eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
یک موقعیتی را داده بودند به ما دوتا هر دو آرپی‌جی داشتیم ؛ او می‌زد من کمک بودم من می‌زدم او کمک بود و یک‌بار نوبت من بود حال نداشتم بلند شوم! فهمید قبضه را آماده کرد، بلند شد ؛ شلیک کرد ؛ نشست ؛ با یک نقطه قرمز خونی وسط پیشانی‌اش... @yousof_e_moghavemat
🌿 ســـال های حمـــاسه و ایستـــادگی اهواز - کمپلو؛ مسجد علی بن موسی الرضا(ع) 🔸 مهـــر مـــاه ۱۳۵۹ در روزهای نخست جنگ، جوانان قهرمان شهر با ساختن کوکتل مولوتوف در حیاط مسجــد؛ بــرای مقابله با متجاوزان بعثی از همینجا شروع کردند. حاجی جعفری (یا عمو جعفری)، همان فردی که در عکس پیراهن سبز به تن دارد، از نامه رسان‌های سرزنده و پرکار تعاون اهواز بود. هر جا که فکرش را نمی کردی پیدایش شود، با توبره‌ای پر از نامه می رسید و نامه می آورد و نامه می برد. چه در کوه‌های غرب باشی، چه شلمچه و چه فاو. @yousof_e_moghavemat
❤ ☘ 🦋 «...به اعتقاد من، همه‌ی کسانی که با بودند و دوستش داشتند، علاوه بر جان‌فشانی‌هایی که در رفتارش می‌دیدند، بیشتر برای این بود که را دریافته بودند. پیوند قلبی حاج‌احمد با نیروهای ارتش، سپاه، تعدادی از افراد ژاندارمری و همچنین پیشمرگان مسلمان، همه را مجذوب خودش کرده بود. می‌توانید از ارتشی‌هایی که در آن زمان با او بوده‌اند، سوال کنید...» ♡ ☆ - به روایت سردار حسن رستگارپناه، برگرفته از صفحه‌ی ۱۲۵ کتاب ارزشمند 📚 •°• °•° @yousof_e_moghavemat
داشتم خاکریز می زدم که آمد بالای لودر ، سلام کرد و کنارم نشست و مرتب توضیح می داد که کجا خاکریز بلندتر باشد و کجای خاکریز پایین تر و معلوم بود که خیلی وارد است . آتش دشمن که شدیدتر شد من را فرستاد پایین و خودش پشت بولدوزر نشست . مدتی که گذشت آمدند دنبالش و صدایش کردند و گفتند : " آقای رضوی بی سیم از فرماندهی " خشکم زد . خودش بود ، مهندس محمد تقی رضوی ، قائم مقام قرارگاه مهندسی خاتم الانبیاء جهاد ، همانی که همه بچه ها به اسم "آتقی" او را می شناختند . راوی هم رزم شهید @yousof_e_moghavemat
🌷شهید حسین آبشناسان فرمانده لشکر۲۳هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران ▫️وی در ۱۹ اردیبهشت۱۳۱۵ در محله نازی‌آباد تهران بدنیا آمد.پس از اخذ دیپلم ریاضی در ۱۳۳۶ وارد دانشکده افسری شد فارغ التحصیل اولین دوره رنجری در ایران بود. دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلندگذراند در اسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان اول شد وقدرت خود و ایران را به رخ کشورهای صاحب نام کشاند پس از نا آرامی های کردستان و شروع جنگ تحمیلی درسال59 پیوسته در صحنه های نبرد حاضر بود وهمواره نقش مؤثری را درجبهه ها داشت 🔻مسئولیت‌ها و فعالیت‌ها: ▪️استاد آموزش جنگ‌های چریکی و نامنظم ▪️استاد آموزش نیروهای سپاه مستقر در کاخ سعد آباد ▪️فرمانده قرارگاه شمال غرب ارتش ▪️عضویت در ستاد جنگ‌های نامنظم لشکر ۲۱ حمزه ▪️معاون قرارگاه حمزه سیدالشهداء از سوی ارتش ▪️تشکیل قرارگاه کمیل در عمق خاک عراق ▪️طراحی عملیات قادر و اجرای آن 🌷شهادت: وی در در ۸ مهر ۱۳۶۴ (مرحله دوم عملیات) در جریان درگیری مستقیم با دشمن در منطقه سرسول کلاشین عراق بر اثر برخورد ترکش موشکهای گراد بشهادت رسید🕊 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
○•🌿•○ 🌸✨ بــاســعــــادت پــیــــامـبـراڪرم﴿ﷺ﴾وامام جعفرصادق﴿ع﴾ برتمام‌مسلمین‌جهان‌مبارڪ:)💗 •┈•✾🍃🌸🍃✾•┈• حاج مهدی رسولی سلام الله علیها علیه السلام @yousof_e_moghavemat
✍شهید سپهبد حاج قاسم سليمانی: چه مدرسه‌ای عمیق‌تر از دارید که یک مدل رفتاری حقیقی، دینی، اخلاقی و مدیریتی در ابعاد گوناگون را به عنوان نمونه به نمایش گذاشته باشد؛ آن قدر عظمت پیدا کرده که مقام معظم رهبری به رغم این که عالم دینی است، زاده پیامبر (ص) است، عمامه پیامبر را بر سر دارد اما اصرار دارد در هر جلسه رسمی و غیررسمی این چفیه دوران دفاع مقدس را دور گردن خودش داشته باشد، این یک مدل موفق است. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 ✌ 😍 «...از طرف دیگر، محبت و ارتباطات عاطفی هم داشت؛ مثلاً به سنگر بسیجی‌ها می‌رفت، آنجا دست بسیجی‌ را می‌گرفت و محاسنش را می‌بوسید. رفتارهای فردی و دقت نظرش برای نیروهای تحت امرش به شکلی بود که جذب او می‌شدند. همه عاشق او بودند. قبل از اینکه بخواهد به کسی تحکّم کند، خودش پیشاپیش برای حل مشکلات تلاش می‌کرد. اگر در پشتیبانی می‌دید که مشکلی وجود دارد، خودش کوله‌پشتی برمی‌داشت و مهمات و غذا را به سنگر می‌رساند. نیرو می‌دید که حاج‌احمد مثل همه بر دوش خودش مهمات و سلاح و غذآ گرفته است و به سنگر نیروی تحت امرش می‌رساند. رفتارهای فردی او در ارتباط با دیگران تأثیرگذار بود و نقش‌آفرینی می‌کرد. صداقت در گفتار و کردارش داشت. اگر بر سر کسی هم فریاد می‌زد، صادقانه بود. آن فرد هم می‌فهمید که کوتاهی و تعلل کرده است و خودش را مستحق این فریاد و برخورد حاج‌احمد می‌دانست. عملیاتی نبود که حاج‌احمد طراحی کند و با شکست روبه‌رو شود. فرقی بین بسیج و ارتش و پیشمرگ مسلمان و سپاهی نمی‌گذاشت، همه را با یک چشم می‌دید. اگر تعللی در کار می‌دید، همان برخوردی که با یک ارتشی می‌کرد، با سپاهی هم می‌کرد. تعلل در وظیفه را قبول نمی‌کرد. به همین خاطر، بعضی‌ها فکر می‌کنند که در اثر این برخوردها بود که بقیه از او تبعیت می‌کردند و از او ترس و وحشت داشتند...» ☆ ♡ - به روایت سردار حسن رستگارپناه؛ از فرماندهان وقت سپاه منطقه‌ی۷ در غرب کشور برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی 🕊، نوشته‌ی استاد جواد کلاته عربی؛ رئیس محترم و مجاهد و پرتلاش نشر۲۷ بعثت، صفحه ۱۲۵. ♡ ☆ @yousof_e_moghavemat
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: الطِّيبُ يَشُدُّ القَلبَ بوىِ خوش، قلب را تقويت مى كند الكافی جلد6 صفحه510 🎉🎊میلاد پیامبراکرم و امام جعفر صادق را شاد باش عرض میکنیم🎉🎊 @yousof_e_moghavemat
‍ 💠آقای زورو (zorro)💠 جثه‌ ریزی‌ داشت‌.مثل‌ همه‌ بسیجیها خوش‌ سیما بودوخوش‌ مشرب.فقط‌ یک‌ کمی‌ بیشتر ازبقیه‌ شوخی‌ می‌کرد.نه‌ اینکه‌ مایه‌ تمسخر دیگران‌ شود،اصلاً این‌ حرفها توی‌ جبهه‌ معنا نداشت‌.سعی‌ میکرد دل‌ مؤمنان‌ خداراشادکند. ازروزی‌ که‌ آمد،اتفاقات‌ عجیبی‌ در اردوگاه‌ تخریب‌ افتاد.لباسهای‌ نیروها که‌ خاکی‌ بودو در کنار ساکهای شان‌ افتاده بود،شبانه‌ شسته‌ میشد وصبح‌ روی‌ طناب‌ وسط‌ اردوگاه‌ خشک‌ شده‌ بود.ظرف‌ غذای‌ بچه‌ها هر دو،سه‌ تا دسته‌،نیمه‌های‌ شب‌ خودبه‌ خود شسته‌ میشد. هر پوتینی‌ که‌ شب‌بیرون‌ ازچادرمی‌ماند،صبح‌ واکس‌ خورده‌ وبرّاق‌ جلوی‌ چادرقرارداشت‌. اوکه‌ ازهمه‌ کوچکترو شوختر بود،وقتی‌ این‌ اتفاقات‌ جالب‌ را میدید،میخندیدومیگفت‌:بابا این‌ کیه‌ که‌ شبها زورو بازی‌ در میاره‌ ولباس‌ بچه‌هاو ظرف‌ غذارامیشوره‌؟ گاهی‌ هم میگفت‌:آقای‌ زورو،لطف‌ کنه‌ و امشب‌ لباسهای‌ منم‌ بشوره‌ وپوتین هام‌ رو هم‌ واکس‌ بزنه‌. بعدازعملیات‌،وقتی‌"علی‌ قزلباش‌"شهید شد، یکی‌ ازبچه‌هاباگریه‌ گفت‌:بچه‌ها یادتونه‌ چقدر قزلباش‌ زوروی‌ گردان‌ رو مسخره‌ میکرد؟زورو خودش‌ بودوبه‌ من‌ قسم‌ داده‌ بود که‌ به‌ کسی‌ نگم‌... تصویر: @yousof_e_moghavemat
★◆ سازمان رزم تیپ۲۷ در عملیات الی‌بیت‌المقدس ★■ فرمانده: حاج‌احمد متوسلیان ★ جانشین: حاج‌محمدابراهیم همّت ☆ رئیس ستاد: مصطفی خاکسار قهرودی(نفر وسط) @yousof_e_moghavemat
🔰عکس‌نوشت 🔺پیامبر اکرم(ص) با کلمات الهام گرفته از وحی و سیره عملی به همراه اهل‌بیت معصوم خود، انسان‌ها را بی‌نیاز از هر نیازی، هدایت و تربیت کرد. اما پس از ارتحال جانسوز پیامبر اعظم(ص)، اداره مسلمان‌ها دستخوش آشوب و از مدار اصلی خود خارج شد. حوادث دردناک پس از پیامبر(ص) موجب فاصله گرفتن امت از سرچشمه زلال نبوت گردید. دنیاطلبی و کم‌توجهی به وصایای پیامبر(ص) موجب محروم شدن دردناک امت از هادیان و حامیان حقیقی قرآن و نبوت شد. 📚 قسمت‌هایی از یادداشت شهید بر کتاب اطلس لشگر ۴۱ ثارالله 🌹 به‌مناسبت (ص) @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
: قسمت اول 💟 ✔ 🌸 «...کمی هم درباره‌ی روحیات بگویم. در پایگاه سپاه مریوان اتاق خیلی کوچکی برای استراحت بود و یک دفتر خیلی معمولی که همیشه در آنجا سرپا می‌ایستاد و کارها را انجام می‌داد. همه هم به آنجا رفت‌و‌آمد می‌کردند. خدا رحتمش کند یا اگر زنده است، ان‌شاءالله خدا سلامتش بدارد! روح بزرگی داشت‌. در مجموع، رزمندگان کمی داشتیم که چنین روحیات بزرگی داشته باشند و بتوانند با اراده‌ی قوی و با سرعت عمل لازم، در راه و هدفی که دارند گام بردارند. او بیش از بقیه دوراندیش و نگاهش به آینده خیلی عمیق‌تر از دیگران بود. خستگی‌ناپذیریِ این سردار بزرگوار زبانزد شد و به دشمن فرصت هیچ کاری نمی‌داد. دائم در تلاش بود که زمان را از دست دشمن بگیرد. اراده‌ی قوی و پشتکار داشت. توی کار با تثبیت و تحکیم، فعالیت‌هایش را پیش می‌بُرد؛ ولی در روابط عاطفی و اخلاقی و انسانی این‌طور نبود. هر فردی که مدتی کنار ایشان می‌ماند، شیفته‌ی این مرد می‌شد. در موقعیت کار با هیچ کسی رودربایستی نداشت. حتی یادم هست که در اداره و سازمان‌های دولتی اگر تعلل می‌کردند، با رئیس بیمارستان، فرماندار، بخش یا هر مسئول دیگری که بود، به شدت برخورد می‌کرد که چرا وظیفه‌اش را درست انجام نمی‌دهد. در زمینه‌ی وظیفه‌شناسی بسیار حساس بود. در اجرای وظیفه‌ی افراد، چهارچوبش این بود که کار باید با صحت و سلامت و دقت انجام شود...» 🌸 ✔ - به روایت سردار حسن رستگارپناه برگرفته از کتاب جذاب و عزیز 🕊 ، صفحه ۱۲۴ ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat
اباهارون می گويد: روزی به حضور امام صادق(؏) شرفياب شدم آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزی است كه تو را نديده ام! عرض كردم: خداوند متعال به من پسری عطا فرمود، آن حضرت فرمود: خدا او را برای تو مبارک گرداند چه نامی برای او انتخاب كرده ای؟! گفتم: او را «محمّد» ناميده ام؛ امام صادق(؏) تا نام «محمّد» را شنيد (به احترام آن حضرت) صورت مباركش را به طرف زمين خم كرد نزديک بود گونه های مباركش به زمين بخورد؛ آن حضرت زيرلب گفت:«محمّد، محمّد، محمّد» سپس فرمود: جان خودم، فرزندانم، پدرم و جميع اهل زمين فدای رسول خدا(ص) باد! فرزندت را دشنام مده! كتک نزن! بدی به او نرسان! بدان! در روی زمين خانه ای نيست كه در آن نام «محمّد» وجود داشته باشد مگر اين كه آن خانه در تمام ايام مبارک خواهد بود .. بحار الأنوار، ج ۱۷، ص ۳٠ @yousof_e_moghavemat
جزء اطلاعات و عملیات بودن یعنے بی نام و نشان شدن یعنے دل ڪندن یعنے قید همه چیز را زدن سر دادن و جان دادن امّا تسلیم نشدن ... بہ یاد بے مزار مهمان حضرت زهرا سلام اللّه علیها فرمانده گمنام اطلاعات و عملیات لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول اللّه (ص) 🌷 @yousof_e_moghavemat
🔰«دیری نخواهد پایید که جهان از فریاد حق‌طلبانه همه مستضعفین و محرومین پُر خواهد گشت، این تقدیر محتومی است که دیر یا زود چه آنان بخواهند و چه نخواهند روی خواهد نمود. هر کس به پیامبر اسلام(ص) گرویده مأموریت استقامت دارد» 🌹 🇮🇷 به مناسبت @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام الهادی علیه السلام 《اَلْغَضَبُ علی مَنْ تَمْلِکُ لَوْمٌ》 خشم به زیردستان از پستی است🌺 بحارالانوار، ج۷۵ ص۳۷۰ @yousof_e_moghavemat
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ما همگی در حال رفتن هستیم ولی از خدا بخواهیم که توفیقی بدهد که اولاً با ما را از این دنیا ببرد، ثانیاً ما را با دوستان شهیدمان محشور کند... @yousof_e_moghavemat
🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت: «در هر صورت، برای تخلیه مجروحین و شهدا امشب همه باید بسیج بشوند.سعید! به بچه‌های تعاون لشکر بگو همراه تعدادی آمبولانس، بروند پشت خط مستقر بشوند. من از ظهر این مطلب را به مسئولین آن‌ها گفته‌ام که آمادگی داشته باشند. ضمن این‌که امشب هم تا صبح آسمان مهتابی است؛ طوری که شما بتوانید کار پیدا کردن و جمع‌آوری زخمی‌ها و شهدا را در شیارها به راحتی انجام بدهید. اگر بتوانیم امشب این کار را انجام بدهیم، خیلی خوب می‌شود. هر دانه شهیدی را که به عقب تخلیه کنیم، برای پدر و مادر، همسر و فرزند، اعضای خانواده و بستگان و خویشاوندان او، خیلی اهمیت دارد. پس ان‌شاء‌الله کسی در این مورد کوتاهی نکند.» 📚صفحه 149برشی از 《کتاب به فرماندهی همت》 /انتشارات نشر یازهرا(س) @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🧕 √ √ «...روستایی به نام جانوره در جاده‌ی سنندج به مریوان وجود دارد که در آنجا عملیاتی انجام می‌داد و گروه‌های ضدانقلاب را تعقیب می‌کرد. در آن زمان، من در مریوان بودم و ماجرایی را به چشم دیدم. بعد از پاک‌سازی جانوره مطلع می‌شود که در یکی از روستاهای نزدیک آنجا، زن بیماری هست که باید او را به مریوان انتقال بدهند. شب شده بود و عبور از جاده‌ی گاران هم خطرناک بود. آمبولانس سپاه را می‌آورند که این زن را به مریوان انتقال بدهد. آن زن شرایط وضع حمل داشت و اگر به مریوان نمی‌رسید، احتمال داشت خودش و فرزندش از بین بروند. خلاصه آن‌ که او را شبانه با آمبولانس سپاه انتقال می‌دهند. روز بعد که حاج‌احمد برای سرکشی و احوال‌پرسی از آن زن به بیمارستان می‌رود، به او می‌گویند: به موقع رسیده و الآن بچه‌اش به دنیا آمده و حال خودش هم خوب است! بعد دوباره دستور می‌دهد که با همان آمبولانس، او را به روستایش برگردانند و روغن و برنج و امکانات به این خانواده بدهند. گویا این زن، همسر یکی از نیروهای حزب کومله بود! خبر این کار به گوش پدر خانواده می‌رسد. او تعجب می‌کند و با خودش می‌گوید که من دارم در کوه با نیروهای جمهوری اسلامی می‌جنگم و آنها زنِ من را با آمبولانس سپاه به مریوان می‌برند و بعد هم او را می‌آورند و امکانات هم در اختیارش می‌گذارند! این جریان روی این فرد اثر می‌گذارد و با اسلحه‌اش می‌آید تسلیم می‌شود...» < > - به روایت سردار حسن رستگارپناه، برگرفته از صفحات ۱۱۵ و ۱۱۶ کتاب بسیار جذاب و خواندنی 📚🕊 @ ☆ ✍ جهت خرید کتاب به صفحهٔ اینستاگرام نشر۲۷ مراجعه بفرمایید. @entesharate27besat @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 🌺عن الإمام العسکری علیه السلام: قَد وَضَعَ بَنو اُمَیَّةَ وبَنُو العَبّاسِ سُیوفَهُم عَلَینا لِعِلَّتَینِ إحداهُما: أنَّهُم کانوا یَعلَمونَ أنَّهُ لَیسَ لَهُم فِی الخِلافَةِ حَقٌّ فَیَخافونَ مِنِ ادِّعائِنا إیّاها وتَستَقِرُّ فی مَرکَزِها وثانیهِما: أنَّهُم قَد وَقَفوا مِنَ الأَخبارِ المُتَواتِرَةِ عَلى أنَّ زَوالَ مُلکِ الجَبابِرَةِ وَالظَّلَمَةِ عَلى یَدِ القائِمِ مِنّا، وکانوا لا یَشُکّونَ أنَّهُم مِنَ الجَبابِرَةِ وَالظَّلَمَةِ، فَسَعَوا فی قَتلِ أهلِ بَیتِ رَسولِ اللّه و إبادَةِ نَسلِهِ طَمَعًا مِنهُم فِی الوُصولِ إلى مَنعِ تَوَلُّدِ القائِمِ عَجَّلَ اللّه ُ فَرَجَهُ أو قَتلِهِ فَأَبَى اللّه ُ أن یَکشِفَ أمرَهُ لِواحِدٍ مِنهُم إلاّ أن یُتِمَّ نورَهُ و لَو کَرِهَ الکافِرونَ. (توبه ۳۲) بنى‌امیه و بنى‌عباس به دو دلیل به قتل و کشتار ما پرداختند: یکى اینکه آنها خود مى‌دانستند که خلافت، حقّ آنان نیست، لذا مى‌ترسیدند که ما ادعاى خلافت کنیم و خلافت در جایگاه (اصلى) خود استقرار یابد دوم اینکه آنها، از طریق اخبار متواتر فهمیده بودند که حکومت جباران و ستمگران به دست قائم ما نابود خواهد شد و از طرفى در اینکه آنان از جباران و ستمگران هستند، شک نداشتند. از این رو، در کشتار اهل بیت رسول خدا و نابود کردن نسل او کوشیدند تا بلکه با این کار، مانع تولد قائم شوند یا او را به قتل رسانده باشند. اما خداوند نخواست که قضیّه او (قائم) حتى براى یک نفر از ایشان (خلفاى اموى و عباسى) معلوم شود تا آنگاه که نور خویش را کامل کند، هرچند کافران خوش نداشته باشند🌺 اثبات الهدا، ج۳ ص۵۷۰ @yousof_e_moghavemat