eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
441 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔹 دوران غیبت به لحاظ ، مقطع طولانی رشد و تکامل عقلانی انسان است ، و به لحاظ مرحلۀ حصول آگاهی های لازم و دگرگونی انسان به انسان ، یعنی : ☄افول ☄احساس ☄اندیشیدن به جامعه ایده آل و می باشد . (1) 🔶🔸 می توان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در این نکته پیدا کرد که ؛ بشر باید به چنان رشدی دست یابد که و دریافت هدایت کاملتری را از امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به دست آورد . 🔷🔹 زمان طولانـی انتظار ، استعداد های بشـــری را به گونه ای کامل می کند که زمینه پذیرش حکـــومت عادلانه و عالمانه ایشان فراهم می شود ، و عقده های فرو خوردۀ بشر در طول تاریخ ، به واسطه حق کشـــی ها ، کینه توزی ها ، فساد و ظلم و تباهی ها او را چنان در تشنگی فرو غلتانده است که در سایه رهبــــری ، به حق خواهی و حق طلبی برمی خیزد . ⛅️ این دوره به عنوان ، معروف است . عصری که در آن ، حضور امام شاید به ظاهر مشاهده نگردد ، اما به واقع احساس می شود و خود ، سرچشمه بسیاری از حرکت ها و قیـــام ها می باشد🔸🔶 💕🔹🍃 آن گونه که در روایات اشاره شده است ؛ مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نخواهد کرد ، هر یک از خیر و شر به نهایت کار خود رسیده باشند . قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از حلقات مبارزه حق و باطل است .(2) 📚منبع : غیبت و مهدویت در تشیع امامیه .ص52 . جهانی شدن و فرهنگ مهدوی ، ص69. @tabyinchannel
✅اهمیت در فقه سیاسی شیعه 🔷مسئله ى به عنوان یک رکن اساسى در حوزه ى سیاست اسلامى مطرح است. از دیدگاه شیعه، ولایت فقیه در عصر غیبت ادامه‏ ى ولایت امامان معصوم ‏(ع) است، همانگونه که ولایت آنها در امتداد ولایت نبى اکرم ‏(ص) قرار دارد و حاصل آن، اعتقاد به این نکته است که در رأس جامعه‏ ى اسلامى و در مقام مدیریت کلان آن باید یک اسلام شناس قرار گیرد که اگر معصوم ‏(ع) حضور داشت، شخص او و اگر نبود، فقیهان این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت. این دیدگاه از نتایج پذیرش این نکته است که وظیفه ‏ى اصلى حکومت از دیدگاه اسلام، بسط ارزش‏ها و احکام الهى در جامعه میباشد و براى تحقّق چنین آرمانى نیاز است در بالاترین مصدر تصمیم گیرى شخصى آگاه به دین قرار گیرد. البته بدون شک این شخص باید از اوضاع خارجى نیز مطلع و توانایى اداره ‏ى جامعه را نیز دارا باشد.  🔷اهمیت بحث تا آنجا است که برخی از فقها تصریح کرده اند مسئله ولایت فقیه، امری اجماعی و مورد اتفاق فقیهان شیعه است. آنان اصل ولایت فقیه را قبول داشته اند و گفته اند  باید فقیهی باشد تا زمامداری امور جامعه اسلامی و اجرای احکام الهی در عصر غیبت را بر عهده بگیرد؛ مثلاً شیخ مفید پیرامون اجرای حدود الهی توسط عادل می فرماید: ◀️ادامه در لینک زیر👇 https://www.islamquest.net/fa/archive/fa10054 @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره مقام «امام هادى» (علیه السلام) چه گفتارى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام ویژه اى نزد «علماى اهل سنت» برخوردار بوده است. اینک به برخى از کلمات ایشان اشاره مى کنیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر بن جاحظ؛ او بعد از ستایش از ده نفر از که از آن جمله (علیه السلام) است مى گوید: «کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... و هذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب و لا من بیوت العجم»؛ [۱] (هر یک از آنان، ، ، ، ، ، و اند... این سلسله جلیل القدر براى هیچ خانه اى از خانواده هاى عرب و نه از خانواده هاى عجم اتفاق نیفتاده است). 2⃣شهاب الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموى: او هنگام یادآورى از شهر عسکر در سامرا مى گوید: «و هذا العسکر منسوب إلى المعتصم، و قد نسب إلیه قوم من اجلاّء، منهم على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ ...»؛ [۲] (این عسکر منسوب به معتصم است. به این شهر قومى از بزرگان نسبت داده شده اند که از آن جمله بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ است...). 3⃣شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى: «و فیها توفّى ابوالحسن على بن الجواد... و کان فقیهاً اماماً متعبداً»؛ [۳] (در سال ۲۵۴ ه.ق ابوالحسن ... وفات یافت... او شخصى فقیه، امام و متعبّد بود). او در جایى دیگر از حضرت به شخص شریف و جلیل تعبیر کرده است. [۴] 4⃣عبدالله بن اسعد یافعى: «توفى العسکرى ابوالحسن الهادى... عاش اربعین سنة و کان متعبداً فقیهاً اماماً»؛ [۵] (در سال ۲۵۴ ه.ق ... وفات یافت. او که متعبّد، فقیه و امام بود، چهل سال زندگى نمود). 5⃣ابن کثیر دمشقى: «و امّا ابوالحسن على الهادى... و قد کان عابداً زاهداً...»؛ [۶] (و امّا ...، او مردى عابد و زاهد... بود). 6⃣ابن صبّاغ مالکى: «... و لا تذکر کریمة الاّ و له فضیلتها و لا تورد محمدة الاّ و له تفضّلها و جملتها...»؛ [۷] (... هیچ کریمه‌اى ذکر نمى شود، جز آن که فضیلت آن براى او است، و هیچ عمل ستوده‌اى وارد نمیگردد جز آن که تفضّل و کمال و تمام آن براى او است...). 7⃣ابن حجر هیتمى: «... و کان وارث ابیه علماً و سخاء»؛ [۸] (... او وارث علم و سخاوت پدرش بود). 8⃣احمد بن یوسف قرمانى: «و امّا مناقبه فنفیسة و اوصافه شریفة»؛ [۹] (و امّا مناقب او نفیس و اوصاف او شریف است). 9⃣ابن عماد حنبلى: «کان فقیهاً اماماً متعبداً...»؛ [۱۰] (... او شخصى ، و ... بود). 🔟عبدالله شبراوى: «العاشر من الأئمة علىّ الهادى. ولد بالمدینة فی رجب سنة اربع عشر و مائتین و کراماته کثیرة»؛ [۱۱] (دهمین از ، على است. او در مدینه، در ماه رجب، سال ۲۱۴ ه.ق متولد شد. و کراماتش بسیار است). 1⃣1⃣محمّد امین سویدى بغدادى: «ولد بالمدینة و کنیته ابوالحسن و لقبه الهادى... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۲] (او در مدینه متولد شد، و کنیه اش است، و لقبش ، و مناقبش بسیار است). 2⃣1⃣شیخ مؤمن شبلنجى: «... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۳] ( ... او بسیار است). 3⃣1⃣شریف على فکرى حسینى قاهرى: «کان ابوالحسن العسکرى وارث ابیه علماً و منحاً، و کان فقیهاً فصیحاً جمیلا مهیباً. و کان اطیب الناس بهجة واصدقهم لهجة»؛ [۱۴] ( وارث پدرش در علم و سخاوت بود. او فقیهی فصیح و جمیل و با هیبت بود. و او خوشروترین مردم از حیث بهجت و راستگوترین آنان از جهت لهجه بود). 4⃣1⃣خیرالدین زرکلى: «... وأحد الأتقیاء الصلحاء...»؛ [۱۵] (... او یکى از افراد و بود...). 5⃣1⃣سید محمّد عبدالغفار هاشمى حنفى: «هنگامى که آن حضرت براى همه مشهور شد، متوکّل او را از مدینه منوّره طلب نمود؛ زیرا به جهت و عمل صالح و استحکام رأیى که (علیه السلام) داشت، بر پادشاهى و زوال دولتش مى ترسید...». [۱۶] 6⃣1⃣شیخانى: « صاحب وقار و سکون و هیبت و طمأنینه و عفت و پاکیزگى بود. او داراى نفسى پاک و همّتى عالى و طریقى زیبا و مورد رضایت بود...». [۱۷] 7⃣1⃣عبدالسلام ترمانینى: « ... کان على جانب عظیم من التقوى والصلاح»؛ [۱۸] (...او در و جایگاه بلندى داشت). 8⃣1⃣عارف احمد عبدالغنى: « ... کان فی غایة الفضل ونهایة النبل...»؛ [۱۹] (...او در غایت فضل و نهایت فضیلت بود...). 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش،ص۱۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️درباره شخصیت امام علی (علیه السلام) 🔹درباره - سلام الله علیه - این قدر گفته شده است و نوشته شده است و باز هم ادا نشده است؛ یعنی، این تا کنون معلوم نشده است که چه است. مختلفی که در هستند و خصوصاً در شیعه مذهبها، این حضرت را به خودشان نسبت می‌دهند. عرفا، حکما، فقها، فلاسفه و اقشار مختلفه حتی دراویش، صوفیه و حتی کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند از کلمات ایشان استشهاد می‌کنند. 🔹آن وقت که من عراق بودم که حزب عفلقی‌ای که اصلاً اعتقاد به اسلام ندارد، بلکه مضاد با اوست، مع ذلک، کلمات ایشان را در دیوارها برش استشهاد می‌کردند و هر کسی به یک نحو از ایشان اسم می‌برد. در زورخانه‌ها به عنوان یک ، در جنگها به عنوان یک ، در مدارس به عنوان یک ارزشمند و در هر جایی که ملاحظه می‌کنید به نظر هر یک و هر طایفه‌ای حضرت یک وضعی دارد، و همه آنها، او را از خودشان می‌دانند، 🔹الّا البته بعضی که اصلاً اعتقاد به اسلام ندارند، لکن مع ذلک، آنی که باید باشد این معما حل نشده است و نخواهد شد. این موجود یک است که نمی‌شود در اطراف او آنچه هست صحبت کرد، هرکس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظری که دارد در این باب صحبت کرده است و حضرت غیر از این معانی است؛ یعنی، ما نمی‌توانیم برسیم به آن جایی که بتوانیم از ایشان به آن جور که هستند مدح کنیم... بیانات حضرت امام ۶۵/۱۲/۲۳ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شخصیت امام سجاد (علیه السلام) چه دیدگاهى دارند؟ 🔸با رجوع به کتاب هاى و صاحبان تراجم و رجال پى مى بریم که (علیه السلام) نزد آنان از جلالت و احترام خاصى برخوردار بوده است. در اینجا به برخى از این عبارات اشاره مى کنیم: 1⃣«ابن عساکر شافعى دمشقى» 🔹او میگوید: «کان على‌بن‌الحسین ثقة مأموناً، کثیر الحدیث، عالیاً، رفیعاً، ورعاً...»؛ [۱] ( مردى ، ، ، ، و بود...). 2⃣«محمّد ابن سعد» 🔹او نیز همین عبارت را در مورد (علیه السلام) آورده است. [۲] 3⃣«ابن حجر عسقلانى» 🔹«على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، ثقة، ثبت، عابد، فقیه، فاضل، مشهور. قال ابن عیینه عن الزهرى: ما رأیت قرشیاً افضل منه»؛ [۳] ( بن على بن ابى طالب، زین العابدین، ثقه، ثبت، ، ، و بود. ابن عیینه از زهرى نقل کرده که من در میان قریش، کسى را افضل از او ندیدم). 4⃣«ابن حجر هیتمى» 🔹«و زین العابدین هذا هو الّذی خلف اباه علماً وزهداً وعبادة... و کان زین العابدین عظیم التجاوز والعفو والصفح...»؛ [۴] (و ، او کسى است که جانشین پدرش در و و بود... او بوده و بزرگوار، و داراى و بود...). 5⃣«یعقوبى» 🔹«کان افضل الناس و اشدّهم عبادة، و کان یسمّى «زین العابدین»، وکان یسمّى ایضاً «ذا الثّفنات» لما کان فی وجهه اثر السجود»؛ [۵] ([امام سجاد (علیه السلام)]، و آنان بود، لذا او را نامیدند. و نیز او را صاحب پینه ها (ذوالثفنات) نامیده اند، به جهت این که در پیشانى او بود). 6⃣«محیى الدین بن یحیى بن شرف نووى» 🔹«واجمعوا على جلالته فی کل شىء»؛ [۶] ( بر قدر او [امام زین العابدین (علیه السلام)] ـ در هر چیزى نموده اند). 7⃣«نسّابه معروف به ابن عنبه» 🔹«و فضائله اکثر من ان تحصى او یحیط بها الوصف»؛ [۷] ( او بیش از آن است که به درآید یا مردم از آن مطّلع شوند). 8⃣«شبراوى» 🔹«کان ـ (رضی الله عنه) ـ عابداً، زاهداً، ورعاً، متواضعاً، حسن الاخلاق»؛ [۸] (او انسان ، ، ، و داراى بود). 9⃣«ابن تیمیه حرّانى» 🔹«امّا على بن الحسین فمن کبار التابعین و ساداتهم علماً و دیناً... و له الخشوع و صدقة السرّ و غیر ذلک من الفضائل ما هو معروف»؛ [۹] (امّا ؛ او بزرگترین تابعین و سادات آنان در و بود... او در و و دیگر به حدّى رسیده بود که نزد همه معروف بود). 🔟«محمّد بن طلحه شافعى» 🔹«هذا زین العابدین، قدوة الزاهدین و سید المتقین و امام المؤمنین شیمته تشهد له انّه من سلالة رسول الله (صلى الله علیه و آله)، و سمته یثبت قربه من الله. و ثفناته تسجل له کثرة صلاته و تهجّده. و اعراضه عن متاع الدنیا ینطق بزهده فیها...»؛ [۱۰] (او ، مقتداى زاهدین و سید متقین و بود. کسى که رفتارش گواهى مى داد که از (صلى الله علیه وآله) است. نشانه اش ثابت مى کرد که او مرتبط با خدا است. و سند کثرت نماز و بود. و اعراض او از متاع دنیا، بر او از دنیا گویا بود...). پی نوشت‌ها؛ [۱] تاریخ دمشق، ج۳۶، ص۱۴۲؛ [۲] الطبقات الکبرى، ج۵، ص۲۲۲؛ [۳] تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۵؛ [۴] صواعق المحرقة، ص۱۱۹؛ [۵] تاریخ یعقوبى، ج۳، ص۴۶؛ [۶] تهذیب اللغات و الأسماء، ج۱، ص۳۴۳؛ [۷] عمدة الطالب، ص۱۹۳؛ [۸] الاتحاف بحبّ الأشراف، ص۴۹؛ [۹] منهاج السنة، ج۲، ص۱۳۳، چ۱؛ [۱۰] مطالب السؤول، ج۲، ص۴۱ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۶۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در باب «ولایت مطلقه فقیه» 🔹در بررسی پیشینه و گذشته ابتدا باید دانست که منظور از قید چیست، تا مشخص شود چه کسانی قائل به این میزان از اختیارات برای بوده‌اند. در نگاه (ره) منظور از این قید، ولایت در «کلیه شئون حکومتی» است که برای (علیهم السلام) ثابت بوده است. 🔹طبیعی است که داشتن اختیارات گسترده در «اداره جامعه اسلامی» برای بسیاری از فقیهان گذشته ثابت بوده است، و آنها بدان معتقد بوده‌اند، هر چند در مباحث فقهی خود از خصوص عنوان استفاده نکرده باشند؛ و این روشن است که استفاده نکردن و عدم به کارگیری لفظ از سوی یک به معنای این نیست که او منکر اختیارات گسترده برای فقیه می باشد، چه بسا یک فقیه صرفا با یک بیان ساده به گستره اختیارات فقیه اشاره کرده باشد، و هیچگاه از یک اصطلاح خاص استفاده نکرده باشد؛ 🔹مثل اینکه بگوید فقیه در امور دین و دنیا ولایت دارد، یا اینکه اساسا وی ترجیح داده باشد منظور خود را با اصطلاحات دیگر بیان کند، همانند امارت و حکومت، زعامت، ریاست، جواز و نفوذ تصرف و... لذا در مرحله نخست باید دچار اشتباه نشده و نباید صرفا به دنبال لفظ در متون فقهی بود، بلکه هر چیزی که بتواند معنای آن را برساند کافی است؛ 🔹همچنان که هر فقیهی ولایت را مقید دانست و یا حتی آن را مقید به قید «امور حسبه» قرار داد، به معنای این نیست که او «دائره‌ شئون فقیه» را تنگ نموده و آن را فقط در حدود ولایت بر مجانین و سفهاء و بچه های کم سن و سالی که هیچ سرپرستی اعم از پدر یا پدربزرگ یا وصی ندارند مجاز دانسته است، بلکه باید دید منظور وی از واژه «مقید» یا «امور حسبه» چیست؟ به عنوان مثال مرحوم آیت‏ الله تبریزی قائل به ولایت فقیه از راه حسبه به معنای وسیع آن است که شامل انتظام امور مسلمین است. 🔹همچنین باید خاطر نشان کنیم که نبودن پیشینه قوی و پرشمار در میان آثار فقهای گذشته به معنای این نیست که چنین دیدگاهی موجود نبوده است، بلکه به علت نیافتن فرصت در تجربه و تنگ بودن عرصه بر آنان، بسیاری‌ از لازم‌ نمی‌ دانستند که‌ در کتب‌ فقهی‌ خود فصل‌ مستقلی‌ را به‌ سیاست، ولایت‌ و امارت‌ اختصاص‌ دهند. 🔹افزون بر آن نسبت به گذشته بسیار گسترده شده است و مسائل نوپدید اجتماعی در آن به وفور به چشم می‌خورد که در گذشته فقط ریشه‌ های آن موجود بود، اما امروز مباحث مفصلی در ارتباط با آن شکل گرفته است و این موضوع فقط منحصر در بحث نیست. افزون بر مسئله فوق، در گذشته زاویه دید و مبنای در ، کلامی بوده است و نه فقهی، و عالمان شیعی ترجیح می‌ دادند در مباحث کلامی بدان اشاره کنند، هر چند به فراخور موضوع و مسائل علم فقه به صورت گذرا بدان اشاره داشته‌اند. نویسنده؛ نیک رو منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منابع تاريخی چگونه از جايگاه رفيع علمی «امام باقر» (علیه السلام) ياد می كنند؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹فراوانی و گستردگی روایات (عليه السلام) در زمینه‌ های فقه، اعتقادات و علوم دیگر اسلامی، سبب شد تا «محدثان اهل سنت» نیز از آن حضرت نقل حدیث نمایند. یکی از معروف ترین آنها «ابوحنیفه» است. او با توجه به این که بیشتر احادیث وارده از طریق اهل سنت را نمی‌ پذیرفت، روایات زیادی را از طریق و به ویژه (عليه السلام) نقل کرده است. [۱]  🔹«ذهبی» درباره کسانی که از (علیه السلام) روایت کرده‌ اند از «عمرو بن دینار»، «اعمش»، «اوزاعی»، «ابن جریح» و «قرة بن خالد» یاد کرده است. [۲] «ابو اسحاق» وقتی به او مراجعه کرد و مقام بسیار بلند و اعجاب‌ انگیز علمی او را دید، در توصیف آن حضرت چنین گفت: «لَم أرَ مِثلَهُ قَطُّ» [۳] (کسی را مانند او ندیده‌ ام). «ابو زرعه دمشقی» نیز درباره آن حضرت میگوید: «إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمِنْ أَكْبَرِ الْعُلَمَاء» [۴] ( عليه السلام از بزرگترین عالمان است). 🔹به جرأت می‌ توان گفت که در میان امامان شیعه پس از امام علی (علیه السلام) سند بخش عمده‌ ای از بیشترین قسمت روایات به (علیه السلام) و (عليه السلام) منتهی می‌ گردد، و این به دلیل موقعیت خاص سیاسی جامعه آن روز بود که این دو امام بیش از امامان دیگر فرصت نشر علوم آل محمد (علیهم السّلام) را پیدا کردند. از این روست که در «جوامع حدیثی شیعه»، بخش بزرگی از (عليهم السلام) از این دو امام بزرگوار نقل شده است. 🔹همین مسأله سبب شد تا درباره (عليه السلام) گفته شود: «وَ لَمْ يَظْهَرْ عَنْ أَحَدٍ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ مِنْ عِلْمِ اَلدِّينِ وَ اَلْآثَارِ وَ اَلسُّنَّةِ وَ عِلْمِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلسِّيرَةِ وَ فُنُونِ اَلْآدَابِ مَا ظَهَرَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» [۵] (از فرزندان [امام] حسن و [امام] حسين علیهم السلام آنچه در زمینه تفسیر، کلام، فتوا و احکام حلال و حرام از آن حضرت صادر شده، از کس دیگری صادر نشده است). نشر این احادیث سبب شهرت عظیم علمی آن امام همام، در آن روزگار به عنوان ، ، و بوده است. «ابو زهره» از میان انبوه کسانی که به آن حضرت مراجعه و از محضر او کسب علم کرده‌ اند، به سفیان ثوری، سفیان بن عیینه (محدّث مکه) و ابوحنیفه اشاره کرده است. [۶] 🔹«ابرش کلبی» از «هشام بن عبدالملک» پرسید:  «مَنْ هَذَا الَّذِی احْتَوَشَتْهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ يَسْأَلُونَهُ قَالَ هَذَا نَبِيُّ الْكُوفَةِ وَ هُوَ يَزْعُمُ أَنَّهُ ابْنُ رَسُولِ اللهِ وَ بَاقِرُ الْعِلْمِ وَ مُفَسِّرُ الْقُرْآن‏» [۷] (این کیست که مردم عراق او را در میان گرفته و مشکلات علمی خود را از او می‌ پرسند؟ هشام گفت: این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسّر قرآن می‌ داند). در نقل دیگری آمده است که هشام او را با تعبیر «اَلْمَفْتُونُ بِهِ أَهْلُ اَلْعِرَاقِ» [۸] معرفی کرده؛ یعنی کسی که اهل عراق شیفته او هستند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تذکرة الحفاظ، الذهبی، دارالاحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۲۷. [۲] تذکرة الحفاظ، همان، ج۱، ص۱۲۴. [۳] أعيان الشيعة، دار التعارف‏، ج۴، ص۲۰. [۴] مناقب آل أبيطالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، چ ۱، ج۳، ص۲۷. [۵] مناقب آل ابیطالب(ع)، همان، ج۳، ص۳۲۷. [۶] الامام الصادق(ع)، ص۲۲. [۷] الکافی، ج۸، ص۱۲۰ «من هذا الذی تداکّ علیه الناس»، (یعنی این کیست که مردم بر او ازدحام کرده‌ اند؟). [۸] نور الأبصار فى مناقب آل بيت النبی المختار (ص)، شبلنجى، المطبعة الیوسفیه‏، بی تا، ص۱۴۳ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ششم، ص ۲۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel