👌 در ستایش مادران امام رضاییِ #شهدای_مدافع_حرم
و آنها که در روزهای ابتدایی #سوریه به مبارزه با داعش رفتند
مادرم
....................
دلخوشم تنها به لبخند و دعای مادرم
هرچه دارم، دارم از شبْ گریه های مادرم
فاطمیه آمده، کوچه... دلش تنگِ عزاست
ابریِ ابری شده، حال و هوای مادرم
من هم ای ارباب، حساسم به نام #فاطمه
#فاطمه، شام است و کوفه، #کربلای مادرم
کوچه کوچه گشتم این شهرِ بدون عشق را
مادرت را دیدم آخر در صدای مادرم
از قنوتش زندگی می گیرم، او هم #فاطمه ست!
گاه می ترسم ولی از ربّنای مادرم
مرگ می خواهد میان روضه های مادرت
کوچه ها پُر می شود از وای وای مادرم
ما نمک گیرِ شماییم و سرِ این سفره ایم
ریخته #زهرا نمک ها... در غذای مادرم
با #مُحرم رنگ و بوی دیگری دارد دلم
دسته ها می آید و من هم عصای مادرم
#کربلا آتش به جانم می زند، نی می شوم
نوحه می خوانم برایت - همنوای مادرم
#کربلا را باید از #مشهد گرفت، اما چطور!؟
گفته سلطان جهان: من خاک پای مادرم
می روم تا #پنجره_فولاد، امضایم کند
قبل از آن اما رضایم با رضای مادرم
از #حرم سوغات باید برد، سوغاتم دل است
دل که باشد جایگاه و جانفدای مادرم
در #مُحرم، دیدنِ هر چیز در من روضه است
می روم بازار و درگیر حنای مادرم
یاد جسم تو می افتم زیر سُمّ اسب ها
زعفران وقتی که می گیرم برای مادرم
#تربتت، قرصی ست که زیر زبان باید گذاشت
چیست غیر از این دوای من، شفای مادرم
مادرم می ترسد و می لرزد از بازار شام
می روم امسال #سوریه به جای مادرم
#محمد_عابدی
#اشعار_دفاع_مقدس
#اشعار_رضوی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
💚💐 تقدیم به #مدافعان_حرم
حُسن یوسف 🌺
.......................
زیبا و ساده، بی ریا و بی تکلف بود
از بین گل ها نام سبزش، حُسن یوسف بود
خود را میان #فاطمیون جا زد و رد شد
تنها خلافش در همهْ عمر... این تخلف بود
هم در خصوص خیمه گاهِ حضرت ارباب
هم در قبالِ مام میهن، بی تعارف بود
از تیغِ داعش در امان بودند آهوها
هرچند شام و کوفه، آن شب در تصرف بود
شب ها قنوتش را ملائک جمع می کردند
دیدند برخی دوستان...! اهل تشرف بود
ما را به یاد #حیدر_کرار می انداخت
در حمله ها با رمزِ «یا هو»، بی توقف بود
دست و سرش در #سوریه جا ماند و #ساقی شد
اینها بگو ای عشق، از روی تصادف بود!؟
کار بزرگی کرد با کوچش! ولی در شهر
کار بزرگان، باز... ابراز تأسف بود!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
#اشعار_دفاع_مقدس
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
،🌷🙏🏻 برای #شهادت_نازدانه_اباعبداللهالحسین_علیهالسلام
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
سفر
............
پیچید تا در خانه ی #مولا صدایش
گل از گل #زینب شکفت و شد فدایش
#خواهر، لباس نو تنش کرد و... #برادر
زد بوسه بر پیشانی و بر دست و پایش
دست #عمو گهواره شد تا او بخوابد
می خواند #عمه سوره ی کوثر برایش
در باغ انگورش عرق می ریخت بابا
تا جرعه ای مستی ببخشد بر هوایش
یک یا دو سال بعد تا که از درآمد
یک گیره مو بود پنهان در عبایش
مثل #سکینه در کنار مادر خود
چادر به سر دارد به وقت ربنایش
گاهی به همراه #علی می رفت مسجد
تا گل کند در کوچه، دستان دعایش
یک روز دید از خانه خود رفته اند و
در این #سفر بودند هرچه آشنایش
خوشحال شد از دیدن کوه و در و دشت
آری سفر بود و سفر، تنها دوایش
او بی خبر بود از تمام اتفاقات
از قصه های واقعی در خواب هایش
آخر مگر #دختر نداری تو خودت زجر!؟
ای کاش سیلی می زدی من را به جایش
شرمنده خواهد شد #عمو از روضه ی آب
چیزی نمی گویم اگر از #کربلایش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 برای #دردانه_حسین #رقیه (س)
مهر و ماه
.................
سه سال با پدرش بود همدم و همراه
سه سال، #زهرا بود و کشید از دل، آه
عمو به بالینش می رسید هر جا بود -
صدا که می زد او را به هر زبان، هر گاه
شبی که رفت به بازار و گوشواره خرید -
بغل گرفت عمو را... به ماه کرد نگاه
خبر نداشت به بازار می رود یک روز
خبر نداشت تنش می شود به کوفه، سیاه
خبر نداشت که آتش به خیمه می افتد
خبر نداشت که موهاش می شود کوتاه
گذشت و... همسفرِ #کاروان_غربت شد
گذشت و... آمد ظهر دهم به #قربانگاه
چگونه شمر، دلش آمد از قفا ببُرد!؟
گناه داشت #رقیه، گناه داشت... گناه
از اینکه در دل گودال، او چه ها دیده
فقط خبر دارد #عمه جان و #ثارالله
سوار ناقه ی عریان شد و زمین افتاد
در آن شبی که تو میدانی و منِ مداح
چگونه زجر، دلش آمد آنچنان بزند!؟
مگر که او را نشناخت...! اوست دخترِ شاه
برای اینکه خرابه، شبی شود روشن
به خاک، نقاشی کرد مهر را با ماه
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
خاطره
✍🏻 #احمد_علوی از شاعران خوب آیینی ست که زندگی پرفراز و نشیبی داشته و مولا زندگیش رو زیرورو کرده
🔰 این خاطره ای که میخوام بگم برای مجالس دورهمی و بزمیه
محافل خصوصی که حرف های خاص، درش زده میشه
شاید اگه #شب_شهادت_بیبی نبود من هم نمی گفتم
گویا رزقه!
احمد گفت سال پیش که دعوت بودم برای شعرخوانی در سوریه
شبی رو در حرم بیتوته کردم
دیدم نمیتونم تاب بیارم به خادم گفتم اگه امکانش هست درب ضریح مطهر رو باز کنه تا بتونم #رقیه رو در آغوش بکشم
الحمدالله این اتفاق افتاد!
قبل از ورود به ضریح یه عالمه حرف داشتم اما وقتی کنار قبر قرار گرفتم لال شدم و نمیدونستم چی باید بگم🤦🏻
گفتم دل بچه رو خالی نکنم و از باباش نخونم😭
شروع کردم نیم ساعت از عموش خوندم😭🤦🏻
گفتم بزار قوت قلب بدم بهش😭
آخه نه فقط #رقیه بلکه همه بچه ها تا #عمو بود دلشون قرص بود که آسیبی به بابا و خیمه ها نمیرسه و کسی تشنه نخواهد موند
«و سَیعلم الّذین ظلَموا اَیّ مُنقَلبٍ یَنقلِبون»
♥️🖤 در این شب سوم
گره های زیادی به دست حضرت رقیه (س) و ساقی دشت کربلا ابوالفضل العباس (ع) باز میشه
امشب برای امام زمان (عج) و همه مظلومان عالم به ویژه کودکان غزه، زیادی دعا کنید🙏🏻
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🖤 برای #رقیه_خاتون (س)
#فاطمه_سیرت
.......................
بعد از آنکه گل امّید به لب ها پژمرد
ساربان، خنده کنان... قافله را با خود برد
نیزه آمد که دهان باز کند بر توهین
صوت قرآن تو نگذاشت و حرفش را خورد
موی من سوخت اگر... عیب ندارد بابا
عمه را گاه... تو دریاب که از غربت مُرد
داشتم راه خودم را به خدا می رفتم
یک مغیره به منِ #فاطمه_سیرت برخورد
کوچه وا کرد برایم، به زمینم انداخت
دخترت تا برسد شام، چه سیلی ها خورد
عمه ام گفت نزن مادر او #فاطمه است
دختر است و بدنش لاغر و انگشتش تُرد
زجر اگر داد مرا زجر، نگفتم چیزی!
بیشتر از همه، دوریْت مرا می آزرد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15