🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
#مثل_شهدا
#شهید_هادی_طارمی
...🕊🌹 هادی از نوجوانی #اهل_مسجد بود و هیات می رفت، اهل نماز بود، اهل #غیبت و دروغ نبود. در منزل با بچه ها بازی میکرد و به آنها محبت می کرد. وقتی از ماموریت می آمد دست و پایمان را میبوسید. بعد از بازگشتش از ماموریت، برایم تعریف میکرد که مثلا هفته پیش #حرم_حضرت_رقیه بوده و #حرم_حضرت_زینب را هم زیارت کرده است. بیشتر مواقع که به عراق و سوریه میرفت قبر ائمه را زیارت میکرد و به مادرش می گفت که دعایت کردم
هادی بسیار تودار و راز نگهدار بود و از #ماموریتهایش چیزی تعریف نمی کرد، بیشتر سعی داشت به خاطر مسائل امنیتی شغلش را مطرح نکند، البته اطلاع داشتیم که محافظ #سردار_سلیمانی است. هادی، زمانی که در سوریه بود جهت محافظت از سردار سلیمانی چند باری همراهش شده بود و بعد از مدتی علاقه شدیدی بین سردار و هادی برقرار شد و #هادی شیفته سردار شده بود
با سردار سلیمانی رفت و آمد #خانوادگی داشت، سردار همیشه به هادی می گفت که من و هادی با هم شهید خواهیم شد.
#راوی:
#پدر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@shohadasafadasht97
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹
#شهید_مدافع_حرم
#محسن_حججی
بهش گفتم : از این #سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه میزنی ، برام بگو .
آن روز گفت : گفتنی نیست ، باید راهش رو بری تا بشناسیش !
چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد : اونوقت #محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی #آقا.
بعد از #شهادتش ، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار #رهبری ، گفتیم تو هم بیای .
باورم نمی شد #نمازم رو پشت سر #رهبر بخوانم ، به فاصله یک و نیم متری .
#عزت از این بالاتر که بروی #دست مجروح #رهبر را بگیری و ببوسی و #دستت را در #دست سالمش فشار بدهد و بفرمایند :
#عاقبت_بخیر بشی !
همانجا به #محسن گفتم : تو #قول دادی و به #قولت عمل کردی ، منم #عوض شدم ؛ ولی هوام رو داشته باش #عوضی نشم .
📚 برگرفته از کتاب #سربلند
روایت هایی از زندگی
#شهید_محسن_حججی
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹
فرازی از وصیت نامه
#شهید_محسن_حججی
از #ولایت_فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که #امام_خامنهای نائب بر حق #امام_زمان است.
#راوی:
یکی از اقوام #شهید
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹
@shohadasafadasht
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴
#مثل_شهدا
#شهید_والامقام
#هادی_طارمی
هادی از نوجوانی #اهل_مسجد بود و هیات می رفت ،اهل نماز بود، اهل #غیبت و دروغ نبود. در منزل با بچه ها بازی میکرد و به آنها محبت می کرد. وقتی از ماموریت می آمد دست و پایمان را میبوسید. بعد بازگشت از ماموریت، برایم تعریف میکرد که مثلا هفته پیش #حرم_حضرت_رقیه و #حرم_حضرت_زینب را زیارت کرده است. بیشتر مواقع که به عراق و سوریه میرفت قبر ائمه را زیارت میکرد و به مادرش می گف که دعایت کردم
هادی بسیار تودار بود و از #ماموریتهایش چیزی تعریف نمی کرد، بیشتر سعی داشت به خاطر مسائل امنیتی شغلش را مطرح نکند، البته اطلاع داشتیم که محافظ #سردار_سلیمانی است. هادی، زمانی که در سوریه بود جهت محافظت از سردار سلیمانی چند باری همراهش شده بود و بعد از مدتی علاقه شدیدی بین سردار و هادی برقرار شد و #هادی شیفته سردار شده بود
با سردار سلیمانی رفت وآمد #خانوادگی داشت، سردار همیشه به هادی می گفت که من و هادی با هم شهید خواهیم شد.
#راوی:
#پدر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
*#حاج_احمد_کاظمی*
*#توانمندی همه را وارد کار میکرد*
#سردار_کاظمی مثل بقیه نبود فکر نمیکرد ، این چپی است، این راستی .
از پتانسیل همه استفاده میکرد، #توانمندی همه را وارد کار میکرد، در برخورد با آدمها #سعه_صدر داشت ، *درست مثل آنچه یک شیعه باید باشد.
مدیر شیعه که دیگر جای خود دارد*.
پس مدیر باید بتواند پتانسیل نیروهایش را ببیند، با نگاه کریمانه نگاهشان کند و از آنها بهترین استفاده را بکند .
#راوی :
#شهید_طهرانی_مقدم
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#روحشان_پر_رهرو
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
eitaa.com/shohadasafadasht
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس
#ماه_رمضان
رزمندگان اسلام
به همراه سه نفر از رزمندگان از پست برگشتیم پادگان و چون پادگان شهید باکری دزفول تازه سازماندهی شده بود، چیزی برای سحری نبود، بعد از کمی جستجو یک پرس غذا لای سفرهای پیدا کردیم و چهار نفری مشغول خوردن شدیم که ناگهان یکی وارد سنگر شد و دید غذای اوست که ما خوردیم، با خوشرویی کنار ما نشست و به شوخی گفت: اگر ترکیدید مرا هم شفاعت کنید و خودش بدون سحری روزه گرفت که این نشان کوچکی از ایثار رزمندگان در آن زمان بود.
#راوی
#جانباز_معزز
یوسف محمودی
یاد باد
آن روزگان
یاد باد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس
#ماه_رمضان
رزمندگان اسلام
به همراه سه نفر از رزمندگان از پست برگشتیم پادگان و چون پادگان شهید باکری دزفول تازه سازماندهی شده بود، چیزی برای سحری نبود، بعد از کمی جستجو یک پرس غذا لای سفرهای پیدا کردیم و چهار نفری مشغول خوردن شدیم که ناگهان یکی وارد سنگر شد و دید غذای اوست که ما خوردیم، با خوشرویی کنار ما نشست و به شوخی گفت: اگر ترکیدید مرا هم شفاعت کنید و خودش بدون سحری روزه گرفت که این نشان کوچکی از ایثار رزمندگان در آن زمان بود.
#راوی
#جانباز_معزز
یوسف محمودی
یاد باد
آن روزگان
یاد باد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht