eitaa logo
طرز طنز
63 دنبال‌کننده
131 عکس
6 ویدیو
2 فایل
ارائه مطالب ادبی - پژوهشی در حوزه ادبیات طنز - ارتباط با مدیر کانال: @chapaak
مشاهده در ایتا
دانلود
📚طنز، تزکیه و تکامل✍ به طور کلی با به‌کارگیری هوشمندانه و عالمانه‌ی طنز می‌توان اخلاق جامعه را در ابعاد گوناگون ارتقا بخشید؛ در ارتباط با خداوند متعال و ادب حضور در پیشگاه حضرت حق و اولیای او؛ در ارتباط با خود در حوزه‌های خودشناسی، نظافت، بهداشت و آراستگی و .... در ارتباط با دیگران در آداب سخن گفتن، ازدواج، تعامل با خانواده و ....؛ در ارتباط با محیط زیست در حوزه‌ی حفظ محیط زیست و توسعه آن و ....؛ در همه‌ی این‌ها طنز می‌تواند نقش شایسته‌ای ایفا کند. علّامه حسن‌زاده‌آملی(رحمة‌الله علیه) در نکوهش نفس‌اَمّاره، اشعار طنزگونه‌ای به صنعت تعریب سروده که برخی ابیات آن چنین است: مـَـن كـَرَّدَ نَفسَه پيرويّاً فَلْيَقْعُدَنْ فِي‌الدّوزخِ جِثِيّاً مَن اَفکَنَد بِدَستِها زمامَه فَمالَه الخوشیِ و السَّلامَه مَن كانَ ذا دِرايةٍ و هوش شَبَّها بِالاَستَر الچَموش فَالقُربَ مِنها لگدٌ و گازٌ وَالحَرفُ في ركوبها درازٌ إن جاوَزَت عَن حَدِّها بِموئی فَإنَّها أمّارَةٌ بِالسّوئی ربِّ پَنَهـتُ بــِک مِن هَواها بدبختُ مَن لايترس أذاها (حسن زاده آملی ۱۳۶۴: ۲۰۴) 🔸 طنز با توجه‌دادن فرد و جامعه به معایب و مفاسد خود، با رذایل اخلاقی مبارزه می‌کند و موجب رشد فضایل اخلاقی می‌شود. در نتیجه باعث تزکیه و به تکامل رساندن فرد و جامعه می‌گردد. طنز در واقع این قابلیت را دارد که از طریق خنده و نشاط و طعنه زدن، فرد و جامعه را از بیماری‌هایشان آگاه کند؛ بیماری که درد خود را فراموش کرده و آن را حس نمی‌کند، ولی طنز می‌تواند این بیمار را به هوش آورد تا به چاره‌جویی و درمان درد خویش بپردازد. در عبارت زیر، جایگاه طنز اصیل در جامعه چه نیکو تبیین شده است: « قلم طنزنویس کارد جراحی است، نه چاقوی آدم کشی. با همه‌ی تیزی و برندگی‌اش، جانکاه و موذی و کشنده نیست، بلکه آرام‌بخش و سلامت‌آور است. زخم‌های نهانی را می‌شکافد و چرک .... و عفونت را می‌زداید و بیمار را بهبود می‌بخشد.» (آرین‌پور، ۱۳۷۲، ج ۲: ۳۶) 📎📎📎 منبع: (دوفصلنامه علمی- پژوهشی انسان پژوهی دینی. شماره ۳۸. پاییز و زمستان ۱۳۹۶. صفحات ۷۷-۷۸) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
📚ضد انتزار🖍 راحت همگی به راحتی تن دادیم یک مشت شعار نامعین دادیم هر هفته غروب جمعه‌ها ما تنها آموزش منتظر نشستن دادیم 🔹🔹🔹 از نقطه‌ی کور این جهان می‌آییم با فتنه‌ی آخرالزمان می‌آییم این جمعه بیا حوصله‌مان سر رفته آقا تو نیایی خودمان می‌آییم! 🔹🔹🔹 امروز نشد! به فکر فردا باشیم در فکر همان روز مبادا باشیم هر هفته همیشه جمعه‌ها تعطیلیم یکشنبه دوشنبه‌ای بیا تا باشیم 🔹🔹🔹 کوریم و ندیدیم خدایی هرگز یکبار نگفتیم کجایی، هرگز ما کار مهم‌تر از شما هم داریم حق داری اگر جمعه نیایی هرگز 🔹🔹🔹 ما غرق لب ساحل دریا هستیم ما در وسط جزیره تنها هستیم دیدیم چرا نیامدی، حق داری تعطیل‌تر از جمعه خود ما هستیم 🔗🔗🔗 منبع: (ضد انتزار. عباس صادقی زرینی) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
📜با این خری راست گفتی✍ چنین گویند که عمرولیث به یک چشم نابینا بود. چون امیرِ خراسان شد، روزی رفت که گوی زند. او را سپهسالاری بود نامش اَزهرِ خر. این ازهرِ خر بیامد و عنان او را بگرفت و گفت: نگذارم که تو گوی زنی و چوگان بازی! عمرولیث گفت: چون است که شما گوی زنید و روا دارید، و چون من گوی زنم روا ندارید؟ ازهر گفت: از بهر آنکه ما را دو چشم است، اگر گوی در چشم ما افتد از یک چشم کور شویم و یک چشم بماند که بدو جهانِ روشن ببینیم، و تو یک چشم داری، اگر اتفاق بد را یک گوی بدان چشم تو افتد، امیری خراسان را بدرود باید کرد! عمرولیث گفت: با این خری راست گفتی، پذیرفتم که تا من زنده باشم گوی نزنم. 🔗🔗🔗 منبع: (تاریخ طنز و شوخ‌طبعی در ایران و جهان اسلام.علی‌اصغر حلبی.صفحه۱۸۸-۱۸۹) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
📝 قسمتی از مقاله « توصیف بهار در شعر شاعران طنزپرداز»✍ 🔸خانه‌تکانی🔸 📎📎📎 منبع: (مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی. تابستان و پاییز۱۳۸۲.صفحات۱۹۰-۱۹۱) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
📖کاریکلماتورهای بهاری✏️ 🔹ماهیِ منزوی در دریا هم تُنگش را ترک نمی‌کند. (ص۳۰) 🔸اگر بهار بودم تیر چراغ‌برق را هم از نعمت روییدن محروم نمی‌کردم. (ص۳۱) 🔹باد کلاه سر کسی نمی‌گذارد. (ص۶۱) 🔸اگر زمستان می‌دانست درخت غرق شکوفه‌ی بهار چقدر زیباست موقع رفتن پشت سرش را نگاه می‌کرد. (ص۶۱) 🔹تصویر درخت بهاری آب را شکوفه‌باران می‌کند. (ص۶۲) 🔸با چوب درختی که در بهار سبز نشود تابوت می‌سازم. (ص۶۳) 🔹ای کاش گل سرخ می‌توانست در فصل پاییز صورتش را با سیلی سرخ نگه‌دارد. (ص۶۴) 🔸عاشق باغبانی هستم که بیشتر از نوبهاران نگران شیشه‌ی شکسته‌ی گلخانه است. (ص۷۳) 🔹شکوفه‌های بهاری آرزوهای بربادرفته‌ی پاییز هستند. (ص۷۸) 🔸خوشبختانه تبعیض نژادی نتوانسته است دامن گل‌های رنگارنگ بهاری را آلوده کند. (ص۷۸) 🔹بهار بخاطر گل پرپر شده به زلالی شبنم اشک می‌ریزد. (ص۷۸) 🔸ماهی در تُنگ آب به عظمت دریا پی می‌برد. (ص۷۸) 🔹درخت غرق شکوفه هم نمی‌تواند فرارسیدن بهار را به آدم بدبین بشارت دهد. (ص۸۰) 🔸شکوفه‌ای که روی درخت خشک بنشیند در دم جان می‌سپارد. (ص۸۵) 🔗🔗🔗 منبع: (گزینه‌ی کاریکلماتورهای پرویز شاپور) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
