فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مثل چمران بمیرید
درباره «شهید مصطفی چمران» نقل شده:
چمران وقتی آمده بود جنوب لبنان عربی رو خوب صحبت نمیکرد، همین امر باعث شد سرکلاس چندتا کلمه را درست تلفظ نکنه، عربهای کلاس هم با علم به نادرست بودن تلفظ اون کلمات رو همونطور تلفظ میکردن که در همین خصوص امام موسی صدر گفتند: چمران در لبنان یک عربی جدید اختراع کرد، چرا؟ محبوبیت.
چمران وقتی جنگهای نامنظم راه انداخت تو منطقه نگاه میکردن این تیم بچههایی که همراهش بودن شبیه چمران لباس میپوشن، اونهایی که شش تیغ بودن ریش میذاشتن و میخواستن هرچی بیشتر شبیه چمران بشن.
این مدل زندگی آسون نیست و حضرت امام از همین جهت و در راستای تایید سبک زندگی شهید چمران فرمودند: مثل چمران بمیرید.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اتفاق بزرگ!
اتفاق بزرگی که در ایران در حال تحقق است این است که بدنهٔ اصلی اصولگرایان که پیش از این با عموم ابزارها و مفاهیم دیپلماسی و حکمرانی اعلام دشمنی میکردند و آنها را ضدارزش و ضددین میشمردند، اکنون بنا به ضرورت حضور یکدستشان در قدرت با این ابزارها و مفاهیم در صدد آشتی برآمدهاند.
بدبختانه برخی از کسانی که خود را اصلاحطلب مینامند و پیش از این تمام مشکل خود با اصولگرایان را مخالفت آنها با ابزارها و مفاهیم ضروری حکمرانی و دیپلماسی میدانستند، راه معکوس را در پیش گرفتهاند و صرفاً از سر لجاجت با حکومت یکدست اصولگرایان، در مقام مخالفت با مفاهیم و ابزارهای حکمرانی ظاهر شدهاند.
جنجال بیهودهای که بر سر جابجایی محل کنفرانس مطبوعاتی وزیران خارجهٔ ایران و سعودی به دلیل عکس قاسم سلیمانی به راه افتاد، این مسئله را عیان کرد.
بدبختانه سیاستورزی در کشور ما معمولاً حول و حوش منازعات گروهی و باندی شکل میگیرد و "روکمکنی" به عنصر اصلی و پایهای آن تبدیل میشود. ما در ایران به ندرت سیاستورزی معطوف به منافع ملی و مصالح بلندتمدت کشورمان داشتهایم.
✍احمد زیدآبادی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠كوتوله پروري!
🔹يكى از مفاهيم عمومى علم مديريت مفهوم "جانشين پرورى" است، چنانكه براى افراد فاقد تخصص مديريت نيز مفهومى آشناست. جانشنين پروري به برنامه ريزي بلند مدت و تربيت نيروي انسانى به منظور جانشينى در پست هاى مديريتى و غيرمديريتى اطلاق مى شود.
🔹با اين مقدمه، نوشتار سعى در مفهوم سازى جديدى تحت عنوان "كوتوله پرورى" دارد، كه مى تواند نكته مقابل و نقيض مفهوم "جانشين پرورى" باشد!!
🔹 كوتوله پروري به انتصاب و ارتقاي افراد در پست هاى سازمانى اطلاق مى شود كه از لحاظ توانمندى از مدير منصوب كننده و حتى ساير كاركنان سازمان داراى پتانسيل كمترى هستند.
🔹 در واقع هدف اصلى از كوتوله پروري مقابله با رشد افراد داراى پتانسيل بالقوه است. اين امر به دليل كوته نظرى و ترس از تبديل شدن ايشان به رقيب و اشغال پست فعلى در آينده است.
🔹كوتوله پرورى توسط مديراني توسعه مي يابد كه قد و قواره ايشان كوتاه تر از مسندي است كه بدان تكيه زده اند! مدير غير توانمند براى نشستن بر پست اجرايى، در پست هاي مديريتي پايين تر از خود به جاي جانشين پروري و بهره گيري از افراد توانمند، به انتصاب مديراني كوتوله تر اقدام مى كنند و افراد داراى توانايى بالقوه تصدى پست هاى مديريتى در سيستم را سركوب مى كند. ايشان با فشار از بالا براي كاستن قد افراد توانمند، و يا حداقل خم كردن سرشان تلاش مى كند قد خويش را بلندتر جلوه دهند!
🔹كوتوله هاى زير دست كه به دليل مقايسه خويش با مدير كوتوله پرور دائما به حمد و ثناي وي مي پردازند، به سرعت در اين سيستم ارتقا مى يابند و جاى خود را به ساير كوتوله ها مى دهند.
🔹سيستم كوتوله پرور به صورت سلسه مراتبي از بالا به پايين منجر به انتصاب مديران كوتوله تر و كوتوله تر مي گردد. بدين طريق مفهوم پردازى "حكومت كوتوله ها" در سازمان خالى از لطف نيست.
🔹كوتوله پرورى آثارى به شرح زير از خود متبلور مى سازد:
-عدم تفكر و برنامه ريزي استراتژيك (بلند مدت)
-خود بزرگ بينى مديريتى
-حصار شيشه اى مديريت
-تمسخر و دست اندازي مديران توسط كاركنان و عامه مردم (به سان داستان پادشاه و دو خياطي كه لباس نامرئي براي وي دوختند!)
-غارت و چپاول بيت المال توسط دني ترين افراد جامعه و نگرش غنيمت جنگي به بيت المال
-توسعه فرهنگ سازماني سست عنصري و بي عاري
-كاهش اعتماد به ساختار مديريتي
-حاكم شدن جو نارضايتي شديد و طغيان به سان آتش زير خاكستر
-و...
🔹راه حل هاي ذيل براي برون رفت از اين بحران توسط مديران توصيه مي شود:
-بهره گيرى افراد هم سطح يا توانمند تر از خويشتن كه "مورد اعتماد" مدير باشند.
-بهره مندي از مشاوران بيروني فاقد پست اجرايي براي ارزيابي عملكرد
-برگزاري دوره هاي آموزشي مديريتي براي مديران مادون
-آشنايي با اصول ابتدايي علم مديريت و به طور خاص "مديريت عملكرد"
-خودگشودگي مديريتي به منظور اخذ بازخورد از انتصاب مديران و عملكرد ايشان
🔹مخلص كلام:
اشتباه استراتژيك كوتوله پرورها در اين انگاره است كه "استفاده از كوتوله ها منجر به بلندتر جلوه كردن قد ايشان و عدم تهديد درون سازمانى مى شود" در حالى كه در اوضاع مشوش سياسى سازمان دولتى كه منجر به سرنگونى مدير مى شود، اغلب عاملان اصلى اين سرنگونى ها نخبگان سركوب شده درون سازمانى و يا نيروهاى خارجى است كه از ضعف عملكرد كوتوله ها به خوبى براى سرنگونى بهره مى جويند.
🔹كوتوله پرورى موجب كوتوله انگاشته شدن مدير و سازمان؛ و نخبه پرورى و جانشين پرورى علاوه بر ارتقاء عملكرد، منجر به ارتقاي ذهنيت درونى و بيرونى از برند مدير و سازمان مى شود.
✍ علی قربانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 حامی پروری و تداوم عقب ماندگی
فساد جدیترین مانع توسعه یافتگی در کشورهای در حال توسعه است. فساد به شکل های مختلف ظهور می یابد که یکی از مهمترین آنها حامی پروری است. این پدیده در بسیاری از کشورهای جهان جاری بوده و هست. در اوائل دهه 2010, بانک جهانی نگاه ویژه ای به حامی پروری کرده و فوکو به درخواست بانک جهانی به تدوین کتاب نظم و زوال سیاسی پرداخت. او و نورث از مهمترین دانشمندانی هستند که به تبیین ابعادی از این پدیده پرداخته اند.
🔹 حامی پروری به معنای توزیع رانت و امتیازات از منابع عمومی به منظور حمایت گروههای خاص و یا مردم است.
🔹 یکی از نمودهای حامی پروری, امتیازدهی به گروه و یا نهادهای خاص جهت حفظ قدرت است. در واقع اعطای امتیاز و یا پرداختهای مالی کلان, پاداشی بخاطر حمایتهای سابق و تضمینی برای تداوم آن است.
🔹 یکی دیگر از مظاهر بارز حامی پروری, وارد کردن افرادی در نظام مدیریتی کشور و یا شهر (برای نمایندگان) است که در انتخابات, حامی کاندیدای مورد نظر بودند. گرچه آنان از این راه پاداش می گیرند اما این پاداش, تضمینی برای تداوم قدرت نیز هست. شاید برای اولین بار آندرو جکسون در سال 1828 در امریکا به گستردگی به چنین عملی اقدام کرد اما پس از وی به مرور به صورت یک رویه برای دیگران درآمد. امری که موجب اختلال در نظام های دموکراسی شد.
🔹 یکی دیگر از نمودهای حامی پروری, اعطای پروژه های پر سود به برخی شرکتها و بنگاه های اقتصادی و قول حمایت مالی در انتخابات است. همچنین طولانی شدن برخی پروژه های اقتصادی با هدف اخذ بودجه در سنوات متمادی از نهاد قدرت صورت می گیرد تا باز هم آنان به حمایت مالی از قدرت و نمایندگان بپردازند. یونان یکی از مصادیق دو مثال آخر است.
🔹 یکی دیگر از نمودهای حامی پروری, معافیت های مالیاتی و حقوق های بدون کار در قالب شغلهای متعددی است که امکان انجام همه آنها به درستی ممکن نیست.
🔹 حامی پروری در سطح گسترده و با شیوه های یادشده منجر به نقض حاکمیت قانون, اتلاف منابع عمومی, ناکارآمدی حاکمیت به دلیل نقض مبنای شایسته سالاری و تعهد به اصل وفاداری, عدم شفافیت, کسری بودجه و در مواردی نارضایتی عمومی خواهد شد.
🔹 مبارزه با حامی پروری به یکباره ممکن نیست و چون نهاد قدرت از آن سود می برد، انگیره ای برای اصلاح وجود ندارد.
🔹 ایران از جمله کشورهایی است که حامی پروری به اشکال مختلف را تجربه می کند. جای دارد به گونه ای مستقل به تبیین حامی پروری در ایران پرداخته شود.
✍محمد رضا یوسفی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 در روسیه چه می گذرد، آیا کودتا شده است؟
در ۲۴ ساعت اخیر اخبار زیاد و متناقضی از روسیه به گوش می رسد. عمده اخبار به موضوع کودتا در این کشور و احتمال جنگ داخلی مربوط است. اما واقعیت چیست؟
در بین کشورهای غربی، مرسوم است که کشورها برای جنگ با مخالفان خود اقدام به استخدام نیروهای مزدور از بخش خصوصی می کنند. مثلاً آمریکاییها از شرکت بلک واتر و اکنون روس ها از شرکتی به نام واگنر استفاده کردند.
گروه واگنر که در سال ۲۰۱۴ ایجاد شد هم اکنون تحت فرماندهی فردی به نام یوگنی پریگوژین قرار دارد و یکی از نیروهای پیشرو در حمله به اوکراین بوده که با جذب جوانان و ایجاد حس وطن خواهی و همراه کردن آن با پرداخت پول، موفقیت های نظامی خوبی نیز نصیب روسیه کرده است.
چند روز پیش اتفاقاتی متوالی روی داد، که سبب ایجاد اختلاف این گروه با دولت روسیه شد.
ابتدا وزارت دفاع روسیه خواهان انعقاد یک قرارداد جدید بین این گروه و دولت شد تا آنها به صورت متحد و زیر مجموعه ارتش اقدام کنند که پوتین از این موضوع حمایت کرد اما پریگوژین آنرا نپذیرفت.
بعد از این اختلاف یکی از مقرهای گروه واگنر در خاک اوکراین مورد حمله موشکی قرار گرفته به گفته اعضای این گروه بعد از آن، عملیات نظامی مانند خمپارهای و بالگردی باعث کشته شدن تعداد زیادی از آنان شد
این اتفاق بلافاصله توسط رسانههای مخالف روسیه منعکس شده و بر اختلافات دامن زده شد، به گونهای که وزارت دفاع و ارتش روسیه متهم اصلی شناخته شده و توسط اعضای گروه، خائنینی معرفی شدند که از پشت به منافع روسیه خنجر می زنند.
هرچند دولت روسیه این حمله را محکوم و خبر ها را تکذیب کرد اما فرمانده گروه واگنر نپذیرفته و اعلام کرده است باید با خائنین خصوصاً وزیر دفاع و رئیس کل ارتش روسیه برخورد شده و آنان برکنار شوند.
حال بخش زیادی از این ارتش اجارهای روسیه جنگ را ترک کرده و به سوی خاک روسیه در حال حرکت هستند تا به گفته رسانه ها باعث برکناری کسانی شوند که سبب قتل آنان شده اند.
در این بین آنچه صورتگرفته کودتا نیست و صرفاً یک اختلاف زیاد بین ارتش خصوصی و دولتی در روسیه بوده که در بدترین حالت می تواند به یک نزاع مسلحانه محدود بینجامد اما برای اوکراین، این فرصتی غنیمتی است که میتواند با آن شکست های اخیر خود را جبران کند. خصوصا اینکه حکومت نظامی و توجه ارتش و سیستم اطلاعاتی روسیه به درون، باعث کاهش تمرکز در خارج می شود.
از سوی دیگر نوع ادبیات پریگوژین نشان از حس وطن دوستی زیاد داشته و عدم برخورد جدی با او این گمانه را ایجاد میکند که شاید پوتین در حال یک تسویه حساب داخلی با بخشی از ارتش خود است که گروه واگنر مامور انجام آن هستند.
باید منتظر تماشای حوادث در چند روز آینده بود.
✍سیدمحسن هاشمی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سرنوشت آموزنده
وضعیت مجاهدین خلق را که میبینیم، بسیار متأسف میشویم که چگونه ممکن میشود، حضور مجموعهای از افراد در دل چنین ساختاری ادامه پیدا کنند و در قالب فرقهای متحجر درآیند و انواع و اقسام شکستها و خفتها را تجربه کنند، ولی همچنان در سنین بالای ۵۰ تا ۷۰ سالگی به چنین خطمشی احمقانهای ادامه دهند. این تداوم وضعیت در حالی است که میبینند، حتی فرزندان و نوههای آنان، راه خویش را جدا کردهاند و در مسیر دیگری قرار گرفتهاند. در این یادداشت میخواهم دو شاخص را برای فهم و سنجش آینده این نیروها و یا هر نیروی دیگر معرفی کنم.
اولین مورد، شاخص آزادی است، هر گروه سیاسی یا دولت اگر به آزادی نقد و بیان بویژه نزد نیروهای داخلی خودش ملتزم نباشد، دیر یا زود یا از هم میپاشد یا به فرقه تبدیل میشود. موضوع آزادی نقد و بیان، چنین است که اگر جلوی آن گرفته شود، حد یقفی ندارد و مجبور میشوند دایره را تنگتر و تنگتر کنند، سپس به جایی میرسند که به یک باره کل ساختارِ ضدِ نقد فرو میریزد، مثل آنچه که در سازمان چریکهای فدایی خلق رخ داد یا به سوی فرقهای شدن پیش میرود که آزادی را به سوی صفر میبرد، مثل آنچه که در فرقه مجاهدین یا رجوی رخ داده است.
شاید برای ما قابل تصور نباشد که یک فرد چگونه ممکن است که تا این اندازه تابع رهبری فرقه شود که جنگ داخلی را تجربه کند و هزاران نفر را بکشد و کشته شود، سپس برود عراق با دشمن دو ملت ایران و عراق به نام صدام همدست شود و فاجعه فروغ جاویدان یا مرصاد را رقم بزند، بعد در اردوگاههای مبتذل بدون ذرهای آزادی زندگی کند و صدایش در نیاید و آخر هم با این وضعیت در آلبانی که خارج از جهان سیاست است پرتاب شود و حیات و ممات آنها به دست آمریکا باشد، که روزی افتخار این گروه ترور چند نفر از مستشاران آمربکایی در تهران بود.
این وضعیت محصول فقدان آزادی بیان است. آزادی درونگروهی در هر ساختاری، اعم از حزب، گروه، دولت یا کشور و... برای بقای آن ضروری است و هر نهاد و ساختاری که این ویژگی را نداشته باشد، سرنوشت آن در بهترین حالت چریکهای فدایی خلق است که پس از شکست از روی اجبار تن به تغییر خطمشی دهند و در بدترین حالت سازمان مجاهدین خلق است که چهارنعل راه گذشته را ادامه دهد و اعضای فرقه را از بدیهیترین حقوق برای درک از حقیقت محروم کند و اقدامات مبتذل رهبری سازمان را با لطایفالحیل توجیه کنند. چقدر گردانهای سایبری توجیهگر این نوع ساختارهای بسته، شبیه یکدیگرند؟
معیار دوم عینیتر است، فرزندان. هر نسل یا سازمانی و یا حکومت و یا هر ساختار دیگری که نتواند با نسل بعد از خود تعامل داشته باشد، به طور قطع و یقین نابود خواهد شد. البته این مسأله نیز مربوط به موضوع آزادی است. ولی عینیتر است و قابل پوشاندن نیست.
فیلمی که از اردوگاه اشرف منتشر شد، ظاهراً فاقد نیروی جوان بودند، متوسط سن حاضران آن اردوگاه باید بالای ۵۵ تا ۶۰ و ۶۵ سال باشد. چنین گروهی نیاز نیست کشته شوند یا بمیرند، به قول حافظ ”بر او نمرده به فتوای من نماز کنید.“ جوان یعنی آینده، مجموعهای که آنان را ندارد، یعنی فاقد آینده است.
همان گونه که زاد و ولد موجب ادامه حیات جامعه میشود، در سازمانها و حکومتها و نهادهای نیز زاد و ولد موجب تداوم حیات آن میشود. البته نه هر جوانی که جوانان رانتی بلای جان چنین نهادها و حکومتهایی خواهند بود.
با این دو معیار میتوانیم آینده هر جریان و نهاد و ساختاری از جمله مجاهدین خلق را در ایران پیشبینی کنیم.
✍عباس عبدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ارزیابی اجمالی و اولیه لایحه برنامه هفتم توسعه
دیروز رییس جمهور لایحه برنامه را به مجلس تقدیم کرد. در یک ارزیابی اولیه این موارد به چشم می خورد:
۱- بیان اهداف کمی سنجش پذیر اما آرزومندانه:
حسن این لایحه آن است که در اغلب بخش ها اهداف آبجکتیو قابل سنجش دارد اما عیبش آن است که بسیاری از این اهداف نظیر رشد اقتصادی ۸ درصد و یا رشد اشتغال ۳.۵ درصد یک آرزوست نه یک هدف قابل تحقق.
۲- بخش بندی منظم حوزه ها اما با تداخل و همپوشانی:
حسن دیگر لایحه آن است که حوزه های عملیاتی را به طور مشخص دسته بندی کرده و خواننده راحت می تواند بفهمد که احکام هر بخش کجاست اما عیبش آن است که این حوزه ها دچار همپوشانی شده و برخی احکام بخش ها مثلا خانواده با امور اجتماعی تکرار یا تزاحم دارد.
۳- بیان احکام عملیاتی اما در جهت حل مشکلات دستگاه ها به جای تحقق اهداف:
بسیاری از احکام برنامه صورت عملیاتی روشنی دارد و این به قانونگذار و مجری کمک میکند تا درگیر کلیات مبهم نباشند، اما این احکام روشن بیشتر برای حل مشکلات جاری دستگاه ها از جهت اختیارات قانونی آنها و کمتر در جهت تحقق اهداف برنامه است.
مشکل دیگر آن است که احکامی که از سنخ مقررات بوده در این سند گنجانده نشده و خواننده نمی فهمد نقشه راه دولت برای تحقق اهداف چیست و تا چه حد ممکن یا مناسب است.
۴- حذف موارد چالش برانگیز و نیفزودن احکام مورد نیاز:
حسن برنامه آن است که مواردی را که طی یک ماه اخیر، پس از انتشار نسخه پیش نویس، بشدت مورد اعتراض بود (نظیر ماده ۱۵ کاهش حق الزحمه کارگران) را حذف کرده اما به جای آن احکام مورد نیاز برای تحقق اهداف را نیفزوده.
۵- توجه زیاد به مسایل اقتصادی و کم توجهی به مسایل فرهنگی اجتماعی:
برنامه توسعه قرار است یک برنامه جامع باشد اما این برنامه بشدت به سمت حوزه مسایل اقتصادی متمایل شده به طوری که حدود ۶۷ ماده از ۱۱۷ ماده در حوزه اقتصادی است و برخی حوزه ها نظیر رسانه بشدت مغفول مانده است. این مشکل وقتی نمایان تر میشود که بدانیم حوزه امور فرهنگی و اجتماعی دچار فقر منابع است و اغلب بودجه آن صرفا صرف امور جاری و نه توسعه می شود .
۶- تلاش برای تحول و نوسازی دولت اما بدون تامین و تخصیص منابع جدید:
برنامه رویکرد خوبی به هوشمندسازی دولت و اقتصاد دارد اما به عبارتی نظیر جلب مشارکت بخش خصوصی اکتفا کرده و معلوم نیست دولت خود برای تحول چقدر بناست هزینه کند (البته علتش آن است که سازمان برنامه هر چیز که ماهیت بودجه ای داشته را حذف کرده)
به هر حال ، گرچه میزان تحقق برنامه های توسعه کمتر از ۲۵ درصد است اما همین عدد بیشتر از هیچ است و باید برای بهبود لایحه در مجلس کوشید.
✍سیدآرش وکیلیان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠رویا، آرزو و خیالات به جای برنامه
🔹اقتصاد، علمِ عدد و رقم و شفافیت است و نیازی به هرمنوتیک و تفاسیر خارج از متن ندارد. در اقتصاد ۲ضرب در ۲ میشود ۴ و هیچ پاسخ دیگری و تفسیر دیگری برای این پرسش وجود ندارد. اما متاسفانه در ایران سیاستگذارانی وجود دارند که اقتصاد و علم اقتصاد را تفسیر به رای میکنند.
🔹دولت در برنامه هفتم اهدافی را گنجانده، بدون اینکه مشخص کند این اعداد و ارقام، قرار است از چه طریق و کدامین روشها تحقق پیدا کنند.
🔹میانگین اجرای برنامههای توسعهای کشور طی ۶ دور گذشته ۳۰ الی ۳۵ درصد بوده است. یعنی حدود ۷۰ درصد محتوای برنامههای ایران اساسا اجرا نشده است! یکی از دلایل این موضوع، نگاه متکثر و شلخته به امر برنامهریزی در کشور است. در واقع مسوولان ایرانی به جای شناخت درست چالشها و ابرچالشها و گنجاندن بخشی از چالشها در نظام برنامهریزی اهداف و آروزهای دور و دراز خود را در دل برنامهها گنجاندهاند.
✍علی قنبری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نقاط ملتهب در برنامه هفتم توسعه
بخش اول
برنامه هفتم توسعه چهارمین برش از سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور است و برای افق زمانی پنجساله۱۴۰۲ تا ۱۴۰۶ تدوین شده است. با توجه به شرایط ایران و کمرنگی حضور در اقتصاد بینالملل، تدوین برنامه مدیریت بحران و کاهش آسیبهای ناشی از آن در کنار برنامه توسعه ضروری است. با توجه به این که بسیاری از اهداف برنامه ششم به ویژه در زمینه کنترل و مهار تورم ناموفق بوده است، توجه تحلیلگران اقتصادی و کارشناسان این حوزه به سمت نقاط ملتهب و چالشی در برنامه هفتم جلب شده است:
🔹کارگران و حلقه مفقوده امنیت شغلی و رفاه
در ماده ۱۵ لایحه برنامه هفتم، به کارفرما اجازه داده شده تا «در سه سال اول اشتغال به کار هر فردی» حداقل دستمزد به صورت «نصفه» پرداخت شود و کسورات بیمهای او نیز به همین مبنا باشد. ضمن اینکه کارفرما حق «لغو قرارداد» فرد را نیز داشته باشد. ماده ۱۶ از این هم فراتر رفته و با هدف آنچه «تقویت انگیزه بنگاهها برای افراد متقاضی به کار تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد یا مرتبط با سازمان زندانها» خوانده شده، انعقاد قرارداد کار با این دسته افراد با پرداختهای کمتر از حداقل دستمزد فراهم میشود. این در حالی است که دو تبصره ماده ۴۱ قانون کار تاکید میکند که حداقل دستمزد باید بر اساس نرخ تورم و نیز هزینه زندگی یک خانوار کارگری تعیین شود.
در واکنش به این ماده آذری جهرمی وزیر ارتباطات دولت حسن روحانی، در کانال تگرامی خود نوشت: نظام استاد-شاگردی؟ امیدوارم با این تمایل به سلفیگری، «نظام بردهداری» را دنبال نکنند. حسین حبیبی، عضو کانون هماهنگی شورای اسلامی کار تهران، هم در مورد لایحه برنامه هفتم توسعه گفت: در این برنامه، «موادی ضد کارگری وجود دارد که اگر اجرایی شود وضعیتِ کارگران را از آنچه امروز است نیز بدتر خواهد کرد.»
🔹مسکن و وعدههایی بزرگ برای جیبهای خالی
اهمیت بخش مسکن در لایحه، از آن جهت است که برخی کارشناسان حوزه مسکن معتقدند در حالی که معضل افزایش قیمت مسکن و رشد اجارهبها روند صعودی دارد، دولت در عمل هیچ برنامهریزی مشخصی برای بخش مسکن نداشته.
آمارهای رسمی در حوزه مسکن نشان میدهند، قیمت هر متر مربع مسکن در شهر تهران در آذرماه ۱۴۰۱ نسبت به پنج سال گذشته در ماه مشابه (آذر ۱۳۹۶) بیش از ۸۴۴ درصد افزایش یافته است. همچنین در کل خانوارهای شهری، شاخص قیمت مسکن در آذر ۱۴۰۱ نسبت به آذر ۱۳۹۶ حدود ۲۴۷ درصد رشد داشته که در همین بازه، شاخص کل قیمتها برای خانوارهای شهری ۴۰۳ درصد افزایش یافته است.
فصل هشتم برنامه هفتم توسعه، به بخش مسکن اختصاص دارد و در قالب تبصرههایی به جزئیات آن پرداخته شده است که در واقع ترکیبی از قوانین طرح جهش تولید مسکن و مجوزها و وظایف قانونی وزارت راه و شهرسازی در این زمینه است. این وعده ها، در شرایطی منتشر شده که بررسی برنامه ششم توسعه نشان میدهد بسیاری از هدف گذاریهای این برنامه هنوز محقق نشده و تنها در حوزه مسکن و در سالهای اجرای برنامه ششم – آنطور که بازوی کارشناسی مجلس گزارش داده است - تورم مسکن ۲۴۷ درصد افزایش داشته و فقر مسکن به ۵۵ درصد رسیده است. مطابق با جزء «۱» بند «چ» ماده ۸۰ این قانون، دولت مکلف شده بود نسبت به تدوین برنامه مسکن حمایتی با هدف کمک به ساخت و خرید مسکن ملکی و مسکن اجتماعی و با هدف کمک به ساخت مسکن استیجاری، پرداخت کمک هزینه اجاره و وام قرضالحسنه ودیعه مسکن برای تأمین مسکن گروههای کمدرآمد در سال اول قانون برنامه اقدام کند. اما در طول سالهای اجرای قانون برنامه ششم، این جزء هیچ عملکردی نداشته است.
🔹محیط زیست و جای خالی سیاستهای حمایتی
اغلب تحلیلگران توسعه اقتصادی بر این باورند که توسعه اقتصادی کشورها به شکل مستقیم به منابع زیست محیطی وابسته است و به همین دلیل توجه به این حوزه در سیاستگذاریهای کلان کشورها مورد توجه قرار گرفته است. اما، با وجود چالشهای متعدد محیطزیست در کشور، در پیشنویس لایحه برنامه هفتم توسعه اثری از محیطزیست و سرفصلهای زیستمحیطی دیده نمیشود.
اگرچه در برنامههای پیشین توسعه توجه به محیطزیست کمرنگ بود، اما در برنامه چهارم توسعه، بخشی مجزا به ارزیابی توان اکولوژیک و آمایش سرزمین اختصاص داشت. در برنامههای پنجم و ششم نیز موادی به مسایل مربوط به محیط زیست، آلودگیها و عرصههای طبیعی، خصوصاً جنگلها و مراتع اختصاص یافته بود.
با این حال، در پیشنویس لایحه برنامه هفتم فقط به مساله «حکمرانی منابع آب» پرداخته شده است. این در حالی است که به گفته کارشناسان محیط زیست، در حال حاضر، در ایران هیچ قانونی که مصوب مجلس باشد و صنایع را ملزم به ارزیابی محیطزیستی کند، وجود ندارد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نقاط ملتهب در برنامه هفتم توسعه
بخش دوم
🔹ورزش زنان و بی مهریهایی که ادامه دارند
در بخش ورزش، برنامه توسعه هفتم، عملا زنان و معلولان را نادیده گرفته است. در ماده ۹۴ برنامه توسعه ششم، قانون «۲۷ صدم درصد» برای احیا «ورزش عمومی» و نجات ورزشهای مهجور مانده وجود داشت. در این ماده، آمده بود: «دولت مکلف است بیست و هفت صدم درصد (۰.۲۷ از کل ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده را برای توسعه ورزش مدارس، ورزش همگانی، فدراسیون بینالمللی ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی، ورزش روستایی و عشایری، ورزش بانوان و زیرساختهای ورزش، بهویژه در حوزه معلولان و جانبازان اختصاص دهد.»
این ماده بهصورت کامل از برنامه توسعه هفتم حذف شده، اما هیچ راهکار جدیدی برای تخصیص بودجهای به ورزش همگانی، ورزش مدارس، ورزش زنان، ورزش روستایی و عشایری یا زیرساختهای ورزش کشور ارائه نشده است.
🔹افزایش سن بازنشستگی و نیروی کاری که چشم انتظار آرامش است
بر اساس ماده ۶۶ لایحه برنامه هفتم توسعه، سن و سابقه قابل قبول در تمامی حالات احراز شرایط بازنشستگی در کلیه سازمانها و صندوقهای بازنشستگی در طول برنامه هفتم به ازای هر سال شش ماه افزایش مییابد. یعنی اگر در سال ۱۴۰۳ قرار باشد اجرای برنامه هفتم توسعه آغاز شود، فردی که به سن بازنشستگی رسیده باید ۶ ماه دیگر هم کار کند و حق بیمه بپردازد تا بازنشست شود. در سال ۱۴۰۴ فردی که به سن بازنشستگی رسیده باید یکسال دیگر کار کند. در سال ۱۴۰۴ افراد در سن بازنشستگی باید ۱.۵ سال و در سال ۱۴۰۵ باید ۲ سال بیشتر کار کنند. به عبارتی در یک دوره ۵ ساله و به تدریج، سن بازنشستگی ۲.۵ سال افزایش پیدا میکند.
صندوقهای بازنشستگی در سالهای گذشته به دلیل بدهی بالای دولت به این صندوقها، در معرض ورشکستگی قرار گرفتهاند. برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند برنامه هفتم توسعه، به زمزمه افزایش سن بازنشستگی برای حل معضل بدهی دولت به این صندوقها، جامه عمل پوشانده تا یک بار دیگر، هزینه ورشکستگی صندوقها، از نیروی کار تامین شود. کمیته فنی پیگیری مطالبات صنفی بازنشستگان کشوری و لشکری در بیانیهای در این خصوص نوشت: با بررسی و ارزیابی فصل ۴ این سند، مشاهده میکنیم که «دولت سیزدهم به طور کلی و مانند رویه جاری ۲۰ ماهه اخیر، منافع و مصالح بازنشستگان مظلوم، نجیب و شریف را به بوته فراموشی سپرده است.»
🔹اقتصاد و وعدههای بلندپروازانه رشد اقتصادی
رشد اقتصادی ۸ درصدی که در این برنامه ذکر شده، یکی از مهمترین مواردی است که در نگاه اول به چشم میآید. اقتصاددانان بر این باورند که تحقق این وعده را میتوان سختترین بخش از کار دولت در اجرای لایحه دانست. این میزان رشد به عوامل داخلی و خارجی در حوزه سیاست و اقتصاد و حتی مناسبات اجتماعی ربط دارد.
بر اساس گزارش بانک جهانی از چشمانداز اقتصادی جهان، رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۲ معادل ۲/۹ درصد بوده و پیشبینی شده که این رقم برای سال ۲۰۲۳ به ۲/۲ درصد کاهش یابد. نهادهای داخلی همچون مرکز پژوهشهای مجلس و اندیشکده کسبوکار دانشگاه شریف، نرخ تورم سال ۱۴۰۲ را بین ۵۰ تا ۵۵ درصد میدانند و چشماندازی برای کاهش آن نمیبینند.
در پیش نویس لایحه برنامه «هفتم توسعه»، دولت ابراهیم رئیسی به ایجاد یک میلیون شغل در سال تاکید کرده است. اما با استناد به آمارهای مرکز آمار ایران، این بخش هم یک چالش بزرگ خواهد بود، زیرا وعده ایجاد یک میلیون شغل در پایان هر سال از دولت سیزدهم در حالی محقق نشد که در پایان سال ۱۴۰۱ نیز بیش از۲/۵ میلیون نفر به خیل بیکاران ایران اضافه شده و «میتوان گفت که رکورد سه ساله نرخ بیکاری شکسته شده است.»
در برنامه هفتم توسعه به رشد تشکیل سرمایه ناخالص سرمایهگذاری ۲۲/۶ درصدی، رشد موجودی سرمایه ۶/۵ درصدی، رشد اشتغال ۳/۹ درصدی، متوسط نرخ تورم ۱۹/۷ درصدی و نرخ ۹/۵ درصدی تورم هدفگذاریشده در پایان برنامه، متوسط رشد نقدینگی ۲۰/۴ درصدی ومتوسط رشد صادرات نفتی۱۲/۴ درصدی نیز اشاره شده که تمامی موارد یاد شده از جمله موارد مورد نقد و بحث کارشناسان و تحلیلگران اقتطادی در سالهای اخیر بودهاند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
- ناشناس.mp3
38.11M
💠حکمرانی اقتصادی در برنامۀ هفتم
🎙مناظرۀ حجت میرزایی و حسن چنارانی، برنامه شیوه، ۳ تیر ۱۴۰۲
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠برنامۀ توسعه به یک مناسک در ایران تبدیل شده
🎥حجت میرزایی، برنامه شیوه
تا حد زیادی برنامۀ توسعه به یک مناسک در ایران تبدیل شده است. گویی برنامه میریزیم که چیزی به اسم سند برنامه وجود داشته باشد.
انتظار داریم که یک برنامه بگوید جامعه به کجا میخواهد برود و مسیر چیست و از چه پشتوانههایی برخوردار است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تعارض منافع در تنظیم و اجرای برنامه هفتم!
🎥حسن چنارانی، برنامه شیوه
تعارض منافعی که در زمان تنظیم برنامه داریم در زمان اجرای آن نیز وجود دارد. همین برنامۀ هفتم هم چنین شده است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مبارزه فرهنگی امام باقر(ع)
🎥 رهبر انقلاب
مبارزه با تحريف در دوران امام باقر(ع) نسبت به پيش از زمان آن حضرت، مشروحتر و مبسوطتر و گستردهتر انجام شد. مقصود از مبارزه با تحریف این است که دین مقدس اسلام اساسا با معارف و احکامی که دارد برای جامعه اسلامی، یک خصوصیاتی و شرایطی را مقرر کرده که اگر مردمی آن معارف را بدانند و به آن پایبند باشند، ممکن نیست بعضی چیزها را تحمل کنند. مثلا حکومت ستمگران را، یا حکومت فاسق و فجار را، یا حکومت از دین بی خبرها را تحمل نمی کنند. تبعیض را و تقسیم غیرعادلانه ثروت در جامعه را قهرا تحمل نمی کنند و بسیاری از این فسادهایی که در جامعه را قهرا تحمل نمی کنند و بسیاری از این فسادهایی که در جوامع اسلامی هست، این با احکام اسلامی و با نظام اسلامی سازگار نیست.
مبارزه فرهنگی فقط نشستن و از احکام اسلامی چیزهایی را بدون یک جهت گیری انقلابی و مبارزی بیان کردن نیست، بلکه مبارزه فرهنگی این است که ذهنیت حاکم بر مردم را عوض کنند تا راه را بر حکومت الهی هموار کنند و راه را بر حکومت طاغوتی و شیطانی ببندند و امام باقر(ع) این کار را شروع کرد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ما تیغ به خلق و خوی قیصر و کسری کشیده ایم!
🎥 سکانسی زیبا از مناظره مسلم بن عقیل و عبیدالله بن زیاد در سریال مختارنامه
🔹مسلم خطاب به عبیدالله: مرتد تویی که بیقصاص آدم میکشی و خون کسانی را میریزی که کشتنشان حرام است. کسی که از سر خشم و سوءظن آدم میکشد، بیشتر سزاوار ارتداد است. نفس و عرق چون تویی نجس است که دلت را خانه ابلیس ساختهای.
🔹عبیداللهبنزیاد: ابلیس تویی که به پیروی از هوای نفس بر خلیفه مسلمین شوریدی و بر ولی مسلمین تیغ کشیدی و بین مسلمین نفاق کردی. ارتدادت محرز و مسلم است. من تو را برای رضای خدا خواهم کشت، نه از سر هوای نفس.
🔗 طبق منابع تاریخی شیعه، نهم ذی الحجه سالروز شهادت مسلم بن عقیل این سفیر فداکار حسین بن علی(ع) در مسیر عدالت و حقیقت جویی است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 نگذارید این تجربه تلخ تکرار شود!
تغییر نظم جهانی را میتوان از تغییر شرایط حج امسال هم فهمید. این تغییر شرایط در کنار نویدها و امیدهایش، بیمها و هشدارهایی هم دارد. رهبر انقلاب در پیامش به کنگرهی عظیم #برائت_از_مشرکین، این بیم و امیدها را به فعالان سیاسی و فرهنگی امت اسلامی تذکر میدهد!
#وحدت همچنین بدین معنی است که پیشروان سیاسی و فرهنگی در کشورهای اسلامی، به گونهای هماهنگ، خود را آمادهی شرایط نظم جهانیِ پیش رو کنند؛ جایگاه شایستهی امّت اسلامی را در تجربهی جدید جهان که سرشار از فرصتها و تهدیدها است، به دست خود و به ارادهی خود تعیین کنند؛ نگذارند تجربهی تلخِ «مهندسی سیاسی و سرزمینیِ غرب آسیا به دست دولتهای غربی پس از جنگ جهانی اوّل» تکرار شود.(پیام امسال رهبر انقلاب به حجاج)
🎥این ویدئو مروری است بر تجربهی تلخِ مهندسی سیاسی و سرزمینیِ غرب آسیا به دست دولتهای غربی پس از جنگ جهانی اوّل در سایه غفلت مسلمین.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 ما همه فرعونیم،مصرهایمان فرق دارد!
🔹تصوری اشتباه ذهن ما را تسخیر کرده است. ذهن من و شمای حزب اللهی را میگویم. فکر می کنیم فرعون مآبانه زیست کردن مخصوص جماعتی خاص از خواص، بزرگان و اعاظم می باشد. فکر می کنیم فقط همان شخصیت های معروف و مشهور متصل به قدرت و ثروت هستند که زیست فرعونی را انتخاب کرده اند. همان شخصیت هایی که احتمالا الان در ذهنتان مرورشان می کنید؛ حداد، قالیباف، باهنر، لاریجانی،عارف، خاتمی، جهانگیری و روحانی و... همانهایی که به دنبال مصر های بزرگ اند. مصرهایی برای ارضای شهوت قدرت پرستی و زرپرستی شان.
اما خیر برادر. این تصور را به دیوار بکوب. ما هم فرعونیم. غالباً ما مدعیان پُرگو و خوش سخن هم به دنبال مصرهای خود می گردیم. فقط تفاوت مان در یک چیز است؛مصرهایمان کوچک و بزرگ می شود. همین.
🔹آری ما همان کوچک شده های بزرگانی هستیم که صبح و شب نقدشان می کنیم.
خود را گول نزنیم، بپذیریم که بخشی از دوستان به اصطلاح انقلابی ما هضم در مدلی شده اند که شاید سالها آن را نقد می کردند. با نسلی از جریان دانشجویی و جوانان انقلابی مواجه ایم که الگوی رشد در جمهوری اسلامی را توسط بزرگان و ادوار دانشجویی خود دیده اند. مسیر را یافته اند. اینها هم دنبال مصر خود میگردند، مصرهای کوچکی که پله پله تو را به مصر های بزرگتر میرساند.
🔹امروز مگر می شود ولع،حرص و طمع برخی جوانان جویای نامی که به هر دری میزنند تا به فلان پُست و جایگاه برسند را کتمان کرد؟ امروز مگر میتوان بازی برای کسب قدرت را توسط کسانی که آیه و حدیث از زبانشان نمی افتد را تکذیب کرد؟ کوس رسوایی برخی چنان بلند شده است که گوش فلک را کر کرده. به کجا چنین شتابان!
🔹این مشی مزورانه و غیر توحیدی سیاسی،متاسفانه امروز در بخش زیادی از بدنه فعالین دانشجویی و انقلابی رسوخ کرده است. طریقه ای که مبنایش انا ربکم الاعلی، عامل زمینه ساز روانی اش خودپرستی، کبر و غرور، قدرت خواهی، دیده شدن و خروجی اش چیزی جز حق و حقیقت را ذلیل کردن، ارزشها و آرمانها را به مسلخ کشاندن و قبیله گرایی و رفیق بازی را اصل قرار دادن نیست. خیلی خلاصه بگویم،این مسیر دعوایی را رقم میزند که بویی از توحید نبرده است.دعوایی غیرتوحیدی مبتنی بر انانیت و نخوت و رذالت.
🔹امام راحل چه زیبا این صحنه پُر تعفن را تقریر می کند:«دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همهتان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، ما برای مصالح اسلام دعوا میکنیم. خیر! مسئله این حرفها نیست. من را نمیشود بازی داد! دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا میکنند همه برای خودشان است. همه میگویند پیش بده برای ما! همه میخواهند تمام این قدرت چی چیه آخه. آخر من نمیفهمم چه قدرتی الآن در کار هست!
در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من باشم! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز میخواهم چه بکنم، میخواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را.»
🔹باید برای نسل بعدی مدیران و کارگزاران جمهوری اسلامی ترسید. خروجی برخی مدیران نسل اول انقلاب که شکنجه دیده بودند، زندان کشیده بودند، جنگ را دیده بودند، این شده است که می بینید، خدا عاقبت مان را با نسلی بخیر کند که علاوه برآنکه رنجی را ندیده است بلکه سر سفره آماده و پهن شده ای بزرگ شده است که لقمه ای جز عافیت طلبی و منفعت طلبی نگرفته است. باز نسل قبلی حداقل هزینه ای را داد و به مطاعی رسید، با نسلی که ذره ای برای آرمانها و اصول انقلاب هزینه ای نداده بلکه خود را ذی حق در بهره وری از امکانات جمهوری اسلامی می داند چه باید کرد؟! این جوانان حقیقتا آینده نگر برای تکتک کنشها،حرفها و اقدامات خود طراحی دارند. طراحی مبتنی بر کسب قدرت. طراحی صحنه ای که در آن او به هر چیزی می اندیشد جز رضایت ذات اقدس اله. صحنهای که به واقع می توان گفت ابلیس آن را پیریزی کرده است.
🔹 این جریان خطرناک رسوخ کرده در بدنه فعالین انقلابی و دانشجویی همچون برخی بزرگانشان اصالت را به کسب کرسی قدرت می دهند و همه چیز را به پای آن قربانی می کنند. همیشه سعی دارند وسط بازی کنند و خدای نکرده با حرف تیز و لبه داری دل عدهای را نلرزانند. اینان بر اساس فقه ماکیاولی عمل می کنند و نه فقه جعفری، دین و ارزشها را ملعبه امیال نفسانی خویش کرده و تاکتیک را بر تئوری ارجح می دانند. حاضرند با هر کس و ناکسی ائتلاف کنند،حاضرند کسانی را در کنار خویش بگذارند که بدیهیات اخلاقی و اصولی را زیر پا له می کنند. خلاصه از اینان باید ترسید.
✍علی ریاحی پور
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠از خطرناک ترین دام شیطان!
🎥این صدای بهشتی است...
من دوست دارم بر نام پاک پیغمبر و دودمانش شما درود بفرستید، اما نه به مناسبت ورود من!
خواهش می کنم این مساله منسوخ شود در این جلسه.
از خطرناک ترین دام های شیطان بر سر انسان های حق پرست یکی صدای کفش کسانی است که دنبالش می افتند...
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 درباره نوچه پروری
🔹یکی از موارد تحریف، معنا کردن کار تشکیلاتی به نوچه پروری است. برخی سمّ نوچه پروری را به مدیریت ها تزریق می کنند، به ویژه جوانان انقلابی را آلوده می سازند و از این کار به عنوان تشکیلاتی بودن و داشتن سرمایه انسانی یاد می کنند.
🔹تشکیلاتی بودن با همکاری، انسجام، با ارتباط، برنامه ریزی و هدفمندی، با شناخت نیروها و تقسیم کار و مشارکت، با تقدم ضوابط بر روابط با نظارت و ارزیابی متقابل نیروها معنا پیدا می کند. این مولفه ها اگر همه با هم باشد، استحاله فرد در تشکیلات را شاهد نیستیم. در غیر اینصورت، تشکیلات و سازمان هم طاغوتی خواهد بود، حتی اگر نام اسلام و مردم را در پیشانی داشته باشد. تشکیلاتی کار کردن، خوب است، هر چند می تواند دچار آفت باشد.
🔹اما نوچه پروری از آغاز، خودش یک آفت است. روابطی بر اساس منفعت متقابل شکل می گیرد هر چند ممکن است توهم خدمت و مبارزه و ...در بین باشد. روابط افراد در نسبت با یک فرد تنظیم می شود. یکی، شمع جمع می شود و بقیه، جایگاه و هویت خود را در نسبت با او - و نه در نسبت با اهداف و ضوابط - تعریف می کنند.
🔹در نوچه پروری، یک فریب بزرگ وجود دارد. افراد توسط فردی که محور است، رشد پیدا نمی کنند؛ بلکه به خدمت گرفته می شوند، در ازای فرصت خدمت، متنعم می شوند؛ و همزمان مدیون می گردند. جزء تیم می شوند -تیم مدیریتی، تیم رسانه ای - در عوض، فردیت و قدرت تشخیص را واگذار می کنند. تا آنجا که چشم باز می کنند و می بینند صحبت از ضابطه حرکت و تشخیص فردی، به ناسپاسی و قدر نشناسی و تک روی معنا می شود.
🔹نوچه پروری، یک آفت است. به چاپلوسی و بی شخصیتی دامن می زند. افرادی تحویل می دهد بی هویت و بی ضابطه که می توانند تناقض ها را با وقاحت جمع کنند. نوچه پروری یک شیوه طاغوتی برای پیشرفت و گسترش نفوذ است.
🔹خطر مهم نوچه پروری بین نیروهای انقلابی این است که نیروهای انقلابی را به نام ارزش ها، به نام انقلاب از انقلاب می گیرد. نیروهای انقلابی را به افرادی فرصت طلب، توجیه گر و محافظه کار تبدیل می کند که خدمت را هم به چشم فرصتی برای جلب منفعت و تثبیت جایگاه و نردبانی برای دستیابی به جایگاه دیگر تبدیل می کند. نوچه ها هم از رشد نوچه پرور، شاد می شوند؛ او که رشد کند، نوچه ها هم بزرگ می شوند ...
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چه کسی پشت چنین اتفاقی است؟
🎥دکتر فرشاد مومنی
در کشور ۲۰۰ میلیارد دلار خانه خالی داریم که با انگیزههای سوداگرانه ساخته شده است؟
بازدهی رانتی بخش ساختمان را آنچنان بالا بردهاند که بالغ بر ۲۰۰ میلیادر دلار از ساختمانهای کشور بلااستفاده است چون با انگیزههای سوداگرانه ساخته شدهاند.
مجموع مجوزهای خودروسازی که در ایران صادر شده معادل کل واحدهای خودروسازی در آلمان، ژاپن، آمریکا، فرانسه، کره جنوبی، ایتالیا، اسپانیا، برزیل و ترکیه است، چه کسی پشت چنین اتفاقی است؟
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 اهداف اولیه سیاست
یکی از اهداف اولیه سیاست خیر عمومی، بازسازی زیربنای زندگی مدنی است. این سیاست به جای آن که بازتوزیع ثروت برای افزایش مصرف خصوصی را وجهه همتش قرار دهد، به ثروتمندان مالیات می بندد برای این که موسسات و خدمات عمومی را بازسازی کند تا فقیر و غنی به یک اندازه بتوانند از مزایای آنها بهره مند شوند.
نسل قبلی در آمریکا، سرمایه گذاری زیادی روی ساخت بزرگ راه ها کرد که تحرک و آزادی فردی بی سابقه ای برای آمریکایی ها فراهم آورد، ولی در کنارش وابستگی به خودرو شخصی، گسترش حومه نشینی، تخریب محیط زیست، و شیوه های زندگی فرساینده روحیه جمعی را هم افزایش داد.
نسل حاضر می توانست به همان اندازه سخاوتمندانه، روی زیر ساختی برای تجدید حیات مدنی، سرمایه گذاری کند : مدارس دولتی خوبی بسازد که فقیر و غنی به یک اندازه راغب به فرستادن فرزندان شان به آنها باشند؛ وسایل نقلیه عمومی را تقویت کند تا مرفهان هم به استفاده از آنها تشویق شوند؛ و درمانگاه های دولتی، زمین های بازی، پارک ها، مراکز تفریحی، کتابخانه ها، و موزه هایی بسازد که – لااقل بشود آرزو کرد- مردم را از محله های دربسته خودشان به فضاهای مشترک شهروندی دموکراتیک مشترک بکشانند....
... وقتی نابرابری زیاد می شود، فقیر و غنی، کاملا از هم جدا می شوند. اغنیاء فرزندان شان را به مدارس غیردولتی( یا مدارس دولتی محلات بالای شهر) می فرستند و مدارس دولتی می ماند برای بچه های خانواده هایی که گزینه دیگری ندارند. همین اتفاق در سایر موسسات و مکان های عمومی هم می افتد. باشگاه های خصوصی، جای تفریحگاه ها و استخرهای عمومی را می گیرند. محله های مسکونی ثروتمندان، دارای نگهبانان خصوصی می شوند و اتکای کمتری به پلیس حکومت پیدا می کنند. اتوموبیل های دوم و سوم خانواده، از نیاز آنها به وسایل نقلیه عمومی می کاهد. و الی آخر. به این ترتیب، اماکن و خدمات دولتی از وجود ثروتمندان خالی می شوند و می مانند برای کسانی که بضاعت بیشتر از آنها را ندارند.
این اتفاق، دو نتیجه بد به بار می آورد که یکی مالی و دیگری مدنی است. اول این که خدمات دولتی تنزل می کند، چون کسانی که دیگر از آنها استفاده نمی کنند رغبت کمتری به حمایت از آنها با پرداخت مالیات، پیدا می کنند. دوم این که مکان ها و موسسات عمومی از قبیل مدرسه ها، پارک ها، ورزشگاه ها، و فرهنگ سراها، دیگر همه ی قشرها را در بر نمی گیرند. مراکزی که زمانی محل تجمع مردم بودند و حکم آموزشگاه های غیررسمی فضلیت های مدنی را داشتند، روز به روز کمتر می شوند. وقتی که عرصه عمومی خالی شد، پرورش احساس هم بستگی و آموزش حس جمعی، که شهروندی دموکراتیک در گرو آن است، دشوار می شود.
✍مایکل سندل، کتاب عدالت، کار درست کدام است؟ ص۲۶۶ و۲۶۷
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مصلحت
نه نفوذیاند نه ساواکیاند نه آنچنان دنبال میز و صندلیاند نه بقایای رژیم گذشتهاند.
انقلابی مخلصاند و بخاطر علقهای که به نظام دارند ظلم را توجیه میکنند و عدالت را مصلحت نمیدانند.
فیلم #مصلحت حرفهای رو به جلو زیاد دارد.
ولی این تصویرش از ماله کشی خیلی شبیه امروزمان است.
فیلم خیلی بچه مثبتی تمام شد.
فکر کنم برخوردی که با «دیدن این فیلم جرم است» کردند حتما در ذهن تهیه کننده اثر داشته است.
ولی فیلم آنقدر حرفهای آوانگارد دارد که حتما به دیدنش میارزد.
نمیفهمم همین روایت مثبت از عدالت و مصلحت را هم چرا نمیپذیرند و ۴ سال فیلم را توقیف کردند.
✍وحید اشتری
@Kolbe_Andishe_Farhang
سیره امام هادی از زبان رهبرانقلاب - @khamenei_history.mp3
903.5K
💠امانت حکومت اسلامی، از این گذرگاههای سخت عبور کرده!
🎙مبارزات و سختیهای امام #هادی از زبان رهبرانقلاب
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مسئله غدیر اقامۀ عدل است
اینکه در روایات ما و از آن زمان تا حالا این #غدیر را آن قدر ازش تجلیل کردهاند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئلهای است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس میگوید که «به قدر این کفش بیقیمت هم پیش من نیست» (نهج البلاغه، خطبه۳۳) آنکه هست #اقامه_عدل است. آن چیزی که حضرت امیر - سلام الله علیه - و اولاد او میتوانستند در صورتی که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند، لکن فرصت نیافتند. زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیدهخوانی بشود و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مساله این نیست. مساله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دستاندرکاران باشد.
✍ امام خمینی(ره) _ ۲ شهریور ۱۳۶۵/ ۱۸ ذی الحجه ۱۴۰۶
📚 صحیفه امام خمینی (ره)؛ جلد ۲۰، صفحه ۱۱۲
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠بازار حکمرانی داغ است، پس با جمهوریت چه کنیم؟
بحث در باب #حکمرانی در مجموعۀ نهادهای حاکمیتی بسیار پرمشتری است این روزها. بازار همایشهای تبیینی در این موضوع بسیار داغ است. هر هفته در کنار و گوشۀ کشور، چندین نشست و برخاست با عناوین و زیرموضوعات متنوع برگزار میشود که مقصود همۀ آنها فضیلتتراشی برای مفهوم «حکمرانی» است.
در نگاه اول، این حد از تمرکز بخشنامهای بر برکشیدنِ مفهوم «حکمرانی» نشانۀ یک چرخش است؛ چرخشی انتقادی که احتمالاً نشان میدهد کاستیهایی در شیوۀ حکومتداری کنونی میبینیم و برای رفع این کاستیها، نسخۀ «حکمرانی به جای حکومتداری» را پیشنهاد میکنیم.
هر بازاندیشی اصلاحگرانهای در شیوۀ حکومتداری، مغتنم است، اما مسئله اینجاست که تا امروز هر آنچه در باب ویژگیها و فضایل «حکمرانی» شنیدهایم چیزی به #جمهوریت اضافه نکرده است. در جلسات و نشستها، مفهوم حکمرانی را زیر و رو میکنیم و از صدها زاویۀ بدیع، متنوع و متفاوت آن را میکاویم. در نهایت به این خصیصۀ محوری برای حکمرانی میرسیم: «مشارکت دادن تمام ذینفعان در امر حکومت»!
