eitaa logo
تاملات
780 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
374 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 عوام و روشنفکران ✔️ ادامه... 🔸انتقادی که به وارد است،اول آن است که بعضا دیده شده است که صرفا نظری داده می شود بدون آنکه مسئولیت نتایج آن را به عهده بگیرند و بعدا هزینه اش را عوام می پردازند و همچنین انتقاد دیگر آن است که اغلب روشنفکران متوجه این مطلب نمی‌شوند که باید مطالب خود را به زبان عوام مطرح نمایند نه آنکه کتاب هایی بنویسند که شاید هر خط آن نیازمند رجوع به باشد. 🔹لذا پیچیده کردن مسائل نشان دهنده بالا بودن مقام ما و رتبه علمی ارجح نیست بلکه اتفاقا بدان معناست که شاید چیزی برای ارائه کردن نداریم. در نقطه مقابل ، انتقاد وارد بر عوام آن است که دنباله رو هر ، اقتصادی، فرهنگی ، سیاسی و فکری می‌شوند و سعی ندارند قبل از پذیرفتن مطلبی، لااقل کمی زمان برای ، و راجع به آن بگذارند. چرا باید وارد بورس شوم؟ لباس مد شخصیت من را بالا می برد؟ موقعی که خودم زباله ام را بیرون می‌اندازم باید از شهرداری انتظار معجزه داشته باشم؟! اگر یک سلبریتی راجع به اقتصاد نظر دهد، باید آن را دنبال کنم؟ و از این قبیل سوالات. 🔸شاید بیشترین مسئولیت در این زمان پر کردن شکاف بین این دو دسته باشد. این مسئله البته باید از قشر دانشجو شروع شود که متاسفانه و موسسات مرتبط به پروژه دانشگاهی در خیابان انقلاب و امثالهم، مانع از این می شوند که بتوانیم بخوبی این شکاف را توسط مطالعه بیشتر قشر دانشجو و جوان پر کنیم. 🔹در سریال هیولا به کلمه ای اشاره شد که به ما می تواند بسیار کمک کند و آن است. شرافت یعنی قبول این امر که من برای کسب لذت آنی، به دنیا نیامده ام؛ یعنی دیدن دیگران و توانایی درک نیازمان به دیگری. هم عوام الناس نیاز به روشنفکر دارند و هم روشنفکر نیازمند عوام می باشد. 🔸جالب است بدانید که به همین صورت شکل گرفت. شخصی به نام ولتر که روشنفکر زمان خود بود، برای اولین بار مفاهیم پیچیده را به زبان شعر در جامعه ترویج داد. با کلمات و مفاهیمی بسیار قابل درک و قابل لمس. همین اتفاق باعث درک دو گروه نسبت به یکدیگر گردید که منجر به انقلاب شد. لذا مسئولیت ما آن است که در هر دو سوی طیف باشیم ، بتوانیم سوی دیگر طیف را درک کنیم. این بدان معناست که روشنفکر باید بتواند تا از علم خود به سادگی استفاده کند و عوام باید کمی در کارهایشان (حتی روزمره) بیشتر تامل نمایند. ⚜️ @taammolat74
تاملات
📍پرسشگری آغاز تفکر... گاه حوادث و رخدادهایی پیرامون این زندگانی روزمره آدمی پدیدار می‌شود که انسان
🔹 گابریل مارسل در بخشی از مقاله "در باب راز هستی‌شناختی" از تعبیر "کاهش قوه حیرت" استفاده می‌کند و آن را از اوصاف جهانِ کنونی ما می‌داند؛ جهانی اجتماعی‌شده که در آن از صبح که بیدار می‌شویم درگیر مسائلِ برآمده از زیستن در اجتماع هستیم: از غم نان و اشتیاقِ داشتن چیزها گرفته تا ترس از آینده‌ی اقتصاد و سیاست، و تا رقابت و تلاش برای خوب به نظر رسیدن در چشم این و آن. 🔹 این فهرست را می‌توانید همینطور ادامه بدهید و چیزهای مثبت و منفی فراوانی را به آن اضافه کنید. وجه مشترک همه آن‌ها این است که از ما انسانی اجتماعی می‌سازند؛ انسانی درگیر با اشیاء، روابط و اتفاقات، انسانی هضم شده در "ورّاجی‌های روزمره"، بلعیده شده توسط "درگیری" و همیشه "مشغول" به چیزی. به عقیده او چنین جهانی، نیاز هستی‌شناختی انسان را سرکوب می‌کند و قوه حیرت او را تقریباً از بین می‌برد. 🔹 اما گاه حوادث و رخدادهایی پیرامون این زندگانی روزمره آدمی پدیدار می‌شود که انسان را به توقف و تأمل وامی‌نهد. این تأملات است که بی‌خبری و مشغولیت ما را در هم می‌شکند و ما را با این واقعیت روبرو می‌کند که برخلاف تصورمان، هیچ چیز عادی و معمولی‌ای وجود ندارد. این حوادث غیرمعمولی که اتفاق می‌افتد، گویی انسان را فریز می‌کند و آن وقت است که اغلب ما برای مدت کوتاهی به جای "مشغول بودن به هستی" به آن "فکر می‌کنیم" و کمی از قوه حیرتمان بهره می‌گیریم. آنگاه است که وزن چیزها تغییر می‌کند و برای مدتی کوتاهی با جهانی متفاوت روبرو می‌شویم که بودن متفاوتی را طلب می‌کند. 🔹انسان گاه به پرسش‌هایی بر می‌خورد که حکم همان حوادث و رخدادها را دارد. این دم غنیمت می‌شود که انسان را به تفکر وادار سازد تا برای مدتی هم که شده از قفس آهنین روزمرگی خارج شود و به سرآغاز و سرانجام بیاندیشد. این پرسش‌ها شروعی است برای خارج شدن از زندگی روزمره، برای وسعت‌بخشیدن به عمق معنای زندگی، و فرصتی برای شکستن خود، برای دیدن واقعیتی که خلاف تصورمان بوده است. البته قرار نیست این کنش‌های فکری ما را از عمل باز بدارند بلکه قرار است ما را از افراطی‌گری، احساساتی‌گری و گرفتار شدن به هذیانِ فکری دور کنند. در امتداد این خودآگاهی و تفکر است که می‌توان دوباره به همه چیز از منظری متفاوت اندیشید. نسل ما به عنوان نسل جوان انقلاب باید در پس این تفکر جهان خویش را بازسازی کند و با عقلانیت دینی، آرمان‌های انقلابی را محقق سازد. در این مسیر چاره‌ای جز پرسشگری، تفکر، گفتگو و بازاندیشی اندیشه‌ها و شنیدن صداهای گوناگون نیست. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
📍 زیست متفکرانه در هیاهوی زمانه در زمانه عصرت زیست متفکرانه به چه کار آید؟! معرفی کتاب «گمشده در
🔹در زندگی پررنج و ملالت، سطحی و تکنولوژیک امروز که تقریبا همه چیز و همه کس بر اساس سودمندی آن قضاوت می‌شوند، اساسا زندگی متفکرانه چه جایگاهی دارد؟! چطور مي‌توانيم در زمانه هياهو و شلوغي كه فضاي مجازي هيچ خلوتي در اختيارمان نمي‌گذارد فرصتي براي تفكر پيدا كنيم؟! 🔹این پرسش‌هایی است که در کتاب «گمشده در اندیشه‌ها، شادمانی متفکرانه زیستن» می‌توانید به دنبال پاسخش باشید. اين كتاب مي‌كوشد ارزش يادگيري و تفكر را بار ديگر به يادمان بياورد تا بلكه بتوانيم از زندگي ماشيني و لذت‌هاي توخالي‌مان دست بكشيم، و با استفاده از تجربه فيلسوفان، دانشندان و نويسندگان جاني تازه به ذهنمان ببخشيم و به راز شادماني متفكرانه زيستن پي ببريم. 🔹 (zena hitz) نویسنده و استاد فلسفه کالج سنت جان کاناداست. او دو کتاب دارد که هر دو به فارسی ترجمه شده است. کتاب اول او همین لذت تفکر است. او در این کتاب معتقد است اگر انسان‌ها به جای اینکه در قلمرو تأثیر و نتایج شکوفا شوند، از هسته درونی خود شکوفا شوند، آن وقت کار درونی یادگیری اصلی اساسی برای خوشبختی انسان خواهد بود. 🔹 کتاب دیگری نیز با عنوان «فیلسوفی که به زندگی دینی می‌نگرد» در سال 2022 نگارش کرده که محور آن، پرسشگری درباره چرایی و چگونگی جذب انسان‌ها به دین، دین‌داری و وفاداری آدم‌ها به مذهب است. این کتاب در دست انتشار است... ⚜️ @Taammolat74
تاملات
📍«آزادی» در تنگاتنگ قانون گفتگو پیرامون تازه‌ترین اثر رضا داوری اردکانی ؛ «آزادی، قانون و سازمان»
🔹 مؤلف، در این اثر کوشیده تا تاریخ آزادی سیاسی و شرایط ظهور و بسط دموکراسی در صورت‌های لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی و نئولیبرالیسم را به بحث گذاشته و راهی به درک سیاست در جهان توسعه نیافته بیابد. به‌زعم داوری، در جهان توسعه‌نیافته درباره آزادی هر نظری داشته باشیم نمی‌توانیم از کنار آن بگذریم. 🔹 مؤلف معتقد است که آزادی سیاسی با نظم قانونی همراه است و با تصرف در جهان از طریق علم و تکنولوژی و احراز قدرت و پدید آمدن برخی بهبودها و سهولت‌ها در زندگی بشر آشکار می‌شود؛ اما این تمام قضیه نیست. آزادی هرچه باشد در سیاست جهان متجددشان و مقام اصلی و تعیین‌کننده دارد. 🔹 به باور داوری، صحبت از آزادی از آن دست مقولاتی است که این روزها، کمتر محل تأمل اهالی فلسفه است و شاید کمتر فیلسوفی را می‌شناسیم که بعد از سارتر از آزادی سخن گفته باشد. از این رو، شاید مهم‌ترین سخن فلسفه درباره آزادی همان باشد که کانت گفته است. او آزادی سیاسی را وجهی از تعین آن در زمان و ساختار جامعه جدید دانسته است. 🔹داوری معتقد است که مردم مناطق دیگر جهان حکایت آزادی را از غربیان شنیده‌اند؛ آنها تجربه آزادی خودبنیاد ندارند بلکه همواره آزادی را چیزی بیرون از وجود خویش و جدا از آن شناخته و پنداشته‌اند که باید از جایی بیاید و آنها از آن بهره‌مند شوند. این در حالی است که آزادی از آن کسی نیست؛ مردمی که بیشتر از داشتن آزادی حرف می‌زنند نمی‌دانند که آزادی داشتنی نیست، بلکه بودنی و پدیدآمدنی است. ما وقتی آزادی داریم که شرایط آزادی در وجود و روابطمان فراهم شده باشد نه اینکه آزادی را از جایی به‌دست آوریم و آزاد شویم. 🔹 به باور داوری، آزادی قرین تفکر و شرط مقدم همه دانایی‌ها و توانایی‌ها است. از این رو، او در این اثر کوشیده از ظهور فکر آزادی سیاسی در اروپا آغاز کرده و نظری به سیر آن تا این عصر جدید بیندازد. از نظر داوری، مشکل این است که آزادی صرف «توانایی خواستن» نیست بلکه در اصل و آغاز «توانایی نخواستن» است و بسیار مشکل است که نظمی در زندگی آدمی در نظر آوریم که در آن نخواستن و توانایی نخواستن اصل باشد. این آزادی که بیشتر به خطرهای آزادی توانستن نظر دارد به آزادی بایدن نزدیک است و در اینباره بیشتر باید تأمل کرد. اهل سیاست باید شرایط آزادی را بشناسند و راه فراهم آوردن آنها را در کشور خود بدانند و نشان دهند. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | «رویای یک نویسنده» چگونه یحیی؛ «طوفان الاقصی» را خلق کرد ؟ ▪️ در جهان بی‌معنایی امروز،
🔸جهان پس از هفت اکتبر، تجسم ایده‌های یک نویسنده - چریک است. آنچه یحیی را از دیگر فرماندهان نظامی متمایز می‌کند، نه صرفاً شجاعت یا هوش استراتژیکش، بلکه توانایی‌اش در ساختن است. ، نمادی از این حقیقت است که ادبیات می‌تواند از یک نویسنده، یک و از یک ، یک بسازد. 🔹 سنوار، از میان و داستان‌ها برخاست تا جهانی بسازد که نه در میدان نبرد، که در تخیل زاده شده بود؛ جهانی که با هفت اکتبر، مسیر تازه‌ای را آغاز کرد. جهانی که او ساخت، گویی از دل صفحات یک حماسی بیرون آمده است؛ جهانی که در آن، خطوط داستانی شکوه و شکست، و ، به هم گره می‌خورند. 🔸ادبیات، دو کارکرد مهم دارد: نخست، پرورش و دوم، تقویت درک عمیق از . سنوار در زندان، میان کتاب‌ها و کلمات زیست. او از قدرت داستان‌سرایی برای بازتعریف نقش خود در جهان بهره گرفت. آنچه از ادبیات به‌دست آورد، نه تنها بینشی برای تحلیل شرایط، بلکه شجاعتی برای نوشتن داستانی تازه در میدان عمل بود. 🔹ادبیات و عمیق، حتی در دل سخت‌ترین شرایط، می‌توانند انسان را به جایی برسانند که جهان را به شیوه‌ای متفاوت بیافریند. این، همان رویایی است که هر نویسنده و هر مبارزی در دل دارد؛ خلق جهانی که پیش از آن تنها در کلمات وجود داشت. 🔱 @Taammolat74
🔰همینقدر نمایشی ؛ همینقدر سیاست‌زده 🔸 دیدار رئیس‌جمهور با اردکانی، بیش از آنکه تلاشی برای نزدیک کردن و باشد؛ نمایشی و سیاست‌زده است! و چیزی از شکاف عمیق میان سیاست و فلسفه کم نمی‌کند. دولت نه برنامه‌ای برای استفاده عملی از نقدهای داوری دارد و نه ساختاری برای شنیدن و تحلیل چنین اندیشه‌هایی! 🔹 آن‌چه ایران امروز به آن نیاز دارد، فراتر از دیدارهای نمایشی است؛ ایران به نقشه‌ای دقیق، عملیاتی و مبتنی بر تفکری منسجم نیاز دارد که بتواند را در چارچوب بومی و متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور تعریف کند. تنها در این صورت است که ، از جایگاه نمایشی به عرصه عمل وارد خواهد شد. 🔱 @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | «شانه‌ای برای زلف‌های آشفته» طرح حافظ شیرازی برای ساماندهی اندیشه ▪️ اگر از شما بخواهند
🔸او در یک حرکت هنرمندانه، شانه‌ای را در دستان می‌گذارد و با آن زلف را مرتب می‌کند؛ گره‌های آشفتگی را باز می‌کند و رخ اندیشه را از ابهام بیرون می‌آورد. چه خوش گفته است حافظ، که در نهایت، تمام آنچه درباره نظم و ساماندهی باید گفت، همین تصویر است: قلمی که دنیای بی‌نظم افکار را به جهان زیبای بدل می‌کند. 🔹"رخ اندیشه" در این بیت نمادی است از حقیقتی که در پس حجاب ناپیدایی پنهان است. حافظ با ظرافت، قلم را وسیله‌ای می‌داند که این را می‌درد و حقیقت را آشکار می‌کند. این اشاره‌ی شاعرانه به نقشی است که نوشتار و زبان در بازنمایی دانش و انتقال آن داشته‌اند. اندیشه‌های پراکنده، بی‌سامانی را به همراه دارند، اما قلم، این ابزار جاودانه، پلی می‌سازد میان ذهن و متن، میان و . 🔸او قلم را شانه‌ای می‌داند که زلفِ سخن را از آشفتگی به لطافت و زیبایی درمی‌آورد. این نه تنها نشانگر و مهارت است، بلکه به بعد معرفتی قلم نیز اشاره دارد. زلفِ سخن، اگرچه می‌تواند زیبا باشد، اما اگر شانه‌ای نباشد، درهم و ناشفاف باقی می‌ماند. قلم، با نظم‌دادن به این آشفتگی، سخن را به ابزاری برای ساختن ، و بدل می‌کند. 🔹آلان که کیبوردها جای قلم را گرفته‌اند، شاید نقش آن برایمان کمرنگ شده باشد. دنیای امروز، با تمام شلوغی‌هایش، بیشتر از همیشه به قلم نیاز دارد؛ قلمی نیاز داریم که راهبر باشد؛ قلمی که نه فقط بنویسد، بلکه سامان دهد، نور بیفشاند و خلق کند. این جنس قلم، هنوز هم نیرویی است که فرهنگ و تمدن را پیش می‌برد. 💢 امروز، میان سیلاب واژه‌ها و تصویرها که بی‌وقفه از صفحه‌نمایش‌ها جاری می‌شوند، این پرسش جدی‌تر از همیشه است که آیا هنوز به شانه زدن زلفِ سخن می‌پردازیم؟ یا در هیاهوی بی‌نظمی دنیای دیجیتال، رسالت نظم بخشیدن به اندیشه و کلام را فراموش کرده‌ایم؟ ⚜️ @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | «طنزی برای فراموشی» نقدی بر برنامه جوکر ▪️برنامه «#جوکر» با شعار جذاب و به ظاهر معقول
🔸 و تیم سازنده «جوکر» با مهارت شعار شادی‌آفرینی را به ابزاری برای پنهان کردن بی‌محتوایی برنامه تبدیل کرده‌اند. حضور چهره‌های شناخته‌شده و شوخی‌های سطحی نه تنها به غنای برنامه نمی‌افزاید، بلکه به نوعی زنگ خطر برای کاهش استانداردهای فرهنگی و هنری است 🔹 این نوع برنامه‌ها را به مسیری می‌برد که به جای مواجهه با مشکلات و تأمل در آنها، با خنده‌های سطحی و گذرا از کنار مسائل عبور کند. آیا واقعاً جامعه به همین جنس طنزِ سطحی و فراموشی‌ساز نیاز دارد؟ آیا مردم امروز، خسته از صخره‌های سخت واقعیت، خودخواسته به آغوش این لودگی‌ها پناه می‌برند تا اندکی از بار زندگی‌شان کاسته شود؟ 🔸اینکه بگوییم «اگر همین طنز سطحی هم نباشد، دیگر برنامه‌ی مفرحی باقی نمی‌ماند» در واقع توجیهی برای تداوم وضعیت موجود است. همچون سر در برف فرو بردن است؛ گویی جامعه را به و سرخوشی می‌دهیم تا از دیدن واقعیت‌های سخت و آزاردهنده‌ی باز بماند. 🔹از سوی دیگر، این ادعا که طنز مسئولانه صرفاً شعاری است و کارکردی ندارد، بهانه‌ای است برای فرار از دشواری خلق محتواهای معنادار. طنز مسئولانه، اگر درست طراحی شود، نه تنها شعاری نخواهد بود، بلکه می‌تواند جامعه را به وادارد و خنده‌ای بیافریند که از عمق فهم و سرچشمه می‌گیرد. 🔸اینکه طنزهای سطحی و لودگی‌های رسانه‌ای به‌طور تولید و ترویج می‌شوند، تصادفی نیست. در اقتصادی که به تثبیت وضعیت موجود نیاز دارد، رسانه‌ها به‌جای اینکه جرقه‌ای برای باشند، ابزار و بی‌حس کردن ادراک جامعه می‌شوند. 💢 این طنزهای سطحی، نه فقط تفریح، که ابزاری برای مدیریت ادراک و تثبیت سلطه‌اند. جایی که و تغییر باید راهگشا باشند، طبقه‌ی سلطه خوراک رسانه‌ای را چنان تنظیم می‌کند که ذهن‌ها به سرگرمی سطحی خو بگیرند؛ جوکر مصداق بارز این ادراک است. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | به وقت سفر؛ امکانی برای گشودگی روح انسانی ▪️#سفر، چیزی فراتر از گریز از #روزمرگی است؛
🔸 ما انسان‌ها در خود اغلب به امور سطحی و بی‌معنا گرفتار می‌شویم و از هستی خود دور می‌افتیم. سفر اما می‌تواند ما را از این حالت بیرون بکشد. هنگامی که از و خود جدا می‌شویم، به فضایی دیگر قدم می‌گذاریم که در آن، عادت‌های روزمره رنگ می‌بازند و مجالی برای و تأمل پدیدار می‌شود. 🔹سفر، با ترک مکان مألوف آغاز می‌شود؛ خانه‌ای که هر گوشه‌اش با خاطرات و عادت‌ها گره خورده است. در لحظه ، چیزی از درون به ما می‌گوید که دیگر همان پیشین نیستیم. در این گسست، چشمانمان به روی امکاناتی تازه گشوده می‌شود؛ امکاناتی که شاید پیش‌تر در میان دیوارهای خانه و قیدهای زندگی محو شده بودند. 🔸سفر، اما تنها بازگشت به گذشته نیست؛ بلکه نوشدن در اکنون است. کوه‌ها، مناظر طبیعی، صحراها و حتی خیابان‌های پرهیاهوی یک شهر ناشناخته، به ما می‌آموزند که ، چیزی جز جریان مداوم نیست که ما را به زیستن و فهمیدن فرا می‌خواند. در هر با آدمیان از سرزمین‌های مختلف، دایره وجودی انسان گسترش می‌یابد. این برخوردها، همچون درهایی به روی اندیشه‌های نو، به او می‌آموزند که جهان نه تنها چیزی است که در ما تصویر می‌شود، بلکه جهانی است که در آن، دیگران هم با تمام پیچیدگی‌های خود به زندگی می‌پردازند. 🔹سفر، برای من فقط اینها نیست، بلکه سفری است به شهری که سابقا در آن می‌زیستم. این سفر به جایی است که در آن، خاطرات کودکانه و نوجوانی‌ام همچون خطوطی نامرئی در بافتِ زمان پیچیده شده‌اند. شهری که زمانی برای من چون بود و هر کوچه و هر خیابانش نماینده بخشی از رویاهای کودکی‌ام بود. این‌گونه است که سفر، برای من یک است، بازگشتی به جایی که در آن آغاز شدم، بازگشتی به جلای خودِ گذشته. 💢 با این همه؛ وقتی به خانه بازمی‌گردیم، دیگر همان آدمی نیستیم که روزی از آنجا پا به جاده گذاشت. خانه، همان خانه است، اما ما دیگر همان نیستیم. سفر، ما را تغییر داده است؛ نه فقط در ظاهر، بلکه در عمق وجود. شاید بتوان گفت که هر بازگشت، نوعی قرار دوباره با است؛ قراری که این بار بر مبنای فهمی تازه و زاده‌شده از دل جاده‌ها و لحظه‌هاست. ⚜️ @Taammolat74
📍 یادداشت | انقلاب اسلامی و مسئولیت اندیشه‌ورزی چرا دیگر انقلاب‌ها را تا عمق جان تفسیر کردند، اما ما نکردیم؟ ▪️ انقلاب‌ها حادثه‌هایی یک‌باره نیستند، بلکه زنجیره‌ای از رخدادها و تحولات فکری‌اند که تا دهه‌ها، بلکه قرن‌ها، امتداد می‌یابند. آن‌ها نه‌تنها نظمی نوین را در عرصه قدرت رقم می‌زنند، بلکه جهانی تازه از ، ارزش‌ها، و می‌آفرینند. ایران از این قاعده مستثنا نبود؛ اما پرسش تلخ اینجاست: چرا ما آن را آن‌گونه که باید و شاید، تفسیر نکردیم؟ چرا این حادثه بزرگ، همچنان در عطش روایت‌های عمیق، فلسفی و تمدنی مانده است؟ ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
📍 یادداشت | انقلاب اسلامی و مسئولیت اندیشه‌ورزی چرا دیگر انقلاب‌ها را تا عمق جان تفسیر کردند، اما ما
🔹وقتی به انقلاب‌های بزرگ تاریخ نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آن‌ها بلافاصله سنت‌های فکری جدیدی خلق کردند که تا سال‌ها، بلکه قرن‌ها، مورد واکاوی قرار گرفتند. مثلا در (1789) نه‌تنها نظام سلطنتی را در هم شکست، بلکه زبان جدیدی برای سیاست، مفهوم ملت، جمهوریت و حقوق شهروندی آفرید. متفکرانی چون ، ، ، ، و این انقلاب را از زوایای مختلف کاویدند و سنت‌های فکری عمیقی پیرامون آن پدید آمد. یا در انقلاب روسیه (1917)، زایشگاهی برای مکتب‌های فکری مدرنی چون -لنینیسم شد و متفکرانی از و تا ، و... به تحلیل آن پرداختند. 🔸 هر انقلابی که بخواهد در بماند، باید زبان خاص خود را خلق کند؛ زیرا زبان، تنها وسیله‌ی بیان نیست، بلکه ابزار و درک است. برای تحلیل خود، به زبانی نو و به ادبیاتی ویژه نیاز داشت؛ زبانی که بتواند واقعیت‌های این انقلاب را نه در چارچوب‌های مستعمل ، بلکه در افقی جدید بیان کند. اما چرا ما زبانی درخور انقلاب خود نساختیم؟ ما می‌بینیم که روایت‌های حاکم درباره انقلاب اسلامی، بیشتر از آنکه برگرفته از تفکر خودی باشد، یا از بیرون تحریف شده‌اند، یا در داخل به کلیشه‌هایی تکراری بدل گشته‌اند. اما تا زمانی که انقلاب اسلامی، زبان خود را نیابد، نمی‌تواند خود را آشکار کند. 🔹 بیشتر نوشته‌ها پیرامون انقلاب یا به توصیف وقایع پرداخته‌اند یا در چارچوب محدود مانده‌اند. اما و عمیق، نظیر آنچه درباره سایر انقلاب‌ها رخ داد، کمتر به چشم می‌خورد. به‌جای آنکه متفکران ما در تفسیر انقلاب اسلامی میدان‌دار باشند، فضای فکری کشور عمدتاً درگیر دفاعیات کلی یا نقدهای سیاسی شده است. تحلیل‌های عمیق نظری، به‌جز معدود تلاش‌هایی، جایگاهی در حد و اندازه این حادثه عظیم نیافته‌اند. 🔸مسئله تنها این نیست که ما انقلاب خود را نکردیم؛ بلکه عمیق‌تر از آن، این عدم روایت‌گری، ما را از درک درست واقعیت‌های پیرامونی‌مان نیز بازداشته است. وقتی برای انقلاب خود نکردیم و دستگاه‌های تحلیلی بومی نساختیم، مجبور شدیم واقعیت‌های خود را از دیگران ببینیم. نتیجه چه شد؟ ظرفیت‌های خود را نادیده گرفتیم، فرصت‌های بزرگ را از دست دادیم، و پردازی‌مان در همان ابتدای مسیر، ته کشید! 💢 امروز، انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری نیازمند روایت‌های است؛ اما این روایت‌ها زمانی ممکن خواهند شد که ما دستگاه اندیشه‌ورزی پساانقلابی خود را بسازیم—دستگاهی که ساختارهای کهنه‌ی را در هم بشکند و ما را از چارچوب‌های فکری بیگانه برهاند. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | امکان گسست از وضعیت بی‌افقی کنش انقلابی در مواجهه با ساختارهای ناامیدساز سلسله یادداشت‌
آیا ما آماده‌ایم این امکان را به مثابه یک وجودی بفهمیم؟ یا باز هم، همچون دیگر بیانیه‌ها، در دام مواجهه‌ای تشریفاتی، بروکراتیک و خنثی خواهیم افتاد؟ 🔸ما با وضعیت پیچیده‌ای روبه‌رو هستیم؛ حوالت امروز حوزه، به نحوی تراژیک با ساختارهای ناامیدساز درآمیخته است. از در و دیوار حوزه، نه ، که رکود و تکرار می‌بارد. ساختارهایی که آدم‌ها را در وضعیت ایستا، محافظه‌کار و بی‌افق نگاه می‌دارند و هر گونه امکان تحول را مسدود می‌سازند. این ساختارها، همانند مکانیسم‌های فکری و نهادی، به تولید مداوم «ناامیدی ساختاری» مشغول‌اند. 🔹در چنین شرایطی، ما نیازمند آن چیزی هستیم که از آن به عنوان «کنش گسست‌ساز» یاد می‌کند؛ کنشی که بتواند از دل موجود، گسستی اصیل و رهایی‌بخش خلق کند. یک دگرگونی در شیوه ، زیست، تعلیم و حتی رؤیاپردازی در حوزه. بیانیه رهبری از همین منظر، همچون دعوتی به تولد دوباره حوزه است. اما این دعوت، خود به خود محقق نخواهد شد. برای اینکه این امکان، به فعلیت برسد، باید زمینه‌های یک کنش وجودی گسترده فراهم گردد. این وظیفه، بر دوش نیروهای انقلابی و حوزه‌ای است که در پی بسط و بومی‌سازی این پیام‌اند. 🔸نباید بیانیه در لایه‌های مدیریتی دفن شود. باید آن را به گفت‌وگوی عمومی بدل کرد. باید با زبان مردمی، هنرمندانه و اندیشمندانه، مضمون آن را به عرصه عمومی حوزه کشاند. ما به روایتی نیاز داریم که قدرت برانگیختن، تحریک فکری و آفرینش تخیل اجتماعی داشته باشد. همچنین بخشی از نخبگان حوزه یا به انزوا رفته‌اند یا در حسرت تحول، دل‌زده شده‌اند. باید ادبیاتی نو پدید آوریم که قدرت ، بازگشت و بازاندیشی را در آنان زنده کند. ادبیاتی که هم ریشه در دارد و هم امکان پرواز به را در خود حمل می‌کند. 💢بیانیه رهبری ما را در برابر یک بنیادین قرار می‌دهد: یا حوزه را به مثابه یک نهاد زنده بازاندیشی کنیم، یا به تعبیر رهبری، این نهاد به حاشیه رانده می‌شود، اگر نه بمیرد. این سخن، هشدار نیست؛ اعلام پایان یک دوره و آغاز امکان یک دوره نوین است. پس آنچه امروز نیاز داریم، صرفاً تحلیل متن بیانیه نیست، بلکه یک حرکت است: حرکتی که بتواند از دل فروبستگی‌ها، امکان‌های تازه بودن را کشف کند و گسستی در وضعیت بی‌افقی ایجاد نماید. ⚜️ @Taammolat74