eitaa logo
احمد حیدری
158 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
206 ویدیو
4 فایل
سلام ! گاهی برخی احادیث اهل بیت علیهم السّلام دل می برند؛ این کمترین چنین می پندارد که اگر لذّت مطالعه آن را با شما خوبان به اشتراک بگذارد، نیک خواهد بود. آدرس کانال: https://eitaa.com/Ahmadheydari12 انتقاد و پیشنهاد: @AhmadHeydari54
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ چگونگی برخورد امام سجاد(ع) با امويان؟ ✍️ متن اجمالی: اولين برخورد امام سجاد(ع) و امويان با ابن زياد بود. به درخواست ابن زياد امام(ع) خود را معرفي كرد. ابن زياد با عصبانيت گفت: «مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟» امام(ع) فرمود: «برادری داشتم که مردم او را کشتند». ابن زیاد خواست او را بکشد که با اقدام شجاعانه حضرت زینب(س) از این کار منصرف گردید. برخورد دوم با يزيد در شام است؛ امام(ع) با ايراد خطبه در شام، هم مردم را با حسب و نسب خود آشنا ساخت و هم يزيد را رسوا كرد. يزيد هم جنايت كربلا را به گردن ابن زياد انداخت و كاروان اسرا را با احترام به مدينه فرستاد. مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم مدینه شورش حَرّه را سامان دادند. از نظر امام(ع) حرکت مزبور ماهیت شیعی نداشت، لذا در این حادثه شرکت نکرد. هنگامی که مردم مدینه امویان را از شهر بیرون راندند و مسلم بن عُقبه، حرکت مردم مدینه را سرکوب کرد، با علی بن حسين(ع) به ملایمت برخورد کرد و این به دلیل آن بود که امام در این حرکت شرکت نداشت. از آنجا که نمی‌توان در شرایط مختلف شیوه عمل واحدی را به کار گرفت، وظیفه هر امام در هر موقعیتی متفاوت است؛ بنابراین با توجه به سوابق مناسبات علویان با امویان، امام مورد سوء ظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیه امام، عواقب وخیمی داشت که طبعاً در نظر امام ارزش دست زدن به این اقدامات را نداشته است. مهمترین اصل دینی- سیاسی که امام سجاد(ع) با استفاده از آن، روزگار سیاسی خود را می‌گذراند، «تقیّه» بود. سپری که شیعیان در طول تاریخ، با استفاده از آن، حیات خویش را تضمین کرده و ائمه شیعه بارها و بارها توجه بدان را گوشزد شیعه کرده‌اند. ملایمت امام در برخورد با امویان، سبب شد تا امام زندگی آزادی در مدینه داشته و کمتر توجه مخالفان را به خود جلب کند و بُعد علمی امام در جهت حفظ دین تجلی بیشتری بیابد. ✍️ متن تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0412575 _______________
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ نقش قیام عاشورا در رسوائی بنی امیّه ✍️ پاسخ اجمالی: از آنجا كه بنى اميه به سلطنت خود رنگ دينى مى دادند و به نام اسلام و جانشينى پيامبر بر مسلمین حكومت مى كردند، قيام و شهادت امام حسين(ع) بزرگترين ضربه را بر پيكر اين حكومت وارد آورد و بنی امیه را رسوا ساخت. حركاتی همچون بستن آب، كشتن كودكان، اسير كردن زنان و كودكان خاندان پيامبر و امثال اينها، به رسوايى آنان كمك كرد و يزيد به شدت مورد نفرت عمومى قرار گرفت، به طورى مجبور شد گناه كشتن حسين(ع) را به گردن عبيد الله بن زياد بیندازد. ✍️ پاسخ تفصیلی: https://makarem.ir/maaref/l/0321441 📖 مطالعه بیشتر با عناوین ذیل: 🔸دستاورد های پیام آوران کربلا 🔸انقراض بنی امیّه ثمره قیام عاشورا 🔸نظر امام سجّاد(ع) درباره پيروز كربلا 🔸نقش قیام عاشورا در رسوائی بنی امیّه 🔸احیای اسلام و آئین حق از ثمرات قیام حسینی 🔸انتشار اخبار کربلاء و تاثیر آن در میان مسلمانان 🔸نخستین قیام پس از شهادت امام حسین(ع) چه بود؟ 🔸بیداری و آگاهی امت اسلامی در سایه ی قیام حسینی 🔸آیا وعده نصرت الهی، در قیام امام حسین(ع) محقّق شد؟ makarem.ir/maaref/fa/category/articles/27773 ___________
هدایت شده از پاسخ به شبهات
🔰 مظلوميت مضاعف امام حسن(ع) در حیات سیاسی و تحلیل های تاریخی امام حسن مجتبی(ع) از خانه تا لشگرگاه در معرض خیانت بود، یارانی داشت که با سنگین شدن کفه قدرت در جناح مقابل، به آن سو متمایل می شدند. یارانی داشت که به راحتی خود را در برابر پول می فروختند. افرادی در لشگر خود داشت که بواسطه شایعات از پشت بر امام خویش شمشیر کشیدند. امام با کسانی به جنگ معاویه می رفت که رهبری امام را فقط با انگیزه قومی تقابل سنّتی و تاریخی عراق با شام و یا خصومت با عثمانی مذهبان و خاندان بنی امیه، پذیرفته بودند. آیا اینان حاضر می شوند که تا پای جان با معاویه بجنگند؟ این در حالی است که جنگ فقط با حضور شیعیان خالص می توانست به نابودی نسل شیعه منجر شود. امام حسن(ع) در زمانه خود، از پس و از پیش، از خودی و دشمن مکّار، آماج ضربه شمشیر، شایعه، تهمت و اهانت بود. نیز در زمانه ما آماج تهمت، کج فهمی و غفلت مدعیان دانش و عوام ناآگاه به صورت همزمان است. این یعنی ظلم مضاعف در حق سرور جوانان بهشت و یکی از مصداق های بارز آیه طهارت و عصمت. عدم تحلیل درست جزئیات حوادث منتهی به این واقعه و بی توجهی به سیره سیاسی آن حضرت، موجب پدید آمدن برخی شبهات و پندارهای ناصواب راجع به شخصیت آن امام همام، شده است. لذا در ادامه به مرور اجمالی حوادث منجر به این صلح و پیش زمینه ها و عوامل آن می پردازیم. 📖 مطالعه یادداشت: http://mk6.ir/XhPgP 📖 مطالعه بیشتر درباره امام حسن(ع): http://mk6.ir/OqPwO __
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❗️ روایانی شیعی با نام عمر! ⁉️ پرسش: در کتاب اصول کافی روایانی وجود دارند که اسم خود یا پدرانشان عمر است؛ چرا راویان و یاران امامان شیعه نام عمر را بر خود نهاده اند؟! آیا این مساله دلالت ندارد که فرهنگ دشمنی با عمر بدعت و پدیده ای متاخر در بین شیعیان بوده است؟! ✍️ پاسخ اجمالی: 🔹 اولا: هیچ نامی مختص به هیچ شخصیت تاریخی نیست و بسیاری از صحابه و تابعین هم نام خلفای سه گانه بودند. 🔹 ثانیا: مخالفت اصحاب ائمه با شخصیت هایی چون «معاویه» و «یزید» امری بدیهی است؛ با این حال حتّی بعد از عاشورا شاهد نام گذاری فرزندان برخی از ایشان به این اسامی هستیم. آیا این نام گذاری ها نشانه محبّت است؟! 🔹 ثالثا: ستم هایی که بر اهل بیت(ع) روا شده جدی تر از آن است که به صرف این نام گذرای ها تحت الشعاع قرار گیرد و اختلافات اهل بیت با خلفا نه اختلافاتی قبیله اى که اختلافاتی عقیدتى و رفتارى بود. 🔹 رابعا: این نام گذاری ها انجام شد تا دستگاه ظلم بنى اميه و بنى عباس نتوانند به اين بهانه كه شیعیان با خلفاى سه گانه معارض اند، عرصه را بر آنان سخت بگيرند و دست به قتل و غارت بزنند. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0415243 _______________
هدایت شده از پاسخ به شبهات
🌕 حضرت زینب(س) و مقابله با اندیشه جبر ✍️ متن اجمالی: پس از حادثه عاشورا مزدوران يزيد، با استفاده از ترویج جبر، شروع به تبليغ كردند و پيروزى ظاهری يزيد را خواست خدا قلمداد كردند. لکن حضرت زينب و امام سجاد(ع) كه از شگرد تبليغى دشمن آگاه بودند، اين پايگاه فكرى بنی اميه را هدف قرار داده با سخنان متين و مستدل خود به شدت آن را كوبيدند و يزيد و يزيديان را مسئول اعمال و جناياتشان معرفى كردند. ✍️ متن تفصیلی: https://maaref.makarem.ir/l/0321417 #حضرت_زینب #عقیله #دمشق #جبر #کربلا #کوفه #شام #اخت_حسین #زینب_کبری #خطابه_زینبی #معاویه #صدیقه_الصغری #شریکه_الحسین #یزید #بنی_امیه #قهرمان_کربلا ___________________________ 📡 Channel: @makaremeshirazi
هدایت شده از پاسخ به شبهات
📚 پرونده ابن تیمیه (2) 💠 نظر ابن تیمیّه درباره ابوبکر؟ ابن تیمیّه، مى نویسد: بى گمان، رسول خاتم(ص) برترین مردمان است و هر که شبیه ترین مردم به او باشد، از دیگرانى که این گونه نیستند، برتر است... هر که جانشین نبى شود و بر جاى او بنشیند، شبیه ترین مردمان به وى خواهد بود و شبیه ترین فرد به نبى از همگان برتر است! بنابراین، هر که جانشین پیامبر شود، از دیگران به او شبیه تر است و شبیه ترین، برترین است! در پاسخ باید گفت: براى به دست آوردن مصداق شبیه ترین مردم به پیامبر(ص) باید به نصوص و روایاتى که از جانب رسول خدا(ص) صادر شده است مراجعه کرد، نه اینکه آنچه در خارج اتفاق افتاده را معیار اشبهیّت و افضلیّت دانست! این گونه نیست که هر کس عهده دار منصب خلافت شد، فردى لایق و در صفات و ملکات نفسانى از همه به پیامبر(ص) شبیه تر باشد؛ نظیر اینکه شخصى فاسق و نالایق غاصبانه و به ناحق حکومت و خلافت خود را بر مردم تحمیل کند. آیا یزید بن معاویة شرابخوار و قمار باز و.... که خلافت را به شکل موروثى از پدر خود به ارث بُرد از همه مردم به پیامبر(ص) شبیه تر و لیاقتش از دیگران براى خلافت بیشتر بود! بنابراین احادیثى همانند حدیث تشبیه و حدیث منزلت مصداقِ حقیقى این واقعیّت را روشن مى کند. در نتیجه برطبق حدیث تشبیه، امیرالمؤمنین(ع) شبیه ترین مردمان به پیامبران است و بى گمان، از خلفاى سه گانه برترند و هر که شبیه ترین فرد به آنان باشد، افضل خواهد بود؛ پس امام علی(ع) از خلفاى سه گانه و غیر آنها افضل است. 💠 نظر «ابن تیمیه» درباره علم «عمر»؟ ابن تیمه معتقد است ابوبکر و عمر و دیگر بزرگانِ اصحاب از على چیزى نیاموختند. او مى گوید: «و امّا عمر، پس استفاده على از او بیش از استفاده عمر از او بود...». در پاسخ به این ادعاها می توان گفت: صرف نظر از روایاتى که پیامبر(ص) درباره برترى علم و فضل امام على(ع) بر سایر فرموده است، کافى است طبق منابع اهل سنت به سخنان عمر بن خطاب بعد از مراجعه وى به امیرالمؤمنین در مشکلات علمى و غیره اشاره کرد؛ سخنان متعددی که قدر مشترک میان همه آنها نیاز عمر به دانش راه گشای امام است. استفاده عمر از علم على(ع) از مسلّمات است. مانند: ماجرای سنگسار زنى که بچه شش ماهه به دنیا آورد، و ماجرای زن دیوانه ای که زنا داده و عمر امر کرد تا او را سنگسار کنند. ضمن اینکه برای آشنایی با علم عمر به برخی از فتاوای او اشاره می کنیم: حکم به بجا نیاوردن نماز براى جنبی که آب ندارد، عدم معرفت به حکم شکیّات نماز، جهل به تأویل قرآن، جهل به کیفیت طلاق کنیز، جهل به حد سارق، جهل به حکم طلاق های قبل از اسلام و... . 💠 دیدگاه ابن تیمیه نسبت به بنی امیّه؟ ابن تیمیه مى گوید: «همانا بنى امیه متولّى جمیع اراضى اسلام شدند و دولت در زمان آنان عزیز بود. سنّت قبل از دولت بنى عباس ظاهرتر بود تا دولت آنان، زیرا در دولت بنى عباس بسیارى از شیعه و دیگران از اهل بدعت وارد شده بودند». او هم چنین در جایى دیگر نزول آیه: «والشّجرة الملعونة فی القرآن» را در شأن بنى امیه انکار کرده و این گونه تفسیر را از تحریفات شیعه در قرآن بر شمرده است. 💠 دیدگاه ابن تیمیه نسبت به خوارج؟ ابن تیمیه خوارج را افرادی متدین در ظاهر و باطن معرفی می کند، درحالیکه از بسیاری از صحابه، ازجمله: ابوسعید خدرى، ابوالیقظان، عمار بن یاسر، خلید عصرى، ابوایّوب انصارى، عبدالله بن مسعود، على بن ربیعه والبى، ابوسعید مولى رباب، سعد بن عباده و انس بن مالک نقل شده که: پیامبر(ص) آنان را مأمور به یارى امیرمؤمنان(ع) کرده و دستور داده تا با ناکثین و قاسطین و مارقین به همراه علی(ع) بجنگند. و از پیامبر(ص) ثابت شده که خطاب به على(ع) فرمود: «تو بعد از من با ناکثین و قاسطین و مارقین قتال خواهى کرد». 💠 دیدگاه ابن تیمیه نسبت به ابن ملجم؟ ابن تیمیه عمل ابن ملجم را در شهادت امیرالمومنین علی(ع) از روی «اجتهاد» دانسته، این در حالى است که: اولاً: پیامبر(ص) در حدیث صحیح السند، ابن ملجم را با تعبیر«شقى ترین مردم» توصیف کرده است، و صحابه را به همراهی علی(ع) دستور به کشتن مارقین داده که ابن ملجم یکی از آنها است. ثانیاَ: چگونه پیامبر(ص) به قتل علی(ع) راضی می شوند در حالی که می فرماید: «خدا علی را رحمت کند... حق همراه علی است و علی همراه با حق و...» ثالثاً: باید پرسید: چگونه ابن تیمیه قبول می کند که هر کس با اجتهاد خود بتواند خلیفه مسلمین را به قتل برساند! 📖 مطالعه بیشتر: makarem.ir/maaref/fa/category/articles/62903 (ص) (ص) (ع) (ع) _______
هدایت شده از پاسخ به شبهات
📚 پرونده ابن تیمیه (4) 💠 عناد ابن تیمیه با حضرت زهرا(س)! ابن تیمیه عمر خویش را وقف کتمان و فرو کاستن از فضائل و مقامات اهل بیت و دشمنی با شیعیان کرد. او در این راستا احادیث فضیلت اهل بیت و اتفاقات تاریخی حاکی از حقانیت آنها را تضعیف یا کتمان می کرد. یکی دیگر از کار های او تقویت جبهه مقابل اهل بیت بود؛ هرچند که مصادیق آن بنی امیه یا خوارج باشند! او در این راستا فضائل جعلی برای سران سیاسی اهل سنت از ابو بکر تا یزید می تراشید و یا خطاهای آنها را توجیه و کتمان می کرد. او بواسطه تعصّب شیطانی هرگاه تقابلی را با سران سیاسی اهل سنّت در تاریخ مشاهده می کرد به طرف مقابل حمله و جایگاه او را زیر سوال می برد؛ هر چند آن فرد شخصی چون علی بن ابی طالب(ع) یا فاطمه(س) بنت محمد(ص) و یا حسین بن علی(ع) باشد! 💠 اعتراض ابن تیمیه به حزن حضرت زهرا(س)! ابن تیمیه می گوید: «او بر امرى حزن داشته که فوت شده و باز نمى گردد، ولى ابوبکر از ترس این که حضرت پیامبر کشته شود خوف داشته است... چون حضرت فوت کرد هرگز چنین حزنى را ابوبکر نداشت؛ زیرا بى فایده است، نتیجه این که حزن ابوبکر بدون شکّ کامل تر از حزن فاطمه است». در جواب می گوییم: اولا: حزن ابوبکر که خدا و رسولش از آن نهی کردند ناشى از ضعف ایمان او بوده است. ثانیا: حزن در فراق محبوب نه تنها امرى جایز و راجح است، بلکه خود پیامبر(ص) نیز در مرگ فرزندش ابراهیم محزون می شد. 💠 اعتراض ابن تیمیه به وصیت حضرت زهرا(س) برای دفن شبانه! ابن تیمیه مى گوید: «آنچه حلّى نقل کرده که فاطمه وصیّت کرد تا او را شبانه دفن کنند و هیچ کس بر او نماز نگزارد، این مطلب را کسى از فاطمه حکایت نمى کند، و نماز میت خواندن مسلمان بر دیگرى خیر زایدى است که به او مى رسد». امّا حضرت زهرا(س) به جهت مبارزه سیاسى با دستگاه حاکم و اطلاع مردم از عدم مشروعیّت خلافت آنان، دست به چنین وصیتى زده است. ضمن اینکه نماز هر کس بر جنازه شخصى منشأ خیر زاید نخواهد بود؛ خصوصا حضرت زهرا(س) که مطابق آیه تطهیر از هر نوع اشتباه و خطایی مصون است. 💠 اعتراض ابن تیمیه به قهر کردن حضرت زهرا(س) با ابوبکر! ابن تیمیه مى گوید: «قهرکردن فاطمه(ع) از ابوبکر کارى پسندیده نبود و از کارهایى نیست که بتوان بخاطر آن حاکم را مذمت نمود. این در حالی است که به نص قرآن و حدیث نبوى، حضرت زهرا(س) معصومه است و به غضب او خدا و رسول به غضب درآمده اند و مى دانیم که هر کس شخصى را به غضب درآورد او را آزار داده است. در نتیجه خدا و پیامبر(ص) به غضب فاطمه(س) اذیت شده اند. قرآن می فرماید: «آنها که خدا و پیامبرش را آزار مى دهند، خدا در دنیا و آخرت آنان را از رحمت خود دور ساخته، و براى آن ها عذاب خوارکننده اى آماده کرده است». 📖 مطالعه بیشتر: makarem.ir/maaref/fa/category/articles/62903 (ص) (س) (ص) ___
هدایت شده از پاسخ به شبهات
📚 تحلیلی بر شورش مردم در زمانه عثمان بن عفان(3) - گفتیم که بررسی زمینه ها، عوامل و انگیزه های موجود در شورش مردم علیه عثمان از چندین جهت اهمیت دارد. - و گفتیم که یکی از مهمترين عوامل خشم عمومی مردم نسبت به «عثمان» عبارت بود از اینکه او پستهاى حسّاس خلافت اسلامى را در ميان اطرافيان و خويشاوندان خود كه بسيارى از آنان نالايق، فاسد و دور از تعاليم اسلام بودند تقسيم نمود. 💠 واکنش ابوسفیان بعد از به خلافت رسیدن عثمان چه بود با انتخاب عثمان به خلافت، بنى امیّه که دشمنى آنان با اسلام و رسول خدا(ص) از همان آغاز آشکار بود، قدرت یافتند و زمینه هاى انتقام از آل رسول الله(ص) فراهم شد. پس از قدرت یافتن عثمان، ابوسفیان روزى خطاب به عثمان گفت: این خلافت پس از قبیله تیم(ابوبکر) و عدى(عمر) به تو رسیده است؛ اکنون آن را همچون توپ میان قبیله خودت بگردان و پایه هاى آن را بنى امیّه قرار ده! و این نکته را بدان که فقط مسأله، فرمانروایى است. من که بهشت و دوزخى را نمى شناسم! در کتاب تاریخ دمشق آمده: «ابوسفیان در حالی که نابینا بود، بر عثمان وارد شد و گفت: آیا جاسوسى در میان ما هست؟ عثمان به او گفت: نه. ابوسفیان گفت: اى عثمان! این همان پادشاهى جاهلى است. پس، بنى امیّه را از بزرگان زمین قرار بده». هم چنین در شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید آمده: «در روزگار عثمان، ابو سفیان از کنار قبر حمزه گذشت و در حالى که با پایش به آن مى زد، گفت: آنچه به خاطرش با هم جنگیدیم، امروز، بازیچه دست ماست»! 💠 مناصب حکومت عثمان، در دستان بنی امیّه عثمان با دادن پست هاى و اموال مختلف به بنی امیه، آنان را تقویت کرد؛ شام در اختیار معاویه، کوفه در اختیار برادر مادری عثمان و بعد از او سعید بن عاص که او هم اموی بود قرار داشت. او پسردایی 25 ساله اش را فرماندار بصره و برادر رضاعی خود را فرماندار مصر کرد. حکم بن عاص و پسرش مروان نیز در حکومت عثمان نقش پررنگی داشتند. عثمان مروان را داماد و مشاور و معاون عالی خود قرار داد. نفوذ مروان به گونه اى بود که چنین به نظر مى رسید، عثمان فقط به اسم، خلیفه است و خلیفه واقعى مروان است! 💠 منفورین پیامبر(ص) کارگزاران عثمان عبد الله بن ابى سرح برای پیامبر(ص) قرآن می نوشت، ولی به جای الکافرین، الظالمین و به جای عزیز حکیم، علیم حکیم مى نوشت و مانند آن. سپس می گفت: من مانند آنچه محمّد مى آورد مى آورم. لذا آیه 93 سوره انعام در شان او نازل گردید و در حالی که مرتد شده بود، به مکّه گریخت و پیامبر(ص) به کشتنش فرمان داد. لکن عثمان در زمان خلافتش او را حاکم مصر قرار داد. همچنین ولید بن عقبة بن ابى معیط را به ولایت کوفه گمارد، در حالی که پیامبر(ص) او را در زمره اهل آتش و قرآن او را فاسق خوانده بود! 💠 عثمان و بازگرداندن حکم بن ابی عاص (طرد شده پیامبر(ص)) به مدینه حکم بن ابى عاص بن امیّه، عموى عثمان و یکی از موذى ترین و بدرفتارترین افراد نسبت به پیامبر(ص) بود که ایشان او را به همراه خانواده اش به طائف تبعید کردند. پس از وفات پیامبر(ص)، عثمان از ابوبکر و عمر خواست اقوام طرد شده اش را باز گردانند، امّا آنان خوددارى کردند. عثمان در زمان خلافتش، در اولین فرصت آنان را به مدینه بازگردانید، و در پاسخ به اعتراض مردم گفت: من تنها صله رحم کردم و خویشاوندم را به نزدم برگرداندم! 💠 خطبه على(ع) درباره خلافت خلفاى ثلاثه على(ع) مي فرمايد: ابوبکر جامه خلافت را بر تن کرد در حالي که شايستگي هاي مرا براي خلافت مي دانست… مردم در حکومت دوّمى در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده بودند و دچار دورويى ها و اعتراض ها شدند... تا اين که سومى به خلافت رسيد، کسى که دو پهلويش از پرخورى باد کرده و همواره بين دستشويى و آشپزخانه سرگردان بود و خويشاوندان پدرى او (بنى اُميّه) به پا خاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند. اين خطبه موسوم به «شقشقيّه» است و ماهران فنّ از شيعه و سنّى آن را نقل کرده اند. 📖 مطالعه تفصیلی: https://makarem.ir/maaref/fa/category/articles/30097 ______
هدایت شده از پاسخ به شبهات
📚 تحلیلی بر شورش مردم در زمانه عثمان بن عفان(4) - گفتیم که بعضی از رفتار حکومتی عثمان زمینه ساز خشم عمومی مردم نسبت به دستگاه حکومت او شد. مثل اینکه او پستهاى حسّاس خلافت اسلامى را در ميان اطرافيان و خويشاوندان خود كه بسيارى از آنان افرادی نالايق، فاسد و دور از تعاليم اسلام بودند تقسيم نمود. نمونه هایی از این سیاست را در پست قبلی آوردیم. - عثمان در کنار جلب منافقان و افراد فاسد در حکومت، صحابه دلسوز و معترض را نیز طرد و شخصيت هاى بسيار بزرگوار و برجسته اى همچون «ابوذر»، «عمار یاسر»، «عبدالله بن مسعود» و... را تبعید و یا مجازات كرد. در این پست نیز مثالهایی از سیاست طرد و سرکوب صحابه دلسوز و منتقد مطرح می کنیم. 💠 برخورد عثمان با ابوذر و تبعید او به شام و ربذه - ابوذر، اسراف و تبذیر و بخشش هاى ناهنجار خلیفه سوم را برنتابید و علیه آن خروشید و تحریف هایى را که مى خواستند براى پشتوانه سازى این حاتم بخشى ها درست کنند، تحمل ننمود و بر خلیفه و توجیه گرى کعب الأحبار، طعن زد و لذا خلیفه، این فریادِ رساى عدالتخواهى را به شام که دیارى تازه مسلمان و نا آشنا به فرهنگ اسلام بود تبعید کرد. - در شام نیز معاویه از فریادهاى ابوذر در امان نماند و با سخت ترین و رنج آمیزترین شکلی ابوذر را به مدینه بازگرداند. - هنگامی که ابوذر از تبعید شام بازگشت عثمان سعی کرد او را به سخنان خلافی متهم نماید. اما ابوذر گفت از پیامبر(ص) شنیدم؛ هنگامى كه فرزندان ابى العاص به سى نفر برسند اموال بيت المال را در بین خود تقسيم مى كنند. - سرانجام عثمان از انتقادهاى بى حساب ابوذر به تنگ آمد و او را به نقطه بد آب و هوايى به نام ربذه تبعيد كرد و در همان سرزمين جان سپرد. 💠 تحریف تاریخى علّت تبعید ابوذر! - طبرى و ابن اثیر، در مورد تبعید ابوذر از این که از حقایق پرده بر گیرند و واقعیّت را صادقانه گزارش کنند ابا دارند. - اما از آن سو گزارش هایى دروغین درباره ابوذر مى آورند و بدین سان در شکستن قداست آن «راستگوترین مرد روى زمین» مى کوشند. - شگفتا که همه این گزارش ها را از سیف بن عمر آورده اند که قهرمان جعل و تندیسى از دروغ و تبلور عینى اشاعه کذب است! 💠 اعتراض عمّار به عثمان - مقداد، عمّار، طلحه و... نامه اى به عثمان نوشتند و بدعت هاى عثمان را در آن برشمردند و او را از خدا بیم دادند و به او اعلام کردند که اگر از آنها دست نکشد، بر سرش مى ریزند. عمّار، نامه را نزد عثمان آورد و خواند. - عثمان در پی اعتراض عمّار بن یاسر، به او فحاشی کرد و دستور داد آنقدر کتکش زدند؛ پس عثمان دستور داد که دست ها و پاهاى عمّار را از هم باز کنند. سپس با پاهایش که در چکمه بود چنان بر بیضه هاى عمّار کوفت که بیهوش شد. - حتی عثمان خواست او را نیز مانند ابوذر تبعید کند ولی از شورش قبیله او (بنى مخزوم) ترسید و از وى دست کشید. 💠 برخورد شدید عثمان با عبدالله بن مسعود - ولید به عثمان نوشت: عبدالله بن مسعود بر تو عیب مى گیرد و از تو بدگویى مى کند. عثمان نیز به ولید نوشت او را به مدینه روانه کند. - ابن مسعود به مدینه آمد، در حالى که عثمان بر منبر پیامبر خدا(ص) خطبه مى خواند. چون ابن مسعود را دید، به او فحاشی کرد و سپس فرمان داد او را با زور و درشتى از مسجد بیرون کردند و غلام عثمان، او را بر دوش خود بلند کرد و در حالى که پا در هوا بود، او را بر زمین زد، چنان که دنده اش شکست. - او نیز وصیّت کرد که عثمان بر او نماز نگزارَد. 💠 تبعید کمیل و مالک اشتر توسط عثمان - سعيد بن عاص، والی كوفه به عثمان نوشت: «كُميل بن زياد و مالك اَشتر و...(که از دوستداران علی(ع) بودند) فتنه انگيزى مى كنند و بر عيب جويى از من و تو و طعنه زدن به دين ما گرد آمده اند و من مى ترسم كه اگر كارشان استوار گردد، فراوان شوند!». - عثمان هم دستور تبعید آنان به شام را صادر کرد. در شام هم بین معاویه و اشتر سخنان تندی رد و بدل شد و معاویه به دستور عثمان او را به حمص از شهر های شام تبعید کرد. 💠 تبعید عامر بن عبد قیس توسط عثمان - مسلمانان که از کارهاى عثمان ناراضی بودند تصمیم گرفتند کسى را به سوى او بفرستند تا با او سخن بگوید و او را از بدعت هایش آگاه کند. - پس، عامر بن عبد الله تمیمى عنبرى را به سوى او فرستادند. عامر بر عثمان وارد شد و او را نصیحت کرد. - عثمان، از گفته او ناراحت شد و عامر بن عبد قیس را از بصره به شام تبعید کرد. 📖 مطالعه تفصیلی: https://makarem.ir/maaref/fa/category/articles/30097 __
هدایت شده از پاسخ به شبهات
📚 تحلیلی بر شورش مردم در زمانه عثمان بن عفان(5) - گفتیم رفتار حکومتی عثمان باعث شد مردم و صحابه زمانه اش بر علیه او بشورند و گفتیم که او در واکنش به نصایح صحابه دلسوز آنها را سرکوب و تبعید می کرد. - اما کسانی از صحابه نیز بودند که در قدرت و یا ثروت حکومت طمع داشتند و از سوی خلافت مورد بی توجهی قرار گرفته بودند. اینان در پشت پرده و در محافل خصوصی فتنه به پا کرده و مردم را شواندند تا اینکه عثمان کشته شد. - دقت در رفتار عثمان با صحابه ای چون ابن مسعود و ابوذر و دقت در رفتار تحریک کنندگان و سران شورش و قتل عثمان مثل طلحه و عایشه اعتبار عقیده عدالت همه صحابه را نیز روشن می کند. - اعمال عثمان باعث شد اصحاب پیامبر(ص) به آن دسته که در مرزها پراکنده شده بودند نوشتند: دین محمّد(ص) پشت سر شما تباه شد. پس بشتابید و دین محمّد(ص) را به پا دارید. اصحاب از هر سو روى آوردند، تا آن که عثمان را کشتند. - جبلة بن عمرو ساعدى، نخستین کسى بود که به عثمانْ جسارت و برخورد کرد و با وى با تندی سخن گفت. وی به عثمان گفت: یا خواص و نزدیکانت را رها کن یا تو را به جهنم می فرستم. - علی(ع) در خطبه 30 نهج البلاغه مى فرمایند: «عثمان استبداد و خودکامگى پیشه کرد، و شما بى تابى کردید و از حدّ گذراندید، و خدا در خودکامگى، و در بى تابى و تندروى، حکمى دارد که تحقّق خواهد یافت». 💠 عایشه و نقش او در شورش و قتل عثمان - عایشه که بعد از کشته شدن عثمان، مدام روضه مظلومیت او را می خواند و داعیه خون خواهی از او را داشت، اولین کسى بود که عثمان را سرزنش مى‏ کرد و مردم را در کشتن او به طمع انداخت. - میان عثمان و عایشه کشمکش و دشمنى بود و این از آن جهت بود که عثمان، سهمى را که عمر به عایشه مى داد، کم کرد و سهمش را مانند دیگر زنان پیامبر قرار داد. - عایشه با تمام توان، اصرار بر کشتن عثمان داشت و مى گفت: «اى مردم! این پیراهن پیامبر خداست که کهنه نشده؛ ولى سنّتش کهنه شده است. پیر خِرِفت را بکشید، خدا او را بکشد». - عثمان در محاصره بود که مروان نزد عایشه آمد و گفت: ام المومنین! امیر المؤمنین عثمان به تو سلام و رحمت خداوند را مى رساند و مى گوید: مردم را از من دور کن که هر چه بگویى، انجام مى دهم. - عایشه در حالى که دستمالى در دستش بود و آن را اصلاح مى کرد، گفت: به خدا سوگند، دوست داشتم رفیقت عثمان، در این دستمال بود و درِ آن را مى بستم و در دریا مى انداختم. - هنگامى که عثمان در محاصره و نزدیکِ کشته شدن بود، عایشه به قصد مکّه بیرون رفت و ابن عبّاس را دید و به او گفت: «اى ابن عبّاس! به تو عقل و زبان داده شده است. پس مبادا مردم را از کشتن این طغیانگر (عثمان)، باز دارى. من مى دانم که او بلاى خاندانش مى شود آن گونه که ابو سفیان در ماجراى بدر، گروهش را دچار بلا ساخت». - عایشه در راه بازگشت از مکه، وقتی از عبد بن ام کلاب شنید که مردم عثمان را کشتند و بر على بن ابى طالب اتّفاق کردند. - عایشه گفت: اگر کار براى سَرورت(علی) به انجام رسد، خدا کند که این آسمان بر این زمین فرود آید! مرا باز گردانید!، مرا باز گردانید. - آن گاه به سوى مکّه باز گشت و گفت: به خدا سوگند، عثمان مظلومانه کشته شد! به خدا سوگند، به خونخواهى اش برمى خیزم! - ابن ام کلاب گفت: براى چه؟ به خدا سوگند، تو نخستین کسى هستى که سخن خود را تغییر مى دهى و تو بودى که مى گفتى: «پیر خرفت را بکشید که کافر شده است»! - عایشه امید داشت که خلافت بعد از عثمان به پسر خاله اش طلحه برسد. 📖 مطالعه تفصیلی: https://makarem.ir/maaref/fa/category/articles/30097 __
هدایت شده از پاسخ به شبهات
📚 تحلیلی بر شورش مردم در زمانه عثمان بن عفان(6) - گفتیم که عثمان بن عفان با نوع رفتار حکومتی خویش و شیوه تقسیم قدرت و ثروت، همه را - جز بنی امیه - از خود ناراضی کرد. عده ای از در خیر خواهی و نصیحت برآمدند که سرکوب و تبعید و یا مورد بی اعتنایی قرار گرفتند و عده ای مردم را علیه او تحریک کردند، تا اینکه عثمان بر اثر کینه های متراکم و افراط شورشیان کشته شد. - افرادی از صحابه مشهور در این تحریکات دست داشتند که بعضی از آنها در تاریخ شهرت زیادی دارند؛ مثل عایشه، طلحه، زبیر، عمرو بن عاص، محمد بن ابی حذیفه و... . 💠 دیدگاه طلحه نسبت به عثمان او تندترین صحابى بر ضدّ عثمان بود و شک نداشت که به دلیل سابقه اش در اسلام، پسر عمو بودنش با ابوبکر و نیز گشاده دستى و سخاوتش، حکومت پس از عثمان به او مى رسد. او حتی در زمان ابوبکر، با عمر کشمکش داشت و دوست داشت که ابوبکر خلافت را پس از خود به او وا گذارد. او پیوسته چیزهایى درباره عثمان مى بافت و در همه جا مى پراکند و دل ها را با او دشمن و مردم را از او دل چرکین مى ساخت و اهالى مدینه و صحرانشین و شهرنشین را بر او مى شوراند. 💠 تحریک اهالی مصر توسط طلحه علیه عثمان! در کتاب «الامة و السیاسة» آمده: طلحه ضمن نامه ای به اهالی مصر، آنها را به قتل عثمان تحریک نمود. او نوشت: «به سوى ما بیایید و جانشینى پیامبر خدا را به دست گیرید، پیش از آن که از سزاواران آن گرفته شود؛ چرا که کتاب خدا تبدیل و سنّت پیامبر خدا دگرگون و احکام دو خلیفه پیشین، دگرسان شده است. پس اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید، به سوى ما بیایید. بر حقّ ما چیره و بر سهم ما از بیت المال، مسلّط شده اند و خلافت پس از پیامبر(ص) اکنون، سلطنت ستم است که هر کس بر چیزى چیره شود، آن را مى خورد». 💠 نقش طلحه و زبیر در قتل عثمان در بیان ابن عباس ابن عبّاس در نامه اى خطاب به معاویه، نقش طلحه و زبیر در قتل عثمان را بازگو کرده و می نویسد: «و امّا طلحه و زبیر پس آن دو علیه او سپاهى گرد آوردند و گلوى او را تنگ کردند سپس خارج شدند و بیعت را شکستند و خواهان پادشاهى شدند پس ما با آن دو به خاطر پیمان شکنى جنگیدیم چنانکه با تو به خاطر تجاوز جنگ کردیم». 💠 نقش عمرو عاص در قتل عثمان عمرو بن عاص که کارگزار عثمان در مصر بود؛ وقتی عثمان او را برکنار کرد، کینه او را به دل گرفت. عمرو گاه على(ع) را بر ضدّ عثمان تحریک مى نمود و گاه زبیر و گاه طلحه را. او بر سر راه حاجیان مى ایستاد و خلافکارى هاى عثمان را به آنان مى گفت. او در فلسطین وقتی شنید عثمان کشته شده گفت: من ابو عبد الله هستم. وقتى دملى را بخراشم، بازش مى کنم! من آن قدر بر ضد او تحریک کردم که حتى چوپان گله بر سر کوه را بر او شوراندم. 💠 نقش محمد بن ابی حذیفه در قتل عثمان! او که پسر دایى معاویه بود، پس از شهادت پدرش در دامان عثمان، نشو و نما کرد ولی به هنگام شورش مردم علیه عثمان، یکى از مخالفان سرسخت عثمان گشت و اهالى مصر را بر علیه او شورانید و ظاهراً در محاصره خانه عثمان و قتل او هم شرکت داشت. 💠 قاتلان عثمان در کلام امیرالمومنین(ع) ایشان می فرماید: «به خدا سوگند طلحه در خونخواهى عثمان شتاب نکرد، مگر از ترس آن که از او بازخواست شود؛ زیرا کسى بر ریختن خون عثمان حریص تر از او نبود. به خدا سوگند، طلحه و زبیر و عایشه،... خونى را طلب مى کنند که خود بر زمین ریختند و خودشان عهده دار آن بودند، پیامد خون عثمان تنها بر گردن آنان است و آنان همان گروه ستمکارند». 📖 مطالعه تفصیلی: https://makarem.ir/maaref/fa/category/articles/30097 __
هدایت شده از پاسخ به شبهات
📚 تحلیلی بر شورش مردم در زمانه عثمان بن عفان(7) - عثمان تمام مناصب قدرت را در میان طایفه و بستگانش از بنی امیه تقسیم و بخش بزرگی از امکانات و ثروت حکومت را نیز در اختیار آنها قرار داده بود. - این رویه او باعث نارضایتی در میان عامه مردم شد و همچنین باعث کینه توزی کسانی از صحابه شد که توقعات بالایی بواسطه عادت به بخشش های دو خلیفه اول و دوم، از عثمان داشتند و برخی از آنها نیز در بخشی از قدرت طمع داشتند. - همانطور که اصل واگذاری قدرت و ثروت به بنی امیه زمینه تنش ها و شورش را بوجود آورد، اعمال این عاملان حکومتی و نیز سیاست ها و برنامه های شخصی آنها نیز در ایجاد زمینه شورش سهم بسزایی داشت. 💠 نقش مروان در شورش علیه عثمان - مروان شخصی مرموز، فتنه گر و فرصت طلب بود، او از معارف اسلامى بهره اى نداشت؛ زیرا در کودکی به خارج مدینه تبعید شده بود. - عثمان بعد از رسیدن به خلافت، مروان را به مدینه بازگرداند و اکرام کرده و گرداننده اصلی کار حکومت نمود؛ عثمان مروان را داماد و مشاور و معاون عالی خود قرار داد. - نفوذ مروان به گونه اى بود که چنین به نظر مى رسید، عثمان فقط به اسم، خلیفه است و خلیفه واقعى مروان است. - مروان پس از کشته شدن عثمان به مکّه گريخت و به یاران جمل پیوست و در جنگ صِفّین نیز نقش پر رنگی داشت. - او کارگزار اصلی عثمان بود، لذا مدیریت او در ایجاد نارضایتی ها نقش مهمی داشت. ضمن اینکه در جریان شورش مردم با مشاوره های غلط عثمان را به مهلکه خشم مردم انداخت. 💠 محاصره اول خانه عثمان توسط مردم - مردم و کسانی که از اقصی نقاط سرزمین های اسلامی مثل مصر آمده بودند، بعد از اینکه تذکرات صحابه را در عثمان بی اثر یافتند، خانه عثمان را به اشاره تحریک کنندگان محاصره کردند. - عثمان وقتی دید مردم به کشتن وی رأی داده اند نزد على(ع) آمد و در خواست کمک کرد. امام(ع) فرمود: من بارها تو را نصیحت کردم ولی تو سخن خود مى گویى [و کار خود مى کنى]... و به سخن مروان بن حکم و سعید بن عاص گوش مى دهى. - عثمان گفت: از این پس سخن تو را گوش مى دهم. - علي(ع) به نمایندگی از مردم با عثمان گفتگو کرد و عثمان در جواب امام گفت: با مردم گفتگو کن و برايم مهلت بگير تا از ستمى که بر آنان رفته، به درآيم و هر يک از کارگزارانم را که مسلمانان نمى پسنديد، برکنار نمايم و ... . - اما مروان بن حکم او را از تصميمش باز داشت و گفت: مردم بر تو گستاخ مى شوند. پس، هيچ يک از آنان را برکنار مکن. - بعد از سخنرانی عثمان و اعلان توبه، مروان به او گفت: ماندن بر خطا، زیباتر از توبه اى است که از سر ترس باشد... . - سپس مروان بیرون آمد و به مردم گفت: رویتان زشت باد به خانه هایتان باز گردید، اگر قصد ما کنید، کارى با شما خواهیم کرد که خرسندتان نمى کند. ما آنچه را در دست داریم، از دست نمى دهیم. 💠 شکستن توبه توسط عثان - عثمان بعد از پراکنده شدن مردم و به تحریک مروان توبه خود را شکست. - امام على(ع) پس از شنیدن خبر به عثمان فرمود: مروان از تو، جز به انحراف از دین راضى نشده؛ مروان نه در دین صاحب نظر است و نه در کار خودش. به خدا سوگند، او را مى بینم که تو را در ورطه هلاکت مى افکند. - عثمان شبانه به خانه علی(ع) رفت و گفت: من به خطاهاى پیشین باز نمى گردم. امام(ع) به او گفت: بعد از توبه ات، مروان به سوى مردم، بیرون آمد و آنان را جلوى درِ خانه ات دشنام و آزار داد. تو سخن مروان را بر گفته من ترجیح مى دهى و او را در کار، دخالت مى دهى. - بعد از نصیحت امام علی(ع) به عثمان و بی توجهی او، همسرش به وی گفت از مروانْ پیروى کردى، او تو را به هر سو که بخواهد مى کشانَد. مردمْ تو را به خاطر مروان وا نهاده اند. اصلاح کار را از علی(ع) بخواه. 💠 آخرین کار مروان که به قتل عثمان انجامید؟ - مروان کاتب عثمان بود و مُهر عثمان در نزد او بود. او به عثمان خیانت کرد و پس از عهد و پیمان عثمان با معترضین که با وساطت علی(ع) بسته شد، از جانب عثمان دستور قتل معترضین را برای والی مصر نوشت که معترضین از آن آگاه شدند و بر ضدّ عثمان گرد آمدند و او را به قتل رساندند. - مصریانْ آمده بودند که نزد عثمان از بد رفتاری عبدالله بن سعد شکایت کنند و گفتند: ما از مصر آمدیم و جز خون تو را نمى خواستیم، امّا با وساطت على(ع) و محمدبن مسلمه بازگشتیم، تا آن که در بُوَیب، غلام تو را گرفتیم و نامه و مُهرت به عبد الله بن سعد را به دست آوردیم که در آن، به تازیانه زدن بر پشت هایمان و... فرمان داده بودى. - عثمان نامه را انکارکرد و گفت نمی دانم آن را چه کسی نوشته. - مصریان گفتند: تو شایستگى حکومت نداری، و او را در محاصره داشتند تا او را کشتند. 📖 مطالعه تفصیلی: https://makarem.ir/maaref/fa/category/articles/30097 __
هدایت شده از پاسخ به شبهات
📚 تحلیلی بر شورش مردم در زمانه عثمان بن عفان(8) - چنانکه گفتیم سیاست انحصار و رانت قبیلگی و بخشش های بی حساب و کتاب عثمان به بنی امیه و گماشته شدن بسیاری از آنها به امارت استان های مختلف، سبب نارضایتی عمومی گردید. - اعتراض به سیادت یافتن بنی امیه فقط به خاطر انحصار یا حسادت صحابه ای چون طلحه نبود، بلکه این تنفری عمومی بود که همه مردم و صحابه از آنها داشتند. این تنفر تاریخی با توجه به سابقه تقابل و عداوت آنها با رسول خدا(ص) و شکنجه اولین مسلمان توسط آنان و جنگ با حکومت نوپای مدینه قابل توضیح است. - اعمال شخصی و حکومتی این کارگزاران اثر مهمی در فراهم آمدن آتش شورش عمومی داشت. به طور مثال «ولید بن عقبه» شراب خورد و نماز جماعت صبح را چهار رکعت خواند و در رکوع و سجودش مى گفت: «إشرب واسقنی»، سپس در محراب قى کرد. آنگاه نماز را سلام داد و گفت: برایتان زیادتر بخوانم؟ لکن عثمان بجای ولید، شهود را تازیانه زد! ولید همچنین اموالی را که از بیت المال کوفه گرفته بود باز پس نداد. - مصریانی هم که با خشم و غضب به مدینه روی آورده بودند، آمده بودند تا نزد عثمان از بد رفتاری «عبدالله بن سعد» شکایت کنند. - در کنار عملکرد منجر به فتنه و شورش دیگر کارگزران حکومتی، و در کنار دخالت ها و خیانت های «مروان»، سیاست جاه طلبی «معاویه» نیز قابل توجه است. - مردم شام به لحاظ فکری در کنترل معاویه بودند و اسلام را با تبلیغ بنی امیه شناخته بودند و لذا درکی از خلاف های او نداشتند تا آتشی هم از شام روانه مدینه شود. - معاویه با تعلل به تماشای آتش فتنه نشست تا بر خرابه ها و خاکستر آن حکومت خویش را بنا کند. 💠 یاری خواهی عثمان و ترک حمایت توسط معاویه - هنگامی که معترضین از همه شهرهای اسلامی در مدینه جمع شدند، خلیفه نامه ای به معاویه نوشت و از او خواست با لشکری عظیم هر چه سریعتر خودش را به مدینه برساند. - اما معاویه که از عمق تنفر مردم به خلیفه مطلّع بود و قتل عثمان را راهی برای نزدیک تر شدن خودش به منصب خلافت می دید از اجابت این خواسته سر باز زد. - او منتظر شد تا خون عثمان ریخته شود، آنگاه پیراهن او را علم کرد و با ادعای خون خواهی قصد سرکوب بسیاری از مردم و صحابه و حکومت نوپای جدید علوی را داشت تا بر تخت خلافت جلوس کند. 💠 نقش معاویه در قتل عثمان از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) امام علی(ع) در نامه ای به معاویه، نقش وی را در قتل عثمان، بازگو کرده و مى فرماید: «به خدا سوگند، کسى جز تو پسر عمویت را نکشت و من امید دارم که تو را با گناهى همچون او و خطایى بزرگ تر از خطاى او ، به وى ملحق کنم». هم چنین امام(ع) در ادامه نامه مى فرماید: «امّا پرگویى ات درباره عثمان و کشندگان وى: تو عثمان را هنگامى یارى کردى که به سود خودت بود و آن گاه که به سود او و نه تو بود، او را وا نهادى. و السلام». 💠 نقش معاویه در قتل عثمان از دیدگاه صحابه - در نامه ابن عبّاس به معاویه آمده است: «...به خدا سوگند مى خورم، که تو دوستدار هلاکتش بودى و مردمت را از کمکش باز داشته بودى، با آن که فریاد کمک خواهى اش به تو رسیده بود و از تو یارى مى جست و تو اعتنایى نکردى تا همان گونه که مى خواستى، کشته شد. تو مى دانستى که مردم، ما را با تو برابر نمى نهند. از این رو مرگ عثمان را دستاویز خود قرار دادى و خونش را به گردن ما انداختى و پس از آن، پیوسته بالا و پایین کردى و با نابخردان، در حقّ ما ستیزه نمودى تا به آنچه خواستى رسیدى...». - مسور بن مخرمه به سوى معاویه آمد و در حالى که شامیان نزدش بودند، بر او وارد شد. معاویه گفت: اى شامیان! این شخص، از کشندگان عثمان است. مسور گفت: به خدا سوگند، من عثمان را نکشتم بلکه سیره ابو بکر و عمر او را کشت و به تو نامه نوشت و از تو سپاه کمکى خواست؛ امّا تو سپاه را از او دریغ داشتى تا کشته شد، در حالى که آنان در زرقاء بودند. - ابو ایّوب در نامه ای به معاویه می نویسد: ما را با کشندگان عثمان چه کار؟ کسى که عثمان را منتظر گذاشت و شامیان را از یارى او باز داشت، تو هستى. آنان که عثمان را کشتند، افرادى غیر از انصار بودند. - ابو طفیل، عامر بن واثله صحابى بر معاویه وارد شد. معاویه به او گفت: چه چیز، تو را از یارى عثمان باز داشت؟ گفت: اى امیر مؤمنان! تو که مردم شام را با خود داشتى، چرا یارى اش نکردى؟ معاویه گفت: همین که به خونخواهى او برخاسته ام، یارى او نیست؟ ابو طفیل خندید و سپس گفت: تو و عثمان، مانند گفته آن شاعرید که گفت: تو را نبینم که پس از مرگ، برایم گریه مى کنى در حالى که در زندگى ام، توشه اى همراهم نکردى. 📖 مطالعه تفصیلی: https://makarem.ir/maaref/fa/category/articles/30097 __
هدایت شده از پاسخ به شبهات
🔰 شهادت حسین(ع) رمز تداوم اسلام امام حسین(ع) با قیام بی نظیر خود و دادن هفتاد و دو قربانی از بهترین فرزندان اسلام، و فداکردن جان پاکش در این راه سکوت مرگباری را که به جامعه اسلامی سایه افکنده بود درهم شکست، و چهره اصلی نهضت جاهلی بنی‌امیه را که بر جامعه اسلامی سایه افکنده بود درهم شکست، و چهره اصلی نهضت جاهلی بنی‌امیه را که پشت ماسک‌های اسلامی نهفته بود آشکار ساخت. او با حماسه‌ای که در کربلا آفرید افکار خواب آلوده را بیدار کرد، و با طوفانی که از امواج خروشان خونش در تمام جهان اسلام به وجود آورد ثابت کرد که «بنی‌امیه» نه تنها جانشینان پیامبر اسلام نیستند بلکه عوامل نفوذی خطرناکی بر ضد اسلام‌اند که برای نابودی این انقلاب ریشه دار که ثمره خون‌های شهیدان است کمر بسته اند. مگر جانشین پیامبر - ویا حتی یک مسلمان ساده - ممکن است فرزند پاک و با تقوا و مجاهد و مبارز پیامبر را به خاک و خون بکشد؟ مگر ممکن است مسلمانی به خود اجازه دهد که فرزند شیرخوار نسل پیامبر را شهید کند و خیمه‌های دختران فاطمه(س) را به آتش کشد؟ حماسه‌هائی که امام سجاد و زینب کبری، ادامه دهندگان راه حسین، در کوفه و کربلا و سپس در مدینه آفریدند این برنامه را تکمیل کرد و پرده‌ها کنار رفت و چهره‌های اصلی روشن شد، توطئه‌ها آشکارگشت و به دنبال آن قیام‌ها یکی پس از دیگری آغاز شد. و عجب نیست که در تمام انقلاب‌هائی که بعد از حادثه کربلا بر ضد بنی‌امیه خونخوار و حتی بر ضد «بنی عباس» خون آشام صورت گرفت شعار اصلی «خونخواهی شهیدان کربلا» و «الرضا لآل محمد(ص)» بود. و به این ترتیب حسین و یارانش رسالت بزرگ و تاریخی خود را انجام دادند و توانستند اسلام را از این مرحله حساس و خطرناک به سلامت بگذرانند و به این آئین پاک حیات بخش تداوم ببخشند. اینجاست که تحلیل مفهوم حدیث معروف پیامبر(ص) درباره حسین عزیز(ع) روشن می‌شود که فرمود: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»؛ (حسین از من است و من از او). و نیز شعر معروفی که زبان حال آن سالار شهیدان است: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی یا سیوف خذینی»؛ (اگر آئین محمد(ص) جز به شهادت من برپا نمی شود، ‌ای شمشیر‌ها مرا بگیرید). 📖 مطالعه تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0419931 (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ ورود ابن زياد به كوفه و نقش آن در تصميم گيری كوفيان درباره قيام امام حسين(ع)؟ ✍️ پاسخ اجمالی: کمتر مردمی را می‌توان یافت که بتوانند با وجود دیکتاتوری مسلط و جسور، دست به مخالفت زده و در برابر قدرت حاکم، اظهار سرکشی بکنند. هنگامی که نعمان بن بشیر حاکم کوفه بود، مردم با سهل‌گیری او، به راحتی اظهار تشیّع کردند و زمانی که مسلم به کوفه آمد، بشدّت از او حمایت کردند. عوض شدن حاکم و جایگزینی ابن زیاد به جای ابن بشیر، اوضاع را به کلّی عوض کرد. خشونت ابن زیاد، بسیاری از مردم را به هراس انداخت و کسانی که زودرنج بوده و عجولانه تصمیم‌گیری می‌کردند، نه تنها از ناحیه ابن زیاد خود را در معرض تهدید دیدند، بلکه در اثر تبلیغات ابن زیاد دایر بر آمدن قریب الوقوع سپاه شام، به کلی خود را باختند. هنوز چند روزی نگذشته بود که عقب‌نشینی هواداران مسلم شدّت یافت. اشراف شهر که اکنون اطمینان به حکومت کوفه داشته و تثبیت امویان را آشکار می‌دیدند به روشنی به حمایت از امویان پرداختند. به طور طبیعی بسیاری از مردم نیز مخالفت با رؤسای قبایل را چندان به مصلحت خود نمی‌دانستند. وقتی که مسلم به قصر ابن زیاد حمله کرد، همین اشراف با تهدید و تطمیع، یاران او را به حداقل رساندند و قدرت خود را بر مهار مردم خویش نشان دادند. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0412521 (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ نقش انحرافات فکری و عقیدتی در به وجود آمدن حادثه كربلا؟ ✍️ پاسخ اجمالی: سیر پیدایش انحراف به همان سال‌های اولیّه بعد از رحلت پیامبر(ص) مي‌رسد. انحرافات مزبور در زمینه‌هایی بود که اهل سیاست می‌توانستند به راحتی از آنها بهره‌گیری کرده و در تحمیق مردم و نیز توجیه استبداد و زورگویی خود از آنها استفاده کنند. بنی امیّه در پیدایش و گسترش این انحرافات، نقشی عظیم داشتند. سه مفهوم «اطاعت از ائمه»، «لزوم جماعت»، «حرمت نقض بیعت» از رایج‌ترین اصطلاحاتی سیاسی بود که خلفا به کار می‌بردند. شاید بتوان گفت سه مفهوم مزبور، پایه خلافت و نیز دوام آن را تضمین می‌کرد. خلفای بنی امیّه و بعدها بنی عبّاس با به ‌کارگیری این مفاهیم در شکل تحریف ‌شده آن، که هیچ قید و شرطی نداشت، مردم را وادار به پذیرش حکومت خود می‌کردند. نتیجه این انحرافات برای آینده نیز این بود که هیچ‌گاه حرکت امام حسین(ع) برای اهل سنّت، یک قیام علیه فساد قلمداد نشده و تنها آن را یک «شورش» غیر قانونی شناختند. یکی دیگر از انحرافات دینی در جامعه اسلامی «اعتقاد به جبر» بود. معاویه با ترویج این عقیده از آن به نفع سیاست های خویش استفاده کرد و هنگام گرفتن بیعت برای یزید می‌گفت: «مسأله یزید، قضایی از قضاهای الهی است و در این مورد کسی از خود اختیاری ندارد». وقتی عمر بن سعد مورد اعتراض قرار گرفت که چرا به سبب حکومت ری، امام حسین(ع) را کشت؟ گفت: «این کار از جانب خدا مقدّر شده بود». کعب الاحبار نیز تا زنده بود، غیبگویی می‌کرد که حکومت به بنی هاشم نخواهد رسید! ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0412484 (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ حضرت علی اصغر(ع) چگونه به شهادت رسید؟ ✍️ پاسخ اجمالی: هنگامى كه امام(ع) شهادت خاندان وفرزندانش را ديد در هنگام وداع با خیام فرمود: «فرزند خردسالم (على) را به من بدهيد تا با او وداع كنم». هنوز طفل در آغوش امام آرام نگرفته بود كه حرملة بن كاهل اسدى او را هدف قرار داد و گلوى او را دريد. در نقل دیگری آمده: چون این طفل تشنه لب بود امام(ع) طفلش را گرفت و به سوى دشمن روانه شد و از آن ها برای طفلش طلب آب کرد، كه بناگاه تيرى از سوى حرملة بن كامل اسدى حلقوم طفل را پاره كرد و از گوش تا گوش را دريد. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0320649 (ع) (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ نقش عُمر بن خطاب در شهادت امام حسین(ع)؟ ✍️ پاسخ اجمالی: خلیفه دوم با وجود همه سخت گیرى ها و حساب رسی هایى که نسبت به فرمانداران خود داشت، از فاحش ترین اشتباهات معاویه چشم پوشى مى کرد. کارهاى ضدّ دینى پیدا و پنهان معاویه هیچگاه از دیدگاه عمر پنهان نبود، اما خلیفه، معاویه را آزاد و مطلق العنان گذاشته بود. این جریان در زمان عثمان که خود نیز از بنى امیّه بوده است، شتاب بیشترى یافت و این معنای این جمله عمیق و پربار است که امام حسین(ع) درسقیفه کشته شد. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0323219 (ع) (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ شهدائی که سرشان به سوی امام حسین(ع) پرتاب شد؟ ✍️ پاسخ اجمالی: سه نفر از شهدای کربلا پس از شهادت سرشان به سوی امام حسین(ع) پرتاب شد: 1- عبدالله بن عمير كلبى 2- عمرو بن جُناده 3- عابس بن ابی شبیب شاکری. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0323073 (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❗️ مشروعیّت قتل حسین بن علی(ع) بنابر شریعت جدّش! ❓ پرسش: آیا همانطور که قاضى ابوبكر بن عربى اندلسى مالكى گفته، قتل امام حسين(ع) به خاطر مضمون حدیث نبوی مبنی بر «قتل برهم زننده وحدت امت اسلامی»، مشروع و موافق شريعت جدش بوده است!؟ ✍️ پاسخ اجمالی: قاضى ابوبكر بن عربى اندلسى در حقیقت نخواسته تشخيص دهد كه عامل اصلى اين این فاجعه، خود يزيد بوده است؛ این عاملان يزيد بودند که در هر فرصتى می خواستند امام حسین(ع) را به قتل برسانند! لذا امام مجبور شدند از مدینه و سپس از مکه خارج شوند. در حقیقت زمینه قیام نظامی را یزید به وجود آورد. علاوه بر این حکومت یزید هم در مساله بیعت و هم در شیوه حکومت مشروع نبود و امام حسین(ع) به خاطر عمل به وظیفه دینی امر به معروف و نهی از منکر، قیام کرد. امّا قاضی فساد و جنایات یزید و احادیث امر به معروف را نخواسته ببیند! ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0407544 (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ هدف قیام امام حسین(ع) در بیانات و نامه های ایشان؟ ✍️ پاسخ اجمالی: امام حسین(ع) با هدف احیاى دین و سنّت فراموش شده رسول خدا(ص) قیام کرده و در نامه اى به جمعى از بزرگان بصره و هم چنین در سخنان متعدد، با اشاره به بدعت هاى موجود در جامعه، هدف خود را مبارزه با بدعت ها، مفاسد دستگاه بنى امیّه و رهایى اسلام از چنگال منافقان و دشمنان خدا بیان می کند. امام در نامه اى به جمعى از بزرگان بصره به بدعت هاى موجود در جامعه اشاره کرده، و هدفش را از قیام بر ضدّ حکومت یزید، احیاى سنّت و مبارزه با بدعت ها معرّفى مى کند. مى فرماید: «وَ اَنَا اَدْعُوکُمْ اِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ(صلى الله علیه وآله) فَاِنَّ السُّنَّةَ قَدْ اُمِیتَتْ وَ اِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ اُحْیِیَتْ، وَ اِنِ اسْتَمِعُوا قَوْلی وَ تُطِیعُوا اَمْرِی، اَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشادِ»؛ (من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا مى خوانم؛ چرا که (این گروه) سنّت پیامبر را از بین برده و بدعت (در دین) را احیا کردند. اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت مى کنم). ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0322085 (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ چگونگی برخورد امام سجاد(ع) با امويان؟ ✍️ متن اجمالی: اولين برخورد امام سجاد(ع) و امويان با ابن زياد بود. به درخواست ابن زياد امام(ع) خود را معرفي كرد. ابن زياد با عصبانيت گفت: «مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟» امام(ع) فرمود: «برادری داشتم که مردم او را کشتند». ابن زیاد خواست او را بکشد که با اقدام شجاعانه حضرت زینب(س) از این کار منصرف گردید. برخورد دوم با يزيد در شام است؛ امام(ع) با ايراد خطبه در شام، هم مردم را با حسب و نسب خود آشنا ساخت و هم يزيد را رسوا كرد. يزيد هم جنايت كربلا را به گردن ابن زياد انداخت و كاروان اسرا را با احترام به مدينه فرستاد. مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم مدینه شورش حَرّه را سامان دادند. از نظر امام(ع) حرکت مزبور ماهیت شیعی نداشت، لذا در این حادثه شرکت نکرد. هنگامی که مردم مدینه امویان را از شهر بیرون راندند و مسلم بن عُقبه، حرکت مردم مدینه را سرکوب کرد، با علی بن حسين(ع) به ملایمت برخورد کرد و این به دلیل آن بود که امام در این حرکت شرکت نداشت. از آنجا که نمی‌توان در شرایط مختلف شیوه عمل واحدی را به کار گرفت، وظیفه هر امام در هر موقعیتی متفاوت است؛ بنابراین با توجه به سوابق مناسبات علویان با امویان، امام مورد سوء ظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیه امام، عواقب وخیمی داشت که طبعاً در نظر امام ارزش دست زدن به این اقدامات را نداشته است. مهمترین اصل دینی- سیاسی که امام سجاد(ع) با استفاده از آن، روزگار سیاسی خود را می‌گذراند، «تقیّه» بود. سپری که شیعیان در طول تاریخ، با استفاده از آن، حیات خویش را تضمین کرده و ائمه شیعه بارها و بارها توجه بدان را گوشزد شیعه کرده‌اند. ملایمت امام در برخورد با امویان، سبب شد تا امام زندگی آزادی در مدینه داشته و کمتر توجه مخالفان را به خود جلب کند و بُعد علمی امام در جهت حفظ دین تجلی بیشتری بیابد. ✍️ متن تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0412575 _______________
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ نظر امام سجّاد(ع) درباره پيروز كربلا؟ ✍️ پاسخ اجمالی: امام سجّاد(ع) در پاسخ شخصى كه از ايشان پرسيد چه كسى در كربلا پيروز شد؟ فرمودند: «زمانى كه وقت نماز شد، اذان و اقامه بگو، پيروز را مى‌شناسى». مفهوم كلام ايشان اين است كه سؤال كننده خيال ‌كرده در كربلا نبرد براى حكومت بود؛ در حالي كه نزاع براى مكتب بود. لذا بنى اميّه طرفدار مكتب جاهليّت و بنى هاشم و خاندان پيامبر(ص) خواستار مكتب توحيد بودند؛ اكنون بايد ديد كدام مكتب حاكم است؟ آيا مكتب آنها يا مكتب ما؟ هنگام گفتن اذان و اقامه است كه مى‌توان فهميد كه غلبه كننده، پيامبر(ص) و خاندان او هستند. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0407675 (ع) (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ بدعت های معاویه؟ ✍️ پاسخ اجمالی: معاویه براى پیشبرد اهداف و تحکیم پایه هاى خلافت خود، به احکام اسلامى نیز دست اندازى کرد و بدعت هایى را در دین پدید آورد، که مهم ترین آن ها، تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت بود. او در بدعت گزارى هیچ حدّ و مرزى قائل نبود و به اعتراض دیگران نیز توجه نمى کرد، همانند؛ پوشیدن لباس حریر، استعمال ظروف طلا و نقره و... . مرحوم علاّمه امینى در جلد یازده کتاب نفیس الغدیر با ذکر سند، بدعت ها و فجایع معاویه را جمع آورى کرده است. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0322071
هدایت شده از پاسخ به شبهات
معاویه و منع تفسیر قرآن پرسش: چرا معاویه از تفسیر قرآن جلوگیری می کرد؟ ✍️ پاسخ اجمالی: معاویه برای رسیدن به اهداف خود و تثبیت نظام اموی نیاز به ایجاد بسترهای فرهنگی خاصی داشت و به همین منظور - از آنجا که محو ظاهری الفاظ قرآن برایش ممکن نبود - از دانشمندان جهان اسلام خواست از تفسیر و تاویل صحیح آیات آن بپرهیزند تا مردم در جهل مانده و راه برای خودکامگی های او هموار بماند. او طی گفت و گویی که با ابن عباس داشت، صراحتا از او خواست از تاویل آیات قرآن به گونه ای که به نفع اهل بیت پیامبر(ص) باشد، بپرهیزد یا آنگونه تفسیر را، مخفیانه نقل کند. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0323204
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ چگونگی برخورد امام سجاد(ع) با امويان؟ ✍️ پاسخ اجمالی: اولين برخورد امام سجاد(ع) و امويان با ابن زياد بود. به درخواست ابن زياد امام(ع) خود را معرفي كرد. ابن زياد با عصبانيت گفت: «مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟» امام(ع) فرمود: «برادری داشتم که مردم او را کشتند». ابن زیاد خواست او را بکشد که با اقدام شجاعانه حضرت زینب(س) از این کار منصرف گردید. برخورد دوم با يزيد در شام است؛ امام(ع) با ايراد خطبه در شام، هم مردم را با حسب و نسب خود آشنا ساخت و هم يزيد را رسوا كرد. يزيد هم جنايت كربلا را به گردن ابن زياد انداخت و كاروان اسرا را با احترام به مدينه فرستاد. مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم مدینه شورش حَرّه را سامان دادند. از نظر امام(ع) حرکت مزبور ماهیت شیعی نداشت، لذا در این حادثه شرکت نکرد. هنگامی که مردم مدینه امویان را از شهر بیرون راندند و مسلم بن عُقبه، حرکت مردم مدینه را سرکوب کرد، با علی بن حسين(ع) به ملایمت برخورد کرد و این به دلیل آن بود که امام در این حرکت شرکت نداشت. از آنجا که نمی ‌توان در شرایط مختلف شیوه عمل واحدی را به کار گرفت، وظیفه هر امام در هر موقعیتی متفاوت است؛ بنابراین با توجه به سوابق مناسبات علویان با امویان، امام مورد سوء ظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیه امام، عواقب وخیمی داشت که طبعاً در نظر امام ارزش دست زدن به این اقدامات را نداشته است. مهمترین اصل دینی-سیاسی که امام سجاد(ع) با استفاده از آن، روزگار سیاسی خود را می‌گذراند، «تقیّه» بود. سپری که شیعیان در طول تاریخ، با استفاده از آن، حیات خویش را تضمین کرده و ائمه شیعه بارها و بارها توجه بدان را گوشزد شیعه کرده‌اند. ملایمت امام در برخورد با امویان، سبب شد تا امام زندگی آزادی در مدینه داشته و کمتر توجه مخالفان را به خود جلب کند و بُعد علمی امام در جهت حفظ دین تجلی بیشتری بیابد. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0412575
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ علت اصلی تخریب شخصیت امام حسن(ع) و جعل روایات بر ضد ایشان؟ ✍️ پاسخ اجمالی: پس از شهادت امام علی(ع) و آغاز خلافت ایشان، دشمنان تلاش کردند تا شخصیت امام را خدشه‌ دار کنند و ایشان را از یک طرف بی‌ بهره از تدبیر و سیاست و از طرف دیگر دنیاطلب و بالاخره موضع او را در مقابل پدرش علی(ع) و برادرش حسین(ع) معرفی نمایند. آنها با جعل و ترویج اخبار پوچ، امام مجتبی(ع) را شخصیتی معرفی می کردند که دائماً در حال تزویج و طلاق بوده و اینکه امام در عوض پول حاضر شده از حکومت کناره بگیرد؛ یا اینکه ایشان خلافت را حق خویش نمی‌ دیده و لذا آن را تسلیم معاویه کرده است و ... در حقیقت بنی امیه و خصوصا بنی عباس از این کار هدف سیاسی داشتند و با این کار می خواستند مسیر حکومت و پادشاهی خود را هموار نمایند. (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0412913
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ کمیت بن زید که بود؟ ✍️ پاسخ اجمالی: وى ابومستهلّ کمیت بن زید بن خنیس بن ... بن مضر بن نزار است. او در روزگار بنى اُمیّه زندگى مى کرد و حکومت عبّاسیان را درک نکرد. وی فقیه شیعه، حافظ قرآن، داراى دلى استوار و محکم، کاتبى خوش خط، نَسَب شناس، اهل مجادله و مناظره علمى، بخشنده و پایبند به دین بود. او شعرش را در ولایت اهل بیت(ع)، وسیله اى براى رسیدن به مطامع دنیوی قرار نداده بود و دوستى محض و خالص خود به آل الله را اظهار مى کرد؛ تا اینکه در آخر هم به دعای آنها در کوفه در سال 126 به فیض شهادت رسید. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0324602
هدایت شده از پاسخ به شبهات
❓ ورود ابن زياد به كوفه و نقش آن در تصميم گيری كوفيان درباره قيام امام حسين(ع)؟ ✍️ پاسخ اجمالی: کمتر مردمی را می‌توان یافت که بتوانند با وجود دیکتاتوری مسلط و جسور، دست به مخالفت زده و در برابر قدرت حاکم، اظهار سرکشی بکنند. هنگامی که نعمان بن بشیر حاکم کوفه بود، مردم با سهل‌گیری او، به راحتی اظهار تشیّع کردند و زمانی که مسلم به کوفه آمد، بشدّت از او حمایت کردند. عوض شدن حاکم و جایگزینی ابن زیاد به جای ابن بشیر، اوضاع را به کلّی عوض کرد. خشونت ابن زیاد، بسیاری از مردم را به هراس انداخت و کسانی که زودرنج بوده و عجولانه تصمیم‌گیری می‌کردند، نه تنها از ناحیه ابن زیاد خود را در معرض تهدید دیدند، بلکه در اثر تبلیغات ابن زیاد دایر بر آمدن قریب الوقوع سپاه شام، به کلی خود را باختند. هنوز چند روزی نگذشته بود که عقب‌نشینی هواداران مسلم شدّت یافت. اشراف شهر که اکنون اطمینان به حکومت کوفه داشته و تثبیت امویان را آشکار می‌دیدند به روشنی به حمایت از امویان پرداختند. به طور طبیعی بسیاری از مردم نیز مخالفت با رؤسای قبایل را چندان به مصلحت خود نمی‌دانستند. وقتی که مسلم به قصر ابن زیاد حمله کرد، همین اشراف با تهدید و تطمیع، یاران او را به حداقل رساندند و قدرت خود را بر مهار مردم خویش نشان دادند. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0412521 (ع)
هدایت شده از پاسخ به شبهات
🔰 شهادت حسین(ع) رمز تداوم اسلام امام حسین(ع) با قیام بی نظیر خود و دادن هفتاد و دو قربانی از بهترین فرزندان اسلام، و فداکردن جان پاکش در این راه سکوت مرگباری را که به جامعه اسلامی سایه افکنده بود درهم شکست، و چهره اصلی نهضت جاهلی بنی‌امیه را که بر جامعه اسلامی سایه افکنده بود درهم شکست، و چهره اصلی نهضت جاهلی بنی‌امیه را که پشت ماسک‌های اسلامی نهفته بود آشکار ساخت. او با حماسه‌ای که در کربلا آفرید افکار خواب آلوده را بیدار کرد، و با طوفانی که از امواج خروشان خونش در تمام جهان اسلام به وجود آورد ثابت کرد که «بنی‌امیه» نه تنها جانشینان پیامبر اسلام نیستند بلکه عوامل نفوذی خطرناکی بر ضد اسلام‌اند که برای نابودی این انقلاب ریشه دار که ثمره خون‌های شهیدان است کمر بسته اند. مگر جانشین پیامبر - ویا حتی یک مسلمان ساده - ممکن است فرزند پاک و با تقوا و مجاهد و مبارز پیامبر را به خاک و خون بکشد؟ مگر ممکن است مسلمانی به خود اجازه دهد که فرزند شیرخوار نسل پیامبر را شهید کند و خیمه‌های دختران فاطمه(س) را به آتش کشد؟ حماسه‌هائی که امام سجاد و زینب کبری، ادامه دهندگان راه حسین، در کوفه و کربلا و سپس در مدینه آفریدند این برنامه را تکمیل کرد و پرده‌ها کنار رفت و چهره‌های اصلی روشن شد، توطئه‌ها آشکارگشت و به دنبال آن قیام‌ها یکی پس از دیگری آغاز شد. و عجب نیست که در تمام انقلاب‌هائی که بعد از حادثه کربلا بر ضد بنی‌امیه خونخوار و حتی بر ضد «بنی عباس» خون آشام صورت گرفت شعار اصلی «خونخواهی شهیدان کربلا» و «الرضا لآل محمد(ص)» بود. و به این ترتیب حسین و یارانش رسالت بزرگ و تاریخی خود را انجام دادند و توانستند اسلام را از این مرحله حساس و خطرناک به سلامت بگذرانند و به این آئین پاک حیات بخش تداوم ببخشند. اینجاست که تحلیل مفهوم حدیث معروف پیامبر(ص) درباره حسین عزیز(ع) روشن می‌شود که فرمود: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»؛ (حسین از من است و من از او). و نیز شعر معروفی که زبان حال آن سالار شهیدان است: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی یا سیوف خذینی»؛ (اگر آئین محمد(ص) جز به شهادت من برپا نمی شود، ‌ای شمشیر‌ها مرا بگیرید). 📖 مطالعه تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0419931 (ع)