سیاستِ تحلیل ( محقق_م_د )
💠برخی از اعضای کانال توضیح بیشتری درباره نوشتار فوق خواستند:
❇️خدمتشان عرض می کنیم که
سه صورت درباره ی پوستر سایت رهبری قابل تصور است؛
1⃣شخص تولیدگر در پوستر مورد نظر ، جناب دکتر قالیباف باشد.
در اینصورت خطای رسانه ای، عمدی تلقی خواهد شد و مورد نکوهش شدید واقع میشود.
2⃣ شخص تولیدگر در پوستر ، جناب دکترقالیباف نباشد، بلکه صرفا شبیه او باشد.
در این حالت خطای رسانه ای ، سهوی و غیرعمد تلقی می شود، که در اینصورت باید با لحنی نرم تذکر داد.
3⃣ شخص تولیدگر در پوستر، نه تنها جناب قالیباف نیست، بلکه هیچگونه شباهتی با جناب دکتر ندارد!
در اینصورت هیچ خطایی متوجه سایت و طراح پوستر نخواهد بود.
⚠️حالت سوم بسیار بعید است ، چراکه اگر هیچگونه شباهتی وجود نمی داشت ؛ برای هیچکس نسبت به این مسأله شبهه ای پیش نمی آمد!
درحالی که طراحی این پوستر نه تنها واکنش تحلیلگران مختلفی را برانگیخته بلکه حتی افرادمعمولی وغیرفعالسیاسی نیز به این شباهت اذعان کرده اند.
#انتخابات1400
✍#محقق_م_د
@siasate_tahlil
💢#مطلقگرایی ۳💢
💠باید یاد بگیریم زمانی که یک شخص اشتباه کرد، چه واکنشی نشان دهیم!؟
🌐رویه ی فعلی : آنگاه که خطایی از یک فرد سر بزند ، توپخانه های جناحها و افرادی که با شخص خاطی مشکل دارند شروع به بمباران رسانه ای می کنند ، و از طرف دیگر ، همجبهه ای های خود شخص نیز او را تخطئه میکنند و برای اینکه انگ بی انصافی نخورند به او خرده می گیرند که این چه کاری بود کردی!
و اما خود شخص خاطی که به یکباره خویش را با دریایی از ملامتهای خودی و غیرخودی، دوست و دشمن مواجه می بیند ، سه راه دارد :
1⃣ با قوت به فعالیتهای خوب خود ادامه دهد و از خطای خویش عبرت بگیرد.
2⃣سرخورده شود و از همین راهی که آمده است برگردد و انصراف دهد ، و بقیه عمر خود را منفعلانه ادامه دهد.
3⃣بدلیل سرکوفت هایی که خورده است از درون بشدت دچار چالش روحی گشته و در عین حال که پرستیژ ظاهری خود را حفظ کرده، وانمود میکند که درحال ادامه دادن همان راه قبلی است، اما خودش خوب میداند که با ترس و لرز جلو می رود و عملا به یک مهره سوخته و غیر فعال تبدیل شده است که شاید روزی در صف مقابلِ جبهه خودی قرار گیرد، و درعین حال ممکن است به وادی لج و لجاجتش کشیده شود.
4⃣ سعی می کند بر خلاف جریان موجود شنا کرده و خود را به شیوه ی مخاطره آمیزی ، به دیگران اثبات کند ، فلذا اقدام به لجاجت می کند تا عزت نفس خود را به زعم خود احیا نماید. که طی این حالت ، از شخص مورد نظر ممکن است کارهای نفاق گونه و مخربی رخ دهد.
🔻حالت اول بسیار مطلوب است ، لکن بطور واقعبینانه ، حالت نادری می باشد چراکه محتاج ایمانی محکم و روحیه ای قوی است.
🔻حالت دوم نیز گاهی پیش می آید ، اما در کشور ما مرسوم نیست.
البته باید دانست که اگر خطای شخص خیلی بزرگ نباشد ، و قابل جبران و چشم پوشی باشد ، تحقق این حالت خسران بزرگیست ، چراکه در اینصورت ، یکی از نیروهای فعال را در دستگاه های کشور از دست خواهیم داد.
🔻و اما حالت سوم و چهارم که تحققشان غالبی است، و بشدت ضرر زا می باشد...
⚠️هر کدام از رفتارهای ما در فضای مجازی (مانند استوری ، پستگذاشتن ، توئیت زدن و ...) می تواند تکه ای از یک پازل مخرب و جزئی از مجموعه رفتارهای غیر اسلامی باشد...
و به یکباره می بینیم که کمک کرده ایم به ترند شدن یک موضوع که بهتر بود اینقدر بزرگنمایی نمیشد...
پس بنگریم چه می کنیم ...
🔸در نوشتار بعدی ان شاءالله به ایده آلِ اسلامی در برخورد با خطاهای افراد می پردازیم...
#شیوه_تحلیل ۱۹
#مطلق_گرایی ۳
✍ #محقق_م_د
#siasate_tahlil
💢اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ…
فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي، شاهِراً سَيْفِي...
💠هنگام خواندن دعای عهد با رسیدن به این فراز ، اندکی تأمل مرا به یک واقعیت تکاندهنده کشاند!
اینکه
🔰براستی چه کسانی قرار است دوباره برانگیخته شوند که مولایشان را یاری کنند؟!
🔻آیا آنها که قبل از مرگشان ، دست روی دست گذاشته بوده و بسان مردگان متحرک در زندگی عادی خویش غرق گشته و اعمالشان رنگ و بوی چندانی از او نداشت؟!
🔻یا آنها که حتی تکالیف شخصی خود را ادا نمیکرده و از پس وظایف و مسئولیتهای ساده ای که از هر مسلمانی انتظار می رود بر نمی آمدند...؟!
🔅براستی چه کسانی برانگیخته خواهند شد؟!
🔻اصلا مگر نه اینکه قرار است این افراد با حیاتی دوباره به یاری امامشان آیند و در راهش جانفشانی کنند...؟
✔️ پس باید خود را از قبل ثابت کرده باشند!
برانگیخته شدن کسانی که در دوران زندگیشان منفعل و غیرتأثیرگذار بودند ،و نه تنها دیگران را امام زمانی نکرده اند بلکه خود نیز متزلزل بودند ، به چه دردی خواهد خورد؟!
آنها هیچ دردی از امام و حکومت نوپای او دوا نمی کنند...
پس ؛
🔹از او تأثیر بپذیر و بشدت تأثیرگذار باش تا برانگیخته شوی!
🔸در طول زندگیت کفنپوش باش ، شمشیر خود را کشیده ، با نیزه ی برهنه پاسخگوی دعوتش باش!
🔹″أقم الصلاة لذکری″
إقامه ی نماز، به فقط خواندن نماز نیست ، بلکه برپا کردن خیمه نماز و راهی کردن نمازگزاران است...
✍محقق_م_د ۶تیر ۱۳۹۵
@siasate_tahlil
💢 #منجی_اقتصاد ایران کیست؟
💠اگر از میان نامزدهای جبههی حزبالله، شخصی تصدی مقام ریاست جمهوری را برعهده بگیرد ؛
دو حالت ممکن است روی دهد:
1⃣ تزریق مسکّن های قوی و حل سطحی بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور ؛
که صد البته در این حالت ریل اقتصاد ، همان ریل لیبرالی خواهد بود که آینده اش دیر یا زود به آینده ی اقتصاد آمریکا که همانا بحران فراگیر است نزدیک می گردد.
لکن رویکرد مجری آن سیاستها، باتوجه به حزب الهی و جهادی بودن ، رویکردی دلسوزانه و مجاهدانه خواهد بود ...
در نتیجه امید است که نسخه هایش نیز در حد امکان و به مقتضای شرایط به نفع کشور صورت پذیرد، هرچند که حتی درصورت موفقیت او، اقتصاد کشور همچنان بصورت آسیب پذیر باقی خواهد ماند.
2⃣ ارائه و اجرای راه حلهای بنیادین ، جهت تغییر ریل سیاستگذاری کلان اقتصادی کشور ، از سرمایه داری و لیبرالی به سوی اقتصاد اسلامی با هدف تحقق عدالت.
در اینصورت هرچند که شیب اولیه برون رفت از مشکلات اقتصادی کشور ، بصورت ملایم خواهد بود اما به مرور زمان، آن شیب تند و تندتر گشته ، تا جایی که نه تنها مردم تقریبا همه مشکلات اقتصادی را بطور ملموس حل شده می بینند، بلکه اقتصاد ایران اسلامی از قالب لیبرالی و فسادزا و آسیب پذیر بودن به یک اقتصاد آسیب ناپذیر و در حال رشد بدل خواهد شد.
و از آنجا که اتکای او به عناصر خارجی به حداقل رسیده است ، تحریمها و اقدامات عنادآمیز بین المللی، و تهدیدهای دشمنان در آن خللی وارد نمی آورند.
🔆در صورت دوم است که میتوان نامزد مورد نظر را منجی اقتصاد نامید. برخلاف حالت اول .
❓پرسش:
چگونه می توان از میان نامزدهای حزبالهی و مجاهد ، تشخیص داد که کدامشان قابلیت آنرا دارد که منجی اقتصاد کشور باشد؟
💡پاسخ:
یکی از مهمترین نشانه هایی که با توجه به آن ، میتوان تشخیص داد که نامزد مورد نظر از کدام دسته می باشد ، این است که بنگریم که چه نگرشی (جهانبینی - ایدئولوژی) نسبت به اقتصاد و عدالت دارد!؟
🔻چراکه نظریه ی لیبرالیسم و سرمایه داری ، داعیهدار توسعه و پیشرفت بوده ، و آنرا مقدم بر هر مؤلفه ی دیگری ازجمله ″عدالت″ می داند.
در نتیجه ، به دنبال توسعه و تولید ثروت و تحقق پیشرفت ، اگر فسادها و بی عدالتی هایی رخ دهد ،در مرام لیبرالیستها قابل چشم پوشی خواهد بود.
🔻در مقابل این نظریه ، نظریهی اسلام ناب قرار دارد که عدالت اساس و محور پیشرفت است و اگر توسعه ای رخ دهد حتما باید در سایه عدالت تحقق یابد و الا یک عنصر فسادزا خواهد بود. همچنانکه آقا امیرالمؤمنین علیه السلام نیز می فرمایند:
«فَانَّ فی العَدْلِ سَعَةً ومَنْ ضاقَ علیه العَدْلُ فالجَوْرُ علیه اَضْیقُ»
«گشایش و توسعه در عدل است و کسی که محیط عدل و داد در نظرش تنگ آید عرصۀ جور و ستم بر وی تنگتر خواهد بود» (نهجالبلاغه، خ 15)
آبادانی کشور جز از مسیر عدالت، از راه دیگری میسّر نیست: «ما عُمِّرَتِ البُلدانُ بِمِثْلِ العَدْلِ.»(غررالحکم، ج 6، ص 68)
و عدالت، موجب نزول برکات از طرف خداوند می شود: «بِالعَدْلِ تَتَضاعَفُ البَرَکاتُ.»(غررالحکم، ج 3، ص 205.)
🔰شخصی که تفکر اسلام ناب را حمل می کند، حتی نسبت به بی عدالتی که در روستاهای دور افتاده رخ میدهد شدیداً واکنش نشان میدهد.
همچنانکه حضرت امیرالمؤمنین نسبت به ظلمی که در حق یک زن که در گوشه ای از بلاد مسلمین روی داد، فرمودند:
« فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً»
«اگر مرد مسلمانى از این پس از روى تأسف و غصه بمیرد سزاوار است و سرزنش نمى شود.» (خطبه۲۷ نهجالبلاغه)
🔹و اگر احیانا توسعه و پیشرفت یک کلانشهر یا استان برجسته ای همچون تهران و اصفهانو.. ، منجر به ظلم و بی عدالتی نسبت به یک شهر حاشیه نشین کشور گردد، او(صاحب تفکر اسلام ناب) تمام همت و تلاشش را بکار خواهد گرفت که ظلم را متوقف کند! و پیشرفت را از راهی که با عدالت سازگار است محقق کند!
🔸اگر بدنبال تزریق عدالت به تمام اقصی نقاط کشور هستید، انتخاب با شماست...!
✅در نتیجه به دنبال کسی باشیم که عدالت را بر توسعه و تولیدثروت مقدم کند نه برعکس!
و به عبارتی دیگر نامزدی را برگزینیم که تکنوکرات نباشد!
#اقتصاد
#تشخیص_اصلح
#انتخابات1400
✍#محقق_م_د
@siasate_tahlil
هدایت شده از سیاستِ تحلیل ( محقق_م_د )
♨️#دولت_جوان
در حال حاضر ، با نزدیک شدن به فضای انتخابات ، تحلیلهای انتخاباتی و گمانه زنی ها بالا میگیرد و جهتگیری حزبی و شخصی با توجه به آنها صورت می پذیرد.
دسته ای از این تحلیلها مربوط می شود به فاکتور #دولت_جوان.
که مبتنی است بر آنچه مقام معظم رهبری فرمودند : علاج مشکلات کشور روی کار آمدن #دولت_جوان_حزب_الهی است.
در این میان ، برخی که از قبل، گرایش به شخصی معین یا حزبی مشخص داشته اند، با استفاده از این فرمایش و تبدیل آن به #شعار به دنبال بالابردن مقبولیت شخص مورد حمایت خود که از قضا یا از لحاظ سنی و یا از حیث ظاهری جوان به نظر می رسد، می باشند.
اما
ابتدا باید در این رابطه دو سؤال اساسی را پاسخ داد:
مراد از #دولت_جوان چیست؟
مراد از #جوان چیست؟
طبیعتاً گزاره ها (دولت جوان حزب الهی و...) ممکن است معانی مختلفی داشته باشد که همهی آنها در عین اختلاف ، می توانند از جهت استعمال و در مقام تکلم صحیح باشند.
اما آنچه اهمیت دارد ، #مقصود_متکلم است، در اینجا نیز #مراد_رهبری معظم باید ملاک باشد نه نفس معانی بر آمده از واژه ها.
با نظر به مقدمه فوق ، به سراغ پاسخ دو سؤال پیش گفته می رویم:
۱) مقصود از دولت جوان
رهبری می توانستند تعبیر #رییس_جمهور_جوان را بکار برند، اما ترجیح می دهند بگویند « #دولت_جوان » ،
صفتِ ″جوان″ به ″دولت″ تعلق یافته است نه رئیس دولت.
حال یک دولت می تواند جوان باشد و در عین حال یک رئیس ۶۵ ساله داشته باشد. چون آنچه در صدق عینی #دولت_جوان مهم است ؛ عامه ی دولتمردان است نه صرف رئیس آن.
همچنانکه اگر رئیس آن جوان باشد اما کابینه ی آن دولت ، پیر باشد ، باز نمی توان به آن دولت ، #دولت_جوان گفت.
در نتیجه
دولت جوان ≠ رئیس دولت جوان
فلذا از ظاهر کلام رهبری این استفاده می شود که به نظر ایشان؛ لازم نیست رییس دولت جوان باشد، بلکه بدنه ی آن باید جوان باشد ، حال چه همه ی آن بدنه و چه اغلب آن.
۲) مقصود از جوان
#جوان_سِنّی: برخی در میان نامزدها به دنبال آنهایی می گردند که سن کمتری دارند و جوان را به معنای کم سن و سال گرفته اند.
#جوان_ظاهری: برخی دیگر جوانی را شامل ظاهر جوان و به اصطلاح؛ شامل ″آنها که خوب مانده اند″ ، می دانند، در نتیجه استدلال می کنند به اینکه فلان شخص ظاهری جوان دارد فلذا حاوی علامت رهبری ست.
#مقام_معظم_رهبری چندین بار اشاره فرمودند که؛ مقصود روحیه ی جوانانه است.
و به عبارتی دیگر نه سن ملاک است و نه ظاهر ، بلکه شخصی مانند حاج قاسم که هم از جهت سن جوان نیست و هم از حیث ظاهر موهایش سفید است ، لکن از نگاه رهبر جوان است، چرا؟ بدلیل #روحیهی_پرنشاط و #خستگی_ناپذیر ی که دارد ، که در حد جوان پر قدرت ، به دنبال کارها می رود.
خلاصه اینکه :
مراقب #کاسبان_انتخابات و #تحلیلهای_جهتدار شان باشیم؛ چه #اصولگرا ، چه #اصلاحطلب و چه #مستقل .
هر چه به انتخابات نزدیک تر می شویم ممکن است فضا غبارآلود تر گردد.
#مراقب_بصیرتمان_باشیم
#انتخابات1400
✍ #محقق_م_د ۲۳دی۹۹
@siasate_tahlil
💢پرسشهایی از پویشگران دعوت از آیت الله رییسی:
🔹در اصلح بودن #آیتاللهرئیسی هیچ شکی نیست.
و دراین نیز شبههای نیست که قوهیمجریه اهمیت فوق العادهای نسبت به سایر قوا دارد، و اینکه میتواند منشأ بالقوهی خدمات و صدمات اساسی و عظیم مملکتی باشد.
⭕️ اما در عین حال توجه به نکات زیر نیز بسیار حائز اهمیت است:
1⃣آیا عدم تمایل جنابرئیسی نسبت به حضور در انتخابات(که بطور مکرر توسط ایشان اعلام شد)، صرفا مبتنی بر ابراز عدم #علاقه ایشان است؟
یا اینکه مخالفت ایشان مبتنی بر این است که صلاح را در نیامدن میبینند، بطوری که نظرشان برآمده از مصلحت اندیشی ایشان و مشورت با مقام معظم رهبری است...؟
2⃣آیا توصیهها، طومارها و تبدیل آن به مطالبه عمومی وسیع برای دعوت از جنابرئیسی در انتخابات، در راستای #تسهیل_تصمیم_گیری بزرگانِ شاخصی همچون آیتاللهرئیسی میباشد یا اینکه خواهناخواه درجهت #تحمیل_تصمیم_گیری خودمان به دیگران خواهد بود؟
توجه داشته باشیم که معاذالله رفتار ما در نظام اسلامی عملا تبدیل به استراتژی انگلیسیِ #فشار_از_پایین_چانه_زنی_از_بالا
نگردد.
3⃣مسأله مهمتر از #انتخاب_اصلح درنظر مقاممعظمرهبری عبارت است از #مشارکت_حداکثری.
آیا آمدن جنابرئیسی در انتخابات منجر به تقویت مسألهی با اهمیت #مشارکت_حداکثری میگردد یا سبب تضعیف آن میشود؟
چراکه برخی تحلیلها گویای این است که آمدن جناب رییسی منجر به این میشود که اصلاح طلبان مهرهی قابل توجهشان را جلو نفرستند؛ چون اولا آیتاللهرییسی را در همان بدوِ عرصه، حامل۱۶میلیون رأی میبینند، ثانیا نامزدهای شاخصشان نیز دوست ندارند در اثر شکست دربرابر جنابرئیسی تبدیل به مهره سوختهی جناحشان شوند،
در نتیجه؛ عموم اصلاحطلبان که خود را بازنده انتخابات میبینند عمدهی تلاششان را خواهندکرد که از اعتبار ریاست جمهوری جنابرئیسی، با پیوستن(مستقیم_غیرمستقیم) به پویش تحریم انتخابات و کمرونق کردن آن، بکاهند...
البته دلایل دیگری نیز در این تحلیل وجود دارد که بازگو کردنش در مجال فعلی نمیگنجد ...
(البته این مطلب صرفا یک تحلیل و گمانه زنی است ، ممکن است به واقعیت نزدیک باشد و یا دور)
4⃣ آیا اصرار بیش از حد به جنابرئیسی در جهت حضور ایشان، برخواسته از نتیجه گرایی مفرط نمیباشد؟
به حدی که حتی اگر تکلیف(آوردن اصلح شماره۱) ساقط گردد ، همچنان مصرانه دست از حمایت از او نکشیم چراکه نتیجه مطلوب را جز در او نمیبینیم!!!
در حالی که مبنای اسلامی این است که تکلیف گرایی توأم با نتیجه گرایی باشد، بدین معنا که اگر تکلیف در یک موضوع ساقط شد، دیگر نتیجهگرایی معنا نمی دهد، چون باید به تکلیف دوم (انتخاب اصلح شماره۲) پرداخت و سعی در ایحاد نتیجه مطلوب(مقبولیت سازی) در راستای همان تکلیف کرد.
#انتخابات1400
✍#محقق_م_د ۱۲ فروردین ۱۴۰۰
@siasate_tahlil
💢نزاع اصلح و صالح مقبول ۱💢
✔️بررسی مسأله از لحاظ عملی ۱ :
(ارزیابی فایده این بحث، باتوجه به شرایط متداول عرصه انتخابات کشور )
💠آیا در انتخاب نامزد اصلح باید به میزان #مقبولیت او نزد مردم توجه داشت؟
🔻مقبولیت نامزد- اقبال مردم به او- سبد رأی - میزان رأی آوری او
🔹همه ی اینها واژه هایی مترادف هستند که در این مقطع ، بشدت بر سر زبانها افتاده اند!
عده ای اهمیت آنرا نفی و برخی دیگر آنرا ثابت میدانند.
🔵و اما پاسخ اصلی طی بیان چند نکتهی اساسی زیر :
1⃣ مقبولیت ذاتی نیست بلکه اکتسابیاست.
بعبارتی دیگر: مقبولیت، بوجود آوردنی است و قرار نیست از همان اول در یک شخص باشد.
ضمن اینکه اگر یک نامزد در گذشته رأی پایینی داشت ، اصلا دلیل قاطعی بر عدم رأی آوری او در زمان دیگری نیست!
چراکه فاکتورهای زیر طی گذشت سالیان، درحال تغییرند؛
- شرایط و مقتضیات زمان
- خود نامزدها و عملکردشان
- شناخت مردم و سطح آگاهی آنها
- از همه مهمتر فعالیت و روشنگریهای حامیان نامزد مورد نظر
2⃣در رابطه با عرصهی انتخابات، می توان آنرا به سه دوره قابل تقسیم دانست:
🔻دوره آغازین← دوره ای که عمدتاً نامزدها اعلام حضور کرده و یا از سوی مردم دعوت به حضور می شوند، در این میان حامیانشان نیز به تکاپو افتاده و به تدریج فعالیت خود را آغاز می کنند ، این دوره تا مدتی بعد از احراز صلاحیتها ادامه می یابد.
🔻دوره میانی ← دوره ای است که عمده فعالیتهای رسمی انتخاباتی صورت می پذیرد و نامزدها طی تبلیغاتی به معرفی خود و برنامه ها و نقطه نظراتشان به مردم می پردازند.
🔻دوره پایانی ← دوره ای که عمده ی فعالیتهای تبلیغاتی رسمی، مناظرات وغیره صورت گرفته و مردم نیز علی القاعده گرایشاتی به نامزدها پیدا کرده اند.
3⃣ رابطه ی تکلیف و نتیجه:
🔻تکلیف الهی و نتیجه، تا زمانی که باهم منافات و تعارضی نداشته باشند، هردو حتما باید در نظر گرفته شوند و مطابق هردوشان عمل گردد .
🔻اما گاهی نتیجه را در تعارض با تکلیف می بینیم؛
در اینصورت آیا باید به تکلیف عمل کنیم؟ یا اینکه می توان به هر وسیله ای تمسک کرد برای رسیدن به نتیجه! حتی اگر موجب ترک تکلیف گردد؟
🔘پس محل بحث و نزاع ما آنجاییست که نتیجه با تکلیف در تعارض باشد.
4⃣ در چه صورتی می توان گفت که تکلیف و نتیجه باهم منافات پیدا کرده اند؟
🔻حالت اول: گاهی مواقع یک نامزدی داریم که اصلح است ، و احراز می کنیم (مطمئن می شویم) که مقبولیت و اقبال عمومی هم دارد؛
در اینصورت هیچ تعارضی میان تکلیف و نتیجه نیست بلکه باهم همسو می باشند، هم تکلیف میگوید باید از اصلح حمایت کرد و هم نتیجه میگوید این اصلح رأی آوری دارد.
🔻حالت دوم: گاهی یک نامزد اصلح را داریم که احراز نمی کنیم (مطمئن نیستیم ) که میزان رأی آوری کافی داشته باشد.
در اینصورت از آنجا که مطمئن نیستیم که نتیجه(مقبولیت) ، در مقابل تکلیف (انتخاب اصلح) قرار گرفته است ، در نهایت نمی توانیم بگوییم این حالت از موارد منافات و تعارض است!
خصوصا اینکه ممکن است انتخابات به دور دوم کشیده شود یا اینکه حامیان نامزد اصلح یک کار تبلیغاتی وسیعی را کلید بزنند و یا در مناظرات بدلیل ارائه یک برنامه معقول، اقبال بیشتری پیدا کند و امثال این احتمالات.
فلذا اینجا نیز میگوییم هم تکلیف انتخاب اصلح است و هم نتیجه گویای همین امر است.
چراکه عدم اطمینان ما به مقبولیت اصلح دلیل معتبری جهت رویگردانی از او به سوی صالح نخواهد بود!
🔻حالت سوم: نامزد اصلح ، بطور یقینی رأی آوری لازم را ندارد ، و احراز نمودیم (اطمینان حاصل کردیم) که او رأی کافی نخواهد آورد.
در اینصورت قطعا نتیجه با تکلیف معارض است و منافات دارد. چراکه نیک میدانیم که انتخاب اصلح به نتیجه نخواهد رسید.
🔆در نهایت باید گفت که محل نزاع و بحث و دعوا فقط همین حالت سوم است که در نوشتار بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت...!
#اصلح
#صالح
#اصلح_غیرمقبول
#صالح_مقبول
✍#محقق_م_د ۱۳فروردین۱۴۰۰
@siasate_tahlil
💢نزاع اصلح و صالح مقبول ۲💢
✔️بررسی مسأله از لحاظ عملی ۲
💠بررسی حالت سوم
(بررسیمحل نزاع گفتمان اصلح وصالح)
🔻باتوجه به مطالب پیشین ، برای پایان دادن روشنگرانه به این نزاع قدیمی به بررسی حالت سوم (حالتی که در آن مطمئن هستیم اصلح رأی آوری ندارد) می پردازیم :
⚜️اگر بخواهیم دقیق و واقعبینانه بنگریم؛ نتایج دائم ممکن است دستخوش تغییراتی گردند.
پس باید دید که زمان معقولی برای تغییر نتیجه وجود دارد یا خیر!
بنابراین باید درنظر بگیریم که هم اکنون که اطمینان به عدم مقبولیت کافیِ نامزد اصلح پیدا کردیم (طبق فرض حالت سوم)، آیا در زمان آغازین عرصه انتخابات هستیم ، یا میانی یا پایانی؟
🔻اگر در مرحله ابتدایی و میانی انتخابات قرار داشته باشیم؛
در اینصورت نتیجه قابل تغییر است ، و همین نامزد اصلحی که هم اکنون اطمینان به عدم رأی آوری او داریم ، میتواند خودش را با توجه به روشنگری ها ، تبلیغات و مناظرات و طرح برنامه ها که در این بازه زمانی روی میدهد ، بشدت بالا بکشد و مقبولیت قابل توجهی کسب نماید! و این مطلب به میزان همت طرفداران اصلح نیز باز می گردد.
پس در اینصورت نیز می توان تنافی و تعارض میان تکلیف و نتیجه را حل کرد و به تکلیف الهی که همانا انتخاب اصلح است عمل کرد چراکه تغییر نتیجه باتوجه به مؤلفه های خاصی، بسیار محتمل است.
🔻اما اگر در زمان پایانی انتخابات، این اطمینان و یقین برایمان حاصل شد که نامزد احتمالی فاقد رأی آوری کافی است ، در اینصورت باید بدانیم که؛
یقین و اطمینان ما در دو حالت قابل تصور است:
1️⃣حالت اول: اطمینان ما ناشی از یک مستندات غیر قطعی و غیر دقیق است مانند نظرسنجی های محلی یا کم اعتبار ، ضمن اینکه باید دانست که هم اکنون ساز و کار دقیقی برای اعمال نظرسنجی بسیار نزدیک به واقعیت، در ایران ارائه نشده است.
چراکه ممکن است بسیاری از نظرسنجی های نزدیک انتخابات ، جناحی یا شامل جامعه آماری محدودی باشند و یا اینکه بهرحال قشر خاکستری غیر قابل پیشبینی را نتوانند آنطور که باید رصد نمایند !
در این صورت این اطمینان ما که سرچشمه اش دلایل غیر موثق است، معتبر نخواهد بود.
در نتیجه باید گفت؛ این حالت همانند آن حالتی خواهد بود که اصلا عدم مقبولیت نامزد اصلح برایمان محرز نشده است و مطمئن نیستیم که رأی آوری کمی داشته باشد.
2️⃣حالت دوم: قطع و یقین ما به عدم مقبولیت شخص در مقطع سوم انتخابات (مقطع پایانی) مستند به دلایل موثق و کاملا معتبر می باشد.
که این حالت نیز نادر است ، چون در اینصورت ما باید احاطه ی کاملی به اطلاعات سطح کشور در زمینه تمایل مردم به نامزد ها داشته باشیم.
برفرض هم که چنین حالتی رخ دهد و یقینی با پشتوانه ای کاملا موثق و اطلاعاتی مستند و جامع از سراسر کشور، نسبت به عدم رای آوری نامزد اصلح در دوره پایانی انتخابات برایمان حاصل شود، در اینصورت باید به مبنای نظری (تئوری) خودمان عمل کنیم که در نوشتار بعدی خواهد آمد.
✅در مجموع باید گفت نزاع بر سر مقبولیت نامزدها ، عمدتاً یک نزاع بی ثمر و بی فایده است چراکه به ندرت اتفاق می افتد که عدم مقبولیت یک نامزد اصلح از مبادی صحیح احراز گردد.
پس این نزاع در عمل ، اگر نگوییم بی ثمر است ، کم ثمر خواهد بود.
🔻فلذا به نظر می رسد، این بحث در حقیقت یک حربه ایست برای سرگرم کردن جبهه انقلاب از پرداختن به ملاک های اصلح از نگاه مقام معظم رهبری و تطبیقشان بر نامزدها.
#اصلح
#صالح
#اصلح_غیرمقبول
#صالح_مقبول
✍️#محقق_م_د ۱۳ فروردین ۱۴۰۰
@siasate_tahlil
💢نزاع اصلح و صالح مقبول ۳💢
✔️بررسی مسأله از لحاظ تئوری ۱
💠صرف نظر از اینکه در نوشتار قبلی ثابت شد که این نزاع در عمل، کم ثمر و بی حاصل است،اما بد نیست از جهت تئوری نیز این مسأله را مورد بحث قرار دهیم.
ابتدا مروری اجمالی داشته باشیم به دلایل قائلین به هردو نظریه:
🔴دلایل آنها که میزان مقبولیت را شرط میدانند:
۱) اهمیت نتیجه انتخابات
۲)استناد به کلام رهبری مبنی بر لزوم توجه به نتیجه درعین تکلیفمداری.
۳)قاعده ی عقلی″دفع افسد با فاسد″ {انتخاب گزینه بد؛ بین بد و بدتر}
۴)عدم تکرار تجربه تلخ شکستهای قبلی.
🔴ادلهی آن دسته از کسانی که قائل به عدم اهمیت مقبولیت هستند و وظیفه را صرفا انتخاب اصلح میدانند:
۱)تکلیف گرایی{تکلیف←انتخاباصلح}
۲)تاکیدمقام معظم رهبری برانتخاب اصلح
۳)عدم وجود ملاک مقبولیت در سخنان امام خامنه ای بعنوان ویژگی نامزد مطلوب
۴)روایات اسلامی که دال بر لزوم انتخاب اصلح است.
۵)قاعده:«هدف وسیله را توجیه نمیکند»
🔰در این بخش به بررسی دلایل هردو طرف می پردازیم:
1⃣بله در باب اهتمام و توجه به نتیجه در دین اسلام و تفکر امامین انقلاب بیاناتی وجود دارد؛ ازجمله اینکه امام خامنه ای در بخشی از بیاناتشان می فرمایند:«این که تصور کنیم تکلیفگرائی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست.»
ایشان در بخشی دیگر میفرمایند: «تکلیفگرائی هیچ منافاتی ندارد بادنبال نتیجه بودن،وانسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست میآید،چگونه قابل تحقق است؛برای رسیدن به آن نتیجه،برطبق راههای مشروع ومیسّر، برنامهریزی کند.»
🔻اما باید لحاظ کرد که مقصود رهبری معظم این است که درنظر گرفتن نتیجه،درصورتی مطلوب است که آن نتیجه همسو با تکلیف الهی باشد، برخلاف آنجا که عمل به مقتضای نتیجه منجر به نقض تکلیف گشته و باعث شود که از انجام تکلیف رویگردان شویم!
که در اینصورت میان تکلیف و نتیجه تعارض پیش آمده و مسلما عمل به تکلیف مقدم است براهتمام به نتیجه!
همچنانکه مقام معظم رهبری نیز درجایجای سخنانشان به همین امر تصریح فرمودند:
«تکلیفگرائی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجهی مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند،کار نامشروع انجام ندهد»
درجای دیگر می فرمایند:«اگر انسان برای رسیدن به نتیجه،برطبق تکلیف عمل نکرد،وقتی نرسید،احساس خسارت خواهد کرد.»
🔻علاوه بر آن،در آموزه های دینی بارها آموخته ایم که «هدف وسیله را توجیه نمی کند!»این یعنی اینکه ما در اسلام بنا نداریم که از راه های نامشروع و مسیرهایی که مهر تایید نخورده است، به سمت هدف ونتیجه حرکت کنیم.
در نتیجه از آنجا که تکلیف الهی مطابق کلام صریح ولیّ أمرمسلمین،به انتخاب اصلح تعلق یافته است،ونتیجه نیز تحت شعاع مقبولیت قرار دارد،فلذا باید تلاش کنیم برای نامزد اصلح مقبولیت سازی کنیم تا نتیجه را همسوی با تکلیف قرار دهیم واگرهم تکلیف الهی(انتخاباصلح) را درتعارض با نتیجه دیدیم،صحیح نیست که تکلیف(اصلح) را رها کرده ومسیری غیر از آن را(صالحمقبول) برگزینیم.
2⃣قاعده عقلی«دفع افسد با فاسد»
دراین قاعده گفته می شود؛از آنجا که نتیجه باتوجه به عدم مقبولیت نامزد اصلح،و بانظر به مقبولیت دونامزدی که یکی صالح است و دیگری فاسد؛ عقل حکم می کند که از میان بد و بدتر ،گزینهبد را برگزینیم.
در پاسخ به این دلیل باید عرض کرد که این قاعده زمانی جریان پیدا میکند که اولا گزینه بهتری نباشد، ثانیا تکلیف مشخصی وجودنداشته باشد!
یا اینکه تکالیف متعدد داشته باشیم و میان آنها مخیّر هستیم که یکی را برگزینیم!
درحالی که دربحث انتخابات،ولی فقیه انتخاب اصلح را بعنوان یک تکلیف الهی معرفی نموده است!
و انتخاب صالح مستلزم ترک تکلیف می باشد!
🔻به علاوه؛درسیره معصومین داریم که ایشان توجه چندانی به مقبولیت افراد نمی کردند بلکه بیشترین توجه را به صلاحیتها و ویژگی های مثبت افراد داشتند!
در این زمینه اکتفا میکنیم به ذکر یکی از وقایع تاریخی که گویای همین واقعیت است!
- پیامبر اکرم در اواخرعمربابرکتشان، ″اُسامه″ را که شخص جوانی بود و مقبولیت چندانی نداشت،بعنوان فرمانده لشکراسلام جهت جنگ باروم برگزید!
این درحالیست که آن مقطع زمانی،مقطع بسیارحساسی بود و بنا بود؛طی عزیمت لشکربه جنگ،منافقین ذی نفوذنیز از مقر حکومت خارج شده،وبدین ترتیب حاکمیت اسلامی،باوصیت کتبی وشفاهی پیامبراکرم به امیرالمؤمنین علی ع برسد،اما همین انتخاب اصلحمدارانه، بهانهای شد برای ترک تکلیف ازسوی برخی نابخردان،تاجایی که پیامبر(ص)فرمودند:
«لعن الله من تخلف عن جیش اسامة»
«نفرین خدا بر آن کسی که از لشکر اسامة تخلف کند»
اما درنتیجهی این تخلفها لشکری که پیامبر(ص)جهت مقابله بارومیان تدارک دیده بودند از هم پاشید ومنجر به نقض وصیت پیامبر(ص)وتصاحب خلافت، برخلاف منویات ایشان گردید.
#محقق_م_د ۲۱فروردین
@siasate_tahlil
💢نزاع اصلح و صالح مقبول ۴ 💢
✔️بررسی مسأله از لحاظ تئوری۲
(ادامه بررسی دلایل)
3⃣دلیل دیگری که قائلین به نظریه صالح مقبول مطرح می کنند؛«عدم تکرار تجربه تلخ شکستهای قبلی» است.
که درواقع بازگشت این دلیل، به مقوله نتیجه گرایی می باشد.
🔻در اینباره عرض کردیم که اگر نتیجه وتکلیفالهی همسو بودند ؛ باید هردو را درنظر گرفت و مطابق آنها عمل کرد ، یعنی هم باید به تکلیف الهی عمل کرد و هم باید به گونه ای تکلیف الهی را انجام داد که نزدیک ترین حالت را به نتیجه ی موفقیت آمیز داشته باشد.
🔻اما آنجا که نتیجه با تکلیف الهی مغایر بود و عمل به مقتضای نتیجه باعث رویگردانی از تکلیف الهی(اصلح) می شود، دراینصورت تکلیف بر نتیجه مقدم است.
و باید توجه داشت آن بزرگوارانی که از تکلیف الهی برای دستیابی به نتیجه مطلوب دست برمی دارند، مطابق گفتمان اسلام ناب عمل نکردهاند!
چراکه اسلامی که موجب شد سیدالشهدا علیه السلام، تکلیف گرایانه لشکر دشمن را سیراب گرداند، با اینکه میدانست آنها بناست آب را بر او ببندند و او و یارانش را شهید کنند، و همان اسلامی که حاج قاسم سلیمانی را مجاب کرد که تکلیف گرایانه آن قاچاقچی بزرگ و شرور را بدلیل اماننامهای که ازقبل به او داده بود، آزاد نماید ، همان اسلامی است که تکلیف را بر نتیجه مقدم می دارد!
چراکه اگر نتیجه بر تکلیف مقدم بود، مانند چنین وقایعی در تاریخ رقم نمی خورد!
🔻در نهایت باید بگوییم گاهی،برخی از ما دچار #نتیجه_گرایی_مفرط می شویم و بدین وسیله از تکلیف گرایی فاصله می گیریم و دچار خطاهای استراتژیکی می گردیم که با #اسلام_ناب مغایر است.
🔻ما وظیفه داریم به تکلیفمان عمل کنیم (انتخاب اصلح) و تمام جهدمان را برای تحقق نتیجه ای همسو با تکلیفمان (مقبولیت سازی برای اصلح) بکار گیریم!
4⃣حقیقتا هرچه جستوجو نمودیم نه تنها کلامی از مقام معظم رهبری در تایید نظریه ″صالح مقبول″ و ″لزوم توجه به میزان رای آوریِ اصلح″ نیافتیم،بلکه عبارات متعددی از ایشان در تایید نظریه ی دوم که همانا نظریه #اصلح است، پیدا کردیم که دال بر لزوم توجه خاص به صلاحیتهای نامزدها بدون در نظر گرفتن معیارهای دیگر می باشد!
همچون فرمایشات زیر:
🔻امام خامنه ای در ۲۳ تیر ۶۸:
«انتخاب فرد اصلح و داراى تقوا و تدبير براى مقام مهم رياست جمهورى- كه در قانون اساسى جديد، داراى اختيارات وسيع در ادارهى كشور است- وظيفهاى شرعى و عقلى و انقلابى است، و كوتاهى در اين امر يا در حضور در پاى صندوقهاى رأى، خسارتهاى جبرانناپذيرى به بار خواهد آورد.»
🔻امام خامنه ای در ۱۳ اردیبهشت ۷۶:
«همه [تأیید شدگان] صلاحيّت دارند؛ منتها امر رياست جمهورى، بالاتر از اين حرفهاست. بايد گشت و اصلح را پيدا كرد. بايد گشت و امينترين را انتخاب كرد. بايد جستجو كرد و در بين اين چند نفر، به طور نسبى قادرترينِ بر اداره كشور را پيدا كرد. مهمّ است.چون اين امر مهمّ است،تفاضل هرچه هم كم باشد، اهميت پيدا میكند. در كارهاى كلان، اين طور است.»
🔻امام خامنه ای در ۳۱اردیبهشت۷۶:
«البته ملت بايد تلاش خود را بكند، بايد زحمت بكشدودنبال اصلح بگردد. من مكرّر عرض كردهام كه مسئله، مسأله دين و خدا و اداى تكليف است.همچنان كه اصل انتخابات يك تكليف الهى است، انتخاب اصلح هم يک تكليف الهى است. قبلًا هم گفتيم كه تفاضل و لو كم باشد، در اين قضيه بسيار است. ...البته شوراى محترم نگهبان،اين چهار نفرآقايان را صالح دانسته است. لابد اينها در يک حد نيستند؛ بعضى صالحند، بعضى صالحترند. بگرديد آن صالحتر را شناسايى و پيدا كنيد و به او رأى بدهيد.»
🔻امام خمینی ره (صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۱۵۲):
«اگر اصلح را انتخاب کردید، کاری اسلامی میکنید و این محکی است برای خودتان که تشخیص بدهید انتخاب برای اسلام است یا برای صلاح خودتان!»
#اصلح
#صالح_مقبول
✍ #محقق_م_د
@siasate_tahlil