قسمت اول
#پاسدار و#جهادگر #شهید مدافع سلامت،
حاج مهدی حبیب پور
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۱/۶/۱۶# در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
متاهل بود و دو فرزند به یادگار دارد،
یک پسر ویک دختر
🍃🌷🍃
ایشان #موسس #خیریه جوادالائمه (ع)🌷بود.
از #نوجوانی وارد #بسیج شد و از همان #نوجوانی کارهای #جهادی و #خیرخواهانه را شروع کرد خیلی #کار میکرد و #خدا🤍 هم به #زندگیاش #برکت داده بود.
🍃🌷🍃
ایشان در کارهای #جهادی، #هیئت،#بسیج، #راهیان نور و... بود. ۱۸#سال بود که #هر ماه در #خانه شان #روضه #امام حسن (ع)🌷 داشتند و #آخر مراسم هم #سفره احسان پهن میشد.
🍃🌷🍃
سالها قبل همراه #دوستان #مؤسسه #خیریه #امام جواد (ع)🌷را #تأسیس کرده بود. حدود ۲۰۰#خانواده محروم را #تحت پوشش گرفته و #بستههای معیشتی و #سبد کالا در #اختیارشان میگذاشت.
🍃🌷🍃
از#اوایل دهه نود تصمیم به #کارآفرینی گرفت یک #کارگاه خیاطی راه انداخت که حدود ۸۰# نفر از #زنان #سرپرست خانواده به صورت #مستقیم در آن #مشغول بودند و ۲۰#، ۳۰# نفر هم #غیرمستقیم با #کارگاه #همکاری داشتند.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت سوم
به روایت از همسر #شهید :
#همسرم #اکثر روزها #روزه می گرفت و در #گرمای طاقت فرسای #جنوب با زبان #روزه به #کمین اشرار مسلح و سوداگران مرگ می رفت.
🍃🌷🍃
دقیقا #یک روز قبل از #شهادت شون، طبق روال همیشه چند #سبد کالا برای #خانواده های #بی سرپرست #تهیه کردند و به دست آن عزیزان رساندند.
😭
🍃🌷🍃
#شهید بخردان در مورد افراد #ضعیف و #مظلوم احساس #مسئولیت می کردند.😭
🍃🌷🍃
خیلی وقت ها از سرکار که برمی گشتن چند #بطری آب برمی داشت، یک شیشه #گلاب می گرفت، به اتفاق هم به #زیارت #مزار #شهدای #گمنام می رفتیم. همیشه می گفت این #شهدا اینجا #غریبند...😭😭
🍃🌷🍃
آرزو داشت #آخرین سفرش #زیارت #کربلا🌷 باشه
😭😭
خوش به سعادتش... وقتی به #شهادت رسید هنوز #رد #تاول های #پیاده روی اربعین روی #پاهایش بود...😭😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