eitaa logo
ثقلین (قرآن و اهلبیت ع)
140 دنبال‌کننده
2هزار عکس
937 ویدیو
11 فایل
قران و تفسیر آیات، چهارده معصوم(ع) (داستان و احادیث)، اخلاق و سبک زندگی، شهدا، احکام شرعی، اخبار و مناسبت روز و عناوین متنوع دیگر. . . . . ارتباط با مدیر:. @jtmyaali
مشاهده در ایتا
دانلود
38 ✍️ با خواندنِ این خاطره به عظمتِ روحیِ شهید بابایی پی خواهید برد متن خاطره : عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونه‌مون رو عوض‌ کنیم ، می‌خوام خونه‌مون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا... اون بنده خدا وقتی فهمید فرمانده‌اش می‌خواد اینکار رو کنه قبول نکرد. اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم... 🌷خاطره ای از زندگی خلبانِ شهید عباس بابایی 📚منبع:کتاب‌خدمت‌از ماست۸۲، صفحه۱۸۱ . @thaghlain 🌹
۹۷ ✍ ایده‌ی جالبِ شهیدباکری برای کمک به فقرا متن خاطره وقتی شهردارِ ارومیه بود ، 2800 تومان حقوق می‌گرفت . یک روز بهم گفت: بیا هر چی توی این ماه خرجی داریم رو بنویسیم ، تا اگه چیزی اضافه اومد بدیم به فقرا... همه چیز رو نوشتم. آقامهدی مبلغِ مورد نیازمون رو برداشت ، مابقیِ حقوقش رو هم لوازم‌التحریر خرید و داد به یکی از کسانی‌که از قبل شناسایی کرده بود و می دانست محتاجند. بعد هم گفت: این هم کفاره ی گناهانِ این ماه‌مون.... 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید مهندس مهدی باکری 📚منبع: یاگادران3 « کتاب مهدی باکری » صفحه 14 @thaghlain 🌹
۱۵۳ ✍ برخوردِ عجیب حاج احمد متوسلیان با زنی که شوهرش جزو منافقین بود... متن خاطره حقوقش رو‌گرفت و از سپاهِ مریوان اومد بیرون. دید زنی بچه به بغل ، کنارِ خیابون نشسته و گریه می‌کنه. رفت جلو و پرسید: چرا ناراحتی خواهرم؟ زن گفت: شوهرِ بی‌غیرتم من و بچه‌ی کوچیکم رو ول کرده و رفته تفنگ‌چیِ کومله شده، بخدا خیلی وقته که یک شکمِ سیر غذا نخوردیم. حاجی بغضش گرفت. بلافاصله دست کرد توی جیبش و همۀ‌ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: بخدا من شرمنده‌ام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیۀ مختصریه؛ فعلا اموراتِ خودتون رو بگذرونید، نشانی‌تون رو هم بدید به برادر دستواره ، از این به بعد خودش موادِ خوراکی رو میاره دم درِ خانه و بهتون تحویل میده... 📌خاطره ای از زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 📚منبع: کتاب آذرخش مهاجر ، صفحه ۱۰۱ @thaghlain 🌹
🔰ثواب صدقه دادن و افطار در غروب روز غدیر: عَنْ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ فِی خُطْبَتِهِ فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ: ....فَالدِّرْهَمُ فِیهِ بِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ الْمَزِیدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ...... مَنْ فَطَّرَ مُؤْمِناً فِی لَیْلَتِهِ فَکَأَنَّمَا فَطَّرَ فِئَاماً وَ فِئَاماً یَعُدُّهَا بِیَدِهِ عَشَرَةً فَنَهَضَ نَاهِضٌ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا الْفِئَامُ قَالَ مِائَةُ أَلْفِ نَبِیٍّ وَ صِدِّیقٍ وَ شَهِیدٍ فَکَیْفَ بِمَنْ تَکَفَّلَ عَدَداً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات‏ ِ وَ أَنَا ضَمِینُهُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى الْأَمَانَ مِنَ الْکُفْرِ وَ الْفَقرِ(وسایل الشیعه جلد 10 ص 445 به نقل از مصباح المتهجد ج‏۲، ص: ۷۵۸) حضرت رضا علیه السلام از پدران گرامی خویش علیهم السلام نقل می کنند که امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ای که روز غدیر خواند، چنین فرمود: "یك درهم انفاق در روز غدیر برابر با انفاقِ درهم است، و زیادتر از این مقدار نیز از جانب خداوند عزّوجلّ امکان دارد..... هر کس مؤمنى را در غروب روز غدیر افطار دهد،مثل کسی است که افطار داده به اندازه فئام و فئام و... تا ده نوبت، شخصی عرض کرد: یا امیر المومنین، فئام چیست؟ فرمودند: صد هزار نبی و صدیق و شهید (پس افطار یک مومن برابر افطار نبی و صدیق و شهید است) پس چگونه است ثواب کسی که افطار دهد جمعی از مومنین و مومنات را؟ و من از سوى خداى متعال، ضامنم که از کفر و فقر، در امان باشد." @thaghlain 🌹
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🕌انفاق و نیکی کنید وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، را دوست می‌دارد. 📝 تفسیر: انفاق بطور کلی سبب نجات جامعه‌ها از مفاسد کشنده است، زیرا هنگامی که مسأله انفاق به فراموشی سپرده شود، و ثروتها در دست گروهی معدود جمع گردد و در برابر آنان اکثریتی و بینوا وجود داشته باشد، دیری نخواهد گذشت که انفجار عظیمی در بوجود می‌آید، که نفوس و اموال ثروتمندان هم در آتش آن خواهد سوخت، بنابراین انفاق، قبل از آن که به حال محرومان مفید باشد به نفع است، زیرا تعدیل ثروت حافظ ثروت است 🔸بقره، ۱۹۵. برگزیده تفسیر نمونه @thaghlain 🌹
✨﷽✨ 🌼 کوتاه ✍در بازار شهری مرد قصابی کنار مرد فرش‌فروشی، مغازه داشت. قصاب مرد سخاوتمندی بود و با این‌که ثروت زیادی نداشت ولی هر روز نصف گوسفند به فقراء می‌داد. 🔥مرد فرش‌فروش که چندین برابر قصاب درآمد داشت، ریالی سخاوت نداشت. عصر‌ها که فرش‌فروش دم درب مغازه روی صندلی می‌نشست، مردمی که از قصاب گوشت می‌گرفتند، به آن مرد فرش‌فروش مَتَلک می‌انداختند و می‌گفتند: این همه ثروت را به گور خواهی برد ای خسیس!! ببخش و میان خلق عزت پیدا کن. بعد از مدتی مرد فرش‌فروش از دنیا رفت. هیچ‌کس جز زن و فرزندانش در تشییع جنازۀ او حاضر نشدند. سه روز بعد از مرگ مرد فرش‌فروش، مردم به مغازۀ قصاب آمدند ولی قصاب گفت: از گوشت رایگان دیگر خبری نیست. مردم روی به قصاب کردند و گفتند: چه شد تو هم مثل همسایه‌ات مرد فرش‌فروش خسیس شده‌ای؟! مرد قصاب شروع به گریه کرد و گفت: من خسیس بودم و سخاوتی نداشتم، هر گوشتی که من به مردم می‌دادم احسان مرد فرش‌فروش بود ولی اجازه نمی‌داد من به شما بگویم تا او را بشناسید. اکنون که او از دنیا رفته، دیگر از گوشت‌ هم خبری نیست.... ✨نیکان روزگار در پشت پرده‌ها هستند، نیکی می‌کنند و جفا می‌بینند.✨ @thaghlain 🌹
۱۹۳ 🌺 ببینید دغدغه‌ی این آقا داماد شهید چقدر زیباست... متن خاطره به درخواستِ خودم مهریه ‌ام شد تفسیر المیزان. جایِ آینه و شمعدان، دورتا دورِ سفره ‌ی عقد رو کتابِ تفسیرالمیزان چیدیم! برکتی که این تفسیر به زندگیمون میداد، می‌ارزید به شگونی‌که آینه و شمعدان می‌خواست داشته باشه. برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم ، ولی فتح الله نذاشت پخت کنیم! می‌گفت: حالا که این همه آدمِ ندار و گرسنه داریم، چطور شبِ عروسی چنین غذایِ‌گران‌قیمتی بدهم؟!!! برنج‌ها را بسته‌بندی کردیم و به خانواده هایِ نیازمند دادیم. وقتی برنج‌ها رو می‌دادیم، فتح الله بهشون می گفت: این هدیه ی امام خمینی است... 📌خاطره‌ای از زندگی خبرنگار شهید فتح‌الله ژیان‌پناه 📚منبع: کتاب « خدا بود و دیگر هیچ نبود» ، صفحه ۴۰ @thaghlain 🌹
علیه‌السلام 🌺🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌺 💠بخشش حضرت امام حسین علیه السلام ✍️مردی از انصار محضر حضرت امام حسین علیه السلام رسید، خواست نیاز خود را مطرح کند، امام فرمودند: «برادر انصاری آبرویت را از درخواست بخشش با زبانت نگهدار! هر چه می‌خواهی در نامه ای بنویس و بیاور که من به خواست خداوند بقدری به تو خواهم داد که تو را خوشحال کند.» آن مرد نوشت؛یا ابا عبدالله! فلان شخص پانصد دینار از من طلبکار است و به من فشار آورده و من اکنون امکان پرداخت ندارم، خواهش می‌کنم با او صحبت کن که به من مهلت دهد تا روزی که وضع مالیم بهتر شود. امام علیه السلام پس از خواندن نامه داخل منزل شدند و کیسه ای همراه خود آوردند که هزار دینار در آن بود به او دادند و فرمودند: «پانصد دینار آن را به قرضت بده و پانصد دینار آن را خرج زندگیت کن!» سپس فرمودند: حاجت خود را جز به سه نفر مگو؛ ۱) آدم دیندار. ۲) با مروت. ۳) آبرودار. چون شخص دیندار به خاطر دینداریش به تو کمک خواهد کرد. انسان با مروت از مروتش حیا کرده به تو کمک خواهد نمود. و انسان آبرودار می‌فهمد که تو آبرویت را در راه این حاجتت گذارده ای و بدون جهت این کار را نکرده ای، حتما مشکلی برایت پیش آمده است از این رو آبرویت را حفظ نموده و حاجت تو را بر می‌آورد. 📚 بحار، ج ۷۸، ص ۱۱۸. علیه السلام @thaghlain 🌹
۲۴۲ 🌺 شهیدی که با دیگران مهربان بود ، مانند پدر... متن خاطره تازه تلویزیون خریده بودیم. مجید بُرد و بخشید به خانواده ای که فرزندان زیادی داشتند... رفته بودیم خونه‌ی یکی از دوستانِ مجید که پدرش فوت شده بود. مجید دخترِ دانش آموزِ خونه رو بُرد بازار و برای او مانتو، مقنعه و کیف خرید. وقتی خواستیم برگردیم شهـرمون ، پـول‌ِ کرایه هم نداشت. وقتی بهش اعتراض کردم، گفت: غصه نخور، خدا می‌رسونه... 🌹خاطره‌ای از زندگی سردار شهید مجید رشیدی کوچی 📚منبع: کتاب راز یک پروانه، صفحه ۱۸۸ #امام_زمان علیه‌السلام @thaghlain 🌹
۲۴۷ 🌺 مهربان بودن یعنی این.... بخوان و لذت ببر..‌‌. متن خاطره باید با اتوبوس می‌رفت مدرسه. امـا گاهی پیـاده می‌رفت تا پولش رو جمع‌کنه و برای خواهرش چیزی بخـره و خوشحالش کنه... می‌گفت: دوسـت دارم زندگی‌ام طوری باشه که اگر کسی به فرش زیر پایم نیاز داشت ، کوتاهی نکنم... عروسی که کرد، پدرش یک فرش ماشینی بهش هدیه داد؛ عبدالله هم فرش رو داد به یک نیازمند و برای خودش موکت خرید... 🌹خاطره‌ای از زندگی علمدار روایتگریِ شهدا حاج‌عبدالله ضابط 📚منبع: کتاب شیدایی ، صفحات ۱۱ و ۱۹ علیه‌السلام @thaghlain 🌹
۲۵۰ 🌺 ابراهیم از نوجوانی مهربان بود... متن خاطره هوا خیلی سرد بود. اما نمی‌خواست ما رو توی خرج بندازه. دلم نیومد؛ همان روز رفتم و یک کلاه براش خریدم. روز بعد کلاه رو سرش کرد و رفت. اما ظهر که اومد بی‌کلاه بود! بهش گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگه بگم دعوام نمی‌کنی؟ گفتم: نه مادر! چیکارش کردی مگه؟ گفت: یکی از بچه‌ها با دمپایی میاد مدرسه؛ امروز هم سرما خورده بود دیدم کلاه برای او واجب‌تره... 🌹خاطره ای از نوجوانی سردار شهید ابراهیم امیرعباسی 📚منبع: کتاب ساکنان ملک اعظم ۵ ، صفحه ۵ #شهدا
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 | سوره اسراء آیه ۲۶ هوای همدیگه رو داشته باشیم، دنیا و نعمت‌هاش امانتن 🔻وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا 🔸و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن. @thaghlain 🌹