک موضع دفاعی نزدیک روستای شیخ خزعل واقع در سواحل رود میسان استقرار یافت. بعد از ظهر همان روز از سرگرد «فاضل» فرمانده گروهان کماندویی تیپ به عنوان جانشین فرمانده هنگ سوم وارد شد. از او به گرمی استقبال کردم. پس از نوشیدن چایی، به من گفت که بعنوان فرمانده هنگ نزد ما آمده است. او رفت و از خطوط مقدم هنگ بازدید کرد. سپس پیش ما برگشت و از من خواست خودروهای پشتیبانی جنگی و واحد سیار پزشکی را به سه کیلومتری پشت رودخانه میسان انتقال دهم. واحد سیار پزشکی و خودروهای پشتیبانی هنگ در نزدیکی جاده ارتباطی رود کرخه و رود میسان مستقر شدند. آنجا یک منطقه زراعی متروکه و مملو از درختان کوچک و گیاهان صحرایی بود که در ۸۰۰ متری مقابل رود کرخه و روستای واقع در آن قرار گرفته بود. روزها در میان علف‌ها و ساقه های خشک کوچک زندگی می کردیم و شبها در داخل آمبولانس. با وجود این که از گلوله باران خبری نبود و با خطوط گاه مقدم فاصله زیادی داشتیم اما در موقعیت بسیار دشواری بسر می‌بردیم. و بیگاه وقوع حوادث ساده این زندگی را از حالت یکنواختی خارج می کرد.... @seYed_Ekhlas🇮🇷        ‌‌‍‌‎
💢جعل اصلاح‌طلبان از سخنان پزشکیان دربارۀ مجوز مذاکره از رهبر انقلاب ♦️رسانه‌های اصلاح‌طلب که چند وقتی است برای آماده‌سازی افکار عمومی جهت تحمیل دور جدیدی از مذاکرات تلاش می‌کنند این بار سخنان رئیس‌جمهور را دست‌آویزی برای انتشار اخبار جعلی کرده‌اند. 🔹پزشکیان در سخنان خود به سیاست‌های کلی ابلاغی از سوی رهبر انقلاب اشاره می‌کند و سه اصل اصولی از رهبر انقلاب که مبنای کار سیاست خارجی است را یاد آوری می‌کند اما در رسانه‌های اصلاح‌طلب با تیتر «رهبر انقلاب دستور مذاکرۀ مستقیم با آمریکا را صادر کردند» منعکس می‌شود. ♦️این خبرسازی‌ها در حالی است که پزشکیان هم در مصاحبه با شبکه آمریکایی NBC و هم در سخنرانی امروز خود بارها از تردیدهای خود دربارۀ نتیجه‌بخش بودن مذاکرات گفته است. پ ن ♦️اون از گفتگوی تمدن های خاتمی پدر معنوی غرب پرستان واین هم از همفکران خاتمی ظریف هم که تکلیفش معلوم است خدمت به ارباب این جماعت به هم فکران خودشان هم رحم نمی کنند همانطور که شیخ حسن را قربانی غرب پرستی خود کردندو ایضا 80 میلیون ایرانی را برای رسیدن به دامن کدخدایشان قربانی کرده ومی کنند @seYed_Ekhlas🇮🇷
!!! 💢نقش پطروس برای غرب ونقش تخریبگر برای کشور!! ♦️سدبزرگ غرب ترک خورده اما جناب ظریف. در داوؤس نقش پطروس را برای غربی ها بازی کردی...... ولی در عوض بند کشورت را آب دادی بدجور هم بندو آب دادی..... 🔹درستِ ما بحکم مقام معظم رهبری از دولت حمایت میکنیم برای موفقیت دولت که همانا موفقیت کشور است ♦️ولی این بند آب دادن جنابتان در رسانه خارجی را هیچ جوره نمیشه پوشاند زبان آموختی که خدمت کدخدا کنی؟! ♦️جناب ظریف حنایتان در مورد خطر جنگ. ودوگانه جنگ و مذاکره دیگر رنگ ندارد ! ! @seYed_Ekhlas🇮🇷
💢 ♦️ترامپ: اگر قیمت‌ها افت کنند جنگ روسیه-اوکراین تمام می‌شود ♦️از عربستان سعودی و اوپک می‌خواهم قیمت نفت را کاهش دهند. (شیردوشی) باج خواهی ♦️ باید همه محصولات در آمریکا تولید شوند (زورگویی) 🔹من به کانادا می‌گویم شما همیشه می‌توانید یکی از ایالت‌های آمریکا باشید. ♦️چین یا باید از بازار آمریکا برود یا صدرصد به کالا های چینی مالیات خواهم بست ♦️پا ناما خودش هم مال ماست کانال که هیچ ♦️از امروز در آمریکا کسی حق ندارد بگوید خلیج مکزیک اون خلیج آمریکاست حالا در مورد خود مکزیک هم تصمیم خواهم گرفت مثل کانادا تا یکی از ایالات آمریکا شود پ ن 🔹اتفاقاً این بهترین فرصت است برای ایران و کشور های همسو که به همه کشورها تفهیم کند که آمریکا ذاتش همین است فقط با ایران مشکل ندارد 🔹دوستان وهمسایگان خود را هم مورد حمله قرار می دهد واز متحدانش مثل باج خواهی میکند همه ما باید در این راستا ملت ها وکشورها را برعلیه ذات استکباری آمریکا بسیج کنیم 🔹این بهترین فرصت است که ترامپ گردن سرخ ؛ عریان ذات آمریکا را نشان می دهدآن از حمایت قتل عام ملت فسلطین اینهم از تهدید اشغال کانادا .پاناما مکزیک و..... 🖌سیّد اخلاص موسوی @seYed_Ekhlas🇮🇷
جاماندگان از قافله عشق 🦋
نقش قرارگاه کربلا در #عملیات_کربلای۵ به روایت اسناد ۱۹ ♦️براساس بحث‌های ص
🔻 نقش قرارگاه کربلا در به روایت اسناد 20 ♦️غروب ۶۵/۱۰/۱۲ پس از خواندن نماز مغرب و عشا، غلامپور با فرمانده‌هان یگان‌های قرارگاه تماس تلفنی داشت و از همه آنها کارها را پی‌گیری می‌کرد. برای حل مشکلات آنها نیز با محسن رضایی، رحیم صفوی، فروزنده و... تماس گرفت تا هرچه‌سریع‌تر امکانات مورد نیاز یگان‌ها به دست‌شان برسد. در همین حین (ساعت ۲۰:۱۲) سفره شام پهن شد. ده عدد تخم‌مرغ آب‌پز، هشت عدد سیب‌زمینی پخته، دو قالب کره و سه کاسه ماست، شام امشب بود که تدارک دیده شده بود. در حال خوردن شام بودیم ♦️ که غلامپور طبق عادت هر شب رادیویش را روشن کرد. ابتدا رادیو بی‌بی‌سی و سپس خبرهای رادیو ایران. پس از شام محرابی داخل اتاق فرماندهی شد و اطلاعاتی از عملیات کربلای 4 ارائه داد. می‌گفت عبدالرشید بارها از دیده‌بان‌ها و مسئولین دکل‌هایش تشکر کرده است. برای هر دکل جاده کشیده‌اند، کارهای مهندسی که آنها برای دکل‌هایشان کرده‌اند، ما در کل عملیات کربلای 4 انجام نداده‌ایم. می‌گفت، به‌دلیل هشیاری دشمن اکثر زخمی‌ها و مجروحین ما تیر خورده‌اند و کمتر با ترکش مجروح شده‌اند. ساعت حدود 22:45 را نشان می‌داد که خوابیدیم تا صبح زود به بازدید از منطقه بپردازیم. البته تا ساعت یک بامداد تقریباً هر پانزده دقیقه یک‌بار ♦️آقای غلامپور به تلفن‌های فرماندهان یگان‌ها و مسئولین قرارگاه پاسخ می‌داد و من هم برای ثبت این تماس‌ها با استفاده از چراغ قوه، مطالب شنیده شده را در دفتر خود یادداشت می‌کردم. ♦️ صبح روز ۶۵/۱۰/۱۳ ساعت هفت، پس از خواندن نماز و خوردن چند لقمه نان و پنیر و چای، از قرارگاه بیرون آمدیم. در بین راه مسئول مهندسی قرارگاه قاسم را دیدیم که همراه با آقایان مُبلغ از مسئولین مهندسی سپاه، رضوی از مسئولین جهادسازندگی و عطار فرمانده لشکر مهندسی ۴۲ قدر کنار جاده اهواز ـ خرمشهر بودند. ♦️حاج قاسم که عصبانی به‌نظر می‌رسید نسبت به بستن جاده اهواز ـ خرمشهر اعتراض داشت و می‌گفت نمی‌دانم چه‌کسی جاده را بسته است؟ اصلاً نمی‌دانم چه‌کسی به اینها گفته بیایند؟ رضوی پاسخ داد: کسی نگفته بیایند، کسی نگفته که نیایند، اینها هم آمده‌اند و جاده را بسته‌اند. ♦️هر کسی جاده را شکافته خوب هم کار کرده، جاده را مورب بریده که آب کنار جاده را تخلیه کند. عطار: معلوم نیست این کارها را چه کسی انجام می‌دهد؟! رضوی با خنده‌ای که حکایت از انتقاد نسبت به مدیریت منطقه داشت: کار خداست. معلوم نیست کی چه‌کار می‌کند؟! ♦️حرکت کردیم. داخل خودرو، غلامپور در ارتباط با زمان عملیات می‌گفت، نظر محسن روز 👈پنج‌شنبه ساعت یازده است، چون ماه ساعت یازده غروب می‌کند. در این صورت بچه‌های (لشکر 41 ثارالله) زمان کم می‌آورند، آنها برای رسیدن به خط دشمن در محور کانال ماهی به 3 تا 4 ساعت زمان نیاز دارند. خدا رحم کند. ♦️ آقای غلامپور پس از سرکشی به چند پروژ‌ه مهندسی (عقبه‌سازی، جاده‌سازی، پدهای توپخانه و...) به قرارگاه برگشتیم. پس از نماز و نهار و کمی استراحت، جلسه مهندسی تشکیل شد. جلسه با حضور مسئولین مهندسی سپاه، جهاد و برخی یگان‌های مهندسی و نیز فرماندهان دو قرارگاه قدس و نجف آغاز شد تا حاضرین درباره اقدامات مهندسی و کارهای باقیمانده به بحث و تبادل‌نظر بپردازند و باتوجه‌به حضور دو قرارگاه عملیاتی جدید در منطقه، تقسیم کار جدیدی در ارتباط با اقدامات مهندسی انجام شود. ♦️پس از قرائت چند آیه از قرآن، ابتدا برادر مُبلغ درباره موضوع اصلی جلسه که پیشرفت‌ فعالیت‌های مهندسی در منطقه شلمچه و تقسیم کار میان سه قرارگاه عملیاتی و نیز برنامه‌ریزی برای اقدامات مهندسی باتوجه‌به زمان محدود باقیمانده تا آغاز عملیات بود، توضیحاتی داد و سپس حاضرین مطالبی را در ارتباط با این سه موضوع ارائه دادند. محور اصلی گفت‌وگوهای جلسه تناسب نداشتن اقدامات باقیمانده مهندسی و زمان تعیین شده برای عملیات آینده بود. ♦️دراین‌باره احمد غلامپور گفت: از زمانی که فرماندهی قصد عملیات در منطقه شلمچه کرد، اوّلین مسئله آماده‌سازی منطقه و اقدامات مهندسی بود که باید اجرا می‌شد. باتوجه‌به اینکه قبلاً در منطقه کارهایی صورت گرفته بود، مسئله اصلی ما جاده‌های خط، عقبه یگان‌ها و پدهای توپخانه‌ بود. ابتدا ما به اتفاق آقای شمایلی کارهای زیر را برنامه‌ریزی کردیم: 1. نیازهای مهندسی براساس اعلام نظر واحدها و یگان‌ها و نیز وضعیت منطقه و عملیات تعیین‌شد. 2. کارهای باقیمانده مشخص و اولویت‌بندی شد. 3. برنامه‌ریزی براساس اولویت‌های صورت گرفت. 4. جهادهای استانی براساس برنامه‌ها تقسیم شدند. 5. پی‌گیری برای اجرا شروع و نظارت بر کیفیت اجرا آغاز شد. ... @seYed_Ekhlas        ‌‌‍‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢حماسه حماس در برابر دوربین ها ی دنیا ♦️ حماس: اسیران دشمن را براساس تعهدات اخلاقی نگهداری کردیم ♦️جنبش مقاومت فلسطین: امروز ما رژیم اشغالگر را تا سلول‌های زندان‌های خود را به‌روی ما باز کند. ما متعهد می‌شویم که به مسیر استقلال و تعیین سرنوشت ادامه دهیم. ♦️با وجود تجاوزات وحشیانهٔ دشمن، ما اسیران دشمن را براساس تعهدات اخلاقی و عرفمان حفظ کردیم! 👈 و این در حالی بود که دشمن تلاش می‌کرد از آن‌ها شود و آن‌ها را با بمباران هدف قرار می‌داد. ♦️این روزی از روزهای جاودان مردم فلسطین است که در آن مسیر آن‌ها نمود پیدا می‌کند و بر حمایتشان از مقاومت تا رسیدن به اهداف مشروع جهت آزادی و تشکیل کشور مستقل با پایتختی قدس تأکید می‌کنند. است @seYed_Ekhlas
💢توصیۀ رهبرانقلاب به پزشکیان: به اتهام پوپولیستی اعتنا نکنید ♦️پزشکیان در جریان سفر ۲ روزۀ خود به خوزستان، برای دلگرمی و حمایت از قشر کارگر، بر تن کرد و دقایقی را به ساخت مدرسه در منطقه گوی پردیس اهواز پرداخت. ♦️این اقدام نمادین رئیس‌جمهور با واکنش‌های منفی از سوی برخی جریانات سیاسی روبه‌رو شد. رسانه‌های وابسته به این جریان‌ها، پزشکیان را به انجام اقدامات پوپولیستی متهم کردند. 👇 ♦️چند ماه پیش، رهبر انقلاب در نخستین دیدار با هیئت دولت چهاردهم، دربارۀ سفرهای استانی رئیس‌جمهور تأکید کردند: «اینکه اگر سفر استانی کردید، بگویند این است، عوام‌گرا و مانند اینهاست، این حرفها را نکنید. اطّلاع از متن آنچه در زندگی مردم می‌گذرد، 👈با کارتابل و گزارش کتبی امکان‌پذیر نیست؛ باید بروید ببینید و از خود مردم بشنوید.» پ ن ♦️وسعت نگاه حضرت آقا و منظومهِ فکری این حکیم اندیشمند را سرلوحهِ خود قراردهیم قطعا "هم" نگاهمان متعالی خواهد شد "هم" در کارها موفقیّت کسب خواهیم کرد! 🖌سیداخلاص موسوی @seYed_Ekhlas
19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 شماکوربودید ♦️فرماندهی بسان صالحانِ خدا عصایش را برزمین می کوبد درمیان خرابه های غزه و مجاهدان ؛ تا در تاریخ طنینِ جاودانه بیاندازد ♦️عصایش را بر زمین می کوبد در میان محاصره ی سرزبازان فرعون و لی او دریا را نه بلکه ظلم وستم وسینه ی جنایات جنایتکاران را می شکافاد 👈 تا همه ببینند او در میدان است برای به زانو در آوردن فرعونیان زمان ! ♦️یحیی با اعصایش هیمنه ی استکبار و رژیم غاصب کودک کش را نابود کرد وبرقلب ها ی خدا جویان نشست! 👈امروز با این تصویر سحرِ جادوگران را باطل نمود آنهایی که مدعی بودند یحیی در تونل ها مخفی شده ♦️یحیی تا ابد در قلب ملت های آزاده جهان زنده است و الگوی آزاده گان عالم .... 👈ای یهود من در میدان بودم شما کوربودید ! 🖌سیّداخلاص موسوی @seYed_Ekhlas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 وقتی ۴ اسیر صهیونیست به زبان عربی از حماس تشکر می‌کنند پ ن ♦️پیروان اسلام محمّدی(ص) وکرامت انسانی را عالم ببیند ! محمدی ص فرق داریم ! 🖌سیّداخلاص موسوی @seYed_Ekhlas
🔻  خاطرات اسیر عراقی               دکتر مجتبی الحسینی          ‌‌‍‌‎‌ ♦️در یکی از روزها تصمیم گرفتم به دیدار سرگرد «فاضل» بروم. از غروب با خودروی حامل جیره غذایی افسران به راه افتادم. پس از مدتی به جاده مملو از ماسه که موازی رودخانه میسان و در پشت خط مقدم واقع شده بود رسیدیم. ♦️از بدشانسی برخوردی بین نیروهای ما و نیروهای ایرانی صورت گرفت. خودرو را رها کرده و در یکی از سنگرهای نزدیک مخفی شدیم. نیم ساعت بعد تیراندازی متوقف شد. خیلی سریع به طرف خورو برگشتیم. هنگامی که روی صندلی جلو نشستم، چیز عجیبی را زیر نشیمنگاهم 👈احساس کردم. آن را که برداشتم، دیدم یک میان برد است. چراغ قوه ای را که همراه داشتم روشن کردم. سوراخی را روی در خودرو مشاهده نمودم. از این که لطف و عنایت خداوند شامل حالم شده بود دست سپاسم را به درگاه الهی دراز کردم. به طور حتم اگر آنجا نشسته بودم، کشته می‌شدم. به سرعت حرکت کردیم و ساعت ۹ شب به قرارگاه هنگ رسیدیم. ♦️ پس از پرس و جو در مورد مقر فرمانده هنگ دیدم که یک کامیون ایفا که در داخل سنگر بزرگی آشیان داشت به صورت دفتر فرماندهی در آمده است. شام را در حضور معاون و دستیار او خوردم. سپس ماجرای تیراندازی را برای آنها شرح دادم. 👈سرگرد فاضل مرا به خاطر آمدنم مورد نکوهش قرار داد. به او گفتم تا کی بایستی افسر احتیاط تیپ بیستُم باقی بمانی؟ جواب داد این مسئله خودم را هم نگران کرده است. متاسفانه باید به عنوان جانشین فرمانده هنگ دائم این طرف و آن طرف برویم، یا مورد قرار بگیریم و یا در حمله شرکت کنیم. به هر حال این مسئولیت بزرگی است. ساعت ۱۱ شب از آنها خداحافظی کردم. ♦️هنگام خداحافظی، سرگرد «فاضل» به من گوشزد کرد که بار دیگر به اینجا نیایم. از من خواست به جای خود، معاون پزشکی را به قرارگاه هنگ فرستادم. به واحد سیار پزشکی بازگشتم و روز بعد ابراهیم اسماعیل شذر، معاون پزشکی را نزد سرگرد فرستادم. در طول ماه دسامبر نیروهای ما هنوز سرگرم ساختن خط دفاعی بودند. در آن فاصله نیروهای مهندسی تمامی روستاهای واقع در ساحل رودخانه میسان و پشت آن و نیز روستاهای واقع در ساحل رود را با خاک یکسان کردند و خانواده های ماندگار خوزستانی را شبانه همراه دامهایشان به وسیله کامیونها به شهر القرنه نمودند. تا آنجایی که به خاطر دارم روستاهای شیخ خزعل و رفیع از جمله روستاهایی بودند که دستخوش تخریب شدند. ♦️ارتش تنها به انهدام منازل اکتفا نکرد بلکه درختان را نیز قطع کرد. عراق منطقه ای به عمق ۸۰۰ متر را مقابل رود کرخه گذاری کرد. بولدوزها و دیگر وسایل موتوری شب و روز مشغول روستا، قطع درختان و احداث خاکریز بودند. در یکی از روزها پس از این که بهیاران به منظور تحریک افسران قرارگاه تیپ، آتشی در واحد سیار پزشکی شعله ور کردند، به قرارگاه تیپ احضار شدم. به آنجا رفتم ♦️دیدم که افسران به طریقه اعراب سرگرم نوشیدن قهوه عربی هستند. پس از نوشیدن یک فنجان قهوه، در مورد آتش و دود حاصل آن برای آنها توضیح دادم. افسر اطلاعات متقاعد شد و توصیه کرد دودی در منطقه به راه نیفتد تا مبادا کنجکاو شوند. با استفاده از این فرصت به سنگر فرمانده تیپ رفتم. پس از سلام و ادای احترام به او گفتم 👈چرا روستاها را منهدم می‌کنید ؟ پاسخ داد: «برای این که ایران مجالی برای پیاده کردن نیرو علیه ما پیدا نکند.» گفتم: بسیار خوب! گناه درختان چیست ؟ ♦️پاسخ داد برای این که منطقه برویِ نیروهای ما باز باشد. گفتم شما اعمال ای در حق املاک مردم عرب و مسلمان مرتکب می‌شوید. ما همان گونه که شما ادعا می‌کنید برای رهایی آنها به اینجا آمده ایم! ♦️قدری مکث کرد. سپس اضافه کردم: «قربان شما موافق این کارها هستید؟» پاسخ داد: «نه... ولی این دستورات از سوی فرماندهی نیروهای مسلح صادر شده است.» باز مکث کرد. گفتم آیا فرماندهی کل از شخص رئیس جمهور دستور می گیرد؟» 👈گفت: «بله» سپس ادامه داد: «دکتر! شما از دیدگاه یک که دیدگاهی انسانی است به جنگ نگاه نکنید. ♦️جنگ به احدی رحم نمی کند و با مفهوم انسانیت است. جنگ وسیله ای برای کشتار و ویرانی است. این یک واقعیت است و شما بایستی قبول کنید. با خود گفتم این دستور از سوی قهرمان عربیت و پرچمدار قومیت عربی، صدام حسین صادر شده است. ملت عربستان (خوزستان) در قاموس او یعنی ریشه کن ساختن نسل آنها و آواره کردن این ملت برای ارضای هدفها و تمایلات بیمارگونه صدام.        ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas