eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️استراتژی و هژمونی حاکمان عباسی (بخش سوم) 🔶با اندکی بررسی و پژوهش حول تاریخ و سرگذشت و مقتدر شیعه، متوجه می شویم که این ذوات مقدسه، برای دستیابی به اهداف و آرمان های وحیانی و آسمانی خود، با چه مخاطرات و سختی های طاقت فرسایی مواجه بودند. در ادامه به یک مورد دیگر از تاکتیک های مبارزاتی و فرهنگی حضرت اشاره خواهیم کرد. 💠شبکه‌سازی و سیاست فعال فکری و فرهنگی 🔷یکی دیگر از کارها و فعالیتهای (ع) در سازماندهی و فرهنگ سازی جامعه شیعی، تقویت و مدیریت شبکه سرّی نواب و وکالت بود. شبکه ای سرّی و اطلاعاتی، که به طور مخفیانه و به دور از چشم جاسوسان عباسی، به نوعی سفیر فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی (ع) به شمار می آمدند، و رفع نیازهای مختلف جامعه شیعی، اعم از نیاز اقتصادی، نیاز فکری و فرهنگی را، در دور ترین نقاط جغرافیایی بر عهده گرفته بودند. 🔷با توجه به جو خفقان و سرکوب گرایانه‌ی عباسی، به طور گسترده و روشن فرصت ارتباط گیری حضرت، با شیعیان و محبان به حداقل رسیده بود. در این میان (ع)، برای اینکه ارتباط جامعه شیعی، که در نقاط پراکنده از جامعه اسلامی حضور داشتند، با حضرتشان قطع نشود، سازمان وکالت را مدیریت می کردند. به طور خلاصه می توان وظیفه سازمان وکالت را این چنین برشمرد: استفاده از نیروهای توانمند علمی، اخلاقی و متعهد برای تحقق اهدف بسیار مهم و در جهت زمینه سازی و آماده سازی جامعه برای عصر غیبت صغرا... [۱] ... پی‌نوشت [۱] سیره و زمانه امام موسی کاظم، مجموعه مقالات همایش، انجمن تاریخ پژوهان حوزه علمیه قم، ص ۳۸۲ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️استراتژی و هژمونی حاکمان عباسی (بخش چهارم و پایانی) 🔶با اندکی بررسی و پژوهش حول تاریخ و سرگذشت و مقتدر شیعه، متوجه می شویم که این ذوات مقدسه، برای دستیابی به اهداف و آرمان های وحیانی و آسمانی خود، با چه مخاطرات و سختی های طاقت فرسایی مواجه بودند. در ادامه به یک مورد دیگر از تاکتیک های مبارزاتی و فرهنگی حضرت اشاره خواهیم کرد. 💠حضور در کرسی های آزاد اندیشی و روشنگری دینی و سیاسی 🔷یکی از تکنیک های راهبردی، که  (ع) به وسیله آن توانستند به اهداف استراتژیک خود دست یابند، حضور در کرسی های آزاد اندیشی و جلسات مناظره و گفتگو بود. کرسی های مناظره و گفتگوی علمی‌ای که بیشتر در جهت تعمیق اندیشه‌ی شیعی، و شبهه زدایی از ارکان فکری و فرهنگی آن، صورت می پذیرفت، بطوری که به خوبی می توان از ماحصل آن، سندهای راهبردی مکتب شیعه را استخراج نمود. به طور کلی می توان اینچنین مناظرات حضرت را دسته بندی کرد: 🔷الف). مناظرات (ع) با . [۱] حضرت همچنین با مهدی عباسی مناظره‌هایی درباره فدک و نیز حرمت خمر در قرآن انجام داده اند. ایشان با هارون عباسی نیز مناظراتی داشته اند. از آنجا که هارون می‌خواست خویشاوندی پیامبر (ص) با خود را، نزدیک‌تر از نسبت او با (ع) نشان دهد، حضرت در حضور هارون به نزدیک‌تر بودنِ انتساب خویش به پیامبر تصریح کردند. [۲] ب). مناظره با دانشمندان یهودی و مسیحی [۳] ج). مناظره با برخی از سران فرق اسلامی از جمله ابوحنیفه [۴]   پی نوشت ها: [۱] ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۲-۳۱۳؛ عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵؛ الکافی، ج۶، ص۴۰۶ [۲] ر.ک: الکافی، ج۶، ص۴۰۶؛ وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۳۰۱؛ عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵؛ شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵ [۳] ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۱-۳۱۲ [۴] الکافی، ج۳، ص۲۹۷ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️خلاصه ای از زندگینامه (ع) 🔷 (ع) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا (ص) و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام (ص) است. بنابر نظر مشهور مورّخان وی در یازدهم ذی قعده سال ۱۴۸ هـ. ق، در مدینه منوّره متولد شد. نام مبارکشان، ، کنیه آن حضرت، و دارای القاب متعددی از جمله؛ رضا، صادق، ‏صابر، فاضل، قرة ‏اعین المؤمنین و... هستند، اما مشهورترین لقب ایشان، به معنای «خشنودی» است. پدر بزرگوار (ع)، (ع) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال ۱۸۳ ﻫ.ق، به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند، و مادر گرامیشان نجمه (تکتم) نام داشت. 🔷 (ع) در مدینه، پس از شهادت پدر، بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگى امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق (ع) مشغول شد و در این راستا گام هاى بزرگ و استوارى برداشت. حضرت امام رضا (ع)، حدود ۲۰ سال طول کشید، که ۱۷ سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت. 🔷در مورد تعداد فرزندان آن حضرت اختلاف وجود دارد، برخی (ع) را تنها فرزند ایشان دانسته و گروهی نیز فرزندان دیگری را برای حضرتشان بر­می­شمارند. (ع) پس از هفده سال سکونت در مدینه و تبلیغ دین و ارشاد مردم، با نقشه و حیله ، راه خراسان را در پیش گرفت. آن حضرت پس از قبول اجباری مأمون و گذشت سه سال، در ۵۵ سالگی به دست این خلیفۀ عباسی به رسید. منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
⭕️ عليه السلام: 💠رَجُلٌ مِن أهلِ قُم يَدعُو النّاسَ إلَى الحَقِّ يَجتَمِعُ مَعَهُ قَومٌ كَزُبَرِ الحَديِدِ. 🔷مردى از قم مردم را به حق فرا میخواند و گروهى استوار، چون پاره هاى آهن، پيرامون او گرد مى آيند. 📕بحار الأنوار، ج ۶۰، ص ۲۱۶ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جامعيت و رشد متوازن شخصيتی (بخش سوم) 💠برنامه رشد متوازن ابعاد شخصيت (۲) 8⃣ و : [۱] در مکاتب غير الهی اساساً اين امر مطرح نيست، مثل اين است که با خود مانند شريکی که به او اطمينان نداريم معامله کنيم، و هميشه مراقب باشيم که سرمان کلاه نگذارد. اهميت آن به قدرى است که عليه السلام فرمودند: کسی که شبانه روز يک بار از خود نکند، از ما نيست. برای پرورش روح خود از اين دستور استفاده ميکردند. ايشان ميفرمايند: انسان اول صبح بايد شرط کند با خود، که بگيرد و نافرمانی حق (گناه) نکند (مشارطه)، در مرحله بعد بايد اين شرط خود را در عمل پياده کند و مراقب باشد خلاف اين شرط عمل نکند (مراقبه). مرحله سوم اين که در آخر روز، از نفس خود حساب کشی کند، چرا که آنجا که خدا می خواسته نبودی، چرا کار امروز را به فردا انداختی، چرا... (محاسبه) و در آخر اگر از دستور سير و سلوکی خود منحرف شده باشد، او را تنبيه ميکند (معاتبه). اين مراحل را ميتوانيم در کل برنامه روزانه خود اجرا کنيم. 9⃣ : کار پسنديده ای است، ولی نبايد اشتباه کرد که نقش واسطه و ابزاری و يا مرکب روح را دارد. به تطهير جسم، پرورش و ورزش آن اهميت داده و ، شهوتی است که جسم را فرسوده و مريض ميکند و اسلام مخالف آن است؛ پس ما نبايد تمام همت خود را به پرورش اين بُعد صرف کنيم، درست است پرورش اين بعد در حد خود مفيد است و بر ديگر ابعاد شخصيتی انسان اثر مطلوب دارد (عقل سالم در بدن سالم است). 🔟تعادل در تغذيه بعد روحی (عقل و دل) و جسمانی (غرايز): [۲] در سفارش شده است که انسان بايد به تغذيه دو بعد خودش رسيدگى کند، تغذيه به بعد روحانی (به نماز، دعا، نيايش، حق طلبی و...) است و تغذيه بعد جسمانی و غريزی (به ازدواج، آب، غذا، پوشاک و...) است که البته بايد از راه مشروع برآورده گردد، و البته مرز حيوان و انسان همين اختيار و تکليف به گزينش قسمت حلال و مشروع است. ناگفته نماند که چون به اوست، بايد به اين بعد اهميت بيشتری دهيم و آن را بر بعد حيوانی غلبه دهيم، و آنگاه است که هم تقويت ميشود و به تبع آن قدرت اختيار و گزينش نيرومندتر ميگردد. ... پی نوشت ها: [۱] مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش [۲] مظاهری، حسين، عوامل کنترل غرايز، تهران، موسسه نشر و تحقيقات ذکر، ۱۳۷۸، ص ۶۸ با کمی تغيير نویسنده: محمدحسین قدیری منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مساله ازدواج نکردن حضرت معصومه (س) 💠درباره علّت ازدواج نکردن ایشان نظرات مختلفی وجود دارد که اجمالا آنها را بررسی میکنیم: 🔹بعضی می‌گویند که ایشان بنا به دستور پدر بزرگوارشان ازدواج نکردند. بنابر آنچه «یعقوبی» نقل می‌کند، (ع) وصیت فرمود که [دخترانشان] ازدواج نکنند. [۱] اما برخی این خبر را مجعول دانسته و آن را رد می‌کنند. [۲] ضمن اینکه (ع) دستوری بر خلاف دستور مؤکد شرع نمی دهد. آنچه در وصیت (ع) در کتاب شریف اصول کافی آمده، توصیه به تبعیت همه فرزندان از (ع) و سپردن اختیار ازدواج دختران به ایشان است، نه چیز دیگر؛ 🔹حضرت در وصیت خود می‌فرماید: «لَا یُزَوِّجُ بَنَاتِی أَحَدٌ مِنْ إِخْوَتِهِنَّ مِنْ أُمَّهَاتِهِنَّ وَ لَا سُلْطَانٌ وَ لَا عَمٌّ إِلَّا بِرَأْیِهِ وَ مَشُورَتِهِ فَإِنْ فَعَلُوا غَیْرَ ذَلِکَ فَقَدْ خَالَفُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَاهَدُوهُ فِی مُلْکِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِمَنَاکِحِ قَوْمِهِ فَإِنْ أَرَادَ أَنْ یُزَوِّجَ زَوَّجَ وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ یَتْرُکَ تَرَک‏...؛ هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت (ع)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول اکرم (ص) مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است، پس هر کسی را او بخواهد تزویج میکند و هر کسی را او نخواهد تزویج نمیکند». [۳] 🔹قول دیگری نیز وجود دارد که می‌گوید: «دلیل عدم ازدواج (س) عدم وجود هم شأنی برای ایشان می باشد»؛ چنانکه در مورد حضرت زهرا (س) نیز نقل شده است که اگر امام علی (ع) نبود هم‌کفوی برای ایشان پیدا نمی‌شد. این نظر نمی‌تواند درست باشد؛ چرا که بر خلاف توصیه موکّد اهل بیت به ازدواج است و در ازدواج مورد نظر آنها «مؤمن هم کفو مؤمنه است». از طرفی مقام حضرت زهرا (س) با همه زنان عالم فرق می‌کند. 🔹اما «نظر دقیق‌تر» درباره عدم ازدواج (س) این است که از آنجا که در دوران هارون الرشید و مأمون، شیعیان و علویان و به ویژه امام کاظم (ع) مورد سخت ترین فشارها و آزارها بودند و ارتباطات اجتماعی آنان به شدت محدود بود، کسی جرات نزدیک شدن به خاندان اهل بیت (ع) را پیدا نمی‌کرد؛ چه رسد به آنکه با آنان پیوند نیز برقرار سازد. وصیت امام کاظم (ع) نیز بخاطر لحاظ همین شرایط بوده است. اینکه برخی از خواهران حضرت معصومه (س) نیز موفق به ازدواج نشدند این مسأله را تایید می کند. [۴] 🔹نکته دیگر در این باره، عدم توجّه دقیق منابع تاریخی به ازدواج دختران اهل بیت (ع) است؛ علاوه بر (س) درباره ازدواج سایر دختران اهل بیت نیز خبر قطعی وجود ندارد و درباره ازدواج بسیاری از آنها شاهد اخبار مختلف و ضد و نقیضی هستیم. در مورد (س) نیز خبری مبنی بر ازدواج ایشان نقل نشده است؛ اما این بدان معنی نیست که بتوان حکم قطعی درباره عدم ازدواج ایشان و برخی خواهران ایشان داشت، بلکه ممکن است ازدواج کرده باشند، اما بخاطر فشارها و سختگیری هایی که با این خانواده صورت می پذیرفت، علنی نشده باشد. اما بر فرضی که ازدواج نکرده باشند، باز هم قطعا به معنی بی توجهی و عدم رغبت به ازدواج نبوده، بلکه همین جو خفقان حاکم علیه این خانواده مانع این امر شده است. پی نوشت‌ها؛ [۱] تاریخ یعقوبی، چاپ نجف، ۱۳۸۴‌ق، ج۳، ص۱۵۱؛ [۲] حیاة الإمام موسی بن جعفر ع (باقر شریف قرشی) دارالبلاغة، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۷۹؛ [۳] الکافی، دارالکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، چ۴، ج۱، ص۳۱۷؛ [۴] حضرت معصومه فاطمه دوم، محمدی اشتهاردی، محمد،‌ انتشارات علامه، ۱۳۷۵ش، چ۱، ص۱۱۶ 📕بانوی ملکوت، کریمی جهرمی، علی، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۹۳ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گفتار علماء و بزرگان اهل سنت درباره شخصیت «امام موسی کاظم (ع)» چیست؟ (بخش اول) 🔸با مراجعه به کلمات اهل سنت در طول تاریخ پى مى بریم که حضرت (علیه السلام) مورد توجه خاص و احترام ویژه آنان بوده است. در اینجا به نقل برخى از این کلمات مى پردازیم: 1⃣محمد بن ادریس شافعى:  وى مى گوید: «قبر موسى بن جعفر التریّاق المجرّب؛ [۱] قبر موسى بن جعفر (ع) اکسیر تجربه شده اى است). این کلام اشاره به اجابت دعا در کنار قبر حضرت دارد. 2⃣حسن بن ابراهیم، ابوعلى خلال، شیخ حنابله (از علماى قرن سوّم ه.ق): «ما همّنى امر فقصدت قبر موسى بن جعفر فتوسّلت به الاّ سهّل الله تعالى لى ما أحبّ؛ [۲] هیچ امرى بر من دشوار نشد جز آن که قصد قبر (ع) را مى نمودم و به او توسل مى کردم و خداوند متعال آنچه دوست داشتم را براى من تسهیل مى نمود». 3⃣محمّد بن ادریس بن منذر، ابوحاتم رازى (ت: ۲۷۷ ه.ق): او درباره (علیه السلام) مى نویسد: «ثقة صدوق، امام من ائمة المسلمین؛ [۳] او ثقه، صدوق، و امامى از امامان مسلمین است». 4⃣عبدالکریم بن محمّد سمعانى (ت: ۵۶۲ق):  «هو موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب... و مشهده ببغداد مشهور یزار... زرته غیر مرّة مع ابنه محمّد بن الرضا على بن موسى؛ [۴] بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب... مرقد او در بغداد مشهور و محلّ زیارت است... من قبر او و قبر فرزندش محمّد پسر على بن موسى (الرضا) را چندین بار زیارت کردم». 5⃣ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزى (ت: ۵۹۷ ه.ق): «کان یدعى العبد الصالح لأجل عبادته واجتهاده و قیامه باللیل و کان کریماً حلیماً، اذا بلغه عن رجل یؤذیه بعث إلیه بمال...؛ [۵] او را به جهت عبادت و کوشش فراوان و قیام در شب، عبد صالح مى خوانند. او مردى کریم و حلیم بود. هر گاه از کسى به او اذیتى مى رسید مالى براى او مى فرستاد...». 6⃣ابن اثیر جزرى (ت: ۶۳۰‌ ه.ق): «و کان یلقّب بالکاظم لأنّه کان یحسن إلى من یسىء إلیه، کان هذا عادته ابداً؛ [۶] او را لقب داده اند؛ زیرا به هر کس که او را اذیت مى کرد احسان مى نمود و این عادت همیشگى او بود». 7⃣محمّد بن طلحه شافعى (ت: ۶۵۲ ه.ق): «او امامى بزرگ مقدار، عظیم الشأن، مجتهدى بزرگ، کوشا در اجتهاد، مشهور به عبادت، مواظب بر طاعات و مشهور به کرامات بود. شب را تا به صبح به سجده و قیام بیتوته مى نمود، و روز را به صدقه و روزه ختم مى کرد. و به جهت کثرت بردبارى و گذشتش از متجاوزان، او را «کاظم» نامیدند. او انسان بدکار را به احسان خود پاسخ مى داد. و با انسان جنایتکار با عفو برخورد مى کرد. و به جهت کثرت عبادتش، او را عبد صالح نامیدند. و در عراق معروف به باب الحوائج الى الله است؛ زیرا حوائج متوسلین به خدا، به وسیله او برآورده مى شود. کرامت او عقل ها را متحیّر مى کند، و براى او نزد خداوند قدم صدقى است که زائل نشده و زائل نخواهد شد...  و اما مناقب او بسیار است، و اگر چیزى به جز عنایت الهى نسبت به او نباشد، همین منقبت او را بس است...». آن گاه برخى از مناقب آن حضرت را بازگو کرده است. [۷] 8⃣شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى (ت: ۷۴۸ ه.ق): «او مردى صالح، عالم، عابد، بخشنده، بردبار و بزرگوار بود». [۸] و در جایى دیگر مى گوید: «او مردى صالح، عالم، عابد و الهى... بود». [۹] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تحفة العالم، ج ۲، ص ۲۲ [۲] تاریخ بغداد، خطیب بغدادى، ج ۱، ص ۱۲۰، به نقل از او؛ المنتظم ج ۹، ص ۸۹ [۳] الجرح و التعدیل، ج ۸، ص ۱۳۸ [۴] انساب السمعانى، ج ۵، ص ۴۰۵ [۵] صفة الصفوة، ج ۲، ص ۱۸۴، ترجمه رقم ۱۹۱ [۶] الکامل فى التاریخ، ج ۶، ص ۱۴ [۷] مطالب السؤول، ج ۲، ص ۱۲۰ [۸] العبر، ج ۱، ص ۲۲۲ [۹] تاریخ الاسلام، حوادث وفیات ۱۹۰ - ۱۸۱ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵ش، ص ۱۲۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گفتار علماء و بزرگان اهل سنت درباره شخصیت «امام موسی کاظم (ع)» چیست؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸با مراجعه به کلمات اهل سنت در طول تاریخ پى مى بریم که حضرت (علیه السلام) مورد توجه خاص و احترام ویژه آنان بوده است. در اینجا به نقل برخى از این کلمات مى پردازیم: 9⃣یافعى یمنى مکّى (ت: ۷۶۸ ه.ق): «و فیها توفّى السید ابوالحسن موسى الکاظم ولد جعفر الصادق کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً کبیر القدر... و کان یدعى بالعبد الصالح من عبادته واجتهاده، و کان سخیاً کریماً. کان یبلغه عن الرجل انّه یؤذیه فبعث إلیه بصرّة فیها الف دینار...؛ [۱] در سال ۱۸۳ آقاى ما ابوالحسن موسى (بن جعفر) کاظم فرزند جعفر صادق وفات یافت. او مردى صالح، عابد، بخشنده، بردبار و بزرگوار بود... او را به جهت عبادت و کوشش فراوانش «عبد صالح» نامیدند. مردى سخى و کریم بود. هر گاه به او خبر مى دادند که شخصى شما را اذیت مى کند، حضرت کیسه اى با هزار دینار براى او مى فرستاد...». 🔟ابوالفداء، اسماعیل بن کثیر دمشقى (ت: ۷۷۴ ه.ق): «وکان کثیر العبادة والمروءة، اذا بلغه عن احد انّه یؤذیه ارسل إلیه بالذهب والتحف؛ [۲] او مردى کثیر العبادة و بامروّت و مردانگى بود. هر گاه به او خبر مى رسید که کسى قصد اذیت شما را دارد براى او طلا و هدایا مى فرستاد...». 1⃣1⃣ابن حجر عسقلانى (ت: ۸۵۲ ه.ق): او از یحیى بن حسن بن جعفر نسّابه نقل کرده که گفت: «کان موسى بن جعفر یدعى بالعبد الصالح من عبادته واجتهاده... ومناقبه کثیرة؛ [۳] موسى بن جعفر را به جهت عبادت و کوشش بسیارش «عبد صالح» نامیدند... و مناقب او بسیار است». 2⃣1⃣جمال الدین یوسف بن تغرى اتابکى (ت: ۸۷۴ ه.ق): «در سال ۱۸۳ ه.ق موساى کاظم فرزند جعفر صادق... وفات یافت. او به جهت عبادتش معروف به «عبد صالح» و به جهت حلمش معروف به «کاظم» بود... او سیدى عالم، فاضل، باارزش، بخشنده، مورد ستایش و مستجاب الدعوه بود». [۴] 3⃣1⃣ابن حجر هیتمى (ت: ۹۷۴ ه.ق): «موسى الکاظم و هو وارثه علماً و معرفة و کمالا و فضلا. سمّى الکاظم لکثرة تجاوزه و حلمه. و کان معروفاً عند اهل العراق بباب قضاء الحوائج عند الله. و کان اعبد اهل زمانه واعلمهم واسخاهم...؛ [۵] موسى کاظم؛ او وارث جعفر صادق در علم و معرفت و کمال و فضل بود. به جهت کثرت حلمش او را «کاظم» نامیدند. او در عراق به «باب قضاء الحوائج عند الله» معروف است. او عابدترین و عالم ترین و سخاوتمندترین اهل زمان خود بود...». 4⃣1⃣شیخ‌محمّد‌بن‌على‌صبّان (ت: ۱۲۰۶ ه.ق): «امّا موسى الکاظم فکان معروفاً عند اهل العراق بباب قضاء الحوائج عند الله، و کان من اعبد اهل زمانه و من اکابر العلماء الأسخیاء... و لقّب بالکاظم لکثرة تجاوزه وحلمه؛ [۶] امّا موسى کاظم؛ او نزد اهل عراق معروف به باب قضاء الحوائج عند الله بود. او عابدترین اهل زمان خود و از بزرگان علماى با سخاوت بود... و به جهت کثرت بردبارى اش او را «کاظم» لقب داده اند». 5⃣1⃣ابن تیمیه حرّانى (ت: ۷۲۸ ه.ق):  «موسى بن جعفر مشهور بالعبادة والنسک»؛ (موسى بن جعفر مشهور به عبادت و عمل صالح بود). او همچنین مى گوید: «و امّا من بعد جعفر، فموسى بن جعفر. قال فیه ابوحاتم الرازى: ثقة امین صدوق من ائمة المسلمین؛ [۷] و امّا بعد از جعفر، موسى بن جعفر است که ابوحاتم رازى او را ثقه، امین، صدوق و از امامان مسلمین برشمرده است». پی نوشت‌ها؛ [۱] مرآةالجنان، ج۱، ص۳۰۵، حوادث سال۱۸۳ ه.ق [۲] البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۱۹۷ [۳] تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۹۳ [۴] النجوم الزاهرة، ج۲، ص۱۱۲ [۵] صواعق المحرقة، ص ۳۰۷ و ۳۰۸ [۶] اسعاف الراغبین در حاشیه نورالابصار، ص۲۴۶ [۷] منهاج السنة، ج۲، ص۱۲۴ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵ش، ص ۱۲۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نهضت علمی امام صادق (علیه السلام) پس از شهادتشان چگونه پیگیری شد؟ 🔹بررسى اوضاع و احوال زمان (علیه السلام) نشان مى‏ دهد كه هرگونه اقدام حادی كه از آغاز روى آن حساسيت نشان بدهد صلاح نيست؛ از اين رو (علیه السلام) دنباله برنامه علمى پدر را گرفت و حوزه‏ اى‏ نه به وسعت دانشگاه جعفرى تشكيل داد و به بزرگ و رجال علم و فضيلت پرداخت. 🔹«سيد بن طاووس» مى‏ نويسد: گروه زيادى از و خاص (عليه ‏السلام) و رجال خاندان هاشمى در محضر آن حضرت گرد مى‏ آمدند و سخنان گهربار و پاسخ هاى آن حضرت به پرسش هاى حاضران را يادداشت‏ مى‏ نمودند، و هر حكمى كه در مورد پيش ‏آمدى صادر مى ‏نمود، ضبط مى‏ كردند. [۱] 🔹«سيد اميرعلى» مى ‏نويسد: در سال ۱۴۸ (علیه السلام) در شهر مدينه درگذشت، ولى خوشبختانه او تعطيل نشد، بلكه به رهبرى جانشين و فرزندش (علیه السلام)، شكوفايى خود را حفظ كرد. [۲] 🔹 (علیه السلام) نه تنها از نظر علمى، تمام دانشمندان و آن روز را تحت‏ الشعاع قرار داده بود، بلكه از نظر و صفات برجسته انسانى نيز زبان زد خاص و عام بود، به طورى كه تمام كه با زندگى پرافتخار آن حضرت آشنايى دارند در برابر عظمت وى سر تعظيم فرود آورده اند. 🔹«ابن حجر هيتمى»، دانشمند و محدث مشهور جهان تسنّ، مى‏ نويسد: (علیه السلام) و دانش هاى پدر و داراى و او بود. وى در پرتو و و فوق ‏العاده ‏اى كه (در رفتار با مردم نادان) از خود نشان داد، لقب يافت، و در زمان او هيچ ‏كس در و و به پايه او نمى ‏رسيد. [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] حاج شيخ عباس قمى، الأنوارالبهيه، مشهد، مؤسسه منشورات دينى مشهد، ص ۱۷۰ [۲] مختصر تاريخ‏ العرب، ط ۲، تعريب: عفيف ‏البعلبكى، دارالعلم‏ للملايين، ص ۲۰۹ [۳] الصواعق ‏المحرقه، مكتبه القاهره، ص ۲۰۳ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق (علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ش، ص ۴۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️این هم از احسان ما به اوست 🔹یک‌وقت علیه‌ السلام، علیه یکی از امامزاده‌ها سخنی فرمودند. شخصی که در محضر آن حضرت بود، با خود گفت: ایشان ما را به صلۀ ارحام و احسان به خویشان دستور می‌دهند و خود دربارۀ یکی از ارحام‌شان چنین می‌فرمایند. 🔹وی می‌گوید: به‌ محض اینکه این معنا به ذهنم خطور کرد، فوراً حضرت فرمودند: این هم از ما به او است؛ تا با اظهار اختلاف میان ما و او، او محفوظ بماند و آسیبی از طرف دستگاه خلافت به او نرسد. 📕در محضر بهجت، ج۳، ص۲۵۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش اول) 🔹هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان [۱]، لقب داده‌ اند. تولّد آن حضرت به سال ۱۲۸ - و در منابع اندکی ۱۲۹ - در «ابواء» - که منطقه‌ ای است میان مکه و مدینه - از مادری با نام «حمیده بربریه» [۲] بوده است. ماه تولد در هیچ منبعی نیامده و تنها به سال اکتفا شده است. [۳] شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب [۴] سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. برخی روز شهادت را پنجم و برخی ششم ماه رجب دانسته‌ اند. [۵] 🔹 (علیه السّلام) پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۴۸، رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و عمر شریف خود را در و گذراند. در میان شخصیّت‌ های علوی موجود در عصر آن حضرت، کسی را توان برابری با وی نبوده، و از نظر و و و سرآمد روزگار خویش به شمار می‌ آمد. «شیخ مفید» درباره آن حضرت می‌ گوید: «کان أبو الحسن موسی (علیه السّلام) أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّاً و أکرمهم نفساً». [۶] ( (علیه السّلام) پرستنده‌ ترین و سخی‌ترین و با شخصیّت‌ ترین اهل زمان خود بود). 🔹«شیخ طبرسی» می‌ نویسد: «کان علیه السّلام أحفظ النّاس لکتاب الله ... و کان النّاس بالمدینة یسمّونه زین المجتهدین». [۷] (آن حضرت حافظ‌ ترین مردم نسبت به کتاب خدا بود ... و مردم مدینه او را زینت کوشندگان در عبادت خدا می‌ نامیدند). «ابن ابی الحدید» درباره آن حضرت چنین می‌ نویسد: «جمع من الفقه و الدّین و النّسک و الحلم و الصّبر». [۸] (، ، و و ، همه در آن حضرت جمع بود). «یعقوبی»، مورّخ شهیر، درباره وی می‌ نویسد: «و کان موسی بن جعفر من أشدّ النّاس عبادة». [۹] ( (علیه السّلام) عابدترین مردم زمان خود بوده است). 🔹در «شذرات الذّهب» آمده است: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً کبیر القدر». (آن حضرت از ، ، و بود و شخصیّتی بس بزرگ داشت). همانجا از قول «ابو حاتم» نقل می‌ کند که گفت: «ثقة امام من أئمّة المسلمین». [۱۰] (آن حضرت مورد وثوق و از ائمه مسلمین است). «یافعی» می‌ گوید: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً و کان سخیّاً». [۱۱] «یحیی بن حسن بن جعفر»، نسب‌ شناس مشهور، درباره آن حضرت چنین نوشته است: «کان موسی بن جعفر یدعی العبد الصّالح من عبادته و اجتهاده». [۱۲] ( (علیه السّلام) به علت عبادت و اجتهادش، عبد صالح خوانده می‌ شد). 🔹این جملات، نمونه‌ هایی است از آنچه مورّخان و محدّثان و ، آن حضرت را با آن توصیف کرده‌ اند. «استاد عطاردی» جملات زیادی از این قبیل را در کتاب گران‌بهای خود «مسند الامام الکاظم (عليه السلام)» فراهم آورده است: «آنچه از سجایای امام، بیش از همه قابل توجه بوده، و آن حضرت است که ضرب المثل بوده است». «ابن عنبه» در این باره می‌ نویسد: «و فی کمّه صرر من الدّراهم فیعطی من لقیه و من ارد برّه و کان یضرب المثل بصرّة موسی». [۱۳] (همواره نزد او کیسه‌ هایی از زر بود و به هر کسی که می‌ رسید و یا به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت، از آنها می‌ بخشید، به طوری که کیسه‌ های زر او ضرب المثل شده بود). ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان، لقب داده‌ اند. شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. 🔹سخاوت (علیه السّلام) حتّی شامل کسانی می‌ شد که به آزار و اذیّت او می‌ پرداختند. در این زمینه «ابن خلّکان» از قول «خطیب»، چنین آورده است: «و کان سخیّا کریما و کان یبلغه عن الرّجل أنّه یؤذیه فیبعث الیه بصرّة فیها ألف دینار و کان یصرّ الصّرر ثلاث مائة دینار و اربع مائة دینار و مأتی دینار ثمّ یقسّمها بالمدینة فکانت صرر موسی مثلاً». (او چنان و بود که وقتی به وی اطلاع می‌ دادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش می‌ فرستاد. او همیشه زرها را در کیسه‌ های سیصد و چهار صد و دویست دیناری می‌ گذاشت و میان اهل مدینه تقسیم می‌ کرد و کیسه‌ های زر وی معروف بود). 🔹«ابو الفرج اصفهانی» درباره بخشش آن حضرت به کسانی که به آزار او می‌ پرداختند، روایت مفصلی آورده است که آدمی را به شگفتی وا می‌ دارد. «ذهبی»، رجالی مشهور درباره (علیه السّلام) می‌ نویسد: «و قد کان موسی من أجواد الحکماء و من العبّاد الاتقیاء». ( از سخاوتمندان حکما و از بندگان پرهیزکار خداوند بود). 🔹از جمله خصائص دیگر آن حضرت و وی بود. حضرتش سال‌ های متمادی در به سر برده و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود؛ به طوری که بسیاری از زندان بانان او تحت تأثیر قرار گرفته و از نگهداری امام در آن شرایط سخت خودداری می‌ کردند. درباره آن حضرت به «ربیع» گفت: «امّا انّ هذا من رهبان بنی هاشم». (این مرد از راهبان بنی هاشم است). «ربیع» می‌ گوید: «به «هارون» گفتم: پس چرا او را زندانی کرده‌ ای؟» هارون پاسخ داد: «هیهات لابدّ من ذلک». (چاره‌ ای جز این نیست). 🔹«ابن وردی» از مورّخان قرن هفتم، روایت مستندی درباره آن حضرت آورده است. مناسب است این نقل را هم بیفزاییم که (علیه السّلام) سخت به فرزندش (عليه السلام) علاقه‌مند بود. لذا از آن حضرت سؤال شد: «مَا بَلَغَ مِنْ حُبِّکَ لِمُوسَی؟ قَالَ: وَدَدْتُ أَنْ لَیْسَ لِی وَلَدٌ غَیْرُهُ کَیْلَایُشْرِکْهُ فِی حُبِّی اَحَدٌ». (شما چه اندازه را دوست دارید؟ حضرت فرمود: دوست داشتم جز فرزندی نداشتم تا هیچ شریکی در دوستی من نسبت به او وجود نداشت). 🔹به دلیل همین سجایای پاک اخلاقی بود که آن حضرت نزد مردم، محبوبیّت فراوانی داشت و درباره او به کرامات فراوانی قائل بودند. «ابن جوزی» در این زمینه روایتی آورده که «ابن حجر هیتمی» نیز آن را روایت کرده؛ مضمون روایت این است: «شقیق بلخی در سال ۱۴۹ در سفر حج به (علیه السلام) برخورد و چندین بار کوشید مطلبی از آن حضرت بپرسد که هر بار با خواندن آیه‌ای، ما فی الضمیرِ او را بر ملا کرد». منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel