eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
⬜ آن زمان در محورهای از ساعت ۵ بعدازظهر، هیچ تردیدی انجام نمی شد. از ساعت ۴:۳۰ تأمین جاده کم کم جمع می شد. ۵ بعدازظهر منطقه تحویل و بود تا فردا صبح که مجدداً تیم های تأمین می رفتند سر ارتفاعات و گلوگاه های استراتژیک نگهبانی می گذاشتند. مثلاً اگر کسی می خواست از به بیاید، از ساعت ۱ بعدازظهر به بعد دیگر نمی توانست برود، چون به نمی رسید و به برخورد می کرد. برای این کار باید از ساعت ۸ صبح به سمت حرکت می کردیم تا بتوانیم قبل از ساعت ۳-۴ بعدازظهر به آن جا برسیم. یک شب آمد و به گفت: «برو ماشینتو آماده کن، می خوایم بریم!» گفت: «کجا برادر ؟» گفت: «چهار، پنج نفری می خوایم بریم !» 😮 حالا ساعت چنده؟ ۱۰ شب 🕙. همه جا خورده بودیم. ساعت ۱۰ شب، آن هم ! با هیچ معیاری جور درنمی آمد که در آن ساعت ازشب، ۳ کیلومتر از بیرون بروی، چه برسد به که حدود ۶۰ کیلومتر با فاصله داشت. در روز هم آن جاده بود و دره های فراوان و کمین های زیادی داشت. اگر در روز می خواستی به بروی، تمام اعضا و جوارح آدم عوض می شد، وای به حال شب که ساعت ۱۰ از به طرف آنجا راه بیافتی. 🔸 به هر صورت راه افتادیم. خیلی آرام، انگار داشتیم به می رفتیم. در بین راه گفت: «من مطمئنم که اگه اینجا باشه و خبر هم داشته باشه که ما می آییم، به ما نمی زنه.» پرسیدیم: «برای چی؟» گفت: «از ترس خودش، می دونه ولش نمی کنیم و آسایش رو ازش می گیریم.» بالاخره ساعت ۲ صبح به رسیدیم، با یک ماشین و بدون اسکورت. این که در آن موقع از شب، بدون ترس و لرز و رعشه راه بیافتی به سمت ، این فقط از کسی مثل برمی آمد. بعدها فهمیدیم که هدف او از این حرکت، امتحانِ سه چیز بود: ۱- خودش ۲- اطرافیانش ۳- ضدانقلاب ❇ ✳ 👤 راوی : سعید طاهریان ... ... https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚀 🚩 ☆ ☆ سردار سرلشکر در خصوص دلایل بازگشت ۲۷ از جبهه سوریه به ایران می گوید: ✔ ...الزاماً این طور نیست که بگوییم تمهیدات دشمنان انقلاب اسلامی ما را به جبهه مدیترانه کشاند؛ بلکه ما به لحاظ احساساتی که داشتیم، خیلی علاقه داشتیم که در آن صحنه بجنگیم و به نظر ما امکان جنگ وجود داشت. در این رابطه با و عده ای از بچه ها بررسی کردیم و معلوم شد که صعوبت و دشواری جنگ با عراقی ها خیلی بیشتر از صعوبت جنگ با اسرائیلی هاست. شیرینی جنگ با آنها خیلی بیشتر از جنگ با این هاست، یعنی اگر ما در آنجا از تمام جهات وارد جنگ می‌شدیم، به راحتی می‌توانستیم در مراحل اولیه تاکتیکی، پیروزی‌های بزرگی به دست بیاوریم. البته دنیا هم ساکت نمی‌نشست و حوادث بزرگتری اتفاق می افتاد. برداشت اولیه ما از رفتن به آنجا این بود که طی مدّت زمان کوتاهی با اقداماتی سریع، می‌توانیم پیروزی‌های بزرگی به دست آوریم و به ایران برگردیم، یعنی یک گوشمالی به اسرائیلی‌ها بدهیم و برگردیم. واقعاً هم این کار شدنی بود. در لبنان، چند روزی با منطقه "جبل الشیخ" و اطراف "بیروت" را شناسایی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که با به کارگیری ده، دوازده گردان نیرو و یک سری کارهای دیگر، شاید بتوانیم سه هزار اسرائیلی را از اسیر بگیریم. چرا که اسرائیلی‌ها ناشیانه ترین جنگ را کرده بودند و در منطقه گسترش بسیار نامناسبی داشتند. طوری که به راحتی می شد به آنها زد. بعد که با سوریه ای ها در این باره بحث کردیم، دیدیم اینها اصلاً اهل این حرفها نیستند، یعنی می‌خواهند آن وضعیت آتش بس [شکننده موجود] را کش بدهند. وقتی [در دمشق] با آقای دکتر ولایتی، وزیرخارجه وقت کشورمان، صحبت کردم، ایشان پرسید: "نظرت چیست؟" من گفتم: "این سوریه ای هایی که من می‌بینم، هیچ کدام اهلِ جنگ نیستند. ایشان گفت: "بالاخره جنگ در اینجا مشکلات دارد. بدبین نباشید." این حرف‌ها به حضرت امام (ره) منتقل شد که جنگ در آنجا به این سادگی شروع نخواهد شد و اگر هم بشود، شاید نتوان به راحتی آزاد شد، یعنی در آنجا ما درگیر صحنه ای می شویم که تیپ۲۷ را برده بودیم، بعد باید یگان‌های دیگر را هم به آنجا ببریم و جنگ آنجا طولانی می‌شود، اینجا [در ایران] هم که هنوز جنگ با صدام تمام نشده. در این صورت قوای ما تجزیه می شدند... در عمل آنچه اتفاق افتاده بود، ما را متوجه می کرد، بدون اینکه را حل کرده باشیم. این فرمایش امام که "راه قدس از کربلا می گذرد" جهت‌گیری حرکت ما را روشن کرد... @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚀 🚩 ☆ ☆ سردار سرلشکر در خصوص دلایل بازگشت ۲۷ از جبهه سوریه به ایران می گوید: ✔ ...الزاماً این طور نیست که بگوییم تمهیدات دشمنان انقلاب اسلامی ما را به جبهه مدیترانه کشاند؛ بلکه ما به لحاظ احساساتی که داشتیم، خیلی علاقه داشتیم که در آن صحنه بجنگیم و به نظر ما امکان جنگ وجود داشت. در این رابطه با و عده ای از بچه ها بررسی کردیم و معلوم شد که صعوبت و دشواری جنگ با عراقی ها خیلی بیشتر از صعوبت جنگ با اسرائیلی هاست. شیرینی جنگ با آنها خیلی بیشتر از جنگ با این هاست، یعنی اگر ما در آنجا از تمام جهات وارد جنگ می‌شدیم، به راحتی می‌توانستیم در مراحل اولیه تاکتیکی، پیروزی‌های بزرگی به دست بیاوریم. البته دنیا هم ساکت نمی‌نشست و حوادث بزرگتری اتفاق می افتاد. برداشت اولیه ما از رفتن به آنجا این بود که طی مدّت زمان کوتاهی با اقداماتی سریع، می‌توانیم پیروزی‌های بزرگی به دست آوریم و به ایران برگردیم، یعنی یک گوشمالی به اسرائیلی‌ها بدهیم و برگردیم. واقعاً هم این کار شدنی بود. در لبنان، چند روزی با منطقه "جبل الشیخ" و اطراف "بیروت" را شناسایی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که با به کارگیری ده، دوازده گردان نیرو و یک سری کارهای دیگر، شاید بتوانیم سه هزار اسرائیلی را از اسیر بگیریم. چرا که اسرائیلی‌ها ناشیانه ترین جنگ را کرده بودند و در منطقه گسترش بسیار نامناسبی داشتند. طوری که به راحتی می شد به آنها زد. بعد که با سوریه ای ها در این باره بحث کردیم، دیدیم اینها اصلاً اهل این حرفها نیستند، یعنی می‌خواهند آن وضعیت آتش بس [شکننده موجود] را کش بدهند. وقتی [در دمشق] با آقای دکتر ولایتی، وزیرخارجه وقت کشورمان، صحبت کردم، ایشان پرسید: "نظرت چیست؟" من گفتم: "این سوریه ای هایی که من می‌بینم، هیچ کدام اهلِ جنگ نیستند. ایشان گفت: "بالاخره جنگ در اینجا مشکلات دارد. بدبین نباشید." این حرف‌ها به حضرت امام (ره) منتقل شد که جنگ در آنجا به این سادگی شروع نخواهد شد و اگر هم بشود، شاید نتوان به راحتی آزاد شد، یعنی در آنجا ما درگیر صحنه ای می شویم که تیپ۲۷ را برده بودیم، بعد باید یگان‌های دیگر را هم به آنجا ببریم و جنگ آنجا طولانی می‌شود، اینجا [در ایران] هم که هنوز جنگ با صدام تمام نشده. در این صورت قوای ما تجزیه می شدند... در عمل آنچه اتفاق افتاده بود، ما را متوجه می کرد، بدون اینکه را حل کرده باشیم. این فرمایش امام که "راه قدس از کربلا می گذرد" جهت‌گیری حرکت ما را روشن کرد... @yousof_e_moghavemat
گستره مهر و عطوفت علاوه بر مردم وفادار به انقلاب، خانواده های ضدانقلابیون را هم دربر می گرفت و در همین رابطه، گفته است: 《...دوهزار تومن در ماه حقوق می‌گرفت. بعد زنی آمد جلوی نشست و گفت: "شوهرم شده تفنگچی کوموله. حالا خرجی ندارم، گرسنه ام." از همان دوهزار تومان خودش به آن بنده خدا داد. علاوه بر حقوقی از می گرفت، می رفت تهران و از پدر خودش هم مبلغی می گرفت و می آورد آنها را خرج مردم محروم می‌کرد. می‌آمد و از جیب خودش به محرومین کردستان پول می‌داد؛ خدا شاهد است...》 برای این که بتواند چنین آرامشی را در حاکم کند، از تمامی پتانسیل موجود استفاده می کرد. 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند نوشته سردار گلعلی بابایی 📸 معرفی عکس: ۲۵ دی ماه ۱۳۶۰ - خداحافظی (سمت نفر دوم ایستاده ازسمت راست) و (نفر اول ایستاده از سمت راست) از مردم مریوان و عزیمت به جنوب جهت تشکیل تیپ رزمی برای شرکت در عملیات غرورآفرین @yousof_e_moghavemat
عشق تو عشق تو، در بیان نمی‌گنجد شوق من در جهان نمی‌گنجد سینه من، فراخنای غمت‌ در کسی این توان نمی‌گنجد در مقام تو ای حدیث بلیغ‌ رأی پیر و جوان نمی‌گنجد قصه عاشقانه من و یاران در این داستان نمی‌گنجد به هوای تو آرزومندیم‌ جان در این آستان نمی‌گنجد (بهروز وندادیان) @yousof_e_moghavemat
در انتظار رویت ما و امیدواری در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی (حافظ) @yousof_e_moghavemat
دلخوشم از عشق جان افزای خویش دوست دارم یار بی همتای خویش در نظر نقش خیالش بسته ام خوش نشسته نور او بر جای خویش (شاه نعمت‌الله ولی) @yousof_e_moghavemat
📅 اردیبهشت 1361 🔹عملیات بیت‌المقدس- جاده اهواز-خرمشهر 💠تصویر کمتر منتشر شده از جاویدالاثر ، فرمانده تیپ محمد رسول‌الله(ص) 🔸با پای ترکش خورده در جمع بسیجیان @yousof_e_moghavemat
یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد خونابه ز دیده‌ام چکیدن گیرد هرجا خبر دوست رسیدن گیرد بیچاره دلم ز خود رمیدن گیرد (مولانا) @yousof_e_moghavemat
آمــد آن شــاهــدِ دل بــرده و جــان بـــازآورد جــانم از نـــو بـه تن ، آن جـانِ جهان بازآورد اشک غم پاک کن ای دیده که در جوی شَباب آبِ رفــتـه سـت کـه آن ســـروِ روان بـازآورد (شهریار) @yousof_e_moghavemat
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم زنده می‌کرد مرا دم به دم امید وصال ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم (سعدی) @yousof_e_moghavemat
ای ز هجران تو مردن طرب و راحت من مرگ بر من شده بی‌تو مثل شهد و لبن می تپد ماهی بی‌آب بر آن ریگ خشن تا جدا گردد آن جان نزارش ز بدن (مولانا) @yousof_e_moghavemat
🌴 «...آرزو می کنم یک زمان دیگری هم برسد که باهم صحبت بکنیم؛ موقعی که را آزاد کرده باشیم. موقعی که مان را آزاد کرده باشیم. موقعی که را، را، عزیز را رها کرده باشیم. چرا که این اماکن نمودار سه چهره اند: کربلای ما و نجف ما در دست ، مدینه و مکۀ ما در دست و قدس عزیز ما در دست ، یعنی سه چهره ای که ما با آن [ها] در جنگیم.»🚩 📒 برگرفته از کتاب ارزشمند ، صفحه ۳۳۰ ☑️ مصاحبه راوی دفتر سیاسی با در مورد عملیات «الی بیت المقدس» - ۹ و ۱۱ خرداد ۱۳۶۱ - مقر انرژی اتمی دارخوین @yousof_e_moghavemat
🌴 «...آرزو می کنم یک زمان دیگری هم برسد که باهم صحبت بکنیم؛ موقعی که را آزاد کرده باشیم. موقعی که مان را آزاد کرده باشیم. موقعی که را، را، عزیز را رها کرده باشیم. چرا که این اماکن نمودار سه چهره اند: کربلای ما و نجف ما در دست ، مدینه و مکۀ ما در دست و قدس عزیز ما در دست ، یعنی سه چهره ای که ما با آن [ها] در جنگیم.»🚩 📒 برگرفته از کتاب ارزشمند ، صفحه ۳۳۰ ☑️ مصاحبه راوی دفتر سیاسی با در مورد عملیات «الی بیت المقدس» - ۹ و ۱۱ خرداد ۱۳۶۱ - مقر انرژی اتمی دارخوین @yousof_e_moghavemat
ای ز هجران تو مردن طرب و راحت من مرگ بر من شده بی‌تو مثل شهد و لبن می تپد ماهی بی‌آب بر آن ریگ خشن تا جدا گردد آن جان نزارش ز بدن (مولانا) @yousof_e_moghavemat
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم زنده می‌کرد مرا دم به دم امید وصال ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم (سعدی) @yousof_e_moghavemat
آمــد آن شــاهــدِ دل بــرده و جــان بـــازآورد جــانم از نـــو بـه تن ، آن جـانِ جهان بازآورد اشک غم پاک کن ای دیده که در جوی شَباب آبِ رفــتـه سـت کـه آن ســـروِ روان بـازآورد (شهریار) @yousof_e_moghavemat
⭐☘⚘🍃🍫🎈🎉✨ ✨🎉🎈🍫🍃⚘☘⭐😍 ۱ بهمن ۱۳۳۱ مولوی تهران، امام‌زاده سیداسماعیل(ع) سالروز ولادت سردار افسانه‌ای سپاه اسلام فرماندهٔ اسطوره‌ای دوران افتخار حزب‌الله مرد دلیر و غیور وطن و عمّار انقلاب‌اسلامی شیر بیشه‌ی جنگ و جهاد و مقاومت موسس و بنیان‌گذار لشکر خط‌شکن و همیشه پیروز فرماندهٔ قوای محمدرسول‌اللهﷺ جهت نبرد با رژیم صهیونیستی سردار بی‌نشان، رزمنده‌ی بااخلاص یار وفادار و صدّیق سردار بزرگ اسلام سردار سرلشکر پاسدار 😍❤ 👌 امشب و فردا برای ما طرفداران این سردار بزرگ، شب و روز بسیار قشنگی است. چون تولد فرمانده‌مان است. تولد مرد بزرگی که رویای نابودی را داشت و ذره‌ای از آن آرزوی بزرگی که در سینه‌اش داشت، کوتاه نیامد. به امید روزی آزادیت... 🚩 @yousof_e_moghavemat