eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام صادق (عليه السلام) از چه جايگاه علمی و اخلاقی در جامعه اسلامی برخوردار بودند؟ (بخش اول) 🔸درباره‌شخصیت‌علمی (عليه السلام) شواهد فراوانی وجود دارد. به نظر شیعه، نصب ایشان به مقام امامت از جانب خداوند متعال بوده، و این بدان معناست که آن حضرت دارای شرایط لازم برای احراز این منصب بوده است. حضرت در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخی برخوردار بوده‌اند، به طوری که او را از شیوخ مسلّم و از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده‌ اند. 🔹مالک بن انس از جمله کسانی است که مدتی در محضر (عليه السلام) تلمذ کرده و درباره شخصیت آن حضرت چنین می‌ گوید: «مدتی خدمت (عليه السلام) مشرف می‌ شدم. آن حضرت اهل مزاح بود و همواره تبسم ملایمی بر لب‌ هایش نقش می‌ بست. هنگامی که در محضر او نامی از رسول خدا (ص) برده می‌ شد، رنگش به سبزی و سپس به زردی می‌ گرایید. در مدتی که به خانه آن حضرت رفت و آمد داشتم او را خارج از سه حال ندیدم، یا نماز می‌ خواند یا روزه بود و یا به قرائت قرآن اشتغال داشت، و هرگز بدون وضو از حضرت رسول (ص) نقل حدیث نمی‌ فرمود و سخنی به گزاف نمی‌ گفت. ایشان از آن دسته از علمای زاهدی بود که ترس از خدا سراسر وجودش را فرا گرفته بود. هرگز به خدمت او شرفیاب نشدم، جز این که زیراندازش را از زیر پای خود بر می‌ داشت و زیر پای من می‌ گذاشت». [۱] 🔹از «عمر بن المقدام» نقل شده که گفت: «هنگامی که (عليه السلام) را می‌ دیدم، می‌ فهمیدم که او از نسل پیامبران است». [۲] «جاحظ» از علمای مشهور قرن سوم درباره آن امام (ع) چنین می‌ گوید: «جعفر بن محمد (عليه السلام) کسی بود که علم و فقهش، عالم را فرا گرفته و گفته می‌ شود که ابوحنیفه از شاگردان او بود، و همچنین سفیان ثوری، و تلمذ این دو نزد آن حضرت در عظمت علمی او کافی است». [۳] 🔹«ابن حجر هیتمی» نیز در مقام تمجید از شخصیت علمی (عليه السلام) اشاره به این نکته دارد که افرادی چون «یحیی بن سعید»، «ابن جریح»، «مالک، سفیان ثوری»، «ابو حنیفه» و «شعبه» و «ایوب فقیه» از آن حضرت نقل روایت نموده‌ اند. [۴] یک نمونه از دانش اندوزی «ابوحنیفه» از (عليه السلام) را وزیر آبی در کتابش آورده که حضرت در پاسخ پرسش ابو حنیفه که پرسیده بود: «يَا ابَا عَبْدِ اللهِ مَا أَصْبَرَكَ عَلَى الصَّلَاة»، مطالب مفصلی را بیان فرمودند. [۵] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱]‌ مناقب آل أبيطالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، علامه‏، قم‏، چ‌ ۱، ص ۴۱؛ و... [۲] تهذيب التهذيب، العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبوالفضل، هند، ج ۲، ص ۱۰۴؛ و... [۳] رسالة جاحظ فی بنی امیه، الجاحظ، عمرو بن بحر بن محبوب، بی‌جا، قاهره، بی‌تا، ص ۱۰۶ [۴] صواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، هيتمی، مکتبة القاهره، مصر، ص ۱۲۰ [۵] نثرالدر، الآبی، أبوسعد منصور بن الحسين، دارالكتب العلميه، بيروت، چ ۱، ج ۱، ص ۳۵۶ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۳۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️مذهب جعفری، سدی در برابر اجانب 🔹 و سدی است در مقابل و عمال دست نشانده آنها - چه راستی و چه چپی - و که حافظ آن است، سدی است که با وجود آن، اجانب نمی‌ توانند به نحوی که دلخواه آنهاست، با کشورهای اسلامی و خصوص با کشور رفتار کنند، لهذا قرن هاست که با نیرنگ های مختلف برای شکستن این سد نقشه می‌کشند. بخشی از پیام امام به عموم مردم، در ابراز تنفر از خائنین و منحرفین‌؛ مرداد ۱۳۵۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️صبر و حوصله، عامل توسعه در تعاملات اجتماعی (بخش دوم و پایانی) 💠صبر و حوصله در محیط خانواده 🔹 و حوصله در «محیط اجتماعی»، باید ابتدا در محیط تمرین شود، تا شخص، بیرون از خانه نیز بتواند در موارد لازم و کند. بعنوان مثال اگر می بیند که خانه بهم ریخته است و یا غذا آماده نیست، نباید بی صبری و بیتابی کند، چرا که ممکن است مانعی پیش آمده باشد که بانوی خانه نتوانسته امور منزل را سر و سامان دهد، لذا به محض مواجهه با این گونه مسائل در خانه نباید کرد، بلکه باید با صبر و حوصله، و با نرمخویی و و مدارا اقدام نمود، زیرا مدارا نقش بسزایی در اداره زندگی دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «الرِّفقُ نِصفُ المَعِیشَةِ» [۱] (نرمخویى نیمى از معیشت است). 💠صبر در برخوردهای اجتماعی 🔹 در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان و اساسی دارد، لذا در تمام ابعاد زندگی انسان تاثیرگذار است. وقتی انسان با اختیار خود و حوصله می کند، کم کم صبر کردن را می کند، و با این تمرین به جایی می رسد که صبر و برای او کار ساده و آسانی می شود. مثلاً وقتی کمی ترافیک باشد و شخص معطل شود، بوق می زند تا ماشین جلویی هرچه سریعتر حرکت کند و این شخص عبور کند، در حالی که او می بیند که ماشین جلویی در حال پیاده کردن مسافر است و نمی تواند زودتر کنار رود، لذا راهی جز نیست. 🔹در این گونه از اوضاع افراد بی صبر و بی حوصله، داد و فریاد بر می آورند و بیتابی می کنند و گاهاً سخنان ناسزا و خلاف مروت می گویند. حال اگر مانع زودتر رفع شود و شخص به حرکت خود ادامه دهد، مگر به کجا می رسد؟! مشکل فقط این است که عادت به نکرده است؛ اگر شخص در مواردی مانند موارد فوق صبر کند و با این گونه موارد با و تحمل برخورد کند، را در خود احساس خواهد کرد که هرگز در داد و فریاد زدن نیست. انسان باید را تحمل کند و باید «قدرت تحمل ناملایمات» را در خود پرورش دهد. 🔹 می تواند بر دو گونه باشد: آنچه واقعاً ناملایم است، و آنچه انسان آن را ناملایم احساس می کند. آنچه واقعاً ناملایم است، انسان باید در مقابل آن داشته باشد و حوصله کند، چه رسد به آنچه واقعاً ناملایم نیست و انسان به خاطر شتابزدگی، ناصبوری و بی حوصلگی خود، آن را ناملایم می پندارد. چه بسیار اختلافات و درگیری های اجتماعی که به خاطر و رخ می‌دهد. کسی که بی دلیل با سرعت زیاد رانندگی می کند، این شتابزدگی او نشانه بی صبری اوست. اگر شخص، صبر و و آرامش را تمرین کند، دیگر با سرعت غیرمجاز حرکت نمی کند. 🔹بنابراین در صورت تمرین، وقتی انسان در محیط و در سطح با انواع و ناگواری ها روبرو می شود، میتواند داشته باشد و حوصله به خرج دهد. اگر همه از این ویژگی برخوردار باشند، چنین جامعه ای می تواند توسعه و  پیدا کند، اما اگر به خاطر بی صبری، افراد متعدد با یکدیگر درگیر شوند و بین آنها اختلاف و نزاع پیش آید، چنین جامعه ای به توسعه و پیشرفت مطلوب نمی تواند دست یابد، چرا که یکی از انواع پیشرفت های جامعه، است. وقتی افراد جامعه ناملایمات را از یکدیگر کنند و بر آن داشته باشند، خود ایجاد چنین ظرفیت معنوی‌ای، محسوب می‌شود. پی نوشت؛ [۱] بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۷۲ پدید آورنده: حسن جوادی منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
⭕️«کلام نور» 🔹«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» (﴿٦﴾ بی تردید برای کسانی که [به خدا و آیاتش] کافرند مساوی است چه [از عذاب] بیم‌شان دهی یا بیم‌شان ندهی، ایمان نمی آورند). 🔹«خَتَمَ اللهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ عَلَىٰ سَمْعِهِمْ وَ عَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» ﴿٧﴾ (خدا [به کیفر کفرشان] بر دل ها و گوش هایشان مُهرِ [تیره بختی] نهاده، و بر چشم هایشان پرده ای [از تاریکی است که فروغ هدایت را نمی بینند]، و برای آنان عذابی بزرگ است). 📕قرآن کریم، سوره مبارکه بقره @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن كريم در مقام تعريف انسان چه بيانی دارد؟ (بخش اول) 💠انسان راز آفرينش 🔹 در توصيف قرآن، گزيده و و راز سر به مُهر كاروان هستى است. هيچ توصيفى از ، بيانگر ماهيت واقعى انسان با همه ابعاد و زواياى گوناگون وى نيست، جز آنچه در آمده است كه با بهترين و او را معرفی مى‌كند، چونان كه هيچ آفريده اى را جز او بدانگونه توصيف نكرده است. به همين دليل، از آغاز پيدايش، مورد توجه و احترام ويژه خداوند بوده است. اينك به فهرستى از اين صفات و ها كه او را شايسته اين توجه و تكريم گردانيده بنگريد: 🔹۱) خداوند او را با دستان (قدرت و حکمت) خويش آفريد: «مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَىَّ» [ص، ۷۵]؛ ۲) از روح خود در وى دميد: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» [ص، ۷۲]؛ و در آیه ۹ سوره سجده نيز با تفاوتى اندك بدين صورت است: «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ». ۳) را بدو سپرد: «إِنَّا عَرَضْنَا الْاَمَانَةَ عَلَى السَّمَوَاتِ وَ الْاَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْاِنْسَانُ» [احزاب، ۷۲]؛ ۴) را به وى آموخت: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْاَسْمَاءَ كُلَّهَا» [بقره، ۳۱]؛ 🔹۵) همه را به سجده بر او واداشت: «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا» [بقره، ۳۴]؛ ۶) از خود را در زمين بدو بخشيد: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِيفَةً» [بقره، ۳۰]؛ ۷) هر آنچه را در آسمان ها و زمين بود وى گردانيد: «وَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَ مَا فِی الْاَرْضِ جَمِيعاً» [جاثیه، ۱۳]؛ پس آنگاه به خود در اين آفرينش برتر تبريك گفت: «ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» [مؤمنون، ۱۴]؛ اين ويژگى هاى هفتگانه است كه در اصل آفرينش و آغاز پيدايش بدانها مفتخر شده و بدين سان نام گرفته است. ... 📕نقد شبهات پيرامون قرآن كريم، معرفت، محمدهادی، مترجمان: حكيم باشی، حسن، رستمی، علی اكبر، عليزاده، ميرزا، خرقانی، حسن، مؤسسه فرهنگی تمهيد، ۱۳۸۸، چ دوم، ص ۳۸ الی ۴۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️خصوصیات پیغمبر اکرم (ص) 🔹 (ص) در رفتار خود مدبرانه عمل کرد و سرعت عمل داشت. نگذاشت در هیچ قضیه‌ای وقت بگذرد. قناعت و طهارت شخصی داشت و هیچ نقطه ضعفی در وجود مبارکش نبود. او معصوم و پاکیزه بود؛ این خودش مهمترین عامل در اثرگذاری است. ما باید یاد بگیریم؛ مقدار زیادی از این حرفها را باید به بنده بگویند؛ من باید یاد بگیرم؛ مسؤولان باید یاد بگیرند. اثرگذاری با عمل، به مراتب فراگیرتر و عمیقتر است از اثرگذاری با زبان. 🔹او قاطعیت و صراحت داشت. پیغمبر (ص) هیچ وقت دو پهلو حرف نزد. البته وقتی با دشمن مواجه می‌شد، کار سیاسىِ دقیق می‌کرد و دشمن را به اشتباه می‌انداخت. در موارد فراوانی، (ص) دشمن را غافلگیر کرده است؛ چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ سیاسی؛ اما با مؤمنین و مردم خود، همیشه صریح، شفّاف و روشن حرف می‌زد و سیاسی‌ کاری نمی‌کرد و در موارد لازم نرمش نشان می‌داد... بیانات مقام معظم رهبری ۸۰/۰۲/۲۸ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (ع) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه، پيامبر (ص) چه تأثيراتی بر جامعه جاهليّت آن زمان گذاشتند؟ 🔹 (ع) در خطبه ۱۵۱ «نهج البلاغه» پس از حمد و ثنای الهی به سراغ شهادت بر يكتايى خدا و رسالت (ص) مى رود و مى فرمايد: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ؛ گواهى مى دهم جز خداوندِ يكتا معبودى نيست و شهادت مى دهم كه (ص)، بنده و فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست». بسيارى از شارحان «نهج البلاغه»، كلمات «نجيبه» و «صفوته» را به يك معنا تفسير كرده [به معناى منتخب و برگزيده] و تأكيدِ يكديگر دانسته اند؛ ولى با توجه به اين كه «نجيب» به معناى «نفيس» و پرارزش است. تفاوتى ميان اين دو واژه وجود دارد، كه اوّلى در واقع، زمينه ساز دوّمى است؛ زيرا هنگامى كه چيزى نفيس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزينند. 🔹در ادامه آن حضرت به دو وصف ديگر اشاره كرده، مى فرمايد: «لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ؛ در فضل و برترى همتا ندارد و فقدانِ او قابل جبران نيست». به يقين چيزى كه در فضيلت همتا ندارد، هنگامى كه از دست برود جانشينى نخواهد داشت. در هفتمين و آخرين وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرايط عصر جاهليّت اشاره كرده، مى فرمايد: «أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ؛ به بركت وجود او شهرهايى كه غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افكارِ مردمش غلبه داشت و قساوت و سنگدلى بر آنها چيره شده بود روشن گشت»، و در ادامه مى افزايد: «وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ؛ يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ، وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ!؛ در زمانى كه مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقير مى كردند، در دوران غيبتِ اولياى الهى، قدم به عرصه حيات مى گذاشتند و در كفر و بى دينى جان مى سپردند». 🔹اين اوصاف هفتگانه كه در عبارات كوتاهى درباره عصر جاهليّت بيان شده، ترسيم گويايى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقير دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ايمان از دنيا رفتن. گمراهى آنها چنان تاريك و ظلمانى بود كه به جنايات خود افتخار مى كردند، كشتن و زنده به گور كردن فرزندان، نشانه غيرت، و غارتگرى دليل شجاعت شمرده مى شد. جهل و خرافات، آنچنان بر جامعه آنها سايه افكنده بود كه خدايانشان را با دست خود مى ساختند؛ گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذايى و سپس در زمان قحطى همانها را مى خوردند. قساوت و سنگدلى آنچنان بود كه كينه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونريزى و آدمكشى براى آنها يك امر ساده بود، و همچنين مفاسد ديگر. در اين زمان مى توان به عظمت خدمات (ص) و اهميّت رسالتِ ایشان در آن محيط تاريك و ظلمانى پى برد، كه در مدت كوتاهى از آن قومِ وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️دعایی از امام صادق (علیه‌ السلام) برای رهایی از زندان 🔹یکی از ، یک نفر را به اعدام محکوم کرده بود و می‌خواست او را به دار بیاویزد؛ در همان لحظه نامه‌ای به خط علیه‌ السلام به او رساندند که در آن دعایی بود که برای استخلاص او نوشته شده بود؛ به این صورت: «یا کائِناً قَبْلَ کل شَیءٍ، وَ یا کائِناً بَعْدَ کل شَیءٍ، یا مُکوّنَ کل شَیءٍ، أَلْبِسْنِی دِرْعَک الْحَصِینَةَ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ خَلْقِک» [۱] (ای خدایی که پیش از هر چیز بوده‌ای و بعد از هر چیز هستی و همه اشیا را به‌ وجود آورده‌ای، آن زره مصون و محفوظ خود را که انسان را از شر تمام مخلوقاتت محافظت می‌کند، بر من بپوشان). وی می‌گوید: آن را خواندم و تأثیر کرد و آمدند و مرا باز کردند و آزاد نمودند. پی نوشت؛ [۱] إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج‏۴، ص۱۹۷؛ بحارالأنوار، ج۹۲، ص۲۲۵ 📕در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۷ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام صادق (عليه السلام) از چه جايگاه علمی و اخلاقی در جامعه اسلامی برخوردار بودند؟ (بخش دوم) 🔸درباره‌شخصیت‌علمی (عليه السلام) شواهد فراوانی وجود دارد. به نظر شیعه، نصب ایشان به مقام امامت از جانب خداوند متعال بوده، و این بدان معناست که آن حضرت دارای شرایط لازم برای احراز این منصب بوده است. حضرت در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخی برخوردار بوده‌اند، به طوری که او را از شیوخ مسلّم و از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده‌ اند. 🔹درباره شخصیت (عليه السلام) عبارات زیادی از علما و اندیشمندان نقل شده که استاد اسد حیدر قسمت معظمی از آنها را در کتاب ارزشمند خود «الامام الصادق (عليه السلام) و المذاهب الاربعة» گرد آورده [۱] و طبعاً در اینجا نیازی به تکرار آنها نیست. کثرت دانش اندوزانی که در محفل درس امام جعفر صادق (علیه السلام) حاضر می‌ شدند و یا از آن حضرت حدیث نقل می‌ کردند، نشان دهنده عظمت شخصیت علمی ایشان می‌ باشد. «حسن بن علی الوشاء» می‌گفت: «در مسجد کوفه نهصد نفر را دیده که حدّثنی (عليه السلام) می‌ گفتند». [۲] برخی منابع، شمار کسانی را که از آن حضرت تلمذ کرده و حدیث شنیده‌ اند، حدود چهار هزار نفر یاد کرده‌ اند. [۳] 🔹«سفیان ثوری» - که در منابع اهل سنت به زهد و علم شهرت دارد - همراه «نصیر بن کثیر» نزد (عليه السلام) زانوی ادب زده و از آن حضرت بهره علمی و اخلاقی برده است. [۴] نصیر با سفیان در موسم حج نزد حضرت آمد و گفت: «می‌ خواهم به حج بروم. چیزی به من تعلیم ده تا به وسیله آن نجات پیدا کنم. امام (علیه السلام) دعایی به آنها تعلیم فرمود». [۵] در موارد دیگری نیز عاجزانه از حضرت می‌ خواست تا برای او حدیثی نقل کند. در این میان کسانی نیز بودند که با نقل احادیث کاذبی از امام صادق (ع)، قصد تضعیف آن حضرت را داشتند. 🔹از این موارد که بگذریم، (عليه السلام) در عصر خود، به ویژه در نگاه دانشمندان جامعه، از عظمت فراوانی برخوردار است. «ابو زهره» در این زمینه می‌ نویسد: «علمای اسلام با تمام اختلاف نظرها و تعدد مشرب‌ هایشان، در فردی غیر از (عليه السلام) و علم او اتفاق نظر ندارند». [۶] همچنین «شهرستانی» نویسنده کتاب مشهور «ملل و نحل» درباره شخصیت علمی و اخلاقی آن حضرت می‌ نویسد: «او در امور و مسائل دینی از دانشی بی‌‌پایان، و در حکمت از ادبی کامل و نسبت به امور دنیا و زرق و برق‌ های آن از زهدی نیرومند برخوردار بود و از شهوت‌ های نفسانی دوری می‌ گزید». [۷] 🔹«ابوحنیفه» افزون بر این که از امام باقر (عليه السلام) بهره‌ ها برده [۸] از امام صادق (عليه السلام) نیز حدیث نقل می‌ کند؛ چنانکه روایات او از امام صادق (عليه السلام) در کتاب «الآثار» وی فراوان دیده می‌ شود. [۹] او خود درباره (عليه السلام) می‌ گفت: «من هرگز فقیه‌ تر از جعفر بن محمد (ع) ندیده‌ ام، او مسلّم اعلم امّت اسلامی است». [۱۰] «ابن خلکان»، از مورخان مشهور، درباره آن حضرت می‌ گوید: «او یکی از امامان دوازده‌ گانه‌ امامیه و از بزرگان اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود؛ به جهت صدق سخنانش به لقب (عليه السلام) شهرت یافت و فضل او مشهورتر از آن است که نیازمند توضیح باشد». [۱۱] همچنین شیخ مفید درباره آن حضرت می‌ گوید: «علمای اسلام از احدی به اندازه آن حضرت حدیث نقل نکرده‌ اند». [۱۲] ... پی نوشت: [۱] الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۵۱ - ۶۲ [۲] الامام الصادق(ع)، ابو زهره، دارالثقافة العربیه، بی تا، ص ۱۲۹؛ و... [۳] کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۶ [۴] العقد الفريد، ابن عبد ربه الأندلسی، دارالكتب العلميه، چ‌ ۱، ج ۳، ص ۱۷۵؛ و... [۵] تاريخ جرجان‏، سهمى، حمزه بن يوسف‏، عالم الكتب‏،‏ چ ۴، ص ۵۵۴؛ و... [۶] الامام الصادق(ع)، ص ۶۶؛ و... [۷] الملل و النحل‏، الشهرستانی، محمد بن عبد، الشريف الرضی، ‏چ ۳، ج ۱، ص ۱۴۷؛ و... [۸] جامع المسانید، خوارزمی، دارالکتب العلمیه، بی تا، ج ۲، ص ۳۴۹ [۹] الامام الصادق(ع)، ص ۳۸ [۱۰] جامع المسانید، همان، ج ۱، ص ۲۲۲؛ و... [۱۱] وفيات الأعيان و أنباء و أبناء الزمان، ابن خلكان، رضی، قم، ۱۹۶۹م، ج ۸، ص ۱۰۵ [۱۲] کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۶ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۳۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️رسول اکرم (صلى الله عليه و آله): 🔸«لا يَكونُ الرَّجُلُ مِنَ الْمُتَّقينَ حَتّى يُحاسِبَ نَفْسَهُ اَشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّريكِ شَريكَهُ، فَيَعْلَمَ مِنْ اَيْنَ مَطْعَمُهُ وَ مِنْ اَيْنَ مَشْرَبُهُ وَ مِنْ اَيْنَ مَلْبَسُهُ، اَمِنْ حِلٍّ اَمْ مِنْ حَرامٍ».  🔹از نيست، مگر كسى كه از خود، سخت‌تر از حسابرسى شريك از شريك، كند و بداند كه خوراك، و از كجا آمده، آيا از است يا ؟. 📕مكارم الاخلاق، ص ۴۶۸ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) درباره شایستگی و نجابت پیامبر اکرم (صلی الله عليه و آله) در دوران کودکی و بزرگسالی چه بیانی دارند؟ 🔹امام علی (عليه السلام) در خطبه ۱۰۵ «نهج البلاغه»، اشاره به نعمت پرفيض ظهور (صلى الله عليه و آله) كرده و او را به اوصاف برجسته اش مى ستايد. مى فرمايد: (... در كودكى شايسته ترين مخلوق و در بزرگسالى نجيب ترين و شايسته ترين آنان بود. اخلاقش از همه پاكان، پاكتر و باران جود و سخايش از همه بادوام تر بود)؛ «.... خَيْرَ البَرِيَّةِ طِفْلاً، وَ أَنْجَبَهَا كَهْلاً [۱]، وَ أَطْهَرَ الْمُطَهَّرِينَ شِيمَةً [۲]، وَ أَجْوَدَ الْمُسْتَمْطَرِينَ دِيمَةً [۳]». 🔹در این فراز از خطبه، ابتدا سخن از دوران طفوليّت آن بزرگوار است، كه حتّى در آن زمان از نظر ظاهر و باطن ممتاز بود؛ به گونه اى كه طبق نقل كتاب «مناقب» ابن شهر آشوب، ابن عباس مى گويد: «پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در آن زمان با كودكان [هم سنّ و سال خود] دوستى و رفاقت داشت. آنها از روى نادانى گاه آلوده به سرقت چيزى مى شدند، ولى آن حضرت هرگز دست به سوى اموال مردم دراز نمى كرد؛ آنها از نظر ظاهر گاه آلوده بودند، ولى آن حضرت همواره پاك و تميز بود». [۴] باز در همان كتاب آمده است كه: «گاهى براى «عبدالمطّلب» در سايه كعبه فرشى مى گستراندند و هيچكس به احترام او بر آن فرش نمى نشست؛ فرزندانش در اطراف فرش مى نشستند، تا او خارج شود؛ ولى (صلى الله عليه و آله) در همان زمان مى آمد و روى فرش عبدالمطّلب (عليه السلام) مى نشست! عموهايش مى خواستند او را دور كنند؛ عبدالمطلب (عليه السلام) مى گفت: فرزندم را رها كنيد! «فَوَ اللهِ إِنَّ لَهُ لَشَأْناً عَظِيماً»؛ (به خدا سوگند! او مقام والايى دارد)». [۵] 🔹و نيز از ابوطالب (علیه السلام) در مورد خُلق و خُوى (صلی الله علیه و آله) در زمان طفوليّت و نوجوانى اين دو بيت نقل شده است. مى گويد: وَ لَقَدْ عَهَدْتُكَ صَادِقاً - فِی القَولِ لاَ تَتَزَیَّدُ - مَازِلتَ تَنطِقُ بِالصَّواب - وَ أَنْتَ طِفْلٌ أَمْرَدُ (من همواره تو را راستگو ديدم كه سخنى به گزاف نمى گويى. تو همواره سخن به صواب مى گفتى؛ در حالى كه هنوز در سنّ نوجوانى بودى). [۶] و از عجايب اينكه در حالات شيرخوارگى (صلى الله عليه و آله) نوشته اند: «هنگامى كه او را به دايه اش «حليمه» سپردند، او تنها از پستان راست وى شير مى نوشيد و اصلاً تمايلى به پستان چپ نشان نمى داد! گويى مى خواست عدالت را رعايت كند و سهم فرزند «حليمه» را نيز در نظر بگيرد». [۷] 🔹و در ادامه، امام علی (علیه السلام) اشاره به نجابت و كرامت (صلى الله عليه و آله) در بزرگسالى مى كند، چيزى كه بر كسى پوشيده نيست و تاريخ شاهد صدق آن است. تواضع، محبّت، هوش و درايت آن حضرت، عفو و گذشت او زبانزد خاصّ و عامّ بود؛ هر چه داشت بى دريغ در اختيار نيازمندان قرار مى داد و باران جود و بخشش او، پردوام بود. او از همه سخاوتمندتر بود، به گونه اى كه هرگز درهم و دينارى نزد او باقى نمى ماند و اگر چيزى اضافه مى آورد و به نيازمندى برخورد نمى كرد كه به او ببخشد، آرام نمى گرفت و در منزل نمى آسود، تا آن را به نيازمندى برساند. او افراد با فضيلت را گرامى مى داشت و در صله رحم كوشا بود. عذر خطاكاران را مى پذيرفت و در لباس و غذا بر غلامان پيشى نمى گرفت. پی نوشت‌ها؛ [۱] «كهل» به معناى فرد ميانسال است و بعضى گفته اند اين واژه به كسى كه سى سال به بالا داشته باشد، اطلاق مى شود و به معناى پير نيست. [۲] «شيمه» به معناى اخلاق است و جمع آن «شِيَم» (بر وزن ستم) است. [۳] «ديمه» به معناى بارانى است كه به صورت طولانى و نرم نرم و بدون رعد و برق مى بارد. [۴] مناقب آل أبيطالب (ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، علامه‏، قم‏، ۱۳۷۹ق، چ اول‏، ج ۱، ص ۳۳ تا ۳۵؛ السيرة النبوية، الحميرى المعافرى، دار المعرفة، بى تا، ج ۱، ص ۱۶۸ [۵] مناقب آل أبيطالب (ع)، همان [۶] التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، قم‏، ۱۳۹۸ق، چ اول‏، ص ۱۵۸ [۷] اين حديث را ابن شهر آشوب در مناقب آل أبيطالب (ع)، همان، ج ۱، ص ۳۲ آورده است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۴۴۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام صادق (عليه السلام) از چه جايگاه علمی و اخلاقی در جامعه اسلامی برخوردار بودند؟ (بخش سوم) 🔸درباره‌شخصیت‌علمی (عليه السلام) شواهد فراوانی وجود دارد. به نظر شیعه، نصب ایشان به مقام امامت از جانب خداوند متعال بوده، و این بدان معناست که آن حضرت دارای شرایط لازم برای احراز این منصب بوده است. حضرت در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخی برخوردار بوده‌اند، به طوری که او را از شیوخ مسلّم و از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده‌ اند. 🔹منصور عباسی که همواره درگیر مبارزه با علویان بود، می‌ کوشید تا شخصیت فقهی (ع) را با مطرح کردن برخی از فقهای اهل سنت مثل «مالک بن انس» کمرنگ جلوه دهد. او به مالک می‌گفت: «به خدا تو عاقل‌ترین مردم هستی... اگر عمر من باقی بماند، فتاوا و اقوال تو را همانند مصحف نوشته، به تمام آفاق فرستاده و مردم را مجبور به پذیرش آن می‌ کنم». [۱] این حرکت «منصور» ناشی از علاقه وی به مالک نبود؛ بلکه بر آن بود تا با برجسته کردن مالک، آتش کینه و حسد خود را نسبت به امام صادق (ع) و دیگر علمای مخالف فرو نشاند. 🔹منصور به منظور ایراد خدشه به شخصیت علمی و فقهی امام (عليه السلام)، به هر وسیله‌ای توسل می‌ جست، چنانکه ابوحنیفه را واداشت تا رو در روی امام ایستاده و با وی به بحث بپردازد، تا در صورت پیروزی ابوحنیفه، امام صادق (عليه السلام) را در صحنه علم و دانش اسلامی تحقیر کند. ابوحنیفه خود جریان این داستان را چنین نقل کرده است: «منصور به من گفت: مردم توجه عجیبی به (عليه السلام) پیدا کرده و سیل جمعیت به طرف او سرازیر شده است؛ تو چند مسأله از مسائل مشکل را آماده کرده و حل آنها را از جعفر (عليه السلام) بخواه و چون او نتوانست جواب مسائل تو را بدهد، از چشم مردم خواهد افتاد. من نیز چهل مسأله بسیار پیچیده و مشکل آماده کردم. آنگاه (عليه السلام) و ابوحنیفه در حیره و در حضور منصور با هم ملاقات می‌ کنند. 🔹ابوحنیفه لحظه ورود خود به مجلس منصور را چنین توصیف می‌ کند: هنگامی که وارد مجلس شدم (عليه السلام) را دیدم که هیبت و عظمت شخصیت وی حتی خود منصور را تحت الشعاع قرار داده بود، سلام کرده و در جای خود قرار گرفتم. آنگاه منصور خطاب به من چنین گفت: مسائل خود را بر ابوعبدالله (علیه السلام) عرضه کن. من مسائلی را که با خود آورده بودم، یکی پس از دیگری از آن حضرت می‌ پرسیدم و او در پاسخ می‌ فرمود: درباره این مسأله عقیده شما چنین است و اهل مدینه چنین می‌ گویند و ما چنین می‌ گوییم. نظر آن حضرت در پاره‌ ای از مسائل طرح شده با نظر ما و در پاره‌ ای دیگر با نظر اهل مدینه و در مواردی با نظر هر دو مخالف بود. بدین ترتیب چهل مسأله به آن حضرت عرضه و جواب آنها دریافت شد. پس از پایان مناظره، ابوحنیفه بی‌ اختیار آخرین سخن خود را با اشاره به (عليه السلام) چنین ادا کرد: «أَنَّ أَعْلَمَ اَلنَّاسِ أَعْلَمُهُمْ بِاخْتِلاَفٍ اَلنَّاسِ؛ دانشمندترین مردم کسی است که به آراء و نظرهای مختلف علما در مسائل، احاطه داشته باشد». [۲] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] تذکرة الحفاظ، الذهبی، شمس الدین، دار الاحیاء التراث العربی، ج ۱، ص ۲۰۹ [۲] تهذیب الکمال، أبوالحجاج المزی، يوسف بن الزكی عبدالرحمن، مؤسسه الرساله، ج ۵، ص ۷۹-۸۰؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، أبو أحمد الجرجانی، دار الفكر، ج ۲، ص ۵۵۶؛ و... 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۳۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️«کلام نور» 🔹«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ» ﴿٨﴾ (و گروهی از مردم [که اهل نفاق اند] می گویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان آوردیم، در حالی که آنان مؤمن نیستند). 🔹«يُخَادِعُونَ اللهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ مَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ» ﴿٩﴾ ([به گمان باطلشان] می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، ولی [این حقیقت را] درک نمی کنند). 📕قرآن کریم، سوره مبارکه بقره @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه روايات نخستين چيزهايی كه در «قيامت»، از انسان سؤال می‌شود چيست؟ 🔹روايات زيادى داريم كه درباره نخستين امورى كه در مورد سؤال و قرار مى گيرد بحث مى كند، كه هر كدام تعبير پرمعنايى مخصوص به خود دارند و مطالعه آنها در و نشان دادن ارزش هاى اسلامى بسيار مؤثر است؛ از جمله در حديثى از (صلی الله علیه و آله) آمده است: «لَا تَزُولُ قَدَما عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيامَةِ حَتَّى يُسْئَلَ عَنْ عُمْرِهِ فَيْمَا اَفْنَاهُ وَ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ اَيْنَ اِكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا اَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا اَهْلَ الْبَيْتِ» [۱] (در هيچ يك از بندگان قدم از قدم بر نمى دارد، تا از چهار چيز بازپرسى شود: از كه در چه راهى آن را صرف كرده، و از كه در چه راهى آن را از دست داده، و از كه از كجا آورده و در چه راهى مصرف كرده و از محبت‌ ما !). 🔹درحديث‌ديگرى‌از (صلی الله علیه و آله) آمده است كه: «روز براى هر بنده اى از بندگان خدا براى هر روزى از ايام بيست و چهار خزانه گشوده مى شود به تعداد ساعات شب و روز؛ خزانه اى را مملو از و سرور مى بيند، و به هنگام مشاهده آن، چنان و انبساطى به او دست مى دهد كه اگر بر تمام اهل دوزخ تقسيم كنند درد آتش را فراموش مى كنند، و اين همان ساعاتى است كه را كرده است. 🔹سپس ديگرى را براى او مى گشايند، آن را و متعفن و ترسناک مى يابد و چنان ترس و وحشتى به او دست مى دهد كه اگر [آن] تقسيم بر اهل بهشت شود، لذت نعمت هاى آن را فراموش مى كنند، و آن ساعتى است كه در آن خدا را كرده است! سپس خزينه ديگرى را براى او مى گشايند، آن را خالى مى بيند، نه در آن اسباب سرور است و نه ناراحتى، و اين ساعتى است كه در آن خوابيده يا مشغول اعمال مباح دنيا بوده، چنان حالت تأسف و احساس به او دست مى دهد كه قابل توصيف نيست، زيرا مى توانست آن را از پر كند و نكرد و اين است كه خداوند مى فرمايد: «ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ». [۲] 🔹درحديث‌ديگرى‌از (صلی الله علیه و آله) آمده است كه: «اَنَا اَوَّلُ قَادِمٍ عَلَى اللهِ ثُمَّ يَقْدِمُ عَلَيَّ كِتابُ اللهِ ثُمَّ يَقْدِمُ عَلَىَّ اَهْلُ بَيْتِی، ثُمَّ يَقْدِمُ عَلَىَّ اُمَّتِی، فَيَقِفُونَ، فَيَسْئَلُهُمْ مَا فَعَلْتُمْ فِی كِتَابِی وَ اَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ» [۳] (من نخستين كسى هستم كه به پيشگاه خدا حاضر مى شوم، سپس [قرآن] بر من وارد مى شود، پس وارد مى گردند، بعد امتم بر من وارد مى شوند، آنها مى ايستند، و خداوند از آنها مى پرسد با كتاب من و اهل بيت پيامبرتان چه كرديد؟). 🔹در حديثى از (عليه السلام) آمده است: «اَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ العَبْدُ الصَّلَاةُ فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا» [۴] (نخستين چيزى كه بندگان بايد حساب آنرا پس دهند است كه اگر قبول شود بقيه قبول خواهد شد). در حديث ديگرى آمده است: «نخستين چيزى كه بنده در از آن سؤال مى شود درباره اوست». [۵] ممكن است در ميان احاديث مربوط به نخستين چيزى كه انسان از آن سؤال مى شود تضادّى احساس شود كه اگر اين يكى اوّل است آن يكى چگونه اوّل مى تواند باشد؟ ولى ظاهراً منظور اين است كه يك گروه از كارهاست كه در مرحله اوّل از آنها سؤال مى شود، و تمام آنچه در اين احاديث آمده جزو همان گروه است. 🔹ضمناً اين احاديث اهميّت موضوعات مزبور را از ديدگاه اسلام روشن مى سازد، يعنى «مسئله توحيد، ايمان به نبوت، محبت اهل بيت، نماز، همنشين و...». اين احتمال نيز وجود دارد كه در مواقفى است كه در هر موقف اولين چيزى كه از آن سؤال مى شود يكى از اين امور است. در حديثى نيز امير مؤمنان (علیه السلام) فرمود:  «از خدا بترسيد و را در مورد بندگان خدا و شهرها و آباديش پيشه كنيد؛ چرا كه شما در پيشگاه خدا حتى از اراضى و حيوانات سؤال مى شويد». [۶] اين حديث نشان مى دهد كه حتى در برابر ويران كردن محيط زيست و كشتن بى دليل حيوانات مسئوليت دارد و در آن روز باز خواست مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] الخصال‏، ابن بابويه، ج ۱، ص ۲۵۳. [۲] عدة الداعی و نجاح الساعی، حلّى، ص ۱۱۳. [۳] بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد (ص)‏، صفار، ج ‏۱، ص ۴۱۲، باب ۱۷‌. [۴] تهذيب الأحكام، طوسى، ج ‏۲، ص ۲۳۹، باب ۱۲. [۵] الدّر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، ج ۵، ص ۲۷۳. [۶] نهج البلاغة، صبحی صالح، ص ۲۴۲ (خطبه ۱۶۷) 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۱۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️شخصیت والای پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) 🔹درباره‌ (ص) حقیقتاً زبان بنده و امثال بنده قاصر است از بیان، و ذهن و دل بنده و امثال بنده قاصر است از فهم درباره‌ شخصیّت والای آن بزرگوار؛ حقیقتاً اینجور است. بنده فقط یک کلمه از این کتاب قطور فضل (ص) را مختصراً عرض می کنم و آن، این است که این خورشید تابان عالم هستی، به گردن همه‌ آحاد بشریّت حق دارد؛ بنده این را می خواهم عرض بکنم. همه‌ آحاد بشریّت، چه مؤمنین به این دین و چه غیر آنها، مدیون پیامبر اعظم (ص) و به معنای واقعی کلمه متعلَّق دِین آن بزرگوار هستند؛ چرا؟ 🔹این حقّ عظیمی که این بزرگوار بر گردن بشریّت دارد چیست؟ آن، این است که (ص) نسخه‌ درمان همه‌ دردهای عُمده‌ی بشریّت را به بشر عرضه کرد؛ این یک واقعیّت است. خدای متعال می فرماید که «کِتابٌ اَنزَلنَاهُ اِلَیکَ لِتُخرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النّور‌»؛‌ [۱] ظلمات چیست؟ ظلمات همه‌ آن چیزهایی است که زندگی بشر را در طول تاریخ، تیره و تار کرده، تلخ کرده، زهرآلود کرده؛ اینها ظلمات است. جهل، ظلمت است؛ فقر، ظلمت است؛ ظلم، ظلمت است؛ تبعیض، ظلمت است؛ غرق شدن در شهوات، ظلمت است؛ مفاسد اخلاقی، آسیب‌ های اجتماعی، همه‌ اینها ظلماتند. اینها همه ظلمت هایی هستند که بشر در طول تاریخِ طولانیِ زندگیِ خود از اینها رنج دیده. بی‌ ایمانی ظلمت است، بی‌ هدفی ظلمت است؛ اینها دردهای عمیق بشر است. 🔹 (ص) نسخه‌ درمان این دردها را - هم نسخه‌ معرفتی را، هم نسخه‌ی عملی را - به بشر عرضه کرد. اگر می خواهید از این دردها خلاص بشوید، علاجش اینها است. این (ص) و ، علاج دردهای بشریّت است؛ این را (ص) به بشر عرضه کرده. لذا امیرالمؤمنین (ع) درباره‌ی پیغمبر (ص) می فرماید: «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد اَحکَمَ مَراهِمَهُ وَ اَحمىٰ مَواسِمَه»؛ [۲] این پزشکِ ماهر حاذق، هم مرهمها را فراهم کرده - آن دارویی که روی زخم می گذارند که زخم بهبود پیدا کند - هم وسیله‌ی داغ کردن را؛ که در گذشته وقتی یک زخمی به وسیله‌ی مرهم خوب نمی‌شد، آن را داغ می کردند خوب می‌شد. هر دو را دارد: هم مرهم را، هم وسیله‌ی داغ کردن را؛ اینها را در قرآن به بشریّت عرضه کرده. اگر می خواهید خوب زندگی کنید، این جوری عمل کنید. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره‌ ابراهیم، بخشی از آیه‌ ۱؛ « ...کتابى است که آن را به سوى تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکی‌ها به سوى روشنایى بیرون آورى‌...». [۲] نهج‌البلاغه، خطبه‌ ۱۰۸ بیانات مقام معظم رهبری ۱۴۰۲/۰۷/۱۱ منبع: وبسایت‌دفترحفظ‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا