eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
550 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀این چشم، طریقۀ تمام انبیا علیهم‌السلام بوده و به اعلی علیین مربوط است! / در برخی از اعمال، چشم نشانه استجابت دعاست. 🎙آیت‌الله بهجت (ره) @almorsalaat
از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم به حیوان برزدم مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم حملهٔ دیگر بمیرم از بشر تا بر آرم از ملایک پر و سر وز ملک هم بایدم جستن ز جو کل شیء هالک الا وجهه بار دیگر از ملک قربان شوم آنچ اندر وهم ناید آن شوم @almorsalaat
المرسلات
#شعر #معارف از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم به حیوان برزدم مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه تر
♨️| نکاتی در جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن انسان ♦️نفس، از همين طبيعت و وليده همين عناصر طبيعت است. چنانكه كلام حضرت حق به اين معنى اشاره، بلكه بر آن دلالت دارد، و چه بسا آيه شريفه «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً» و آيات ديگر به اين مضمون، مرادشان اين نيست كه مضغه جاى ديگر بود و آورديم روى علقه قرار داديم، بلكه همين علقه، تتحرّك بحركة فى جوهرها و صارت مضغه، و هكذا المضغة تتحرّك و صارت لحماً، و به همين نحو تا آنجا كه جنين مى‌‏شود ♦️و اين جنين همان است كه در سابق بوده و حركت كرده تا مغز كه معتدل‏ترين جسم از اجسام است در جنين ايجاد مى‌‏شود و چنان در حد اعتدال و لطافت است كه عرشِ اجسام طبيعت و آخرين جسمِ معتدل طبيعت است و همين آخرين مرتبه جسم است كه در جوهر خود حركت كرده و به اول درجه احساس كه لمس باشد متبدل مى‌‏گردد. و براى همين است اول حسى كه در جنين موجود مى‏‌شود همان حس لمسى ضعيف است. و همين قوه لمس، حركت كرده و قوّت پيدا مى‌‏كند تا به تدريج احساسهاى ديگر مانند قوه باصره و سامعه پيدا مى‌‏شود و به تدريج سير را ادامه داده تا به قوه خياليه ضعيفى مى‌‏رسد. ♦️لذا طفل در اول، قوه خياليه ندارد، بعد كه قوه خيال توليد مى‏‌شود به يك درجه ضعفى است كه مى‌‏بينى در خواب، خيال ديگرى كه غير پستان باشد ندارد. لذا بعد از چند روزى كه مى‌‏گذرد مى‌‏بينى مثل اينكه در خواب پستان مى‏‌مكد، دهنش را حركت مى‌‏دهد. ♦️... و الحاصل: وقتى معتدل‏ترين اجسام، يعنى مغز در جنين پيدا مى‏‌شود اين، آخرين درجه جسم و عرشِ جسم است و وقتى مغز حركت مى‌‏كند، اول مرتبه احساس توليد مى‌‏شود. چون جسم بجوهره به واسطه حركت به حس لمس منقلب مى‏‌شود و چون اين حس به جسم نزديك است و آخرين مرتبه جسم، اولين مرتبه حس است لذا حالّ در جسم است و به تدريج حركت كرده و مشاعر و احساسات ديگر پيدا مى‏‌شود و قوه خياليه به وجود مى‌‏آيد. ♦️بعد كه اين حس رو به ترقى گذاشت به آخرين مرتبه عالم طبيعت مى‏‌رسد كه اول مرتبه تجرد است. و به تدريج اين قوا كه تكميل مى‌‏شوند و رو به عالم غيب مى‏‌گذارند وحدتى به دنبال اينها حاصل مى‏‌آيد كه نفس است. 📚تقریرات فلسفه ج3 ص74 @almorsalaat
✴️|عدل و عدالت از منظر قرآن کریم 🔸از نظر ما ريشه اصلى و ريشه ريشه‌‏هاى طرحهاى علمى و عملى مسأله عدل را در جامعه اسلامى، در درجه اول، در خود قرآن كريم بايد جستجو كرد. 🔸قرآن است كه بذر انديشه عدل را در دلها كاشت و آبيارى كرد و دغدغه آن را چه از نظر فكرى و فلسفى و چه از نظر علمى و اجتماعى در روحها ايجاد كرد. اين قرآن است كه مسأله عدل و ظلم را در چهره‌‏هاى گوناگونش: عدل تكوينى، عدل تشريعى، عدل اخلاقى، عدل اجتماعى طرح كرد. 🔸قرآن تصريح مى‏‌كند كه نظام هستى و آفرينش، بر عدل و توازن و بر اساس استحقاقها و قابليّتها است. گذشته از آيات زيادى كه صريحا ظلم را از ساحت كبريائى بشدت نفى مى‏‌كند، و گذشته از آياتى كه ابلاغ و بيان و اتمام حجت را از آن‏‌جهت از شئون پروردگار مى‏ شمارد كه بود اينها نوعى عدل، و هلاك بشر با نبود آنها نوعى ظلم و ستم است، و گذشته از آياتى كه اساس خلقت را بر حق- كه ملازم با عدل است- معرفى مى‌‏نمايد؛ گذشته از همه اينها در برخى از آيات، از مقام فاعليّت و تدبير الهى بعنوان مقام قيام به عدل ياد مى‏‌كند: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ. و يا عدل را ترازوى خدا در امر آفرينش مى‌‏داند: وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ. در ذيل همين آيه است كه رسول خدا فرمود: بالعدل قامت السّماوات و الارض. 🔸عدل تشريعى- يعنى اينكه در نظام جعل و وضع و تشريع قوانين، همواره اصل عدل، رعايت شده و مى‏‌شود- نيز صريحا مورد توجه قرآن قرار گرفته است. در قرآن كريم تصريح شده كه حكمت بعثت و ارسال رسل اين است كه عدل و قسط بر نظام زندگانى بشر حاكم باشد: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ . 🔸بديهى است كه برقرارى اصل عدل در نظامات اجتماعى، موقوف به اين است كه اولا نظام تشريعى و قانونى، نظامى عادلانه باشد، و ثانيا عملا به مرحله اجرا درآيد. 🔸علاوه بر اين اصل كلى كه قرآن در مورد همه پيامبران بيان كرده است، در مورد نظام تشريعى اسلامى مى‏‌گويد: قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ. يا در مورد برخى دستورها مى‏‌گويد: ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ. 🔸قرآن كريم، امامت و رهبرى را «پيمان الهى» و مقامى «ضدّ ظلم» و «توأم با عدل» مى‏‌داند. قرآن آنجا كه درباره شايستگى ابراهيم براى امامت و رهبرى سخن مى‏‌گويد، برداشتش چنين است: «آنگاه كه ابراهيم از همه كوره‌‏ها خالص درآمد به او ابلاغ شد كه تو را به امامت و رهبرى برگزيديم. ابراهيم در خواست كرد- و يا استفهام نمود- كه اين موهبت الهى در نسل او ادامه يابد. به او پاسخ داده شد كه: امامت و رهبرى، پيمانى است الهى و ستمكاران را در آن نصيبى نيست: لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ». 🔸قرآن، انسان اخلاقى را به عنوان «صاحب عدل» نام مى‌‏برد. در چند جاى قرآن كه سخن از داورى و يا گواهى انسانهايى است كه از نظر تربيتى و اخلاقى و روحى قابل اعتماد باشند، آنها را به همين عنوان كه گفتيم نام مى‌‏برد؛ مثل اينكه مى‌‏فرمايد: يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ؛ يا مى‏‌فرمايد: وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ. 🔸پس از ترجمه آثار يونانى در جهان اسلام، اين جمله افلاطون معروف شد كه «عدالت، مادر همه فضائل اخلاقى است» ولى در حدود دو قرن پيش از آنكه سخن افلاطون در ميان مسلمين شناخته بشود، مسلمين از زبان قرآن اين سخن را شنيده بودند. 🔸بيشترين آيات مربوط به عدل، درباره عدل جمعى و گروهى است اعمّ از خانوادگى، سياسى، قضائى، اجتماعى. تا آنجا كه اين بنده به تقريب بدست آورد در حدود 16 آيه در اين زمينه است. 🔸در قرآن، از توحيد گرفته تا معاد، و از نبوّت گرفته تا امامت و زعامت، و از آرمانهاى فردى گرفته تا هدفهاى اجتماعى، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، هم‌دوش توحيد، ركن معاد، هدف تشريع نبوّت، فلسفه زعامت و امامت، معيار كمال فرد، و مقياس سلامت اجتماع است. 🔸عدل قرآن، آنجا كه به توحيد يا معاد مربوط مى‏شود، به نگرش انسان به هستى و آفرينش، شكل خاص مى‌‏دهد، و به عبارت ديگر، نوعى «جهان‏بينى» است؛ آنجا كه به نبوّت و تشريع و قانون مربوط مى‏‌شود، يك «مقياس» و «معيار» قانون‏‌شناسى است، و به عبارت ديگر جاى پايى است براى عقل كه در رديف كتاب و سنّت قرار گيرد و جزء منابع فقه و استنباط بشمار آيد؛ آنجا كه به امامت و رهبرى مربوط مى‏‌شود يك «شايستگى» است؛ آنجا كه پاى اخلاق به ميان مى‌‏آيد، آرمانى انسانى است؛ و آنجا كه به اجتماع كشيده مى‏شود يك «مسئوليّت» است. 🔸چگونه ممكن بود مسأله‏‌اى كه در قرآن تا اين پايه بدان اهميت داده شده كه هم جهان‏‌بينى است، و هم معيار شناخت قانون، و هم ملاك شايستگى زعامت و رهبرى، و هم آرمانى انسانى، و هم مسئوليتى اجتماعى، مسلمين با آن عنايت شديد و حساسيت‏ فراوانى كه در مورد قرآن داشتند نسبت به آن بى‌‏تفاوت بمانند. 🔸اين است كه ما معتقديم دليلى ندارد كه در پى علتى ديگر برويم و فكر خود را خسته نماييم كه چرا از آغاز نهضتهاى فكرى و عملى مسلمين، همه جا كلمه «عدل» به چشم مى‌‏خورد؟ علت اصلى حساسيت مسلمين نسبت به اين مسأله، و علت راه يافتن اين اصل در كلام و در فقه و در حوزه‏‌هاى اجتماعى اسلامى، بلا شك قرآن بود. 🔸اما علت جبهه‏‌گيريهاى مختلف در اين مسأله كه برخى آن را عريان و بدون لفّافه پذيرفتند و برخى با يك سلسله توجيهات و تأويلات آن را از اثر انداختند و چيزهاى ديگر است كه برخى روانى است، و برخى اجتماعى و برخى سياسى. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص: 62 @almorsalaat
المرسلات
✴️#عدالت|عدل و عدالت از منظر قرآن کریم 🔸از نظر ما ريشه اصلى و ريشه ريشه‌‏هاى طرحهاى علمى و عملى مسأ
عبارت فوق از شهید گرانقدر حاوی نکات مهمی درباره عدالت است. در این عبارت، تقریبا انواع مختلف مباحث پیرامون عدالت بیان شده. عبارتی که به نظر بنده خیلی قابل توجه است، آن است که می فرمایند: آنجا كه به نبوّت و تشريع و قانون مربوط مى‏‌شود، يك «مقياس» و «معيار» قانون‏‌شناسى است، و به عبارت ديگر جاى پايى است براى عقل كه در رديف كتاب و سنّت قرار گيرد و جزء منابع فقه و استنباط بشمار آيد؛ مقصود ایشان این است که اولا هر قانون اسلامی باید عادلانه باشد. ثانیا عقل توان تشخیص عادلانه بودن یا ظالمانه بودن آن را دارد. البته باید دید که چه مقدار از فقها به این مطلب عمل میکنند و برای عقل چنین شانی را در عمل قائلند. برخی از فقها در احکامی که به ظاهر به حکم عقل ظالمانه است، چنین میگویند که شاید این حکم مصلحتی دارد که عقل آن را درک نمیکند. شهید مطهری خود به این مطلب عمل می کنند و در کتاب نظام حقوق زن در اسلام، برخی احکام را که به حکم عقل ظالمانه می دانند، غیراسلامی می دانند و آن حکم را نفی می کنند. @almorsalaat
وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّکَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ اِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَکَ @almorsalaat
tarakome-zonooz-zane-shakhsi-ya-noei.mp3
4.39M
🔊| روش تراکم ظنون بر مدار ظن شخصی است یا ظن نوعی؟ 🌀استاد علی فرحانی ⭕️در این بیانات نکات مهمی پیرامون روش تراکم ظنون شیخ انصاری (ره) و همچنین تفاوت های آن با روش محقق خوئی بیان شد. همچنین بیان شد که بر اساس دیدگاه امام خمینی (ره) نباید در علوم انسانی جدید از روش اجتهاد جواهری فاصله بگیریم. آنچه که امروز تغییر کرده است، موضوع شناسی است اما دستگاه استنباطی باید همان فقه جواهری باشد. 📌گزیده ای از درس ، 99/12/20 @almorsalaat
🔰مدتی بود که مسئولین ما هنر خلق چنین تصاویری را نداشتند. 🤲الحمدلله که دوباره خدای متعال رئیس جمهوری مردمی را به این ملت عطا کرد.فالله خیرٌ حافظاً و هو أرحمُ الراحمین. 📷تصویر: حضور رئیس جمهور در جمع مردم روستای مرزی ملا علی در نقطه صفر مرز ایران و افغانستان. جمعه ۶/۱۲ @almorsalaat
💠نگاهی گذرا به عظمت علمی خواجه نصیرالدین طوسی (ره) ▫️خواجه نصير الدين طوسى بحق بزرگترين فيلسوف جهان و دانشمندترين مردم عصر خود بود. در علوم عديده كتابهاى بسيار فكرى و سنگين نوشته است. ▫️در علم بدون گزاف يگانه روزگارش بود. شرح علامه قطب شيرازى بر قانون شيخ رئيس ابو على سينا در حقيقت تقرير افادات خواجه است كه قطب در محضر وى كسب كرده است چنانكه شرح قطب بر حكمت اشراق شيخ اشراق سهروردى نيز تقرير درس خواجه بر حكمت اشراق است. ▫️در ، كتب رياضى از مبادى و متوسطات و نهائيات از تحرير اصول (اقليدس) گرفته تا تحرير اكر (مانالاؤس) و تا تحرير مجسطى (بطلميوس) از كارهاى علمى آن مرد فرد است. در ، بناى رصدخانه مراغه و زيج ايلخانى از آثار فكر بكر اوست. بزرگان نامدارى چون نظام الدين نيشابورى و مير سيد شريف و علامه خفرى و فاضل بيرجندى و غيرهم از مفاخر جهان دانش بر تحرير مجسطى و تذكره در هيئت و بيست باب در اسطرلاب كه از متون كتب علمى آن بزرگوار است، شرح نوشته‌‏اند. ▫️در رساله‏اى در ارث نوشته است كه صاحب جواهر در ارث جواهر از آن نام مى‏برد و نقل قول مى‏‌كند. ▫️در ‏شناسى و تنسوخ نامه ايلخانى به فارسى نوشته است كه حاجى خليفه در كشف الظنون در اين موضوع گويد كه پر ارزش‏تر از همه، كتاب الجماهر فى الجواهر ابوريحان به تازى و رساله تنسوخ نامه ايلخانى به فارسى است. تنسوخ در لغت هر چيز را گويند كه بسيار نادر و كمياب و بى مثل و مانند در نهايت نفاست باشد و كتاب مذكور در موضوع خود اين چنين است. ▫️در علم كتابى به نام تجريد الاعتقاد نوشته است كه در حدود يكصد شرح و حواشى تاكنون بر او نوشته شد و ملا على قوشچى كه در فنون علم از اعاظم است يكى از شرّاح كتاب مذكور است، از او معروف است كه گفت اگر شرح علامه حلّى بر آن كتاب نمى‌‏بود براى ما مبهم بود. ▫️درباره يك شكل مانالاؤس كه معروف به شكل قطّاع و به اين صورت است يك كتاب نوشته است به نام كشف القناع. شنيدم كه اين كتاب يكبار در فرانسه طبع شد و يكبار در تركيه ولى خودم نديده‏‌ام جز اين كه روزى در طهران يك نسخه خطى آن رسيد از دست محبوبى بدستم كه به امانت مدت بسيار كوتاهى با آن محشور بودم. شگفتا از قدرت استعداد خواجه كه آن همه اشكال و احكام هندسى را از يك شكل قطاع استنباط كرده است و علامه نظام الدين نيشابورى در شرح مجسطى گويد كه احكام مستنبطه از آن به چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار منتهى مى‏‌گردد. ▫️در اساس اقتباس به فارسى دارد ▫️و در منطق و شرح بر اشارات شيخ رئيس نوشته است كه به تعبير جناب استادم علامه ميرزا ابو الحسن رفيعى قزوينى، عبارات آن را مثل سرب ريخته است. ▫️رساله‏‌هاى بسيار، نظما و نثرا، در فنون عديده از علوم و نوشته است و مجموع مؤلفات او كه يقينا از تأليفات اوست به يكصد و پانزده مى‏رسد و شايد در حدود شصت نسخه آنها از مخطوط و مطبوع در كتابخانه محقّر اين حقير موجود باشد كه بر چند نسخه آنها تعليقات و حواشى دارم، از آنجمله بر شرح اشارات از بدو تا ختم كه چند دوره آن را تدريس كرده‌‏ام و در اثناى تدريس بر آن حواشى نوشته‏‌ام و همچنين تحرير اكر (مانالاؤس) كه در مثلثات كرويّه است و خود كتاب از متوسطات است، از آغاز تا انجام آن را در ضمن تدريس يك دوره تمام شرح كرده‌‏ام و نيز بر تحرير اصول (اقليدس) او از اول تا آخر كه چند بار تدريس كرده‌‏ام نوشته‏‌هاى بسيار دارم و همچنين بر تحرير اكر (ثاؤذوسيوس) و مساكن وى، و بر تحرير مجسطى‏ او نيز تعليقاتى دارم، بخصوص كه در مسأله تحصيل بعد بين مركزين آن كه اهميت بسزا دارد رساله‌‏اى جداگانه نوشتم و نيز بر بيست باب اسطرلاب و سى فصل او و تجريد الاعتقاد تعليقاتى داريم. 📚علامه حسن زاده آملی، دروس معرفت نفس، متن، ص: 282 @almorsalaat
اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ @almorsalaat
🌀| منطق مظفر 🎙استاد: سید محمد هاشمی ♦️محدوده: ابتدای کتاب تا ابتدای صناعات خمس 🔸تدریس شده در مدرسه شهید صدوقی فاز۴، سال تحصیلی ۴۰۰-۹۹ ♻️ تعداد جلسات: 115 ⬇️لینک دانلود صوت👇👇 http://soda96.ir/almantegh1-ostadhashemi/ @almorsalaat
⭕️| مغنی الادیب 🎙استاد: محمد مهدی مقدسی 🌀تدریس این کتاب امسال در مدرسه صدوقی فاز2 برگزار می شود و صوت آن به صورت روزانه در کانال دروس مجازی المرسلات بارگذاری خواهد شد 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1721434112C7e17979da1 📌جهت کسب اطلاعات بیشتر به آیدی ایشان eitaa.com/m_mahdi1384 مراجعه فرمایید. @almorsalaat
تفاوت فلسفه اسلامی و غربی.mp3
5.15M
🔊| مطابقت با واقع و انسجام گزاره های فلسفی 🎙استاد علی فرحانی 📌گزیده تدریس بدایه الحکمه استاد، سال89 @almorsalaat
المرسلات
✴️#عدالت|عدل و عدالت از منظر قرآن کریم 🔸از نظر ما ريشه اصلى و ريشه ريشه‌‏هاى طرحهاى علمى و عملى مسأ
♨️| علماى اسلام با تبيين و توضيح اصل «عدل» پايه فلسفه حقوق را بنا نهادند، اما نتوانستند راهى را كه باز كرده بودند ادامه دهند. چرا؟؟ 🔸علماى اسلام با تبيين و توضيح اصل «عدل» پايه فلسفه حقوق را بنا نهادند، گو اينكه در اثر پيشامدهاى ناگوار تاريخى نتوانستند راهى را كه باز كرده بودند ادامه دهند. توجه به حقوق بشر و به اصل عدالت به عنوان امورى ذاتى و تكوينى و خارج از قوانين قراردادى، اولين بار به وسيله مسلمين عنوان شد؛ پايه حقوق طبيعى و عقلى را آنها بنا نهادند. 🔸اما مقدّر چنين بود كه آنها كار خود را ادامه ندهند و پس از تقريباً هشت قرن دانشمندان و فيلسوفان اروپايى آن را دنبال كنند و اين افتخار را به خود اختصاص دهند؛ از يك سو فلسفه‏هاى اجتماعى و سياسى و اقتصادى به وجود آورند و از سوى ديگر افراد و اجتماعات و ملتها را به ارزش حيات و زندگى و حقوق انسانى آنها آشنا سازند، نهضتها و حركتها و انقلابها به وجود آورند و چهره جهان را عوض كنند. 🔸به نظر من گذشته از علل تاريخى يك علت روانى و منطقه‏اى نيز دخالت داشت در اينكه مشرق اسلامى مسأله حقوق عقلى را كه خود پايه نهاده بود دنبال نكند. يكى از تفاوتهاى روحيه شرقى و غربى در اين است كه شرق تمايل به اخلاق دارد و غرب به حقوق، شرق شيفته اخلاق است و غرب شيفته حقوق؛ شرقى به حكم طبيعت شرقى خودش انسانيت خود را در اين مى‏شناسد كه عاطفه بورزد، گذشت كند، همنوعان خود را دوست بدارد، جوانمردى به خرج دهد اما غربى انسانيت خود را در اين‏ مى‏بيند كه حقوق خود را بشناسد و از آن دفاع كند و نگذارد ديگرى به حريم حقوق او پا بگذارد. 🔸بشريت، هم به اخلاق نياز دارد و هم به حقوق. انسانيت، هم به حقوق وابسته است و هم به اخلاق؛ هيچ كدام از حقوق و اخلاق به تنهايى معيار انسانيت نيست. دين مقدس اسلام اين امتياز بزرگ را دارا بوده و هست كه و را توأماً مورد عنايت قرار داده است. در اسلام همچنان كه گذشت و صميميت و نيكى به عنوان امورى اخلاقى «مقدس» شمرده مى‏شوند، آشنايى با حقوق و دفاع از حقوق نيز «مقدس» و انسانى محسوب مى‏شود و اين داستان مفصلى دارد كه اكنون وقت توضيح آن نيست. 🔸اما روحيه خاص شرقى كار خود را كرد. با آنكه در آغاز كار حقوق و اخلاق را با هم از اسلام گرفت، تدريجاً حقوق را رها و توجهش را به اخلاق محصور كرد. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (نظام حقوق زن در اسلام)، ج‏19، ص: 140 @almorsalaat
001 مغنی.mp3
8.16M
💠 مغنی الادیب - باب اول 🔰 محمد مهدی مقدسی 🔹 از ابتدای کتاب 📝 مقدمه 🔅 1400/06/13 @majazi_almorsalaat
المرسلات
💠 مغنی الادیب - باب اول 🔰 محمد مهدی مقدسی 🔹 از ابتدای کتاب 📝 مقدمه 🔅 1400/06/13 #مغنی_مقدسی
باسلام استاد مقدسی در این جلسه نکات مهمی در ارتباط با چگونگی خواندن کتاب مغنی و همچنین نکاتی کلی درباره تحصیل ادبیات بیان کرده اند. استماع این جلسه، خصوصا برای طلاب پایه سوم توصیه می شود. @almorsalaat
darbare-almoojaz-v-osul-fegh-v-jobrane-anha.m4a
6.31M
🔵| برخی از ویژگیهای تدریس های کتب الموجز و اصول الفقه از استاد فرحانی و روش جبران این کتب برای طلاب سطوح عالی 🎙استاد علی فرحانی 📌مشاوره تلفنی یکی از طلاب با استاد @almorsalaat
رسائل مرحوم شیخ مماس با فقه است.mp3
6.81M
🔊| رسائل مرحوم شیخ مماس با فقه است. 🎙استاد علی فرحانی 📌استاد در این صوت به صورت حمل شایع در مبحث اجماع منقول، رویکرد مرحوم شیخ را در اصول توضیح می دهند و نکات مهمی را بیان می کنند. حتما بشنوید. 📚 تدریس رسائل، اجماع منقول، جلسه 23 @almorsalaat
♨️بر اساس آیه 22 سوره ق، آنچه در قیامت دیده می شود، امروز هم در دنیا موجود است، اما از آنها غافلیم. 🔹قوله تعالى: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» ▫️وقوع الآية في سياق آيات القيامة و احتفافها بها يقضي بكونها من خطابات يوم القيامة، و المخاطِب بها هو الله سبحانه، و الذي خوطب بها هو الإنسان المذكور في قوله: «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ» و عليه فالخطاب عام متوجه إلى كل إنسان إلا أن التوبيخ و التقريع اللائح من سياق الآية ربما استدعى اختصاص الخطاب بمنكري المعاد، أضف إلى ذلك، كون الآياتِ مسوقةً لرد منكري المعاد في قولهم: «أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ». ▫️و الإشارة بقوله: «هذا» إلى ما يشاهده يومئذ و يعاينه من تقطع الأسباب و بوار الأشياء و رجوع الكل إلى الله الواحد القهار، و قد كان تعلق الإنسان في الدنيا بالأسباب الظاهرية و ركونُه إليها أغفله عن ذلك حتى إذا كشف الله عنه حجابَ الغفلة فبدت له حقيقة الأمر فشاهد ذلك مشاهدةَ عيانٍ لا علماً فكرياً. ▫️و لذا خوطب بقوله: «لَقَدْ كُنْتَ» في الدنيا «فِي غَفْلَةٍ» أحاطت بك «من هذا» الذي تشاهده و تعاينه و إن كان في الدنيا نصب عينيك لا يغيب لكن تعلقك بذيل الأسباب أذهلك و أغفلك عنه «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ» اليوم «فَبَصَرُكَ» و هو البصيرة و عين القلب «الْيَوْمَ» و هو يوم القيامة «حَدِيدٌ» أي نافذ يُبصِر ما لم يكن يُبصِره في الدنيا. ▫️و يتبين بالآية أولا: أن معرِّفَ يوم القيامة أنه يوم ينكشف فيه غطاءُ الغفلةِ عن الإنسان فيشاهد حقيقةَ الأمر، و في هذا المعنى و ما يقرُبُ منه آياتٌ كثيرة كقوله تعالى: «وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»: الانفطار: 19، و قوله: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»: المؤمن: 16، إلى غير ذلك من الآيات. ▫️و ثانيا: أن ما يشاهده الإنسان يوم القيامة موجود مهيأٌ له و هو في الدنيا غيرَ أنه في غفلة منه، و خاصّةُ يوم القيامة أنه يومُ انكشافِ الغطاء و معاينةِ ما وراءه، و ذلك لأن الغفلة إنما يتصور فيما يكون هناك أمر موجود مغفول عنه، و الغطاء يستلزم أمرا وراءه و هو يُغَطّيه و يستُرُه، و عدم حدة البصر إنما ينفع فيما إذا كان هناك مبصر دقيق لا ينفذ فيه البصر. 📚الميزان ج‏14، ص: 225 @almorsalaat 🔉توضیح مختصر و ترجمه عبارت را در صوت زیر بشنوید👇👇
⭕️|عباراتی از شهید مطهری در کاربرد ملاک در مسائل فقهی ▫️امتياز اسلام از برخى شرايع ديگر به اين است كه رياضت و رهبانيت را مردود مى‏شمارد، نه اينكه هواپرستى را جايز و مباح مى‏داند. از نظر اسلام تمام غرايز (اعم از جنسى و غيره) بايد در حدود اقتضاء و احتياج طبيعت اشباع و ارضاء گردد. اما اسلام اجازه نمى‏دهد كه انسان آتش غرايز را دامن بزند و آنها را به شكل يك عطش پايان ناپذير روحى درآورد. ازاين‏رو اگر چيزى رنگ هواپرستى يا ظلم و بى‏عدالتى به خود بگيرد، كافى است كه بدانيم مطابق منظور اسلام نيست. ادعاى ما اين است كه عدم تشابه حقوق زن و مرد در حدودى كه طبيعتْ زن و مرد را در وضع نامشابهى قرار داده است، هم با عدالت و حقوق فطرى بهتر تطبيق مى‏كند و هم سعادت خانوادگى را بهتر تأمين مى‏نمايد و هم اجتماع را بهتر به جلو مى‏برد. كاملًا توجه داشته باشيد ما مدعى هستيم كه لازمه عدالت و حقوق فطرى و انسانى زن و مرد عدم تشابه آنها در پاره‏اى از حقوق است. پس بحث ما صددرصد جنبه فلسفى دارد، به فلسفه حقوق مربوط است، به اصلى مربوط است به نام اصل «عدل» كه يكى از اركان كلام و فقه اسلامى است. ▫️اصل عدل همان اصلى است كه قانون تطابق عقل و شرع را در اسلام به وجود آورده است؛ يعنى از نظر فقه اسلامى- و لا اقل فقه شيعه- اگر ثابت شود كه عدل ايجاب مى‏كند فلان قانون بايد چنين باشد نه چنان و اگر چنان باشد ظلم است و خلاف عدالت است، ناچار بايد بگوييم حكم شرع هم همين است. زيرا شرع اسلام طبق اصلى كه خود تعليم داده هرگز از محور عدالت و حقوق فطرى و طبيعى خار ج نمى‏شود. ▫️اكنون ببينيم اسلام در باره اين گونه طلاقها و اين گونه مردان چه مى‏گويد. آيا باز هم مى‏گويد كار طلاق صد در صد بسته به نظر مرد است و اگر چنين مردى به طلاق رضايت نداد، زن بايد بسوزد و بسازد و اسلام دستها را روى يكديگر مى‏گذارد و از دور اين وضع ظالمانه را تماشا مى‏كند؟. عقيده بسيارى همين است. مى‏گويند: از نظر اسلام اين كار چاره پذير نيست. اين يك نوع سرطان است كه احياناً افرادى گرفتار آن مى‏شوند و چاره ندارد. زن بايد بسوزد و بسازد تا تدريجاً شمع حياتش خاموش شود. ▫️به عقيده اينجانب اين طرز تفكر با اصول مسلّم اسلام تضاد قطعى دارد. دينى كه همواره دم از عدل مى‏زند، «قيام به قسط» يعنى برقرارى عدالت را به عنوان يك هدف اصلى و اساسى همه انبيا مى‏شمارد (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) چگونه ممكن است براى چنين ظلم فاحش و واضحى‏ چاره انديشى نكرده باشد؟! مگر ممكن است اسلام قوانين خود را به صورتى وضع كند كه نتيجه‏اش اين باشد كه بيچاره‏اى مانند يك بيمار سرطانى رنج بكشد تا بميرد؟!. موجب تأسف است كه برخى افراد با اينكه اقرار و اعتراف دارند كه اسلام دين «عدل» است و خود را از «عدليه» مى‏شمارند، اين‏چنين نظر مى‏دهند. 📚نظام حقوق زن در اسلام @almorsalaat
إِنَّ الَّذينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَليلاً أُولئِك: َلا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليم‏ سوره آل عمران ۷۷ @almordalaat
| اصولِ 🎙استاد علی فرحانی 🔸14 جلسه 📌این جلسات در تابستان 1400 در مرکز جامع ولی امر در قم با موضوع اصول برگزار شد. از آنجایی که تبیین این مباحث با تکیه بر نظریات امام خمینی (ره) بوده است، این مجموعه جلسات در کنار مجموعه جلسات امتیازات نظام اجتهادی امام خمینی (ره) eitaa.com/almorsalaat/3856 جهت آشنایی با نظام اصولی ایشان توصیه می شود. ⬇️لینک دانلود جلسات👇👇 https://ostadfarhani.ir/morsalat/doroos/osul/osul-fegh-farhang-1400-markaze-jamee-vali-amr-ayatollah-araki/ @almorsalaat
| مکاسب جلد اول 🎙استاد علی فرحانی 🔰محدوده: ص 6الی8، 24الی28، 39الی48، 127الی132، 138الی197، 234الی244، 253الی267، 269الی272، 277الی279 🔸تعداد جلسات: 51 ⬇️لینک دانلود صوت👇👇 https://www.ostadfarhani.ir/morsalat/doroos/figh/makaseb-j1/ @almorsalaat
🔵بعضى قانون را همانند عمل كردند! 🔹بعضى قانون را طورى عمل ميكنند كه اصحاب سبت عمل كردند! اصحاب سبت هم عين مُرّ قانون عمل كردند؛ يعنى خدا گفته بود روز شنبه ماهى نگيريد، اينها هم روز شنبه ماهى نگرفتند؛ بله، كار كوچكى كردند كه آن‌هم رسماً منع نشده بود و آن، اين بود كه حفره‌هايى درست كردند، ماهى‌ها داخل آن حفره‌ها آمدند، راه آن حفره‌ها را در روز شنبه بستند، تا ماهى نتواند برگردد! روز شنبه اين كار را كردند، روز يكشنبه همان ماهى‌ها را گرفتند! اين، ظاهر قانون است. 🔹اگر شما نگاه كنيد، اين مثل همان كلاه‌شرعى‌هايى است كه يك رباى سنگين كذايى را با يك شاخه نبات جابه‌جا ميكردند! قانون بود، ظاهر شرع بود؛ امّا امام بزرگوار (رضوان الله عليه) كه يك فقيه قوىِ آگاه به لُب و روح دين بود، قبل از اينكه تشكيل حكومت بدهد، اين را منع كرد. جزو فتاوى ايشان - كه در دوران مبارزه، ما به آن فتوا افتخار ميكرديم و همه‌جا هم نقل مينموديم - منع حيل ربا بود؛ ايشان مطلقاً حيل ربا را منع كرد. 🔹شما آقايان، حيل قانون را هم منع كنيد و جلويش را بگيريد. بعضى از شركتها و بعضى از مجموعه‌هاى على‌الظّاهر قانونى، حامل باطن اصحاب‌السّبتى هستند. مواظب باشيد كسانى كه ميخواهند از قانون بگريزند، شما را به اين دام نيندازند؛ نيايند شما را قانع كنند كه اين كار قانونى است. 🎙رهبر معظم انقلاب 1376/6/2 @almorsalaat