قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۲۴ الی ۳۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ آنگاه مخصوصاً
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۲۴ الی ۳۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✔️ نکته ها:
۱ ـ شرائط رهبرى انقلاب
بدون شک، دگرگونى بنیادى در نظام جوامع بشرى و تغییر ارزش هاى مادى و شرک آلود، به ارزش هاى معنوى و انسانى، مخصوصاً در آنجا که راه آن از میان قلمرو فراعنه و خودکامگان مى گذرد، کار ساده اى نیست، نیاز به آمادگى روحى و جسمى، قدرت تفکر و نیروى بیان، روشنى راه، امدادهاى الهى، و داشتن یار و یاور مورد اطمینان و قدرتمند دارد.
اینها همان امورى است که موسى(علیه السلام) در تقاضاهاى نخستین خود در همان آغاز رسالت بزرگ، از خداى خود خواست. اینها خود بیانگر آن است که موسى(علیه السلام) حتى قبل از نبوت، روحى بیدار و آماده داشت.
و نیز روشنگر این حقیقت است که: به ابعاد مسئولیتش به خوبى واقف بود، و مى دانست در آن شرائط خاص، باید با چه ابزارى به میدان برود، تا توانائى مبارزه با نظام هاى فرعونى داشته باشد.
و این الگوئى است براى همه رهبران الهى در هر عصر و زمان، و براى همه رهروان این راه.
* * *
۲ ـ مبارزه با طغیانگران
بدون تردید فرعون داراى نقاط انحرافى فراوانى بود، کافر بود، بت پرست بود، ظالم و بیدادگر بود و... ولى قرآن از میان همه این انحرافات مسأله طغیان او را مطرح مى کند (إِنَّهُ طَغى); چرا که روح طغیان و گردن کشى در برابر فرمان حق، عصاره همه این انحرافات و جامع تمام آنها است.
ضمناً روشن مى شود که: هدف انبیاء در درجه اول، مبارزه با طاغوت ها و مستکبران است، و این درست بر خلاف تحلیلى است که مارکسیست ها درباره مذهب دارند و آن را در خدمت طغیانگران و استعمار پیشگان مى دانند.
ممکن است گفتار آنها درباره مذاهب ساختگى تخدیرى، صحیح باشد، ولى تاریخ انبیاى راستین، با صراحت تمام، پندارهاى واهى آنها را در مورد مذاهب آسمانى صددرصد نفى مى کند، مخصوصاً قیام موسى بن عمران(علیه السلام)شاهد گویائى است در این رابطه.
* * *
۳ ـ براى هر کار برنامه و وسیله لازم است
درس دیگرى که این فراز از زندگى موسى(علیه السلام) به ما مى دهد این است که: حتى پیامبران، با داشتن آن همه معجزات براى پیشرفت کار خود، از وسائل عادى، کمک مى گرفتند، از بیان رسا و مؤثر، از نیروى فکرى و جسمى معاونان.
بنا نیست ما در زندگى، همیشه در انتظار معجزه ها باشیم، باید برنامه و وسائل کار را آماده کرد و از طرق طبیعى به پیشروى ادامه داد، و آنجا که کارها گره مى خورد، باید در انتظار لطف الهى بود!
* * *
۴ ـ تسبیح و ذکر
چنان که در آیات فوق خواندیم، موسى(علیه السلام) هدف نهائى خواسته هاى خود را این قرار مى دهد که: تو را بسیار تسبیح گوئیم و تو را بسیار یاد نمائیم .
روشن است تسبیح به معنى پیراستن خداوند از تهمت شرک و نقائص امکانى مى باشد، و نیز روشن است منظور موسى(علیه السلام) آن نبوده که جمله سبحان اللّه را پشت سر هم تکرار کند، بلکه هدف پیاده کردن حقیقت آن در جامعه آلوده آن زمان بوده است، بتها را برچیند، بتخانه ها را ویران کند، مغزها را از افکار شرک آلود بشوید، و نقائص مادى و معنوى را برطرف سازد.
به دنبال آن، ذکر خدا، یاد او، یاد صفات او را در دل ها زنده کند، و صفات الهى را در سطح جامعه پرتوافکن سازد، تکیه بر کلمه کَثِیراً نشان مى دهد که: مى خواهد آن را همگانى و عمومى و از اختصاص به دایره محدودى خارج سازد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
شرح و تفسیر خطبه ۹۳ بخش اول ✅ علم امام علی علیه السلام ↩️ "سپس امام(علیه السلام) به دو نکته دیگر د
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۳ بخش اول
✅علم امام علی علیه السلام
↩️ "ابن ابى الحدید» در ذیل خطبه مورد بحث نکته جالبى دارد و آن اینکه مى گوید: «امام(علیه السلام) در این خطبه، به خدا سوگند یاد مى کند که از هر حادثه اى تا قیامت از او سؤال کنند، از تمام آنها خبر مى دهد و حتّى جزئیّات آن را بازگو مى کند». سپس مى افزاید: «این سخن از آن حضرت نه به معناى ادّعاى ربوبیّت است، نه به معناى ادّعاى نبوّت; بلکه امام مى فرمود اینها را با تعلیم پیامبر فرا گرفته است» و بعد مى گوید: «ما این سخن را بارها آزموده ایم و کاملا مطابق واقعیّت دیده ایم و به صدق دعوى آن حضرت پى برده ایم; مانند اِخبار از ضربت خوردن آن حضرت به گونه اى که محاسن مبارکش با خون سرش خضاب شود و اِخبار از قتل امام حسین(علیه السلام) و سخنى را که هنگام عبور از کربلا فرمود و اخبار به حکومت «معاویه» و جریان «حجّاج» و سرانجامِ کار «خوارج» در «نهروان» و اخبارى که درباره بعضى از یارانش داد که بعضى کشته مى شوند و بعضى به دار آویخته مى شوند و خبرهاى مربوط به جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین و اِخبار از عدّه لشکرى که از کوفه به یارى او مى آید، در آن هنگام که مى خواست براى خاموش کردن فتنه طلحه و زبیر و عایشه به بصره برود و خبرى که درباره آینده «عبدالله بن زبیر» داد و ماجراى ویران شدن «بصره» با غرقاب و رفتن به زیرِ آب و هلاک شدن مردم در فتنه «زنج» و نیز پرچم هاى سیاهى که از سوى خراسان حرکت مى کند (جریان ابومسلم و عبّاسیان)...» (و اخبار فراوان دیگرى که ابن ابى الحدید مشروحاً آن را ذکر کرده و ما به خاطر پیش گیرى از اطاله سخن آن را تلخیص نمودیم). (12)
این گواهى کسى است که به امامت آن حضرت به عنوان یک پیشواى معصوم اعتقادى ندارد; ولى مسئله از نظر ما بسیار روشن تر است; زیرا ائمه معصومین(علیهم السلام) هم وارث علوم فراوانى از پیامبر اسلام بودند; هم حقایق تازه اى را از قرآن درک مى کردند که دیگران درک نمى کنند و هم الهامات غیبى بر قلب آنها وارد مى شد. درباره وسعت علم امام باز هم ذیل خطبه هاى مناسب بحث خواهیم کرد.
✍پی نوشت.
12. براى آگاهى بيشتر، به شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7، صفحه 47 - 50 مراجعه شود.
↩️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام علی علیه السلام:
همنشینی با اهل لهو مایه فراموشی قرآن و حضور شیطان است.
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
❓ چرا نیاز است امام معصوم دوران غیبت داشته باشد؟
🎥 حامد کاشانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ✍ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻗﻴﺲ ﻭ ﻣﻜﺎﺗﺒﺎﺕ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
✍ﻗﻴﺲ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭ ﻧﻮﺷﺖ
ﻧﺎﻣﻪ ﺗﻮ ﺑﻤﻦ ﺭﺳﻴﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻱ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻡ ﺁﻥ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺧﺎﻟﺘﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ، ﺗﻮ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺕ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﺸﻮﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎﻱ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﻴﺰ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻃﻠﺎﻋﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺑﺨﺪﺍﺋﻲ ﻛﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺍﻭ
ﺍﺳﺖ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﺜﻴﺮﻩ ﻭﻗﺒﻴﻠﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺠﻨﮓ ﻋﻠﻲ ﺑﺮﻭﻡ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺧﻮﻥ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺭﺍﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﻤﻦ ﺑﺪﻫﻲ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺑﺨﻮﺑﻲ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﺭﻩ ﺑﻴﺎﻧﺪﻳﺸﻢ ﻭ ﻓﻜﺮﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺑﻜﻨﻢ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺑﺴﻮﻱ ﺁﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﺠﻠﻪ ﺑﺨﺮﺝ ﺩﺍﺩ، ﻣﻦ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﺘﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻛﺎﺭﻱ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺎﺭﺍﺿﻲ ﺑﺎﺷﻲ ﺗﺎ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﺎﻭ ﻧﻮﺷﺖ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺳﭙﺎﺱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ: ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﺨﻮﺩ ﻧﺪﻳﺪﻡ ﺗﺎﻣﻬﻴﺎﻱ ﺳﺎﺯﺵ ﻭ ﺻﻠﺢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺩﻭﺭ ﻧﺒﻮﺩﻱ ﺗﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﭘﻴﻜﺎﺭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺷﻮﻡ، ﺗﻮ ﺭﺍﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺭﻳﺴﻤﺎﻥ ﻗﺼﺎﺑﻲ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﻣﻲﺑﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺗﻔﺎﻭﺗﻲ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﻛﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺷﺨﺼﻲ ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﺐ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﻳﺐ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻳﺮﺍ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺍﻧﺒﻮﻫﻲ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺯﻭﺭﻣﻨﺪ ﻭ ﻳﻜﻪ ﺗﺎﺯﺍﻥ ﻟﺎﻳﻘﻲ ﺩﺭ ﺭﻛﺎﺏ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺘﻮ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩﻡ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻲ ﺑﺘﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﻫﻲ ﺍﺳﺒﺎﻥ ﻭ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ
ﺳﺮ ﺗﻮ ﻣﻲﺗﺎﺯﻡ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﺮ ﺑﻠﺎ ﺑﺴﺮ ﺗﻮ ﺁﻣﺪ ﻣﻘﺼﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۲۴ الی ۳۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️ نکته ها: ۱ ـ
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۲۴ الی ۳۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ ۵ ـ پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و تکرار خواسته هاى موسى(علیه السلام)
از روایاتى که در کتب دانشمندان اهل سنت و تشیع وارد شده، استفاده مى شود پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز همین مسائل را که موسى(علیه السلام) براى پیشبرد اهدافش از خدا خواسته بود، تمنا کرد، با این تفاوت که: به جاى نام هارون ، نام على (علیه السلام) را نهاده، چنین عرض کرد: أَللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِما سَأَلَکَ أَخِى مُوسى أَنْ تشْرَحَ لِى صَدْرِى ، وَ أَنْ تُیَسِّرَ لِى أَمْرِى، وَ أَنْ تُحَلَّ عُقْدَةً مِنْ لِسانِى، یَفْقَهُوا قَوْلِى وَ اجْعَلْ لِى وزِیراً مِنْ أَهْلِى، عَلِیّاً أَخِى، أُشْدُد بِهِ أَزْرِى، وَ أَشْرِکْهُ فِى أَمْرِى، کَى نُسَبِّحَکَ کَثِیْراً وَ نَذْکُرَکَ کَثِیْراً، إِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصِیْراً:
پروردگارا! من از تو همان تقاضا مى کنم که برادرم موسى تقاضا کرد، از تو مى خواهم: سینه ام را گشاده دارى، کارها را بر من آسان کنى، گره از زبانم بگشائى، تا سخنانم را درک کنند، براى من وزیرى از خاندانم قرار دهى، برادرم على(علیه السلام) را، خداوندا پشتم را با او محکم کن، و او را در کار من شریک گردان تا تو را بسیار تسبیح گوئیم، و تو را بسیار یاد کنیم که تو به حال ما بصیر و بینائى .
این حدیث را سیوطى در تفسیر درّ المنثور و مرحوم طبرسى در مجمع البیان و بسیارى دیگر از دانشمندان بزرگ سنى و شیعه با تفاوت هائى نقل کرده اند.(۵)
مشابه این حدیث، حدیث منزله است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: أَلا تَرْضى أَنْ تَکُونَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى، إِلاّ أَنَّهُ لَیْسَ نَبِىٌّ بَعْدِى:
آیا راضى نیستى که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى باشى، جز این که پیامبرى بعد از من نخواهد بود .
این حدیث که در کتب درجه اول اهل تسنن آمده، و به گفته محدث بحرانى (طبق نقل تفسیر المیزان) در کتاب غایة المرام از یک صد طریق از طرق اهل سنت و هفتاد طریق از طرق شیعه نقل شده است، آن قدر معتبر مى باشد که جاى هیچ گونه انکار ندارد.
ما درباره حدیث منزلة، در جلد ششم تفسیر نمونه ذیل آیه ۱۴۲ اعراف (صفحه ۳۴۳) به قدر کافى بحث کرده ایم.
اما آنچه ذکر آن را در اینجا ضرورى مى دانیم این است که: بعضى از مفسران (مانند آلوسى در روح المعانى) با قبول اصل روایت، در دلالت آن ایراد کرده، گفته است: جمله: وَ أَشْرِکْهُ فِى أَمْرِى: او را شریک در کار من بنما چیزى را جز شرکت در امر ارشاد و دعوت مردم به سوى حق، اثبات نمى کند.
ولى پیدا است مسأله شرکت در ارشاد و به تعبیر دیگر امر به معروف و نهى از منکر، و گسترش دعوت حق، وظیفه فرد فرد مسلمانان است و این چیزى نبوده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى على(علیه السلام) بخواهد، این یک توضیح واضح است که هرگز نمى توان دعاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به آن تفسیر کرد.
از سوى دیگر، مى دانیم: منظور شرکت در امر نبوت هم نبوده است، بنابراین، نتیجه مى گیریم: مقام خاصى بوده غیر از نبوت و غیر از وظیفه عمومى ارشاد، آیا این، جز مسأله ولایت خاصه، چیزى خواهد بود؟
آیا این همان خلافت (به مفهوم خاصى که شیعه براى آن قائل است) نیست؟ و جمله وَزِیْراً نیز آن را تأیید و تقویت نمى کند؟
به تعبیر دیگر، وظائفى وجود دارد که کار همه افراد نیست و آن حفظ آئین پیامبر(صلى الله علیه وآله) از هر گونه تحریف، انحراف، و تفسیر هر گونه ابهامى که در محتواى آئین براى بعضى رخ دهد، و رهبرى امت در غیبت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بعد از او، و کمک بسیار مؤثر در پیشبرد اهداف او.
اینها همان چیزى است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با گفتن جمله أَشْرِکْهُ فِى أَمْرِى از خدا براى على(علیه السلام) خواست.
و از اینجا روشن مى شود، وفات هارون قبل از موسى(علیه السلام) مشکلى در این بحث ایجاد نمى کند; زیرا خلافت و جانشینى گاهى در زمان غیبت رهبر است آن گونه که هارون در غیبت موسى داشت، و گاهى بعد از وفات او است، آن گونه که على(علیه السلام) بعد از وفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) داشت، هر دو داراى یک قدر مشترک و جامع واحد است هر چند مصداق ها متفاوت بوده است (دقت کنید).
✍پی نوشت:
۵ ـ در تفسیر آیه انما ولیکم اللّه و... (مائده، آیه ۵۵).
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه و شرح حکمت 375 نهج البلاغه: ❌ نکوهش بیتفاوتی نسبت به منکر 🖤 قلب هاى واژگونه! اين كلام نورا
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۷۵
❌ نکوهش بیتفاوتی نسبت به منکر
↩️ "آنگاه امام(عليه السلام) در يك نتيجه گيرى پرمعنا مى فرمايد: «كسى كه حتى با قلبش از نيكى ها طرفدارى و با منكرات مبارزه نكند قلبش واژگونه مى شود، بالاى آن پايين و پايين آن بالا قرار مى گيرد»; (فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً، وَ لَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً، قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلاَهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلاَهُ).
معلوم است كه منظور از «قلب» در اين جا آن عضو صنوبرى كه وسيله رسانيدن خون به تمام اعضاى بدن است نمى باشد بلكه قلب در اين جا به معناى عقل و حس تشخيص است زيرا يكى از معانى قلب در لغت، همان عقل است. اشاره به اين كه انسان حس تشخيص نيك و بد را در چنان محيطى از دست مى دهد و به تدريج نيكى ها در نظرش زشت و زشتى ها در نظرش زيبا خواهد شد.
در حديثى پرمعنا و پيشگويانه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چنين مى خوانيم: «كَيفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ فَقِيلَ لَهُ وَ يكُونُ ذَلِكَ يا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِيلَ لَهُ يا رَسُولَ اللَّهِ وَ يكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيفَ بِكُمْ إِذَا رَأَيتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَ الْمُنْكَرَ مَعْرُوفاً; چگونه خواهيد بود هنگامى كه زنان شما فاسد شوند و جوانان شما فاسق و امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنيد؟ كسى عرض كرد: اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)! آيا چنين امرى واقع مى شود؟ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: آرى و بدتر از اين واقع خواهد شد. چگونه خواهيد بود هنگامى كه امر به منكر مى كنيد و نهى از معروف؟ عرض كردند: اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)! آيا چنين چيزى واقع خواهد شد؟ فرمود: آرى و بدتر از اين روى مى دهد. چگونه خواهيد بود هنگامى كه معروف را منكر و منكر را معروف (و زيبايى ها را زشت و زشتى ها را زيبا) خواهيد ديد؟».[2]
در قرآن مجيد نيز آمده است كه يكى از كارهاى شيطان اين است كه زشتى ها را در نظر انسان زيبا نشان مى دهد: «(وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لاَ يَهْتَدُونَ); و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آن ها را از راه بازداشته; و ازاين رو هدايت نمى شوند!».[3]
اين كار مخصوص شياطين جن نيست بلكه شيطان هاى انسان نما نيز اين كار را انجام مى دهند.[4]"
✍پی نوشت:
[2]. كافى، ج 5، ص 59، ح 14.
[3]. نمل، آيه 24.
[4]. سند گفتار حكيمانه: در مصادر چنين آمده است كه اين كلام نورانى را قبل از سيد رضى على بن ابراهيم قمى در تفسيرش و قاضى قضاعى در كتاب دستور معالم الحكم با تفاوتى آورده اند. همچنين سيد ابوطالب يحيى بن الحسين الحسنى (متوفاى 424) در امالى خود آن را به صورت مسند ذكر كرده و (بعد از سيد رضى) ابو حامد غزالى در احياء العلوم آن را با تفاوتى آورده است و نيز روايت آمدى در غررالحكم تفاوتى با روايت سيد رضى و روايت ديگران دارد و نشان مى دهد هركدام آن را از منبع خاص خود گرفته اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 277)
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۶۹ الی ۳۷۱ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۷۲_و_۳۷۳_و_۳۷۴_و_۳۷۵.mp3
10.43M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۳۷۲ الی ۳۷۵
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام علی علیهالسلام فرمودند:
از مرگ راه فرار و گریزی نیست، کسی که کشته نشود (بالاخره) خواهد مُرد، (آری) بهترین مرگ و میرها کشته شدن در راه خداست.
@Nahjolbalaghe2
حجت الاسلام مومنی 21-02-403.mp3
34.36M
#موعظه
🎙 حجت الاسلام و المسلمین مومنی
📝موضوع: ولادت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ✍ﻗﻴﺲ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭ ﻧﻮﺷﺖ ﻧﺎﻣ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و ده
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
✍ ﻗﻴﺲ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭ ﻧﻮﺷﺖ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺛﻨﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ: ﺷﮕﻔﺘﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻣﺮﺍ ﻣﺮﺩﻭﺩ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﻜﻠﻲ ﺳﺎﻗﻂ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻃﻤﻊ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺍﻱ (ﺍﻱ ﺑﻲ ﭘﺪﺭ) ﻛﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻭ ﺯﻣﺎﻣﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﻋﺎﻟﻴﺘﺮﻳﻦ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻜﺘﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺮﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻳﻢ ﻭ ﺗﺤﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺗﻮ ﺩﺭﺁﻳﻢ ﺁﺭﻱ ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﻲ ﻟﻴﺎﻗﺖ ﺗﺮ ﻫﺴﺘﻲ ﺯﻳﺮﺍ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﺎﺭﺕ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺎﺭﻭﺍﺗﺮ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻛﺲ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺗﺮ ﻭ ﺩﻭﺭﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻫﺴﺘﻲ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﻲ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻭﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﻨﻨﺪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺑﺘﻲ ﺍﺯ ﺑﺘﻬﺎﻱ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻭ ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﺖ ﻛﻪ ﻣﺼﺮﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺷﻮﺭﺍﻧﻴﺪﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺍﻳﻦ ﻛﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳﭙﺎﻩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮ ﻭ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﺗﺮﺳﺎﻧﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﻮﺍﻧﻲ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺩ ﻭﺍ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﺘﻮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ،
ﻭ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ. ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻃﺒﺮﻱ ﻋﺒﺎﺭﺗﺶ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺤﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﻭﺍ ﻧﮕﺬﺍﺭﻡ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻔﻆ ﺟﺎﻧﺖ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻫﺪﻑ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺨﻦ ﺗﻮ ﺭﺍﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻮﺷﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺛﻨﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ: ﺗﻮ ﺍﻱ ﻗﻴﺲ ﻳﻬﻮﺩﻱ ﻭ ﻳﻬﻮﺩﻱ ﺯﺍﺩﻩ ﻫﺴﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺷﻮﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﻛﻨﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﺩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﺠﺎﻱ ﺗﻮ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻴﻜﻪ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻣﺒﻐﻮﺽ ﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﺎﻣﻴﺎﺏ ﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﺘﻮ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺸﺖ ﻭ ﮔﻮﺵ ﻭ ﺑﻴﻨﻴﺖ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﻳﺪ ﭘﺪﺭﺕ ﻧﻴﺰ ﻛﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺯﻩ ﻛﺮﺩ ﻭﻟﻲ ﺑﺪﻭﻥ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۱۷۶]
ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺗﻴﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻛﻮﺷﻴﺪ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﺮﺳﻴﺪ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﺴﺮﺵ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﻮﺭﺍﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻭ ﺑﻲ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ، ﻭ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ. ﻗﻴﺲ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻮﺷﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺛﻨﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻮ ﺑﺖ ﻭ ﺑﺖ ﺯﺍﺩﻩ ﻫﺴﺘﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺍﻛﺮﺍﻩ ﻭ ﺑﺰﻭﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﮔﺸﺘﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﺎﺭﺝ ﮔﺸﺘﻲ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻧﺖ ﻧﮕﺬﺷﺖ ﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﺭ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻄﺮﻑ ﻧﻔﺎﻕ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮﺯﻱ ﺗﻮ ﺗﺎﺯﮔﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺁﺭﻱ ﭘﺪﺭﻡ ﻛﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺯﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﺗﻴﺮﺍﻧﺪﺍﺯﻱ ﻛﺮﺩ ﻭﻟﻲ ﻛﺴﻲ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍﺍﺯ ﭘﺎﻱ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺧﺎﻙ ﭘﺎﻱ ﺍﻭ ﻧﻤﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻟﻴﺎﻗﺖ ﻭ ﻋﺮﺿﻪ ﺍﻱ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻳﻨﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﻨﻲ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﻥ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻱ ﺩﺷﻤﻦ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﻭ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَىٰ
و ما بار دیگر تو را مشمول نعمت خود ساخته بودیم»،
(طه/۳۷)
*
إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّكَ مَا يُوحَىٰ
آن زمان که به مادرت آنچه لازم بود الهام کردیم.
(طه/۳۸)
*
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ ۚ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي
که: «او را در صندوقى بیفکن،
و آن را به دریا بینداز، تا دریا آن را به ساحل افکند. تا کسى که هم دشمن من و هم دشمن اوست، آن را برگیرد.» و من محبّتى از خودم بر تو افکندم، تا تحت مراقبت من پرورش یابى.
(طه/۳۹)
*
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَن يَكْفُلُهُ ۖ فَرَجَعْنَاكَ إِلَىٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ۚ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا ۚ فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ يَا مُوسَىٰ
در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکى کاخ فرعون) راه مى رفت
و گفت: «آیا کسى را به شما نشان دهم که این نوزاد را کفالت کند (و دایه خوبى براى او باشد)؟!» پس تو را به مادرت بازگرداندیم، تا چشمش (به تو) روشن شود. و غمگین نگردد. و تو کسى (از فرعونیان) را کُشتى. امّا ما تو را از اندوه (تعقیب فرعونیان) نجات دادیم. و بارها تو را آزمودیم. پس از آن، سالیانى در میان مردم «مدین» توقف نمودى. سپس بنابر تقدیر الهى (براى فرمان رسالت به این جا) آمدى.
(طه/۴۰)
*
وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي
و من تو را براى خودم پرورش دادم.
(طه/۴۱)
@Nahjolbalaghe2