eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
441 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شخصیت امام حسن عسکرى (علیه السلام) چه گفتارى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و رجال اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام ویژه اى نزد برخوردار بوده است. اینک به برخى از کلمات آنان اشاره مى کنیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ (ت ۲۵۰ هـ.ق) هنگام مدح و ستایش از ده نفر از مى گوید: « ... هر کدام از آنان عالم، زاهد، ناسک، شجاع، جواد، طاهر و تزکیه کننده اند... این سلسله براى هیچ خانواده اى از عرب یا عجم اتفاق نیفتاده است». [۱] 2⃣محمّد بن طلحه شافعى (ت: ۶۵۲ هـ.ق) مى نویسد: «بدان که و را که خداوند به او اختصاص داده و نمونه آن را بر گردن حضرت آویزان نموده و به او عنایت فرموده و آن را صفت دائمى قرار داده که روزگار آن را کهنه نخواهد کرد، و زبان ها با تلاوت کردنش او را به فراموشى نخواهند سپرد، این است که (محمّد) (علیه السلام) از نسل او و متولّد یافته از او است، و فرزند منتسب به او و پاره تن جدا شده از او است». [۲] 3⃣سبط بن جوزى (ت: ۶۵۴ هـ.ق) مى گوید: «او بن محمّد بن على بن موسى الرضا بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ (علیهم السلام) ـ است؛ او شخصى عالم و ثقه بود...». [۳] 4⃣ابن صبّاغ مالکى مى گوید: « ... هرگز کسى در امامت او شک و تردید نکرده است... او خود و بود... او سید اهل عصرش و اهل زمانش بود. اقوالش محکم و افعالش مورد ستایش بود. هر گاه دانشمندان زمانش قصیده اى مى سرودند آن حضرت در مدح و قصیده آنان وجود داشت... او سواره اى بى همانند در تمامى علوم بود و او بیان کننده مشکلات علوم بود و از بیان آنها شانه خالى نمی کرد و خسته نمى شد. او پرده بردارنده از حقایق به نظر دقیق و واقع بین خود، و ظاهر کننده دقایق به فکر تیزبین خود بود. او از خبر مى داد. او و بود. خداوند او را غریق رحمتش کند و در مکان گسترده بهشت خویش جاى دهد به حقّ محمّد (ص)، آمین». [۴] 5⃣نورالدین على بن عبدالله سمهودى (ت: ۹۱۱ هـ.ق) مى گوید: «امّا فرزند او ـ امام هادى (علیه السلام) ـ است. او شخصى عظیم الشأن بود... هنگامى که معتمد فرزند متوکّل عباسى او را حبس نمود کرامتى جلیل براى او آشکار شد». [۵] 6⃣على جلال الحسینى (ت: ۱۳۵۱ هـ.ق) مى نویسد: «ابومحمّد حسن زکى که به او مى گویند: در سال ۲۳۲ هـ.ق متولد شد. او نمونه زمان خود در و و و بود». [۶] 7⃣خیرالدین زرکلى (ت: ۱۳۹۶ هـ.ق) مى گوید « ... بعد از وفات پدرش با او به عنوان بیعت کردند. او بر روش سلف صالحش بود. مردى و و بود...». [۷] 8⃣عبدالله بن محمّد بن عامر شبراوى شافعى (ت: ۱۱۷۱ هـ.ق) مى گوید: « ...او را از حیث شرف بس است که از اولاد او است. خداوند این بیت شریف و نسب عظیم را خیر دهد. و بس است تو را به این نسبت از افتخار، و بس است تو را به این نسبت از علوّ قدر. آنان همگى کریم النسبند، همانند دندانه هاى شانه متعادلند... خوشا به حال این خانواده عالى مرتبه و بلند مقام... چه بسیار اقوامى که درصدد پایین آوردن منزلت آنان بودند، ولى خداوند آنان را بالا برد... خداوند ما را به محبّت آنان زنده بدارد و بر آن بمیراند، و ما را مشمول شفاعت آنان گرداند...». [۸] 9⃣عباس بن نورالدین مکّى (ت: ۱۱۸۰ هـ.ق) مى گوید: «ابو محمّد ، نسبش مشهورتر از ماه شب چهارده است. او و پدرش معروف به عسکرى اند. و امّا را زبان ها نمى توانند شماره کنند». [۹] 🔟عارف احمد عبدالغنى مى گوید: «کان من الزهد والعلم على امر عظیم...» [۱۰]؛ (او از حیث و در مکانى عظیم قرار داشت...). 1⃣1⃣محمّد بن عبدالغفار هاشمى حنفى مى نویسد: «و کثر اتباعه وذاع صیته واتجهت إلیه الانظار...» [۱۱]؛ (او پیروان بسیار داشت. همه جا را گرفته و همه نظرها را به خود متوجه ساخته بود...). پی نوشت‌ها؛ [۱] رسائل جاحظ، ص ۱۰۶ [۲] مطالب السؤول، ج ۲، ص ۱۴۸ [۳] تذکرة الخواص، ص ۳۲۴ [۴] الفصول المهمة، ص ۲۷۹ [۵] جواهر العقدین، ص ۴۴۸ [۶] الحسین (علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۰۷ [۷] الأعلام، ج ۲، ص ۲۰۰ [۸] الاتحاف بحبّ الأشراف، ص ۱۷۸ و ۱۷۹ [۹] نزهة الجلیس، ج ۲، ص ۱۸۴ [۱۰] الجوهر الشفاف فى انساب السادة الأشراف، ج ۱، ص ۱۶۰ و ۱۶۱ [۱۱] ائمة الهدى، ص ۱۳۸ • جهت کاهش حجم نوشتار، از آوردن متن عربی روايات صرف نظر گردیده است. 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۸۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اهل سنت چه روایاتى درباره امام حسن مجتبی (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است؟ 🔸کتاب هاى اهل سنّت سرشار از فضائل و مناقب (علیه السلام) از زبان (صلى الله علیه و آله) است؛ به عنوان نمونه: 1⃣ترمذى به سندش از ابن عباس نقل کرده: «کان رسول الله (صلى الله علیه و آله) حامل الحسن بن علىّ على عانقه فقال رجل: نعم المرکب رکبت یا غلام، فقال النبى: و نعم الراکب هو». [۱] (روزى (صلى الله علیه و آله) را بر دوش خود سوار کرده بود؛ شخصى عرض کرد: اى پسر! خوب مرکبى را سوار شده اى. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: او نیز خوب راکبى است). 2⃣ابن کثیر به سندش از جابر بن عبدالله نقل کرده که (صلى الله علیه و آله) فرمود: «من سرّه ان ینظر الى سیّد شباب اهل الجنّة فلینظر الى الحسن بن على». [۲] (هر کس دوست دارد تا به آقاى جوانان اهل بهشت نظر کند، باید به نظر نماید). 3⃣متقى هندى به سندش از عایشه نقل کرده که گفت: « (صلى الله علیه و آله) همیشه (علیه السلام) را مى گرفت و او را به خود مى چسبانید، آن گاه مى فرمود: «اللّهم انّ هذا ابنى و أنا أحبّه فاحبّه و احبّ من یحبّه». [۳] (بار خدایا! همانا این فرزند من است و او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار و نیز هر کس که او را دوست مى دارد دوست بدار). 4⃣مسلم در صحیح خود از ابوهریره نقل کرده که (صلى الله علیه و آله) درباره (علیه السلام) فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه و أحبب من یحبّه». [۴] (بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار، و هر کس که او را دوست دارد، دوست بدار). 5⃣همچنین او از براء بن عازب نقل کرده که گفت: را بر دوش پیامبر (صلى الله علیه و آله) مشاهده کردم در حالى که حضرت مى فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه». [۵] (بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار). 6⃣از پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حدیث روایت شده که فرمود: «لو کان العقل رجلا لکان الحسن». [۶] (اگر قرار بود عقل در شخصى مجسّم گردد آن شخص بود). 7⃣براء بن عازب از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نقل کرده که درباه (علیه السلام) فرمود: «هذا منّى و أنا منه و هو یحرم علیه ما یحرم علىّ». [۷] (این از من و من از اویم و آنچه بر من حرام است بر او نیز حرام مى باشد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سنن ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۷. [۲] البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۳۵. [۳] کنز العمال، ج ۱۳، ص ۶۵۲، رقم ۳۷۶۵۳. [۴] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹. [۵] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹. [۶] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۶۸. [۷] کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۷ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام حسن عسکری» (علیه السلام) نماد فضیلت ها (بخش اول) 🔸 (علیه السلام) یازدهمین پیشوای شیعه، رهبری که در تمام عمر کوتاه خویش (۲۸ سال) مدّتی را در پادگانی در ، به همراه پدرش امام هادی (علیه السلام) تحت مراقبت بسیار شدید دستگاه استبدادی قرار داشت، و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، این حالت استمرار یافت و نیز بارها به زندان جبّاران زمان، گرفتار شد. 🔹دوران امامت بیش از شش سال به درازا نکشید. امام (عليه السلام) همانند پدرانش به همه و آراسته، و از همه بدی ها پیراسته بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنانِ کینه ورز و سرسخت، به مدح و ستایش او پرداخته اند. برای نشان دادن این حقیقت، به چند نمونه اشاره می شود. 💠تجلّی فضائل 🔹احمد بن عبیدالله بن خاقان ـ که پدرش از مهره های مهم دستگاه خلافتِ ستم پیشه بنی عبّاس و از وزیران آن به شمار می رفت و خود نیز از مخالفان و معاندانِ سرسخت ائمه معصومین (علیهم السلام) بود و که در برهه ای، از طرف حکومت، مسئولیت گرفتن مالیات را در قم، به عهده داشت ـ می گوید: من در سامرّا ندیدم و نشناختم مردی را در میان علویّان، همانند (علیه السلام). 🔹حضرت از جهت وقار، عفاف، بزرگواری و بخشندگی، در میان علویّان، فرماندهان ارشد نظامی، وزراء و همه مردم، و بود؛ و با هر کس سخن می گفتی، او را می ستود و به نیکی یاد می کرد. 🔹روزی (علیه السلام) بر پدرم عبید الله بن خاقان وارد شد، من او را نگریستم؛ آثار و و از سیمای او پیدا بود. پدرم، مقدم او را گرامی داشت و او را بسیار تکریم کرد. من از این روش پدرم، ناراحت و عصبانی شدم، از او سبب این بزرگداشت را پرسیدم، و خواستم که آن شخصیّت را به من معرّفی کند، پدرم گفت: 🔹«او پیشوای شیعیان و بزرگ خاندان بنی هاشم است. او کسی است که شایستگی پیشوایی امّت را داراست، چون خصلت های برجسته ای دارد؛ همچون: فضیلت، پاکی، وقار و متانت، صیانت نفس، زهد و بی رغبتی به دنیا، عبادت، اخلاق نیکو، صلاح و تقوا». آنگاه احمد بن عبیدالله می افزاید: ابومحمّد ابن الرّضا، در نهایت بزرگی و والائی بود». 💠اخلاق وتحوّل آفرینی 🔹حکومت ستمگر بنی عبّاس، (علیه السلام) را نزد شخصی به نام: علی بن نارمش ـ که یکی از عناصر جنایتکار و از دشمنان سرسخت آل ابوطالب بود ـ زندانی کرد. به او گفتند: (علیه السلام) را تا توان داری، آزار و اذیّت ده و او را به قتل برسان. از زندان نمودن حضرت، چند روزی نگذشت، تا اینکه دیدند علی بن نارمش با آن همه دشمنی و عداوت، در برابر (علیه السلام) سر به زیر افکنده و آن چنان جذبه و عظمت و خُلق و خوی (علیه السلام) در او تأثیر نهاده که به حضرت نگاه نمی کند. 🔹وقتی (علیه السلام) از این زندان خلاص شد، علی بن نارمش آن چنان دچار تحوّل روحی و معنوی گردید که دیدگاهش درباره حضرت، تغییر یافت و در گروه شایستگان زمان قرار گرفت. 🔹بار دیگر (علیه السلام) را نزد صالح بن وصیف زندانی کردند؛ او نیز شخصی پلید و بی رحم بود. گروهی از جنایت پیشگان بنی عبّاس نزد صالح بن وصیف رفتند و درباره (علیه السلام) به گفت‌وگو پرداختند. زندان‌بان به آنان گفت: آخر من چه کار کنم؟ دو نفر از بدترین افراد را بر او گماشتم، بعد از گذشت چند روز، با شگفتی دیدم آن دو به نماز، عبادت و روزه روی آورده اند، به آنان گفتم: چه چیز اتفاق افتاده است؟ 🔹گفتند: «ما چه گوییم در پیرامون مردی که روزها روزه و شب ها تا سحر نماز می خواند، کمتر سخن می گوید و به کارهای غیر ضروری نمی پردازد! ما هنگامی که به او می نگریستیم، بدنمان به لرزه می افتاد و توان استقامت در خود نمی دیدیم.» ... نویسنده: ابوالحسن ربّانی منبع: حوزه نت @tabyinchannel