eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✅از ویژگیهای اخلاقی (عج): 🔷 از آن رو كه وارث همه و اولياى گران قدر الهى است، مجموعه اى كامل از صفات كمال و جمال را دارا است. او تجلّى بخش اخلاق عظيم پيامبر و خصوصيات شگفت و مكارم و فضايل والاى و فرزندان معصوم اوست. اشاره به برخى از اين ويژگى ها مى توانند مقدمه اى آگاهى بخش براى تبعيّت از او باشد. ⭕️دانش گسترده امام: 💠امیرالمومنین (ع) درباره او میفرمایند: «او دانشمندترينِ شماست». 💠 (ع) میفرمایند: دانايى به كتاب خداى عزّوجل و او در قلب (عج) ما مى رويد همچنانكه گياهان به بهترين شكل از زمين مى رويند. پس هر كس او را ديد بگويد: سلام بر شما اى رحمت و و اى گنجينه علم و جایگاه . 📕منتخب الاثر، ص ۳۰۹
💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫 💫 ✅پرسش 💠چرا (ص) مسئله (ع) را در بازگشت از « الوداع » و در آن شرایط سخت، در محل « » مطرح فرمودند؟ ⭕️پاسخ اجمالی 🔷آن‌گاه که تهدید رومیان از ناحیه سرزمین‌هاى شام، مرزهاى شمالى کشور اسلامى را به خطر انداخت و قدرتِ زبان‌زد رومیان، همه را وحشت‌زده کرد، (ص) چنین مصحلت دانست که سپاهى گران از تمام بلاد اسلامى فراهم و به قصد سرحدّات شمالى روانه گرداند. چون زمان مقّرر فرا رسید، (ص) دستور حرکت دادند و بر خلاف گذشته نماینده خود؛ یعنی (ع) را در مدینه معیّن نمودند. نیز از این فرصت در پى بهره‌جویى آمدند. به همین جهت چنین کردند که (ص) را حفظ جان داماد و پسر عمّ، عزیزتر از جهاد با رومیان بوده و شاید این به خواست خود  (ع) انجام شده است. این شایعه را على(ع) دریافت و سراسیمه خود را به پیامبر رسانید و مصرّانه از مقتداى خویش خواست تا اذن حضور در رکاب را صادر نماید. اما رسول خدا(ص) در ظاهر براى اطمینان خاطر على(ع)، و در واقع براى به و در اردوگاه، به (ع) فرمود: «آیا راضى نیستى به این‌که براى من چون براى باشى با این فرق که بعد از من نخواهد بود». این بگذشت تا موسم آن خیرالبشر گردید. اراده آن‌ حضرت که ملهم از خواست خداوندى بود بر این قرار گرفت که مردمان جملگى را از این سفر آگاه سازد تا هر کس از ، ، و توان دارد، در ، آن سرور را همراه باشند و دستور فرمود تا خبر به همگان ابلاغ شود. پیک‌هاى ویژه به تمام نقاط فرستاده شدند و مردم شهرها، واحه‌ها و بادیه‌نشینان به (ص) فراخوانده شدند. (ص) پیشاپیش کاروان حجاج از شهر خارج شدند و کاروانیان به دنبال وى. هر کس قدرت یا توفیق همراهى نداشت، با اشک، کاروان را بدرقه می‌کرد. در میان راه مردمان، گروه گروه و دسته دسته به کاروان حجّ می‌پیوستند. ، در راه بازگشت، ناگهان . حالتى که همواره بر ایشان عارض می‌شد. ، : «اى پیامبر! آنچه بر تو شده است، کاملاً [به مردم] برسان! و اگر نکنى، او را انجام نداده‌اى! تو را از [خطرات احتمالى] مردم، نگاه می‌دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران [لجوج] را هدایت نمی‌کند». پیامبر(ص) توقف نمود. محل توقف، آخرین نقطه مشترک مسیر کاروانیان بود و از آن پس، هر کدام، راه دیار خویش، در پیش می‌گرفتند. (ص) می‌دانست خزیده‌اند که اگر مجال یابند، را آن‌گونه رقم خواهند زد که خود می‌خواهند و خواست خداوند و رسولش نزد آنان متاعى است که خریدار ندارد. پس باید کاروان خوش آهنگِ تازه به حرکت درآمده را باشد و از طرفى، نیز براى این است. آهنگ توقف کاروان توسط جارچیان نواخته شد. رفته‌ها بازگشتند؛ پراکنده‌ها جمع شدند؛ پیاده‌ها توشه بر زمین نهادند، سواره‌ها پیاده شدند و همه گوش به فرمان. همه می‌دانستند به یقین، پیش آمده که (ص)، را به ماندن و شنیدن آن دعوت کرده است. در پایین‌ترین نقطه دشت بنا شد تا همه بتوانند آفتاب روى رسول خدا(ص) را نظاره کنند. و بیان داشت و در ضمن آن، (ع) را کنار خود آورد و و فرمود: «هرکس من اویم، ». سپس براى ایشان فرمود و را به دعوت کرد. خیمه مولا آن روز حال و هواى خاصى داشت. (ص) که بار سنگین را از دوش خود برداشته بود به وفادارى امت نسبت به  شادمان بود. ∆منبع: وبسایت اسلام کوئست. نت @tabyinchannel
✅ #غدير_خم 🔷 غدير #علي، هنوز هم چشمهاي لبريز از آب حيات و دريايي موّاج از كرامتهاست. « #غدير » دريايي از #باور و #بصيرت، در كوير حيرت و هامونِ #ضلالت است، تا كام جانها از آن سيراب شود. «غدير» يك «كتاب مبين» است، سندي براي #تداوم خطّ « #رسالت » در جلوة « #امامت ». 🔷«غدير»، براي تشنگان، #چشمة زلالِ هدايت است، و براي ره گم كردگان، #صراطي است كه به « #سنّت_پيامبر » منتهي ميشود. غدير، #عيد_ولايت است. و... «غدير علي»، هنوز هم چشمه اي لبريز از «آب حيات» و درياي موّاج از #فضايل است.
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄⭐️ ⭐️ ⭕️ و ملا نصرالدین! 💠سخنگوی دولت، در مقامِ دفاع از ، با طرحِ ادعایی عجیب، گفته است: "هر کسی از مدعیان فعلی میشد، وضعیت الآن خیلی بدتر بود." 🔷این ادعای بی پایه، انسان را یاد جناب ملانصرالدین می اندازد که گفته بود: اینجا که من ایستاده ام مرکز کلِ عالم است! وقتی پرسیدند: دلیلت برای این ادعا چیست؟ گفت: شما اگر قبول ندارید میتوانید از هر طرف متر کنید! 🔷مغالطه ی آقای ربیعی در این نکته نهفته است که هیچ راهی برای ابطال ادعای ایشان وجود ندارد. به راستی چه کسی میتواند زمان را به عقب برگرداند و برای هر یک از مدعیان، دولتی تشکیل دهد که بشود عملکرد آن را با دولت فعلی مقایسه کرد!؟ 🔷این ادعا گاه به نحو دیگری نیز بیان میشود. می‌گویند: "املای نا نوشته، غلط ندارد." درست است؛ اما وقتی ما به همین املایِ نوشته، نگاهی میافکنیم، میبینیم چنان پر از اَغلاطِ فاحش و متعدد است که اگر به هر کسی می سپردند، املای بهتری مینوشت! 🔷دولتی که توزیعِ "سبد کالا"ی خودساخته را به کارنامه ای از تحقیرِ ملت شریف تبدیل کرد؛ دولتی که در جریان اصلاح قیمت ! تلفات و خسارات فراموش نشدنی را بر مردم تحمیل نمود؛ دولتی که چند سال، ظرفیت های بی شمار کشور و ملت را معطلِ برجامِ بی فرجام کرد؛ دولتی که رِندانه، وعده "برداشتنِ همه تحریم ها" را با دستاوردِ" منزوی کردنِ آمریکا" جابجا کرد؛ دولتی که بعد از اعتمادِ مفتضحانه به کدخدا، بارها از اروپای مکار بازی خورد؛ دولتی که عمل نکردن به وعده های دروغ انتخاباتی، آن را برای همیشه به ضرب المثلِ بد عهدی تبدیل کرده است؛ و... 🔺دولتی ناکارآمد است که حتی جناب ملانصرالدین هم نمی تواند از آن دفاع کند. روزنامه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه عدم وجود در میان پیامبران الهی 💠حضرت ‌الله جوادی‌ آملی پیرامون این سوال که "چرا در ، وجود ندارد" این چنین پاسخ داده اند: 🔷این طور نیست که فقط یک زن معصومه داشته باشیم، آن هم وجود زهرای مرضیه (س) باشد. ما دلیلی بر عدم عصمت بعضی از زن‌های دیگر نظیر زینب کبری (س) و حضرت فاطمه معصومه (س) نداریم. اینکه ۱۲۴ هزار پیامبر همه هستند، برای این است که و ، دارد و و جسمی به گونه‌ای است که است. 🔷از طرف دیگر پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولایت است. در آن است که بشود، و این مقام اختصاصی به یا ندارد. نظیر آسیه (س)، حضرت مریم (س)، حضرت فاطمه زهرا (س)، حضرت زینب کبری (س) و حضرت معصومه (س) در عالم بوده‌اند و این‌ها هرکدام با حفظ مرتبه و درجه خاص خود می‌توانند به رسیده باشند. 🔷 و است، اینکه نشده است، برای این است که باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد، در جنگ و صلح را به عهده بگیرد. این کار اجرایی برای است. این‌ چنین نیست که اگر همه از جنس بودند، معنایش این است که کمال معنوی مخصوص مرد است، بلکه مربوط به ولایت است و در بین و تفاوتی نیست، زن و مرد هر دو می‌توانند بشوند. منبع: باشگاه خبرنگاران جوان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه با چه اوصافی از «اهل بیت» (علیهم السلام) ياد كرده است؟ 🔹 (علیه السلام) آخرین بخش از خطبه ۱۰۹ را با ذكر اوصافى از (عليهم السلام) پايان می‌دهد و رعايت فصاحت و بلاغت را با اين حُسن ختام به سر حدّ كمال مى رساند؛ مى فرمايد: «نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ، وَ مُخْتَلَفُ [۱] الْمَلَائِكَةِ، وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ، وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ» (ما درخت پُربار نبوّت و و محلّ رفت و آمد فرشتگان و و چشمه سارهاى حكمتيم». تعبير به شجره، اشاره به اين است كه همچون درخت پربارى است كه داراى شاخه ها و فروع مختلفى است. ريشه و ساقه آن، (صلی الله علیه و آله) و ، شاخ و برگ‌هاى آن و به سوى خدا، ميوه اين درخت است. 🔹در تعبير دوم، را به بارانداز و فرودگاهى تشبيه می كند كه ، در آن از سوى خدا نزول پيدا كرده است، و در تعبير سوم، (صلی الله علیه و آله) را مركز رفت و آمد می‌شمرد و (عليه السلام) و كسانى هستند كه در اين خانه و خانواده، پرورش يافته اند و طبعاً آثار و در آنها پرتوافكن مى باشد. واژه در اينجا ممكن است كه اشاره به باشد (جبرئيل و همراهانش) كه بر (صلی الله علیه و آله) نازل مى شدند؛ 🔹يا اشاره به معناى اعمّى باشد كه ساير فرشتگانى را كه به عنوان خدمت يا بشارت در اين خانواده رفت و آمد داشته اند، شامل شود؛ و در هر حال، منظور اين نيست كه فرشته وحى بر غير (صلی الله علیه و آله) نازل مى شده است. تفاوت «شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ» و «مَحَطُّ الرِّسَالَةِ» از اين نظر است كه (صلی الله علیه و آله) داراى دو مقام بود: ، كه همان خبر دادن از سوى خداست و ، كه تبليغ آن است، يا به تعبير ديگر: مأمور ابلاغ است، و معمولا توأم با امامت و رهبرى و اجرا مى باشد؛ و منظور از آن است كه (عليهم السلام) وارث علوم و حافظ و بودند. 🔹در شأن نزول آيه شريفه «وَ تَعِيَها أُذُنٌ وَاعِيَةٌ» [حاقه، ۱۲] (گوش شنوا اين پيام ها را در خود نگه مى دارد) در روايات متعدّدى كه در منابع فراوانى از اهل سنّت نقل شده، آمده است كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ يَجْعَلَهَا أُذُنَ عَلِىٍّ» (از پروردگارم تقاضا كردم كه اين گوشِ شنوا را گوش (عليه السلام) قرار دهد)؛ و به دنبال اين دعا (عليه السلام) مى فرمود: «مَا سَمْعِتُ مِنْ رَسُولِ اللهِ شَيْئاً فَنَسِيتُهُ» [۲] (من هيچ سخنى را بعد از آن از (صلی الله علیه و آله) نشنيدم كه فراموش كنم، بلكه هميشه آن را به خاطر داشتم». 🔹حديث «عَلِىٌّ مَعَ الْقُرآنِ، وَ الْقُرآنُ مَعَ عَلِىٍّ» [۳] ( همواره با است و قرآن با علی است)، و همچنين حديث «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا» [۴] (من شهر علمم و درِ آن است)، از است كه در كتب شيعه و اهل سنّت وارد شده و همه گواه بر اين است كه اين خانواده، و سرچشمه هاى حكمت بوده اند. 🔹تفاوت و از اين نظر است كه «معدن» چيزى است كه معمولا مردم به سراغ آن مى روند و از آن بهره مى گيرند؛ ولى «ينابيع» (به معناى چشمه ها) چيزى است كه مى جوشد و به سوى مردم سرازير مى شود. (عليه السلام) در پايان اين سخن مى فرمايد: «نَاصِرُنا و مُحِبُّنَا يَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ، وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا يَنْتَظِرُ السَّطْوَةَ» [۵] (ياور و ما در انتظار رحمت حقّ است، و ما در انتظار مجازاتِ حقّ است). اين سخن بدان معنا نيست كه آنها چنين انتظارى را واقعاً دارند، بلكه به اين معناست كه بايد منتظر چنين عاقبت شومى باشند و در واقع نوعى تهديد به عذاب الهى است، در دنيا و آخرت. پی نوشت‌ها؛ [۱] «مختلف از مادّه «اختلاف» كه در اينجا به معناى رفت و آمد است. بنابراين «مختلف» يعنى محلّ رفت و آمد. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۶۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا روایات اسلامی خاتمیّت پیامبر اسلام را تایید می کنند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸اعتقاد به جاودانى بودن اسلام، مورد اتفاق همه علماء و دانشمندان اسلامى است، بلكه از ضروريات اين آئين به شمار مى رود و سرچشمه اين عقيده، علاوه بر ، بیشماری است كه از پيامبر گرامى اسلام (ص) و ديگر پيشوايان معصوم (عليهم السلام) رسيده است، كه مجموعه آنها كتابى را تشكيل مى دهد و ما به گوشه اى از آنها به عنوان نمونه اشاره مى كنيم: 6⃣در حديث معروف ديگرى از پيغمبر گرامى اسلام (ص) آمده است كه فرمود: «انَّ الرِّسالَةَ و النُّبُوَّةَ قَدِ انْقَطَعَتْ فَلا رَسُولَ بَعْدى‏ وَ لا نَبِىَّ؛ و ‏ منقطع شده است؛ نه رسولى بعد از من خواهد آمد و نه نبى». [۱] اين حديث مخصوصاً از اين نظر قابل توجه است كه راه را بر بهانه جويان كه مى گويند: او خاتم انبياء است نه خاتم رسولان، مى بندد.‌ [۲] 7⃣در نهج البلاغه نيز در موارد متعددى به مسئله خاتميت پيامبر اسلام (ص) تصريح شده است. در خطبه ۱۷۳ مى خوانيم: «امينُ وَحْيِهِ وَ خاتَمُ رُسُلِه‏؛ [محمد (ص)] امين وحى خدا و او بود». در خطبه ۱۳۳ می خوانيم: «خَتَمَ بِهِ الْوَحْىَ؛ خداوند وحى را به وسيله او پايان داد»، و در خطبه ۷۲، امام على (ع) به پيامبر اسلام (ص) درود مى فرستد و بعد او را چنين توصيف مى كند:  «الْخْاتِمُ لِما سَبَقَ والْفاتِحُُ لِمَا انْغَلَقَ؛ آن كس كه ختم پيامبران پيشين و گشاينده امور بسته بود». در خطبه ۸۷، مردم را مخاطب ساخته مى فرمايد: «ايُّهَا النَّاسُ خُذُوها عَنْ خاتَمِ النَّبِييّن... ؛ اى مردم! اين حقيقت را از بياموزيد...». 🔹و در خطبه اول نهج البلاغه مى فرمايد: «بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً (ص) لِانْجازِ عِدَتِه‏ وَ اتْمامِ نُبُوَّتِهِ؛ خداوند سبحان محمد (ص) را براى وفاى به عهد خود و اتمام و اكمال نبوتش مبعوث ساخت». و در كلام ۲۳۵ هنگام غسل و تجهيز پيامبر (ص) مى فرمايد: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّی يَا رَسُولَ اللهِ لَقَدِ انْقَطَعَ‏ بِمَوْتِكَ‏ مَا لَمْ‏ يَنْقَطِعْ‏ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ؛ پدر و مادرم فدايت اى پيامبر خدا، با مرگ تو چيزى قطع گرديد كه با مرگ غير تو قطع نشد، [و آن اين كه:] و اخبار از ناحيه خدا از آسمان، با مرگ تو قطع گرديد». 🔹و در خطبه ۱۹۸ در مورد فضيلت اسلام مى خوانيم: «ثُمَ‏ جَعَلَهُ‏ لَا انْفِصَامَ‏ لِعُرْوَتِهِ‏ وَ لَا فَكَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِه‏... ؛ سپس اسلام را طورى قرار داد كه دستگيره آن جدا شدنى نيست، و حلقه آن انفكاك نخواهد پذيرفت، و اساس و ريشه آن منهدم نمى گردد، و اركان و پايه هاى آن زوال نمى پذيرد، درخت آن از ريشه كنده نمى شود، و مدت آن تمام شدنى نيست... ». همانطور كه ملاحظه مى شود، گفتار امام علی (ع) با صراحت مسئله خاتميت پيامبر اسلام و ابدى و جاودانى بودن آئينش را بيان مى كند، تا جایى براى گفتگو و ايرادى در اين باره باقى نماند. [۳] 💠قابل توجه اينكه با بررسى گسترده اى كه روى ۱۱۰ مجلد بحارالانوار به عمل آمد، معلوم شد كه عبارات  و ‏_الرُّسُلِ و ‏_الْانْبِياءِ در بيش از سيصد مورد از كتاب بحار از جلد دوم تا جلد ۱۱۰ آمده است، كه قسمت عمده آن روايات ائمه معصومين و تعداد كمى در تفسير هاى علّامه مجلسى و مانند آن است؛ و اين به خوبى مى رساند كه تا چه اندازه بوسيله‏ پيامبر اسلام (ص) در ميان مسلمين در هر عصر و زمانى از شهرت وسيعى برخوردار بوده است. [۴] پی‌نوشت‌ها ؛ [۱] مسند احمد، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيبانی، عالم الكتب، الطبعة الأولى، ج ۳، ص ۲۶۷؛ شرح أصول الكافي، صدر الدين شيرازى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، چ ۱، ج ‏۲، ص ۴۵۰ [۲] ر.ک: پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامیه، چ ۹، ج ‏۸، ص ۴۵۰ - ۴۵۲ [۳] ر.ک: ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه‏، مكارم شيرازى، ناصر، موسسه مطبوعاتى هدف، قم، چ ۱، ج ۱، ص ۳۸۴ [۴] پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، ‏ج ۸، ص ۴۴۸-۴۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه ممکن است یک نوجوان، امامت و پیشوای مسلمانان قرار گیرد؟ 🔹از آنجا كه (علیه السلام) نخستين امامى بود كه در به منصب رسيد، طبعاً نخستين سؤالى كه در هنگام مطالعه زندگى آن حضرت به نظر مى رسد، اين است كه چگونه يك مى تواند و و پيشوايى مسلمانان را بر عهده بگيرد؟ آيا ممكن است در چنين سنى به آن حد از برسد كه بتواند باشد؟ و آيا در امتهاى پيشين چنين چيزى سابقه داشته است؟ 🔹در پاسخ اين سؤالها بايد توجه داشت: درست است كه دوران شكوفايى عقل و جسم انسان معمولاً حد و مرز خاصى دارد كه با رسيدن آن زمان، جسم و روان به حد كمال مى رسند، ولى چه مانعى دارد كه ، براى مصالحى، اين دوران را براى بعضى از خود كوتاه ساخته، در سالهاى كمترى خلاصه كند. 🔹در از آغاز تاكنون افرادى بوده اند كه از اين بوده اند، و در پرتو لطف و كه از طرف به آنان شده است در به و رهبرى امتى نائل شده اند. براى اينكه مطلب بهتر روشن شود ذيلاً مواردى از اين استثناها را ياد آورى مى كنيم: 💠نبوت «حضرت یحیی» (عليه السلام) در کودکی 🔹 درباره (علیه السلام) و نبوت او و اينكه در به برگزيده شده است، مى فرمايد: «ما فرمان را در كودكى به او داديم». [۱] بعضى از مفسران كلمه را در آيه بالا به معناى هوش و گرفته اند، و بعضى گفته اند: مقصود از اين كلمه، است. مؤيد اين نظريه رواياتى است كه در كتاب «اصول كافى» نقل شده است؛ 🔹از آن جمله، روايتى از (علیه السلام) وارد شده است كه حضرت طى آن با تعبير «حكم» در آيه مزبور، به (علیه السلام) در استشهاد مى كند و مى فرمايد: پس از درگذشت (علیه السلام)، فرزند او (علیه السلام) كتاب و حكمت را از او به ارث برد و اين همان است كه خداوند در قرآن مى فرمايد: «يا يَحْيى خُذِ الْكَتابَ بِقُوّهٍ ٍْوَ آتَيْناهُ الحُكْمَ صَبِيّاً»؛ (اى كتاب (آسمانى) را با نيرومندى بگير، و ما را در به او داديم). [۲] 💠نبوت «حضرت مسيح» (عليه السلام) در روزهای نخستين تولد 🔹با اينكه براى آغاز تكلم و سخن گفتن كودك معمولاً زمانى حدود دوازده ماه لازم است، ولى مى دانيم كه (علیه السلام) در همان زبان به گشود و از مادر خود (كه به قدرت الهى بدون ازدواج باردار شده و نوزادى به دنيا آورده بود و به اين جهت مورد تهمت و اهانت قرار گرفته بود) به شدت دفاع كرد و ياوه هاى معاندين را با و دليل رد كرد، در صورتى كه و با اين محتوا، در شأن است. 🔹 گفتار او را چنين نقل مى كند: «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیّاً وَ بَرّاً بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیّاً». ((عيسى) گفت: «بى شك من ، به من (انجيل) عطا فرموده و مرا در هر جا كه باشم وجودى پربركت قرار داده است، و مرا تا آن زمان كه زنده ام به نماز و زكات توصيه فرموده و (نيز مرا) به نيكى در حق مادرم سفارش كرده و جبار و شقى قرار نداده است). [۳] 🔹با توجه به آنچه گفته شد به اين نتيجه مى رسيم كه قبل از نيز، ديگرى از اين و نعمت الهى برخوردار بوده اند و اين امر اختصاص به ما نداشته است. پی نوشت‌ها؛ [۱] وَ آتَيناهُ الحُكمَ صَبِيّاً (سوره مريم، آیه ۱۲) [۲] اصول كافى، تهران، مكتبه الصّدوق، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۸۲ [۳] سوره مريم، آیات ۳۰ تا ۳۲. از بعضى از روايات استفاده مى شود كه (ع در آن زمان كه سخن گفت، بوده و هنوز منصب نداشته است و در سن هفت سالگى به مقام رسالت نائل گرديده است. بنابراين هيچ استبعادى ندارد كه - عليهم السلام - هم در سنّى همانند سنّ حضرت عيسى به برسند (اصول كافى، همان) 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق (ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چ۲۳، ص۵۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را با چه اوصافی می ستاید؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» بعد از شهادت به يگانگى پروردگار به شهادت بر (صلى الله عليه و آله) مى پردازد و آن حضرت را با شش ويژگى از اوصاف مهمش مى ستايد: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الْمُجْتَبَى مِنْ خَلَائِقِهِ، وَ الْمُعْتَامُ [۱] لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ، وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ [۲] كَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِكَرَائِمِ رِسَالَاتِهِ، وَ الْمُوَضَّحَةُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى، وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِيبُ الْعَمَى [۳]» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (گواهى مى دهم كه بنده و او از ميان خلايق است كه براى تشريح حقايق آئين الهى انتخاب گشته و به گرامى داشته شده، و او را براى رساندن رسالات كريمانه الهى برگزيده و به وسيله او آشكار گرديده و تاريكى هاى جهل و ضلالت به وجود او روشنى يافته است). 🔹در اوّلين ويژگى، سخن از آن حضرت به ميان آمده كه سبب انتخاب او به بوده است. و در دوّمين وصف، از آن حضرت براى شرح و اعتقادات صحيح سخن مى گويد. در سوّمين صفت از آن حضرت پرده بر مى دارد و در چهارمين وصف از مأموريت هاى مهمّ او براى سخن به ميان مى آورد. 🔹در پنجمين وصف از هاى آن حضرت از طريق گفتار و رفتار و امضاى عملى او سخن مى گويد، و در ششمين وصف از تلاشى كه آن حضرت براى مبارزه با ـ كه از آن به نابينايى تعبير شده ـ سخن به ميان آورده است. تمام اين اوصاف، اشاره به اين است كه اگر من به او گواهى مى دهم و به پيشوايى اش تن داده ام، بى علت نيست؛ نه يك دليل كه چندين دليل دارد. پی نوشت‌ها [۱] «معتام» از ماده «عَيْم» (بر وزن غَيْب) در اصل به معناى شدت علاقه به شير گرفته شده و «معتام» در اينجا به معناى كسى است كه «علاقه شديد» به انجام دادن مأموريت الهى به او داده شده است. [۲] «عقائل» جمع «عقيله» به معناى برگزيده هر چيزى است و لذا به گوهرهاى گران بها «عقيلة البحر» گفته مى شود. [۳] «غربيب» به معناى چيز سياه پر رنگ است و در اينجا به معناى تاريكى جهل به كار رفته است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۶۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه اهدافی را برای بعثت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بيان می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۵ به برنامه هاى مختلف و اهداف‌ (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ، وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ، وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ». (او را براى بيان حجت هاى لازم و پيروزى آشكار [حق بر باطل] و روشن ساختن راه حقّ فرستاد). به اين ترتيب در جمله هاى سه گانه بالا، را كه اتمام حجت و پيروزى حق بر باطل، و روشن ساختن راه سعادت می‌باشد بيان فرموده است. 🔹آنگاه به برنامه هاى عملى (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دالّاً عَلَيْهَا، وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الْاِهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ، وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً، وَ عُرَا الْاِيمَانِ وَثِيقَةً».او خود را آشكارا كرد، و را بر مسير حقّ قرار داد؛ در حالى كه راه پيشرفت را به آنها نشان داده بود، را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمان هاى [خيمه] را محكم نمود و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت». 🔹در آغاز، سخن از پرداختن به ابلاغ به طور كلى به ميان آمده است، همانگونه كه در قرآن مجيد مى فرمايد: «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ». [۱] (آنچه را مأموريت دارى آشكار ساز و از مشركان روى گردان). سپس از جزئيات اين برنامه سخن مى گويد كه (صلی الله علیه و آله) را از بيراهه به جاده اصلى دعوت كرد و دلايل و نشانه ها را براى پيمودن اين راه به آنها گوشزد نمود و بر سر هر راه نهاد، تا به هنگام تاريكى نيز از ادامه مسير باز نايستند، و سرانجام با بيانات كافى و تدبيرهاى سازنده رشته‌ های‌ را محكم ساخت و دستگيره هاى را استحكام بخشيد. 🔹كمتر كلامى را مى توان پيدا كرد كه در عين كوتاهى و فشردگى، اين همه مطلب را درباره اهداف و برنامه هاى (صلی الله علیه و آله) بيان كند. جمله «جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً»، گويا را به خيمه اى تشبيه مى كند كه ريسمان هاى محكمى از هر سو، آن را به زمين هاى اطراف متّصل كرده است، تا تندبادها نتواند آن را از جا بر كَند. اين ريسمان ها امورى مانند جمعه و جماعات و حجّ و زكات و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر است كه هميشه حوزه را حفظ كرده و از آن دفاع مى نمايد؛ هر جا اين پياده شود، «اسلام» بيمه مى شود، و هرگاه ضعيف گردد دشمنان بر مسلمين چيره خواهند شد. 🔹جمله «وَ عُرَى الْاِيمَانِ وَثِيقَةً»، را تشبيه به طنابى كرده كه دستگيره هاى مختلفى در آن است و براى نجات از قعر چاه، يا نجات در پرتگاه ها بايد به اين دستگيره ها چسبيد. بديهى است اگر اين دستگيره ها سست و ضعيف باشند، نه تنها انسان نجات نمى يابد، بلكه گرفتار سقوط خطرناكى مى شود. اين دستگيره ها همان فروع و تعليمات اسلام در برنامه هاى مختلف عبادى و اجتماعى است كه در احاديث نيز به آن اشاره شده است. 🔹از جمله در روایات نقل شده كه (صلی الله علیه و آله) روزى از اصحابشان پرسیدند: «أَىُّ عُرَى الْإِيمَانِ أَوْثَقُ؟». (كدام يك از دستگيره هاى محكم‌تر است؟»؛ جمعى گفتند: خدا و پيامبرش آگاهترند؟ و بعضى از نماز يا زكات و... نام بردند. (صلی الله علیه و) فرمود: آنچه گفتيد داراى فضيلت است، ولى پاسخ اصلى نيست؛ «محكم ترين دستگيره هاى ايمان، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خداست، و محبّت اولياى الهى و بيزارى از دشمنان الهى است». [۲] البتّه مفاهيم اخلاقى همچون توكّل، تفويض، تسليم، رضا، صبر، يقين و... كه در روايات به آن اشاره شده نيز مى تواند به عنوان «دستگيره هاى ايمان» معرفى شود و هيچ كدام با يكديگر منافاتى ندارند. پی نوشت‌ها: [۱] سوره حجر، آیه ۹۴ [۲] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، ‏۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۱۲۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۱۵۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel