eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫 💫 ✅پرسش 💠چرا (ص) مسئله (ع) را در بازگشت از « الوداع » و در آن شرایط سخت، در محل « » مطرح فرمودند؟ ⭕️پاسخ اجمالی 🔷آن‌گاه که تهدید رومیان از ناحیه سرزمین‌هاى شام، مرزهاى شمالى کشور اسلامى را به خطر انداخت و قدرتِ زبان‌زد رومیان، همه را وحشت‌زده کرد، (ص) چنین مصحلت دانست که سپاهى گران از تمام بلاد اسلامى فراهم و به قصد سرحدّات شمالى روانه گرداند. چون زمان مقّرر فرا رسید، (ص) دستور حرکت دادند و بر خلاف گذشته نماینده خود؛ یعنی (ع) را در مدینه معیّن نمودند. نیز از این فرصت در پى بهره‌جویى آمدند. به همین جهت چنین کردند که (ص) را حفظ جان داماد و پسر عمّ، عزیزتر از جهاد با رومیان بوده و شاید این به خواست خود  (ع) انجام شده است. این شایعه را على(ع) دریافت و سراسیمه خود را به پیامبر رسانید و مصرّانه از مقتداى خویش خواست تا اذن حضور در رکاب را صادر نماید. اما رسول خدا(ص) در ظاهر براى اطمینان خاطر على(ع)، و در واقع براى به و در اردوگاه، به (ع) فرمود: «آیا راضى نیستى به این‌که براى من چون براى باشى با این فرق که بعد از من نخواهد بود». این بگذشت تا موسم آن خیرالبشر گردید. اراده آن‌ حضرت که ملهم از خواست خداوندى بود بر این قرار گرفت که مردمان جملگى را از این سفر آگاه سازد تا هر کس از ، ، و توان دارد، در ، آن سرور را همراه باشند و دستور فرمود تا خبر به همگان ابلاغ شود. پیک‌هاى ویژه به تمام نقاط فرستاده شدند و مردم شهرها، واحه‌ها و بادیه‌نشینان به (ص) فراخوانده شدند. (ص) پیشاپیش کاروان حجاج از شهر خارج شدند و کاروانیان به دنبال وى. هر کس قدرت یا توفیق همراهى نداشت، با اشک، کاروان را بدرقه می‌کرد. در میان راه مردمان، گروه گروه و دسته دسته به کاروان حجّ می‌پیوستند. ، در راه بازگشت، ناگهان . حالتى که همواره بر ایشان عارض می‌شد. ، : «اى پیامبر! آنچه بر تو شده است، کاملاً [به مردم] برسان! و اگر نکنى، او را انجام نداده‌اى! تو را از [خطرات احتمالى] مردم، نگاه می‌دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران [لجوج] را هدایت نمی‌کند». پیامبر(ص) توقف نمود. محل توقف، آخرین نقطه مشترک مسیر کاروانیان بود و از آن پس، هر کدام، راه دیار خویش، در پیش می‌گرفتند. (ص) می‌دانست خزیده‌اند که اگر مجال یابند، را آن‌گونه رقم خواهند زد که خود می‌خواهند و خواست خداوند و رسولش نزد آنان متاعى است که خریدار ندارد. پس باید کاروان خوش آهنگِ تازه به حرکت درآمده را باشد و از طرفى، نیز براى این است. آهنگ توقف کاروان توسط جارچیان نواخته شد. رفته‌ها بازگشتند؛ پراکنده‌ها جمع شدند؛ پیاده‌ها توشه بر زمین نهادند، سواره‌ها پیاده شدند و همه گوش به فرمان. همه می‌دانستند به یقین، پیش آمده که (ص)، را به ماندن و شنیدن آن دعوت کرده است. در پایین‌ترین نقطه دشت بنا شد تا همه بتوانند آفتاب روى رسول خدا(ص) را نظاره کنند. و بیان داشت و در ضمن آن، (ع) را کنار خود آورد و و فرمود: «هرکس من اویم، ». سپس براى ایشان فرمود و را به دعوت کرد. خیمه مولا آن روز حال و هواى خاصى داشت. (ص) که بار سنگین را از دوش خود برداشته بود به وفادارى امت نسبت به  شادمان بود. ∆منبع: وبسایت اسلام کوئست. نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️استراتژی و هژمونی حاکمان عباسی (بخش اول) 🔶با اندکی بررسی و پژوهش حول تاریخ و سرگذشت و مقتدر شیعه، متوجه می شویم که این ذوات مقدسه، برای دستیابی به اهداف و آرمان های وحیانی و آسمانی خود، با چه مخاطرات و سختی های طاقت فرسایی مواجه بودند. 🔷هر چند که دستگاه جور و طاغوت همواره تلاش داشت علیهم السلام را در اوج مظلومیت محصور نماید؛ ولی با این وجود، این اولیای الهی با تدابیر هوشمندانه و مدیریت راهبردی خود، توانستند خیل مشتاقان و ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام را با برنامه های انسان ساز خود هدایت کرده، زمینه جهانی شدن فرهنگ و اندیشه علیهم السلام  را فراهم نمایند. (ع) از جمله امامان شیعی است که برای اجرایی کردن برنامه های جامع هدایت و انسان سازی در جامعه با مشکلات و مخاطرات فراوانی مواجه بود. شخصیتی آسمانی و عرشی‌ که در سال ۱۲۸ قمری، متولد شد. 🔷ولادت سراسر نور حضرت، با فروپاشی امویان و به قدرت رسیدن مصادف شده بود. (ع) در سال ۱۴۸ق پس از شهادت پدر بزرگوارشان، امام صادق (ع)، به امامت رسیدند. به اذعان تاریخ پژوهان مدت ۳۵ ساله امامت و رهبری ایشان با سیطره و هژمونی سیاسی همچون: ، ، و همزمان بود. [۱] در عظمت وجودی این خورشید هدایت از امام صادق (ع) این چنین نقل شده است: «او برترین فرزندان و بازماندگان من است، و اوست که پس از من، در جایگاه من قرار می‌گیرد و پس از من، بر همه مخلوقات است.» [۲] نوعاً حکومت های طاغوتی برای تثبیت و محکم کردن پایه های قدرت خود، از هیچ ظلم و ستمی دریغ نمی ورزند؛ 🔷در میان نیز این اصل ظالمانه به روشنی مشاهده می شود؛ بطوری که منصور دوانیقی، هادی و هارون و حتی مهدی عباسی، که اوایل با چهره ای مقبول در میان مردم جا باز کرده بود، این حربه شیطانی را در پیش گرفتند، بطوری که ایشان نه فقط بسیاری از شیعیان را به قتل رساندند، بلکه فقها و شخصیت های بزرگ اهل تسنن را که با آنها مخالفت می کردند را نیز  مورد آزار و اذیت قرار می دادند. [۳] در این میان (ع) برای دستیابی به اهداف انسان ساز و هدایت بخش خود، از استراتژی و تاکتیک های هوشمندانه ای بهره می جست، تا اینکه جامعه اسلامی از انوار قدسی این امام همام بهره مند شوند و نظام شیعه از هم گسسته نشود. ... پی‌نوشت‌ها [۱] جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵ [۲] مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۰ [۳] ر.ک: عبدالرحمن السیوطی، تاریخ الخلفا، ص۲۵۹؛ و: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۴ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انتخاب نام «امام حسن» و «امام حسين» (عليهم السلام) از جانب چه كسی بود؟ 🔹بین شیعه و سنی مشهور است که انتخاب نام و (علیهم السلام) به امر خدا، بوده است. ابن اثیر در کتاب اسدالغابه می نویسد: «مردم پیش از ولادت و (علیهم السلام) با این نام آشنا نبودند، تا فرزندان خود را به این دو نامگذارى کنند، چرا که این دو اسم در زمان ولادت حسنین، از جانب بر (صلى الله علیه و آله) وحى شد، تا آن حضرت بر فرزندان (علیه السلام) و (سلام الله علیها) این نام‏ها را بگذارد». [۱] 🔹همچنین جلال الدّین سیوطى (از علماى معروف اهل سنّت) نقل کرده است که: « و دو نام از نام‏هاى اهل بهشت، برای (علیهم السلام) است، چرا که مردم عرب پیش از این، این دو نام را بر فرزندان خویش نام نمى‏ نهادند». [۲] در کتاب عبقات الانوار آمده است: آن روز که (علیه السّلام) متولد شد (علیه السّلام) بر (صلّى الله علیه و آله) فرود آمد و گفت: «ای محمد! به تو سلام رساند و مى‏ فرمود که (علیه السّلام) برای تو به منزله برای موسى است، لیکن بعد تو نیست، پس مسمى کن این پسر خود را بنام پسر هارون، که فرزندان هارون: و یعنی «حسن» و «حسین» نام داشتند». [۳] 🔹هم چنین قندوزی می نویسد: «آن گاه که (علیه السّلام) به دنیا آمد. (صلّى الله علیه و آله) او را - به امر خدا - نام نهاد، و او را به ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب سپرد تا او از شیر فرزندش به نام قثم، او را شیر دهد». [۴] و در اعیان الشیعه آمده است: آنگاه که (علیه السّلام) متولد شد به (علیه السّلام) عرض کرد که نام او را بگذار؛ امام فرمود من در نامگذاری او بر (صلّى الله علیه و آله) سبقت نمی گیرم... آنگاه پیامبر (صلّى الله علیه و آله) او را نام نهاد و این نام در عصر جاهلیت شناخته شده و معروف نبود. [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] اسد الغابة، ج ۲، ص ۹ [۲] تاریخ الخلفاء، ص ۲۰۹ [۳] عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏ ۱۱، ص؛ الاستیعاب، ج‏ ۱، ص ۳۸۴ [۲] ینابیع الموده، ۲۲۱، ۳۱۸؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۳۱۶؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۱۸ - ۴۱۹؛ تذکرة الخواص، ص ۲۳۲؛ و... [۱] اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان، لقب داده‌ اند. شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. 🔹سخاوت (علیه السّلام) حتّی شامل کسانی می‌ شد که به آزار و اذیّت او می‌ پرداختند. در این زمینه «ابن خلّکان» از قول «خطیب»، چنین آورده است: «و کان سخیّا کریما و کان یبلغه عن الرّجل أنّه یؤذیه فیبعث الیه بصرّة فیها ألف دینار و کان یصرّ الصّرر ثلاث مائة دینار و اربع مائة دینار و مأتی دینار ثمّ یقسّمها بالمدینة فکانت صرر موسی مثلاً». (او چنان و بود که وقتی به وی اطلاع می‌ دادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش می‌ فرستاد. او همیشه زرها را در کیسه‌ های سیصد و چهار صد و دویست دیناری می‌ گذاشت و میان اهل مدینه تقسیم می‌ کرد و کیسه‌ های زر وی معروف بود). 🔹«ابو الفرج اصفهانی» درباره بخشش آن حضرت به کسانی که به آزار او می‌ پرداختند، روایت مفصلی آورده است که آدمی را به شگفتی وا می‌ دارد. «ذهبی»، رجالی مشهور درباره (علیه السّلام) می‌ نویسد: «و قد کان موسی من أجواد الحکماء و من العبّاد الاتقیاء». ( از سخاوتمندان حکما و از بندگان پرهیزکار خداوند بود). 🔹از جمله خصائص دیگر آن حضرت و وی بود. حضرتش سال‌ های متمادی در به سر برده و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود؛ به طوری که بسیاری از زندان بانان او تحت تأثیر قرار گرفته و از نگهداری امام در آن شرایط سخت خودداری می‌ کردند. درباره آن حضرت به «ربیع» گفت: «امّا انّ هذا من رهبان بنی هاشم». (این مرد از راهبان بنی هاشم است). «ربیع» می‌ گوید: «به «هارون» گفتم: پس چرا او را زندانی کرده‌ ای؟» هارون پاسخ داد: «هیهات لابدّ من ذلک». (چاره‌ ای جز این نیست). 🔹«ابن وردی» از مورّخان قرن هفتم، روایت مستندی درباره آن حضرت آورده است. مناسب است این نقل را هم بیفزاییم که (علیه السّلام) سخت به فرزندش (عليه السلام) علاقه‌مند بود. لذا از آن حضرت سؤال شد: «مَا بَلَغَ مِنْ حُبِّکَ لِمُوسَی؟ قَالَ: وَدَدْتُ أَنْ لَیْسَ لِی وَلَدٌ غَیْرُهُ کَیْلَایُشْرِکْهُ فِی حُبِّی اَحَدٌ». (شما چه اندازه را دوست دارید؟ حضرت فرمود: دوست داشتم جز فرزندی نداشتم تا هیچ شریکی در دوستی من نسبت به او وجود نداشت). 🔹به دلیل همین سجایای پاک اخلاقی بود که آن حضرت نزد مردم، محبوبیّت فراوانی داشت و درباره او به کرامات فراوانی قائل بودند. «ابن جوزی» در این زمینه روایتی آورده که «ابن حجر هیتمی» نیز آن را روایت کرده؛ مضمون روایت این است: «شقیق بلخی در سال ۱۴۹ در سفر حج به (علیه السلام) برخورد و چندین بار کوشید مطلبی از آن حضرت بپرسد که هر بار با خواندن آیه‌ای، ما فی الضمیرِ او را بر ملا کرد». منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel