eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
763 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
درد دل ما که داستان دگر است محتاج بتقریر و بیان دگر است این قصه ز هر زبان بیانش ناید افسانه عشق را زبان دگر است 📜 @sheraneh_eitaa
خوش نور خدائیست عیان در نظر ما از روی تو ای روی تو نور بصر ما سازد بهوس خشک لب چشمه خورشید هر چشمه که جاری شود از چشم تر ما بی روی تو ای شمع دلفروز جهان چند پروانه صفت سوزد و آه سحر ما عالم همه گر غرق گناهند چه تشویش پرورده شده دریم عصمت گهر ما ای بی هنر از عیب خود آگاه نگشتی هر دم چه زنی طعنه بعیب و هنر ما گفتم که همان بود ز اول قدم عشق کاخر شدنی نیست دراین ره سفر ما 📜 @sheraneh_eitaa
ندارد گرچه قدری هیچ در پیشت بیان من بیا بنشین زمانی گوش کن بر داستان من اگر قصاب بستند اندر این عالم زبان من صف صحرای محشر می‌شود پر از فغان من 📜 @sheraneh_eitaa
بیهوده دست و پا مزن ای جغد شوم شهر شد وقت حذف دائمت از زیست بوم دهر زین پس به هر پیاله که لب میزنی بدان شاید به جای آب بنوشی ز جام زهر درباره اسرائیل 📜 @sheraneh_eitaa
افضل الدین محمد بن حسین بن محمد مَرَقی کاشانی معروف به بابا افضل ( زاده نیمۀ اول قرن شش، فوت حدود ۶۱۰ ه.ق.)، فیلسوف و حکیم بزرگ ایرانی است که تعداد زیادی رباعی به او نسبت داده شده است. از جزئیات زندگی او تقریباً هیچ چیز روشنی در دست نیست، بر اساس قراین در اوایل قرن هفت مقارن حملۀ سراسری چنگیز به ایران زمین، بابا افضل در سنین پیری بوده است. خواجه نصیرالدین توسی گفته است که شخصی به نام کمال الدین محمد حاسب که از شاگردان بابا افضل کاشانی بوده است در روزگار نوباوگی خواجه نصیر ( زادۀ ۵۹۷ ) به دیار آن‌ها ( توس ) افتاده است وخواجه نصیر برای یادگیری ریاضی پیش وی می رفته است. نسخه های خطی نوشته های فلسفی بابا افضل در کتابخانه‌های ایران و جهان به نسبت زیاد است. نوشته‌های فلسفی او کوتاه است و بیشترین آن‌ها به زبان فارسی و تعدادی هم به زبان عربی است و بعضی از نوشته‌های عربی خود را به خواهش دوستان و مریدان به فارسی برگردانده است. نوشته‌های فارسی او به زبانی روان و سلیس نوشته شده است. بابا افضل در نوشته های فلسفی خود اصطلاحات نوین فلسفی ابداع کرده است. هم چنین تعدادی از نامه‌های او در زمینۀ فلسفه به جای مانده است. برخی از نوشته‌های فلسفی بابا افضل جداگانه و پراکنده چاپ شده بود تا آنکه آقای مجتبی مینوی با همراهی آقای یحیی مهدوی، مصنفات بابا افضل را در دو جلد در سال‌های ۱۳۳۱ و ۱۳۳۷ با تصحیح علمی - پژوهشی در انتشارات دانشگاه تهران منتشر کرد. در جلد دوم این مجموعه، تعداد ۱۹۲رباعی، ۷ غزل و ۳ قصیده درج شده است که مستند است. هر چند شهرت بابا افضل در حوزۀ فلسفه است ولی در حوزۀ ادبیات رباعی های بابا افضل آوازۀ بلند بالایی داشته اند، در لابه لای جُنگ ها و سفینه ها تعداد زیادی رباعی به بابا افضل منتسب شده است که یقیناً اکثریت آن‌ها از او نیست. در دوران جدید، اولین بار، به دستور مخبرالدوله، اولین وزیر تلگرافخانه، رباعی های بابا افضل گردآوری شده و به خط خوش نستعلیق نگارش یافته است. این کتاب حدود ۴۰۰ رباعی در بر دارد و در شعبان ۱۳۱۹ قمری پایان یافته و نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ مجلس به شمارۀ ۳۹۶/ ۵۵۰۱ موجود است.آقای سعید نفیسی، در سال ۱۳۱۱ شمسی، رباعی های بابا افضل را چاپ کرده است که حاوی ۴۸۳ رباعی است که به اذعان خود نفیسی تعداد زیادی از آن رباعی ها به شاعران دیگر هم منتسب هستند. در سال ۱۳۵۱ چهار تن به نام های آقایان مصطفی فیضی، حسن عاطفی، عباس بهنیا و علی شریف ( گویا همه از فرهنگیان کاشان) کتابی را چاپ کردند و اسم آن را گذاشتند دیوان بابا افضل ( تا آن تاریخ بابا افضل دیوان نداشت)، در آن دیوان۶۸۷ رباعی و چند غزل و قصیده گردآوری شده است که بسیاری از آن‌ها از بابا افضل نیست. تنافر اندیشۀ زمینه‌ساز رباعی های گرد آمده در این مجموعه بسیار زیاد است و آشکارا نشان می دهد که این همه شعر های متنافر نمی‌تواند از یک شاعر یگانه و آن هم بابا افضل باشد. اندیشه‌های بابا افضل در نوشته‌های فلسفی او کتبا وجود دارد و می‌تواند معیار سنجش رباعی های منتسب به او باشد. مجموعه‌ای که در اینجا برای گنجور تهیه شده است اشعاری است که ازجلد دوم مصنفات بابا افضل چاپ مجتبی مینوی استخراج شده و به فرمت گنجور تایپ گردیده است. کتاب‌ها و نوشته های فلسفی که از بابا افضل به جای مانده است : ۱) مدارج الکمال ، که عنوان دیگر آن گشایش نامه است. ۲) ره انجام نامه ۳) ساز و پیرایۀ شاهان پرمایه ۴) رسالۀ تُفّاحه ۵) عَرْض نامه ۶) جاودان نامه ۷) ینبوع الحیاة ۸) رسالۀ نفس ارسطو طالس ۹) مختصری در حال نفس ۱۰) رساله در علم و نطق ( منهاج مبین ) ۱۱) مبادی موجودات نفسانی ۱۲) ایمنی از بطلان نفس در پناه خرد ۱۳) نوشته‌های پراکنده ( تا ۳۶ نوشتۀ کوتاه شمرده شده است) ۱۴) نامه‌ها و پاسخ پرسش ها ( ۷ نامه شمرده شده است) علاوه بر آن ها کتاب‌ها و نوشته هایی به او منتسب هستند که محققان انتساب آن‌ها درست نمی دانند. 📜 @sheraneh_eitaa
دارم دلی مخاطره جوی بلا پرست سرگشته رایِ گم شده عقلِ هوا پرست با درد و غم به طبع، چو یاری وفا نمای با جان خود به کینه، چو خصمی جفا پرست سعیَم هبا شده است و طلب بیهده، از آنک بیهوده جوی شد دل و دیده هوا پرست ممکن که من نه آدمی‌ام، ز آنکه آدمی یا بت پرست باشد و یا بس خدا پرست 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | خوانشی متفاوت از غزل حافظ با صدای استاد گرمارودی. لحظه‌ای دل‌نشین از شعر و معرفت را تجربه کنید. 📜 @sheraneh_eitaa
رخ مپوش از من سرت گردم که چون شمع سحر در بساط چشم حیرانم نگاهی بیش نیست 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از جارچی بانوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی: زن در خانه، هوایی است که بدون او تنفس ممکن نیست... و سلام الله علیها مبارک 😍🎉 🔻 https://eitaa.com/jaarchi_banovan بهترین کانال اختصاصی بانوان🔺
شُکوه خلقت نوری او زبانزد شد در آسمانِ علی زهرۀ محمد شد قلم کشید به تقدیرِ شومِ باورها عزیز قلب پدرها شدند دخترها... زمین از آن تب ظلمت نجات پیدا کرد طلوع آیۀ تطهیر را تماشا کرد صفات قدسیه تقدیم پیشگاهش شد پر فرشته به هر گام فرش راهش شد... خرد به درک حضورش خیال خام کند به احترام مقامش نبی قیام کند قسم به «بضعة مِنّی»، قسم به «اَعطَینا» فراتر از شب قدر است حرمت زهرا... روایت است قیامت، قیامت زهراست رضای حضرت حق در رضایت زهراست... سوار ناقه‌ای از نور می‌رسد مادر به داد این دل رنجور می‌رسد مادر... خدا ‌کند که ببخشد بضاعت ما را چگونه شرح دهد قطره، وصف دریا را حبیبه‌ای‌ست که محبوبۀ خدا باشد یگانه‌ای‌ست که هم‌کفو مرتضی باشد... ملیکه بود، ولی خانه‌ای محقر داشت نبود اهل تَجمُّل، به عشق باور داشت... عفاف، سیرۀ او را به خط ناب نوشت حجابِ فاطمه را برترین حجاب نوشت اگر که فضۀ او خاک را طلا سازد نگاه فاطمه از خاک، فضه‌ها سازد نداشت خواب خوش از غصه‌های همسایه قنوت بسته چه شب‌ها برای همسایه... به مهر مادری‌اش تا ابد دلم گرم است تنور خانۀ زهرا هنوز هم گرم است... 📜 @sheraneh_eitaa
هوای تازه‌ای از عرش سرشار از وزیدن بود و چشم «هَل اَتی» از نورِ «اَعطَیناک» روشن بود نگو جای زنی در خانۀ لولاک خالی بود که جای آینه در پهنۀ ادراک خالی بود عروس خانۀ نهج‌البلاغه، مادر حکمت بهشتِ رو به ایوان نبوت، دختر رحمت همان که مادری کرده‌ست طفل آفرینش را همان که تربیت کرده‌ست جمع اهل بینش را همان نوری که می‌بخشید بر شب‌های دنیا نور همان صبحی که می‌تابید تا همسایه‌های دور همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد همان انسیّة‌الحورا که بر انسان شرافت داد.. شکوه لیلة‌القدر است و اُمُّ‌الانبیا زهرا چه گویم از مقاماتش، وَ ما اَدراکَ ما زهرا به دستش جاروی تنزیه داده حیّ سبحانش شهادت دسته‌گل‌هایی‌ست در گلدان ایوانش همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده که این مستورۀ معصومه، ناموس خدا بوده تواضع شاخه‌ای پُربار در باغ نمازش بود خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد این‌گونه که زهرا خانه‌داری را شرافت داد این‌گونه دهانِ روزه نان را پخت اما پای افطارش به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش.. خلاصه، حُسن‌های عالم و آدم فقط یکجاست و آن هم خانۀ نور است و نورش حضرت زهراست.. 📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به گمانم شب را وقتی که خدا دلتنگ بود آفرید... 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ای نفس صبحدم ،گر نهی آنجا قدم خسته دلم رابجو، در شِکنِ موی دوست جان بِفِشانم زشوق، در ره باد صبا گر برساند به ما،صبح دمی بوی دوست |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
همیشه خانه ات آباد مادر سراپایت پر از گل باد مادر فقط خوبی ز تو دیدم عزیزم دل پر مهر و نازت شاد مادر تولد حضرت فاطمه و روز مادر بر همه مادران این سرزمین مبارک باد🌸🧕🏻🌸 📜 @sheraneh_eitaa
گر در رَهِ عشق تو به کار است دل ما دریاب که بس زار و نزار است دل ما نگشود مرا غنچه، سرانگشت نسیمی گویا که فراموش بهار است دل ما در خاک تپان، غرقه به خون، چاک به دامن از غمزهٔ آن شیر شکار است، دل ما دل بردن ما باعث مغروری او شد آیینهٔ خودبینی یار است دل ما دیرینه بود، الفت دیوانه به زنجیر با سلسله زلف تو، یار است دل ما گر صبر بود، درد به درمان رسد آخر فریاد که بی صبر و قرار است دل ما ای گل تو اگر عهد و وفا سست گرفتی هم بر سر آن عهد و قرار است دل ما ای شاخ گل، از آرزوی طوف حریمت سرگشته تر از باد بهار است دل ما زین جرم،که شد پرده دَرِ راز محبت منصور صفت، بر سر دار است دل ما آن مرد نبردیم که در معرکه عشق بر مرکب توفیق سوار است دل ما داریم حزین این غزل از فیض فغانی هر جا که رود، همره یار است دل ما 📜 @sheraneh_eitaa
هر خانه ملک دارد و جان ،قربانش ذکر است نظر به چهره ی تابانش هر روز به احتــرام نام مـادر باید بزنیـم بوسـه بر دستـانش 📜 @sheraneh_eitaa
شعرم به مدح حضرت زهرا رسیده است روی زمین به عالم بالا رسیده است باغ و بهار می‌چکد از بیت بیت من شعرم شکوفه‌وار به زهرا رسیده است... میلاد دختر گل و ریحان و روشنی‌ست شعری شریف و شاد و شکوفا رسیده است.. هستی، نجات یافتهٔ حُسن خلق توست زیبایی و کمال به امضا رسیده است حُسنت رسیده است به فریاد زندگی خُلقت به داد مردم دنیا رسیده است وقتی که مادر پدری، پیر اُمّتی! شعرم به درک امّ ابیها رسیده است 📜 @sheraneh_eitaa
رضا حاج‌حسینی ۸ آبان ۱۳۶۴ در اصفهان چشم به جهان گشود. کودک بود که خانواده‌اش به قم مهاجرت کردند. او پس از گذراندن مقطع متوسطه وارد حوزۀ علمیه شد. با اتمام سطح یک حوزه، ملبّس به لباس روحانیت شد و فعالیت تبلیغی خود را آغاز کرد. حاج‌حسینی حین تحصیل در سطوح عالی حوزه، با راه‌اندازی «کانون فرهنگی تبلیغی انتظار» و اعزام گروه‌های تبلیغی به نقاط مختلف کشور، به فعالیت‌های خود ادامه داد. وی سرودن را از سال ۱۳۸۹ به طور جدّی آغاز کرد و آشنایی با برنامۀ «شب‌های شعر حجره»، بسیار بر روند شاعری‌اش تأثیر گذاشت. وی برگزیده ویژۀ جشنواره بین‌المللی شعر حوزه «اشراق» است. 📜 @sheraneh_eitaa
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست ای باغ! گل یاس اگر می‌خواهی بر حضرت زهرا صلواتی بفرست 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | دل سراپردۀ محبت اوست غزلی از حافظ، تقدیمی عاشقانه از محمود حبیبی‌کسبی به ساحت نورانی حضرت فاطمه زهرا (س) ✨ این کلمات ناب، گویی از جنس عشق آسمانی‌اند. 📜 @sheraneh_eitaa
سرمنشاء خیر و برکاتی زهرا بـانـیِّ تــمــــام هَیَئاتی زهرا با دست تو کربلای ما امضا شد تو بـــرگ بــرات عتباتـی زهرا 📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی قرارم از فراق یار یار من کجاست مایه ی آرام جان بی قرار من کجاست روزگاری شد که روز من سیاه است آن کزاو تیره شد هم روز من هم روزگار من کجاست بود از شمع رخ ماهی فروزان محفلم آن چراغ محفل شبهای تار من کجاست هر که غمگین است او را غمگساری هست و، من مردم از بی غمگساری، غمگسار من کجاست هر کجا رفتم ندیدم من ، نشان زان نازنین، یارب امید دل امیدوار من کجاست نیست در دستم عنان دل خدا را دوستان آنکه برد از کف عنان اختیار من کجاست شد گل عشقم ز غم پژمرده آن کزوی، رفیق موسم دی گشت ایام بهار من کجاست در کشوری که آن بت عاشق فریب است هر سو هزار عاشق حسرت نصیب است هر درد را طبیب کند چاره، چاره چیست این درد را که بر دل من از طبیب هست بر جان و دل نه جور حبیب است بس مرا جور حبیب هست و جفای رقیب هست در کوی تو غریبم و بی کس گهی بپرس احوالم از سگان درت کان غریب هست؟ بازآ که تا تو رفته ای از دیده و دلم نه طاقت [ و ] قرار و نه صبر [ و ] شکیب هست مشمار سهل قطع بیابان عشق را کش هر قدم هزار فراز و نشیب هست باشد رفیق گر به تو آن بی وفا مرنج با سرو گل نه فاخته و عندلیب هست 📜 @sheraneh_eitaa
عشق میگردد دوا زخم دل غم پیشه را مومیایی میشود آتش، شکست شیشه را 📜 @sheraneh_eitaa
‍ جهان با خنده هایت صورت زیباتری دارد بخند این خنده های «ماه»، کلی مشتری دارد شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa