#طالقانی، سیدمحمود🌷
(۱۳۵۸_۱۲۸۹ ه.ش.)
روحانیِ #مبارز و نخستین امام جمعه ی تهران
✅ زادگاهش روستای گِلیَرد از توابع طالقان بود؛ پدرش سیدابوالحسن طالقانی، از شاگردان #میرزای_شیرازی در سامرّا و از هم فکران #سیدحسن_مدرس بود.
✅ #سیدمحمود در ۸ سالگی با پدر به تهران آمد، در نوجوانی به قم رفت و ۱۲ سال در مدرسه های فیضیّه و رضویّه، نزد آیت الله #شیخ_عبدالکریم_حائری_یزدی درس خواند؛ سپس به #نجف رفت و بعد از سه سال با درجه ی #اجتهاد به تهران بازگشت.
✅ آیت الله طالقانی در سال ۱۳۲۷ #امامت_جماعت مسجد هدایت را در تهران به عهده گرفت و آن را به پایگاهی برای هدایت و ارشاد #مردم، به ویژه جوانان تبدیل کرد.
✅ طالقانی از آغاز جوانی، با هم فکری #علامه_عسکری، در اندیشه ی بسط معارف قرآنی و فعالیت در راه هدایت مردم و آزادیِ آنان از سلطه ی استبداد شاهنشاهی بود و پس از #کودتای ۲۸ مرداد، با #مهندس_بازرگان و #دکترسحابی، #نهضت_آزادی را برای مبارزه با رژیم تشکیل دادند.
✅ آیت الله طالقانی بارها به زندان و #تبعید فرستاده شد و شکنجه های بسیار دید و آخرین بار به ده سال زندان محکوم گشت. اما در آستانه ی #پیروزی_انقلاب_اسلامی آزاد شد. او از #یاران و ستایش گران #امام_خمینی بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به فرمان امام، امام جمعه ی تهران شد و نمازهای باشکوهی را در #دانشگاه_تهران اقامه کرد. او نماینده ی #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی هم بود.
✅ آیت الله طالقانی در ۱۹ شهریور سال ۱۳۵۸ بر اثر سکته ی قلبی در گذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. از #آثار اوست: اسلام و مالکیت، جهاد و شهادت، حج و تفسیر پرتوی از قرآن.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
📚 فرهنگ نامه ی نام آوران
(آشنایی با چهره های سرشناس ایران و جهان)
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
📝بیایید با محرومین و دردمندان جامعه هم صدا شویم !
💠 ما موظفیم و مسؤولیت نسبت به مردم داریم.باید دردها، اندیشه ها، بدبختی ها، ناراحتی ها، عقب ماندگی های این مردم را جبران کنیم با قوانین نجاتبخش و حیاتبخش اسلامی.
💠 امیدواریم که همه ی ما هشیار بشویم، فرد فرد مسؤولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم. خودرایی و #خودخواهی را کنار بگذاریم، گروه خواهی و فرصت طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده ی #دین را کنار بگذاریم و بیاییم با #مردم، با دردمندها، با رنج کشیده ها، بامحروم ها #هم_صدا باشیم.
📚 پایگاه اطلاع رسانی حوزه و برگرفته از کتابچه ی طالقانی و شوری
@zarrhbin
🍃 اما کار و کاسبیِ یزد هم #حضور او را می طلبید. بالاخره حاجی آقا دل به دریا زد و خانه ای در یزد تهیه کرد و زن جدید را از تهران به یزد آورد. هر روز به طرق مختلف #اخبار به حاج نورسته خانم می رسید ولی او باور نمی کرد. بالاخره همسایه ی روبروی خانه ی جدید حاجی آقا اتاقی را در طبقه ی دوم در اختیار نورسته خانم گذاشت. آن #زن_صبور به آنجا می رفت و از پنجره بالای خانه روبرو شاهد رفت و آمد شوهرش بود. بالاخره او #باور کرد که شوهرش زن گرفته است؛
🍂 ولی هر روز پیراهن شوهرش را اتو می زد و او را تر و تمیز می کرد تا حاجی آقا به خانه ی آن زن برود. حاج نورسته خانم #غصه می خورد و گاه آهسته #اشک می ریخت ولی #آبروداری می کرد. هر کس برای او دلسوزی می کرد، می گفت: این حرفها #شایعه است و مرد او از این کارها نمی کند. حاج نورسته خانم سعی می کرد با #مهربانی، التماس، درخواست و خواهش از حاجی آقا و با نذر و نیاز این #قضیه را حل کند.
🍃 حاجی آقا روز به روز وضع مالی اش بهتر می شد ولی #آرامش از خانه رخت بربسته بود. حاج آقا هم حرص و جوش می خورد. او هم به طرق مختلف سعی می کرد خود را از گرفتاری ها، حرف و حدیث ها، پیغام و پس پیغام ها برهاند. حاجی آقا ورزشکار بود ولی سالها بود ورزش را کنار گذاشته بود. در مراسمی بنا به #خواهش_دوستان در زورخانه میدان دار شد. فشارهای روحی و عصبی زمینه ی سکته را آماده کرده بود، حاجی آقا در سن ۵۴ سالگی وسط گود زورخانه #سکته_شدید_مغزی کرد #پول و سرعت عمل حاجی آقا را از #مرگ نجات داد. با هواپیمای #اختصاصی به تهران و بیمارستان آمریکایی ها (ساسان بعدی) منتقل شد.
🍂 حاجی خانم باید هم #غم_شوهر را می خورد و هم حضور هوو را در بیمارستان تحمل می کرد. آن زن باید روزی یک بار از اتاق بیمارستان #بیرون می رفت تا هوو بیاید و حاجی آقا را #ملاقات کند. حاجی آقا #بهبود یافت ولی برای همیشه نصف بدنش #فلج شد، حرف زدن و خواندن و نوشتن را هم #فراموش کرد. بعد از مدتی حاجی را به یزد آوردند؛ دیگر نمی توانست به طورِ #مستقل از خانه بیرون برود. قرار شد زن جوان طلاقش را بگیرد و آزاد شود.
🍃 حاج نورسته خانم ترتیب همه ی کارها را داد. او بعد از ۲۵ سال شوهرش را #بازخرید می کرد. حالا این شوهر نیمه فلجِ بی زبان مالِ خودش بود. من زن نیستم تا احساسات زن ها را بفهمم. دختری، ندیده همسر مرد می شود و بعد از ازدواج به شوهرش #عشق می ورزد و همیشه چشمش به در خانه است که کی شوهرش به خانه می آید. حالا بعد از ۲۵ سال شوهرش را، شوهر فلج و بی زبانش را تمام و کمال در #اختیار داشت. من حالِ این زن و هیچ زن دیگری را نمی فهمم. ولی می دانم که حاجی نورسته خانم حالا احساس می کند که مردش مالِ خودش است.
🍂 حاجی نورسته خانم به کارهای بیرون می رسید او باید با ده ها مرد سر و کله می زد و حساب و کتاب ها را راست و ریس می کرد. به بیمه ی کارگران، مالیات و مسائل دیگر می پرداخت. پاسخ شکایت کارگرانش را می داد. شوهرش را برای ادامه ی معالجه به #آمریکا می برد. دخترها را عروس کرد. خانه ی قدیمی را فروخت و خانه ی جدید بزرگی ساخت. شوهر را به مسافرت های خارج و داخل به فرانسه به مکه، سوریه، دبی و ... برد.
🍃 آن مرد که بعد از سالهای سال خانه نشین شده بود کم کم تسلیمِ #محض_خداوند شد. برای هر کاری و هر چیزی شکر خدا را می گوید. اما حاجی آقا در دردون خانه در ذهن خودش برنامه ی مخصوصی را برای خودش طرح ریزی کرده است. سر موقع باید غذا بخورد، سر موقع باید نماز بخواند، حمام کند. اگر کوچک ترین تغییری در برنامه اش پیدا شود، اعتراض می کند. عملاً برنامه هایش در حد #خودخواهی است. سی و چند سال است حاج نورسته خانم از شوهر فلجش که مثل یک #بچه خودخواه شده است نگهداری می کند.
🍂 در این مدت حاجی آقا چندین عمل جراحی ( عمل کیسه صفرا، چشم و...) داشته است. حاجی آقا در سال ۱۳۸۷ تقریباً هشتاد و هفت سال سن دارد. هنوز می تواند با نصفه ی سالم بدنش روزی یک ساعتی راه برود. پاهایش درد می کند ولی هنوز بدنش را می کشد. یک چشمش #نابینا شده است اما چشم دیگرش او را یاری می دهد.
🍃 دوستان قدیمش گاه گاه به دیدن او می آمدند یکی یکی می میرند حاجی آقا همیشه چشم به راه است تا آشنای قدیمی از در وارد شود و با او از قدیم از دوره ی #پهلوانی، از دوره ی جوانی صحبت کند. هر مصیبت یا خوشی که به او و خانواده اش وارد شود #خدا را شکر می کند. حاج نورسته خانم این مرد مریض را مثل بچه تر و خشک می کند. حالا حاجی نورسته خانم خودش مریض تر از حاج آقاست، او هم هفتاد و چند سال دارد و سالی چند بار در بخش مراقبت های ویژه #قلب (CCU) بستری می شود، اما خوشحال است که شوهر ۸۷ ساله معلولش مال خودش است. همین او را سر پا نگاه داشته، شوهرش مال خودش است. #وفاداری_زن_یزدی_یعنی_همین، یعنی همین.
📚 شازده حمام، جلد ۱، دکتر محمدحسین پاپلی یزدی
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب....
💠 هم صدا شویم.....⁉️
✅ #خودخواهی، گروهخواهی و تحمیل عقیده، یا خدای نخواسته استبداد #زیر_پرده_دین را کنار بگذاریم؛
و بیاییم با #مردم، دردمندها، رنج کشیدهها و محرومین #هم_صدا شویم.
#آیت_الله_طالقانی
@zarrhbin
🌺 در شب لیله الرغائب دعاے براے شما بزرگواران🌺
پروردگارا🙏
✨در جمع ما اگر ڪسے بیمار است از خودش، خانواده اش بحق بیمار ڪربلا شفاے عاجل عنایت بفرما
✨در جمع ما اگر خواهرے اولادے ندارد بحق علے اصغر (ع) اولاد سالم و صالح عنایت بفرما
✨در بین ما هرڪس آرزوے زیارت دارد در دنیا زیارت اهل بیت (ع) و در آخرت شفاعت اهل بیت (ع) روزے اش قرار بده
✨دربین ما اگر مادرے جوانے در خانه دارد بحق جوانان ڪربلا به راه راست هدایت ڪن و مشڪل ازدواج وبیڪارے جوانانمان رفع بفرما
✨بحق موسے بن جعفر(ع) زندانیان آزاد و به آغوش خانوادهاشان برگردان
✨در بین ما اگر مادرے مسافر ڪوچولویے در راه داره ان شاءالله به سلامتے فارغ بشه وخودش و فرزندش را در پناه خودت حفظ بفرما
✨پروردگارا همه ے ما را از #غرور و #حسد و #خودخواهے و #لذتهاےحرامدنیا دورڪن و درپناه خودت حفظ بفرما
✨دعاے خیر ما ، درحق دوستان و دعاے خیر دوستان درحق ما به آمین اجابت برسان
✨هرڪه را ما از دعاے خویش فراموش ڪردیم یارب تو از فضل و بخشش ورحمت خویش فراموش نڪن
آمـیــن اے رب مهـــربان🤲💚
"اَللّهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ"
#درپناهحق✋
ذرهبین درشهر
❌❌ #حرفحساب برای رفع مشکل فقط دنبال آسانترین راه هستیم، اگر خیابانی ترافیک دارد درختش رو قطع و
❌❌
#آنچه_شما_فرستادهاید
از قدیم الایام گفتن
"عقل که نباشه جون در عذابه"
و الان هم
❌جون درختان سبز
و بعدش هم
❌جون مردم اردکان توی این شهر آلوده از دست شورای ترافیک و شهردار و شورای جهادیش با قطع درختان در عذابه...
👈فکرش نمی کنند که با اجرای این طرح سرعت خودروها دو سه برابر خواهد شد و جان همه ی مردم در خطر خواهد بود...
👈فکرش نمی کنند که در قطع و جابهجایی همه ی درختان مثل جابهجایی درخت های قبلی ، همه خشک خواهند شد...
👈فکرش نمی کنند و نکردند که برای درست کردن مکانی برای دوچرخه سوارها بایستی خیابانی دیگر با ترافیکی کمتر را در نظر گرفت...
یه نفر بیاد توجیه کنه تمام این چراها و چراهای دیگری که در این مورد زیاد هست...
✅خدایا کی تمام میشه این طرح و حرف های صدمن یه غاز آقایان متخصص😞
و یه حرفی با دلسوزان طبیعت در اردکان دارم:
شما احیاناً حرفی ؛ حدیثی و یا شاید اعتراضی در این خصوص ندارید...
#مهرسکوت
#خودخواهی
#فضایسبز
#هوایآلوده
#شورایترافیک
#شهرداری
@zarrhbin