eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
ذره‌بین درشهر
#عکسها و خاطرات 👇👇👇 @zarrhbin
🍃 یادش بخیر اون روزا، دهه ی شصت، کوچه ی خراسانی، وقتی که از مدرسه به طرف خانه روانه می شدم محال بود در مسیر، سری به خانه ی نزنم، ننه درون چاله مشغول بافتن کار بود و صدای رادیوی کوچک سیاه رنگش که به میخی آویزان کرده بود، همدم و همراه همیشگی او، جالب است بدانید همیشه موج رادیواش روی رادیو یزد تنظیم شده بود و وقتی قرار بود گزارش روزانه ی خود را از بدهد به من می گفت: "صداش را بلند کن تا ببینیم امروز چه خبری داره..." صدای گرم آقای کلاهدوزان در آن روزها از ماندگارترین طنین ها بود، چون پیشرفت تکنولوژی و رسانه های سمعی و بصری به شکل کنونی نشده بود. 🍃 دهه ی شصت، آموزش و پرورش بود و یک عکاس بزرگ به نام آقای و هنگامی که حضورشان در مدرسه ی ما سبز می شد ، مهمانِ دلِ بچه ها می شد، چون آن زمان مثل الان نبود که همه یک دوربین در دستشان باشد؛ واقعاً وجود آقای کلاهدوزان بزرگترین بود. 🍃 از آقای کلاهدوزان به مناسبتهای مختلف برای گرفتن عکس به مدارس دعوت می کردند که مهمترینش بود، یکبار که ایشان برای گرفتن عکس به مدرسه ی ما آمده بود من نیز به عنوان یکی از رتبه آوران درسی در صف دواطلبانِ گرفتنِ عکس بودم که آن روز جشن تکلیف نیز در مدرسه ی ما برگزار شد و من هم برای اینکه تنوعی در ظاهر داده باشم مقنعه ی یک از بچه های کلاس سوم که شکوفه های صورتی روی آن دوخته شده بود را گرفتم و با آن عکسِ گرفتم. 🍃 روزی که عکس ها چاپ شد و خانم مربی در حال نصب عکسها روی تابلو اعلانات بود (چون ابتدای امر آقای کلاهدوزان از هر عکسی یک دانه چاپ می کردند و به مدارس می فرستادند تا آمار متاقضی عکسها را جمع کنند و بعد اقدام به چاپ مجدد می نمودند.) که ناگهان خانم مربی مرا صدا زد و گفت:"سمیّه از تو توقع نداشتم جلوی دوربین آقای کلاهدوزان فُکُل در بِندازی! حالا بیا عکست را بگیر چون نیازی نیست اینجا نصب بشه(چون تکی بود) و دیگه نشه." ما که همیشه برایمان مهم بود الکی قضاوت نشویم، قضیه ی گرفتن مقنعه از کلاس سومی ها را برای مربی تعریف کردیم و علت در آمدن زلفها را گشادی مقنعه ی حمیده دانستیم، اما از خدا پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد به خاطر احترامی که برای معلمم قائل بودم و از صمیم دل او را دوست داشته و دوست دارم دیگر فُکُل در انداختن تکرار نشد :)) 🍃 راستی عکس گرفتن از ، حداقل در زمان ما فقط در مقطع دبستان صورت می گرفت و بعد که وارد راهنمایی و دبیرستان می شدیم به خاطر اینکه حوریه ی بهشتی!!! بودیم، عکاسی قدغن می شد و دیگر چنین اتفاق شیرینی به وقوع نمی پیوست، فقط اگر خدا توفیق می داد و با دوستانت به مقطع پا می گذاشتی، آن زمان آزاد بودی که این قید و بندها را بشکنی و با هم عکسی به بگیری که آن هم باز مربوط می شد به ظرفیت و ذوقی که گاهی وقتها دوستان به خرج می دادند و تو از صدقه سری و ذوق آنها به فیض می رسیدی!!! 🍃 راستی وقتی برای تهیه ی گزارش به جایی دعوت می شدیم، محال بود رُخ زیبا و نجیب آقای کلاهدوزان را زیارت نکنیم و همیشه برای من جای سئوال بود چرا ایشان با این سن و سال هنوز در تهیه ی خبر پشتکاری دارند حیرت آور و ستودنی؟! 🍃 که این تلنگرِ ذهن را از خانم دشتی که همیشه همراه و همگام بوده و هستند پرسیدم؛ که مژگان در جوابم گفت: "اگر جایی در اردکان خبری باشد و من به آقای کلاهدوزان خبر ندهم ایشان ناراحت می شوند به همین دلیل حضور ما برای تهیه ی خبر در اکثر موارد، از قبل هماهنگ شده است." که من با شنیدن حرفهای مژگان با خود گفتم ای کاش تمام آدم ها در هر حوزه ای که مشغول به کار و فعالیت هستند و وجدان کاری شان مثل آقای کلاهدوزان بود و برای گره گشایی از کار خلق هیچوقت خود را باز نشسته فرض نمی کردند. 🍃 آقای کلاهدوزان همیشه نمایندگی روزنامه را در اردکان داشتند راستی اگر از چهارراه سعدی عبور کردید تقاطع شهید رجایی و سعدی تابلو نمایندگی روزنامه ی اطلاعات هنوز سر در مغازه نصب است. 📸 خالق این عکس نیز آقای کلاهدوزان است که در سال ۱۳۷۱ در مراسم تجلیل از فرزندان فرهنگیان به گرفته شد و بزرگواران حاضر در این تصویر عبارتند از آقای ترابی رئیس وقت آموزش و پرورش، آقای کربلایی فرماندار وقت و آقای آثاری رئیس وقت کمیته ی امداد امام خمینی و همچنین آقای بنی هاشمی و مرحوم آقای صادقی فیروزآبادی. .... @zarrhbin
🍃 یکی از سنت های زیبا و پسندیده ی ما ایرانی ها که از عهد قدیم برایمان به یادگار مانده، است که ما را بر آن می دارد تا با تغییر و تحول و زنده شدن زمین، همگام و همراه شویم و دستی بر سر و روی زندگی هایمان بکشیم تا در زنده نگه داشتن این رسم دیرین همچنان نقش آفرینی کنیم. 🍃 از جمله ی اموری است که در اسفندماه به یُمن قدم های بهار، باید انجام شود و جالب است که همکاری خانواده ها در این امر خطیر بیش از همیشه به نمایش گذاشته می شود و به قول معروف هر یک از اعضای خانواده باید گوشه ای از کار را بگیرند تا فشار بیش از حد بر وارد نشود. 🍃 راستی تمیز کردن شیشه مهارت خاصی را می طلبد که خداوند آن را در وجود من به ودیعه نهاده است :) و باید بدانیم تمیز کردن شیشه به همین سادگی ها نیست! و در بالا رفتن از چهارپایه و عدمِ ترس از ارتفاع باید سابقه ی خوبی داشته باشید. زیرا تمیزکردن لوستر و پنکه نیز به آن اضافه می شود. 🍃 و از مواد اولیه ی تمیز کردنِ شیشه، روزنامه های باطله است که دسته ای از آن را جلوی خود تلنبار می کردیم تا با کمبود امکانات روبرو نشویم ؛) 🍃 روزنامه های تاریخ گذشته که به این امر اختصاص می یافت تازه عطش ما را برای خواندن و بالا می برد و از خدا پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد هر گاه روزنامه ای به دستمان می رسید صاف می رفتیم سر وقت صفحه ی حوادث که باز از شما پنهان نباشد که با این رویه ی مطالعه ی ما سخت مخالف بود و می گفت: روزنامه این همه مطالب آموزنده و اطلاعات عمومی دارد آن وقت تو باید قسمت هیجانی و به نوعی دلگیرش را انتخاب کنی! 🍃 خدایی، با این تَشَر بابا و بعد هم تجربه ی حوادث تلخ که خدا قسمتِ دشمن ما هم نکند؛ زیرا آدمی را چنان می کند که و عالم و آدم برایش مفهومی ندارد. (تا این حد افسردگی غیرقابل تحمل است.) تصمیم گرفتم از صرف نظر کنم و بروم سراغ صفحات اجتماعی و سیاسی و ورزشی روزنامه ها که خیلی جالب تر از صفحه ی حوادث بود. 🍃 خلاصه، مطالعه ی روزنامه ها از یک طرف و به تاخیر افتادن تمیزی شیشه ها از طرف دیگر، زمان بیشتری را می طلبید تا خانه تکانده شود و در این بین، تنها دلی که جوشانده می شد دلِ نازکِ بود زیرا بقیه ی اعضای خانواده ی ما می گفتند: چه خانه را بتکانیم و چه نتکانیم ، تحویل خواهد شد و این کلام قصار همانا و ناراحت شدن مادر همانا، بنابراین تمام عزمم را جزم می کردم تا در روایت تکاندن خانه، قصه، من باشم.( حالا شاید بگویید بهتر نبود "کُزِت" عنوان می کردی؟ که باز قصه ی مرد عنکبوتی بودن یک ، خود خاطره ی مفصلی دارد که بعدها نقل خواهم کرد.) 🍃 تکاندن کاشانه ی مرغ و خروسها نیز جزء جدایی ناپذیرِ "خانه تکانی" خانه ی ما بود که در این امر قرعه به نام برادرها می افتاد و می بایستی زِل ها را جمع کرده و آنها را به کُرت (باغچه) منتقل نمایند که باز صد رحمت به بالارفتن از چهارپایه :) 🍃و مخلص کلام اینکه چه خانه ها را بتکانیم و چه نتکانیم خواهد آمد فقط یادمان نرود قبل از تکاندن خانه ی سنگ و گِلی از تکاندن ، از تمام بغض ها و کینه ها و دلخوری ها غافل نشویم و بدانیم اگر این خانه جایگاه باشد دیگر غم و غصه ی دنیا در آن راه و جایگاهی نخواهد داشت. 🌺 @zarrhbin
....⁉️ 🍃امروز برای خرید قند شکسته به مغازه ی قنادی رفته بودم که بعد از سلام از فروشنده پرسیدم قند شکسته داری؟ که ایشان فرمودند: نه.... بنابراین چون نجار توی خانه بود و قند و چایی هم لازم و به نوعی کار لَنگ می شد از ایشان خواستم تا یک کله قند وزن کند و به من بدهد.... 🍃 که این آقای مهربان به من گفت: "خواهر فلان جا قند تعاونی می دهند برو از آنجا بگیر و از خرید قند گران صرف نظر کن." که من با برخورد این کاسبِ بامعرفت به ایشان گفتم: "الحمدالله دستم به دهانم می رسد نیازی نیست توی صف بروم، من نمی روم و از شما قند می خرم تا به قشر ضعیف جامعه برسد." 🍃 که این کاسب جوان هم در جواب من گفت: "خدا خیرتان بدهد ای کاش همه ی مردم اینچنین داشتند، شاید تحمل مشکلاتی که به آن دچار شده ایم کمی راحت تر بود." 🍃 خلاصه ، اگر نیستند و رفتند، ما ریزعلی جامعه ی خودمان باشیم و اگر واقعاً دستمان به دهانمان می رسد از طویل کردن صفوف گوشت و قند و شکر بپرهیزیم و آن را برای کسانی که واقعاً زیر فشارهای اقتصادی جامعه ی امروز، صدای خُرد شدن استخوانهایشان شنیده می شود، خلوت کنیم که ان شاءالله خدا فرجی حاصل کند و به قول آقای خاتمی سال آینده تحولی ایجاد شود تا بتوانیم دوباره مردم را به پای صندوق های اخذ رای دعوت کنیم. 🍃 شریک ما هم که "دکتر علی شریعتی" نیست! ولی گاهی حرف هایش پُرمَغزست و عجیب به دل می نشیند، در این مورد می گفت: " هر چه صف ها خلوت تر باشند در جامعه ی بین المللی کمتر زیر سئوال خواهیم رفت." 🍃 دوست عزیز نکته ای بود که باید گفته می شد هر چند می دانم در عاقل و فرزانه بودن مردم جامعه ی ما شکی نیست. 🌹 ✍سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
‍ ♨️باز والیبال_بازتیم خاتم_بازحسن ندایی!!!! کمتر اردکانی را می توان پیدا کرد که اسمی از حسن ندای
💡...⁉️ 🏐 ما نمی‌دانیم پشت پرده‌ی چه گذشت و چه می‌گذرد؟! اما لحظات شیرینی را با عباس قانع و تیم خاتم و که در جایگاه تماشاچیان، تیم را راهنمایی می‌کرد هرگز از خاطرمان بُرون نخواهد رفت..... ⬅️ ما نمی‌دانیم پشت پرده‌ی چه گذشت و چه می‌گذرد؟! اما می‌دانیم که تنها استخر شهرمان به خاطر عدم داشتن هزینه‌های تعمیر، ماه‌هاست که درش به روی مشتاقان و انسان‌های دردمندی که شاید درمان دردشان است بسته شده است و علاقمندان از شهرِ ثروتمند اردکان باید راهیِ شهرِ شوند و بگذریم از کاخ‌های ثروتمندان این شهر که استخر و سونا و جکوزی را باهم دارند...‌. ⬅️ ما نمی‌دانیم پشت پرده‌ی چه گذشت و چه می‌گذرد؟! اما می‌دانیم که دانش‌آموزان، در شهر ثروتمند اردکان در مدارس فرسوده درس می‌خوانند و در حال حاضر ۶ واحدِ آموزشی (مدرسه) در این شهر کم داریم..... ⬅️ ما نمی‌دانیم پشت پرده‌ی چه گذشت و چه می‌گذرد؟! اما می‌دانیم در شهر ثروتمند اردکان، تنها مجموعه‌ی ورزشی‌اش،"آزادی" از امکانات اولیه‌ای چون نور و روشنایی در مذیقه است و بماند کمبود امکانات ورزشی و رفاهیِ دیگرش، چون در مقامی نیستیم که بخواهیم قصه را بیش از این باز کنیم.... ⬅️ ما نمی‌دانیم پشت پرده‌ی چه گذشت و چه می‌گذرد؟! اما می‌دانیم در شهر ثروتمند اردکان، به خاطر فرسودگی سیستم حمل ونقل عمومی‌ ریه‌های شهر گرفته و به سرفه افتاده است.... ⬅️ ما نمی‌دانیم پشت پرده‌ی چه گذشت و چه می‌گذرد؟! اما می‌دانیم در شهر ثروتمند اردکان، یک میدان میوه و تره بار که در خور و شایسته‌ی مردم این شهر باشد وجود ندارد و مردمِ مظلومِ ما باید راهیِ تُرک‌آباد و شهر همسایه شوند داخل پرانتز به این قَلم، تهیه‌ی را نیز اضافه کنید که برای تهیه‌ی آن نیز باید راهی شهر همجوار و مرکز استان شویم..... ⬅️ ما نمی‌دانیم پشت پرده‌ی چه گذشت و چه می‌گذرد؟! اما می‌دانیم در شهر ثروتمند اردکان، مردم در حوزه‌ی بهداشت و درمان نیز با مشکلات و کمبودهایی روبرو بوده و هستند‌ و آنچه عیان است چه حاجت به بیان ماست.... ⬅️ ما نمی‌دانیم پشت پرده‌ی چه گذشت و چه می‌گذرد؟! اما می‌دانیم در شهر ثروتمند اردکان، دزدان و سارقین بی‌غیرت که نمی‌دانیم از کجا می‌آیند؟! امنیتمان را چنان خدشه‌دار کرده‌اند که حتی حرمت مسجد و حسینیه‌هایمان را نیز نگه نمی‌دارند!!!.... ⬅️ و ما نمی‌دانیم پشت پرده‌ی چه گذشت و چه می‌گذرد؟! اما خوب می‌دانیم و عالی می‌فهمیم که اگر ، در تخصیص امکانات رعایت شود استعدادها به زیبایی رُخ می‌نماید و باعث غرور و افتخارمان می‌شود و ما هر روز به مدینه‌ی فاضله و شهر ایده‌آل نزدیک‌تر خواهیم شد و مفهومِ را بیشتر و بهتر به جامعه تفهیم خواهیم نمود. ⬅️ و در پایان از تو می‌پرسم آیا زمان آن فرا نرسیده است که به پاسخی مثبت دهیم و را از قالبِ حرف و و تئوری بیرون بکشیم و آن را جامه‌ی زیبای عمل بپوشانیم. و چه زیبا و پسندیده است که اصلاحات را از خودمان، از خانواده‌هایمان، از خانه‌‌هایمان، از محله‌‌هایمان و از شهرمان و از استان‌مان شروع کنیم؛ ⬅️ و من و تو خوب می‌دانیم و می‌فهمیم "ماهی" را هر وقت از آب بگیریم تازه است! اما آیا به این کرده‌ایم که گاهی به تعویق انداختنِ تصمیم‌ها و شعارها و وعده‌ها، مردم را بی‌اعتماد و دل‌زده خواهد نمود و تازگی‌ها را بیات وکهنه...... ⬅️ فقط دوست عزیزی که دستی بر آتش دارید، قدرت دارید، زور و توان دارید و می‌توانید برای مردمان شهر کاری کنید کارستان، که ما تیم خاتم‌مان را به همراه آنچه که گفته شد خواهانیم و مجالی برای بیش از این نیست.... ....✅ 🖋هوادارِ مردم @zarrhbin
....⁉️ ⬅️ در گفتگوها کلمات به تدریج تغییر می‌کند یا حرفشان جابجا می‌شود مثل عکس=عسک، قفل=قلف، ماکس=ماسک، که هر دو مورد درست می باشد. ⬅️ گاهی حروف، تغییر شکل می‌دهند مثل نَگز=مَگز یعنی حشره‌ای که نمی گزد، و مِزُگ در اصل مِگَزَک بوده یعنی حشره‌ای که می‌گزد. ⬅️ گاهی حروف تغییر شکل می‌دهند مثلاً "خَندَق" در اصل "کَندَک" بوده است یعنی جایی که آن را کَنده‌اند در اینجا حرف "ک" به "خ" و "ق" تبدیل شده است یا کلمه‌ی "مَنجَنیق" که در اصل "میخ‌نیک" بوده یعنی تخته‌ای که روی آن میخ‌ها به صورت خوب و منظم نصب شده است؛ یا "قَباله" که می شود "قَواله". ⬅️ گاهی حروفشان می‌اُفتد که در گویش اردکان این حالت را دارند، مثلاً چیزی که به دردِ تن نمی‌خورد می‌گویند "تَخه نَمِره" یعنی مورد پذیرش تن نیست یعنی "تَن‌خواه" نمی‌رود یا می‌خواهم بروم می‌شود "مُخام بِرَم" یا محمدرضا که می‌شود "مَرِضا" یا "مَرِض" و غیره... ⬅️ زبان‌شناسان معتقدند که انسان‌ها به فکر این هستند که کمترین انرژی در بیان، مصرف کنند و بیشترین معنا را برسانند مثلاً "اینقدر" می‌شود "اِقّه" و "خوشه" می‌شود "خَشه" و غیره... ⬅️ یا حرفی از کلمه می‌اندازند مثل اُشتر=شتر، اِسکندر=سِکندر، اِشکمبه=شِکمبه، اِشکم=شِکم، اَفریدون=فِریدون، اَنوشیروان=نوشیروان و غیره.... ⬅️ اصل مطلب اینجاست که ببینیم در کلمه‌ی "کملاق" چه تغییراتی در آن صورت گرفته است؛ اگر کلمه‌ی "کملاق" تُرکی مثل ییلاق و قشلاق نباشد. "لاق" در کلمه‌ی "کملاق" به معنی "لایق" است شاید در اصل "کُلُّکُم لاق" بوده است یعنی محل یا جایی که کلِ افرادش "لایق" هستند پس نتیجه می‌گیریم که "کُل" را در گویش حذف کرده‌اند و "کملاق" باقی مانده است که به معنی شما "لایقید" می‌باشد. ✅ بیایید سعی کنیم که این کلمه را به هیچ‌وجه تغییرش ندهیم و قبولش داشته باشیم. 🍃 ✍ عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
✅ کلمات دخیل در گویش فارسی به ویژه به کلماتی "دخیل" می‌گویند که سر و کله‌شان در یک زبانی پیدا شود و جا خوش کنند حالا چه از زبان ما به زبان دیگری بروند یا از زبان دیگری وارد فارسی بشوند که عبارتند از: "شَربَت" که همان { Sherbet } انگلیسی است و به معنیِ "آبقند" می‌باشد و در زبان فارسی کاربرد زیادی دارد. "لای،لای" که همان فعلِ { lay } به معنی خوابیدن و "بخواب" است که در موقع خوابیدن کودکان می‌خوانیم و گاهی به بچه می‌گوییم برو لا لا کن یعنی بخواب که همان lay است که تکرار می‌شود. یا "شانس" که همان { chance } است. یا "کَلنجار" که همان { challenge } و { challenger } به معنی اعتراض و "اعتراض کننده" است یا "گِلی گِلی" که همان { glle } که در زبان بیگانه به معنی شاد و "شادی" است و ما به آن حرکتی که باعث خوشحالی و شادی می‌شود "گیلی گیلی" می‌گوییم برای مثال می‌گوییم: (گیلی گیلی بچه نکن از خنده دلش درد میآد.) یا "لِتِرُگ" که همان { little } زبان انگلیسی است و ما به "بچه‌ی پرنده"، مثلاً گنجشکی که خیلی کوچک است می‌گوییم لیتِر، لِتِرُگ و لِتُگ است. یا "پدر" که همان تغییر یافته‌ی فادر { father } که شده پادِر، پَدِر، پِدَر که مادر و برادر هم همینطور است. "هِکُگ" یا همان سکسکه در لهجه‌ی ما اردکانی‌ها همان { hiccup } هیکاپِ زبانِ بیگانه است. "گیربُکس" به معنیِ "جعبه دنده" که همان { gear box } می‌باشد. "دَئولُگ" که همان { doll } "دال" است که کاف یا گاف تصغیر گرفته است به معنی مترسک و عروسک برای مثال می‌گوییم: (دَئولُگِ سَر کرتِ خیار) "هُمبول" یا هُمبولُگ که همان { humble } انگلیسی است به معنی فروتن و "متواضع" است برای مثال می‌گوییم: (او جلوی ما هُمبُولگ شد و احترام گذاشت.) یا "بالف" که همان { balve } خارجی است برای مثال می‌گوییم: (بالفِ لاستیک کَنده شد.) "بیشه" که از { bush } یا { bushy } انگلیسی است که به معنای بوته و بوته‌زار می‌باشد برای مثال، (هر بیشه گمان مبر که خالیست.) "بُنیه" یعنی "استخوان‌بندی" که از کلمه‌ی { bon } یا { bony } آمده است به معنای استخوان و استخوانی مثلِ (بچه‌ی ما بنیه‌ی ضعیفی دارد.) یا "هِرهِرُگ" که از کلمه‌ی { hear hear } که به معنی "احسن گفتن و تشویق از روی مسخره کردن است" مثلِ (یکی که داره گَف مِزَنه تو هِرهِرُگ مُکُنی؟) یا "کُرت" که همان { court } که همان عرصه و صحن است مثلِ (آغ‌بابا چارتا کُرت پسته داره.) 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عباس خیرزاده اردکان @zarrhbin
بخوانیم ادامه‌ی "کلمات دخیل" در ⬅️ قبلاً خواندیم به کلماتی "دخیل" گفته می‌شود که سر و کله‌شان در یک زبانی پیدا می‌شود و در آن، جا خوش می‌کنند؛ حالا چه از زبان ما به زبان دیگری بروند یا از زبان دیگری وارد فارسی شوند که عبارتند از: "تافیتا" که همان { taffeta } به معنی "تافته" و "پارچه کرباس" است برای مثل می‌گوییم: (شما تافته‌ی جدا بافته نیستید.) "رَش" که همان { rush } زبان انگلیسی است که ما به صورت { you rush } كه همان یورش فارسی زبانان است.( لشکر ملخ‌ها به مزارع یورش بردند.) دیوار که همان { the wall } انگلیسی است که به معنی دیوال یا "دیفال" است. برای مثال می‌گوییم: ( دیفالِ خونه‌ی ما اُو زیرُش افتاده.) "پسته" که همان { pistachio } پسته‌شیوی انگلیسی است می‌باشد و یا peste می‌باشد برای مثال می‌گوییم: (پسته‌زارهای سرسبز اردکان واقعاً دلنشین است.) "بوز" که همان { buzz } انگلیسی می‌باشد که به معنی "وِز وِز" می‌باشد و ما به "زنبور درشت" بُوز می‌گوییم؛ برای مثال (هادر باش بُوزُد نَگَزه.) فردوس که همان { paradise } که همان پردیس یا پردایس است. بالُن یا همان { balloon } انگلیسی است که همان بالو می‌باشد برای مثال می‌گوییم: (بچّا، بالو رو هوا دیدَن!) لوس، همان { loose } انگلیسی است و به معنی لوس و نُنُر است. برای مثال می‌گوییم: (چِقِّه‌لوسی!!!) "رفوزه" که همان { refuse } انگلیسی می باشد که به معنی "رَد شده" است. برای مثال می‌گوییم: ( او کلاس چهارم رفوزه شده.) "قناری" که همان { canary } یا کی‌ناری انگلیسی است. ( ایشالا هیش وَخ مثلِ قناری توو لَک نَری...) پا { paw } به معنی پنجه و پا می‌باشد برای مثال می‌گوییم: (جلوی بزرگتر پا دراز نکن، زشته....) "شارلاتان" به معنی "حقه‌باز" یا "آدمِ زبان‌باز" است که همان { charletan } انگلیسی است. برای مثال می‌گوییم: (شارلاتان‌بازی، پسندیده نیست.) "بوکن" که همان { hogans } هوگنِ انگلیسی است، یعنی کلبه‌ی روستایی، مثلاً می‌گوییم: ( بوکنایِ توت رو باید حِفظ کُنِم.....) "تماته" همان { tomato } انگلیسی است که در زبان محلی به معنی گوجه‌فرنگی می باشد؛ برای مثال: (صُب نون و پنیر و تَماتُگ خوردِم.) "بوس" همان { buss } است به معنی بوسه، به قول امام خمینی رحمة الله علیه: (عاکفِ کوی بُتان باش که در مذهب عشق *** بوسه بر گونه‌ی دلدار خطایی نبود.) دَر که همان { door } انگلیسی است. 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
بخوانیم ادامه‌ی "کلمات دخیل" در قبلاً خواندیم به کلماتی "دخیل" گفته می‌شود که سر و کله‌شان در یک زبانی پیدا شود و در آن، جا خوش کنند حالا چه از زبان ما به زبان دیگری بروند یا از زبان دیگری وارد فارسی شوند که عبارتند از: "تیفون" که همان { Typhoon } زبان انگلیسی است و به معنیِ "گِرد‌باد" یا طوفان است؛ برای مثال می‌گوییم: (تیفون در راه است.) "نیو" همان { New } انگلیسی است و به معنی نو و "جدید" خودمان می‌باشد برای مثال می‌گوییم: ( نوروز همه پِرَن نو بر مُکُنَن.) "گیدی" یا { Gidy } انگلیسی است و به معنی "سر به هوا" و گیج می‌باشد؛ و ما به بچه‌ی گوسفند به خاطر سر به هوا بودنش "گیدی گیدی" می‌گوییم. "گالِش" همان { Golosh } انگلیسی است و به کفش جیری زنانه، گالِش می‌گوییم. (گالِش دم در مال کیه؟!) "لات" یا { lot } انگلیسی همان "لاتی" است که در زبان محاوره‌ای و گفتگو به کار می‌بریم. برای مثال (عشق من رو برو، با لهجه‌ی لاتی بنویس * تو غزلهای خودت، قاطیِ قاطی بنویس) "ستاره" یا اِستاره { Star } می‌باشد. و به قول سعدی شیرین سخن که می‌فرماید: ( چه شب است یا رب امشب که ستاره‌ای برآمد * که دگر نه عشقِ خورشید و نه مهر ماه دارم.) "تَپ" یا { Tap } انگلیسی که به معنای صدای در زدن است و ما به صورت تکرار، تَپ تَپ می‌گوییم.(تَپ تَپ بر دَرِ خونه‌ی همسیه نَزَن.) "کو" که همان { Cow } انگلیسی است و به معنی گُو یا گاو می‌باشد برای مثال می‌گوییم: (دایی زِمسّونا گُو رو اُفتو مِبَنده.) "لوزی" { Lozemge } انگلیسی است و همان لوزی در علم ریاضی، و از اشکال هندسی می‌باشد. "دودار" همان { Dodder } انگلیسی است و به معنی انزجار و نفرت می‌باشد برای مثال می‌گوییم: (بچّه اِقّه دور نگرد دِرِه دودارُم مِشه.) "دِلی" همان { Delay } انگلیسی و به معنی تاخیر و "معطلی کردن" و همان دِل دِل کردن می‌باشد برای مثال می‌گوییم: (چرا اِقِّه دِلی دِلی مُکُنی زودی بیا.) "قندیل" { Candle } انگلیسی است که به معنی شمع و شمعدان می‌باشد. 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
بخوانیم ادامه‌ی "کلمات دخیل" در قبلاً خواندیم به کلماتی "دخیل" گفته می‌شود که سر و کله‌شان در یک زبانی پیدا شود و در آن، جا خوش کنند حالا چه از زبان ما به زبان دیگری بروند یا از زبان دیگری وارد فارسی شوند که عبارتند از: "کِتِل" یا { Kettel } انگلیسی، همان کتری است که در زبان فارسی کاربرد دارد.(آب داخل کتری به جوش آمد.) "کِباب" یا { Kebab } انگلیسی، همان "کَباب" است و کباب یکی از غذاهای ترشیفاتی و مجلسی جامعه‌ی ایرانی محسوب می‌شود. "کَتون یا کتان" که همان { Cotton } انگلیسی و به معنی "پنبه" می‌باشد برای مثال کفشِ کتونی یا کتانی، که اشاره به جنس پنبه‌ای یا کتانی بودنِ کفش دارد. "لَب" که در انگلیسی به شکل { Lip } نوشته می‌شود. ( توبه بر لب، سُبحه بر کف، دل پر از شوق گناه‌ * معصیت را خنده می‌آید از استغفار ما...) "اَبرو" همان { Eyebrow } انگلیسی است و اصلاً در زبان فارسی برای "اَبرو" که سایبان چشم است معادلی وجود ندارد و به قول حافظ شیرازی که می‌فرماید: (در نمازم خم اَبروی تو با یاد آمد * حالتی رفت که محراب به فریاد آمد * از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار * کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد.) "فیگور"، { Figure } انگلیسی، و به معنی "اندام" و "عرضِ اندام" است. "فُرم" یا { Form } انگلیسی که به معنی "شکل" می‌باشد برای مثال ( پنجره‌های این فُرمی زیباست.) "شکلات"، { Choocolat } انگلیسی و به معنی به "شکلات" که از واژه‌های پرکاربرد در زبان مادری ماست. "کارت پستال" یا { postall Cart } انگلیسی، که در زبان فارسی هم به زیبایی جا خوش کرده است. "پُست" همان { Post } انگلیسی است برای مثال می‌گوییم: (ایمیل همان پست الکترونیکی است.) "پانچر" همان { Puncture } انگلیسی که به معنی "سوراخ" می‌باشد برای مثال: ( ماشینُش واشِ یکی میخ پنجر شد.) "کارتن"، { Carton } انگلیسی، به معنی "جعبه‌ی مقوایی" می‌باشد. 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
بخوانیم ادامه‌ی "کلمات دخیل" در 💠 قبلاً خواندیم به کلماتی "دخیل" گفته می‌شود که سر و کله‌شان در یک زبانی پیدا شود و در آن، جا خوش کنند حالا چه از زبان ما به زبان دیگری بروند یا از زبان دیگری وارد فارسی شوند که عبارتند از: واژه ی { Wax } که همان "واکس" و واکس زدن است و مومِ خودمان می‌باشد و برای زیبایی و براقی به کفش می‌زنند. "سیمان" یا { Cement } انگلیسی، که قدیمی‌های ما هم "سِمنت" می‌گفتند. کلمه‌ی { Cake } بدون تغییر در فارسی همان "کیک" تلفظ می‌شود. "بازار" همان { Bazaar } بیزر بیگانه می‌باشد. لسان‌الغیب چنین می‌فرمایند: همایی چون تو عالی‌قدر حرصِ استخوان تا کی؟ دریغ آن سایه‌ی همت که بر نااَهل افکندی در این بازار اگر سودیست با درویش خرسندست خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی "بودجه" یا بوجه { Budget } انگلیسی است و به معنی هزینه و مواجب می‌باشد و کاربرد زیادی در زبان فارسی دارد. "تُندر" یا تاندِر { Thunder } که به معنی رعد و برق است. (یادش بخیر دوران دبستان کلاس چهارم، شعر "باز باران" سروده‌ی گلچینِ گیلانی که یکی از ابیاتش این بود؛ تندر دیوانه غرّان*مشت می‌زد ابرها را) "حِنّا" که در لهجه‌ی اردکانی‌ها درست تلفظ می‌شود که انگلیسیِ آن { Henna } می‌باشد و حَنا غلط است و "حِنّا" نام گیاهی است به همین تلفظِ حِنّا. "ترخون" که همان تارگان { Tarrgan } انگلیسی است. "سالاد"، { Salad } تلفظ می‌شود و باید جستجو کرد که آیا از فارسی به انگلیسی رفته است یا بالعکس از انگلیسی به فارسی آمده است؟! رَمَدان { Ranadan } همان "رمضان"، و یکی از ماه‌های هجری قمری است. پی‌جامز { Pajamaz } که پی‌جامه‌ی فارسی‌زبانان است و به معنی "زیرشلواری" است. "جوک" یا { Joke } به معنی لطیفه‌ی خنده‌دار است و این کلمه در هر دو زبان به همین معنی، کاربرد دارد. تَندوری { Tandoori } همان "تنوری" خودمان، که ریشه‌ی فارسی دارد، برای مثال "نان تنوری" به زبان انگلیسی می‌شود { Tandoori Bread } 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
بخوانیم ادامه‌ی "کلمات دخیل" در ⬅️ قبلاً خواندیم به کلماتی "دخیل" گفته می‌شود که سر و کله‌شان در یک زبانی پیدا شود و در آن، جا خوش کنند حالا چه از زبان ما به زبان دیگری بروند یا از زبان دیگری وارد فارسی شوند که عبارتند کلمات دخیل قول { Ghoul } که همان "غول" است که ما به کار می‌بریم و ریشه‌ی فارسی دارد. سوئی‌پر { Sweepee } که همان صپور یا صفور، "رفتگر" می‌باشد (گاهی با یک لیوان آب سرد یا یک فنجان چای گرم رفتگرِ کوچه را مهمان جرعه‌ای محبت کنیم.) آمِن { Amen } همان آمین بعد از دعا می‌باشد به معنی "خدا کند" و ان‌شاءالله می‌باشد. کُران { Koran } که به معنی "قرآن" می‌باشد و قرآن هم عربی است با معنی کتاب خواندنی و به قول حافظ: هرچند بردی آبم، روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت گُروپ { Group } انگلیسی، به معنی "دسته" و گروه می‌باشد. جانگُل { Jungle } که همان "جنگل" می‌باشد.(هر چیز به جای خویش نیکوست اما اگر آب داشتیم بیابان‌ها را جنگل می‌کردیم نه اینکه جنگل‌ها را بیابان...) موذن { Muezzin } که همان مؤذّن به معنی "اذان‌گو" می‌باشد.(مؤذن کوچه‌ی ما هر روز عشق را صدا می‌زند.) اَسفالت { Asphalt } که ما آسفالت یا "اِسفالت" می‌گوییم و در لهجه‌ی اردکانی نیز کاربرد فراوان دارد سونا { Sauna } که ما به کار می‌بریم به معنای "حمام بخار" است. جکوزی { Jacuzzi } که همان "گرداب" می‌باشد 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
بخوانیم ادامه‌ی "کلمات دخیل" در ⬅️ قبلاً خواندیم به کلماتی "دخیل" گفته می‌شود که سر و کله‌شان در یک زبانی پیدا شود و در آن، جا خوش کنند حالا چه از زبان ما به زبان دیگری بروند یا از زبان دیگری وارد فارسی شوند که عبارتند از: تِست { Test } که به معنی آزمایش می‌باشد و در زبان فارسی کاربرد فراوان دارد. چیک { Chic } به معنی شیک و زیبا و "بابِ روز" می باشد که در لهجه‌‌ی اردکانی یک پیک هم به آن اضافه می‌کنند برای مثال می‌گوییم:(چِطو شده؟! خیلی شیک و پیک کِردی! خَبریه؟) مارش { March } به معنی "موسیقی نظامی" مثال: (در ماه محرم، مارش عزا نواخته می‌شود.) فسیل { Fossil } به معنی "سنگواره" است و گاهی به کنایه به بعضی افراد که در پست‌هایشان در اداره‌ای، زیاد از حد ابقا شده‌اند! می‌گویند: (فلانی توو ادارَشون فسیل شده!!!) "پنکه" که همان { Punkah } و ریشه‌ی سانسکریت دارد. متالیک { Metallic } به معنی "فلزی" است، برای مثال: (ماشین رنگ متالیک دارد.) جِن و جنی { Genii } که همان "جن" می‌باشد و جالب است بدانید در لهجه‌ی‌ اردکانی به بعضی از بیماری‌های شدید روانی، در اصطلاح عامیانه "جنی" گفته می‌شود؛ برای مثال می‌گویند:(خسرو آب داغ بدون بسم‌الله توی باغچه ریخت، حالا جنی شده و حالش خوب نیست.) شوفر { Chauffeur } به معنی "راننده‌ی ماشین" و در لهجه‌ی اردکانی اکثراً به رانندگان کامیونها و خودروهای سنگین "شوفر" گفته می‌‌شود. نی { Ney } همان "نه" و خیر می‌باشد. به قول : نی من منم و نی تو توئی نی تو منی هم من منم و هم تو توئی و هم تو منی من با تو چنانم ای نگار خُتنی کاندر غلطم که من تواَم یا تو منی لُوپ { Lope } یا لُپ به معنی "گونه" و برآمدگی صورت است. لَپ و لیس که لَپ آن از فعل { Tolap } به معنی تند تند خوردن یا "بُخور بُخور" است که در لهجه ی اردکانی هم زیاد کاربرد دارد برای مثال:(خدا کُنه عاروسی بِشه یَخره لَپ و لیس رو بِندازم.) 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
بخوانیم ادامه‌ی "کلمات دخیل" در ⬅️ قبلاً خواندیم به کلماتی "دخیل" گفته می‌شود که سر و کله‌شان در یک زبانی پیدا شود و در آن، جا خوش کنند حالا چه از زبان ما به زبان دیگری بروند یا از زبان دیگری وارد فارسی شوند که عبارتند از: اِسِنس { Essence } که ما "اِسانس" می‌گوییم( اِسانس میوه‌ها، بوی خوبی دارد.) مُدرن { Modern } به معنای امروزی، "جدید" و نوین می‌باشد و در زبان فارسی با همین تلفظ کاربرد زیادی دارد مثلِ (عصرِ مدرن) اَدامس { Adams } که ما آدامس می‌گوییم. نَیم { Name } که ما "نام" تلفظ می‌کنیم. سی‌رِم { Serum } که همان سُرم در زبان فارسی است و به معنی آب‌خون، "خونابه" و سُرم است. شاه { Shah } که ریشه‌ی فارسی دارد و به معنی شاه و "پادشاه" می‌باشد و انگلیسی‌ها همینطور تلفظ می‌کنند. به قول : شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلبِ همه صف شکنان مست می‌رفت و نظر بر منِ درویش انداخت گفت: ای چشم و چراغ همه شیرین دهنان تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود بنده‌ی من شو بر خور ز همه سیم تنان کمتر از ذره نه‌ای پست مشو، مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان ری‌بِن { Ribbon } که ما روبان تلفظ می‌کنیم و به معنی "نوار" است. لونگ { Long } به معنی "دراز و طولانی" است مثلاً (لونگ حمام یعنی پارچه‌ی دراز و طولانی مخصوصِ حمام) تایر { Tire } به معنی "لاستیک" است برای مثال (تایر دوچرخه پنچر شد.) لَمپ { Lanp } که ما لامپ تلفظ می‌کنیم و به معنی "چراغ" و ما به یک نوع چراغ قدیمی "لمپا" می‌گفتیم که نفتی بود یعنی با یا سوختن نفت نور تولید می‌کرد . 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
بخوانیم ادامه‌ی "کلمات دخیل" در ⬅️ قبلاً خواندیم به کلماتی "دخیل" گفته می‌شود که سر و کله‌شان در یک زبانی پیدا شود و در آن، جا خوش کنند حالا چه از زبان ما به زبان دیگری بروند یا از زبان دیگری وارد فارسی شوند. 📌 این هفته در پُستی مختصر و مفید تعدادی از واژِگان و کلماتی که از زبانِ به فارسی آمده اند را با هم مرور کرده و می‌خوانیم؛ 📌 کلماتی مثلِ سماور - قوری - نعلبکی - گالوش - کالسکه - قِران (ریال) - ماشین - صندلی - میز - گاری - سالون - جلیقه - اتومبیل - کورس - تلگراف - تلفن - پُست - موزه - مالاریا - تونل - قرن - شوسه - موتُر - ماهوت - منات - پرتقال - اسکناس - چورتکه - شوتکه - و صدها لغت دیگر... 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان eitaa.com/zarrhbin
"دعای جوشن کبیر به صورت شعر زیبا " خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوست خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر خود را به خدا بسپار 🌼🍃🌺🍃🌸 🤚 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ @zarrhbin ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
✨🌸خدایا... به حق امام علی علیه السلام 💚 در این شب های احیاء و لیالی قدر ✨ شفای بیماران آمرزش گناهان رفع گرفتاری گرفتاران خانه دار شدن بی خانه ها بچه دار شدن آرزومندان و عاقبت بخیری جوان ها را از درگاه لطفت تمناداریم✨ . @zarrhbin
"ان الحکم الا لله یقص الحق و هو خیر الفاصلین " 💞"داوری و فرمان تنها از آن خداست ، او حق را از باطل جدا می‌کند و بهترین جداکننده است "
هرکه در این بزم مقرب‌تر است جام بلا بیشترش می‌دهند 👈فدای یک گزارش شدیم و تمام👉
💞 وای اگر ، مرد گدا یک شبه بشود ؛ مثل این است ... که سگ چوپان بشود !!! @zarrhbin
💞 به سه دلیل پشت سرت حرف می‌زنند ؛ ۱_وقتی نمی‌تونن به سطح تو برسن ۲_ وقتی چیزی که تو داری رو ندارن ۳_ وقتی میخوان سبک زندگی تو رو تقلید کنن اما نمی‌تونن ...
💞 هر که ما را یاد کرد ایزد مر او را یار باد هر که ما را خوار کرد از عمر برخوردار باد   هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی هر گلی از باغ وصلش بشکفد بی خار باد در دو عالم نیست ما را با کسی گرد و غبار هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار باد
💞 و چقدر زیبا میگه امیرالمومنین که: ‏«محبتت را اگر جايگاهى‌ برايش‌ نيافتى ، نثار مکن..!»
💞خدایا هیچوقت هیچ کس را محتاج بنده هایت نکن نه مالی ،نه عاطفی💔 👋
💕 به هر زخمی مرا مرهم تو سازی ‏به هر دردی مرا درمان تو باشی ... 👋
عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم ... که می‌دیدم یکی عریان و لرزان دیگری پوشیده از صد جامه‌ی رنگین زمین و آسمان را ... واژگون، مستانه می‌کردم ... 👋
‌«یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلاً طَوِیلاً کَثِیراً.»‌‌‌ خدایا ما رو تو خیلی حساب کردیم. 👋 @zarrhbin
خدایا جز تو پناهی ندارم... 👋
خدایا به من ببخشای آنچه به صلاح من است 👋 @zarrhbin
💞 فردا و پس فردا خیلیا کنکور دارن سلام به همه ی کنکوریا عزیزای دلم خیلی خلاصه بهتون بگم کنکور اولین و اخرین راه سعادت شما نیست تو زندگی اتفاقای زیادی براتون می افته که بعدها میفهمی کوچکترینش کنکور بوده کنکور ضامن سعادت هیچ کس نیست نه قبولی نه رد شدنش نه مدرک دانشگاهیت قراره گلی به سرت بزنه ، نه درس نخوندن باعث موفقیتت میشه ول کنید این افسانه ها رو که فلانی رفت دکتر و مهندس شد و الان فلان موقعیت مالی و اجتماعی رو داره یا بالعکسش که فلانی درس نخوند و الان پورشه و مازاراتی داره دوست من! کنکور فقط یک راه از هزاران راهی هست که تو زندگی باید طی کنی مهم نیست از کدوم راه می ری ولی همیشه یادت باشه سعادت در مکنت مالی يا مدرك دانشگاهى و القاب و شغلت نیست سعادت فقط و فقط در خلاصه میشه شما هرجا که هستی هرشغلی که داری آدم شریفی باشی ، سعادت مندی دکتر شدی یا مهندس ، مغازه دار شدی یا بازاری وارد بخش خدمات شدی یا تولید کار فکری داشتی یا کار یدی همیشه یادت باشه شریف باش و به هیچ قیمتی از ارزش های اخلاقی و انسانی دست نکش👌 در پناه خدا تو همه ی کنکورهای زندگیتون موفق باشید!
[ فقالَ أحب مُحَرَّمك ینسینی التّعب و النّاس.. ] ‌ و گفت: محرّمت را دوست دارم، خستگی را از یادم می‌برد و آدم‌ها را...