المرسلات
#مناهج استاد علی فرحانی جلسه252 99/12/10 @majazi_almorsalaat
#مناهج #مقدمه_واجب
عبارت:
🔹أمّا ثانيا: فلأنّه يشترط في الدلالة الالتزاميّة أن يكون اللازم لازما للمعنى المطابقي أو له و للتضمني، فإذا دلّ اللفظ على المعنى و يكون له لازم ذهنيّ يدلّ عليه و لو بوسط، تكون الدلالة التزاميّة، و ما نحن فيه ليس كذلك، لأنّ دلالة الأمر على كون متعلّقة مرادا للآمر ليس من قبيل دلالة اللفظ بل من قبيل كشف الفعل الاختياريّ عن كون فاعله مريدا له، فالبعث المتعلق بشيء إنّما هو كاشف عن كون فاعله مريدا له لأجل كونه فعلا اختياريّا له، لا لأجل كونه دالا عليه مطابقة، حتّى يكون لازمه لازم المعنى المطابقي، و تكون الدلالة من الدلالات اللفظية.
🔹هذا مضافا إلى ما عرفت من أنّ هذا اللزوم ليس على حذو اللزومات المصطلحة، مع أنّ اللزوم ليس ذهنيّا، مع أنّ محلّ الكلام أعمّ من المدلول عليه بالدلالة اللفظيّة.
🔹ثمّ إنّه بما عرفت في أوائل الكتاب- من الميزان في المسائل الأصوليّة- تكون المسألة أصوليّة.
🔹و ربما يقال: إنّها من المبادئ الأحكاميّة و إن كان البحث عن الملازمة، لأنّ موضوع الأصول هو الحجة في الفقه، و البحث إذا كان عن حجّيّة شيء يكون من العوارض، فيبحث في الخبر الواحد عن أنّه حجة في الفقه أولا، و كذا سائر المسائل، فعليه يكون البحث عن الملازمات خارجا عن المسألة الأصوليّة، لعدم كون البحث في الحجة في الفقه.
🔹و فيه ما عرفت: في محلّه- بما لا مزيد عليه- من عدم تطبيق ما ذكر و ما ذكروا في موضوع العلوم و مسائلها على الواقع، هذا هو الفقه، فقد جعلوا موضوعة أعمال المكلّفين، و ادّعوا أنّ موضوع كلّ علم ما يبحث فيه عن عوارضه الذاتيّة، مع أنّ مسائل الفقه ليست كذلك حتّى الأحكام التكليفيّة، فإنّها ليست من العوارض حتّى يقال: إنّها أعراض ذاتيّة، و لو سلّم فيها فكثير من مباحث الفقه لا ينطبق عليها هذا العنوان، كالنجاسات، و الطهارات، و أبواب الضمان، و أمثالها، و إن ترجع بالأخرة إلى ثمرة عمليّة. و بالجملة: فالمسألة على ما ذكرنا من الضابط أصوليّة.
📚مناهج ج1 ص327
@almorsalaat
#یادداشت
❇️وجدانیات؛ یک مشترک لفظی
📝سجاد انتظار
📚دانش معرفت شناسی امروزه به عنوان پیش نیاز جدی دانش فلسفه مطرح است و فلاسفه معاصر اهتمام جدی به طرح مباحث مربوط به ذهن دارند و معتقدند بدون شناخت #ذهن، نمی توان #عین را شناخت. با مرور مباحث این دانش و مقایسه آن با منطق اسلامی می توان اذعان کرد که بخش معظم و محوری مباحث این دانش را بررسی مواد قیاس تشکیل می دهد که با عنوان #مبادی_اقیسه در علم منطق طرح شده است. گرچه در کنار آن ها مسائل دیگری نیز که بی ربط با مباحث کلام جدید و نیز مباحث زبان شناسی نیستند مورد بررسی قرار می گیرد.
🔍همین جهت اشتراک باعث می شود که پرسشی به مدافعین دانش معرفت شناسی متوجه شود و آن اینکه چه تفاوتی بین علم منطق و علم معرفت شناسی وجود دارد در حالی که جدی ترین مباحث منطقی که به باب برهان و مبادی برهان مربوط است بعینه در معرفت شناسی نیز مطرح می شود؟ تفاوت های گوناگونی بین دانش منطق قدیم و معرفت شناسی جدید می توان شناسایی کرد اما یکی از تفاوت های جدی که در رابطه با این دو علم قابل ذکر است اختلاف آن ها در سعه و ضیق مبادی اقیسه است. رویکردی که در دانش معرفت شناسی برای حل مسائل این دانش وجود دارد باعث می شود که دایره مبادی اقیسه به شدت محدود شود.
📌از نگاه دانش معرفت شناسی، بشر در نقطه آغاز حرکت فکری، در دنیایی تاریک و بدون سرمایه ای مطمئن برای طی مسیر قرار دارد و هر چه در دست او است در معرض خطا است بنابراین ابتدائی ترین کاری که باید بکند این است که ضمانتی را برای پیوند علمی بین خود و واقع بجوید آنگاه بر اساس آن به افزایش دایره اطلاعات خود همت بگمارد. در این موقعیت، تنها راه چاره را اتکاء به #علم_حضوری می داند و سپس در تلاش است تا بین ادراکات حضوری و حصولی خود پلی ارتباطی برقرار کند. در این فرآیند به طور طبیعی تنها بین دو دسته از ادرکات خود با علم حضوری می تواند پیوند ایجاد کند که عبارت اند از #اولیات و #وجدانیات؛ و در نتیجه هر آن چه که غیر آن ها است گزاره های نظری و نیازمند اثبات خواهند بود. این در حالی است که در نگاه منطق اسلامی سرمایه های ابتدائی بشر محدود به این دو نیست بلکه شش دسته از گزاره های یقینی می توانند او را در سیر فکری پشتیبانی کنند.
📌اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود. تفاوت دیگری که به تبع این نوع زاویه دید ایجاد می شود تفاوت #محدوده گزاره های اولیات و وجدانیات نیز هست. یعنی بر اساس رویکرد معرفت شناسانه اولیات و وجدانیات که خود با تلاش فکری به ضمانت انطباق با واقع می رسند (و همین مقدار تلاش، مرهون سیر متمادی فکری برای بشر است!) محدوده ای از گزاره ها را در بر می گیرند که لزوما منطبق با محدوده این دسته از گزاره ها در نگاه منطقی نیست. این تفاوت را می توان از کیفیت بازگشت این گزاره های حصولی به علم حضوری –بر اساس اعتقاد معرفت شناسان- به دست آورد.
🖌در این جا ما به عنوان نمونه به تفاوت بین وجدانیات در دانش معرفت شناسی با وجدانیات در دانش منطق بر اساس کیفیت بازگشت این دسته از گزاره ها به علم حضوری می پردازیم. (همین مساله در اولیات نیز مطرح است که بررسی آن با توجه به تفاوت های حاکم بر این دو دسته از گزاره ها فرصت دیگری را می طلبد.)
🔍پیش از این بحث لازم است تذکری کوتاه داده شود که از نگاه منطقی، سرمایه های فکری بشر شش دسته است که هر کدام از آن ها نیز مشتمل بر عده ای از گزاره ها هستند. همه این گزاره ها #یقینی و #بدیهی هستند اما یقینی بودن آن ها از یک سو به معنای هم عرض بودن آن ها نیست و از سوی دیگر هم عرض نبودن آن ها دلیل بر غیر یقینی بودن برخی از آن ها نمی باشد. در نگاه منطقی برخی از یقینیات تاخر رتبی از برخی دیگر دارند و نخستین رتبه، از آن اولیات است که مبدا سایرین است اما ضمانت تطابق همه آن ها یقین (حصولی) است و بازگشت به علم حضوری بی معنا است؛ به تعبیر دیگر ضمانت انطباق آن ها را باید درون خود آن ها جست و به تعبیر دقیق تر ضمانت انطباق (معرفت شناختی) دغدغه منطقی نیست.
📍اما در نگاه معرفت شناختی، وجدانیات چگونه ضمانت تطابق می یابند و کیفیت آن چگونه است؟! همانطور که گفتیم از نگاه دانش معرفت شناسی، تنها نقطه قابل اتکا دانش حضوری است بنابراین وجدانیات نیز برای بهره مندی از ضمانت تطابق باید با دانش حضوری پیوند بیابند. این پیوند به این شکل توضیح داده می شود که مزیت وجدانیات در این است که حاکی و محکی این گزاره ها هر دو درون نفس حضور دارند و انسان می تواند به هر دو آن ها به صورت حضوری اشراف داشته باشد؛ زیرا مفاهیم و صور نفسانی پدیده هایی ذهنی اند و مطابَق آن ها نیز پدیده های درونی مانند ترس و درد و... هستند بنابراین نفس می تواند به هر دو اشراف داشته باشد؛
📍این خصوصیت باعث می شود که انطباق مفهوم بر مصداق نیز توسط فاعل شناسا به صورت حضوری و بدون واسطه مفاهیم احراز شود بر خلاف موارد دیگر از ادرکات که همواره، مفهوم درون نفس و مصداق خارج از آن قرار دارد. با توجه به این توضیح باید توجه داشت که در نسبت با وجدانیات ما با سه پدیده درون نفسانی مواجهیم که هر سه آن ها با علم حضوری درک می شوند: 1-حاکی(مفهوم) 2-محکی(مصداق) 3-محاکات (انطباق)
📍مطابق این توضیح پس از تحدید دایره یقینیات، تحدید دیگری در دایره وجدانیات اتفاق می افتد به این صورت که تنها گزاره هایی از وجدانیات، ضمانت انطباق بر واقع را حائز اند که معلوم حضوری در نفس برقرار و مستدام باشد. وجدانیات گزاره هایی هستند که در قسم دانش حصولی شمرده می شوند اما از پدیده های درون نفسانی و معلوم به علم حضوری حکایت می کنند؛ این ملاک ما را ناچار می کند که تنها گزاره هایی را واجد ضمانت انطباق بدانیم که محکی آن ها #همزمان، به صورت معلوم حضوری در نفس باقی باشد تا بتوان انطباق آن ها را رصد کرد! در غیر این صورت هر گونه احتمال دخالت نفس و تصرف آن در محتوای گزاره وجود دارد!!
📍تحدید دیگری که بر اساس توضیح فوق اتفاق می افتد در #متعلق همین مقدار از گزاره های وجدانی است. از آن جا که باید محکی با علم حضوری درک شود تا انطباق مفهوم بر آن نیز به صورت حضوری احراز شود، ناچار اگر در متعلق گزاره ای وجدانی پدیده ای مادی و جسمانی قرار داشته باشد آن بخش از معلوم ضمانت انطباق را نخواهد داشت؛ به طور مثال همه می دانیم که علم انسان نسبت به درد دندان از جمله گزاره های وجدانی است اما مطابق توضیح فوق تنها علم به اصل درد دارای ضمانت انطباق است ولی دندان به عنوان یک جزء از بدن چنین ضابطه ای ندارد. بدن یک پدیده جسمانی است که حضور جمعی ندارد بلکه امتداد جسمانی دارد و به همین جهت تنها به علم حصولی قابل درک است.
📍در مقابل این تحدید ها، معیار فوق #توسعه ای نیز از جهت دیگر در محدوده گزاره های وجدانی ایجاد می کند. این توسعه بر اساس تحت پوشش قرار گرفتن مشاهدات عرفا –حداقل در محدوده شهود نفس و شئون آن- توسط عنوان وجدانیات است زیرا اگر همزمان با شهود نفس، ذهن نیز گزاره ای حصولی از آن بسازد آن گزاره نیز ضمانت انطباق را دارا است گرچه پس از اتمام شهود، آن گزاره نیز از اعتبار می افتد؛ بنابراین مشاهدات عرفا نیز جزء بدیهیات شمرده می شوند!
با توجه به این توضیحات می توان ادعا کرد که اصطلاح وجدانیات در دانش معرفت شناسی تنها یک مشترک لفظی با این اصطلاح در دانش منطق است چرا که این حجم از تفاوت در دایره این گزاره ها از تفاوت اصل معنای یقینیات و وجدانیات خبر می دهد و با مراجعه به عبارات منطقیین در مبادی اقیسه می توان این تفاوت اساسی را لمس کرد.
🔍اگر بخواهیم در مقام نقد این نگرش سخن بگوییم باید اذعان کنیم که همه این تفاوت ها در حقیقت نقض هایی نسبت به خود این نگرش هستند؛
1️⃣یک منطقی وجدانیات را به منظور استفاده در قالب قیاس و برهان در ضمن مبادی اقیسه بر می شمارد؛ آیا می توان گفت که اعتبار استدلالی که در آن از گزاره ای وجدانی استفاده شده است تنها محدود به لحظاتی است که علم حضوری به معلوم در نفس باقی باشد و پس از آن، اعتبار این استدلال منقضی می شود؟!
2️⃣آیا در نگاه یک منطقی، تنها ادراک حصولی درد به پشتوانه علم حضوری به آن بدیهی است و منشا درد امری نظری است!؟ یعنی آیا درد وجدانی و دندان نظری است!؟ آیا برای تشخیص نوع درد و تفکیک درد معده از دندان نیاز به برهان هست!؟ آیا مقتضای این تفسیر از وجدانیات این نیست که مفاد گزاره های مختلفی مانند «من دندان درد دارم» «من سر درد دارم» «من معده درد دارم» یکسان باشد؟چرا که فقط علم به اصل درد بدیهی است...
3️⃣آیا مشاهدات عرفا می توانند در قالب قیاس و به عنوان یکی از مبادی بدیهی آن به کار می روند؟! آیا باید گفت که این دست از مسائل نیز مشمول قاعده قد یکون الشئ بدیهیا لکن یجهله الانسان؟! در این صورت تمام حقیقت عالم را باید در زمره مبادی اقیسه بر شمرد!
4️⃣ابهام جدی این روش تحلیل در این جا است که تمام ابعاد یک گزاره وجدانی که از اقسام علم حصولی است به صورت علم حضوری توضیح داده می شود؟! یعنی حاکی و محکی و حتی انطباق آن ها بر هم نیز به صورت حضوری توضیح داده می شود؛
♻️حقیقت ماجرا این است که این سبک تحلیل از اساس با هویت علم حصولی تضاد دارد. اگر علم حصولی به صورت صحیح تلقی و تصویر شود جایی برای این رویکرد باقی نمی گذارد. توضیح این مطلب نیازمند قلم فرسایی بیشتر است اما به منظور طرح اصل مدعا به دو نکته جدی اشاره کرده و تفصیل مطلب را به عبارات فلسفی موکول می کنیم:
🔰نکته نخست این است که در علم حصولی، رابطه فاعل شناسا با مفهوم و مصداق آن یک #رابطه_طولی است. در این رابطه طولی مفهوم و مصداق به صورت هم عرض و در یک رتبه در برابر فاعل شناسا قرار نمی گیرند بلکه وساطت مفهوم بین فاعل شناسا و مصداق اجازه دسترسی مستقیم به مصداق نمی دهد؛ بنابراین تصویر فوق در وجدانیات برای تصحیح انطباق آن ها گمانی بیش نیست. انسان هیچ گاه در علم حصولی به صورت مستقیم به مصداق دسترسی ندارد و همیشه از پس پرده مفاهیم است که به اشیاء می نگرد؛ در این رابطه، تفاوتی بین این که مصداق درون نفس باشد یا بیرون از آن وجود ندارد زیرا اگر پدیده ای درون نفس نیز باشد اما با علم حصولی به آن نگریسته شود همین ارتباط طولی، انسان را در زندان علم حصولی منحصر می کند.
🔰دقت بیشتر به این نکته ما را مضطر به این تصدیق خواهد کرد که انسان در رتبه نخست ادراکات خود، هیچ گونه دسترسی به خارج بدون وساطت مفاهیم ندارد و همین امر انسان را در رتبه نخست ادراکاتش به موجودی رئالیست به صورت افراطی در عین پایبندی به ایده آلیسم به صورت افراطی بدل می کند. البته تردیدی نیست که در رتبه های متاخر، امکان خطا مطرح می شود که در دانش فلسفه این مساله مورد اهتمام است.
🔰نکته دیگر که جدی تر از نکته گذشته است (به این دلیل که از مساله ای جدی تر نتیجه گیری می شود) این است که رابطه مفهوم و مصداق را که با کلمه انطباق از آن یاد می شود نباید همانند خود مفهوم یا خود مصداق، پدیده ای مستقل و یا حتی ربطی در نظر گرفت چرا که این ارتباط اساسا ارتباطی #عینی نیست بلکه خود مفهوم نیز امری مستقل و عینی نیست و اساسا مفهوم بودن مفهوم و انطباق بر چیزی دو پدیده غیر از هم نیستند؛ فلاسفه صدرائی در مبحث #وجود_ذهنی که از نتایج مستقیم بحث #اصالت_الوجود است تشریح کرده اند که مفاهیم دارای دو اعتبار هستند که بر اساس یکی از این دو، مفهوم امری عینی است و بر اساس دیگری مفهوم امری نسبی و قیاسی است. آن چه که انطباق مفاهیم بر مصادیق را تامین می کند تنها و تنها حیثیت نسبی و قیاسی آن ها است که امری اعتباری، غیر اصیل و بی اثر است و ابدا به علم حضوری درک نمی شود بلکه همین جهت است که علم حصولی را برای انسان به ارمغان می آورد به گونه ای که اگر این جهت در انسان نمی بود جاهل به تمام معنا می شد.
❇️البته پر روشن است که این جهت نیازمند تدقیق و تامل در معنای صحیح مبحث اصالت الوجود، وجود ذهنی و ارتباط این دو با هم است؛ اما متاسفانه هر دو این بحث ها در فلسفه معاصر مورد بی مهری گرفته اند. مبحث اصالت الوجود با تمام زوایای دقیقش مورد کنکاش قرار نمی گیرد و در عین حال مبحث وجود ذهنی از رسوبات اصالت الماهیه شمرده می شود!!! این در حالی است که علامه طباطبایی رحمه الله علیه این بحث را در بدایه الحکمه به طور کامل در جایگاه خود حفظ کرده است و در نهایه الحکمه ضمن یک ارتقاء، آن را از فروع اصالت الوجود بر شمرده است.
📌سرّ دشمنى مقدس با دانشمند
🌀اين جمله از قديم معروف است كه طلبه وقتى كه تنبل شد مقدس مى شود و حكيم اگر تنبل شد عارف، و فقيه اگر تنبل شد اخبارى. هميشه تيپ پيشنماز و بىسواد كسانى هستند كه استعدادى نداشتهاند؛ يعنى از طبقهاى بودهاند كه در حوزههاى تحصيلى عقب مىماندهاند و قهراً عقده حقارتى هميشه در خود در مقابل طبقه فاضل احساس مىكردهاند و از اين معنى است كه حس حسادت و انتقامى در آنها نسبت به طبقه فاضل پيدا مىشود. و بشر در اين گونه مواقع هميشه در طلب سنگرى است كه از آنجا انتقام خود را بكشد و براى اين طبقه سنگرى بهتر از دين نيست كه تير اغراض شخصى را از آنجا پرتاب كنند و به اين ترتيب طبقه مقدسمآب و خشك مقدس پيدا مىشود و با حربه تكفير و تفسيق و شورانيدن عوام مقصود خود را عملى مىسازد و از فضل انتقام مىكشد و عقل و علم را محكوم مىكند، و البته اگر موفق به كسب فضيلت مىشد هرگز اين چماق را بلند نمىكرد و اگر احياناً مقدسى نباشد كه اهل صفا نباشد بدبين نيست.
🔰يادداشتهاى استاد مطهرى، ج15، ص: 108
@almorsalaat
namaz-haye-mostahabb.mp3
2.36M
🔉#اخلاق_و_عرفان| الصلاه خیر موضوع
📌توضیحی درباره نمازهای مستحبّ و خاطراتی از نمازهای بزرگان
🎙استاد علی فرحانی
#پای_درس_استاد #فقه
@almorsalaat
هدایت شده از المرسلات
#فهرست
♨️ #مجموعه_دروس فلسفه اسلامی
🔰استاد علی فرحانی
🔸بدایه الحکمه/ علامه طباطبایی
eitaa.com/almorsalaat/1007
🔸نهایه الحکمه/ علامه طباطبایی
eitaa.com/almorsalaat/1182
🔸مبانی حکمت متعالیه
eitaa.com/almorsalaat/1026
🔸الشواهد الربوبیه/ ملاصدرا
eitaa.com/almorsalaat/1346
🔸اشارات/ بوعلی سینا
eitaa.com/almorsalaat/1347
#فلسفه #پای_درس_استاد
@almorsalaat
هدایت شده از دروس اساتید المرسلات
253-99.12.11.mp3
4.34M
#مناهج
استاد علی فرحانی
جلسه253
99/12/11
@majazi_almorsalaat
المرسلات
#مناهج استاد علی فرحانی جلسه253 99/12/11 @majazi_almorsalaat
#مناهج #مقدمه_واجب
موضوع این جلسه، تقسیم مقدمه به داخلیه و خارجیه است. به مقدمه داخلیه از دو جنبه می توان نگاه کرد. نگاهی فلسفی وجود دارد که صحیح نیست و ما را از موضع اصلی بحث خارج می کند و سبب می شود که گمان شود که این بحث بی فایده است. نگاه دیگر، تبیین اجزاء و شرائط است که از مهمترین و بلکه مهمترین مسئله در فقه و اصول است.
در مباحث مختلفی از اصول همچون صحیح و اعم، مقدمه داخلیه و خارجیه و اقل و اکثر، به بحث اجزاء و شرایط پرداخته می شود.
یکی از مباحثی که در اجزاء و شرائط مورد بحث قرار می گیرد، کیفیت تعلق حکم به اجزاء و شرائط است. در این مسئله چند نظریه وجود دارد.
یک نظریه این است مسلک عینیت است که تعلق امر به اجزاء را به عین تعلق به کل می داند. نظریه دیگر نظریه انحلال است که حکم منحل می شو د و هر کدام از اجزاء، حکم نفسی ای را در ضمن کل به خود اختصاص می دهد. نظریه دیگر وجوب ضمنی غیری برای همه اجزاء است و نظریه دیگر این است که اصلا حکمی ندارند و شارع حکم تکلیفی برای اجزاء ندارد بلکه فقط جعل جزئیت و شرطیت می کند.
@almorsalaat
هدایت شده از دروس اساتید المرسلات
026-99.12.11.mp3
5.31M
#لاضرر
استاد علی فرحانی
جلسه26
99/12/11
@majazi_almorsalaat
المرسلات
#لاضرر استاد علی فرحانی جلسه26 99/12/11 @majazi_almorsalaat
#لاضرر #تنبیه_دوم
در جلسات قبل بیان کردیم که امام (ره) در دومین مرحله پاسخ به فقدان دلیل شدن مسائل فقهی می فرمایند: « مع ان بقاء مسألة أو مسائل بلا دليل لا يوجب انعقاد ظهور لدليل الضرر أو ان الحكم بخلاف ظاهره».
یکی از تفاسیر در مورد «لایوجب» همان نگاه متعارفی است که محقق خوئی علمدار آن است و قائلند به اینکه فهم مجتهد حُرّ است و نظرات دیگران و بدون دلیل شدن مسئله، تاثیری در ایجاد ظهور برای روایت ندارد.
حضرت امام (ره) این نگاه را قبول ندارند. در رد این نگاه اولا می فرمایند که استظهاری که ما انجام می دهیم، چون در این زمان و مکان هستیم، لون زمانه را به خود گرفته است و به سختی میتوان آن را به معصوم نسبت داد. از طرفی فقه یک نظام منسجم و به هم پیوسته است که در قرون متمادی، همین فقه توانسته است پاسخگوی سوالات و مسائل باشد. لذا نمی توان به راحتی با بخش های مختلف آن با تفاوت در استظهار و یا فقدان دلیل، مخالفت کرد.
در مقابل نگاه محقق خوئی یک نگاه افراطی می تواند وجود داشته باشد که همین فقدان دلیل، قرینه شود بر اینکه ظهور را تغییر دهد و مطابق با آن حکم کنیم. این نگاه نیز صحیح نیست. این نگاه شبیه همان نظر است که بخواهیم به صرف اشتراک احکام، حکم کنیم که همه آیات و روایات برای ما هم ظهور دارد. و یا اینکه قول به حیات سنگ و چوب بخواهد قرینه شود بر اینکه در آیه «واسئل القریه»، اهل در تقریر نیست. این نگاه صحیح نیست. آن مطالب در عین درستی نمی تواند، قرینه ظهور بشود. چون ظهور امری وجدانی است و باید مستقلا استظهار صورت گیرد نه اینکه آن مبانی تحمیل بر متن شود.
در جلسه آینده ادامه تبیین قول امام (ره) بیان خواهد شد.
@almorsalaat
هدایت شده از دفتر قم مؤسسه انقلاب اسلامی
📙 کتاب حماسه امام سجاد(علیهالسلام) حاوی بیانات رهبر انقلاب رونمایی میشود
🔹 آئین معرّفی و رونمایی از کتاب «حماسهی امام سجّاد(علیهالسلام)» مشتمل بر گفتارهایی از حضرت آیت الله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) دربارهی مبارزات سیاسی - فرهنگی امام سجّاد(علیهالسلام) روز چهارشنبه 13/اسفند/99 در مشهد مقدس برگزار میشود.
🔸 این اثر به همّت انتشارات انقلاب اسلامی (وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت اللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)) و در سه بخش تنظیم گردیده است.
🔹 بخش نخست که در کتاب با عنوان"به جای مقدمه" آورده شده، مشتمل بر سخنرانی رهبر معظّم انقلاب در کنگرهی جهانی امام رضا(علیهالسلام) میباشد. ایشان در این سخنرانی که در سال 1365 ایراد گردیده به تبیین نظریهی انسان 250 ساله پرداخته اند.
🔸 بخش اصلی کتاب نیز به چهار گفتار از ایشان پیرامون مبارزات سیاسی و فرهنگی حضرت زین العابدین(علیهالسلام) اختصاص یافته که این گفتارها در سال 1352 در جمع پرشور جوانان و نمازگزاران "مسجد کرامت" شهر مشهد مقدّس پس از اقامهی نماز مغرب و عشا بیان شده است.
🔹 همچنین با هدف غنای مطالب و تکمیل مباحث و نظرات معظّم له در موضوع زندگی امام سجّاد(علیهالسلام)، مجموعه مصاحبههای مجلّهی پاسدار اسلام با ایشان که در سال 1361 صورت گرفته و در شمارههای 6 تا 12 آن نشریه منتشر گردیده بود نیز به همراه برخی اضافات و ارجاعات در بخش سوم کتاب آورده شده است.
@qom_khamenei
هدایت شده از فقه روز | محسن ابراهیمی
تبویب کتاب «ذکری الشیعه فی احکام الشریعه» اثر شهید اول
🔰و أمّا الأقطاب فأربعة:
1️⃣أوّلها: العبادات ، وهو فعل وشبهه مشروط بالقربة، وللجهاد ونحوه غايتان، فمن حيث الامتثال المقتضي للثواب عبادة، ومن حيث الإعزاز وكفّ الضرار لا يشترط فيه التقرّب، وما اشتمل عليه باقي الأقطاب من مسمّى العبادة من هذا القبيل. وأمّا الكفّارات والنذور فمن قبيل العبادات، ودخولها في غيرها تغليباً أو تبعاً للأسباب.
2️⃣وثانيها: العقود ، وهو صيغة مشروطة باثنين - ولو تقديراً - لترتّب أثرٍ شرعي.
3️⃣وثالثها: الإيقاعات ، وهو صيغة يترتّب أثرها بواحدٍ. ويطلق على هاتين المعاملات.
4️⃣ورابعها: السياسات - وتُسمّى الأحكام بمعنى أخصّ - وهو ما لا يتوقّف على قربةٍ ولا صيغةٍ غالباً.
♻️وتقريب الحصر: أنّ الحكم إمّا أن يشترط فيه القربة أو لا، والأوّل العبادات، والثاني إمّا ذو صيغة أو لا، والثاني السياسات. والأوّل إمّا وحدانيّة أو لا، والأوّل الإيقاعات والثاني العقود.
⭕️قابل توجه است که تالیف این کتاب ناقص مانده است و فقط کتاب الصلاه را در این کتاب نوشته اند.
⭕️تقسیم مباحث فقهی از مباحث قابل توجه است. خصوصا اگر آن را تعبدی و توقیفی ندانیم و بخواهیم به گونه ای تبویب کنیم که مسائل امروزی را هم در بربگیرد. در خاطرم هست که رهبر انقلاب فرموده بودند که باید علاوه بر عبادات و معاملات، باب سیاسیات هم به فقه اضافه شود.
⭕️در این کتاب، کتاب الطهاره به صورت مستقل ذکر نشده است. بلکه در ضمن کتاب الصلاه و به عنوان یکی از مقدمات صلات بیان شده است.
⭕️در این کتاب روایاتی وجود دارد که در کتب اربعه موجود نیست و صاحب وسائل این روایات را از این کتاب نقل کرده است. این خیلی مهم است و شاهدی بر عدم انحصار روایات معتبر به کتب اربعه است.
✍محسن ابراهیمی ۹۹/۱۲/۱۱
@rooz_fiq
هدایت شده از دروس اساتید المرسلات
254-99.12.12.MP3
20.2M
#مناهج
استاد علی فرحانی
جلسه254
99/12/12
@majazi_almorsalaat
المرسلات
#مناهج استاد علی فرحانی جلسه254 99/12/12 @majazi_almorsalaat
#مناهج #مقدمه_واجب
عبارت:
الأمر الثالث في تقسيمات المقدمة
تنقسم المقدمة إلى أقسام:
منها: الداخليّة و الخارجيّة.
و قد أطالوا نقضا و إبراما في الداخليّة، و ربّما لا يرجع جلّها إلى محصّل.
و التحقيق أن يقال: إنّ المركّب: إمّا حقيقيّ و هو بأقسامه خارج عن محطّ بحثنا.
و إمّا غير حقيقيّ، و هو: إمّا صناعيّ، و هو ماله نحو وحدة و تركيب مع قطع النّظر عن اعتبار معتبر، كالبيت و المسجد، و منه المعاجين و الأدوية المركبة بالصناعة.
و إمّا اعتباري: و هو ما يكون تركيبه و وحدته بحسب الاعتبار، كالعشرة و المائة و العسكر، و منه الماهيّات الاختراعيّة، كالصلاة و الحج، فإنّ أمثال ذلك مركبات اعتباريّة جعليّة، فيكون الفوج من العسكر ألفا أو عشرة آلاف إنّما هو بحسب الجعل و الاعتبار، و العشرة مع قطع النّظر عن اعتبار الوحدة ليست إلاّ الوحدات المستقلاّت، و هكذا.
ثمّ إنّ الغرض قد يكون قائما بوجود كلّ واحد واحد من أشخاص أو أشياء من غير ارتباط بين الوحدات، كمن كان له عدّة أصدقاء يشتاق لقاء كلّ واحد منهم مستقلا من غير ارتباط بعضهم ببعض، فعند تصور كلّ واحد يريد لقاءه بإرادة مستقلّة و لا يعقل أن يكون اجتماعهم بما هو كذلك في هذا اللحاظ موردا لعلاقته و إرادته، بل ربّما يكون اجتماعهم مبغوضا عنده.
و قد يكون قائما بالمجموع لا بالأفراد، كمن يريد فتح بلد لا يمكن فتحه إلاّ بفوج من العسكر، فحينئذ يكون كل واحد واحد منه غير مراد له و لا متعلّقا لغرضه، و إنّما قام غرضه بالفوج، فيتصوّره و يشتاقه و يريد إحضاره، ففي هذا التصوّر تكون الآحاد مندكّة فانية في الفوج، فلا يكون كلّ واحد واحد متصورا و لا مشتاقا إليه، و لا يمكن أن تتعلّق به إرادة نفسيّة، لعدم حصول الغرض به.
نعم، لو تصوّر كل واحد واحد، و رأى توقّف الفوج على وجود كلّ واحد، أراده لأجل غيره لا لنفسه، فالآحاد بنحو العامّ الاستغراقيّ- أي كلّ واحد واحد- فيها ملاك الإرادة الغيريّة لا النفسيّة، و في الفوج ملاك النفسيّة لا الغيريّة، فكلّ واحد مقدمة و موقوف عليه العسكر بالاستقلال، و لا يكون الاثنان- أو الثلاثة منها و هكذا- مقدمة، و لا فيها ملاك الإرادة الغيريّة.
مناهج ج1 ص329
@almorsalaat
المرسلات
#مناهج استاد علی فرحانی جلسه254 99/12/12 @majazi_almorsalaat
#مناهج #مقدمه_واجب
گزارش مختصر جلسه:
در این جلسه وارد عبارت امام شدیم و حضرت امام در ابتدا انواع مرکبات را بیان می کنند. ایشان مرکب را ابتدا به حقیقی و غیر حقیقی و سپس غیرحقیقی را به صناعی و اعتباری تقسیم می کنند. ایشان مرکب حقیقی را خارج از محل بحث می دانند و در تعریف صناعی می فرمایند که: آن مرکبی است که با قطع نظر از اعتبار معتبر یک نحوه ترکیب و وحدت دارد مانند بیت و مسجد. اما وحدت و ترکیب مرکب اعتباری به حسب الاعتبار است مانند عسکر و ماهیات اختراعیه شرعی.
سپس بیان می کنند که غرض گاهی به تک تک افراد تعلق می گیرد و گاهی به مرکب (اعضا و اجزاء به نحو وحدت) تعلق می گیرد. در نوع دوم اراده نفسی به مرکب تعلق می گیرد و اراده تعلق گرفته به اجزاء و افراد به نحو غیری است و نفسی نیست.
نکته ای که در تقسیم مرکبات وجود دارد، مقایسه این عبارات با بحث صحیح و اعم و بحث علم است. باید ببینیم که آنچه در صحیح و اعم بیان شد، از نوع مرکبات صانعی است و یا اعتباری؟ همچنین امام (ره) علم را از دسته مرکبات صناعی می داند و یا اعتباری؟
مسلم است که آنچه امام (ره) در مورد علم بیان کردند، علم را از مصادیق مرکب صناعی قرار می دهد. چون در توضیح سنخه بیان می شود که تمایز مسائل هر علمی از مسائل علم دیگر، بدون اعتبار معتبر واضح است.
اما مسئله ای که وجود دارد این است که آیا می توان بحث علم را نیز از مصادیق جامع صحیح و اعم در دیدگاه امام (ره) دانست یا نه؟ مشکل هم در این است که امام (ه) در عبارت محل بحث، ماهیات اختراعیه را از نوع مرکبات اعتباری می داند و بیت و مسجد را از نوع مرکبات صناعی می داند. اما در بحث جامع صحیح و اعم، بیت را نیز بیان کرده است.
پس اگر بحث جامع صحیح و اعم را که مربوط به ماهیات اختراعیه هستند، بر اساس عبارت اینجا، از نوع مرکبات اختراعیه بدانیم و از طرفی علم را چون وحدت آن نیاز به اعتبار معتبر ندارد، مرکب صناعی بدانیم، آنگاه نباید بحث علم را از مصادیق نگاه امام (ره) در جامع صحیح و اعم بدانیم و نباید این دو بحث را به هم عطف کنیم.
اما اگر ظاهر عبارت صحیح و اعم را ملاک قرار دهیم و چون در آنجا ماهیات شرعی را همانند بیت دانسته است و بیت از نوع مرکبات صناعی است، آنگاه ارتباط بین صحیح و اعم و بحث علم صحیح است، اما عبارت اینجا که ماهیات اختراعیه را از نوع اعتباری دانسته است، غیرصحیح می شود.
@almorsalaat
026- راه سریع شهادت@almorsalat.mp3
1.58M
🔉#راز_شهادت| برخی از شهداء در سنین نوجوانی و جوانی به مقامی می رسند که یک عارف بعد از سالها مجاهدت به آن میرسد. راز آن هم گذشتن سریع از خود است.
🎙استاد علی فرحانی
📌توصیه می کنم این صوت را حتما گوش کنید!
#پای_درس_استاد
@almorsalaat
♨️از بین رفتن #فکر_اجتماعی_قرآن سبب بروز اختلافات و انشعابات داخلی و علمی در اسلام
📝 @almorsalaat 👇👇
المرسلات
♨️از بین رفتن #فکر_اجتماعی_قرآن سبب بروز اختلافات و انشعابات داخلی و علمی در اسلام 📝 @almorsalaat 👇
♨️از بین رفتن #فکر_اجتماعی_قرآن سبب بروز اختلافات و انشعابات داخلی و علمی در اسلام
🔰علامه طباطبایی
🔹... در عين حال كه شيعه نسبت به برخى از سيرتها و روشهاى اكثريت انتقاد و اعتراض داشت و تلاش فراوان در اصلاح اينگونه مفاسد مى نمود، پس از قرنها، وقتى كه تا اندازه اى از نعمت امنيّت و استقلال برخوردار شد، به واسطه ريشه هاى عميقى كه اين روشها و سيرتها در اجتماع اسلامى دوانيده و در ميان عامه عادات و طبيعت ثانيه شده بود، موفقيت نيافتند كه اين ريشه ها را از بن زده و سيرت اسلامى پاك اولى را به جاى خود برگردانند. و يكى از مهمترين آنها، #فكر_اجتماعى بود كه قرآن شريف دستور اكيد به وجود آوردن و نگهداشتن آن را داده و نبى اكرم ص در دعوت و توصيه به آن هيچ فروگذارى نمى كرد.
🔺🔺مسلمين موظف بودند كه در هر نظريه اى كه با كتاب و سنت به نحوى تماس داشته باشد، فكر اجتماعى كرده، و به واسطه هرگونه تماس ممكن، از بروز اختلاف نظر- به هر قيمتى باشد- جلوگيرى نمايند.
🔹ولى، با رحلت پيغمبر اكرم ص و بروز اختلافات، اين رويه متروك شد و اختلاف نظر در همه شئون اسلامى، حتى در فرهنگ پيش آمد و هر كس راه جداگانه اى اتخاذ نموده، و خود را قهراً به #زندگانی_فردى آشنا مى ساختند، و روز به روز آتش اختلاف به واسطه دامن هايى كه به آن زده مى شد مشتعلتر گرديده، و خانه خرابى بيشترى بار مى آورد، و به همان شكل ادامه پيدا كرده و تا امروز، نه تنها در ميان اكثريت مخالف شيعه، حتى در ميان خود شيعه، نيز رحل
اقامت انداخته است.
🔹در نتيجه روش #تفكر_انفرادى، اختلافاتى در مسائل كلامى در ميان شيعه پديد آمده كه منتهى به وجود آمدن مذاهب مختلفهاى مانند كيسانيه و زيديه و اسماعيليه گرديده است. چنانكه اين اختلاف كلامى در ميان اكثريت مسلمين نيز كار خودش را كرده، و مذاهب زيادى، مانند مجبّره، مفوّضه، مجسّمه، حروريّه، خوارج و غير آنها به وجود آورد.
🔹همچنين اختلافاتى در روش فقهى، مانند اخباريّت و اجتهاد، ميان شيعه بهوجود آمده، چنانكه نظير آن در ميان اكثريت نيز مانند فقه حنفيّه و حنبليّه مشاهده مى شود. همچنين اختلافاتى در ميان برخى از علوم با برخى ديگر (نه در داخل يك علم) پيدا شده، مانند اختلاف و بدبينى كه ميان متكلمين و فلاسفه و عرفا موجود است؛ و نظير اين اختلاف را نيز عيناً در ميان اكثريت مى توان يافت.
🔹و اين خود بهترين گواهى است بر اينكه: همه اختلافات مذاقى و مذهبى، در ميان شيعه جوانه هايى است كه از ريشه اختلافات و اختلال نظم دينى، در صدر اسلام روييده است و همه به يك اصل برمى گردند: و آن به زمين خوردن دستورى از دستورات قرآن مى باشد، كه به موجب آن مسلمين موظف بودند كه #تفكر_اجتماعى نموده، و وحدت كلمه را در فكر و اعتقاد حفظ نمايند.
🔹البته نمى شود ترديد كرد كه جذابيّت معنوى اسلام و نيروى منطقى قرآن- كه يك تجلّى و تشعشع آسمانى است- هرگز مرگ و مير نپذيرفته، و پيوسته زنده بوده و خواهد بود.
🔹البته نيرويى را كه مسلمين روز اول، با پيروى از تعليمات قرآن و اتباع كتاب و سنت به دست آورده و در پرتو آن، در كمتر از يك قرن، فرمانروايى معظّم معموره را به دست آورده بودند، در اثر #اختلاف_كلمه، و از دست دادن #فكر_اجتماعى، اين نيروى شگرف را- مى توان گفت- به كلى از دست داده، و ثروت واقعى و موجوديّت حقيقيشان به تاراج رفت.
📚شیعه ص۷۲
#در_محضر_علامه #تمدن_اسلامی
@almorsalaat
دروس روزانه استاد علی فرحانی
🌀مناهج الوصول/ درس آزاد/ مجازی آنلاین (پخش از کانال روبیکا المرسلات)
📌بحث امسال از تعبدی و توصلی آغاز شده است و اکنون به بحث مقدمه واجب (مبحث مقدمه داخلیه) رسیده است.
🌀قاعده لاضرر امام خمینی/ درس آزاد/ مجازی آنلاین (پخش از کانال روبیکا المرسلات)
📌تدریس این کتاب از ابتدا آغاز شده است و اکنون به تنبیه دوم رسیده است.
🌀کفایه الاصول/ مدرسه فقهی امام باقر (ع)
📌از ابتدای نواهی آغاز شده است و اکنون به مبحث ص رسیده است.
🌀کفایه الاصول (کفایه1)/ مدرسه فقهی امیرالمومنین (ع)
📌از ابتدای کتاب آغاز شده است و اکنون به مبحث اجزاء رسیده است.
🌀کفایه االاصول (کفایه3)/ مدرسه فقهی امیرالمومنین (ع)
📌از مطلق و مقید آغاز شده و اکنون به بحث انسداد رسیده است.
🌀رسائل ج2 (برائت)/ مدرسه تخصصی فقه امام کاظم (ع)
📌از حدیث رفع آغاز شده است و اکنون به تنبیهات برائت رسیده است.
🌀مکاسب (فقه3)/ مدرسه فقهی امیرالمومنین (ع)
📌از شروط المتعاقدین آغاز شده است و اکنون به بحث اجازه و ردّ رسیده است.
🔊🔊🔊صوت همه جلسات به صورت روزانه در کانال دروس مجازی المرسلات بارگذاری می شود.
👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1721434112C7e17979da1
🔰🔰🔰اگر صوتی در کانال وجود ندارد و یا باز نمی شود و یا سوالی دارید، به ادمین کانال @ad_almorsalaat پیام دهید.
@almorsalaat
هدایت شده از دروس اساتید المرسلات
255-99.12.13.mp3
3.26M
#مناهج
استاد علی فرحانی
جلسه255
99/12/13
@majazi_almorsalaat
المرسلات
#مناهج استاد علی فرحانی جلسه255 99/12/13 @majazi_almorsalaat
#مناهج #مقدمه_واجب
عبارت:
و بالجملة: ها هنا أمران: أحدهما: العسكر الّذي يراه السلطان فاتحاً للبلد، ففيه ملاك الإرادة النفسيّة لا غير، و ثانيهما: كلّ واحد واحد من الأفراد، ففي كلٍّ ملاكُ الإرادة الغيريّة، لتوقف العسكر عليه. و أمّا في اثنين اثنين و ثلاثة ثلاثة منها- و هكذا سائر التركيبات الاعتبارية- فليس [موجوداً فيها] ملاكُ الإرادة النفسيّة، و هو واضح، و لا الغيريّة، لعدم توقّف العسكر عليها زائداً على توقّفه على الآحاد، فزيد موقوف عليه رأساً بالضرورة، و عمرو كذلك، لكن زيد و عمرو معاً لا يكونان موقوفاً عليهما في مقابل كلٍّ من زيد و عمرو.
ثمّ لا يخفى أنّ الغرض قائم في المركّبات الاعتباريّة بالمجموع الخارجي الّذي يكون منشأ اعتبار الوحدة، لا بالاعتبار الذهنيّ، و لا بكلّ فرد فرد، فيكون متعلَّق الغرض مقدَّماً على رؤية الوحدة و على الأمر المتعلّق به.
و أوضح ممّا ذكر المركّبات الصناعيّة التي لها وحدة عرفيّة و تركيب صناعيّ، فإنّ تصور البيت منفكّ عن تصور الأجزاء من الأخشاب و الأحجار، فإذا تصور البيت يكون متعلقاً لإرادته النفسيّة، و ليس فيه ملاك الإرادة الغيريّة، و إذا رأى توقّف البيت على كل من الأحجار و الأخشاب و غيرهما، يريدها لأجل تحصيل البيت، و يكون فيها ملاك الغيريّة لا النفسيّة.
فإذا عرفت كيفيّة تعلُّق الإرادة الفاعليّة يقع البحث في الإرادة الآمريّة، بأنّه هل تكون الإرادة الآمريّة المتعلّقة بذي المقدمة- كالبيت و العسكر- ملازمة للإرادة المتعلّقة بما رآه مقدّمة أو لا؟ من غير فرقٍ من هذه الجهة بين المقدّمات الخارجيّة و الداخليّة، فإنّ كلّ واحد واحد من الأجزاء في المركّبات ممّا يتوقّف عليه المركّب، و ليس الأجزاء بالأسر شيئاً برأسه في مقابل كلّ واحد، و بهذا يدفع الإشكال الّذي استصعبه المحقّقون.
و كأنّ وجه الخلط هو تخيل أنّ الأجزاء بالأسر مقدمة و ذو المقدّمة، مع أنّها ليست مقدّمة، بل كلّ واحد مقدّمة، و هو غير المركب بالضرورة حقيقةً لا اعتباراً، حتّى يستشكل بما في كتب المحقّقين.
ج1 ص332
@almorsalaat
هدایت شده از دروس اساتید المرسلات
027-99.12.13.mp3
5.96M
#لاضرر
استاد علی فرحانی
جلسه27
99/12/13
@majazi_almorsalaat
المرسلات
#لاضرر استاد علی فرحانی جلسه27 99/12/13 @majazi_almorsalaat
#لاضرر
در این جلسه توضیحات مهمی پیرامون مبنای امام در مورد تاثیر فهم فقهای سابق در تفسیر ادله نقلی بیان شد.
@almorsalaat
📝#یادداشت| مقدمات مفوته در نگاه اصولیین
📌 بر اساس دروس استاد علی فرحانی
◽️یکی از مباحث بسیار مهم علم اصول مبحث مقدمه واجب است. اگرچه اصولیین نسبت به ثمره این باب نزاع های داشته اند اما فارغ از این مساله که نوشته ای جداگانه می طلبد از دو نکته نباید غفلت شود. اولا ملاک داخل یا خارج بودن مباحث، ضابطه مساله اصولی است و نه ثمره فقهی و فتوایی. ثانیا دأب اصولیین در این باب طرح مباحث بسیار پرثمر و بسیار مهم فقهی است که نباید از آنها غافل شد.
◽️اصولیین بعد از تعریف واجب غیری و نفسی، به معنای تبعیت در واجب غیری می پردازند. برخی تبعیت را به معنای مجاز می دانند یعنی مقدمه بالعرض و المجاز متصف به وجوب میشود. برخی تبعیت را به تاخر زمانی معنا کرده اند یعنی وجود مقدمه موخر از ذی المقدمه است اگرچه مشهور تبعیت را علی-معلولی می دانند و قائل اند واجب نفسی است که وجوب را به واجب غیری اعطاء می کند.
◽️اما طبق تصریح برخی از اصولیین، قول اول خلط بین بیان مختار و تحریر محل نزاع است زیرا شامل قول قائلین به وجوب مقدمی نمیشود در حالی که تحریر محل نزاع باید پوشش دهنده جمیع مسالک باشد و قول دوم منافی با تفرع مقدمه بر ذی المقدمه بوده و نسبت به قول سوم باید گفت بنابر مکانیزم صدور افعال اختیاری وجوب غیری و نفسی هر دو معلول یک علت فاعلی به نام انسان هستند و بین آن دو رابطه علی و معلولی برقرار نیست.
◽️محقق اصفهانی که به مساله مکانیزم فاعلیت مختار، در علم اصول اهمیت زیادی می دهند به این وسیله تبیین می کنند که همانند وجوب نفسی؛ صدور ایجاب غیری هم نتیجه یک سلسله مکانیزم افعال اختیاری است که در صدر آن تصور مصلحت یعنی تصور وصول به ذی المقدمه وجود دارد و همین معنای تبعیت و افتقار واجب غیری نسبت به واجب نفسی است. پس هم علت هر دو؛ انسان بوده و هم ایجاب غیری متفرع بر ایجاب نفسی است.
◽️اما یکی از مباحث بسیار پرثمر در باب مقدمه واجب، مقدمات مفوته است:
گاهی واجبات زمانی، مقدماتی دارند که اگر اتیان نشوند مکلف نمی تواند ذی المقدمه را اتیان کند و لذا فوت آنها موجب فوت واجب میشود، حال اشکال این است که اگر مقدمات واجب الامتثال نباشند عدم اتیان آنها، موجب عدم قدرت بر امتثال ذی المقدمه میشود اما از طرفی اگر مقدمات واجب باشند در حالی که وجوب نفسی فعلیت ندارد، تبعیت وجوب غیری از بین می رود. آنچه این اشکال را مضاعف می کند اوامر کثیری است که در ادله نسبت به مقدمات مفوته وارد شده است و همین امر موجب میشود که اگر اصولی بخواهد مقدمات مفوته را خارج از محل نزاع بداند، در فقه دچار تردید و توقف میشود.
◽️یکی از راه حل ها مطرح در این باب، مبنای کبروی شیخ مبتنی بر انکار تقسیم واجب به مطلق و مشروط است. شیخ قائل است، هم ثبوتا و هم اثباتا در شریعت مقدس هیچ قیدی نمی تواند راجع به وجوب و هیئت باشد. بلکه جمیع قیود قیود واجب و ماده هستند. اگرچه قیود ماده یا مفروضه التحقق و یا لازم التحصیل بوده و قید بودن زمان برای واجب هیچ ملازمه ای با لزوم تحصیل آن ندارد. از این رو وجوب ذی المقدمه محقق بوده و مقدمه تابع آن وجوب پبدا می کند. در اینجا یکی از استدلالات متعدد شیخ بر اثبات مدعی خود بر این اساس است که احکام تابع مصالح و مفاسد واقعیه هستند و وجوب تنها و تنها فعل اختیاری مولا است که طریقی برای تحصیل مصلحت واقع است. به عبارت دیگر امتثال عبد تابع مصالح و مفاسد می باشد. از این رو اگر به علتی فعلیت امر ساقط شود اما مکلف با علم به مصلحت واقع؛ آن را تحصیل کند حتی اگر امر فعلیت یابد نیازی به اعاده و قضاء نیست.
در واقع اگر قید زمان دخیل در وجوب باشد، دخیل در مصلحت نیست بلکه قید فعل اختیاری مولا (ایجاب) است. در این صورت مکلف می تواند نماز را در خارج از آن وقتی که مولا فرموده بخواند و در صورت استیفاء جمیع شروط دیگر، امتثال کامل است. اما نمی توان به چنین لازمه ای متعبد شد لذا قیود قیود راجع به ماده اند.
البته در مقابل؛ مرحوم آخوند می فرمایند اگر زمان قید واجب باشد وجوب از مدت ها پیش وجود داشته است و از مولا هم بعث صادر شده است اما به علت اینکه قدرت بر امتثال متوقف بر حصول زمان است؛ تا موقع حصول زمان بعث معلق خواهد بود.با اینکه بنابر قاعده البعث یلازم الانبعاث، این بعث خاصیت خود یعنی انبعاث را نداشته و لذا حین حصول زمان واجب، مولا می بایست دوباره امر کند و امر اول او لغو بوده است ثانیا از ناحیه مکلف هم امکان ندارد که با وجود احراز بعث؛ به آن ترتیب اثر ندهد و به طور کلی این مطلب با سازمان مراتب حکم سازگاری ندارد.
مرحوم مظفر بالتبع محقق اصفهانی هر دو کلام را صحیح و قابل جمع می داند و می فرمایند قید زمان نمی تواند راجع به هئیت و وجوب باشد بلکه راجع به ماده و واجب است. از طرفی قاعده « البعث یلازم الانبعاث» هم صحیح است اما هیچ ملازمه ای با قید بودن زمان برای وجوب ندارد. زیرا با اینکه زمان قید واجب است اما تا وقت واجب نیاید و مکلف قدرت بر تحصیل مصحلت پیدا نکند از مولا هم بعثی صادر نمیشود و به خاطر همین مانع، وجوب ذی المقدمه هم فعلیت پیدا نمی کند اگر چه_بنا بر قول به وجوب مقدمی_محذوری بر وجوب شرعی مقدمه مفوته نیست.
✍️احسان چینی پرداز
#اصول
#پای_درس_استاد
@almorsalaat
agar-jahannam-raftan-vajeb-ast-man-behel-kefaye-mojood-ast.mp3
2.23M
🔊#اخلاق_و_عرفان| اگر جهنم رفتن واجب است، من به الکفایه موجود است. (گفتاری در جمع بین مصالح مختلف در مسیر رشد انسانی بر اساس سیره برخی بزرگان)
🔰استاد علی فرحانی
#پای_درس_استاد
#در_مدرسه_امام_خمینی
#سلسله_شاگردان_ملاحسینقلی_همدانی
@almorsalaat
هدایت شده از المرسلات
#تدریس| سلسله درسگفتارهای نظامهای اسلامی با موضوع «فقه نظام روابط اجتماعی» و «نظام اصولی امام خمینی(ره)»
🔰استاد علی فرحانی
📆 پنجشنبه ها ساعت ۸ الی ۱۰
📌خیابان سمیه، بین کوچه ۲۶ و ۲۸، موسسه مفتاح
✅امکان شرکت حضوری به صورت محدود با رعایت قوانین بهداشتی فراهم است.
🔘لینک شرکت مجازی
https://b2n.ir/955386
@almorsalaat