eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
به دریا می‌زنم دل را، شبیهِ قایقی تنها کمی با‌من مدارا کن،‌پُرم از خشم‌ طوفانها ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
-1409147136_342899666.mp3
8.12M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ خود عشق‌ ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای فصل غیر منتظر داستان من! معشوق ناگهانی دور از گمان من ای مطلع امید من ای چشم روشنت زیبا ترین ستاره ی هفت آسمان من ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من با من بمان و سایه ی مِهر از سرم مگیر من زنده ام به مهر تو ای مهربان من! کی می رسد زمان عزیز یگانگی تا من از آن تو شوم و تو از آن من 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عمر گرانمایه رفت در طلب هر گناه حاصل امروز من نیست مگر اشک و آه فرصت شعبان ما گشت تمام و هنوز... خالق عاصی نکرد بر رُخ او یک نگاه لطف کن ای مهربان از من عاصی گذر... گر نبُود لطف تو می شود عمرم تباه آخر شعبان نما عفو مرا یا کریم... توبه کنم از گناه ، اشک دو چشمم گواه " ✅️‌ عضو‌ کانال تصویر 👈 امام رضا علیه السلام فرمودند این دعا را در آخر ماه شعبان زیاد بخوانید مفاتیح الجنان 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلم گم شده اینروزها چه کسی میداند کجاست؟ بهار کی می آید؟ باید از آن دخترک زیبای معصوم بپرسم که گل میفروشد کنار خیابان به عابرها یا از آن طفل که می گریَد شب از درد پای مادرش یا از آن بادبادک که به شوق اوج گرفتن خود را کرده رها بی خبر از کلاف محکم دست پیرمرد ژنده پوش که همه ی امید اوست برای سکه ای بهتر است بروم بالا تا به آسمان بیخ گوش ابرها بپرسم آنها بهتر میدانند وقت گریه های مستانه یِ شان را... اما ... کلاف دلم را هم گم کرده ام نمیدانم دست کیست؟ دلم گم شده اینروزها... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ترا چون صبح خندان آفریدند مرا چون ابر گریان آفریدند من آن روز از سلامت دست شستم که آن چاه زنخدان آفریدند بلاهای سیه را جمع کردند ازان زلف پریشان آفریدند.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ما دوتا دلداده اما من کمی دلداده‌تر غصه دارد بی‌گمان بامی که برفش بیشتر... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتمش: اما دل من می تپد گوش کن اینک صدای پای اوست گفت: ای افسوس در این دام مرگ باز صید تازه ای را می برند این صدای پای اوست گریه ای افتاد در من بی امان در میان اشکها پرسیدمش : خوش ترین لبخند چیست ؟ شعله ای در چشم تاریکش شکفت جوش خون در گونه اش آتش فشاند گفت: لبخندی که عشق سربلند وقت مردن بر لب مردان نشاند من بجا برخاستم بوسیدمش... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به من جان کندن شب را خبر داد امید یک هوای تازه تر داد نگاهی در تقدس بی نهایت به دل پیغام زیبای سحر داد ***** برایم عالمی احساس هستی وَ نوری بر تنِ الماس هستی تو عطری بر تن فصل بهاری گُلِ مریم نباشی ، یاس هستی ( ریوار) ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
برگشت سمت بقیه و گفت: _حرفهای خان داداش من تموم نشده ولی الان نزدیک اذانه.حالا چند تا راه وجود داره.یا ما بریم و یه شب دیگه مزاحم بشیم یا الان بریم مسجد و بعد نماز دوباره خدمت برسیم.... آقای مروت حرفشو قطع کرد و گفت: _میتونید همینجا نماز بخونید. پویان گفت: _آخه مزاحم میشم. درواقع آقای مروت برای اینکه متوجه بشه نماز اول وقت چقدر برای پویان مهمه و چطور نماز میخونه برای عصر قرار گذاشته بود. به پویان نزدیک شد و گفت: _مزاحمت نیست.میخوای وضو هم بگیری؟ -نه،وضو دارم. از اینکه پویان با وضو بود،خوشش اومد. -پس بریم اون اتاق. پویان با شرمندگی همراه حاج مروت رفت.موقع نماز آقای مروت به بهانه وضو تنهاش گذاشت.نماز مغرب بود و پویان باید بلند نماز میخوند.حاج مروت پشت در ایستاد و به نماز خوندن پویان توجه کرد.پویان با آرامش نماز میخوند. بعد از نماز دوباره با مریم به حیاط رفتن تا صحبت کنن. فاطمه گفت: _حاج عمو،نظرتون درمورد آقا پویان چیه؟ -همین که الان اینجاست یعنی من موافقم دیگه. فاطمه با خوشحالی گفت: _واقعا؟!! شما موافقین؟!! مادر مریم گفت: _حالا تو چرا اینقدر ذوق کردی؟!! -وا خاله جون!! ..من خواهر داماد هستم ها،چرا خوشحال نباشم! پدر و مادر مریم خندیدن.حاج مروت گفت: _ولی من نظر مریم رو نمیدونم.تو میدونی نظرش چیه؟ فاطمه با لبخند به مادر و پدر مریم نگاه کرد.اونا هم فهمیدن که مریم هم موافقه. فاطمه گفت: _فقط عموجان،خاله جون میدونید که پویان الان خیلی تنهاست.وقتی داماد شما شد،لطفا برای ایشون هم پدر و مادر باشید،همونجوری که برای مریم هستید. پویان و مریم خیلی باهم صحبت کردن. پویان از اینکه درمورد مریم درست فکر کرده بود،خوشحال بود.مریم هم از اینکه جوابش مثبت بود،مطمئن شده بود. مریم گفت: _من دیگه حرفی ندارم.شما اگه مطلبی دارید،بفرمایید. -خانم مروت،من بخاطر زندگی اشتباهی که تو گذشته داشتم،شرمنده م.مطمئنم تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم مثل سابق زندگی کنم.اما نمیدونم چطوری میتونم شما رو مطمئن کنم.شما بفرمایید من چکار کنم تا به من اعتماد کنید. -همینکه شما طوری زندگی کنید که میدونید درسته برای من کافیه...فقط من یه خواهشی ازتون دارم. -بفرمایید. ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه شب زيبایی خواهـد بود وقتی برای دوستان و عزیزانمان آرامش موفقيت و سلامتی بخواهيـم ... آسمان دلتون نور بارون چراغ خونه تون روشن فرداتون قشنگ‌تر از امروز   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خدای رنگین کمان مراقبتون باشه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون خوش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح آمده و موسم پرواز شده صد پنجره سمت آسمان باز شده برخیز و پرندگی کن و دلخوش باش یک هفته ی سبز دیگر آغاز شده ✅️‌ عضو کانال 🌼امروز قَلموی اراده را بردار 🌤آغشتہ به رنگَ عشق ڪن 🌼رنڪَ تازه ای بزن 🌤بر بوم زندڪَی 🌼تا جان بڪَیرند 🌤طرح های آرزوهای قشنڪَت 🌼 صبحتون زیبا و باطراوت 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون دلنشین‌ 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای سیل بلوچستان.... - @mer30tv.mp3
3.58M
صبح 14 اسفند 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جز من اگرت عاشق و شیداست، بگو ور میل دلت به جانب ماست بگو گر هیچ مرا در دل تو جاست، بگو گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در زیر آسمان و در این بیکرانه‌ها روی زمین پهن و شلوغی خانه‌ها در لابلای مردم شهری که مرده اند در های‌وهوی خویش و سکوت رسانه ها تنها نشسته‌ام به امید نگاه تو دل بسته‌ام به ناله ی باد و ترانه‌ها جان دلم بگو به کجا کرده‌ای سفر؟ لب باز کن بگو سخن از محرمانه‌ها گاهی بیا به خواب گدایت بیا که من دل خوش نموده‌ام به شکوه اعانه‌ها می‌آیی و بهار به این باغ می‌رسد سر می‌زند به خار دل ما جوانه‌ها یک روز می‌رسی ز تکاپوی جاده‌ها ای تک سوار قصه‌ی عشق و زمانه‌ها ✅️‌ عضوکانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عشق بحریست که چون بر سر طوفان آرد دست شستن ز متاع دو جهان ساحل اوست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چنان آشفته حالم از غمت، که: مسلمان نشنود، کافر نبیند ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملال پنجره را آسمان به باران شست چهار چشم غبارینش، از غباران شست از این دو پنجره اما از این دو دیده‌ی من مگر ملال تورا می‌شود به باران شست؟ امان نداد زمان تا نشان دهیم که دست هنوز می‌شود از جان، به جای یاران شست گذشتی از من و هرگز گمان نمی‌کردم که‌دست می‌شود این‌سان ز دوستداران شست تو آن مقدّس بی‌مرگ‌آن همیشه که تن درون چشمه‌ی جادوی ماندگاران شست تو آن کلام که از دفتر همیشه‌ی من تورا نخواهد باران روزگاران شست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هر خانه مَلک دارد و جان ،قربانش ذکـر است نظـر بـه چهره ی تابانش هر روز به احتــرام نام مـــــادر باید بزنیـم بوسـه بر دستـانش ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-168747261_-1220387289.mp3
7.67M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ &‌ 🎼‌ جاده‌❤️ (جدید)😍
زندگي .. سبزترين آيه ، در انديشه برگ زندگي... خاطر دريايي يک قطره، در آرامش رود زندگي، حس شکوفايي يک مزرعه، در باور بذر زندگي،.. باور درياست در انديشه ماهي، در تنگ زندگي، ترجمه روشن خاک است، در آيينه عشق زندگي.. فهم نفهميدن هاست زندگي.. پنجره اي باز، به دنياي وجود تا که اين پنجره باز است، جهاني با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازي اين پنجره را دريابيم.. 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو از من دوری و اما دلم از یاد تو لبریز من آن دیوانه‌ی شهرم تو را هر روز می‌خوانم اگر یک گوشه‌‌ای سهم تو غربت شد در این دنیا بِدان از یاد تو هر لحظه غم افتاده در جانم تو یک شب آمدی در خواب من گفتی غزل بانو کلید قفل این غربت به دست مادرم باشد! من از آن شب چنان بارانی‌ام چون ابر می‌بارم که این دلدادگی سهم من است و باورم باشد نبودی تا ببینی شهر بر حالم چه می‌خندید! همان روزی که احساس تو را من یک غزل کردم شکستم در غرورم بعد از آن در هاله‌ای از غم میان بستری از اشک یادت را بغل کردم سرانجامم نباشد غیر خاکستر از این آتش که همچون شمع می‌سوزم درون سینه‌‌‌ام آهی بیا ساقی شراب کهنه‌ام ده چون که محتاجم به درد تو گرفتارم تو می‌دانی و آگاهی نمی‌خواهم که باشد قسمتم هرگز جدا از تو تو را هر لحظه اینجا از خداوند آرزو کردم! میان خلوت چشمان تو ماندم تو می‌دانی جهانی را برای با تو بودن جستجو کردم شکستم بی‌صدا اما بساز این تارو پودم را اگر روزی گذر کردی به احوال پریشانم! چنان در خاطراتت غرق دیروزم که ای جانا مثال بلبلی مستانه از عشق تو می‌خوانم ✅️ ‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلی شکسته و چنگی گسسته گیسویم ولی به زخمه غیبی هنوز میمویم خمیده تاکم‌‌ و آشفته بید مجنونی که سرنگون وسرافکنده برلب جویم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در سینه ام انقلاب شد بعد از تو دل آینه ی عذاب شد بعد از تو رفتی و تمامِ واژه های دلتنگ اندازه ی یک کتاب شد بعد از تو ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شب را به من اینگونه بسپار و برو خورشید را با ترمه بردار و برو دور تسلسل وار را برهم بزن خطّی میان ماه بگذار و برو 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky