eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا عامل بودنِ شخصِ آمر و ناهى از شرايط لازم براى «امر به معروف» و «نهى از منكر» است؟ 🔹 (علیه السلام) در پایان خطبه ۱۷۵ به نكته مهمی اشاره مى كند و آن اینکه اگر من اجراى كارى را به شما پيشنهاد مى كنم، خودم در اجراى آن پيشگامم؛ ميفرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنِّي، وَ اللهِ، مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا، وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا» (اى مردم، به خدا سوگند! من شما را به هيچ ترغيب نمى كنم، مگر اينكه خودم پيش از شما به آن مى نمايم، و شما را از هيچ باز نمى دارم، مگر اينكه خودم پيش از شما از آن دورى مى جويم). 🔹گرچه عامل بودنِ شخصِ و از شرايط لازم براى و نیست، همانگونه كه در كلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «مُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلُوهُ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ إِنْ لَمْ تَجْتَنِبُوهُ كُلِّهِ» [۱] ( کنید، هر چند خودتان به آن عمل نكرده باشيد، و كنيد هر چند از تمام منكرات اجتناب نكرده باشيد)، ولى به يقين اگر ، پيش از ديگران به آنچه مى گويد كند، «تأثير كلام» او فوق العاده خواهد بود؛ زيرا «تأثيرِ عميقِ‌ سخن»، هنگامى است كه از دل برآيد، در اين صورت، لاجرم بر دل نشيند. 🔹 هنگامى باور مى كند كه سخن گوينده از دل برآمده كه آن را در وى مشاهده كند؛ به همين دليل پيشوايان بزرگ دين، (صلی الله علیه و آله) و (عليهم السلام) و پويندگان راه آنها هميشه از اين روش پيروى مى كردند؛ در در صفوفِ نخست جاى مى گرفتند و در از همه بيشتر تلاش مى كردند، تا آنجا كه «قرآن مجيد» گاه به (صلی الله علیه و آله) هشدار مى دهد كه اين همه خود را براى عبادت به زحمت نيفكند: «طه - مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى» [۱]  🔹و (علیه السلام) در يكى از فرمایشاتش مى فرمايد: «كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اِتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اللهِ فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبُ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ» [۲] (هرگاه آتش جنگ، سخت شعله ور مى شد ما به رسول خدا پناه مى برديم و در آن ساعت، هيچ يك از ما نزديكتر از او به دشمن نبود). و مى دانيم اگر (علیه السلام) مردم را در خطبه هاى «نهج البلاغه» دعوت به در دنيا و بى اعتنايى به زرق و برق آن مى كند، خود سرآمد زاهدانِ روزگار است و سراسر زندگانى او گواه و شاهد بر زهدِ بى مانند اوست. 🔹اگر پيشوايان كشورهاى اسلامى در اين مسير حركت داشته باشند، يعنى خود و بستگان و اطرافيانشان پيش از ديگران به قوانين عمل كنند، به يقين تأثير و نفوذ سخنانشان در توده هاى مردم بسيار زياد خواهد بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، متقی هندی، بيروت، چ ۵، ج ۳، ص ۱۴۱، ح ۵۵۲۲ (اين سخن يك نكته روانى دارد و آن اينكه هرگاه انسان ديگران را به خوبى‌ها دعوت كند و از بدى ها باز دارد و خودش عمل نكند، در پيش وجدان خويش شرمنده می‌شود و اين شرمندگى او را به سوى نيكى ها و پرهيز از بدى ها دعوت مى كند). [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏ چ اول، ص ۵۲۰، ح ۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۵۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطبه های زیادی از امام علی (علیه السلام) در مذمّت «دنیا» ايراد شده است؟ 🔹هر قدر در آمار و برخوردهاى خشونت آميز اجتماعى بيشتر مطالعه كنيم، و هر اندازه پرونده هاى كيفرى و حقوقى را زيرورو كنيم، به عمق اين گفتار (ص) كه فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ» ( سرچشمه همه است)، آشناتر ميشويم. جالب اينكه اين سخن را نه فقط پيامبر اسلام (ص) فرمود، بلكه از پيشوايان بزرگ ديگر همچون (ع) و (ع) نيز نقل شده، و در حديثى نقل شده است كه پيامبران پيشين نيز روى اين مطلب تأكيد كردند. [۱] 🔹و اگر درست دقّت كنيم عمده ترين مظاهر را میتوان در سه چيز خلاصه كرد: «حُبّ مال»، «حُبّ جاه» و «حُبّ شهوت». هيچ جامعه اى به كشيده نشد و هيچ در عالم رخ نداد، مگر به علت يكى از اين سه چيز. بنابراين هرگاه بخواهيم را در جوامع اسلامى شروع كنيم بايد از مبارزه با شروع كنيم. اين موضوع در جوامعى كه از حالت فقر، ناگهان به غنا میرسند ظهور و بروز بيشترى دارد؛ همچون جامعه اسلامى در قرون نخستين؛ 🔹زيرا قبل از بعثت (ص) فقر شديدى همه مردمِ آن محيط را فرا گرفته بود، ولى فتوحات و غنايم ناگهان وضع را دگرگون ساخت، و اينجا بود كه رقابت های مخرّب و لجام گسيخته دامانِ گروهى را گرفت و آن گروه را غرق گناه ساخت. از همين رو جاى تعجّب نيست كه پيشواى بزرگ و آگاهى همچون (ع) براى دگرگون ساختن آن وضع نابسامان، داغ‌ترين خطبه‌ها را در مذمّت و ايراد كند؛ دست مردم را بگيرد و به اعماق تاريخ انبياء پيشين ببرد و زندگى (ص) و خودش را - كه در «نهايت سادگى» و بود - ارائه دهد تا دنياپرستانِ آن محيط از بيدار شوند و مسير خطرناكِ خود را تغيير دهند. 🔹براى نمونه در عصر عثمان [كه اموال زيادى به بيت المال اسلام رسيد و مى بايست صرف عمران و آبادى كشورهاى اسلامى و نجات محرومان مى شد] گروهى از خويشاوندان و اطرافيانِ او بر آن اموال دست انداختند، و هريك ثروت عجيبى براى خويش فراهم ساختند؛ كه مرحوم علّامه امينى در جلد هشتم كتاب شريف «الغدير» با عنوان «الكنوز المكنّزه ببركة الخليفة»؛ (گنج هاى عظيمى كه به بركت خليفه به وجود آمد) بخشى از آن را با آمار دقيق از منابع اهل سنّت نقل ميكند و عده زيادى همچون: مروان، طلحه، زبير، سعد بن‌ ابى‌ وقاص، يعلى‌ بن‌ اميّه، عبدالرحمن‌ بن‌ عوف، زيد بن‌ ثابت و كسانى ديگر را بر می شمرد كه هريك آلاف و الوفى از را تصاحب كردند، 🔹از جمله مى نويسد: « آن قدر شمش طلا و نقره از خود باقى گذاشت كه ورثه او آنها را با تيشه می شكستند و تقسيم ميكردند. پانصدهزار دينار از خود به ارث گذاشت و مزارع و باغات و منازل و مطالباتى نيز كه از مردم داشت به صدهزار دينار میرسيد (هر دينار يك مثقال طلاى مسكوك است)، و در مورد نوشته اند: هزار شتر و سه هزار گوسفند و يك صد اسب و مقدار زيادى زمين زراعتى از خود به يادگار گذاشت و امثال آنها كه با مراجعه به كتاب «الغدير»، آمار و همچنين مدارك آن روشن میشود». [۲] 🔹با اينحال، آيا بر پيشواى بزرگى همچون (ع) لازم نيست كه همچون يك طبيبِ آگاه دامن همّت به كمر زند و به درمان آن جامعه بيمار از طريق تحقير دنيا و و بپردازد؟ بنابراين جايى براى اين سؤال باقى نمیماند كه چرا پيشواى اسلام [اسلامى كه دين زندگى و پيشرفت و تمدّن است] اينگونه درباره دنيا سخن میگويد. 🔹امروز هم اگر بخواهيم جلوى و و تجارت سوداگران مرگ و خريد و فروش سلاحهاى مرگبار و تأسيس و به مال و ناموس ديگران را بگيريم، راهى جز اين نيست كه و آنچنان تحقير شود كه بصورت يك ضد ارزش درآيد و مردم به زندگى ساده [كه در حدّ كفاف است] قناعت كنند. اين سخن را با حديثى از (ع) پايان ميدهيم كه فرمود: «تمام نيكیها در خانه اى نهاده شده و كليد آن خانه، در دنياست». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] كلينى در الكافی حديثى از امام سجاد (ع) نقل ميكند كه ريشه‌ هاى هفت گانه گناه در آن تشريح شده و در آخر آن آمده: «فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذلِكَ: حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». [۲] الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، امينى، عبدالحسين، مركز الغدير دراسات الاسلاميه قم ۱۴۱۶ق چ۱ ج۸ ص۳۹۸ [۳] الكافی همان ج۲ ص۱۲۸ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش چ ۱ ج ۶ ص ۲۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«ابن ابی الحدید» در كتاب شرح نهج البلاغه خود به چه احادیثی در فضیلت «امام علی» (عليه السلام) از منابع اهل سنت اشاره كرده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۵۴ به بيان بخشى از «فضايل اهل بيت» (عليهم السلام) پرداخته، چنين مى فرمايد: «نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ، وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ، وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا، فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً» (ما مَحرم اسرار [پيامبر خدا] و ياران راستين او و گنجينه داران و درهاى علوم وى هستيم؛ و به خانه‌ها تنها بايد از درهاى آن وارد شد، و هركس كه از غير در وارد شود سارقش مى نامند!). 🔹اشاره به اين كه ما از همه به (صلی الله علیه و آله) نزديكتريم و و آن حضرت به ما رسيده است، و هركس می‌خواهد به آن وجود مقدّس و هدايت هاى او راه يابد بايد از طريق ما وارد شود. اين تعبيرات در واقع برگرفته از روايات خود (صلی الله علیه و آله) درباره (عليهم السلام) عموماً، و (عليه السلام) خصوصاً مى باشد. احاديثى مانند كه تمام مسلمين را تا روز قيامت به «قرآن» و «اهل بيت» (عليهم السلام) ارجاع می دهد، و حديث «اَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا فَمَنْ اَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»؛ [۱] (من شهر علمم و درِ آن است، هر كس می‌خواهد بايد از در آن وارد شود». 🔹جالب اينكه ابن ابى الحديد هنگامى كه به تفسير اين بخش از خطبه مى پردازد، ميگويد: «آنچه (عليه السلام) در اين خطبه به آن اشاره كرده، تنها عشرى‌ از اعشار فضايلى است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در روايات بسيار درباره آن حضرت بيان فرموده است». سپس مى افزايد: «منظور من در اينجا رواياتى كه اماميه در زمينه امامت علی (عليه السلام) به آن استدلال كرده اند، نيست، بلكه منظور رواياتى است كه بزرگان حديث در كتابهاى خود از (عليه السلام) آورده اند و من مختصرى از آن را در اينجا مى آورم». و به دنبال آن ۲۴ روايت ناب در فضايل آن حضرت نقل ميكند. 🔹مناسب است در اينجا به بعضی از این روایات بسيار پرمحتوا اشاره کنیم. (صلی الله علیه و آله) به (عليه السلام) فرمود: «اى علی! خداوند تو را به زينتى آراسته است كه بندگانش را به زينتى بهتر از آن نياراسته است و آن، زينت نيكان در نزد خداست كه همان در دنياست. خداوند تو را چنان قرار داده كه چيزى از دنيا گردآورى نمیكنى و دنيا نيز چيزى از تو بر نمى گيرد و نمى كاهد. خداوند به تو محبّت مستمندان را بخشيده و تو را آنگونه قرار داده كه از چنين پيروانى خشنود شوى؛ آنها نيز به همچون تو خشنود باشند». [۲] 🔹در روایت دیگری (صلی الله علیه و آله) فرمود:  «خداوند با من درباره عهدى فرمود [و اشاره به مقامات و فضايل علی كرد] عرض كردم: پروردگارا، آن را براى من بيان فرما؛ فرمود: بشنو! ، پرچم هدايت و پيشواى دوستان من و نور كسانى است كه اطاعتم كنند، و او كلمه‌اى است كه پرهيزكاران را به آن ملزم ساختم، كسى كه او را دوست دارد، مرا دوست داشته و كسى كه از وى اطاعت كند، مرا اطاعت نموده است؛ او را به اين بشارت ده». 🔹در حدیثی دیگر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر آن کس که دوست دارد همچون من زندگى كند، و همچون من از دنيا برود، و ساكن بهشت جاويدانى شود كه خداوند آن را غرس كرده، پس بايد را بعد از من دارد و دوست او را نيز دوست داشته باشد و به پس از من اقتدا كند كه آنها از من اند؛ از باقيمانده گِل من سرشته شدند و خداوند و به آنان داده است. واى بر كسانى از امت من كه آنها را تكذيب كنند و نسبت به من قطع رحم كنند! خداوند هرگز آنها را مشمول شفاعت من نكند!». پی نوشت‌ها؛ [۱] اين حديث مشهورى است كه در كتب معروف اهل سنت مانند المستدرك على الصحيحين، أبو عبدالله حاكم نیشابوری؛ المعجم الكبير، الطبرانی و غير آنها نقل شده است. [۲] ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود اين حديث را از ابونعيم اصفهانى در حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، نقل كرده است . 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شخصیت امام سجاد (علیه السلام) چه دیدگاهى دارند؟ 🔸با رجوع به کتاب هاى و صاحبان تراجم و رجال پى مى بریم که (علیه السلام) نزد آنان از جلالت و احترام خاصى برخوردار بوده است. در اینجا به برخى از این عبارات اشاره مى کنیم: 1⃣«ابن عساکر شافعى دمشقى» 🔹او میگوید: «کان على‌بن‌الحسین ثقة مأموناً، کثیر الحدیث، عالیاً، رفیعاً، ورعاً...»؛ [۱] ( مردى ، ، ، ، و بود...). 2⃣«محمّد ابن سعد» 🔹او نیز همین عبارت را در مورد (علیه السلام) آورده است. [۲] 3⃣«ابن حجر عسقلانى» 🔹«على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، ثقة، ثبت، عابد، فقیه، فاضل، مشهور. قال ابن عیینه عن الزهرى: ما رأیت قرشیاً افضل منه»؛ [۳] ( بن على بن ابى طالب، زین العابدین، ثقه، ثبت، ، ، و بود. ابن عیینه از زهرى نقل کرده که من در میان قریش، کسى را افضل از او ندیدم). 4⃣«ابن حجر هیتمى» 🔹«و زین العابدین هذا هو الّذی خلف اباه علماً وزهداً وعبادة... و کان زین العابدین عظیم التجاوز والعفو والصفح...»؛ [۴] (و ، او کسى است که جانشین پدرش در و و بود... او بوده و بزرگوار، و داراى و بود...). 5⃣«یعقوبى» 🔹«کان افضل الناس و اشدّهم عبادة، و کان یسمّى «زین العابدین»، وکان یسمّى ایضاً «ذا الثّفنات» لما کان فی وجهه اثر السجود»؛ [۵] ([امام سجاد (علیه السلام)]، و آنان بود، لذا او را نامیدند. و نیز او را صاحب پینه ها (ذوالثفنات) نامیده اند، به جهت این که در پیشانى او بود). 6⃣«محیى الدین بن یحیى بن شرف نووى» 🔹«واجمعوا على جلالته فی کل شىء»؛ [۶] ( بر قدر او [امام زین العابدین (علیه السلام)] ـ در هر چیزى نموده اند). 7⃣«نسّابه معروف به ابن عنبه» 🔹«و فضائله اکثر من ان تحصى او یحیط بها الوصف»؛ [۷] ( او بیش از آن است که به درآید یا مردم از آن مطّلع شوند). 8⃣«شبراوى» 🔹«کان ـ (رضی الله عنه) ـ عابداً، زاهداً، ورعاً، متواضعاً، حسن الاخلاق»؛ [۸] (او انسان ، ، ، و داراى بود). 9⃣«ابن تیمیه حرّانى» 🔹«امّا على بن الحسین فمن کبار التابعین و ساداتهم علماً و دیناً... و له الخشوع و صدقة السرّ و غیر ذلک من الفضائل ما هو معروف»؛ [۹] (امّا ؛ او بزرگترین تابعین و سادات آنان در و بود... او در و و دیگر به حدّى رسیده بود که نزد همه معروف بود). 🔟«محمّد بن طلحه شافعى» 🔹«هذا زین العابدین، قدوة الزاهدین و سید المتقین و امام المؤمنین شیمته تشهد له انّه من سلالة رسول الله (صلى الله علیه و آله)، و سمته یثبت قربه من الله. و ثفناته تسجل له کثرة صلاته و تهجّده. و اعراضه عن متاع الدنیا ینطق بزهده فیها...»؛ [۱۰] (او ، مقتداى زاهدین و سید متقین و بود. کسى که رفتارش گواهى مى داد که از (صلى الله علیه وآله) است. نشانه اش ثابت مى کرد که او مرتبط با خدا است. و سند کثرت نماز و بود. و اعراض او از متاع دنیا، بر او از دنیا گویا بود...). پی نوشت‌ها؛ [۱] تاریخ دمشق، ج۳۶، ص۱۴۲؛ [۲] الطبقات الکبرى، ج۵، ص۲۲۲؛ [۳] تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۵؛ [۴] صواعق المحرقة، ص۱۱۹؛ [۵] تاریخ یعقوبى، ج۳، ص۴۶؛ [۶] تهذیب اللغات و الأسماء، ج۱، ص۳۴۳؛ [۷] عمدة الطالب، ص۱۹۳؛ [۸] الاتحاف بحبّ الأشراف، ص۴۹؛ [۹] منهاج السنة، ج۲، ص۱۳۳، چ۱؛ [۱۰] مطالب السؤول، ج۲، ص۴۱ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۶۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارکان انقلاب اسلامی (بخش سوم) 🔸براى شکل گیرى هر ، یک و دو مورد نیاز است، که بدون حضور و دخالت هر یک از آن‌ها به معنای حقیقی و کامل کلمه شکل نمی‌گیرد، و تحقق خارجی نخواهد یافت. این ، که عناصر موجده‌ی انقلاب هستند، نامیده می‌شوند. این عناصر عبارت‌اند از که همان و مکتبى است که انقلاب بر پایه‌ی آن استوار مى گردد و نیز یکى و دیگرى . هرگاه این سه عنصر در کنار هم قرار گیرند و جهت‌گیرى یکسان داشته باشند، شکل مى گیرد و واقعیت خارجی می‌یابد... در ادامه، به بررسی «ارکان‌ عمده‌‌ انقلاب‌ اسلامی» از دیدگاه می‌پردازیم. 💠ب. رهبری 🔹 و قوت در با اتکاى به ، ناشى از اوست، که مشروط به برخوردارى از ویژگی‌هایى نظیر ، ، ، ، ، ، ، و است؛ بر خلاف انقلاب‌هاى دیگر که غالباً انسان‌هایى به‌عنوان سیاستمدار حرفه اى با تکیه بر زر و زور و تزویر در جایگاه رهبرى قرار مى گیرند. [۱] 🔹 ، با برخوردارى از همه‌ی ویژگی‌هاى مورد نیاز براى رهبرى دینى و الهى، را به دست گرفت و هدایت پیامبرگونه‌ی خود را بر جهانیان آشکار ساخت. یکى از تفاوت هاى عمده‌ی ایشان با دیگر مصلحان تاریخ اسلام این بود که ضمن حضور در صحنه، خود را براى مردم تبیین نمود و آنان را به ایمان روشن بینانه و آگاهانه رساند [۲] 🔹و پس از اثبات خود، توانست را آرام‌آرام وارد کند، به همراهى این اقیانوس عظیم پرتلاطم، را شکل دهد و در نتیجه، آثار شوم تسلط را در این کشور برطرف و دنیا را متحول کند؛ به‌ گونه اى که حرکت او با هیچ حرکتى از صدر اسلام تاکنون قابل مقایسه نیست. [۳] 🔹 (ره) به‌عنوان معمار و رهبر این حرکت در انقلاب خود به مردم با همان چشمى نگاه مى‌کرد که پیامبران نگاه کرده بودند. پیامبران دنبال آدم‌هاى برجسته و ممتاز نبودند؛ بلکه در پى و مى‌گشتند. امام هم در این انقلاب دنبال خواص نمى‌گشت، بلکه به توده‌ى مردم دل مى‌داد، با آن‌ها حرف مى‌زد و با آن‌ها رابطه داشت. 🔹دل دادن به توده و و همان کسانى که سنگین‌ترین بارهاى از و کشور بر دوش آن‌هاست، از ویژگی‌هاى رهبری امام (ره) بود. مردم هم به آن بزرگوار پاسخ مناسب ‌دادند و به همین‌خاطر توانستند این را از راه‌هاى صعب‌العبور و خطرناک عبور دهند و بگذرانند. [۴] 🔹 در حرکت خود در درجه‌ی اول ناشی از او و در درجه‌ی دوم در پرتو و حسن ظن او به خدا بود. در نظر امام (ره)، پیروزى این نبود که بتواند آن کارى را که مى‌خواهد، انجام بدهد، بلکه این بود که بر خود عمل کند. با این روحیه و احساس و انگیزه، او کار را پیش برد و ادامه داد. (ره) دو خصوصیت دیگر هم داشت، که این هم جز با نورانیت الهى ممکن نبود و آن عبارت بود از: و . او در شناخت دشمنان و دوستان اشتباه نکرد. او همیشه بر مردم و ملت‌ها تکیه مى‌کرد. [۵] 🔹 ، در توصیف نقش و جایگاه (ره) در و نظام اسلامی، می‌فرمایند: «اگر و این و جهانى را و رستاخیز عظیمى که در دنیا به وجود آمده و رستاخیز عظیم‌ترى که در درون انسان‌ها پدید آمده و این تحولى که مس‌ها را طلا کرده است، کلمه‌ی‌ طیبه و شجره‌ی‌ طیبه بدانیم ‌ـ‌ که هست‌ ـ ریشه‌‌ی این شجره‌ی‌ طیبه، همین است که همه چیز از او رویید. او بود که این درخت مبارک را رویاند. او همه چیز بود و اگر نبود، ما هیچ چیز نداشتیم». [۶] ... پی نوشت ها [۱] پیام به نشست دانشجویان در آمریکا و کانادا، ۶۷/۱۰/۸، بیانات ۶۷/۱۱/۱۲؛ [۲] بیانات‌ مقام‌ معظم‌ رهبری ۸۲/۳/۱۴؛ [۳] پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام خمینى، ۶۹/۳/۱۰؛ بیانات، ۷۰/۳/۲۸؛ بیانات ۸۲/۳/۱۸؛ [۴] بیانات‌ مقام‌ معظم‌ رهبری ۶۸/۰۴/۰۴؛ [۵] همان، ۶۸/۴/۲۳؛ [۶] همان، ۶۸/۰۴/۲۸ منبع: پرسمان @tabyinchannel
⭕️امام جواد (عليه السلام): 🔸«اَلدّينُ عِزٌّ وَالْعِلمُ كَنزٌ وَالصَّمْتُ نُورٌ وَ غايَةُ الزُّهدِ ألوَرَعُ وَ لا هَدْمَ لِلدّينِ مِثْلُ الْبِدَعَ وَ لا اَفسَدَ لِلرَّجُلِ مِنَ الطـَّمَعِ وَ بِالرّاعى تَصْلِحُ الرَّعِيـَّةُ وَ بِالدُّعاءِ تُصْرَفُ الْبَلِيَّةُ». 🔹« سرفرازى است، و ، گنج است، و نورى است، و نهايت پاكدامنى است، و هيچ چيز مثل دين را از بين نمى برد، و هيچ چيز مثل مرد را تباه نمى كند، و به واسطه مردم هم اصلاح مى شوند، و به وسيله بر طرف مى گردد». 📚الفصول المهمة ۲۷۴/۲۷۵؛ مسند امام جواد ۲۴۶ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«زهد» در روايات اسلامی چگونه معرفی شده است؟ 🔹گاه تصوّر مى شود مفهوم آن است كه انسان به كلّى را ترك گويد و همچون راهبان در گوشه اى بخزد و از دورى گزيند؛ در حالى كه اين معنا با «روح‌ اجتماعى‌ اسلام» هرگز نمى سازد و در ، شديداً از آن نهى شده است. بنابراين، مفهوم ديگرى دارد و آن و دلدادگى و عشق بى قرار نسبت به و عدم اسارت در چنگال زرق و برق آن است، و اين همان سرمايه عظيمى است كه اگر انسان فاقد آن باشد، آلوده انواع مى گردد، و گاه و خود را بر سر متاع دنيا مى نهد. 🔹در روايات متعددی به توجه ويژه ای شده است. از جمله: (عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِنَّ مِنْ أَعْوَنِ الأَخْلاَقِ عَلَى الدِّينِ، الزُّهْدَ فِی الدُّنْيَا». [۱] (از مهم ترين اخلاقى كه انسان را بر حفظ دينش يارى مى دهد، در دنياست). (عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِذَا تَخَلَّى الْمُوْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا، وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللهِ». [۲] (هنگامى كه از كناره گيرى كند، ترقّى و تكامل مى يابد و شيرينى محبّت خدا را مى چشد). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه: (عليه السلام) جابر بن عبدالله را ديد كه آه مى كشد! فرمود: «يَا جَابِرُ! عَلَیمَ تَنَفَسُّكَ؟! أَعَلَى الدُّنْيَا؟» (براى چه آه كشيدى؟ بر دنيا؟)، جابر عرض كرد: آرى!. [در اينجا امام (عليه السلام) تحليل جالبى درباره بيان فرموده كه لذّاتش يا در خوردنى است، يا نوشيدنى، يا لباس فاخر، يا لذّت جنسى، يا مركب، يا بوى خوش، يا نغمه ها]. سپس در تشريح آنها فرمود: عسل است و آن چيزى جز [شيره گل هاى آميخته با] آب دهان حشره‌ای نيست؛ و آب است كه چيزى است كم ارزش كه بر سطح زمين جارى است، 🔹و حرير است كه از لعاب كرمى تهيّه مى شود و ، لذت جنسى در زنان است و آن هم در محلّى از بدن او كه آلوده ترين محل هاست و اسب است كه در بسيارى از موارد قاتل انسان است و ، مُشك است كه از خون ناف حيوانى [آهوى خُتَن] گرفته مى شود ها، نغمه غناست كه انسان را به گناه مى كشاند. اى جابر! چيزى كه بهترين لذّاتش چنين است، از دست رفتنش جاى تأسف نيست. جابر مى گويد: بعد از شنيدن اين سخن، هرگز زرق و برق دنيا به فكر من خطور نكرد!». [۳] پی نوشت: [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۲، ص ۱۲۸ [۲] همان، ص ۱۳۰ [۳] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۵، ص ۱۱، تتمة باب ۱۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۴۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام باقر» (عليه السلام) از چه جایگاه علمی‌ای برخوردار بودند؟ (بخش اول) 🔹 (عليه السلام) طى مدت امامت خود، در شرایطی نامساعد، به نشر و اشاعه و پرداخت و را تشريح نمود و جنبش علمى دامنه دارى به وجود آورد كه مقدمات تاسيس يك «دانشگاه بزرگ اسلامى» را كه در دوران امامت فرزند گراميش (عليه السلام) به اوج عظمت رسيد، پى ريزى كرد. 🔹جابر كه يكى از ياران بزرگ پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و از علاقمندان خاص خاندان نبوت است، مى گويد: روزى (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: «بعد از من شخصى از خاندان مرا خواهى ديد كه اسمش اسم من و چهره اش شبيه چهره من خواهد بود. او را به روى مردم خواهد گشود». (صلی الله علیه و آله) هنگامى این پيشگويى را فرمود كه هنوز (عليه السلام) چشم به جهان نگشوده بود. 🔹سال ها از اين جريان گذشت، زمان پيشواى چهارم رسيد. روزى جابر از كوچه هاى مدينه عبور میكرد، چشمش به (عليه السلام) افتاد، وقتى دقت كرد، ديد نشانه هايى كه (صلی الله علیه و آله) فرموده بود، عينا در او هست. پرسيد اسم تو چيست؟ گفت: اسم من «محمد بن على بن الحسين» است. جابر بوسه بر پيشانى او زد و گفت: جدت پيامبر به وسيله من به تو سلام رساند! جابر از آن تاريخ، به پاس احترام پيامبر (صلی الله علیه و آله) و به نشانه عظمت (عليه السلام) هر روز دوبار به ديدار آن حضرت مى رفت. 🔹او در مسجد پيامبر ميان انبوه جمعيت مى نشست (و در پاسخ بعضى از مغرضين كه از كار وى خرده گيرى مى كردند) پيشگويى پيامبر اکرم را نقل مى كرد. (عليه السلام) در ، ، و سرآمد همه بزرگان بنى هاشم بود و «مقام بزرگ علمى و اخلاقى» او مورد تصديق دوست و دشمن بود. به قدرى و ، در زمينه مسائل و احكام اسلامى، تفسير، تاريخ اسلام، و انواع علوم، از آن حضرت به يادگار مانده است كه تا آن روز از هيچ يك از فرزندان امام حسن و امام حسين (علیهم السلام) به جا نمانده بود. [۱] 🔹رجال و شخصيت هاى بزرگ علمى آن روز، و نيز عده اى از ياران پيامبر (صلی الله علیه و آله) كه هنوز در حال حيات بودند، از محضر آن حضرت استفاده مى كردند. جابر بن يزيد جعفى و كيسان سجستانى (از تابعين) و فقهایى مانند: ابن مبارك، زهرى، اوزاعى، ابوحنيفه، مالك، شافعى، زياد بن منذر از آثار علمى او بهره مند شده، سخنان آن حضرت را، بى واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده اند. ... پی نوشت؛ [۱] الارشاد، شیخ مفید، منشورات مکتبه بصیرتی، ص ۲۶۱ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، چ بیست و ششم، ص ۳۱۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️چه کسانی «زاهد» محسوب می شوند؟ 🔹 و بی رغبتی به دنیا در صورتی «فضیلت» و «مصداق عفت» است که خود، به گونه ای دیگر برای دنیا نباشد. کسانی هستند که انگیزه آنان از ترک لذات دنیوی، دست یافتن به نوعی دیگر از لذات دنیوی است که در ذائقه آنان لذيذتر است. 🔹چنین کسانی نیستند و چنین صفتی ، «فضیلت» و «عفت» نیست. همچنین کسی که لذتی دنیوی را به دلیل دسترسی نداشتن به آن، یا برای ترس از بیماری، یا رسوایی، یا به خاطر دل‌زدگی ناشی از کثرت بهره برداری از آن و یا به خاطر عدم اطلاع از لذت بخش بودن آن ترک کند، صاحب فضیلت نیست. 📕 (تلخیص و تحریر کتاب معراج‌السعادة)، ص ۶۲ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت در مورد شخصیت «امام جواد» (علیه السلام) چه دیدگاهى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام و منزلت خاصى نزد آنان برخوردار بوده است. در اینجا به ذکر برخى از کلمات آنان مى پردازیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ: او در مدح ده نفر از که از آن جمله (علیه السلام) است، مى گوید: «...کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... و هذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب ولا من بیوت العجم». [۱] (...هر یک از آنان ، ، ، ، ، و ... و این براى هیچ بیتى از بیوت عرب و عجم تحقق نیافته است). 2⃣محمّد بن طلحه شافعى: «...و هو و ان کان صغیر السنّ فهو کبیر القدر، رفیع الذکر... و امّا مناقبه فما اتسعت حلبات مجالها و لا امتدّت اوقات آجالها، بل قضت علیه الأقدار الإلهیة بقلّة بقائه فی الدنیا بحکمها وانجالها...». [۲] (...او گر چه سنّ کمى داشت، ولى بزرگوار و موقعیتى عالى داشت... او به جهت کثرت، قابل شمارش نیست، و تقدیر الهى اقتضا کرده که آن حضرت با کمى مدت بقاء در دنیا، داراى حکمت ها و گردد...). 3⃣سبط بن جوزى: «و کان على منهاج ابیه فی العلم والتُقى والزّهد والجود». [۳] (او بر روش پدرش در و و و بود). 4⃣ابن تیمیه: «محمّد بن على الجواد کان من اعیان بنى هاشم و هو معروف بالسخاء والسؤدد، و لهذا سمّى الجواد». [۴] ( از بزرگان بنى هاشم بود. او معروف به سخاوت و بزرگوارى بود، و لذا او را (بخشنده) نامیده اند). 5⃣صلاح الدین صفدى: وى مى نویسد: «محمد بن على هو الجواد بن الرضا بن الکاظم موسى بن الصادق جعفر رضى الله عنهم کان یلقّب بالجواد و بالقانع و بالمرتضى و کان من سروات آل بیت النبوة زوّجه المأمون بابنته و کان یبعث إلى المدینة فى کلّ عام اکثر من ألف ألف درهم.... و کان من الموصوفین بالسخاء و لذالک لقب بالجواد». (محمد بن على همان ، فرزند رضا فرزند موسى کاظم فرزند جعفر صادق (علیهم السلام)است. وى به «جواد»، «قانع» و «مرتضى» ملقّب و از سران و بزرگان است. مأمون او را به دخترش (ام الفضل) تزویج کرد، و هر ساله هزار هزار درهم براى او به مدینه مى فرستاد. و از جمله کسانى بود که به و معروف بودند و براى همین به ـ یعنى بخشنده ـ ملقب شد). 6⃣ابن صبّاغ مالکى: «...هو الامام التاسع...». [۵] (...او است...). 7⃣شیخ عبدالله بن محمّد بن عامر شبراوى شافعى: «...وکراماته کثیرة ومناقبه شهیرة». [۶] (... او بسیار و مشهور است). 8⃣یوسف بن اسماعیل نهبانى: «محمّد الجواد بن على الرضا، احد أکابر الأئمة و مصابیح الأمة من ساداتنا اهل البیت...». [۷] ( فرزند على الرضا، از بزرگان ائمه و چراغان امت و از سادات اهل بیت بود..). 9⃣شریف على فکرى قاهری: «لقد احسن المأمون إلیه و قرّبه و بالغ فی اکرامه... لما ظهر له من فضله و علمه و کمال عقله...». [۸] (مأمون به او احسان کرد و او را به خود نزدیک نمود. و در اکرام او مبالغه کرد... زیرا و و آن حضرت براى او روشن شده بود...). 🔟خیرالدین زرکلى: «محمّد بن على الرضا بن موسى الکاظم... کان رفیع القدر کأسلافه...». [۹] ( بن موسى الکاظم همانند اجدادش بود...). 1⃣1⃣محمود بن وهیب: «و هو الوارث لأبیه علماً وفضلا، واجلّ اخوته قدراً وکمالا». [۱۰] (او وارث علم و فضل پدرش بود، و در میان برادرانش از قدر و کمال ویژه اى برخوردار بود). 2⃣1⃣شیخ محمود شیخانى: «و کان محمّد الجواد جلیل القدر عظیم المنزلة». [۱۱] ( جلیل القدر و عظیم المنزله بود) پی نوشت‌ها: [۱] رسائل جاحظ، ص ۱۰۶. [۲] مطالب السؤول، ج ۲، ص ۱۴۰ و ۱۴۱. [۳] تذکرة الخواص، ص ۳۲۱. [۴] منهاج السنة، ج ۴، ص ۶۸. [۵] الفصول المهمة، ص ۲۶۵. [۶] الاتحاف بحبّ الأشراف، ص ۱۶۸. [۷] جامع کرامات الاولیاء، ج ۱، ص ۱۶۸ و ۱۶۹. [۸] احسن القصص، ج ۴، ص ۲۹۵. [۹] الأعلام، ج ۶، ص ۲۷۱ و ۲۷۲. [۱۰] جوهرة الکلام، ص ۱۴۷. [۱۱] الصراط السوىّ، ص ۴۰۲. 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۱۶۷. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش اول) 🔹هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان [۱]، لقب داده‌ اند. تولّد آن حضرت به سال ۱۲۸ - و در منابع اندکی ۱۲۹ - در «ابواء» - که منطقه‌ ای است میان مکه و مدینه - از مادری با نام «حمیده بربریه» [۲] بوده است. ماه تولد در هیچ منبعی نیامده و تنها به سال اکتفا شده است. [۳] شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب [۴] سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. برخی روز شهادت را پنجم و برخی ششم ماه رجب دانسته‌ اند. [۵] 🔹 (علیه السّلام) پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۴۸، رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و عمر شریف خود را در و گذراند. در میان شخصیّت‌ های علوی موجود در عصر آن حضرت، کسی را توان برابری با وی نبوده، و از نظر و و و سرآمد روزگار خویش به شمار می‌ آمد. «شیخ مفید» درباره آن حضرت می‌ گوید: «کان أبو الحسن موسی (علیه السّلام) أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّاً و أکرمهم نفساً». [۶] ( (علیه السّلام) پرستنده‌ ترین و سخی‌ترین و با شخصیّت‌ ترین اهل زمان خود بود). 🔹«شیخ طبرسی» می‌ نویسد: «کان علیه السّلام أحفظ النّاس لکتاب الله ... و کان النّاس بالمدینة یسمّونه زین المجتهدین». [۷] (آن حضرت حافظ‌ ترین مردم نسبت به کتاب خدا بود ... و مردم مدینه او را زینت کوشندگان در عبادت خدا می‌ نامیدند). «ابن ابی الحدید» درباره آن حضرت چنین می‌ نویسد: «جمع من الفقه و الدّین و النّسک و الحلم و الصّبر». [۸] (، ، و و ، همه در آن حضرت جمع بود). «یعقوبی»، مورّخ شهیر، درباره وی می‌ نویسد: «و کان موسی بن جعفر من أشدّ النّاس عبادة». [۹] ( (علیه السّلام) عابدترین مردم زمان خود بوده است). 🔹در «شذرات الذّهب» آمده است: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً کبیر القدر». (آن حضرت از ، ، و بود و شخصیّتی بس بزرگ داشت). همانجا از قول «ابو حاتم» نقل می‌ کند که گفت: «ثقة امام من أئمّة المسلمین». [۱۰] (آن حضرت مورد وثوق و از ائمه مسلمین است). «یافعی» می‌ گوید: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً و کان سخیّاً». [۱۱] «یحیی بن حسن بن جعفر»، نسب‌ شناس مشهور، درباره آن حضرت چنین نوشته است: «کان موسی بن جعفر یدعی العبد الصّالح من عبادته و اجتهاده». [۱۲] ( (علیه السّلام) به علت عبادت و اجتهادش، عبد صالح خوانده می‌ شد). 🔹این جملات، نمونه‌ هایی است از آنچه مورّخان و محدّثان و ، آن حضرت را با آن توصیف کرده‌ اند. «استاد عطاردی» جملات زیادی از این قبیل را در کتاب گران‌بهای خود «مسند الامام الکاظم (عليه السلام)» فراهم آورده است: «آنچه از سجایای امام، بیش از همه قابل توجه بوده، و آن حضرت است که ضرب المثل بوده است». «ابن عنبه» در این باره می‌ نویسد: «و فی کمّه صرر من الدّراهم فیعطی من لقیه و من ارد برّه و کان یضرب المثل بصرّة موسی». [۱۳] (همواره نزد او کیسه‌ هایی از زر بود و به هر کسی که می‌ رسید و یا به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت، از آنها می‌ بخشید، به طوری که کیسه‌ های زر او ضرب المثل شده بود). ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان، لقب داده‌ اند. شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. 🔹سخاوت (علیه السّلام) حتّی شامل کسانی می‌ شد که به آزار و اذیّت او می‌ پرداختند. در این زمینه «ابن خلّکان» از قول «خطیب»، چنین آورده است: «و کان سخیّا کریما و کان یبلغه عن الرّجل أنّه یؤذیه فیبعث الیه بصرّة فیها ألف دینار و کان یصرّ الصّرر ثلاث مائة دینار و اربع مائة دینار و مأتی دینار ثمّ یقسّمها بالمدینة فکانت صرر موسی مثلاً». (او چنان و بود که وقتی به وی اطلاع می‌ دادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش می‌ فرستاد. او همیشه زرها را در کیسه‌ های سیصد و چهار صد و دویست دیناری می‌ گذاشت و میان اهل مدینه تقسیم می‌ کرد و کیسه‌ های زر وی معروف بود). 🔹«ابو الفرج اصفهانی» درباره بخشش آن حضرت به کسانی که به آزار او می‌ پرداختند، روایت مفصلی آورده است که آدمی را به شگفتی وا می‌ دارد. «ذهبی»، رجالی مشهور درباره (علیه السّلام) می‌ نویسد: «و قد کان موسی من أجواد الحکماء و من العبّاد الاتقیاء». ( از سخاوتمندان حکما و از بندگان پرهیزکار خداوند بود). 🔹از جمله خصائص دیگر آن حضرت و وی بود. حضرتش سال‌ های متمادی در به سر برده و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود؛ به طوری که بسیاری از زندان بانان او تحت تأثیر قرار گرفته و از نگهداری امام در آن شرایط سخت خودداری می‌ کردند. درباره آن حضرت به «ربیع» گفت: «امّا انّ هذا من رهبان بنی هاشم». (این مرد از راهبان بنی هاشم است). «ربیع» می‌ گوید: «به «هارون» گفتم: پس چرا او را زندانی کرده‌ ای؟» هارون پاسخ داد: «هیهات لابدّ من ذلک». (چاره‌ ای جز این نیست). 🔹«ابن وردی» از مورّخان قرن هفتم، روایت مستندی درباره آن حضرت آورده است. مناسب است این نقل را هم بیفزاییم که (علیه السّلام) سخت به فرزندش (عليه السلام) علاقه‌مند بود. لذا از آن حضرت سؤال شد: «مَا بَلَغَ مِنْ حُبِّکَ لِمُوسَی؟ قَالَ: وَدَدْتُ أَنْ لَیْسَ لِی وَلَدٌ غَیْرُهُ کَیْلَایُشْرِکْهُ فِی حُبِّی اَحَدٌ». (شما چه اندازه را دوست دارید؟ حضرت فرمود: دوست داشتم جز فرزندی نداشتم تا هیچ شریکی در دوستی من نسبت به او وجود نداشت). 🔹به دلیل همین سجایای پاک اخلاقی بود که آن حضرت نزد مردم، محبوبیّت فراوانی داشت و درباره او به کرامات فراوانی قائل بودند. «ابن جوزی» در این زمینه روایتی آورده که «ابن حجر هیتمی» نیز آن را روایت کرده؛ مضمون روایت این است: «شقیق بلخی در سال ۱۴۹ در سفر حج به (علیه السلام) برخورد و چندین بار کوشید مطلبی از آن حضرت بپرسد که هر بار با خواندن آیه‌ای، ما فی الضمیرِ او را بر ملا کرد». منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel