eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
554 دنبال‌کننده
245 عکس
812 ویدیو
165 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بی اعتنایی به فرهنگ محصول بی اهمیتی به جمهویت است 🎥 وحید جلیلی 🔹بعضی ها خودشان را مذهبی و اصولگرا می نامند اما ته دلشان خوشحالند که مردم در انتخابات شرکت نکنند! 🔹چطور برای بی حجابی ناراحتید ولی برای رای ندادن مردم نه؟! @Kolbe_Andishe_Farhang
💠قواعد بازی در دهه پنجم نسبت انقلابی گری با نظام سیاسی درگیر چالشهای جدیدی است. گشت و گذاری در تایم لاین نیروهای انقلابی نشان می دهد امروز بیش از همیشه جوانان انقلابی نسبت به نتیجه بخش بودن ساختار سیاسی موجود به نفع انقلاب بدبین اند. آنها به دلایلی که دقیق نمی توانند توضیحش بدهند، نظام سیاسی مبتنی بر انتخابات را به اندازه کافی انقلابی نمی دانند. هم منتخبین را (چه دولت منتخب و چه مجلس منتخب) غالبا نمی پسندند و هم روالی را که به فرسودگی شعارهای انقلابی می انجامد. بنابراین گاهی با لحنی افسرده علیه شکل انتخابات یا حتی مشارکت حداکثری سخن می گویند. گویی جوانان انقلابی با چپ های رادیکال هم صدا شده اند که نظامهای دموکراسی پارلمانتاریستی نهایتاً به نفع هیچ نوع انقلابی گری نیست. چنانکه پذیرفتن قواعد بازی در نظام سیاسی گویی به کُند شدن تیغ تند آرمانگراها منجر شده است. آنها دست کم در دو دهه اخیر دیده اند که بسیاری از چهره های انقلابی پس از ورود به ساختار سیاسی با آنچه پیش از انتخابات بوده اند، فرق کرده اند. لحن شان عوض شده و «میانه رو» شده اند. این اتفاق شبیه همان کاری است که دولت حسن روحانی با تندروی های اصلاح طلبان انجام داد. در واقع خدمت واقعی روحانی به ساختار سیاسی، متاثر کردن کنشگران تندروی اصلاح طلب از نوعی واقعگرایی سیاسی تعاملگرا و به خدمت درآوردن آنها زیر پرچم ساختار سیاسی موجود بود. همین وظیفه را برخی پرچم داران سیاسی اصولگرا برای سر عقل آوردن نیروهای سیاسی انقلابی رادیکال انجام می دهند و این همان فرآیند میانه رو سازی رادیکالهای دو طرف (سنتر اکستریم) است که بر عهده نظام های انتخابات محور است. تصویری که از میدان سیاست مخابره می شود اینگونه است که اصولگرا و اصلاح طلب با آموختن «قواعد بازی» و با فاصله کمی از هم، در کانون قدرت سیاسی می ایستند و تندروهای دو طرف خود به خود حذف می شوند. همان اتفاقی که در شباهت دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات در آلمان یا دو حزب سوسیالیست و محافظه کار در فرانسه رخ داده است. صرف نظر از اختلاف نظرهای سنتی در رویکردهای فرهنگی و مذهبی، میانه روهای دو طرف به تدریج می فهمند امکان های اداره کشور که در اختیار آنها قرار خواهد گرفت چندان متفاوت و متنوع نیست و هرکسی که قدرت را به دست بگیرد کم و بیش همان راهی را خواهد رفت که دیگری رفته است و این همان هژمونی لیبرال سرمایه داری است که خود را به عنوان قواعد واقع بینانه ی بازی بر ما تحمیل کرده است.(به یاد بیاورید که تمام کاندیداهای حاضر در انتخابات پیشین با برجام، به عنوان مهمترین مساله راهبردی جمهوری اسلامی، موافق بودند و تفاوت ها در میزان اعتماد عمومی به نقد کردن چک برجام خلاصه شد. صحنه ای که هنوز هم برای بسیاری از جوانان انقلابی قابل درک نیست.) جوانان انقلابی کم کم میدان سیاست را تهی از قهرمان های خالص و صریحی می بینند که آرمان ها را با صدای بلند فریاد بزنند. چون نسل قهرمانها اغلب یا با شرکت در بازی سیاسی قواعد آنرا پذیرفته و خنجر تند و تیز نقد رادیکال را غلاف کرده اند و یا فهمیده اند نپذیرفتن بازی به معنای ساختن تصویری «دن کیشوت»وار از آنهاست و لذا سکوت کرده اند.(به سرنوشت و نوع کنشگری بسیج دانشجویی و تغییر رویه صنف خطبا، وعاظ و مداحان در ده سال اخیر بنگرید.) حالا گروهی از جوانان انقلابی که تحت تاثیر معلم های آرمانگرایشان، شعار انقلابی سر داده و راه برون رفت از همه مشکلات را نفی جریان های سیاسی موجود و بازگشت خالصانه به سرچشمه خالص انقلابی گری می دانند، به سازوکارهای سیاسی به دیده تردید می نگرند. به گمان من دهه پیش رو –دهه پنجم- فارغ از اینکه کدام جریان سیاسی میانه رو بر سرکار باشد، دورانی است بی قهرمان. قهرمانها پیشتر یا به سیاستمداران عاقل و میانه رو تبدیل شده و به بخشی از قدرت متصل شده¬اند و یا به دن کیشوت هایی که کمتر کسی آنها را جدی می گیرد. بسیاری جوانان انقلابی که دلمشغولی اصلی شان حفظ میراث اصیل انقلاب اسلامی است راه دیگری می جویند و این راه بیش از آنکه از دل سیاست ورزی بگذرد، در همسایگی هنر و فرهنگ یا کنشگری مدنی و اجتماعی قرار گرفته است. ✍وحید یامین پور @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 مفهوم امید را در مدرسه هفت‌تپه بیاموزید! 🔹کاش مسئولان یکی را داشته باشند که این یکی دو روزه چرخی در تایملاین و استوری‌های ملت بزند و ببیند تا چه اندازه ملی‌شدن ، به کاربران و کارگران شادی و امید را هدیه کرده است. 🔹 بررسی‌های مختلف می‌گویند در جامعه کنونی ما ناامیدی، چالشی جدی است. مهم تر از ناامیدی اما درک ما از امید و ناامیدی است. مدرسه هفت تپه به ما می گوید ناامیدی بیشتر از آن‌که ناشی از مغلوبه شدن در باشد ناشی از شکست در ست. 🔹بین این دو تلقی از ناامیدی تفاوت زیادی وجود دارد. اگر ناامیدی معلول جنگ روایت‌ها باشد، راه حل آن این است که میلیاردی هزینه کنیم و گردان و لشکر سایبری به خط می‌کنیم تا کشتگانِ جنگ هیبریدی را با حقنه کردن روایت های موسوم به ، احیا و امیدوار کنند. 🔹 اگر ناامیدی را فراتر از یک بحث اعتقادی، یک برساخته تبلیغاتی و چالش ذهنی و روان‌شناختی ببینیم و آن را یک «واقعیت اجتماعی» بدانیم، تلاش می‌کنیم برای حل آن «پاسخ اجتماعی» بیابیم. تلاش می کنیم بلدوزرهای سرمایه‌داری را اگر نه متوقف، دست‌کم اندکی کُند کنیم و را برای کنشگری در میدان جنگ فقر و غنا احیا کنیم. 🔹قریب به نیم قرن قبل مرحوم مطهری از «فقر تفکر اجتماعی»، «فقر فلسفه اجتماعی» و تفوق «تفکر فردی» می‌گفت و این که فقر تفکر اجتماعی باعث شده تصور کنیم مفاهیمی همچون جود، احسان (و مواسات)، برتر از عدالت اجتماعی هستند. 🔹ما همچنان در تفکر اجتماعی فقیریم بلکه جای افسوس دارد که طی این نیم قرن، ما در تفکر و فلسفه اجتماعی فقیرتر هم شده‌ایم. اگر امروز در تحلیل بحران ناامیدی برای آن هیچ بستر اجتماعی‌ای قائل نیستیم؛ اگر را نمی‌بینیم و ناامیدی را تنها و تنها محصول جنگ روانی و جنگ روایت و «شبهات» سیاسی و اعتقادی می‌دانیم، از جمله، به خاطر همین فقر تفکر اجتماعی است. 🔹قبل‌تر و در بحبوحه اعتراض‌ها، مفصل نوشتم که به ما درس‌هایی درباره آینده مشارکت آموخته است. اکنون و در پایان بندی خوشِ این فصل از قصه هفت‌تپه، مدرسه هفت تپه برای ما حرف‌های مهمی درباره جامعه‌شناسی امید دارد. ✍حجت‌الاسلام نامخواه @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ارتش صهیونیستی به ارتشی تبدیل شده که دیگر رنگ پیروزی نخواهد دید. 🎥 در سخنرانی روز قدس: 🔹جوان فلسطینی که روزی با سنگ دفاع می‌کرد، امروز با موشک نقطه‌زن پاسخ می‌دهد. موازنه‌ قوا به نفع فلسطینی‌ها بشدّت تغییر کرده است. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 به خواست اکثریت مردم تمکین کنید 1️⃣ منتقد جدی برخی افکار، برنامه‌ها و رفتارهای احمدی‌نژاد هستم و او را گزینۀ مناسبی برای ریاست جمهوری اسلامی ایران نمی‌دانم. 2️⃣ حضور او در انتخابات، خواست میلیون‌ها ایرانی خصوصا طبقات محروم در گوشه و کنار کشور است که به دلایل درست یا غلط خواستار بازگشت او به قدرتند. 3️⃣ مطابق تمام نظرسنجی‌های صورت گرفته، احمدی‌نژاد محبوب‌ترین نامزد انتخابات است و در صورت حضور در صحنه، رقابت را در دور اول خواهد برد. 4️⃣ رد صلاحیت او در چنین شرایطی چند نتیجه دارد: - بی‌آبرویی بیشتر برای شورای نگهبان - دلسردی طیف وسیعی از مردم از ایجاد تغییر - تعمیق ساختار دو قطبی سیاسی - کاهش مشارکت مردم در انتخابات - تداوم روند افزایش محبوبیت احمدی‌نژاد 5️⃣ تردید ندارم که احمدی‌نژاد تایید صلاحیت نخواهد شد و همه موارد ذکر شده در بند چهار اتفاق خواهد افتاد. 🔹امام خمینی به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی نظرش را بطور صریح دربارۀ این مناقشه به مسوولان کشور اعلام کرده است؛ آنجا که می‌گوید: «آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، ولو عقیده‌تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت می‌خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را می‌خواهد. ملت رأی داده؛ رأیی که داده متَّبع است.» (۲۷ مرداد ۱۳۵۸ ، سخنرانی در جمع منتخبین مجلس خبرگان) ✍امیر تفرشی @Kolbe_Andishe_Farhang
16.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠کدامیک به نفع جامعه است؟ ✔️تحمیل یک‌ فرد (ولو فرد اصلح) از سوی حاکمیت، یا انتخاب توسط مردم ولو انتخابی نادرست؟! 🎥استاد شهید مرتضی مطهری @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠هرچه اکثریت مردم بگویند همان معتبر است ولو به ضررشان باشد ✔️شما ولی مردم نیستید، شما وکیل مردم هستید 🎥تذکرات صریح امام خمینی(ره) به مجلس خبرگان قانون اساسی، ۲۷ مرداد۱۳۵۸ @Kolbe_Andishe_Farhang
4_5942532118138585482.mp3
1.78M
💠کی می توانیم این روز را برای خودمان عید قرار بدهیم؟ 🎙رهبر معظم انقلاب اسلامی 🔹این روز را خداوند عید مسلمانان قرار داده است. ذخیره است برای پیغمبر، شرف است برای نبی اکرم، کرامت است و مزید است، مایه افزایش و گسترش میراث معنوی نبی اکرم است. 🔹کی می توانیم ما امت اسلامی برای خودمان عید قرار بدهیم این روز را و برای پیامبر مکرمان مایه شرف و سربلندی و کرامت بسازیم؟ آن وقتی که به اشاره دست پیامبر توجه کنیم و برطبق آن حرکت کنیم... حافظ منشین بی می و معشوق زمانی که ایام گل و یاسمن و عید است عید سعید مبارک💐 @Kolbe_Andishe_Farhang
💠سه جمهوری در یک جمهوری! 🔹وقتی میگوییم جمهوریت، دقیقا کجا را نشان می دهیم؟! تحقق کامل جمهوریت و مردمسالاری عیناً حضور مردم در چه ظرفیت های نظام است؟! صرفاً مشارکت انتخاباتی و حضور در راهپیمائی، کفایتِ جمهوریت می کند؟! 🔹برای پاسخ، باید به سه لایه جمهوری و رابطه آن سه باهم توجه کنید. هر لایه را تسامحاً یک جمهوری می نامم: ۱.جمهوری معروف ۲.جمهوری مغفول ۳.جمهوری مهجور 🔹می گویم جمهوری، چون در همه صندوق رای و انتخابات هست. دولتهای پنهان، لابی ها و... در آن ظرفیت ها منظور نیست؛ که اگر باشد قصه جدی تر هم میشود! 1⃣جمهوری معروف: همان است که می شناسیم و با انتخابات عمومی شکل می گیرد: مجلس، دولت، خبرگان، شورای شهر و روستا و... 2⃣جمهوری مغفول: انتخابات های کوچک تر در لایه میانی قدرت که تأثیر و تأثر جدی در جمهوری معروف دارد: -اتاق بازرگانی معروف به پارلمان بخش خصوصی! با حداکثر ۲۰هزار واجد رای و ۵۰۰ منتخب! -سازمان نظام پزشکی با حدود ۴۰۰هزار واجد رای - سازمان نظام مهندسی با حدود ۵۰۰هزار واجد رای - کانون وکلا - اتاق اصناف - فدراسیون های ورزشی -و... مشارکت رای دهندگان در برخی ۱۰درصدی هم میشود اما اختیارِ نهاد برآمده، چشم گیر است! وقتی بازرگانیِ خارجی با سیاستهای اصل۴۴ از انحصار دولت درآمده و به بخش خصوصی داده میشود اتاق بازرگانی، واقعا پارلمان بخش خصوصی میشود! کارت بازرگانی بدون تایید او نمیشود! ۲۵۰بازرگان معرفی شده به قوه قضاییه که ۷میلیارد دلار ارز دولتی را پس نداده اند و ۷۰نفرش کارتن خوابند(!) یا وارد کردن ۷۰۰پورشه با کارت بازرگانی یک پیرزن در ظرفیت حول آن شکل می گیرد! نظام پزشکی، حق اعطای مطب به پزشکان و تعیین تعرفه خدمات پزشکی در بخش خصوصی را واجد میشود. سهمیه کنکور پزشکی بین او و وزارت خانه بسته میشود! و می دانی اینها چه تاثیر شگرفی بر سبد خانواده و شغل جوانان ما دارد! نزدیک به همین ها در بقیه ظرفیت های قدرت و حکمرانی جمهوری دوم هست! 3⃣جمهوری مهجور: ظرفیت قانونی و برای حکمرانی دیگری است که لایه سوم جمهوری ماست؛ البته کاملا متروک و رها شده! از قضا واجدین شرایط آن در قبال قبلی ها باور نکردنی است! ۱۱تا۱۳میلیون کارگر! ۱۵میلیون دانش آموز! بیش از ۳میلیون دانشجو! و... اصل۲۶ قانون اساسی اختیار انجمن های صنفی و انجمن های اسلامی به اینها داده و اینکه "هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد/ یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت". در اصل۱۰۴ "به منظور تامین قسط اسلامی و همکاری در تهیه برنامه ها و ایجاد هماهنگی در پیشرفت امور" شوراهای کارگری و دهقانی و کارمندی و آموزشی و... تعبیه شده است! تبصره۴ ماده۱۳۱ قانون کار، کارگران را فقط مجاز به شرکت در یکی از سه شورای کارگری موجود کرد! آنها هم نمیتوانند حقوق و دستمزد عقب افتاده را استیفاء کنند چه رسد به اثرگذاری در برنامه های واحد تولیدی! یا مطالبه۲۵٪ از اقتصاد کشور برای تعاونی های فراگیر(بند۱۵سال معطل مانده سیاستهای اصل۴۴!) دستمزد کارگر مثلا در شورایی مرکب از نمایندگان شوراهای کارگری و به همان تعداد نماینده کارفرمایان و نماینده دولت، تعیین میشود. هرسال، دولت هم مایل به کارفرما رای می دهد تا افزایش حقوق کارگران موجب، اخراج آنها نشود! پس به اقل بسنده میشود!(مقایسه کنید به نحوه تعیین تعرفه پزشکی و مهندسی و...)! 🔹وقتی شوراهای این اصناف و نخبگان، جدی و اثر گذار نباشد؛ حضور دائمی این مردم(بیشترین درصدِ مردم) در حکمرانی جدی نخواهد بود. پارلمان همه آنها مثل پارلمان دانش آموزی، نمادین و تمرینی جلوه و عملا خالی از مشارکت میشود. اگر پارلمانها و دولتهای بخش خصوصی یا لابی های آنها توانست پیشرانِ جمهوری معروف شود؛ می دانی چه میشود؟! مثلا درتعامل با مجلس شورای اسلامی مانع افزایش مالیات اصناف خود شوند(مثل ماجرای کارت خوان پزشکان)! یا موجب کاهش تعرفه گمرکی واردات خودروهای لوکس شوند! در اینصورت جمهوری معروف، روی طبقه متوسط رو به مرفه قرار میگیرد و بنام جمهوری اسلامی به مرور به یک دمکراسی لیبرال تنزّل می کند. کانون های ثروت پیرامون آن لایه هم قدرت سازی می کند و جمهوری اول را شکل می دهد! مردمسالاری بدون تحقق جدی لایه سوم و اثرپذیری جمهوری معروف از آن، واقعی نخواهد بود؛ و در بهترین صورت یک جمهوری نخبگان(نخبگان ثروت، مدیریت، علم، دین) خواهد بود همان که امام نگران بود نشود:"یعنی در امور سیاسی در ایران ۵۰۰نفر دخالت کنند، باقی شان بروند سراغ کارشان...اگر ملت نظارت نکنند در امور مجلس و همه چیز، اگر کنار بروند، بسپارند دست اینها و بروند مشغول کارهایشان بشوند، ممکن است یک وقت به تباهی بکشد"(اینرا درباره نخبگان دینی می فرمود. تئوری ای که سیاست را حق مجتهدین می خواند)! ✍حجت الاسلام محسن قنبریان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠علیه سیاست‌«ورزی»؛ تصویر محافظه­‌کارانه از کنشگری سیاسی 🔹 در به بن‌بست می‌رسد. محافظه کارانی که هدف‌شان تنها حفظ نظام است. حفظ نظام را هم در بسط هر چه بیشتر عدالت و عدالت‌خواهی، به مثابه فلسفه مشروعیت نظام نمی‌بینند بلکه بیشتر در پی آن هستند که از طریق به نشستن خود(ها) بر کرسی قدرت، نظام را حفظ کنند! دست‌کم در طول مدت طولانی پس از جنگ هیچ ایده مشخصی برای حفظ نظام مطرح نکرده‌اند و همه­‌ی راه­ حل‌هاشان برای حفظ نظام از به قدرت رسیدن خودشان می­‌گذرد. 🔹می‌گویند و زیادی هم می­‌گویند می‌خواهیم از عبور کنیم اما تمام منظورشان از وضع موجود و تمام وضع موجود در منظرشان، عبارت است از این که لحاف قدرت، روانداز دیگری است نه آن­ها. جز قدرت و جابجایی در آن به چیزی نمی‌اندیشند و اگر هم از فیش‌های نجومی و اشرافیت می‌نالند؛ به این معنی نیست که خوشان از ده برابر یک کارگر ساده، کمتر حقوق می‌گیرند؛ به این خاطر نیست که در بین خودشان بده‌بستان‌هایی که جرم میلیاردی‌ش قطعی اعلام شده ولی نادیده‌‌اش گرفته‌اند وجود ندارد؛ به این دلیل نیست که دل‌شان لک زده برای ساده‌زیستی؛ بلکه به این دلیل است که در راه تنها هدف‌شان که عبارت است از پایین کشیدن دیگری‌شان از قدرت، این مفاهیم کاربرد و فایده دارد. هم از این روی گرنه کسی ندیده روزی این جماعت گوشه‌ای از این مفاهیم (نقد اشرافیت و غیره) را برای کسی غیر از رقیب‌ سیاسی‌شان به کار ببرند. 🔹الغرض دیرزمانی است جماعت فتوای‌شان این است «الیوم پایین کشیدن رقیب از سریر قدرت بأی نحو کان واجب است»! استعمال‌شان مَر مفاهیم انقلابی را نیز از باب همین «بأی نحو» است. والّا از این جماعت بیشتر از سیاست‌ورزی که عبارت است از لابی و جبهه و نظرسنجی، چیزی بر نمی‌آید که نمی‌آید و روشن است که توفیر چندانی نمی‌کند این محافظه‌کارانه را در حجره‌های بازار و ذیل شیخوخیت ریش‌‌سفیدها دنبال کنند یا به زعم خودشان نوگرایی کنند و بساط سیاست‌ورزی‌شان را در تحلیل‌ها و ترهات جامعه‌شناسانه و استراتجیک پهن کنند. 🔹اقتضای محافظه‌کاری و بی‌آرمانی،‌ تکیه بر سیاست‌ورزی است؛ والا نه توفیق آرمان‌خواهی در عرصه سیاست، از خرداد 1342 به بعد معلول نبوغ شخصی است و نه بلاهت محافظه‌کارها، از خرداد 1342 به بعد، معلول نابلدی سیاست‌ورزی. سیاست‌ورزی یعنی تقلیل امر سیاسی، با همه‌ی ذوجوهی خود به زبان بدن، نحوه گفتار در مناظره‌ها و مانند آن. راه حلش هم عبارت است ست‌کردن کت و شلوار کاندیدا با پرده‌ی پشت‌ سرش! سیاست‌ورزی بسط تکنوکراتیسم به عرصه‌ی امر انسانی و سیاسی است. سیاست‌ورزی زایشگاه و زیست‌گاه سوداگران حرفه‌ای قدرت است؛ سیاست‌ورزانی که جز تاکتیک‌های سیاسی چیزی بلد نیستند و جز راه‌های کسب قدرت به چیز دیگری نمی‌اندیشند. گذشته را نمی‌دانم اما بیشتر از پنجاه سال است که مردم در حال مدیریت کردن سیاست‌ورزان حرفه‌ایِ نشسته در اتاق‌های فکر هستند. چه اصراری هست باز هم امتحان کنند؟ سیاست‌ورزی قوام روش‌شناختی محافظه‌کاری است. ✍مجتبی نامخواه @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 موانع تحقق نظریه نظام انقلابی ✍سخنرانی حمید محمدپور، دبیر جنبش عدالت‌خواه دانشجویی در محضر رهبر انقلاب: 🔹از مهم‌ترین مسائل پرداخته‌شده در بیانیه گام دوم، نظریه نظام انقلابی است. نظامی که ضمن پافشاری بر ارزش‌ها، از انقلاب در زمینه‌های معیوبش ابایی ندارد. منظور از «نظام» نظم سیاسی و دیوان‌سالاری‌هاست و مفهوم «انقلابی» نیز به دو معنا اشاره دارد؛ یکی پایبندی به مبانی انقلاب و دیگری تغییر پی‌درپی به‌سمت وضع مطلوب. اما بیم آن می‌رود که در دوگانه دیوان‌سالاری و نظام امت‌وامامت؛ دیوان‌سالاری اولی شود و خواستِ خواص و سیاسیون بر رضایت عوام و مستضعفین غلبه‌کند. این نیز از نبوغ امام بود که ولایت‌فقیه را به‌عنوان ضامن نظام انقلابی در راس جمهوری اسلامی طراحی کرد. ما نیز امروز اینجاییم تا از موانع مسیر تحقق این نظام، چاره‌جویی کنیم: ✔️مانعی به‌نام اصالتِ ثُبات ✔️نبود نهاد ارزیاب در حوزه تحقق اهداف ✔️نگاه منحط به جمهوریت ✔️تصورهای غلط از ولایت فقیه ✔️چالش های دفتر رهبری @Kolbe_Andishe_Farhang
💠جشن پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ۱۱روزه بعداز آغاز آتش بس میان رژیم صهیونیستی و حماس 🎥فلسطینیان ساکن قدس امروز صبح با شعار الله اکبر در حمایت از حماس وارد مسجد الاقصی شدند. واکنش پلیس و نظامیان صهیونسیتی حاضر در مسجد را ببینید. 🔹رژیم صهیونیستی از منطقه شیخ جراح عقب نشینی کرد و متعهد به حفظ امنیت فلسطینی‌ها در مسجدالاقصی شد. به امید پیروزی نهایی جبهه حق و ظهور حضرت مهدی موعود(عج) @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مسئله 🔹پیش‌فرض می‌گیرند که جناح راست در دوره پسا دهه شصت یا دست کم در حال حاضر، «جبهه انقلاب» است و تنها مشکل این جاست که نیروهای انقلاب نتوانستند مردم را اقناع کنند که راه حل مسائل در داخل است، به همین دلیل مردم فریب غرب‌گراها را خوردند و جبهه موسوم به انقلاب از رقیب، شکست گفتمانی خورد. پس بروید و بدوید از فرصت‌ها کمال استفاده را ببریم برای تبلیغ گفتمان موسوم به انقلاب و برای گفتمان سازی و تکرار کلیاتی از قبیل آن که بیانیه گام دوم خوب است و برجام خسارت محض بود و غیره. 🔹وقتی مسئله‌ها را بی‌تبار و وارونه ببینیم؛ چه باید کردهامان هم این چنین واژگونه خواهد بود؛ این که به مجموعه‌ای از پیر و جوان‌هایِ یک جناح سیاسی بگوییم جبهه انقلاب، خودِ این حرف آغاز مسئله است. جبهه‌ای که جز با مشارکت اندک، ۲۰ و چند درصدی یا کمی بیشتر، امکان و وقوعی برای پیروزی نداشته و ندارد؛ این جبهه/ الیت را چه به انقلاب همگانی در سال ۱۳۵۷؟ اگر از انقلابیگری سیاست‌زده کنونی فاصله بگیریم و این همه میان جامعه/انقلاب دیوار نکشیم، آن‌گاه می‌بینیم که چندین دهه است جامعه/انقلاب اساساً سازوکارهای نمایندگی خواست‌های اجتماعی سیاسی خود را نداشته و ندارد، چه رسد به این که امکان رقابت انتخاباتی داشته باشد. نباید بگذاریم شکست‌هاشان را به نام جبهه انقلاب، چیزی که نیست، فاکتور کنند. 🔹به عنوان یک مثال، دعوای ۹۶ دعوای پاس کردنِ چکِ برجام بود و تشخیص مردم اشتباه نبود؛ چه کسی برای پاس کردن چک برجام، بهتر از همان کسی که چک را کشیده است؟! چرا یک‌سره از اشتباه مردم و لزوم اقناع آن‌ها حرف زده می‌شود اما احتمال روی‌دادن کوچک‌ترین اشتباهی در الیت را منتفی می‌دانند؟ 🔹چه باید کرد؟ از قضا مسئله نه در سمت مردم، که در سمت الیت است. مسئله این نیست که باید مردم را اقناع کرده و به راهِ [جناح] راست هدایت کرد. مسئله این است که الیت‌های موجود به دلیل آن‌که ویژگی‌های الیکارشیک پیدا کرده‌اند، جامعه/انقلاب را نمایندگی نمی‌کنند. الیت‌های فربهی که روزاروز مناسبات اجتماعی و ساختاریِ بیشتری را از خود متأثر می‌کنند و جامعه‌ای که روزاروز لاغرتر از قبل می‌شود. مسئله جامعه در میدان سیاست و سیاست‌گذاری است و راه‌حل هم این است که برای جامعه/انقلاب، سازوکارهای نمایندگی خواست هایش را به وجود بیاوریم. 🔹تصور می‌کنم جز این، الباقی کارها جملگی سیاست‌زدگی باشد و لابی‌بازی و پروپاگاندا و تکرار؛ تکرار یک سری حرف‌های تکراری، به گمان این که تکرار همان گفتمان‌سازی است در حالی که کلیشه‌سازی است. ای کاش پروسه/ پروژه ایجاد امکان‌های نمایندگی جامعه/انقلاب، بر پروژه/عملیات گفتمان(کلیشه)سازی مفاهیم انقلاب پیشی بگیرد؛ قبل از آن‌که تتمه معنای انقلاب مصرف شود. ✍مجتبی نامخواه 📎تصویر: مجسمه‌ای معروف از آلبرتو جاکومتی https://www.instagram.com/p/CNUfwhqhayB/?igshid=27rn24k7jrs7 @Kolbe_Andishe_Farhang
💠تحلیلی بر رد صلاحیت‌های شورای نگهبان 🔹یک- عده‌ای میگویند انتخابات هزار و چهارصد بازگشت به قبل از دوم خرداد است. بازگشت به انتخابات‌ غیررقابتی سالها شصت تا هفتاد و دو است. این مقایسه‌ای غلط است و محصول افسانه‌سازی اصلاح‌طلبان که خود را اغازگر تاریخ مشروعیت داشتن جمهوری اسلامی جا میزنند. در دهه شصت نظام از مشروعیت خلل‌ناپذیر برخوردارد بود. مشروعیتی که تلفیقی از مکانیزم‌های مدرن و سنتی و قدسی بود: سهیم کردن توده‌ها در قدرت سیاسی و رفاه اقتصادی، رهبری کاریزماتیک دینی، هم خانواده شدن با نظام بواسطه هزینه دادن در جنگ... 🔹دو- به عبارت نرخ مشارکت مردم درانتخابات سهم اندکی در مشروعیت کلی نظام داشت و انتخابات حتی اگر با یک نامزد و با مشارکت چهل درصد هم برگزار میشد ضربه‌ای به پایه‌های مشروعیت نظام محسوب نمیشد. چرا که نظام پایگاه اجتماعی وسیعی داشت از و وفادارانی که خیلی فراتر از چند ساعت ایستادن در صف رای، برایش در جبهه جان میدادند 🔹سه- با پایان جنگ و فوت رهبر کاریزماتیک و چرخش ایدئولوژیک به توسعه، آن مشروعیت سنتی کاهش یافت و نظام مقبولیتش بین بخشی از پایگاه سنتیش از دست داد. اتفاقا هوشمندی غریزی جمهوری اسلامی ارائه مکانیزم عرفی انتخابات نیمه-رقابتی به عنوان جبران‌کننده کاهش تدریجی اشکال سنتی مشروعیت بود. 🔹چهار- این مکانیزم البته تا اینجا برای نظام سیاسی پرهزینه بوده.بویژه در سال هشتاد و هشت. زمانی که مکانیزم انتخابات و بسیج اجتماعی اطراف آن ایران را تا لبه پرتگاه ویرانگر اجتماعی سیاسی برد و به جای افزایش مشروعیت، نظام را با تهدید وجودی روبرو کرد. ترومایی که در ذهن حاکمیت تاثیر عمیقی گذاشت. 🔹پنج- با اینحال سال نود و دو نظام و به ویژه آیت‌الله خامنه‌ای -که حتی مخالفان نظام را دعوت به حضور کرد- به سمت احیای مکانیزم انتخابات نیمه -رقابتی و درمان تدریجی ترومای ۸۸ رفت. دایره انتخابات توسط شورای نگهبان اگرچه حتی‌المقدور تنگ شد اما باز اجازه دوقطبی‌سازی و حضور همه جناح‌ها داد 🔹شش- تصمیم شورای نگهبان اما از نظر ماهوی متفاوت است و در زمانه‌ای میفتد که مشروعیت نظام در پایین‌تر زمان خود در چهار دهه گذشته است. با لاریجانی و جهانگیری و ضرغامی هم انتخابات بی‌رمق و با مشارکت حدود پنجاه درصد برگزار میشد. اما پیام شورا چیز دیگری است: دیگر به انتخابات و مردم نیاز نداریم. 🔹هفت- ایده پشت چنین قماربازی خطرناکی اینست که دولت کارآمد میتواند با بهبود سریع وضع معیشتی مشروعیت از دست رفته را احیا کند. یعنی اگر از دهه۷۰ کاهش مشروعیت قدسی-سنتی با مشروعیت عرفی بواسطه انتخابات جبران شد، حالا قرارست کاهش مشروعیت عرفی- سیاسی بواسطه کارآمدی اقتصادی جبران شود 🔹هشت- بحث درباره حق مردم و جمهوریت حاصل از انقلاب به کنار، پریروز هم گفتم ایده جبران مشروعیت بواسطه معیشت در ایران ۱۴۰۰ غیرعملی است. هرگونه بهبود اقتصادی در ایران نیازمند مشارکت و اعتماد جدی جامعه است. (احمدی‌نژاد هدفمندی یارانه ها را در اوج قیمت نفت و محبوبیت نظام عملی کرد و زمانی که محبوبیت نظام پایین بود افزایش خیلی کمتر بنزین به انفجار آبان نود و هشت انجامد) 🔹نه- حذف جناح رفسنجانیست-اصلاح‌طلب همزمان باعث مشروعیت یافتن دوباره آنها در ذهن جامعه و تبدیلشان به بلوک اپوزیسیون میشود. جناحی که برای عملکردش در هشت سال گذشته می‌بایست در مناظره ها محاکمه و هرگونه مشروعیتی برای سالها محروم میشد، هر روز کاری رییس جمهور بعدی را به یک دی نود و شش تبدیل میکند 🔹ده- دولت آینده از سویی از مشروعیت مردمی کمی برخوردار است و از سویی مقابلش تخریبهای هرروزه بلوک بزرگی از اپوزیسیون داخلی (همه محذوفین انتخابات هزار و چهارصد) را دارد. آنهم با نفت بشگه‌ای بیست دلار و زیر تحریم و محرومان آماده انفجار. این نه شبیه شصت تا هفتاد و دو است نه شبیه هشتاد و چهار. با پدیده‌‌ای با ماهیتی متفاوت روبروییم. پدیده‌ای که حدس میزنم هیچ کدام از اعضای شورای نگهبان هیچ ایده ای از تبعات خطرناکش در بازه پنج تا ده ساله ندارند. ✍علی علیزاده @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مصیبت، آن‌روزی است که مردم پشت کنند به صندوق رأی مسئله‌ی «نقش مردم در حکومت» یکی از این کلید‌واژه‌ها است؛ این کلیدواژه است. بعضی‌ها از بچّه‌های خوب و انقلابی تعجّب میکنند که فلانی مدام میگوید در انتخابات شرکت کنید، شرکت کنید؛ از من گله‌مند میشوند که چرا شما مدام گفتید بیایید در انتخابات شرکت کنید. آقاجان! توجّه داشته باشید که مصیبت، آن‌روزی است که مردم پشت کنند به صندوق رأی؛ این مصیبت است؛ و دشمن این را میخواهد. الان شماها باید زودتر از من بشنوید، بنده هم شنفته‌ام صداهایی را که بلند میشود، آرزو میکنند و انتظار میکشند روزی را که نود درصد مردم پای صندوقها شرکت نکنند. حالا مثلاً فرض کنید که گفتند بیست‌وچند درصد پای صندوقها شرکت نکردند، نیامدند؛ میگویند این کافی نیست، باید کاری کنیم که نود درصد مردم پای صندوقهای رأی نیایند؛ مصیبت آن است. بنده آن را میبینم. حضور مردم پای صندوق رأی، یک نعمت بزرگی است. «مردم‌سالاری»، این جزو کلیدواژه‌های اصلی است؛ این را فراموش نکنید. خب، شما میخواهید که مردم پای فلان صندوق بیایند، پای آن صندوق نیایند، خب تلاش کنید تا آن کاری که شما می‌خواهید تحقّق پیدا کند. جلوی حضور مردم پای صندوق رأی نَایستید. ✍رهبر انقلاب، ۹۶/۳/۱۷ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 شورای نگهبان و چالش اقناع افکار عمومی و خاص 🔹 با اعلام اسامی نهائی کاندیداهای ریاست‌جمهوری بحث بسیار گسترده‌ای در خصوص افرادی که صلاحیت آنان احراز یا با عدم احراز مواجه شده است آغاز شد. اگرچه تایید صلاحیت کاندیداها در انتخابات گوناگون همیشه با نقد و نظرهایی مواجه بوده اما در این دوره به نظر می‌رسد این انتقادها فراتر از موضوع‌گیریهای جناجی یا طیف‌های سیاسی بوده است. 🔹 جایگاه قانونی شورای نگهبان و لازم‌الاجرا بودن نظرات آنان همواره مورد تاکید امام خمینی و رهبر معظم انقلاب بوده است و حتی در مواردی که تصمیمات آنان برخلاف نظر کاندیداها قرار گرفته است اما همواره مورد احترام و لازم‌الاتباع قرار گرفته‌است. 🔹 اما پرسشی که همیشه وجود داشته و در مورد اخیر بخش گسترده‌ای از نخبگان و خواص جامعه به آن تاکید کرده‌اند این است که آیا احترام و لازم‌الاتباع بودن نظرات شورای نگهبان این نهاد را از اقناع افکار عمومی و نخبگانی بی‌نیاز می‌کند؟ آیا ارائه‌ی سخنان امام خمینی و رهبر معظم انقلاب در پاسخ به چرائی و معیارها و ملاک‌های تصمیم‌گیری در شورای نگهبان کافی است؟ 🔹 طبیعیتا مراد از «اقناع افکار عمومی و خواص» افشای پرونده و سوابق محرمانه و مورد استناد برای عدم احراز صلاحیت‌ها نیست چه آنکه سطوح نخبگانی جامعه شامل حوزویان و دانشگاهیان به خوبی قدرت فهم این موضوع را دارند. آنچه که به عنوان «چالش اقناع خواص توسط شورای نگهبان» مطرح می‌شود در دو سطح قابل بیان است: -ارتباط مستمر اعضای شورای نگهبان با جامعه‌ی حوزوی و دانشگاهی -ارتباط موردی در تصمیم‌گیری‌های خاص با بزرگان و چهره‌های تاثیرگذار حوزوی و دانشگاهی 🔹 مورد نخست امری بسیار مهم است که اگرچه احتمالا در سطوح ضعیف‌تری در حال انجام است اما باید به یک برنامه‌ی اصلی برای فقها و حقوق‌دانان شورای نگهبان تبدیل شود. اما مورد دوم که دلیل اصلی نگارش این متن بوده به نظر می‌رسد مورد غفلت قرار گرفته‌است. در روزهای اخیر نقدهای جدی به احراز صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری وارد شده است که گستردگی این نقدها و عدم محدود بودن آن به یک طیف و نگرش خاص، نشان می‌دهد لازم است به صورت فوری اعضای شورای نگهبان نسبت به دیدار و تشریح روند بررسی صلاحیت‌ها و حتی چگونگی اتخاذ برخی تصمیمات به صورت مصداقی اقدام کنند. 🔹 حقوق‌دانان شورای نگهبان در عرصه دانشگاهی و فقهای شورای نگهبان نیز از طریق دیدار و گفت‌وگو با سطوح مختلف حوزویان از جمله مراجع عظام تقلید، علما و اساتید و طلابی که دغدغه و نگرانی‌های مختلفی در این زمینه دارند می‌توانند بخش عمده‌ای از شائبه‌ها را برطرف کرده و نشان دهند شورای نگهبان نیز پاسخگوی تصمیمات خود در قبال امور مهم نظام است. 🔹 چنانچه این ارتباط و گفت‌وگو و تشریح مسائل در روزهای آتی رخ ندهد و از سوی دیگر امکان تاثیرگذاری فضاسازی‌های رسانه‌ای در بین بزرگان حوزه می‌تواند در روز رای‌گیری و به صورت کلی تعامل بزرگان حوزه و نظام جمهوری اسلامی چالشی جدی ایجاد نماید. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 کدام قانون؟! می‌گویند شورای نگهبان به مرّ قانون عمل کرده است. این کدام قانون است که عمل به آن، اعتبار شورای نگهبان را مخدوش، داشته‌های مردم‌سالارانه ج..ا.ا را تخلیه، فضای سیاسی را پژمرده، رقابت سیاسی را کان لم یکن، رأی و انتخاب مردم را بی‌معنی و دولت آینده را در موضع تحمیلی بودن قرار داده است؟ ✍پرویز امینی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مصالح عالیه و مُر قانون! 🔻دقیقا انتظار مردم و قانون این است که شورای نگهبان: 1⃣ مصالح عالیه نظام (نه مصلحت اشخاص و جناح ها و...) را رعایت کند. ظاهرا مشارکت حداکثری -در دوره ای که تخمینِ نزدیکِ به اطمینان، مشارکت را زیر ۵۰درصد (و حتی ۴۰٪) می داند- از مصالح عالیه است. سخنگو هم رعایت این مصلحت(مصالح عالیه) را خلاف نمی داند بلکه می گوید لحاظ می کنیم (تصویر یک): https://www.shora-gc.ir/fa/news/2122 2⃣مصلحت جزیی افراد و گروه های فاقد شرایط را رعایت نکند. همان که رهبر انقلاب می فرماید نباید بشود و مُر قانون رعایت شود.(تصویر دو) https://yun.ir/lwfx79 ظاهراً این گذر از مُر قانون و چاشنی مصلحت بینی اقلا درباره رئیس جمهور کنونی انجام شده! رای عدم احراز، معلوم شده بوده، اما دبیر محترم وساطت می کند. اول از ۵رای به ۶رای می رسد و بعد ایشان با دو عضو که رای عدم احراز داشته اند صحبت و جناب روحانی را تایید می کند!(تصویر سه): https://sharghdaily.com/fa/main/detail/16299 🔻توجه: دوره قبل با این افت مشارکت مواجه نبودیم! 🔹نتیجه۱: شورا بدون عذر خواهی یا حتی اعتراف به نقض مُر قانون، اینبار قصد جبران عملی و ایستادن سر همان مُر قانون گرفته است! 🔹نتیجه۲: در کارشناسی شورا: الف) رد صلاحیت های اینبار اثر جدی بر مشارکت و مصالح عالیه نداشته؛ تا اقلا برای برخی وساطتی انجام و رایی تدارک کند! لذا بر همان مُر قانون مانده! ب)یا مفسده تایید برخی از آنها بر میزان مشارکتی که می افزودند بیشتر بوده است! ارزیابی کارشناسی الف با نظر سنجی های علمی و حداکثر تجربه روز انتخابات ممکن است اما ارزیابی کارشناسی ب بخاطر عدم اعلان ممکن نیست! 🔹چاره موقت: ارزیابی دو کارشناسی یاد شده شورا از سوی نهاد بالا دستی و احیانا حکم حکومتی برای بعضی؛ اگر اثری در مشارکت دارد و مفسده بیشتر ندارد! 🔹چاره واقعی و دائمی: تقویت نهادهای حکمرانی مردم! توضیح: -از دوجناح کشور یکی همیشه کاندیدهای تایید شده دارد. - دیگری که با رد صلاحیت بیشتر مواجه میشود هم با فنون جنگ روانی و رسانه ای و شبکه حزبی می تواند پشت یک کاندید ضعیف یا اجاره ای بایستد و برایش رای قابل اعتناء جمع کند و حتی رئیس جمهورش کند(روحانی سه درصدی را با تفاضل ۳۰۰هزار رای بیش از نصف رئیس جمهور کرد)! - عموم و اکثریت مردم که مشارکت با آنها حداکثری و حضورشان خواستنی است الزاما پیرو جناح های موجود نیستند. -اینهایند که اقلا بعضی دوره ها آدمشان را در بین کاندیدهای آن دو جناح نمی بینند، انسجام و نهاد و تشکلی ندارند تا پشت یک مستقلِ نزدیکتر به خود (ولو ضعیف) بایستند و او را بالا بکشند! -لذا باز دچار کسانی مستقل اما با گارد اپوزیسیون مثل احمدی نژاد می شوند که خوب یا بد، با رد صلاحیتش کارشان تمام میشود! - قهر با صندوق هم وضعی را عوض نمی کند! دلسوزان انقلاب را هم نگران می کند. - به مرور جریان مردم در این فراز و فرودها باید شکل بگیرد. با ظرفیت هایی که قانون اساسی برای حکمرانی مردمی از دانش آموز تا کارگر و دهقان داده است. - کمی فرهیخته تر هایش از وضعیت باقیمانده موجود هم استفاده کنند و کسی نزدیکتر به مصلحت عموم مردم را حمایت کنند. - مدعیان جریان انقلابی اما دستِ آخر اصولگرا و توجیه گر وضع موجود هم به مرور تکلیف خود را معلوم و هربار در روشن تر شدنهای فضا و خط و ربط ها، عده بیشتری به جریان مردم که جریان واقعی انقلاب است می پیوندند. آینده روشن است... ✍حجه الاسلام محسن قنبریان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مشکل اولویت دادن تجارت به تولید است! 🔹‏شروع نشستهای انتخاباتی آقای رییسی با اتاق بازرگانی بود، مهمترین کانون ذی‌نفعان واردات و خام‌فروشی و طبقه اصلی حاکم بر دولت روحانی که بسیاری وزرا برامده ازآن بودند و معاون اقتصادی فعلی و رییس دفتر قبلی رییس‌جمهور، رییس اسبق آن بوده. ارگانهایش مثل تجارت فردا هم پاطوق امثال نیلی و آخوندی. 🔹نودوشش هم که اصولگراها میخواستند به جنگ روحانی بروند مقابل نهاوندیان، آل‌اسحاق را در شورای جمنا گذاشتند که رییس اسبق اتاق بازرگانی تهران بود. دعوای ما با دولت روحانی و غربگراها، ریش پروفسوری نهاوندیان یا صورت تراشیده و کراوات پدرام سلطانی نیست؛ مشکل اولویت دادن تجارت به تولید است. حالا میخواهد با محوریت دادن به راستیهایی با ریش بلند و یقه بسته و اخوندی باشد یا به چپیهایی با کراوات و صورت تراشیده. 🔹نتیجه‌ این مدل میشود گره زدن همه‌چیز به خارج و معطل شدن طرفیتهای کشور مثل دوران پسابرجام. 🔹تغییر وضع موجود با بانیان یا ذینفعان وضع موجود یا بی‌مرزبندی ممکن نیست.‏ 🔹هفتادوشش نیلی برنامه اقتصادی ناطق را نوشت. خاتمی با نقد سیاستهای اقتصادی ناطق و هاشمی رای اورد و بعد نیلی را پیشانی اقتصادی دولتش گذاشت. نتیجه این شد که انچه مردم با ان مخالفت کرده بودند بر انها حاکم شد. 🔹مهمتر از جایگزینی مسئولین دولت فعلی، کنارزدن اندیشه و طبقه حاکم بر ان است. 🔹‏نمیدانم طراحی این جلسه کار چه کسی بوده ولی امیدوارم حاج اقای رییسی افرادی را که پیشنهادهایی از این دست به ایشان میدهند یا جلساتی از این دست طراحی میکنند، از اطراف خویش برانند تا امیدهای علاقمندان و طرفداران ایشان تصعیف نشود. ✍محمدصادق شهبازی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مشکل اولویت دادن تجارت به تولید است! 🔹‏شروع نشستهای انتخاباتی آقای رییسی با اتاق بازرگانی بود، مهمترین کانون ذی‌نفعان واردات و خام‌فروشی و طبقه اصلی حاکم بر دولت روحانی که بسیاری وزرا برامده ازآن بودند و معاون اقتصادی فعلی و رییس دفتر قبلی رییس‌جمهور، رییس اسبق آن بوده. ارگانهایش مثل تجارت فردا هم پاتوق امثال نیلی و آخوندی. 🔹نودوشش هم که اصولگراها میخواستند به جنگ روحانی بروند مقابل نهاوندیان، آل‌اسحاق را در شورای جمنا گذاشتند که رییس اسبق اتاق بازرگانی تهران بود. دعوای ما با دولت روحانی و غربگراها، ریش پروفسوری نهاوندیان یا صورت تراشیده و کراوات پدرام سلطانی نیست؛ مشکل اولویت دادن تجارت به تولید است. حالا میخواهد با محوریت دادن به راستیهایی با ریش بلند و یقه بسته و اخوندی باشد یا به چپیهایی با کراوات و صورت تراشیده. 🔹نتیجه‌ این مدل میشود گره زدن همه‌چیز به خارج و معطل شدن طرفیتهای کشور مثل دوران پسابرجام. 🔹تغییر وضع موجود با بانیان یا ذینفعان وضع موجود یا بی‌مرزبندی ممکن نیست.‏ 🔹هفتادوشش نیلی برنامه اقتصادی ناطق را نوشت. خاتمی با نقد سیاستهای اقتصادی ناطق و هاشمی رای اورد و بعد نیلی را پیشانی اقتصادی دولتش گذاشت. نتیجه این شد که انچه مردم با ان مخالفت کرده بودند بر انها حاکم شد. 🔹مهمتر از جایگزینی مسئولین دولت فعلی، کنارزدن اندیشه و طبقه حاکم بر ان است. 🔹‏نمیدانم طراحی این جلسه کار چه کسی بوده ولی امیدوارم حاج اقای رییسی افرادی را که پیشنهادهایی از این دست به ایشان میدهند یا جلساتی از این دست طراحی میکنند، از اطراف خویش برانند تا امیدهای علاقمندان و طرفداران ایشان تصعیف نشود. ✍محمدصادق شهبازی @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اتاق بازرگانی و نقش آن در وضع موجود 🔻 اولین میتینگ انتخاباتی آقای در اولین روز آغاز تبلیغات با اعضای اتاق بازرگانی برگزار شد و به نطق درباره محاسن و سپردن امور به بازار گذشت. یا آقای رئیسی متوجه نیست که اتاق بازرگانی چیست و چه نقشی در ایجاد وضع موجود دارد یا ایده‌های آن را پذیرفته و آن را قبول دارد. آقای رئیسی اگر می‌خواهد به مردم پیام بدهد که اقتصاد برایش مهم است، می‌توانست با تشکل‌های کارگری، بیکاران، کارگران روزمزد و ... که هیچ صدایی در حاکمیت ندارند دیدارهایش را آغاز کند. 🎥در مورد اتاق‌هایی برای وحید اشتری توضیح می دهد: 🔹 در بیش از ۶۰ «شورای حاکمیتی» عضو است و حتی درخواست عضویت در ۶۰ شورای حاکمیتی دیگر همچون شورای عالی امنیت ملی و هیئت دولت را هم داده است که با و لابی‌هایی که دارند فسادهای عجیبی رقم می‌زنند. 🔹 یک رقم کوچک فساد در اتاق بازرگانی، ۲۷ هزار میلیارد تومان در حوزه کارت بازرگانی است که تنها یکی از اختیارات این اتاق است! @Kolbe_Andishe_Farhang
💠در انتخابات شرکت کنید و انتخابات را متعلق به خود بدانید 🔹ملت عزیز ایران! انتخابات در یک روز انجام میگیرد امّا اثر آن در چند سال باقی میماند. در انتخابات شرکت کنید، انتخابات را متعلق به خودتان بدانید و از خدا کمک و هدایت بخواهید که شما را هدایت کند به آنچه که درست و حق است و به کسی که شایسته است و بروید پای صندوق و رأی بدهید. به حرف این کسانی که ترویج میکنند که فایده‌ای ندارد، نرویم، نمیرویم پای صندوق رأی اعتنا نکنید. اینها دلسوز مردم نیستند. 🔹در مورد مسئله‌ مشارکت که بعضی نگرانند که مشارکت کم خواهد شد؛ بنده به نظرم این‌جور می‌رسد که عامه‌ مردم، عموم مردم دنبال اسم این و آن نیستند؛ عامه‌ مردم، دنبال یک مدیر قوی و کارآمد هستند 🔹اینکه حالا چه کسی با چه نامی، با چه عنوانی، از چه جناحی وارد میدان بشود، برای عموم مردم این چیزها مطرح نیست؛ اگر نامزدهایی که امروز در صحنه‌اند بتوانند به مردم نشان بدهند و بیان کنند که دارای این کارآمدی هستند، مردم پای صندوقها هم، میروند مشارکت بالایی هم خواهد بود؛ ان‌شاءالله 🔹مسئله اصلی مردم فضای‌مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست، مسئله‌ی اصلی مردم چیزهای دیگر است؛ 🔹مسئله‌ اصلی مردم بیکاری جوان‌ها است، معیشت طبقات ضعیف جامعه است، مافیای وارداتی است که کمر تولید داخلی را می‌شکند. ✍رهبر انقلاب، در دیدار با نمایندگان مجلس، ۱۴۰۰/۰۳/۰۶ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠انگیزه‌های مختلف برای اعتراض به شورای نگهبان در بررسی صلاحیّتها ✔️به دلواپسان مشارکت و گله مندان از عدم احراز صلاحیت نمی توان ایراد گرفت 🔹به شورای نگهبان در این زمینه یک مقداری تحامل انجام گرفت و بعضی‌ها اعتراض کردند. اعتراضهایی که شده، انگیزه‌ی مشترکی ندارد، انگیزه‌ها مختلف است: 1⃣بعضی‌ها از این جهت به شورای نگهبان اعتراض میکنند که میگویند با این وضعیّت مشارکت کم میشود؛ دلسوزی میکنند برای مشارکت. 2⃣مسئله‌ی بعضی‌ها این است که یکی از نامزدها به نظرشان دارای صلاحیّت بوده و او احراز صلاحیّت نشده؛ ناراحتند که چرا آن کسی را که ما میدانیم صلاحیّت دارد، شورای نگهبان احراز صلاحیّت نکرده. به اینها هم به نظر من ایرادی نمیشود داشت، بالاخره گله‌مندند. 3⃣یک گروه دیگری هستند که با اصل شورای نگهبان مخالفند، این فرصت را مغتنم شمرده‌اند برای اینکه انتقام بگیرند از شورای نگهبان؛ اینها باید پیش خدا جواب بدهند. ✍رهبر انقلاب، ۱۴۰۰/۰۳/۰۶ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠درباره جنگ فقر و غنا به مثابه امکان سیاست1⃣ 🔹در شرایط کنونی که سیاست‌زدگی از یک‌سو و سیاست‌گریزی از سویی دیگر در فراز است؛ در وضعیتی که معنا و خِرَد، بیشتر از هر زمان دیگری از ورطه سیاستِ جامعه ما رخت برکشیده است؛ ایده جنگ فقر و غنا، که امام خمینی گذشته و آینده انقلاب اسلامی را در چارچوب آن تصویر و تحلیل می‌کردند، بیش از همیشه برای بازگرداندن معنا به سیاست و بازسازی سیاست ایرانی راهگشا است. متن زیر تلاش می‌کند نشان بدهد چگونه مسئله سیاست، نزاع‌های متداول، آسیب‌شناسی‌ها و گفتارهای کنونی نیست و ما برای احیای سیاست بیش از هر چیز دیگری، نیازمند توجهی تام به جنگ فقر و غنا هستیم. 🔹عقب‌ماندگی در عدالت و نابرابری کنونی محصول چیست؟ در پاسخ یک دوگانه مهم وجود دارد. در یک سوی این دوگانه کسانی قرار دارند که ضعف و سوءمدیریت را برجسته می‌کنند. از نظر آن‌ها «ناکارآمدی» زمینه شکل‌گیری «نابرابری» است. راه‌حل پیشنهادی آن‌ها چیست؟ پاسخ‌ها در چارچوب‌هایِ کلی مشترک، ولی در جزییات متنوع است. اصلاح رویه‌های ناکارآمد، ارائه پاسخ‌ها و بسته‌های سیاستی، برنامه‌های مبسوط یا بسیار مبسوط و گفتارهای تخصصی برای چالش‌های متعدد؛ تا پاسخ‌هایی که معطوف به رویِ کارآمدن مدیرانی است که به دلیل باور فکری یا نیروی جوانی، تلاش‌هایی شبانه‌روزی و میدانی را سرلوحه کارشان قرار می‌دهند. 🔹پاسخ‌های سیاستی متوقف بر تغییر مدیران نیست بلکه می‌توان در سایه مدیران کنونی نیز بر کرسی‌های سیاستی نشست و پیشنهادهایی برای حل مسئله‌های گوناگون پیشنهاد داد. روی کارآمدن افرادی که تلاش شبانه‌روزی را دنبال کنند اما بیشتر متوقف بر کسب کرسی‌های سیاسی است. در نظر دسته اول امر سیاسی، همان امر سیاستی است و دسته دوم امر سیاسی را معطوف به انتخابات و کسب قدرت می‌کنند. با همه این تفاوت‌ها تمام پاسخ‌های دسته نخست بر ناکارآمدی که تعریفی محترمانه‌تر از مسئله بی‌عرضگی تمرکز دارد. 🔹در برابر پاسخ نخست که نابرابری را در ناکارآمدی جستجو می‌کنند، دیدگاهی قرار دارد که ضمن قبول وجود سطوحی از سوءمدیریت، این استدلال را برجسته می‌کند که علل بقای این وضعیت، را در چیزی بیشتر از سوء مدیریت باید جستجو کرد: وضعیت نابرابر کنونی منتفعانی دارد که نیروی حفظ آن هستند. 🔹در رهیافت و پاسخ دوم، عاملیتِ نابرابری، فراتر از امری است فراتر از ناکارآمدی. صورت مسئله این نیست که مدیرانی، اغلب و طی سال‌های حضور مستمر و متناوب در در مناصبی متفاوت بوده‌اند، همواره در پی تحقق عدالت و آزادی بوده ولی ناتوان و ناکارآمد از تحقق آن بوده‌اند. مسئله این‌جاست که جمهوری اسلامی کارگزارانی یافته که بیشتر به علت زمینه‌های منفعتی و چه بسا به علت محدودیت‌های اجرایی و یا به دلیل بسترهای معرفتی، از اساس در پی تحقق عدالت و آزادی نبوده و بر خلاف آن اندیشیده و حکم رانده‌اند. مسئله این‌جاست که ما با «طبقه مرفه جدید»ی مواجهیم که از نابرابری‌های کنونی و از عقب‌ماندگی در عدالت منتفع است و تلاش می‌کند این وضع نابرابر را با بیان‌ها مختلف، از رتوریک‌های تکنوکراتیک تا خطابه‌های مذهبی، توجیه کند. بنابراین پاسخ دوم بیشتر بر «مدیریت سوء» متمرکز است نه «سوء مدیریت». 🔹بدیهی است در شرایط بیرونی ما هم با سوء مدیریت مواجهیم و هم با مدیریت سوء. وقتی از تفاوت و تفکیک این دو مفهوم گفتگو می‌کنیم، این تفکیک تنها به صورت تیپ ایده‌آل وبری قابل انجام است. غرض از این تفکیک این است که دریابیم اولویت یک اقدام اجتماعی کدام است: سوءمدیریت یا مدیریت سوء؟ در واقع هر طرفداران دو پاسخ، کم و بیش معتقد به وجود سوءمدیریت و مدیریت سوء در واقعیت هستند؛ مسئله ضریب این دو است و بیش از ضریب این است که در تدوین برنامه اقدام سیاسی، کدام یک از این دو دارای نقشی مبنایی و واجد اولویت و تقدم است؟ 🔹هواداران پاسخ‌هایی که سوءمدیریت را مسئله می‌داند، معتقدند مسئله از طریق پاسخ‌های سیاستی و تغییر مدیریت یا تغییر مدیران قابل رفع است. بر اساس پاسخ دوم اما صورت مسئله و راه حل آن به کلی متفاوت است. پاسخ دوم تلاش می‌کند بر این نکته تأکید کند که سوء مدیریت قابل تقلیل به جهل و غفلت نیست. بلکه وجود مراتب معتنابهی از نفع باعث شده تا مدیریت سوء به مثابه یک نیروی اجتماعی قدرتمند، حافظ وضع نابرابر موجود باشد. ارائه مؤثر هر گونه پاسخ سیاستی یا تغییر مؤثر در مناصب مدیریتی نیز محصول و معلول مقابله با این نیروی اجتماعی است. دعوت به مقابله با این طبقه یا نیروی اجتماعی، همان ایده‌ای است که امام خمینی در دو سال آخر حیات‌شان، آن را تحت عنوان «جنگ فقر و غنا» صورت‌بندی کردند. ✍مجتبی نامخواه @Kolbe_Andishe_Farhang
💠درباره جنگ فقر و غنا به مثابه امکان سیاست2⃣ 🔹سیاستِ منهای عدالت و عدالتِ منهای جدال با منتفعان از نابرابری، فاقد معنا و مابه ازاء اجتماعی است. سیاست قابل تقلیل به هیاهو و هیجان برای کسب قدرت یا قابل تقلیل له پیشنهاد خط مشی‌هایی برای بهبود وضعیت‌های گوناگون نیست. این ایده جنگ فقر و غنا به ما کمک می‌کند از این دو نگرش تقلیلی عبور کنیم: تقلیل نخست محصول سیاست‌زدگی و تقلیل دوم محصول غلبه امر سیاستی، فروکاستن امر سیاسی به امر سیاستی و پاسخی معوج به سیاست‌زدگی است. 🔹سیاست بیش و پیش از هر چیز جدال با منتفعان نابرابری است و از همین روی جنگ فقر و غنا امکانِ امر سیاسی و اجتماعی و امکان بازآفرینی مستمر انقلاب اسلامی است. منهای جنگ فقر و غنا، سیاست و امر اجتماعی و مآلاً بازآفرینی انقلاب اسلامی به کلی ممتنع می‌گردد. منهای جنگ فقر و غنا و منهای مقابله‌ای صریح و آشکار با منتفعان نابرابری، پیشنهادهای سیاستی برای بهبود فضای کسب و کار و غیره، هر قدر هم جزئی، عینی و میدانی تدوین شده باشد، هر چند شاید ارزش علمی و یا سیاست‌گذارانه داشته باشد اما فاقد معنای سیاسی و مابه ازاء اجتماعی بوده و در بهترین حالت به یک شوخی در حاشیه واقیعت‌های سیاسی می‌ماند. هم‌چنان که بدون پافشاری بر درگیری با منتفعان نابرابری، فعالیت انتخاباتی و تلاش برای تغییر مدیران کلان یا میانی، یا ناکام است و یا در صورت کامیابی ظاهری و پس از چندی، مغلوبه و ابزاری در اختیار طبقه مرفه جدید خواهند بود چرا که به محض آن‌که به دلیل پیروزی‌های نخستین یا ضعف نگرش‌های نظری، در جنگ فقر و غنا لحظه‌ای وقفه ایجاد شود؛ 🔹جنگجویانِ طبقه مرفه جدید سوار بر اسب تراوا وارد میدان خواهند شد. کارگزارانِ مدیریت سوء یا طبقه مرفه جدید، منافع منتفعان از نابرابری موجود را در ساختار سیاسی نمایندگی می‌کنند. این طبقه با دوگانه‌های مرسوم سیاسی قابل بازشناسی نیست و در دو جناح رسمی کشور، نه فقط نمایندگانی دارد بلکه دست برتر را نیز در اختیار دارد. به همین دلیل است که نیروهای کنونی و رسمی در میدان سیاست، از رادیکال‌ترین اصول‌گرایان تا رادیکال‌ترین اصلاح‌طلب، جملگی در دسته هواداران پاسخ نخست دسته‌بندی می‌شوند. ریشه محافظه‌کاری حاکم بر میدان سیاست و این که مردم به درستی برای تغییر، از بازیگران رسمیِ سیاست کشور ناامید هستند، همین موقعیت و شاید دیدگاهی است که در زمینه جنگ فقر و غنا دارند. بازیگران درون کاست‌های سیاسی و حتی بازیگران خارج از آن، می‌خواهند با دور زدن جنگ فقر و غنا، با کسب قدرت و یا احیاناً با پاسخ‌های سیاستی و برنامه‌ای، به سوء مدیریت‌های کنونی پاسخ بدهند. 🔹نمی‌توان غفلت و جهل یا سوء مدیریت را منکر شد اما امر سیاسی قابل تقلیل به امر انتخابات و امر سیاستی نیست. ستیز و جدال با منتفعان و کارگزاران مدیریت سوء یا طبقه مرفه جدید و یا چنان که امام خمینی به ما آموخت، جنگ فقر و غنا، امکان سیاست است و باید تلاش کنیم نخست سیاست را ممکن کنیم و آن‌گاه و در میدان وقوع سیاست، برای امر مردم در، نماینده‌ و سازوکار نمایندگی ایجاد و ابداع کنیم. 🔹امام خمینی به ما آموخت جنگ فقر و غنا، یکتا صورت تحققِ جنگ حق و باطل در زمانه ماست: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد شروع شده است» . لازم است همواره به یاد داشته باشیم، نابرابری، عقب‌ماندگی در عدالت و انبوه آسیب‌های اجتماعیِ پیامدِ آن، آن‌چنان که محافظه‌کاران می‌گویند یک شعار در کنار دیگر شعارها، یک مسئله اجتماعیِ معمولی یا تفننی و یا حتی یک آرمان در کنار دیگر آرمان‌ها نیست؛ بلکه میدان یک جنگ تمام عیار اجتماعی است. 🔹این جنگ اگر چه سویه‌های عدالت‌خواهانه دارد اما پیش از نیل به عدالت، بستری فراگیر برای همبستگی اجتماعی است. اگر امروز رهبر انقلاب به عقب‌ماندگی در عدالت، اقرار و اعتراف می‌کند و به خاطر آن از خدا و مردم عذرخواهی می‌کند؛ باید به یاد بیاوریم این وضعیت از کجا ناشی شده است؟ آن روز که رهبر دیروزِ انقلاب از این گفتند که امروز جنگ فقر و غنا شروع شده؛ و برخی یا بسیاری از ما این «شروع» را نفهمید و ندیدیم و مقدمات سیاسی و معرفتی این جنگ را تمهید نکردیم و جنگجوی این جنگ نشدیم؛ همان روز زمینه برای برآمدن طبقه مرفه جدید فراهم شد. ✍مجتبی نامخواه @Kolbe_Andishe_Farhang
💠درباره جنگ فقر و غنا به مثابه امکان سیاست3⃣ 🔹امروز هم اگر با ویرانگری طبقه مرفه جدید نجنگیم و خودمان را به تنزهِ رقابت‌های سیاست‌زده یا پاسخ‌هایی سیاستی دل‌خوش کنیم، فردا روزی خواهد آمد که باید در تک تک خیابان‌های شهر در برابر قلدرها و لودرهای سرمایه‌داری ایرانی و اسلام سرمایه‌داری بجنگیم و البته مغلوبه شویم. امروز جنگ فقر و غنا، یگانه امکانِ بازآفرینیِ انقلاب اسلامی است. 🔹«امروز ... جنگ فقر و غنا شروع شده» و امام خمینی «دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‌اند» می‌بوسد. امروز جانشینِ شایسته امام خمینی از عقب‌ماندگی در عدالت می‌گوید و برای جبران آن چشم به «همّتِ مردان و زنان کارآمد و مؤمن» دارد. نباید پنداشت که جنگ فقر و غنا و عقب‌ماندگی در عدالت، مسئله‌ای است در کنار دیگر مسئله‌ها؛ جنگ فقر و غنا در عالمِ نظر، امکان تغییر و امکان سیاستِ انقلاب اسلامی است و در عالم واقع، جنگی یک‌سره و تمام عیار است. تفاوتی نمی‌کند این جنگ، جنگجویی داشته باشد یا در اثر استیلای تام ِمحافظه‌کاری، خمینی دست و بازوهای کمی برای بوسیدن در اختیار داشته باشد. 🔹گیریم که مکایدِ نفعِ قاسطین کسانی را به چرب و شیرینِ اکنون بفریبد و یا خطابه‌های شیوخ مقدس‌نما، جنگ حق و باطل را به کرانه‌های تاریخ حواله دهد و برای جنگِ حق و باطلی که امام خمینی به ما آموخت «امروز» شروع شده، حرفی نداشته باشد و نیرویی باقی نگذارد. 🔹چه باک که فرمود «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لِقلَّة اهله». هراس نکنید اگر کم هستید و منبرها و تریبون‌ها و رسانه‌ها و مصاحبه‌ها و اقدام‌ها و خطبه‌ها و خطابه‌های رسمی مسئله و جنگ را جور دیگری تفسیر می‌کنند. دست و بازویت و برای بوسیدن به روح‌خدا بسپار و جان و جمجمه‌ات را؛ به خودِ خدا عاریه بده؛ «همگی کاسه سر را به خدا بسپارید». دیروز امام خمینی گفت جنگ فقر و غنا امروز شروع شده است و امروز جنگ فقر و غنا دیر زمانی است که آغاز شده و پس از ابن نیز ادامه خواهد داشت. جنگ فقر وغنا امکانِ بازآفرینی انقلاب اسلامی است. ✍مجتبی نامخواه @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مراقب سوء استفاده دشمن باشیم! همانقدر که تحریک به انصراف مورد سوء استفاده دشمن است، با ادبیات تکفیر سخن گفتن از تحریم کنندگان انتخابات هم مورد سوء استفاده اوست. تعرض به نهاد قانونی پس از تصمیم، چشم داشت دشمن است؛ سلطانی تفسیر کردن انتخابات هم خواست ۴۰ساله اوست. رهبر انقلاب تحریم کنندگان را مشرک و کافر نخواند؛ فرمود دلسوز مردم نیستند! مردم و انتخابات را هم هیچوقت در ادبیات فرمانبری و فرمانروایی تفسیر نکرده اند. اعتراض ها به شورای نگهبان را هم تحامل خواند و سه قسم کرد... ✍محسن قنبریان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠توده‌ی مردم حقایق و مسائل را به خوبی می‌فهمند 🔻 تفاوت نگاه مقام معظم رهبری و مدعیان به مردم 🔹سوال: اینکه فرمودید توده‌ی مردم مسائل را به خوبی می‌فهمند، در این رابطه آیاتی مانند اکثر الناس لایعلمون و اکثر الناس لا یعقلون، یعنی بیشتر مردم نمی‌دانند و بیشتر مردم نمی‌فهمند را چگونه معنی می‌فرمائید؟ 🔹در پاسخ باید عرض کنم که: عبارت دوم یعنی اکثرالناس لایعقلون اصلاً در قرآن چنین چیزی نیست لکن عبارت: اکثرهم لا یعقلون، یعنی بیشتر آنان نمی‌فهمند داریم، ولذا فرق است بین اکثرالناس لا یعقلون و اکثر هم لا یعقلون، وقتی ما بگوئیم اکثرالناس لایعقلون، یک قضاوتی است که چند میلیارد انسان را شامل می‌شود و چنین قضاوتی در قرآن نیست. چگونه بیشتر مردم نمی‌فهمند؟ و حال اینکه همه‌ی مردم تقریباً می‌فهمند. اما اگر گفتیم: اکثر هم لا یعقلون، یعنی بیشتر آنان نمی‌فهمند، این ضمیر «هم» بر می‌گردد به آن تعبیر و جمله‌ی ماقبلش که غالباً مربوط به کفار است. مثلاً فرض کنید اگر گفته می‌شود آیات الهی اینگونه است و خدا مثلاً چنین قدرتی دارد، ولکن، اکثرهم لایعقلون: بیشتر آنها نمی‌فهمند. این برمی‌گردد به منکرین چون اگر منکرین می‌فهمیدند منکر نمی‌شدند، ولذا بیشتر منکرین آن حقیقتی را که به آنها ارائه شده این را نفهمیدند و الان هم می‌شود گفت: وقتی ما حقیقت را بر یک گروهی عرضه می‌کنیم، می‌بینیم آنها انکار می‌کنند و همانطور که در آیه قبل انکارشان ذکر شده، باید بگوئیم که بیشتر آنها نمی‌فهمند و در عین حال انکار می‌کنند. پس علت انکار بیشتر مردم نفهمیدن است. وقتی شما یک حقیقتی را بر گروهی از مردم عرضه بکنید اگر قبول کردند معلوم است که می‌فهمند، و اگر انکار کردند، این انکار آنها حاکی از این است که بیشتر آنها حقیقت را درک نکردند و یک عده‌ی اقلیتی هم هستند که حقیقت را درک کرده‌اند لکن از روی عناد قبول نکردند، یک چنین تعبیری در قرآن وجود دارد، اما این، خیلی فرق دارد با اینکه ما بگوئیم اکثر مردم دنیا اصلاً نمی‌فهمند! چه چیزی را نمی‌فهمند؟ این نمی‌فهمند یک چیز مطلقی است، مثل اینست که بگوییم اصلاً دارای فهم نیستند و این غلط است. پس این تعبیر اکثر الناس لایعقلون، در قرآن نیست، اما اکثرالناس لایعلمون یعنی بیشتر انسانها نمی‌دانند هست آنهم بطور مطلق که گفته باشد اکثر انسانها نمی‌دانند عینی هیچ چیز را نمی‌دانند چنین چیزی نداریم، باز هم قرآن چند آیه را من یادداشت کردم: قل ان ربی یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر: بگو بتحقیق این خدای من است، که روزی انسانها را باز می‌کند و بسته می‌کند و این یک حقیقتی است که خدای متعال روزی را برای بعضی گشاده و برای بعضی تنگ می‌کند، بعد دنبالش می‌گوید: ولکن اکثر الناس لا یعلمون: اما بیشتر مردم این حقیقت را نمی‌دانند، و حقیقت هم همین است که بیشتر مردم نمی‌دانند که ملاک روزی و سررشته‌ی روزی دست خداست و خداست که روزی را برای انسانها باز می‌کند و می‌بندند، اما کیفیت آن چگونه است؟ این حقیقت که سررشته‌ی روزی انسانها به دست خداست و تقدیرات الهی در آن تأثیر دارد، این را بیشتر مردم نمی‌دانند، نه اینکه هیچ چیز را نمی دانند. یا آیه دیگری که می‌فرماید: وما ارسلناک الاّ کافه للناس بشیراً و نذیزاً: ما ترا نفرستادیم مگر به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده برای همه‌ی‌مردم دنیا، و بعد دنبالش دارد که: ولکن اکثرالناس لایعلمون ولی اکثر مردم نمی‌دانند. و این یک حقیقت است که اکثر مردم دنیا نمی‌دانند که خدای تعالی پیغمبر خاتم را برای تبشیر و انذار انسانها فرستاده، پس یک مورد خاصی را می‌گوید: اکثرالناس لایعلمون! پس اینطور نیست که ما تصور کنیم قرآن کریم اکثریت انسانها را بطور مطلق گفته باشد نمی‌فهمند، تا اگر ما گفتیم توده‌ی مردم مسائل را بخوبی می‌فهمند، یکی بگوید شما چطور می‌گوئید بخوبی می‌فهمند و حال اینکه خدا می‌گوید نمی‌فهمند؟چنین چیزی نداریم که خدا گفته باشد نمی‌فهمند، بلکه حقیقت این است که توده‌ی مردم حقایق و مسائل را به خوبی می‌فهمند البته هیچ انسانی همه‌ی حقایق را بخودی خود نمی‌فهمند، اما وقتی کسانی باشند که برای مردم تبیین و روشنگری کنند توده‌ی انسانها چون غرض ندارند، برخلاف روشنفکران غرب‌زده مسائل را خوب می‌فهمند و حقایق را می‌پذیرند. ✍بیانات رهبر انقلاب در جلسه بیست و هشتم تفسیر سوره بقره، ۱۳۷۱/۰۳/۰۶ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠در ستایشِ پوپولیسم! عوامفریب‌ترین آدم‌ها، کسانی‌اند که را در معنای به‌کار می‌برند و از آن به مثابه‌ی چماقی بر سر سود می‌جویند. سال‌هاست که فریب‌کاران، پوپولیسم را مترادف با مردم‌فریبی جا انداخته و با استعمالِ فلّه‌ای آن، هر اراده‌ و تصمیمِ مردم‌‌گرایانه‌ای را هوچیگرانه به تمسخر و تحقیر گرفته‌اند. هرگاه جریانی به نفعِ عامه‌ی مردم در شُرف تحقق بوده، عوامفریب‌ها با پوستینِ عقلانیت و محاسبه‌گری و مبارزه با پوپولیسم، در برابرش صف کشیده‌اند. جالب است که در معنای پوپولیسم آمده‌ است: «پوپولیسم بر آن است که می‌باید میان مردم و حکومت رابطه‌ی مستقیم وجود داشته باشد. این اعتقاد، همچنین با ایمانی ساده فضایلِ مردم را در برابر منشِ فاسدِ طبقه‌ی حاکم یا هر گروهی که موقعیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعیِ برتر داشته باشد، قرار می‌دهد و می‌ستاید.» (دانشنامه‌ی سیاسی، داریوش آشوری) از اینها گذشته، عوامفریبی، پیش‌فرضی به نام قطعیتِ فریب‌خوریِ مردم دارد. این دیدگاه، عامه را تا بدان پایه بی‌خرد و ضعیف‌النفس فرض می‌کند که فریبِ هر شعاری را می‌خورَد. و این است رمز و . چنین تلقیِ سخیفی، امروزه در مویرگ‌های ساختار سیاسی متعارف کشور جریان دارد! 📎پی‌نوشت: در فرهنگ غرب، عوامفریبی در معنای به کار رفته است. ✍روح الله رشیدی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 تک‌تک آدم‌ها، موضوعیت دارند بزرگترین انرژی‌ها با غنی‌سازی ذره‌ها به دست می‌آید. این اساس است. بزرگترین انرژی‌ها با غنی‌سازی ذره‌ها به دست می‌آید. این اساس اسلامی است. یعنی آحاد مردم، تک‌تک آدم‌ها، موضوعیت دارند و بالاترین نیروها و عظیم‌ترین حرکت‌ها را با و همان‌ها می شود راه انداخت. کاری که امام در انقلاب اسلامی کرد. در تمام سال‌هایی که افتخار می‌کردیم به گردش که ذرات ماده را، اتم‌های به چشم نیامدنی را غنی می‌کنند؛ غافل بودیم از ضرورت سانتریفیوژهایی که باید غنی کنند قطره‌قطره اقیانوس امت را، ذره ذره اجزاء جامعه را. باید بچرخد. هم باید هم‌زمان بچرخد وگرنه گردش سانتریفیوژ را هم متوقف خواهد کرد. فکر کردیم در اقتصاد کم آورده‌ایم و چرخ‌های اکونومی را خوب نچرخانده‌ایم که ترمز هسته‌ای را کشیدند اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم چیز دیگری است. این چرخ فرهنگ و هنر و رسانه بود که همپای سانتریفیوژها نچرخید و نه اقتصاد. کار به جایی می رسد که رهبری انقلاب خود یک تنه بار تبیین را به دوش می‌گیرد. نقد زیاده‌خواهی دشمن و تبریک نگفتن برای بیانیه لوزانچای پیشکش! در تمام رسانه‌ها و دستگاه‌های فرهنگیِ عریض و طویل جمهوری اسلامی کسی نیست که حتی کارکردهای انرژی هسته‌ای را توضیح دهد. ضرورت هسته‌ای برای آب شیرین‌کن‌ها را هم از خود رهبری باید بشنویم! ✍وحید جلیلی @Kolbe_Andishe_Farhang