eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
#آبادگر مساجد ✍اوایل دهه شصت بود. می خواستند درمحل ما مسجدی بسازند، همسایه ها خوشحال بودند اما چند جوان ازاهالی محل، مخالف ساخت مسجد بودند! برای همین، شبانه دیوار مسجد را خراب کردند! ♻️حاج آقا لنگرودی روحانی محل خیلی ناراحت شد. خبر به گوش ابراهیم رسید. آخر شب به محل ساخت مسجد رفت. تا یک هفته هر شب تا صبح در زمین مسجد حضور داشت و برای ساخت مسجد کمک می کرد، آن چند جوان با دیدن هیبت #ابراهیم،دیگر جرات نکردند به زمین مسجد نزدیک شوند. 💢ابراهیم راهی جبهه و دوستانش مشغول تکمیل مسجدالشهدا شدند. مسجدی که اکنون پایگاه فرهنگی محل شده. این یکی از توفیقات ابراهیم بود. 📚کتاب خدای خوب ابراهیم. صفحه29 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
alamdar_[www.ketabesabz.com].pdf
4.83M
📘 کتاب بسیار زیبای « علمدار » زندگینامه و خاطرات سردار شهید❤️ #سید_مجتبی_علمدار 🔺بمناسبت ۸ دی سالروز شهادت جانبازشهیدسیدمجتبی‌علمدار 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۶۰ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍ظهرها که زهر آفتاب همه را از پا می انداخت،بچه های عراقی را می ریخت عقب تویوتا و می برد لب چاه آب. لباس هایشان را می کندند و می کردند. 💢یک روز که من هم بودم، زیرپوشی از مقر همراهم بود.بهش گفتم برو یه آبی به بدنت بزن و این زیرپوش رو بپوش. ♻️زیر بار نرفت که از وسایل استفاده کند!آنجا بود که فهمیدم لباس رزمش را هم قبل ،با پول خودش از خریده. 🍀راوی:احمد اکبریان،فرمانده شهید 📚 فصل ۶ ص ۳۱۳ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خود را با خداوند دائماً برقرار نموده و از و قرائت و و (كه سلاح ايثارگران ما هست) نورزيد، ولي يك نكته را نماييد كه پرداختن به تا حدي جايز است كه جلوي كارهاي شما را نگيرد. 📚منبع کلام شهدا:اسك دين 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
خاطره ازشهدا ✍رفتم سراغ محمد. با از او خواستم بیاید اردوگاه. چند دقیقه بعد وارد مسجد شدیم. مراسم در حال برگزاری بود. گفتم: محمد نوبت شماست. با تعجب پرسید: چی؟ گفتم: باید بخونی. این همه میهمان آمده. بهتر از تو هم برای مداحی نداریم. اما هر کاری کردم بی فایده بود. نخواند که نخواند! با هم رفتیم بیرون. گفتم: حسابی ما رو ضایع کردی! گفت: بیشتر خودم را ضایع کردم! بعد مکثی کرد و گفت: توی این مجلس برای رضای خدا نبود! 📚منبع : کتاب یا زهرا (سلام الله علیها) 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰مقام معظم رهبری : ✍امروز ما برای و #همسر چه‌جوری میکند و چه‌جوری باید کند؟ آن را باید در مقابل او نگه داشت؛ اینها هستند، شهدای ما هستند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡﷽⚡ 🌷(۲) 🥀 🍀 🍁یکبار در خانه صحـبت شد به روی کمدش کرد و گـفت: من همان جمله حاج هـــمت است: با خـدای خــود بستـه‌ام تا آخرین خـونم، در راه و از این یک‌ آن و نگـــیرم. 📚 کتاب تو شهید نمی شوی ☘به نقل از برادر ص۱۱۸ https://www.instagram.com/p/B6zh6-rJSWW/?igshid=1ejrp4o1smm04 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍎#عکس_سه_نفره 👈آخرین روزهای دی ماه 1365 بود. #گردان_حمزه که ما در آن بودیم، در #خط_مقدم #ارتفاعات_قلاویزان در #مهران، مستقر بود. 🌩آن روز #دوربین را آوردم تا از بچه ها #عکس بگیرم. رفتم دم سنگرشان تا با هر کدام #عکس بیندازم. 🌩دست بر قضا، امینی که سنگرشان اواسط کانال بود، آمده بود آن جا. ناگهان فکری به ذهنم رسید. از هر سه نفرشان خواستم از سنگر بیرون بیایند که آمدند. 🌩هر سه را کنار هم ایستاندم و درحالی که خواستم #عکس بگیرم، گفتم: - یه عکسی ازتون می گیرم که هر کی دید و فهمید، خنده اش بگیره. امینی با تعجب پرسید: "بخنده؟ واسه چی؟ مگه ما چمونه؟" که گفتم: - خنده دارتر از این می خوای که هر سه تایی تون متولد 1347 هستید؟ تو با این ریشت و محسن با این جثه کوچیک و احمد با این هیکل درشت! 🌩ده روز بیشتر نگذشت که ما را از #مهران به پادگان دوکوهه بردند و از آن جا به منطقه عملیاتی کربلای 5 در شلمچه. 🌩دو سه روز بیشتر از مستقر شدن مان در خط مقدم نگذشته بود که هر سه جوان 18 ساله که در #مهران ازشان #عکس گرفته بودم، به #شهادت رسیدند. از #عملیات که برگشتیم، 3 نسخه از این #عکس در قطع بزرگ چاپ کردم و برای خانواده هایشان بردم. 💥از چپ به راست: * 🌷#ستار_امینی: #شهادت: دوشنبه 6 بهمن 1365 عملیات کربلای 5 #شلمچه. مزار: #بهشت‌_زهرا (س) قطعۀ 29 ردیف 23 شمارۀ 5 * 🌷#احمد_بوجاریان: #شهادت: چهارشنبه 8 بهمن 1365 عملیات کربلای 5 #شلمچه. خاک‌سپاری: 17 تیر 1375 مزار: #بهشت‌_زهرا (س) قطعۀ 28 ردیف 43 مکرر شمارۀ 20
روایتگری شهدا
🍎#عکس_سه_نفره 👈آخرین روزهای دی ماه 1365 بود. #گردان_حمزه که ما در آن بودیم، در #خط_مقدم #ارتفاعات_ق
*🌷: : سه‌شنبه 7 بهمن 1365 عملیات کربلای 5 . مزار: (س) قطعۀ 27 ردیف 88 👈. در این سالها، نه خودم، نه هیچکس با این نخندید. خودم که 33 سال است دارم با دیدن این عکسها می ریزم و می سوزم. شدم از بس بهش کردم و باهاشون حرف زدم. زمان خسته نشد؟! نمی خواهد از گردش بازایستد؟! 👈گرفتن این در یک ثانیه رخ داد. یعنی: 33 سال پیش 12045 روز پیش 289080 ساعت پیش 17344800 دقیقه پیش 1040688000 ثانیه پیش و هر ثانیه اش به اندازه یک ! تازه می فهمم وقتی می گویند: "گذر هر روز در آن ، معادل چندصد سال این دنیاست!" یعنی چه! دی 1398 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