eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
117 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤😭 (ع) (س) بند اول غربتکده .................. جهان است و هزاران کودک دلگیر و افسرده جهان است و هزاران مرگِ زرد و مرد دلمرده یکی از درد عشق افتاده یک گوشه، دلش خون است یکی از عشق بیزار است و می گیرد به خود خرده نباشد شوق جنگیدن که روح پهلوانی نیست چه خنجرهای پنهانی نشسته بر سر گُرده گلی که روزگاری می گرفت از او حیات، ایوان ببین که دست بر پهلو زده، در خویش پژمرده در غربت یک خانه، خود را سرزنش می کرد همان خانه که خورد از آتش شد سیه‌چرده به نام نامی که در کوچه زمین خورده به نام آن زنی... که در بوده، زمین‌خورده همان مادر که فرزندان خود را یک به یک داده ولی یکبار هم حتی به روی خود نیاوُرده اگر شد ، این از بوده که در و و ، ارث از مادرش برده علمدار غیوری که به غیر از «او» نمی بیند به رزم خویش ذکری بهتر از نمی بیند 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15 ادامه دارد...
(ع) (س) بند اول غربتکده .................. جهان است و هزاران کودک دلگیر و افسرده جهان است و هزاران مرگِ زرد و مرد دلمرده یکی از درد عشق افتاده یک گوشه، دلش خون است یکی از عشق بیزار است و می گیرد به خود خرده نباشد شوق جنگیدن که روح پهلوانی نیست چه خنجرهای پنهانی نشسته بر سر گُرده گلی که روزگاری می گرفت از او حیات، ایوان ببین که دست بر پهلو زده، در خویش پژمرده در غربت یک خانه، خود را سرزنش می کرد همان خانه که خورد از آتش شد سیه‌چرده به نام نامی که در کوچه زمین خورده به نام آن زنی... که در بوده، زمین‌خورده همان مادر که فرزندان خود را یک به یک داده ولی یکبار هم حتی به روی خود نیاوُرده اگر شد ، این از بوده که در و و ، ارث از مادرش برده علمدار غیوری که به غیر از «او» نمی بیند به رزم خویش ذکری بهتر از نمی بیند قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
(ع) (س) بند دوم افتاده ................ زنی افتاده بود و قرص ماهش، خوش تماشا داشت که نان می پخت و دستان جوانش بوی زهرا داشت به جارو کردن خانه، اگر مشغول هم می شد غباری از را طوطیا بر چشمِ بینا داشت همینکه بوریایی در حیاط خانه می انداخت برای گوسفندان و خروس و مرغ ها جا داشت به لطف دوک نخ ریسی، عبا و پیرهن می دوخت برای چادرنمازی قد دنیا داشت کمک می کرد تا بخواند درس و مشقش را سوار اسب چوبین کرد را و رویا داشت به می گفت از فنون رزم و جنگیدن - به از ...! از قصه او سخت پروا داشت نگاهش را گره می زد به دستان علمدارش علمداری که دستانی بلند و چشم زیبا داشت حواسش بود در همین خانه زمین افتاد به یادش هر روضه ای جانسوز برپا داشت هی آب می شد شب به شب، هی می پرید از خواب از او طلب می کرد بین خواب هایش آب قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
(ع) (س) بند سوم ترک عافیت ........... به خانه آمده، ابراز صدها تسلیت کرده شبیه ، او نیز ترک عافیت کرده در پیش بود و او تمام عمر با تدبیر برای یک سفر، خود را کرده از او یک دیگر بنا کرده، که را میان آن برادرها پر از جذابیت کرده کسی جرأت ندارد سمت آن کوچه بیاید باز که هرکس اینچنین کرده، غلط کرده غلط کرده خدا لعنت کند آن را که حرمت را شکست اینجا همان که بعد از آن ، هزاران کرده تا آخر عمر از پرده برمی‌داشت چرا که او، اظهار بر حقانیت کرده از آنکه با ، کرد باید گفت که تکیه بر مقام و جایگاهی عاریت کرده همانی که از او گرفت الگو به همانی که به ، را بی‌جمعیت کرده لگدها قسمت شد در کوچه ی گودال به قربان تنش که شد به نعل اسب ها پامال قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15