eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
66.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 اگر چیزی خارج از قاعده شود...⁉️ 🔺در جوامعِ : مردم آن را تحریم می کنند. 🔺در جوامعِ : مردم شورش می کنند. 🔺و در جوامعِ : مردم می خرند و انبار می کنند. ⬅️ بعید می دانم در تاریخ چندهزارساله بشریت هیچکس به دلیل نخوردن در شبِ از دنیا رفته باشد ، آجیل نه کسی را سیر می کند و نه کسی از نخوردنش دچار سوءهاضمه می شود پس می توانیم به جای اینکه در صف‌های طولانی بایستیم تا پستۀ کیلویی ٢۵٠ هزارتومانی را به خانه ببریم خشکبار نخریم و به مهمانانمان بگوییم که : نه از سر نداری و فقر بلکه به خاطر به گرانی بی‌قاعده، آن را نخریدیم چون ما بخشی از همین هستیم و قرار نیست هر طور که خواستند با ما کنند و اجناس‌شان را به هر قیمتی که تحمیل کردند مانند احمق‌ها بخریم !! ⬅️ می توانیم برای گرم شدن شب یلدا تعریف کنیم که یکبار در آلمان را بیش از حد متعارف گران کردند و پاسخ مردم به جای شورش این بود که دو روز شیشه‌های شیر توزیع کنندگان را از پشت در خانه‌هایشان برنداشتند . به همین راحتی ٣ روز بعد قیمت‌ها به روال سابق برگشت. ⬅️ در ادامه می توانیم این را با سودانی‌ها مقایسه کنیم که در اعتراض به گرانی بنزین پمپ بنزین‌ها را آتش زدند و میلیون‌ها دلار به کشورشان آسیب رسانند و باز می شود آن را با خودمان مقایسه کنیم که وقتی چیزی گران می شود را چند برابر می کنیم تا به گران کنندگان هم بدهیم . این در حالی‌ست که قطع موقتی خرید خیلی از اقلام، ضرری به زندگی ما نمی زند همان طور که در آلمان هیچکس از نخوردن شیر نمُرد. ⬅️ می شود علت نداشتن آجیل در شب یلدای امسال نباشد بلکه احساسِ یک در قبال جامعه‌اش باشد ، در این صورت مهمانان هم نه تنها ما را فقیر نخواهند پنداشت بلکه تحسینمان هم می کنند زیرا آنقدر دارند که بفهمند مسئولیت اجتماعی بسیار از شکستن چند تخمه و خوردن چند پسته است. 🏷 آیا وقت آن نرسیده که در مواجه با گرانی‌ها اندکی عمل کنیم؟؟ ✅ .... @zarrhbin
🔘 ترس...‼️ 📌این قصه یکی از قصه های طولانی است که در ابتدای جلّد سوم کتاب شازده ی حمام آمده است که واقعاً حیف است اگر بخواهم آن را خلاصه کنم، چون ممکن است حق مطلب ادا نشود. بنابراین تمام و کمال برایتان می نویسم؛ فقط خواهشاً هرگونه قضاوت و نتیجه گیری را بگذارید برای پایان قصه که شاید بعد از چند هفته به اتمام برسد. 🍂 در سال ۱۳۹۱ مادرم ۸۸ سال دارد. البته وقتی پای سن و سال به میان می آید، مادرم طوری صحبت می کند که انگار ۵ سال قبل از من به دنیا آمده است. خودش می گوید موقع ازدواج ۱۶_۱۵ سال داشته است. ۸ سال بعد از مرا به دنیا آورده است، را شکر در ۸۸ سالگی روحیه اش خیلی خوب است. مادر هر روز بعدازظهر از به من تلفن می کند، اصرار دارد خودش به من تلفن کند. 🖋تقریباً هر روز خورد و خوراک من هست. هر روز می گوید نخور؛ کاهو، کلم، ماست و به خصوص گوشت گاو نخور. است سردی برای من سم است. مدام می گوید تو بچه ی هستی؛ پدرت تریاکی بوده است. آدمی که ی تریاک است سردی، بخصوص گوشت گاو نباید بخورد، من هم گاهی سربه سرش می گذارم، می گویم امروز گوشت گاو همراه با ماست و سالاد کاهو، کلم و خیارسبز خوردم. 🍂 او می گوید مادر "نا، نا" این ها را نخور، سردیت می کند، می شوی، از دستت در می رود تو هم نیستی؛ را بر می داری و روی کاغذ هر چه می خواهد، . مادرم راست می گوید، اگر من توی این جلد نوشتم که عده ای خوششان نیامد، سردی است؛ هر چه نوشتم مربوط به سردی است. زیر سر خیارسبز، ماست و گوشت گاو است، البته سعی می کنم آن قدر سردی نخورم که شوم. خودتان بهتر می دانید برای رفع سردی باید خورد نبات یزد هم یکی از بهترین نبات های دنیا است. 🖋 مادرم هر روز می گوید ، یزدی ها خیلی آدم های خوبی هستند، خیلی خیّرند. ۵۰ سال قبل آقای هراتی، رسولیان، صراف زاده در سرمای به مردم لحاف و تشک و ذغال می دادند. مادرم می گوید ، آقای حاج محمدحسین برخوردار، به آن خوبی ساخت. ، آقای رسولیان در تهران برای دانشجویان خوابگاه ساخت. حاج محمد صفار، روضه خوانی ها می کرد. آسیدمحمدآقا آب شرب شهر را مجانی می داد، بعد هم حسینیه ای عالی ساخت. ، آقای کراوغلی رئیس کارخانه ی اقبال بود و به می رسید. 🍂 آقای مسعودی آب انبار ساخت. آقای سید محمود عاشق مدینه هم بانی شد و آب انباری ساخت‌. ، خان بهادر چه کارهای خوبی کرد. خانواده های امین و گرامی و آگاه چه خدمات مهمی به یزد و کرمان و رفسنجان کردند. او به من می گوید مگر خودت نمی گویی آقای مهندس سید حمید گرامی به کارهای تو کمک می کند. مگر نمی گویی ۲ سال آزگار حقوق ۶ نفر کارمند تو را داد. کارمندانی که در به تو کمک می کردند. خوب این کارهای خوب را . 🖋مادرم می گوید عمو میرزا علی اکبر مقتدری کارهای خوب می کرد. آقای عباس استادان به و پاسبان ها عیدی می داد و کارهای خوب می کرد. ، زرتشتی ها چندتا ساختند و خیلی خوبی هستند. یهودی های بازار خان چقدر مردمِ بودند. همسایه های ما همه آدم های پول دار و ثروتمندی بودند. حاج محمد وزیری چقدر زحمت کشید تا ی وزیری را ساخت. ما پول دار بودیم، هیچ کم و کسری نداشتیم. ، یزدی ها خیلی مومن و بودند و هستند و خواهند بود. ، یزد شهر عالم بوده، هست و خواهد بود. 👇👇👇👇