خب؛ آیا این یک ویژگی بسیار متمایز! که برای حکمرانی یافتهایم در جمهوریت یافت نمیشود؟
ما دچار رودربایستی با جمهوریت شدهایم. نمیخواهیم و نمیتوانیم به الزاماتش پایبند باشیم و هزینههای این پایبندی را بپردازیم. بنابراین مدام بازی درمیآوریم و برایش رقیب و معادل و مترادف میتراشیم.
گویی در مخصمهای گرفتار آمدهایم و میخواهیم از این مخمصه خلاص شویم و در جستجوی راه خلاصی، فعلاً به حکمرانی رسیدهایم! هم مقبول عام است، هم نزدیک به ادبیات رایج جهانی!
اگر حاضریم این همه هزینه بدهیم؛ آنچنانکه حتی بگوییم شیوۀ حکومتداری ما ایراد دارد و باید از حکومتداری به حکمرانی تغییر وضعیت بدهیم، چرا عارمان میآید بگوییم «باید به جمهوریت برگردیم»؟
جمهوریت چه چیزی نداشت که رفتیم سراغ حکمرانی؟
جمهوریت که مال خود ماست. برایش انقلاب کردهایم، به پایش خون دادهایم، حلاوتش را چشیدهایم و برکتش را دیدهایم.
اگر دنبال حکمرانی هستیم، پس با جمهوریت چه کنیم؟ بفرستیمش موزه؟
✍روح الله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اسلام حکومت به آن معنا ندارد
بخش1⃣
«اسلام حکومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمتگزار دارد.» این جملهای است از امام خمینی (ره) که اخیراً در تبلیغات محیطی شهری در تهران میبینیم. از این جمله قرار است چه پیامی به عموم ما برسد؟ همان که میرسد و میشنویم: اسلام حکومت به آن معنا که فکر میکنیم ندارد. دربارهی حکومت عموماً چه فکری میکنیم؟ حکومت عامل اصلی سلب آزادیهای ما است، دخالتگر بزرگ تاریخ در بازار، عامل اخلال، کانون تجمع ذینفعان عمده، پرمصرفِ کمبازده، غیرقابل اعتماد، بستر فساد و انواع تصورات رایج دیگری که در مجموع أصل حکومت را شرّی معرفی میکنند که پیشتر لازم بود، اما به زودی شاید دیگر لازم هم نباشد. شاید در استقبال از روند تحولات جهانی و به کمک فناوریهای شبکهای به زودی بتوانیم حکومت را به تمامی به «خدمات» تبدیل کنیم و به خود مردم واگذار کنیم و اینگونه همان «امامت امت» را که امام راحل در پیام 12 فروردین 58 گفته بود به چشم ببینیم. این است که هم بخش سلبی آن جمله که «اسلام حکومت به آن معنا ندارد» برای عموم ما معنادار است و هم بخش ایجابی آن که «اسلام «خدمت»گزار دارد» و در گوش ما حکومت را به خدمات (Services) تحویل میبرد.
بر خلاف آنچه از انبوه مسائل حکومت ممکن است به ذهن متبادر شود، روح همهی مسائل امروز ما اصل حکومت یا دولت به معنای عام کلمه است، نه قوهی اجرایی، بل آن شخصیت عمومی که پشت سازمان قدرت است، آن مرجع ضمیری که میتوان به او اشاره کرد و مسئولیت همهچیز را «رسماً» از طریق سازونهاد حکومت بر عهده او گذاشت. این خودآگاهی، قرارگرفتن در نقطهی جمع و پذیرفتن مسئولیت کل، قائمهی دولت است، و باز درست همین قائمه است که به علل مختلف (أعم از تجارب تاریخی ایرانیان از قاجار به این سو، موج اخیر تکنولوژی، فشار تبلیغاتی بر جمهوری اسلامی و نفوذ ترجمهها در نرمافزارش و ...) زیر ضربه است و میرود تا از پا درآید. جالبتر از همه گفتار خود دولتمردان است. شاید این اولین بار در تاریخ دولت در ایران باشد که خود دولتمردان صراحتاً از تلاش برای حذف دولت سخن میگویند. به عنوان نمونه دکتر میثم لطیفی، معاون رئیس جمهور در همایشی گفته: «بر خلاف الگوی غربی که حکمرانی را مبتنی بر Nation State (دولت ملت) تعریف میکند، علیالمبنا ما با این مشکل داریم و مسئلۀ ما امام و امت است» و هرچند شاید ایشان در جستجوی الگوی دیگری از دولت باشد، وجه سلبی حرفش روشن و وجه ایجابیش مبهم است و معلوم است کدام کار میکند. در نمونه دیگری دوستی که در معاونت سیاسی ریاستجمهوری کار میکند یادداشتی در فضای مجازی منتشر کرده و صراحتاً عنوانش را گذاشته: «ما دولت را نابود میکنیم» تا هدف عملیات برای همه واضح و روشن باشد. اما مهمتر از همه اینها سند تحول دولت است که جا به جا به عنوان مردمیسازی و امثال آن، ضعیف کردن دولت را در دستور کار قرار داده. قطعاً نسخه نجاتبخش ما امروز مشارکت هرچه بیشتر مردم در کار حکومت است (و در این کانال بارها این را گفتهایم)، اما جای تأمل است که چطور مردمیسازی به سادگی به ضعیف کردن دولت تعبیر میشود، نه حتی کوچک کردن دولت در هزینهها و کمکردن سهم مداخلاتش، بلکه تضعیف ذهنیتش و هدف قراردادن خودآگاهیش. اینجا مسائلی در حال خلط با هماند که باید با تیزبینی از هم جدا شوند و قطعاً دولت مسئلهای نیست که بتوان با مسامحه دربارهاش سخن گفت و سخنی را ترویج کرد. خودآگاهی دولت قائمهای است که اگر فرو بریزد معلوم نیست کار دست «مردم» بیفتد و اصولاً «مردم» در این گفتارها واژهی مبهمی است که لَه یا علیه دولت شکل میگیرد، معلوم نیست با فرض نبود دولت، دیگر چه موجودیتی میتواند داشته باشد. باز هم این خودآگاهی چیزی نیست که بتوان آن را تراشید و نگه داشت، صفر و یکی است، معلوم نیست تضعیف خودآگاهی دولت به انصراف تاریخی یک ملت از سیاست منجر نشود، چنانکه در کشورهایی مثل آلمان بعد از جنگ دوم شده است. و نمیدانم این تصورات «سوئیسی» از دولت چه تناسبی با جمهوری اسلامی ایران دارد که متهم به ایجاد بینظمی کلی در جهان است و از درون و برون تهدید میشود؟! این خودآگاهی، پذیرفتن مسئولیت همه چیز و قرار گرفتن در کانون عمومیت، نه تنها قائمهی دولت که قائمهی ملت هم هست، مردم را هم همین خودآگاهی «مردم» میکند و از این رو همان معروفی است که امر به آن واجب است، امر به دولت امر به معروف است، اگر این قائمه را از دولت بیابیم و بفهمیم.
✍️محمد هادی محمودی
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اسلام حکومت به آن معنا ندارد
بخش2⃣
باز گردیم به جمله امام (ره)، راستی اسلام به چه معنا حکومت ندارد و این چطور میشود سخن کسی باشد که برای حکومت انقلاب کرده، پایی روی عقاید رایج در باب حکومت گذاشته و جای دیگری گفته «الاسلام هو الحکومة بشؤونها؛ اسلام عین حکومت است با همه شئون حکومت»؟ «اسلام حکومت به آن معنا ندارد»، آن معنا را امام خمینی (ره) در همان سخنرانی که این جمله از میانهاش بریده شده گفته است: «که حکومت کنند به مردم و خودفروشى کنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند ... همه شماها خدمتگزار خودتان را حساب بکنید، نخواهید که هى به شما مدح بگویند و ثنا کنند و- نمىدانم- فریاد بکشند و با هم دعوا بکنید، اگر این چیزها را کنار بگذارید و خودتان با هم تفاهم کنید و دوستى داشته باشید، این براى ملت چه لذتى دارد!» جهت سخن امام (ره) پیراستن حکومت از کامروایی حاکمان و یادآوری معنا و مسئولیت عمومی آن است. این نه تنها نهاد حکومت را تضعیف و کوچک نمیکند و آن را چون زائدهای از میان برنمیدارد، بلکه به عکس آن را از ریشه تازه و محکم میکند. به خلاف آنچه امروز میپنداریم، حکومت از نظر امام حتی بیشتر نهاد (یا به بیان امام دستگاه) اداره و اجرا است تا قانونگذاری، این است که در «ولایت فقیه» میگوید: «اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت و برقرارى دستگاه اجرا و اداره جزئى از ولایت ... مبارزه و کوشش برای آن از اعتقاد به ولایت است».
مسئله اینجا، چند تابلوی تبلیغات شهری یا گفتههای این و آن نیست، حتی بازگشایی عقاید رایج و در دست ترویج دربارهی حکومت هم کاری تکراری است، مسئلهی حیاتی از دست دادن فرصت بازسازی دولت است، فرصتی که امروز داریم و شاید فردا نداشته باشیم. به مصداق آنکه «آنجا که خطر هست، مایهی نجات هم هست»، شاید امروز بیش از هر وقت دیگری بتوانیم دولت را به یاد بیاوریم و نیرویی برای احیاء آن داشته باشیم. اگر چنین عزمی داشته باشیم آنگاه به امام (ره) احتیاج وافر داریم، نه آنکه جملاتش را مصادره به مطلوب و عرف امروز کنیم، بلکه آنها را در لحظهی «بنیانگزاری» بشنویم، آنجا که خودآگاهی دولت و ملت از صفر شکل میگیرد و هر دو روی پای خود میایستند. این همان نقطهای است که هر روز نیاز داریم زیر پای خود بیابیم تا دولت و ملت باشیم. اگر بیگانگی خود با آن نقطه را با تکیه به مشهورات رایج از میان ببریم، نیروی به ودیعه نهاده شده در آن را به تمامی خنثی میکنیم و آنگاه دیگر چگونه میخواهیم بایستیم تا گام دومی برداریم؟ و اگر چنین کنیم ماله روی یک بیمسئولیتی تاریخی میکشیم که معلوم نیست دیگر کی جبرانپذیر باشد. دربارهی دولت با طمأنینه بیشتری بیندیشیم و عمل کنیم، اگر به تاریخ دولت در ایران هیچ نظری نمیاندازیم، دست کم طرحهای مختلف دولت در همین دنیای امروز را ببینیم و بفهمیم راهی که علیه دولت میرویم تنها راه نیست، بلکه تنها راه در سیاست همان راه اشتباه است، سیاست صحنه فرصت است.
✍️محمد هادی محمودی
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ولایت یعنی...
ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است.
ولایت علی، علی را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف ها و جلوه ها بریدن است. و این ولایت، ادامه ولایت حق است و دنباله توحید، آن هم توحیدی در سه بعد؛ در درون و در هستی و در جامعه ؛ که توحید در درون انسان، هواها و حرف ها و جلوه ها را می شکند؛ هواهای دل و حرف های خلق و جلوه های دنیا را.
و در جامعه طاغوت ها را کنار می ریزد و در هستی خدایان و بت ها را.
ولایت یعنی تنها علی را حاکم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و این و ولایت و سرپرستی است که معاویه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهره ای ندارند، که حاکم در درون آنها و محرک در وجود آنها امر علی و دستور علی نیست؛ که هواها و حرف ها و جلوه ها در آنها حکومت دارند.
معاویه گرچه علی را دوست دارد، ولی سلطنت را بیشتر از علی خواهان است و دوستدار آن است.
و احمد حنبل گرچه برای علی شعر می سراید اما حکومت دیگری را به عهده دارد.
و جرج جرداق گر چه از چه از علی می نویسد، اما برای علی نمی نویسد؛ که محرکی دیگر دارد و عاطفه ای فقط او را به چرخ انداخته است.
اما مالک؟
این مالک است که ولایت علی را به عهده دارد و این بار گران را به آسانی می کشد.
مالک چند سال برای نابودی معاویه رنج کشیده و کوشش کرده است. خویش و فامیل و قبیله اش را به خون کشیده، شب ها و روزها را بر روی لبه تیغ و سر نیزه ها گذرانده و شمشیر زده و شمشیر زده تا این که لشگر شام را عقب رانده و معاویه را به حرکت وادار کرده و در بیرون از خیمه آماده فرار نموده، هان چیزی نمانده تا این بت بزرگ بشکند و این طاغوت سرکش بمیرد و یا فراری شود و مالک به هدف نهایی، به پیروزی محبوب دست بیابد و در میان قومش و در میان تمام مردم به بزرگی معرفی شود و بر رقیب خودش، اشعث و بر قبیله رقیبش، کنده، پیروز شود.
درست در این هنگام، در این هنگام، علی او را می خواند، علی او را می طلبد. علی می گوید که برگرد.
و این از مرگ سخت تر و این از مرگ جانکاه تر است.
مخالفت یک هوی، مخالفت یک هوس، مخالفت با یک حرف و گذشتن از حرفهای خلق، مخالفت با یک جلوه از جلوه های دنیا ما را می شکند، ما را از پای در می آورد. ما از راه حق با یک حرف با یک فحش با یک پشیز باز می گردیم و اما مالک؟ و اما مالک؟
او از تمام هواهای چند ساله و تمام حرف های مردها و زن های عرب و از زمزمه خفیف زبان ها بر سر راه مردان فاتح و از نگاه های شیفته سرداران و پیروز و از تمام جلوه های دنیا، از این همه می گذرد و باز می گردد و به علی این سرپرست آگاه ملحق می شود. چرا؟ چون در درون مالک، دیگر هواها و غریزه ها حرف ها و زمزمه های زن های عرب جلوه های پررنگ و برق دنیا حاکم نیست، اینها کوچکتر از این هستند که در روح بزرگ مالک موجی و حرکتی ایجاد کنند.
این بادهای بی رمق بیچاره تر از این است که در این دریای بزرگ، طوفانی بپاکند: مالک از هواها از حرف ها از جلوه های دنیا بزرگتر است و عظمت او اسیر این حقارت ها نیست. او در سطح غریزه نیست. او انسانی است که در حد وظیفه زندگی می کند و زندگی و مرگ او با این معیار می خواند، او کوه است از طوفان نمی لرزد. او کاه نیست تا با نسیمی از دهنی زیر و رو شود.
او به ولایت رسیده و از نعمت ولایت برخوردار است. نشستن و ایستادن و آمدن و رفتن و دوست داشتن و دشمن داشتن او همه از سمت ولی کنترل می شود؛ نه از طرف هواها و حرف ها و جلوه ها. مالک این را یافته که علی این مرد آزاد از غیر حق و این انسان آگاه حق، بیش از مالک به مالک علاقه دارد و بیش از مالک از مصالح و منافع مالک آگاهی دارد و بیشتر از مالک به منافع او می اندیشد و بهتر به منافع او می اندیشد؛ پس دیگر جای درنگ نیست و جای سرکشی نیست؛ که سرکشی ها حماقت های زیان آوری بیش نیستند. جای تسلیم است و اطاعت و پیروی و تشیع و دنباله روی.
✍ علی صفایی(عین.صاد)
📚کتاب غدیر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 مناسک اجتماعی-سیاسی غدیر
غیر از اطعام، غدیر چه مناسکی به خود دیده یا از چه سننی بهره برده است؟
1⃣ از "تعارف" تا "مواخاة"
غدیر، تجلی "فاصبحتم بنعمته اخواناً" هم هست. "ولایت عرضی" و پیوند اجتماعی مردم ذیل "ولایت طولی"(امامت) کارکرد دیگر غدیر است.
اصلا مهمانی و اطعام برای این منظور مورد تاکید است و میشود خروجی اش را سنجید.
از مراوده با همدیگر(تعارف) تا پیمان برادری(مواخات) مستحبات این روز است.
در دنیای مدرن _که "اهالی" را "شهروند" و مناسبات آموزشی، حمایتی، ضمانتیِ گذشته را بجای "باهم- از هم" به "موسسات مدرن" سپرده و با متمرکز کردن، کنترل پذیر و هدایت شونده کرده است_ بیشتر این کارکرد غدیر (اگر نصابش رعایت شود) مهم شده است.
2⃣ مناشده!
غدیر، عید سیاست و دخالت مردم در امر حکومت هم هست.(رهبری۷۵/۲/۱۸)
بحث بر سر حاکم، صفات و شرایط او، احتجاج به غدیر را به "شورای خلافت" (ذی حجه سال۲۴ه) کشاند. اینبار غدیر نه با مهمانی که با "مناشده" خود را نشان داد!
مناشده، قسم دادن برای اظهار شهادت است. حضرت امیر(ع) یکبار دیگر هم در زمان حکومت خود وقتی، او مورد تردید واقع شده بود در صحن علنی مردم و میدان شهر، مناشده برقرار کرد(مناشده رحبه). از حاضرین خواست هرکه در غدیر بود بلند شود و شهادت دهد!
برای پیروان غدیر، شاخص کردن ولایت غدیر و سنجش حکمرانی ها بر اساس معیارهای امامت غدیر، میتواند مضمون و محتوای سالگشت های غدیر باشد. افتخار به داشته ها و مطالبه کمبودها و احتجاج با منکران و منتقدان، بازتولید مناشده در عصر ماست.
چنین غدیری هرگز یک فستیوال و زنگ تفریح و "روز رُفع القلم" نمی شود.
✍محسن قنبریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تحمل نقد!
امین سلیمی، بخاطر نقد ماجرای استیضاح وزیر کشور با همکاری مجلس موسوم به انقلابی و صداوسیمای موسوم به تحولخواه مجبور به کناره گیری رسمی از تلویزیون شد.
واژگان انقلابی و تحولخواه، عجیب روزگار مبتذلی را دارند تجربه میکنند.
افق را با پول قرب سپاه با این استدلال راه انداختند که جا برای انقلابی گری ما در شبکههای دیگر تنگ است.
میخواستند با بی بی سی و من و تو رقابت کنند الآن مشغول رقابت با شبکه قرآن در قعر جدول نظرسنجیهای تلویزیوناند.
چنان شبکه انقلابیای درست کردند که جا برای امثال سلیمی هم تنگ شد.
انقلابیگری را به #خبر_خوب پراکنی و اسپری کردن #امید ترجمه کردهاند.
هرکسی ماله دستش بزرگتر باشد انقلابیتر است.
همین چند دقیقهای که در کم ببینندهترین شبکه تلویزیون یک مجری به #سربازی_اجباری و کارگران عسلویه و غارت #هفت_تپه اختصاص میداد را هم تحمل نکردند و خلاص!
✍وحید اشتری
@Kolbe_Andishe_Farhang