eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
117 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻😭 برای (ع) تک ............. در قدرت و مردانگی، جنگاوری تک بود «ازرق» برای او شبیه یک مترسک بود شیرین تر از شهد و عسل می دید مرگش را آن مظهر ایمان که قلبش خالی از شک بود هی آمد و هی رفت و آخر هم موفق شد در نامه اش امضای مردی آشنا حک بود ایثار در راهِ ولی را یاد ماها داد کار بزرگی کرد او، هرچند کوچک بود بر قامتش با نعل تازه، آنقدَر رفتند مثل ضریح کربلا، مُشبَّک بود چندین برابر شد به لطف نیزه و شمشیر در دامن سروی بلند، انگار پیچک بود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا قاسم بن الحسن (ع)😭 «شیر حسنم شیر جملم مرد سخنم مرد عملم سربازم و سردارم آماده ی پیکارم سربند علی دارم» «مولا یا حسین مولا» ۳ ********* رخصت بده مولا بزنم بر صف دشمن تا ازرق شامی نرود از نظر من ابن الحسنم، ابن الحسنم من که زرهم، باشد کفنم دریایم و طوفانم امواج خروشانم چون صاعقه می بارم «شیر حسنم شیر جملم مرد سخنم مرد عملم سربازم و سردارم آماده ی پیکارم سربند علی دارم» «مولا یا حسین مولا» ۳ ***************** لبریز رجز هستم و عباسی ام امروز خون می شود ای شمر به شمشیر تو پیروز یا توبه بکن، یا می کُشمت میدان تهی اَست، پس کو جَنمت!؟ مرگ است به کام من همچون عسل ای دشمن می نوشم و سرشارم «شیر حسنم شیر جملم مرد سخنم مرد عملم سربازم و سردارم آماده ی پیکارم سربند علی دارم» «مولا یا حسین مولا» ۳ ************** هر چه پدرم صلح شد و سبز به تن کرد اما دلتان جنگ فقط خواست از این مرد حالا منم و... شمشیر حسن ای جنگ طلب، بر طبل بزن! قاسم شده فرمانده لشکر همهْ درمانده یک هستم و بسیارم «شیر حسنم شیر جملم مرد سخنم مرد عملم سربازم و سردارم آماده ی پیکارم سربند علی دارم» «مولا یا حسین مولا» ۳ *************** تا دوره شدم تیر زدند از همه سویم انگار که تابوتِ پدر بود گلویم من محو عمو، او محو گلو پر شد همه ی آغوش عمو پایم که زمین می خورد هربار عمو می مُرد هم قدّ علمدارم «شیر حسنم شیر جملم مرد سخنم مرد عملم سربازم و سردارم آماده ی پیکارم سربند علی دارم» «مولا یا حسین مولا» ۳ 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
523.4K
👆🏻👆🏻سبک سینه زنی حضرت قاسم (ع)👆🏻👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻👌🏻😭 تقدیم به نامه ................ نامه ای دارم عمو از آنکه دارد دوستت نامه ای دارم عمو از آنکه داری دوستش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚❤️ به ساحت (ع) و (ع) دو پسر ................. بودند پس از آن دو پسر، شاه خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه خورشید، است و ، ماهِ شبِ تار ، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی شد اشکِ خُم از غربت و اندوه ، خشک شد ...! با لبِ تاول زده گفت: آه چشمان شما قطب نما بود و دل ما در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه شما بود به یک چیز، ! او در پی آمد و تو در پی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 به پیشگاه (ع) عود ................... در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد همچنان اما ، خاکی ترین موجود بود دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی گاه در محراب، محو صورتِ بود رفت از دوش بالا و یک لبخند چید ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود او بود و بود و و در ، چیزی فراتر از مشهود بود از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن «در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود» آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد ، شمعِ شبستان و چون عود بود بعدِ زندگی سخت است... ، زندگی ست! سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد سر به چاهِ خانه برد و گفت ، زود بود! عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15