eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
2.3هزار دنبال‌کننده
123 عکس
42 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
💠 عقلانیت دینی، تعاملی چند بُعدی و پیچیده 🔸در تفسیر منسوب به (ع) ص586 روایتی بسیار مهم نقل شده که (ع) فرمودند: دو نفر از اصحاب (ع) که يكى از آنها را گزیده بود و دیگری را نیز نیش زده بود، درحالی که هر دو از درد و ناراحتی گریه میکردند، محضر حضرت آمدند که مثلا حضرت کاری برایشان بکند. 🔸حضرت فرمود: این بلا هنوز تمام نشده و ادامه دارد. لذا آن دو را به منزلشان بردند و هر دو تا دو ماه همچنان درگیر این مریضی و ناراحتی بودند. پس از دو ماه، حضرت امیر به دنبال آنها فرستاد. در مسیر که آن دو را می آوردند، اینگونه گمان میشد که اینها از شدت درد و ناراحتی حتما خواهند مرد، از بس درد داشتند. 🔸حضرت به آنها فرمود: حال شما چطور است؟ گفتند: بسيار درد شدیدی داریم. حضرت فرمود: كنيد از گناهى كه موجب اين ناراحتى و درد براى شما شد و به خدا پناه ببريد از آنچه موجب از بين رفتن اجرتان و شدت برايتان گرديد و اين ناراحتى فقط‍‌ بواسطه گناهى بود كه مرتكب شديد. 🔸به حضرت گفتند ماجرا چیست؟ حضرت به یکی از آنها رو کرد و فرمود: فلانی يادت مى‌آيد فلان روز كه فلان كس به ، چون ما را ميداشت، زخم زبان و طعنه زد ولى تو هیچ به او نگفتی و از سلمان دفاع نکردی، درحالیکه آن روز و وظیفه تو دفاع از سلمان بود چون اگر دفاع میکردی، آن شخص و آن افرادی که آنجا بودند، نه میتوانستند به خودت آسیب و ضرری بزنند و نه به خانواده و فرزندانت، و نه به مالت. اما تو بيشتر ملاحظه آن شخص را کردی و به خاطر ای که داشتی هیچ به او نگفتی و همین باعث شد گرفتار این درد شوی. 🔸بعد حضرت ادامه میدهند که اگر ميخواهى خداوند ناراحتى و درد تو را از بين ببرد، تصميم بگير که از این به بعد هر شخصی، دوستى از ما را مورد طعنه قرار داد، در صورتى كه بتوانى او را كمك كنى، كمك نمایى و کوتاهی نکنی، مگر اینکه بترسی بر خود و خانواده و فرزند و مالت آسیبی برسد. 🔸حضرت به شخص دیگری نیز رو کرد و فرمود: تو ميدانى چرا دچار چنين درد و ناراحتى شدى؟ گفت: خیر. حضرت به او گفت: يادت هست وقتى خادم من آمد و تو پيش فلان ستمگر ايستاده بودى و تو برای احترام به قنبر از جاى خود بلند شدی و این حرکت تو به خاطر احترام به ما بود اما آن شخص ستمگر به تو اعتراض كرد كه چرا پيش من برای قنبر بلند شدی و تو به او گفتی چرا بلند نشوم براى كسى كه ملائكه پر و بال خود را زير پايش ميگسترانند. اين حرف تو باعث شد که آن شخص ستمگر بلند شود و قنبر را بزند و بدهد و او را و آزار بدهد و مرا نیز و مجبور بکند که بر این اتفاق صبر کنم. لذا این کار تو باعث شد گرفتار این درد و ناراحتی بشوی. 🔸بعد حضرت به او میگویند: اگر میخواهی خدا به تو بخشد، تصميم بگير از امروز نسبت به ما و هر يك از دوستان ما، كارى در مقابل دشمنانمان انجام ندهى كه موجب اذيت و آزار آنها با ما شود. 🔸بعد حضرت به عنوان نمونه اشاره به اکرم میکنند و میفرمایند: پيامبر اكرم با اينكه مرا بر همه مقدم ميداشت اما وقتی من در مجلسی وارد میشدم، آنگونه که جلوی پای دیگران بلند میشد، جلوی پای من بلند نمیشد، درحالی که آنها قابل مقايسه با من نبودند، چرا که پيامبر اكرم ميدانست اين كار، دشمنان را وادار ميكند عكس العملى انجام دهند كه موجب غم و ناراحتى او و من و مؤمنين شود. 📎: «يَوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَيْهِ لِمُوَالاتِه‏» 📌پ.ن: این روایت اشاره به های تعاملات اجتماعی سیاسی دارد. همانطور که دفاع نکردن از مؤمن در جایی که ضرر به انسان نمی‌رسد، گناه است، تعریف بی موقع از مؤمن که موجب اذیت او می‌شود، هم گناه است. و وظیفه دینی، یک امر بسیط و یک خطی نیست بلکه نسبت به موقعیت های مختلف، متفاوت میشود. تشخیص صحیح این مسئله، است. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
2️⃣ اما نکته جالب تر و مهمتر، با این جریان است. حضرت، را از خود نمیراند، نمیکند، به آنها انواع و اقسام ها از و و... نمیزند، درحالی که اگر ما آنجا بودیم چه بسا خیلی راحت، با این جریان انقلابی، با انواع و اقسام برچسب ها به مقابله میپرداختیم. 🔺حضرت با اینکه میداند این جریان دچار شده اما با و و بالا با این جریان تعامل کرده و در واقع میکند. 🔺آن دسته از عبارات سیدالشهدا که به نحوی بوی ناراحتی و برادر میدهد، دقیقا در تخاطب با همین جریان است و در همین پازل ترسیم شده معنا میشود 🔺یعنی حضرت برای همراهی و توجیه همین جریان انقلابی، از عباراتی استفاده میکند که این جریان، بیش از این دچار نشود. پس این دسته عبارات سیدالشهدا به معنای مخالفت با طرح امام حسن نیست بلکه برای مراعات حال امثال حُجر بن عَدی و جریان انقلابی ناراحت از صلح است 🔺لذا وقتی برخی از همین جریان انقلابی نزد سیدالشهدا آمده و با ایشان میخواهند بیعت کنند، حضرت میفرماید: «مَعاذَ اللّٰهِ أن ابايِعَكُم ما كانَ الحَسَنُ حَيّاً!» پناه بر خدا، از اين كه تا زمانی كه حسن زنده است، با شما بيعت كنم! هرگز! 🔺یا وقتی بعد از بیعت امام حسن با معاویه، بن عباده در بیعت با معاویه شک کرد و منتظر امر سیدالشهدا ماند، سیدالشهدا به او گفت: «يا قَيسُ‌، ». وقتی حسن بیعت کرده، وظیفه ماست که ما هم به تبعیت از او بیعت کنیم. 🔺پس سیدالشهدا از طرفی کاملا در چارچوب و حرکت میکند و از طرف دیگر، به نحوی با مخالفین انقلابی طرح صلح تعامل میکند که بتواند آنها را مدیریت کرده تا طرح امام خویش را بهم نزنند. 🔺لذا به آنها نمیگوید که شما چقدر نفهم هستید که طرح امام خویش را نمیفهمید، شما چقدر و هستید بلکه حضرت با بالا با آنها همراهی کرده و به دنبال رشد آنها در است 🔺و به آنها میگوید من هم ناراحت هستم که با معاویه صلح کردیم اما چه میشود کرد؟ فعلا چاره ای نداریم و باید کنیم تا معاویه بمیرد و آنگاه مجدد کار را بررسی کنیم و ببینیم چیست. 🔰 این نوع تعامل و مواجهه با جریانی که میدانیم درحال کردن است، برای امروز ما بسیار لازم و ضروری است... ای کاش از حسین(ع)، کمی هم راه و روشش را بیاموزیم. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 استقامت درمقابل عذرهای شرعی 🔺يكى از عواملى كه در كارهاى بزرگ، جلوِ انسان را سدّ میكند، است. گاهی انسان باید كار و تكليفى را انجام دهد اما انجام چنین کاری مستلزم یک اشکال بزرگ است، مثلا لازمه چنین کاری عده زیادی است، اینجا آن شخص احساس میكند كه ديگر ندارد. در مقابل امام حسين(ع) از اين‏گونه عذرهاى شرعى كه میتوانست هر انسان ظاهر بينى را از ادامه راه منصرف كند، خیلی زیاد بود: 🔺از اِعراض مردم كوفه و كشته شدن مسلم گرفته تا حادثه کربلا، از شهادت اصحاب گرفته تا اسارت آل الله. امام حسین(ع) میتوانست بگوید شرایط محیا نیست، مردم تحمّل نمیكنند، اقتضا میکند کنار بیاییم. يك‏وقت به كسى میگويند: «اين راه را نرو؛ ممكن است شكنجه یا کشته شوى.» انسانِ قوى میگويد: «شكنجه شوم! کشته شوم، چه مانعى دارد؟» 🔺اما يك‏وقت میگويند: «نرو؛ ممكن است گروهى از ، به‏ خاطر اين حركت تو کشده و شوند.» اينجا ديگر پاى جان ديگران در میان است. مصلحت چه اقتضا میکند؟ مگر دیگر بزرگان اسلام، نکردند؟ 🔺، ، و... چگونه با این مسئله برخورد کردند؟ تمام تلاش خود را کردند تا این مصلحت سنجی خود را بر امام خود نیز تحمیل کنند اما زورشان نرسید. چه اینکه امروز نیز عده ای مشی شان چنین است. 🔺مطلب مهم و اساسی این است که اگر امام حسين(ع) میخواست در مقابل حوادثِ بسيار تلخ و دشواری که برای او پیش آمد با ديدِ يك متشرّعِ معمولى نگاه كند و عظمتِ رسالتِ خود را به فراموشى بسپارد، قدم ‏به ‏قدم می‏توانست ‏نشينى كند و بگويد ديگر تكليف نداريم. در بیعت با یزید است. 🔺اما ایشان چنين نكرد. اين، نشان از او دارد، اما نه استقامت به نحو مرسوم بلکه استقامت در مقابل ، عرفی و عقلی. تحمل این سنخ مشکلات، خیلی سخت تر از دیگر مشکلات است چرا که در ظاهر به نظر می آيد. 🔺کسی میتواند در مقابل این مصلحت سنجی ها و عذرهای به ظاهر شرعی استقامت کند که اوّلًا در حد اعلى داشته و بفهمد چه كار بزرگى انجام میدهد. ثانياً داشته و ضعفِ نفسش او را نگيرد، چنین شخصی دیگر پایش نخواهد لرزید. امام حسين(ع) اين دو خصوصيت را در كربلا به خوبی از خود نشان داد. لذا حادثه‏ كربلا مثل خورشيدى بر تارك تاريخ درخشيد؛ هنوز هم می‏درخشد، و تا ابدالدّهر هم خواهد درخشيد. 🔺 نیز در اين خصوصيت، به طور كامل دنباله ‏رو امام حسين(ع) شد. یک روز به او گفتند با این کارت، حوزه علمیه قم را به تعطیلی میکشانی، روز دیگر گفتند همه علما و مراجع علیه شما تحریک میشوند و بین علما می افتد، روز دیگر گفتند جواب این خون های ریخته شده را چه کسی میدهد؟ 🔺اين طرز فكرهاست که فشار مى ‏آورد و ممكن است هركسى را از ادامه حركت منصرف كند. اما امام، ورزيد و پای او در هیچ کدام از این موارد نلرزيد. عظمت روح او و عمق بصيرتى كه بر او حاكم بود، در اين جاها ديده میشود. 💢 اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان👇 https://eitaa.com/joinchat/1389690894C341de0b3be
💠 عقلانیت دینی، تعاملی چند بُعدی و پیچیده 🔸در تفسیر منسوب به (ع) ص586 روایتی بسیار مهم نقل شده که (ع) فرمودند: دو نفر از اصحاب (ع) که يكى از آنها را گزیده بود و دیگری را نیز نیش زده بود، درحالی که هر دو از درد و ناراحتی گریه میکردند، محضر حضرت آمدند که مثلا حضرت کاری برایشان بکند. 🔸حضرت فرمود: این بلا هنوز تمام نشده و ادامه دارد. لذا آن دو را به منزلشان بردند و هر دو تا دو ماه همچنان درگیر این مریضی و ناراحتی بودند. پس از دو ماه، حضرت امیر به دنبال آنها فرستاد. در مسیر که آن دو را می آوردند، اینگونه گمان میشد که اینها از شدت درد و ناراحتی حتما خواهند مرد، از بس درد داشتند. 🔸حضرت به آنها فرمود: حال شما چطور است؟ گفتند: بسيار درد شدیدی داریم. حضرت فرمود: كنيد از گناهى كه موجب اين ناراحتى و درد براى شما شد و به خدا پناه ببريد از آنچه موجب از بين رفتن اجرتان و شدت برايتان گرديد و اين ناراحتى فقط‍‌ بواسطه گناهى بود كه مرتكب شديد. 🔸به حضرت گفتند ماجرا چیست؟ حضرت به یکی از آنها رو کرد و فرمود: ▫️فلانی يادت مى‌آيد فلان روز كه فلان كس به ، چون ما را ميداشت، زخم زبان و طعنه زد ولى تو هیچ به او نگفتی و از سلمان دفاع نکردی، درحالیکه آن روز و وظیفه تو دفاع از سلمان بود ▫️چون اگر دفاع میکردی، آن شخص و آن افرادی که آنجا بودند، نه میتوانستند به خودت آسیب و ضرری بزنند و نه به خانواده و فرزندانت، و نه به مالت. اما تو بيشتر ملاحظه آن شخص را کردی و به خاطر ای که داشتی هیچ به او نگفتی و همین باعث شد گرفتار این درد شوی. 🔸بعد حضرت ادامه میدهند که اگر ميخواهى خداوند ناراحتى و درد تو را از بين ببرد، تصميم بگير که از این به بعد هر شخصی، دوستى از ما را مورد طعنه قرار داد، در صورتى كه بتوانى او را كمك كنى، كمك نمایى و کوتاهی نکنی، مگر اینکه بترسی بر خود و خانواده و فرزند و مالت آسیبی برسد. 🔸حضرت به شخص دیگری نیز رو کرد و فرمود: تو ميدانى چرا دچار چنين درد و ناراحتى شدى؟ گفت: خیر. حضرت به او گفت: ▫️يادت هست وقتى خادم من آمد و تو پيش فلان ستمگر ايستاده بودى و تو برای احترام به قنبر از جاى خود بلند شدی و این حرکت تو به خاطر احترام به ما بود اما آن شخص ستمگر به تو اعتراض كرد كه چرا پيش من برای قنبر بلند شدی و تو به او گفتی چرا بلند نشوم براى كسى كه ملائكه پر و بال خود را زير پايش ميگسترانند. ▫️اين حرف تو باعث شد که آن شخص ستمگر بلند شود و قنبر را بزند و بدهد و او را و آزار بدهد و مرا نیز و مجبور بکند که بر این اتفاق صبر کنم. لذا این کار تو باعث شد گرفتار این درد و ناراحتی بشوی. 🔸بعد حضرت به او میگویند: اگر میخواهی خدا به تو بخشد، تصميم بگير از امروز نسبت به ما و هر يك از دوستان ما، كارى در مقابل دشمنانمان انجام ندهى كه موجب اذيت و آزار آنها با ما شود. 🔸بعد حضرت به عنوان نمونه اشاره به اکرم میکنند و میفرمایند: پيامبر اكرم با اينكه مرا بر همه مقدم ميداشت اما وقتی من در مجلسی وارد میشدم، آنگونه که جلوی پای دیگران بلند میشد، جلوی پای من بلند نمیشد، درحالی که آنها قابل مقايسه با من نبودند، چرا که پيامبر اكرم ميدانست اين كار، دشمنان را وادار ميكند عكس العملى انجام دهند كه موجب غم و ناراحتى او و من و مؤمنين شود. 📎: «يَوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَيْهِ لِمُوَالاتِه‏» 📌پ.ن: این روایت اشاره به های تعاملات اجتماعی سیاسی دارد. همانطور که دفاع نکردن از مؤمن در جایی که ضرر به انسان نمی‌رسد، گناه است، تعریف بی موقع از مؤمن که موجب اذیت او می‌شود، هم گناه است. و وظیفه دینی، یک امر بسیط و یک خطی نیست بلکه نسبت به موقعیت های مختلف، متفاوت میشود. تشخیص صحیح این مسئله، است. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 نحسی روزگار یا مجازات اعمال؟ 🔺حسن بن مسعود نقل میکند: روزی به محضر (ع) رفتم، در حالی که انگشتم آسیب دیده بود. همچنین یک سوارکار نیز به من برخورد کرده و شانه‌ام آسیب دید. علاوه بر این، بخشی از لباسم نیز در شلوغی جمعیت پاره شده بود. 🔺خطاب به آن روز گفتم: «براستی که روز و هستی! خدا مرا از شرّ تو حفظ کند.» امام هادی(ع) فرمود: ای حسن! تو که با ما رفت و آمد داری، چرا خودت را به گردن یک [=روزگار] می‌اندازی؟! (يَا حَسَنُ! هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَه؟‏) 🔺حسن میگوید: با این جمله حضرت، عقلم سر جایش آمد و فهمیدم که اشتباه کرده ام. لذا گفتم: ای مولای من! ، خدا مرا ببخشد. 🔺امام فرمود: ای حسن! گناه روزها چيست كه شما هر وقت خود اشتباه کرده و گرفتار میشوید، به روزگار داده و آن را مینامید؟ (يَا حَسَنُ! مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا؟) گفتم: برای همیشه از خداوند کرده و این من است. 🔺امام فرمود: ▫️به خدا قسم [این عذرخواهی ظاهری یا این دشنام ها] سودی برای شما ندارد. وقتی کسی یا چیزی که تقصیر و گناهی نکرده را می‌کنید، قطعا خداوند نیز شما را میکند. لذا باید این شیوه را واقعا رها کنید. (وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ) ▫️ای حسن! مگر نمی‌دانی که و و مکافات عمل در دنیا و آخرت، بدست ، اوست که دیر یا زود، جزای اعمال انسان را می‌دهد؟! (أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلا؟) 🔺عرض کردم: بله مولای من! امام فرمود: دیگر این را تکرار نکن و حوادث ناگوار را به گردن نینداز! و در مورد یعنی حوادث خوب و بدی که در زندگی رخ می‌دهد، نقشی برای نحس بودنِ روزها قائل نشو! (لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّه‏) 📚 تحف العقول، ج1، ص482. 📌پ.ن1: آیت‌الله (19/10/1373) این مسئله را چنین توضیح میدهند: ▫️«روزها پى‌درپى ميگذرند. همه‌ى روزها هم از لحاظ وضع طبيعى در اين گيتى يكسانند، ولى بعضى از روزها به خاطر كه بسيارى از آن تقديرات هم با رقم زده ميشود، وضع خاصى پيدا ميكنند. ▫️يك روز ميشود روز كه همه‌ى تاريخ و همه‌ى بشريّت، از فيض فداكاريهاى آن روز بهره و سهم ميبرند. روزى به نام عاشورا كه هيچ ستمگرى از آن سود نديده است، خيلى باارزش است. درواقع هميشه ستم‌كشيدگان و ، از خاطره‌ى عاشورا سود و بهره گرفته‌اند؛ امّا چرا چنين شد؟ ▫️چون آن حادثه‌ى عظيم و آن فداكارىِ بزرگ، از شخصِ مطهّر و مقدّس معصوم(عليه السّلام) و همراهان و ياران او تراوش كرد. عاشورا را آنها عاشورا كردند و به آن عظمت بخشيدند... ▫️يك روز هم ميشود روز كه آنجا هم به اراده و ، آن عظمت را پيدا ميكند. ايام گوناگونى در تاريخ، از اين قبيل داريم. البتّه روزهايى هم كه شخصى - يك شخص مؤثّر - در آن روزها اراده‌ى سوئى انجام ميدهد؛ يا يك و جمعيّت، و سستى از خود نشان ميدهد، در تاريخ مشخّص ميشود و ميماند. ▫️اين قِسْم روزها، هستند. مردم غالباً چنين روزهايى را ميكنند، در حالى كه روزها گناهى ندارند. گناه از آنِ كسانى است كه روزها را با يا خودشان مستحقّ كردند. ▫️فرض بفرماييد آن روزى كه در اين كشور يك عدّه نشستند و را بر گُرده‌ى اين ملّت مسلّط كردند، روز و بدى است. نحوست اين روز براى خاطر كارى است كه آن عدّه انجام دادند... كسانى كه آن روز و روزهاى مانند آن را ميشناسند، آنها را ميكنند؛ در حالى كه لعنت متعلّق به كسانى است كه آن كارها را انجام دادند. ▫️روزها كه ندارند... اين جريانات و حركتها، است. همه جاى تاريخ پر از نشانه‌هاى بر نوارِ گذراى ايام و ليالى است. اين، ما را زياد ميكند.» 📌پ.ن2: به صورت تفصیلی به این بحث پرداخته اند. رک: الميزان، ج‏19،ص71، تحت عنوان «كلام في سعادة الأيام و نحوستها و الطيرة و الفأل في فصول‏» 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 جمع بندی و دو عبرت مهم در تعامل امام حسن(ع) با جریان انقلابی نسبت به ماجرای صلح با معاویه 1️⃣ نکته مهم در ذکر این شخصیت های برجسته از اصحاب، در عدم فهم امام، بدین جهت بود بتوان از این ماجراها برای امروز و ها گرفت. 🔺همه را با دلاوری هایش کنار و شهادتش به عشق مولی میشناسند و او را چنین میکنند، همه را به زیارت عاشقانه میشناسند اما بخش مهم دیگری هم در زندگی این بزرگان هست که به آنها توجه نمیشود و آن، امام حسن است. 🔺این شخصیت های برجسته، حقیقتا بودند و به دنبال حق و اما حق طلبی شان بود! دچار در حق طلبی و عدالت خواهی بودند، ای که است و هیچ نیست. 🔺پس این آسیب اول برای ما که متوجه این باشد، اینکه در عدالتخواهی لازم و ضروری است اما همراه با و . 2️⃣ اما نکته جالب تر و مهمتر، با این جریان است. حضرت، را از خود نمیراند، نمیکند، به آنها انواع و اقسام ها از و و... نمیزند، درحالی که اگر ما آنجا بودیم چه بسا خیلی راحت، با این جریان انقلابی، با انواع و اقسام برچسب ها به مقابله میپرداختیم. 🔺حضرت با اینکه میداند این جریان دچار شده اما با و و بالا با این جریان تعامل کرده و در واقع میکند. 🔺آن دسته از عبارات سیدالشهدا که به نحوی بوی ناراحتی و برادر میدهد، دقیقا در تخاطب با همین جریان است و در همین پازل ترسیم شده معنا میشود 🔺یعنی حضرت برای همراهی و توجیه همین جریان انقلابی، از عباراتی استفاده میکند که این جریان، بیش از این دچار نشود. پس این دسته عبارات سیدالشهدا به معنای مخالفت با طرح امام حسن نیست بلکه برای مراعات حال امثال حُجر بن عَدی و جریان انقلابی ناراحت از صلح است 🔺لذا وقتی برخی از همین جریان انقلابی نزد سیدالشهدا آمده و با ایشان میخواهند بیعت کنند، حضرت میفرماید: «مَعاذَ اللّٰهِ أن ابايِعَكُم ما كانَ الحَسَنُ حَيّاً!» پناه بر خدا، از اين كه تا زمانی كه حسن زنده است، با شما بيعت كنم! هرگز! 🔺یا وقتی بعد از بیعت امام حسن با معاویه، بن عباده در بیعت با معاویه شک کرد و منتظر امر سیدالشهدا ماند، سیدالشهدا به او گفت: «يا قَيسُ‌، ». وقتی حسن بیعت کرده، وظیفه ماست که ما هم به تبعیت از او بیعت کنیم. 🔺پس سیدالشهدا از طرفی کاملا در چارچوب و حرکت میکند و از طرف دیگر، به نحوی با مخالفین انقلابی طرح صلح تعامل میکند که بتواند آنها را مدیریت کرده تا طرح امام خویش را بهم نزنند. 🔺لذا به آنها نمیگوید که شما چقدر نفهم هستید که طرح امام خویش را نمیفهمید، شما چقدر و هستید بلکه حضرت با بالا با آنها همراهی کرده و به دنبال رشد آنها در است 🔺و به آنها میگوید من هم ناراحت هستم که با معاویه صلح کردیم اما چه میشود کرد؟ فعلا چاره ای نداریم و باید کنیم تا معاویه بمیرد و آنگاه مجدد کار را بررسی کنیم و ببینیم چیست. 🔰 این نوع تعامل و مواجهه با جریانی که میدانیم درحال کردن است، برای امروز ما بسیار لازم و ضروری است... ای کاش از حسین(ع)، کمی هم راه و روشش را بیاموزیم. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 نحسی روزگار یا مجازات اعمال؟ 🔺حسن بن مسعود نقل میکند: روزی به محضر (ع) رفتم، در حالی که انگشتم آسیب دیده بود. همچنین یک سوارکار نیز به من برخورد کرده و شانه‌ام آسیب دید. علاوه بر این، بخشی از لباسم نیز در شلوغی جمعیت پاره شده بود. 🔺خطاب به آن روز گفتم: «براستی که روز و هستی! خدا مرا از شرّ تو حفظ کند.» امام هادی(ع) فرمود: ای حسن! تو که با ما رفت و آمد داری، چرا خودت را به گردن یک [=روزگار] می‌اندازی؟! (يَا حَسَنُ! هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَه؟‏) 🔺حسن میگوید: با این جمله حضرت، عقلم سر جایش آمد و فهمیدم که اشتباه کرده ام. لذا گفتم: ای مولای من! ، خدا مرا ببخشد. 🔺امام فرمود: ای حسن! گناه روزها چيست كه شما هر وقت خود اشتباه کرده و گرفتار میشوید، به روزگار داده و آن را مینامید؟ (يَا حَسَنُ! مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا؟) گفتم: برای همیشه از خداوند کرده و این من است. 🔺امام فرمود: ▫️به خدا قسم [این عذرخواهی ظاهری یا این دشنام ها] سودی برای شما ندارد. وقتی کسی یا چیزی که تقصیر و گناهی نکرده را می‌کنید، قطعا خداوند نیز شما را میکند. لذا باید این شیوه را واقعا رها کنید. (وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ) ▫️ای حسن! مگر نمی‌دانی که و و مکافات عمل در دنیا و آخرت، بدست ، اوست که دیر یا زود، جزای اعمال انسان را می‌دهد؟! (أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلا؟) 🔺عرض کردم: بله مولای من! امام فرمود: دیگر این را تکرار نکن و حوادث ناگوار را به گردن نینداز! و در مورد یعنی حوادث خوب و بدی که در زندگی رخ می‌دهد، نقشی برای نحس بودنِ روزها قائل نشو! (لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّه‏) 📚 تحف العقول، ج1، ص482. 📌پ.ن1: آیت‌الله (19/10/1373) این مسئله را چنین توضیح میدهند: ▫️«روزها پى‌درپى ميگذرند. همه‌ى روزها هم از لحاظ وضع طبيعى در اين گيتى يكسانند، ولى بعضى از روزها به خاطر كه بسيارى از آن تقديرات هم با رقم زده ميشود، وضع خاصى پيدا ميكنند. ▫️يك روز ميشود روز كه همه‌ى تاريخ و همه‌ى بشريّت، از فيض فداكاريهاى آن روز بهره و سهم ميبرند. روزى به نام عاشورا كه هيچ ستمگرى از آن سود نديده است، خيلى باارزش است. درواقع هميشه ستم‌كشيدگان و ، از خاطره‌ى عاشورا سود و بهره گرفته‌اند؛ امّا چرا چنين شد؟ ▫️چون آن حادثه‌ى عظيم و آن فداكارىِ بزرگ، از شخصِ مطهّر و مقدّس معصوم(عليه السّلام) و همراهان و ياران او تراوش كرد. عاشورا را آنها عاشورا كردند و به آن عظمت بخشيدند... ▫️يك روز هم ميشود روز كه آنجا هم به اراده و ، آن عظمت را پيدا ميكند. ايام گوناگونى در تاريخ، از اين قبيل داريم. البتّه روزهايى هم كه شخصى - يك شخص مؤثّر - در آن روزها اراده‌ى سوئى انجام ميدهد؛ يا يك و جمعيّت، و سستى از خود نشان ميدهد، در تاريخ مشخّص ميشود و ميماند. ▫️اين قِسْم روزها، هستند. مردم غالباً چنين روزهايى را ميكنند، در حالى كه روزها گناهى ندارند. گناه از آنِ كسانى است كه روزها را با يا خودشان مستحقّ كردند. ▫️فرض بفرماييد آن روزى كه در اين كشور يك عدّه نشستند و را بر گُرده‌ى اين ملّت مسلّط كردند، روز و بدى است. نحوست اين روز براى خاطر كارى است كه آن عدّه انجام دادند... كسانى كه آن روز و روزهاى مانند آن را ميشناسند، آنها را ميكنند؛ در حالى كه لعنت متعلّق به كسانى است كه آن كارها را انجام دادند. ▫️روزها كه ندارند... اين جريانات و حركتها، است. همه جاى تاريخ پر از نشانه‌هاى بر نوارِ گذراى ايام و ليالى است. اين، ما را زياد ميكند.» 📌پ.ن2: به صورت تفصیلی به این بحث پرداخته اند. رک: الميزان، ج‏19،ص71، تحت عنوان «كلام في سعادة الأيام و نحوستها و الطيرة و الفأل في فصول‏» 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9