eitaa logo
تماشاگه راز
278 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
گویند طرب به سازِ تجدید آمد شب رفت و سحر دمید و خورشید آمد ما را به فضولی خیالات چه‌کار؟ هرجا که به جلوه آمدی، عید آمد دهلوی /رباعیات @TAMASHAGAH
در شبِ من خنده‌ی خورشید باش ‌آفتابِ ظلمتِ تردید باش ای همای پرفشان در اوج‌ها  سایه‌ی عشق منی جاوید باش! ای صبوحی بخشِ مِی‌خوارانِ عشق،  در شبانِ غم صباحِ عید باش آسمانِ آرزوهای مرا  روشنای خنده‌ی ناهید باش با خیالت خلوتی آراستم  خود بیا و ساغر امید باش. @TAMASHAGAH
من تو را تصویر خواهم کرد تو را به رنگ به نور و به آوازهای رنگین تبدیل خواهم کرد تو را به گل به کوه ، و به رودخانه های خروشان تبدیل خواهم کرد. من از تو دنیا را خواهم ساخت و برای تو ، دنیا را اگر سخنم را باور نمیکنی هنوز قدرت دوست داشتن را باور نکرده ای. @TAMASHAGAH
مردمان در من و حیرانی من حیرانند من در آنکس که تو را بیند و حیران نشود،حيرانم... دهلوی @TAMASHAGAH
هرکسی را خدمتی داده قضا در خور آن ،گوهرش در ابتلا جان 📘قضای الهی هر کس را مأمور خدمتی که لایق آن است کرده،یعنی طبق مشیت الهی هرکسی برای وظیفه و کاری آفریده شده است.و به گاه امتحان و ابتلا جوهر هر شخص آشکار می شود. [مصراع دوم مناسب این کلام حضرت علی علیه السلام است:فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال."گوهر آدمیان در فراز و فرود روزگار شناخته آید".] @TAMASHAGAH
گر با همه‌ای ، چو بی منی بی‌همه‌ای! ور بی‌همه‌ای ، چو با منی با همه‌ای! جان✨ @TAMASHAGAH
امیرالمومنین علیه‌السلام: حالِ نیکو نمی‌گردد، مگر آن‌گاه که ، رفتار باشند. فلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ ، «خطبه ۲۱۶» @TAMASHAGAH
از در انداختنت بیرون از پنجره بیا تو.. بجنگ واسه خواسته هات و نا امید نشو! خدا ببینه سفت و سخت چسبیدی به خواستت،بهت میده خواستت رو..! "شهید مصطفی صدر زاده" 👆👆👆 این شما و این یکی از فرمول های موفقیت یکی از شروط عمل صالح استمرارش هست. یکی از راه های رسیدن به اهداف هم تلاش برای به دست آوردنش هست 🌱🌱🌱 @TAMASHAGAH
تماشاگه راز
هر کس فضیلتی از فضایل علی (ع) را بنویسد تا وقتی که از آن نوشته اثری باقی بماند، فرشتگان برای نویسنده
🍃🍃🍃 در این دنیایی که هیچ وقت ظلم انتها ندارد باید جنگید نباید سلاح را زمین گذاشت حال می‌خواهد سلاح شما تفنگتان باشد یا تلفن‌ همراه یا حتی قلم و کاغذ و صدا و بیان شما فرقی ندارد! جنگ امروز در دنیا جنگ بین ظالم و مظلوم است و خداوند وعده داده است‌که آینده از آن ملتهای‌ مقاوم است.. 🍃🍃🍃🍃
مَشورت با نفسِ خویش اندرفِعال هرچه گوید، عکس آن باشد کمال هرگاه در کارها با نفس خود مشورت کردی، هرآنچه به تو گفت، بدان که عکس آنچه می گوید، کمال و خیر است. بر نیایی با وَی و استیزِ او رَو  برِ  یاری،  بگیر آمیزِ او تو نمی توانی با نفس و عناد او مقابله کنی، پس پیش یاری برو و با او در آمیز و به خوی و عادت او در آی. (برای چیرگی بر نفس باید با اهل خرد همنشینی داشت) عقل، قوّت گیرد از عقلِ دگر  نَی شِکَر کامل شود از نَی شِکَر عقل با عقل دیگر نیرو می گیرد، چنانکه مثلاً نیشکر از نیشکر دیگر کامل می شود، زیرا هر چیز حکم مقارن خود را دارد. من ز مکرِ نفس دیدم چیزها کو بَرَد از سِحرِ خود تمييزها من از نیرنگ نفس امّاره چیزها دیده ام، زیرا او با جادوی فریب خود، قوّه تشخیص آدمیان را از بین می برد. وعده ها بدهد تو را تازه به دست کو هزاران  بار،  آنها  را  شکست نفس امّاره، به تو وعده های تازه می دهد، در حالی که آن وعده ها را هزاران بارنقض کرده است. عمر، گر صد سال خود مهلت دهد اوت  هر  روزی  بهانه  نو  نهد عمر اگر صد سال طول بکشد بالاخره به پایان می رسد، ولی نیرنگ نفسِ امّاره را پایانی نیست، بلکه هر روز حیله و بهانه ای نو می تراشد. مثنوی شریف کریم زمانی گرم گويد وعده هایِ سرد را جادویِ  مردی، ببندد مرد را نفس امّاره، وعده های پوج را با حرارت تمام می دهد. نفس، در واقع جادوگری است که مردان را زبون می سازد. همانگونه که با استعانت از سِحر، مردان را از مردانگی می افکنند. خواهش های نفسانی نیز سبب می شود که انسان زبون حاکمیت شهوت و حیوانیت شود و نتواند بند هوی از پای عقل و روح خود بگسلد. در نتیجه از سلوک در می ماند. " خلاصه، نفس همّت مردانگی را زایل می کند." ای ضیاءُ الحَق حُسام الدّین بیا که نروید بی  تو از  شوره، گیا مولانا پس از سخنانی درباره حیله و فساد نفس امّاره روی به حسام الدين چَلَبی می کند و محبّت و دوستی خود را به او چنین می نمایاند: ای ضیاءُ الحَق و ای حُسامُ الدّين بیا که بدون تو در شوره زار، گیاهی نمی روید. حُسام الدّین چَلَبی، نمونه عارفی کامل است که بدون ارشاد و دستگیری عارف کامل، ممکن نیست که اسیران بند هوى، رها شوند و در باطن عریان و عاری از کمالشان، گیاه حقیقت بروید. از فلک آویخته شد پرده یی از پیِ نفرينِ  دل  آزرده یی براثر نفرین یک دلِ آزرده. از فلک پرده ای آویزان شد. خداوند به واسطه نفرین یکی از مردان حق، بر دل های مردم گناهکار پرده ای کشید و آنان در گمراهی ماندند. این قضا را هم قضا داند عِلاج عقلِ خَلقان درقضا گیج است گیج علاج این قضای الهی نیز از قضای الهی بر می آید. ولی عقل مردم در شناخت قضای الهی، حیران و سرگشته است. از طریق مناقشه های کلامی، مسأله قضای الهی شناخته نمی شود. «علاج» را باید «علیح» خواند تا قافیه مناسب آید. و این طبق قاعده اماله است. اژدها گشته است آن مارِ سیاه آنکه کرمی بود  افتاده  به  راه آن مار سیاه به اژدها تبدیل شده است، در حالی که ابتدا، مانند کرمی بود که بر سر راه افتاده بود.نفس آدمی، در آغاز همانند کرمی بیمقدار است، ولی رفته رفته از شهوات و هوی ها تغذیه می کند و به ماری ستبر تبدیل می شود و باز تناور می گردد و به اژدهای سهمناک دگرگون می شود. پس باید غذای شیطانی آن را بُرید تا دوباره مثل کرم ناتوان شود و عقل و روح از آزار او رها شوند. مثنوی شریف کریم زمانی @TAMASHAGAH
⭕️دوستی و سبکباری چه خوش است صحبت با دوستی که در کنارش نه مجبوری که اندیشه‌های خود را بسنجی و نه گفته‌ها را در ترازو نهی بلکه بی‌خیال، هر چه می‌اندیشی بر زبان می‌آوری،و کاه و گندم را با هم در کف او می‌نهی،و بی‌گمان دانی که اوآن کاه و گندم را غربال خواهد کرد: دانه‌ی شایسته را به کار خواهد گرفت و کاه را با نَفَسِ مهربانی به باد خواهد سپرد. در قلمرو زرین: ۳۶۵ روز با ادبیات انگلیسی، ترجمه دوستی ، رقم زدن چنین فضای امن اطمینان‌بخش و سبکی است. خلقِ فضایی که در آن کِبر و ناز و حاجب و دربانی در کار نیست و می‌توانی با خاطری آسوده حدیث نفس کنی و دلت را بگشایی. کاه و گندم را در دست دوست می‌گذاری بی‌آنکه نگران پیراستن کاه از دانه باشی. و دوست بی‌مجامله و نفاق، کاه را به نَفَسی مهربان از دانه جدا می‌کند. بیم و اضطرابی نیست. حرف می‌زنی فارغ از جدال و کشمکش درونی. حرف می‌زنی و دلت فارغ است. خطاهای سخنت، شرمسارت نمی‌کند. نابلدی‌ها نگرانت نمی‌کند. کدام محفل، نشست، دورهمی، دیدار، دوستانه است؟ آنجا که نیازی نیست کاه را از دانه جدا کنی. آنجا که از خطا گفتن نمی‌ترسی. 🍃🍃 به گفته‌ی : هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو بگو کِبر و ناز و حاجِب و دربان بدین درگاه نیست @TAMASHAGAH
وَ كُلُّ يَوْمٍ لاَ يُعْصَى اَللَّهُ فِيهِ فَهُوَ عِيدٌ و هر روز كه خدا را نافرمانى نكنند، آن روز عيد است. /حکمت/۴۲۸۴ @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلااام به سکوت پنهان شب و سخنان آشکارش. بیداری و روشنی سهم دلهای زلالتان! @TAMASHAGAH
‏کارکرد دین و ولایت اینه که از زن یک زن قدرتمند و حکیم و فرهیخته میسازه! که در مرکز و در متن باشه بانویی که دیگران رو سوق میده به سمت شناخت فضیلت ها.. درست مثل حضرت زینب.س. ما زن رو تو اسلام اینطور شناختیم... 🍃🍃🍃
🍃هوالنور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان جانان من ! خندیدم و گریستم،عشق ورزیدم، کار کردم ،لذت بردم و رنج کشیدم، با نوسانی بسیار کوتاه در تمام طول حیات. این به گمان من ، وجود وهستی حقیقی انسان است. جان من ! سپاس از تویی که بزرگوارانه ، در تمام طول زندگی با نگاه مهربانت کنار منی! سپاسگزارم عشق جان سپاسگزارم🙏 ‌‎
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ طه/۱۳۱ و هرگز چشم مدوز بدانچه از رونقِ زندگیِ دنیا گروه‌هایی از آنان را برخوردار کرده‌ایم که ایشان را بدان بیازماییم، و روزیِ پروردگارت بهتر و پایدارتر است. استاد کریم زمانی ◽️ @TAMASHAGAH
وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي /۴۲ و تو را برای خود پروردم. ترجمه : محمدعلی کوشا الجنان: «و آفریدم تو را برای خودم.» الأسرار: «و ترا بگزیدم خویشتن را.» سورآبادی: «و برگزیدم تو را مر خود را» @TAMASHAGAH
‍ هین مشو نومید نور از آسمان   حق چو خواهد می رسد در یک زمان دفترچهارم 🔆🔆🔆 📘از لطف خداوند ناامید نشو که چون   او بخواهد در لحظه ای برکت از    جانبش خواهد رسید... @TAMASHAGAH
سلام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋
نقل است که ذوالنون گفت: در بعضی از سفرهای خویش زنی را دیدم، از او سؤال کردم از محبّت. گفت: «ای بطّال، را نیست.» گفتم: چرا؟ گفت: «از بهر آن‌که را نیست.» @TAMASHAGAH
دینِ من، از عشقْ زنده بودن است زندگی زین جان و سَر، نَنگِ من است جان دین و مذهب من زنده‌بودن در عالَم عشق است؛ زندگی در طریق حیوانی مایه‌ی ننگ است. @TAMASHAGAH
‍ شه یکی جان است و لشگر پر از او   روح چون آب است و این اجسام جو   آب روح شاه اگر شیرین بود   جمله جوها پر ز آبِ خوش شود 🔆🔆🔆🔆 📘یک لشگر به انگیزه و روحیه ای که فرماندهِ آن ایجاد می کند می جنگد. جسم آدمی هم به قدرت روحی او معنی می یابد اگر راهبرانِ مردمان پرورده و رشد یافته باشند مردم همه منزلت و بزرگی پیدا می کنند... @TAMASHAGAH
تا نشکنی ای شیدا آن در نشود پیدا آن در بت من باشد یا شکل بتم دارد @TAMASHAGAH