🤦🏻😭 برای #قاسم_بن_الحسن (ع)
تک
.............
در قدرت و مردانگی، جنگاوری تک بود
«ازرق» برای او شبیه یک مترسک بود
شیرین تر از شهد و عسل می دید مرگش را
آن مظهر ایمان که قلبش خالی از شک بود
هی آمد و هی رفت و آخر هم موفق شد
در نامه اش امضای مردی آشنا حک بود
ایثار در راهِ ولی را یاد ماها داد
کار بزرگی کرد او، هرچند کوچک بود
بر قامتش با نعل تازه، آنقدَر رفتند
مثل ضریح کربلا، #قاسم مُشبَّک بود
چندین برابر شد به لطف نیزه و شمشیر
در دامن سروی بلند، انگار پیچک بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#سینه_زنی
یا قاسم بن الحسن (ع)😭
«شیر حسنم شیر جملم
مرد سخنم مرد عملم
سربازم و سردارم
آماده ی پیکارم
سربند علی دارم»
«مولا یا حسین مولا» ۳
*********
رخصت بده مولا بزنم بر صف دشمن
تا ازرق شامی نرود از نظر من
ابن الحسنم، ابن الحسنم
من که زرهم، باشد کفنم
دریایم و طوفانم
امواج خروشانم
چون صاعقه می بارم
«شیر حسنم شیر جملم
مرد سخنم مرد عملم
سربازم و سردارم
آماده ی پیکارم
سربند علی دارم»
«مولا یا حسین مولا» ۳
*****************
لبریز رجز هستم و عباسی ام امروز
خون می شود ای شمر به شمشیر تو پیروز
یا توبه بکن، یا می کُشمت
میدان تهی اَست، پس کو جَنمت!؟
مرگ است به کام من
همچون عسل ای دشمن
می نوشم و سرشارم
«شیر حسنم شیر جملم
مرد سخنم مرد عملم
سربازم و سردارم
آماده ی پیکارم
سربند علی دارم»
«مولا یا حسین مولا» ۳
**************
هر چه پدرم صلح شد و سبز به تن کرد
اما دلتان جنگ فقط خواست از این مرد
حالا منم و... شمشیر حسن
ای جنگ طلب، بر طبل بزن!
قاسم شده فرمانده
لشکر همهْ درمانده
یک هستم و بسیارم
«شیر حسنم شیر جملم
مرد سخنم مرد عملم
سربازم و سردارم
آماده ی پیکارم
سربند علی دارم»
«مولا یا حسین مولا» ۳
***************
تا دوره شدم تیر زدند از همه سویم
انگار که تابوتِ پدر بود گلویم
من محو عمو، او محو گلو
پر شد همه ی آغوش عمو
پایم که زمین می خورد
هربار عمو می مُرد
هم قدّ علمدارم
«شیر حسنم شیر جملم
مرد سخنم مرد عملم
سربازم و سردارم
آماده ی پیکارم
سربند علی دارم»
«مولا یا حسین مولا» ۳
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻👌🏻😭 تقدیم به #قاسم_بن_الحسن_ع
نامه
................
نامه ای دارم عمو از آنکه دارد دوستت
نامه ای دارم عمو از آنکه داری دوستش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
💚❤️ به ساحت #امام_حسن (ع) و #امام_حسین (ع)
دو پسر
.................
بودند پس از #شیرخدا آن دو پسر، شاه
خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه
خورشید، #حسین است و #حسن، ماهِ شبِ تار
#عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه
ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است
با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی #الله
شد اشکِ خُم از غربت و اندوه #علی، خشک
شد #کرب_و_بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه
چشمان شما قطب نما بود و دل ما
در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه
#تکلیف شما بود به یک چیز، #ولایت!
او در پی #صلح آمد و تو در پی #اصلاح
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_حسینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 به پیشگاه #امام_حسن_مجتبی (ع)
عود
...................
در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود
او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود
کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد
همچنان اما #حسن، خاکی ترین موجود بود
دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد
روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود
پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی
گاه در محراب، محو صورتِ #محمود بود
رفت از دوش #نبی بالا و یک لبخند چید
ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود
او #نبی بود و #علی بود و #حسین و #فاطمه
در #حسن، چیزی فراتر از #حسن مشهود بود
از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن
«در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود»
آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست
انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود
چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد
#فاطمه، شمعِ شبستان و #حسن چون عود بود
بعدِ #مادر زندگی سخت است... #مادر، زندگی ست!
سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود
دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد
سر به چاهِ خانه برد و گفت #مادر، زود بود!
عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای
پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود
ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را
سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15