eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
737 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 ورود به ماه رمضان با کفر! 📖 در کتاب در دعای شب آخر و شب اول این عبارت هست: «اللهم ما کان فی قلبی من شک و ریبة أو جحود أو قنوط أو فرح أو بذخ أو بطر أو خیلاء أو ریاء أو سمعة أو شقاق أو نفاق أو کفر...» امام علیه‌السلام دعایی برای ما آورده که آخر ماه شعبان بخوانیم که خدایا هرچه در ما از است! این‌ها را خواهش می‌کنم برطرف کنی، مرا کنی. پس ما، ما، ما، ما، از بالا تا پایین، ، ، همه یک جور کفری درونش هست!. کفر به الاهی. به این معنا که مثلاً چاقو را بر می‌داریم هلو را پاره می‌کنیم، ولی هنری که این‌جا به خرج رفته اصلاً یادمان نیست. مثل این‌که این یک خشتی است افتاده روی زمین، برداشتیم می‌خواهیم استفاده کنیم!. باباجون این یک لقمه‌ی عجیبی است!. است. هنری که سال‌ها و قرن‌ها بشر باید در این ها بکند ولی نمی‌کند. پس است. پس اجتماعات و کفرانه است به نعمت‌های الاهی. «اللهم ماکان فی قلبی من شک... أو فسوق أو عصیان أو عظمة أو شئ لا تحب فأسئلک أن تبدلنی مکانه ایمانا بوعدک و وفاء بعهدک...» خدایا این‌ها را برای من عوض کن. من را جاروب کن. مهمان کثیفی هستم. اگر یک کارگر فاضلاب یادش رفته باشد که امشب است، با فاضلابی بیاید، یک‌مرتبه درب خانه، چه می‌گوید؟ می‌گوید حمام کجاست؟ صاحب‌خانه! من را هدایت کن به حمام. اول بروم آن‌جا. یک دست لباس هم به من امروز عاریه بده که من بتوانم سر سفره حاضر شوم. ما باید در ماه این‌جوری عرض کنیم پیش خدا. خدایا ما را عوض کن به جای این‌ها: «ایماناً بوعدک و وفاءً بعهدک و رضاً بقضائک و زهداً فی الدنیا»؛ اصلا به غیر خودت در ما نماند. کثافت است. با کثافت داریم سر سفره احسان تو می‌نشینیم. ما را پاک کن. اول برویم حمام، پاک بشویم، بعد بیاییم سر سفره‌ی تو. «و رغبةً فیما عندک و أثرةً و طمأنینةً و توبةً نصوحاً.» این هم دعای شب آخر این ماه است، هم دعای شب اول ماه است، هم برنامه‌ی ما تا آخر عمر است. که وقتی می‌میریم این دعا در حق ما مستجاب شده باشد. با کفر نمی‌ریم. ۸۸.۵.۲۷ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 روز صدا و سيما؛ ( ۹ ) 🔹 این مرا به هر شکلی که شده، به هر وسیله‌ای که شده، به مسئولین و به مسئولین دیگر برسانید که: این در خطر است! در رنگ و رو گرفتن از دشمنان. حتماً دیده‌اید فرزندان ما در موقع بعضی از ورزش‌ها مثل این‌که لخت‌اند! فقط مختصری لباس دارند. و در موقع دوچرخه‌سواری و مسابقه هم همین‌طور. پاها که لخت است، قسمت بالاتنه هم خیلی شبیه لباس خواب است. دیروز که می‌خواستیم به دکتر برویم، یک‌دفعه چشم‌مان افتاد به یک دوچرخه‌سوار. دیدیم با همان وضع به خیابان آمده! ببینید این صدا و سیماست که این چیزها را برای ما عادی کرده و دارد روز به روز از این راه عادی‌سازی می‌شود. فردا همین آدم با دوچرخه می‌آید به ! پیاده می‌شود و می‌آید در صف می‌ایستد. هر کسی به او ایراد بگیرد، می‌گوید چه مشکلی دارد؟! چون چند سال است که دارد این ورزش از پخش می‌شود. همه داریم یاد می‌گیریم و مأنوس می‌شویم. این از مسائل روانی است. از راه دیدن، اُنس به این چیزها که پیدا شد، و زشتی آن از بین می‌رود. مثل لباسی که مدام صابون می‌خورد، صابون می‌خورد، تا هر چه لکه دارد از بین می‌رود، ما هم هر چه روحیات داریم، در این راه از بین می‌رود. با اُنس به این‌ها، دیدنِ آن‌ها، رفتنِ آن‌ها به و و .... غلبه‌ی از راه ، از راه های نامحسوس باطنی معنوی، از راه اُنس به این مطالب و از بین رفتن قبح آن است. بعضی از ما پیرمرد بودند؛ وقتی یک خانمی به داخل مجلس می‌آمد تا مسئله بپرسد، اگر آستینش را برای بالا زده بود، آن را پایین می‌آورد. خب، این برای ما مایه‌ی می‌شد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله دستی را که اصلاً معلوم نیست گوشتی هم داشته باشد، ولی از روی و آستینش را پایین می‌کشید. برای این‌که معلوم نیست ملاقات و بیشتر از سر و صورت و دست جایز باشد. حالا این‌قدر این چیزها را به ما نشان می‌دهند و تکرار می‌کنند که می‌شود. وقتی عادی شد دیگر نمی‌شود از بیرون کرد. زن و ها، های بعدی اصلاً به این‌طور ها اُنس می‌گیرند و در زبان اند ولی در عمل، . در هم در مورد مردم وارد شده که: «حَیارَی، سُکارَی، لا مسلمینَ و لا نَصارَی»¹ یعنی مثل کسی‌که در بیابان گم شده باشد، حیران‌اند و مست‌اند!. آدم و آدم نمی‌داند چه کار بکند، چه بگوید، کجا برود، بنشیند، بلند شود، لباسش را دربیاورد، لباسش را بپوشد... «حیاری، سکاری، لا مسلمین و لا نصاری» ۹۴/۱/۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____ ۱) [ ج ۷۴ ص ۱۶۶] @seyedololama
🔹 این مرا به هر شکلی که شده، به هر وسیله‌ای که شده، به مسئولین و به مسئولین دیگر برسانید که: این در خطر است! در رنگ و رو گرفتن از دشمنان. حتماً دیده‌اید فرزندان ما در موقع بعضی از ورزش‌ها مثل این‌که لخت‌اند! فقط مختصری لباس دارند. و در موقع دوچرخه‌سواری و مسابقه هم همین‌طور. پاها که لخت است، قسمت بالاتنه هم خیلی شبیه لباس خواب است. دیروز که می‌خواستیم به دکتر برویم، یک‌دفعه چشم‌مان افتاد به یک دوچرخه‌سوار. دیدیم با همان وضع به خیابان آمده! ببینید این صدا و سیماست که این چیزها را برای ما عادی کرده و دارد روز به روز از این راه عادی‌سازی می‌شود. فردا همین آدم با دوچرخه می‌آید به ! پیاده می‌شود و می‌آید در صف می‌ایستد. هر کسی به او ایراد بگیرد، می‌گوید چه مشکلی دارد؟! چون چند سال است که دارد این ورزش از پخش می‌شود. همه داریم یاد می‌گیریم و مأنوس می‌شویم. این از مسائل روانی است. از راه دیدن، اُنس به این چیزها که پیدا شد، و زشتی آن از بین می‌رود. مثل لباسی که مدام صابون می‌خورد، صابون می‌خورد، تا هر چه لکه دارد از بین می‌رود، ما هم هر چه روحیات داریم، در این راه از بین می‌رود. با اُنس به این‌ها، دیدنِ آن‌ها، رفتنِ آن‌ها به و و .... غلبه‌ی از راه ، از راه های نامحسوس باطنی معنوی، از راه اُنس به این مطالب و از بین رفتن قبح آن است. بعضی از ما پیرمرد بودند؛ وقتی یک خانمی به داخل مجلس می‌آمد تا مسئله بپرسد، اگر آستینش را برای بالا زده بود، آن را پایین می‌آورد. خب، این برای ما مایه‌ی می‌شد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله دستی را که اصلاً معلوم نیست گوشتی هم داشته باشد، ولی از روی و آستینش را پایین می‌کشید. برای این‌که معلوم نیست ملاقات و بیشتر از سر و صورت و دست جایز باشد. حالا این‌قدر این چیزها را به ما نشان می‌دهند و تکرار می‌کنند که می‌شود. وقتی عادی شد دیگر نمی‌شود از بیرون کرد. زن و ها، های بعدی اصلاً به این‌طور ها اُنس می‌گیرند و در زبان اند ولی در عمل، . در هم در مورد مردم وارد شده که: «حَیارَی، سُکارَی، لا مسلمینَ و لا نَصارَی»¹ یعنی مثل کسی‌که در بیابان گم شده باشد، حیران‌اند و مست‌اند!. آدم و آدم نمی‌داند چه کار بکند، چه بگوید، کجا برود، بنشیند، بلند شود، لباسش را دربیاورد، لباسش را بپوشد... «حیاری، سکاری، لا مسلمین و لا نصاری» ۹۴/۱/۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____ ۱) [ ج ۷۴ ص ۱۶۶] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۲) 🔹 باید باور داشت که این مسئله، مسئله‌ی جهانی، مسئله‌ی حیاتی، مسئله
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۳) 🔹 می‌گویند: نمی‌شود. می‌گویم: پس چطور در آقای ، پسرشان را طوری تربیت کردند که در ۷، ۸، ۹ سالگی، قرآن می‌گفت. این و او به خودمان هم نیفتاده بود؛ اگر افتاده بود این‌طور نمی‌توانست مسائل را جمع‌آوری کند و درونش پیدا بشود. ما باید این خودمان را برای اهل خانواده‌مان، مثل تلویزیون خارجی بدانیم. این‌ها هم قصد خیر دارند، می‌خواهند این خراب‌تر از این نشوند، می‌گویند ما برای دفع افسد به ناچاریم این‌طور نشان دهیم؛ وإلّا این کار، یک بزرگ عمومی است که یک مشت جوان با های بسیار کم‌پوشش و زننده، در ورزشگاه حاضر بشوند، و بعد و هم در تلویزیون، این‌ها را نگاه کنند. این یک عمومی است، مثل یک عمومی می‌ماند. این‌ها می‌گویند ما ناچاریم. بسیار خوب، جوابش را خودتان بدهید!. اما این عرض ما که از شروع شود، چه اشکالی دارد؟ باید وقتی وارد شد، یک باشد؛ مسلمان ، مسلمان ، مسلمان و و و و و نگویی و نبینی، و باید تمام این‌ها در وجود او جمع‌آوری و شده باشد. این برنامه‌ی است. @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 ورود به ماه رمضان با کفر! 🔹 در کتاب در دعای شب آخر و شب اول این عبارت هست: «اللهم ما کان فی قلبی من شک و ریبة أو جحود أو قنوط أو فرح أو بذخ أو بطر أو خیلاء أو ریاء أو سمعة أو شقاق أو نفاق أو کفر...» امام علیه‌السلام دعایی برای ما آورده که آخر ماه شعبان بخوانیم که خدایا هرچه در ما از است! این‌ها را خواهش می‌کنم برطرف کنی، مرا کنی. پس ما، ما، ما، ما، از بالا تا پایین، ، ، همه یک‌جور کفری درونش هست!؛ کفر به الاهی. به این معنا که مثلاً چاقو را بر می‌داریم، هلو را پاره می‌کنیم، ولی هنری که این‌جا به خرج رفته، اصلاً یادمان نیست. مثل این‌که این یک خشتی است افتاده روی زمین، برداشتیم، می‌خواهیم استفاده کنیم!. باباجون این یک لقمه‌ی عجیبی است!. است. هنری که سال‌ها و قرن‌ها بشر باید در این ها بکند ولی نمی‌کند. پس است. پس اجتماعات و ها کفرانه است به نعمت‌های الاهی. «اللهم ماکان فی قلبی من شک... أو فسوق أو عصیان أو عظمة أو شئ لا تحب فأسئلک أن تبدلنی مکانه ایمانا بوعدک و وفاء بعهدک...» خدایا این‌ها را برای من عوض کن. من را جاروب کن. مهمان کثیفی هستم. اگر یک کارگر فاضلاب یادش رفته باشد که امشب است، با فاضلابی بیاید، یک‌مرتبه درب خانه، چه می‌گوید؟ می‌گوید حمام کجاست؟ صاحب‌خانه! من را کن به حمام. اول بروم آن‌جا. یک دست لباس هم به من امروز عاریه بده که من بتوانم سر سفره حاضر شوم. ما باید در ماه این‌جوری عرض کنیم پیش خدا. خدایا ما را عوض کن به جای این‌ها: «ایماناً بوعدک و وفاءً بعهدک و رضاً بقضائک و زهداً فی الدنیا»؛ اصلاً علاقه‌ی به غیر خودت در ما نماند که کثافت است. با کثافت داریم سر سفره‌ی احسان تو می‌نشینیم. ما را پاک کن. اول برویم حمام، پاک بشویم، بعد بیاییم سر سفره‌ی تو. «و رغبةً فیما عندک و أثرةً و طمأنینةً و توبةً نصوحاً.» این هم دعای شب آخر این ماه است، هم دعای شب اول ماه است، هم برنامه‌ی ما تا آخر عمر است. که وقتی می‌میریم این دعا در حق ما مستجاب شده باشد. با کفر نمیریم. ۸۸٫۵٫۲۷ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
⬇️ ص۲ در حدیث از امام #صادق علیه‌السلام وارد شده: «اُفّ باد بر مسلمانی که در هفته روز جمعه را صرف
⬇️ ص۳ ما باید برای این‌که شرکت کنیم در زیارت معصومین (علیهم‌السلام)، قدری به خودمان بدهیم و آن این است که در ها راه بیافتد؛ فهم ، شناخت ، شناخت و این‌ها، مظلومیت این‌ها و دوره‌ای که این‌ها گذرانده‌اند تا به ما رسیده. حالا با قطار و با ماشین و با هواپیما می‌رویم و می‌آییم و هیچ رنجی هم نمی‌بینیم. می‌کنیم معنایش این است که ما که رفتیم، تمام ما آمرزیده شد. نه! یک رنجی باید پیدا کرد. آن رنج الآن است نه . یعنی کسی گلوی ما را نباید ببُرد ولی ما باید گلوی را ببریم، گلوی را ببریم. این بریدن‌ها کارهای مشکلی هست ولی نتایج بزرگی دارد. وقتی در یک راه افتاد، این خانواده به حکم این اسلامی که شناختند، و ایشان، ایشان، رفت و آمدهای‌شان، ایشان، همه‌ی این‌ها تغییر می‌کند. ایشان تغییر می‌کند، یعنی لباس می‌پوشند نه لباس بی‌حیایی. این‌که ما از و در می‌بینیم صحبت می‌شود، آیا این فقط برای است؟ یا هم باید عفاف داشته باشند؟ اگر همین‌طور پیش برود خدایی نکرده مردان هم دیگر اصلاً حیا یادشان می‌رود!؛ چون رفتن به و زیر دست خارجی تربیت شدن، نتیجه‌اش دور شدن از امام و حیاست. در دعای بعد از زیارت در حرم امام رضا (علیه‌السلام) دارد که: خدایا من حیایی می‌کنم از تو. یعنی من به برکات این آقا حیا پیدا کرده‌ام. حیا نداشتم. هر حرفی از من در می‌آمد. با خود به بدی به کسی نگاه می‌کردم. از زحمت کشیدن برای همسایه و قوم و خویش فرار می‌کردم. اما حالا این‌طور نیست. من عوض شده‌ام. این دعاها و روایات باید فهمیده شود. ... باید اهل محله‌ها و نسل این‌طور باشند که بدانند با هر کسی نمی‌شود مشکلات حل شود بلکه باید از استفاده کنند. از این جهت از پیش دعوت کنند، زحمت بکشند، مخارج رفت و آمد و این‌ها را تهیه کنند. جمع‌آوری خانواده‌شان را تهیه کنند. خدا رحمت کند مرحوم آقای حاج آقا سید مرتضی (علیه‌الرحمة) را که تجاربی داشت. چون ایشان در کار می‌کرد و را با قلم و مجله و اینها پخش می‌کرد. این‌جا هم می‌فرمود که به خانه‌ها و خانواده‌ها برای برگزاری جلسات راه پیدا کنید تا در آن‌ها تزریق بشود، مشکلات‌شان حل شود. شما جوانان در ، شیعه‌شناس نمی‌شوید زیرا شما نیستند و چون نیستند خودشان، از اساتید شیعه‌شناس دین را نیاموخته‌اند. چند تا امتحان داده‌اند، یک گرفته‌اند، آمده‌اند در دبیرستان یا در . این‌ها کافی نیست. دین و آیات مشکلات دارد و باید وقت صرف آن‌ها کرد. پس به این‌جا رسیدیم که زحماتی که آدم در راه مشهد می‌کشد -حالا گرچه آن‌ها نیست- اما زحماتی که مراد و مقصود علی بن موسی (علیه‌السلام) آدم به آن‌ها برسد، هنوز باقی است. آدم گرفتار برنامه‌های است. این بچه‌ها تا به منزل می‌رسند یا یک چیزی [ و ...] دست می‌گیرند و مدام نگاه می‌کنند، یا تلویزیونی که مسائل ژاپن و ترکمنستان و جنگ‌های بی‌خودی نشان می‌دهد، این‌ها را کرده. این الآن مشکل امروز ماست. ماست. ماست. جنگ با وضع فعلی که شیعه را خفه می‌کند. یعنی هیچ جوانی نمی‌تواند از دینش دفاع کند. از تشیع‌اش دفاع کند. مشکلات این است. بنده دارم جان می‌دهم و با شما حرف می‌زنم. نفس در نمی‌آید، با شما دارم حرف می‌زنم، اما ناچارم. باید این‌ها را بگویم که کسی را هم نمی‌بینم که بگوید. زحمت باید بکشید. وقت باید بگذارید. ها، شب جمعه‌ها، شب‌های جمعه اصلاً نخوابید. هم نخوابید و جلسه بگذارید. این زیان کم‌خوابی شما جهاد است. زیان رفت و آمد نصف شب شما به این مجلس و آن مجلس و پیش دانشمندان تشیع رفتن، جهاد است. زحمت کشیدن و یک را به محله آوردن جهاد است. خدایا هیچ محله‌ای را از دانشمند شیعه‌ی دل‌سوز خالی مگذار. طول عمر و عافیت و سلامت به حاج‌آقای مرحمت کن. ص۳ @seyedololama ⬇️
🔺 روز صدا و سيما؛ ( ۹ ) 🔹 این مرا به هر شکلی که شده، به هر وسیله‌ای که شده، به مسئولین و به مسئولین دیگر برسانید که: این در خطر است! در رنگ و رو گرفتن از دشمنان. حتماً دیده‌اید فرزندان ما در موقع بعضی از ورزش‌ها مثل این‌که لخت‌اند! فقط مختصری لباس دارند. و در موقع دوچرخه‌سواری و مسابقه هم همین‌طور. پاها که لخت است، قسمت بالاتنه هم خیلی شبیه لباس خواب است. دیروز که می‌خواستیم به دکتر برویم، یک‌دفعه چشم‌مان افتاد به یک دوچرخه‌سوار. دیدیم با همان وضع به خیابان آمده! ببینید این صدا و سیماست که این چیزها را برای ما عادی کرده و دارد روز به روز از این راه عادی‌سازی می‌شود. فردا همین آدم با دوچرخه می‌آید به ! پیاده می‌شود و می‌آید در صف می‌ایستد. هر کسی به او ایراد بگیرد، می‌گوید چه مشکلی دارد؟! چون چند سال است که دارد این ورزش از پخش می‌شود. همه داریم یاد می‌گیریم و مأنوس می‌شویم. این از مسائل روانی است. از راه دیدن، اُنس به این چیزها که پیدا شد، و زشتی آن از بین می‌رود. مثل لباسی که مدام صابون می‌خورد، صابون می‌خورد، تا هر چه لکه دارد از بین می‌رود، ما هم هر چه روحیات داریم، در این راه از بین می‌رود. با اُنس به این‌ها، دیدنِ آن‌ها، رفتنِ آن‌ها به و و .... غلبه‌ی از راه ، از راه های نامحسوس باطنی معنوی، از راه اُنس به این مطالب و از بین رفتن قبح آن است. بعضی از ما پیرمرد بودند؛ وقتی یک خانمی به داخل مجلس می‌آمد تا مسئله بپرسد، اگر آستینش را برای بالا زده بود، آن را پایین می‌آورد. خب، این برای ما مایه‌ی می‌شد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله دستی را که اصلاً معلوم نیست گوشتی هم داشته باشد، ولی از روی و آستینش را پایین می‌کشید. برای این‌که معلوم نیست ملاقات و بیشتر از سر و صورت و دست جایز باشد. حالا این‌قدر این چیزها را به ما نشان می‌دهند و تکرار می‌کنند که می‌شود. وقتی عادی شد دیگر نمی‌شود از بیرون کرد. زن و ها، های بعدی اصلاً به این‌طور ها اُنس می‌گیرند و در زبان اند ولی در عمل، . در هم در مورد مردم وارد شده که: «حَیارَی، سُکارَی، لا مسلمینَ و لا نَصارَی»¹ یعنی مثل کسی‌که در بیابان گم شده باشد، حیران‌اند و مست‌اند!. آدم و آدم نمی‌داند چه کار بکند، چه بگوید، کجا برود، بنشیند، بلند شود، لباسش را دربیاورد، لباسش را بپوشد... «حیاری، سکاری، لا مسلمین و لا نصاری» ۹۴/۱/۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ________ ۱) [ ج ۷۴ ص ۱۶۶] @seyedololama