🌺باسلام و عرض تبریک عید نوروز خدمت همه دوستان و بزرگواران همراه🌺 🔸از خدای بزرگ سالی پر از عافیت و برکت و موفقیت برای یکایک شما عزیزان خواستارم🙏
۱ فروردین ۱۴۰۲
📚سال نو بر شما مبارک باد🗓 شد دگرباره از قدوم بهار دمن و دشت پر ز نقش و نگار در کنار چمن ز گوهر و دُر ابر سازد دهان گل را پر بر لب جویبار از ژاله گشت پر می پیاله‌ی لاله تا وزان شد نسیم عنبر بو سبزه آمد به رقص بر لب جو غنچه از روی خود فکند نقاب گل ز رخسار کرد رفع حجاب بی سرِخر به بوستان بلبل دم‌به‌دم ... می‌زند با گل آرزو دارم اندرین نوروز همه باشند خرم و پیروز ننه جان سال پیش خوش نگذشت بار ما زین زمانه بار نگشت بچه‌ات بس‌که با خرک ور رفت به زمین خورد و پای او در رفت دختر من سرش کچل گردید زین جهت مادرش مچل گردید چندروزی حسین سرخک داشت مدتی احترام كورک داشت کرد رم در طویله یابویم لگد انداخت بر سر و رویم گربه هی گوشت‌های ما را خورد گرگ هی گوسفند ما را برد کرد لب تا خروس از هم باز حلق او را گرفت روبه گاز بود لوطی ازین جهت منتر که نرقصد به ساز او عنتر موش با گربه گشت از اول یار خورد و برد آنچه بود در انبار زن خود را حسین داد طلاق زآن‌که بسیار گشته بود او چاق چون‌که سوری به پای سور رسید بس‌که هی‌خورد، ناگهان ترکید واژگون شد یکی دو طیاره پاک صدتکه گشت و صدپاره اتولی بین راه پنچر شد باعث زحمت مسافر شد یافت طباخ سوء‌ پیشینه کز چه رو سوخته است خاگینه سال پیشین نشاط من کم بود دلم از غم دچار بلغم بود خواهم از لطف کردگار امسال همه باشید خرم و خوشحال دلتان از ملال منفک باد سال نو بر شما مبارک باد [توفيق - ۲۵/۱/۷] 📎📎📎 منبع: (دیوان شوخ. ابوالقاسم حالت. صفحه۴۳۹) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
۴ فروردین ۱۴۰۲
📚وصف طعام🍗 🔹خواجه حافظ فرماید: دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان زو شده‌ام بی‌سر و سامان که مپرس 🔸مولانا در جواب گوید: دارم از کلّه و کیپا گله چندان که مپرس که چنان زو شده‌ام بی‌سر و سامان که مپرس کس به بالای مُزَعفَر مکناد آشِ تُرُش که چنانم من ازین کرده پشیمان که مپرس روزه‌داری و ریاضت هوسم بود، ولی چشمکی می‌زند آن کله‌ی بریان که مپرس گرچه پالوده ندارد سر دندانِ رهی من چنان عاشقمش از بُنِ دندان که مپرس گفتم ای دل ز قطایف چقدر بتْوان خورد؟ گفت گر هست تو را هاضمه چندان که مپرس حال مطبخ‌ْدلم از بره‌ی بریان پرسید گفت آن دیدم از آن آتشِ سوزان که مپرس بعد سالی که نشینم نفسی با کنگر تندی‌یی می‌کشم از تیزی ترخان که مپرس من به یک زَلّه کزین خانه ببندم روزی غصه‌ای می‌خورم از طعنه‌ی دربان که مپرس همچو بُسحاق ز شیراز برای بُغرا تا به حدّی‌ست مرا میل خراسان که مپرس 🫕کیپا: شیردان که با نخود و برنج و پیاز و اندکی قیمه پُر ساخته بپزند. 🍚مُزَعفَر: پلویی که در آن زعفران باشد و زرده‌پَلاو نیز گویند. 🍜قطایف: گویند مُحَرَّفِ رشته‌ختایی ست و شَعریه نیز گویند. 🌿کنگر: سبزی‌یی‌ست صحرایی 🍱زَلّه: باقی‌مانده‌ی خوان 🍵بُغرا: آشِ خمیری که بُغراخانِ خراسانی اختراع نمود 📎📎📎 منبع: (دیوان اطعمه مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی. محسن آزرم .صفحه ۸۳) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
۷ فروردین ۱۴۰۲
🔸نهم فروردین، سالروز ارتحال زنده‌یاد 🔸
۹ فروردین ۱۴۰۲
📚قحطی✍ تکلیف اتاق تاریک را کلید برق، روشن می‌کند و تکلیف سیگار زر را کبریتِ بی‌خطر! تکلیف دهلیزهای درون را نه کلید برق نه کبریت بی‌خطر تنها اندکی خدا می‌بایست خدایی که سخت نایاب است! 🔗🔗🔗 (صفحه ۴۶۴) 📚سوال ✍ چیست دل در قفس سینه‌ی این بوالهوسان؟ شاعری آخر شب زیر لب زمزمه می‌کرد و به یغما می‌رفت: کهنه آونگی آویخته از سقف هوا بین شیطان و خدا در نوسان! 🔗🔗🔗 (صفحه۵۰۳) 📚پیوستگی✍ شاعری بنده نبود و از آن‌جایی که بنده نبود جیبش آکنده نبود تیشه و ارّه نداشت عاشق رنده نبود شاعری بر لب تصویرش خنده نبود! 🔗🔗🔗 (صفحه ۵۱۰) 📚قریحه‌ی زوری ✍ شاعری زوری بود چون سماور همه‌جا می‌جوشید دلِ از فرطِ حسد خون‌شده‌اش قوری بود! روزی از این شاعر پرسیدند بهترین گل چه گلی‌ست؟ پاسخ شاعر ما -یا به تعبیر دگر قُل‌قُلِ او- گل شیپوری بود! یک عدد پاورقی: شاعر مورد بحث شپش روح عذابش می‌داد! 🔗🔗🔗 (صفحه ۵۲۱) 📚خیال موهوم ✍ شاعری سودایی -در خیالی که نداشت- برتر از حافظ و خلّاق‌تر از سعدی بود لیکن از بختِ بدش دائماً در صف ابداع و سخن‌پردازی نفرِ بعدی بود! 🔗🔗🔗 (صفحه ۵۲۰) 📚سه‌نما به سبک سینما ✍ در اتوبانِ سلوک شاعری هروله‌ای کرد و گذشت زاهدی چپ شد و مُرد عارفی پنچری روح گرفت! 🔗🔗🔗 (صفحه۵۲۲) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
۹ فروردین ۱۴۰۲
📝رابطه‌ی علم خدا و گناه آدمی✍ گویند سراج قمری در سرودن هزل دستی به تمام داشت و از مشرب فلسفی عمر خیام نیشابوری پیروی می‌کرد. وی این رباعی را سرود و در میان مردم، زبان به زبان گشت: من می خورم و هرکه چو من اهل بود می خوردن من به نزد او سهل بود می خوردن من حق ز ازل می‌دانست گر می نخورم علم خدا جهل بود! عزالدین کرجی در پاسخ او سرود: گفتی که گنه به نزد من سهل بود این نکته نگوید آن‌که او اهل بود علم ازلی علت عصیان بودن نزد عقلا ز غایت جهل بود 🖇🖇🖇 منبع: (چنته. محمدعلی مجاهدی. صفحه۹۱) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
۱۴ فروردین ۱۴۰۲