eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
2.bmp
8.1M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت تولد شهید عباس دانشگر 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت تولد شهید عباس دانشگر 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃می‌گویند برات اگر می‌خواهی؛ دخیل به امام رضا(ع) ببند... عجیب تمامِ کربلاییها نمک گیرِ معرفتِ حضرت سلطان هستند❤ نمونه اش حسن!🙂 . 🍃متولد یک روزِ گرم شهریور در ؛در همسایگی امامِ رئوف‌... دومین پسر خانواده شش نفره قاسمی دانا و عجیب برای مادر؛این پسر با بقیه فرق داشت!!! . 🍃معرفتش؛اولین جرقه تمام رفاقت هایش بود...اصلا هرکه به او جذب می‌شد؛مریدِ خونگرمی و معرفتِ بی حسابش بود. . 🍃مریدِ علی (ع) و آلِ علی بود...سَنَدَش؟ پیرهن سیاهی که به نشانه عزا،تمام و صفر،همسفرِ روضه ها و هیئت هایش بود. . 🍃اینبار به جای کربلا؛ براتِ را از حضرت سلطان گرفت. عازمِ شهرِ عشق شد... ارادتش به خاندانِ عصمت،گلوگیرِ آسایش و آرامشِ دنیایی اش بود...و اصلا حسن مردِ ماندن نبود... . 🍃همیشه از خدا میخواست مرگِ با عزتی داشته باشد و چه عزتی بالاتر از ؟؟ . 🍃شوق به در چشمانش شعله می‌کشید و کیست که بتواند پرستویِ عاشقِ پرواز را از بال و پر بیندازد جُز معشوقی که سرش را به دامن گیرد؟!😔 . 🍃صبح ولادتِ مولایش (ع) غسل شهادت کرد... مدح مولایش را خواند و بال و پر گشود. . 🍃چون شیر به میدان زد...پرواز نزدیک بود و حسن هر لحظه بیشتر از زمین کنده می‌شد... . 🍃در ۱۹ اردیبهشت؛در سرزمینِ ؛با گروهی نفره،در عملیاتی که نامِ امام رضا(ع) بر رویش می‌درخشید؛ به آسمان پرواز کرد. 🍃حسن با بود...هنوز هم هست. دلتنگش می‌شود و او مرهَم به این دلتنگی...❤ مادر حسن را در گوشه و کنار خانه حس می‌کند...مادر است و عطر حضورش را لمس می‌کند... مادر است و دلخوش که عاقبتِ دردانه اش؛ ختم به خیر و عزت شده است. . 🍃حال حسن است...به همان اندازه با معرفت. و همچون آقایش (ع) با کرامت،گره ها باز می‌کند... . 💚 ⚘ . نویسنده: . به مناسبت سالروز شهادت شهید . 📅تاریخ تولد : ۲ شهریور ۱۳۶۳ . 📅تاریخ شهادت : ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳.حلب . 📅تاریخ انتشار:۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : خواجه ربیع مشهد .
2.jpg
1.36M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن قاسمی دانا 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن قاسمی دانا 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃امسال هم طبق سال‌های قبل سفره پهن است و سفره دار امام حسن (ع). سفره‌داری می‌کند و سخاوت و کرامتش را می‌ریزد در وجود . . 🍃امام حسن جانم، امسال تفاوتی وجود دارد و نیاز به سخاوت مضاعف تان دارم، بسته است و نیز چراغ‌شان خاموش . . 🍃چند ماهی است مانده‌ام شادی‌ها و عزاداری‌هایم را کجا فریاد کنم .روز شادمانی‌ام‌ است از یُمن زمینی شدن شما اما گلویم را سفت فشار می‌دهد، سالهای گذشته در انتخاب مجلس‌ها و مسجد برای شما دستم باز بود اما امسال فقط یک انتخاب دارم؛ در خانه ماندن. بیا از لطف و کرم خود من را از بلاها عبور ده و به برسان. . 🍃 به غریبی‌ات قسم که هرسال تنها غم من این بود در و شما در حرم بی گنبد و گلدسته‌ات نیستم تا سنگ تمام بگذارم اما امسال مسجد هم به رویم بسته هست. . 🍃یا کریم اهل بیت به کرامت بی حد خود قسمت میدم به . . ✍نویسنده: . 🌺به مناسبت میلاد (ع) .
ولادت امام حسن مبارک باد🌺🌸
🍃«إنا ‌للّه و إنا ‌إليه ‌راجعون سردار حاج به یاران شهیدش پیوست.» . 🍃خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت ، باورش سخت بود و شاید برای بچه های که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر.. . 🍃قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با غافلگیر کرد. . 🍃حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمیتوانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی می‌کرد ، در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: ... . 🍃چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند ، به انتظار آمدن فرمانده. ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود. . 🍃حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان . . 🍃حاج قاسم می‌گفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که ، ما سر سفره بزرگ شدیم ، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن." . 🍃پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر و روز بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدی‌اش ، بدرقه کند. . 🍃شاید خانواده‌اش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند اما خبر نداشتند باید آن روز را هم تبریک بگویند. . 🍃امروز ،سه سال از آن روز گذشته و سومین سالگرد آسمانی شدن اوست. سه سال گذشته و اکنون چند ماهی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به یاران شهیدش پیوسته است . . 🍃 به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز انتخاب کند ، شهادت رسم این مردان بی ادعاست... . 🍃سالگرد مبارک حاج محمد... . ✍نویسنده: . 🥀به مناسبت سالگرد شهادت . 📅تاریخ تولد :۶ خرداد ۱۳۳۴ . 📅تاریخ شهادت : ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ . تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : علی اکبر چیذر .
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید حاج محمد ناظری 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید حاج محمد ناظری 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿۱۰﴾ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿۱۱﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى ﴿۱۲﴾ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿۱۳﴾ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿۱۴﴾* . 🍃در این اندیشه ام، که چه خوش اقبالم من! من و تو ما! مایی که امت " او"ییم. . 🍃"او"یی که افق اعلی را مملو از عطر خویش ساخت. "او"یی که از پس پرده ی عشق و ارج، عروج کرد. عروجی عظیم. سیری تا حوالی "یار". آنقدر والا و قریب، که جبرئیل را در آن درگه، راهی نبود. . 🍃درگهی که در آن، فقط "او"بود و "یار". "او"یی که در هیاهوی مسکوت آسمان ها و زمین و پیش چشمان سدره المنتهی*، رها شد در شکوه حق. . 🍃پیش چشمان آن سدره المنتهی که بر هر برگ سبزی از آن، مقرَّب سپید بالی نشسته است به عاشقی. . 🍃پیش چشمان آن سدره المنتهی که ذیل هر برگ سبزی از آن، امتی از حق نفسان منزل گزیده اند. وه که چه مصفاست وصف این سدره المنتهی! . 🍃آری! "او"یی که دید آنچه را که دیدارش، در توان کس نمی گنجید. . 🍃"او"یی که "یار" را دید. خدا را دید. حق را دید. . 🍃"او" خدا را با چشم ندید، با دل دید.* آه از این دل! چه ها که نمی کند. . 🍃"او" با دل، خدا را دید؛ تو با دلت چه کرده ای؟! . 🍃"دل در گرو یار بدارید، اگر طالب وصلید" . 📑پ.ن: * آیات ۱۰ تا ۱۴ سوره ی مبارک نجم *سدره المنتهی نام درختی در انتهای آسمان ها است‌. *حدیثی از امام رضا (ع). . . ✍️نویسنده: .
سالروز معراج حضرت رسول گرامی باد💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت (ع) آویزِ نخل ها می‌کردند. . 🍃امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!! . 🍃بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش چشم گشود... . 🍃نامش را نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع)❤ . 🍃برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع).و دست پرورده مادری که با شیره جان،عشق (ع) را به کامِ شیر پسرش می‌داد🙂 . 🍃به واسطه پدر پایش به و و باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد⚘ زمزمه جسارت به (علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود. . 🍃بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی می‌سپرد و خود راهی دیار می‌شد. . 🍃از (س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد. . 🍃بعد از مقاومت بسیار،حین برگرداندن همرزمش،خود نیز شهد شیرین را نوشید. . 🍃تیری که سرِ میثم را به پای انداخت...😔 . 🍃روزی که در پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت... . 🍃میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد😔 . 🍃وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب" رویش نقش بزنند... . 🍃حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل می‌کند تا دخترها طعمِ شرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ آسمانی خود🙂 . 🍃حکمتِ میلادت،فداشدن به راهِ بود⚘ به قولِ خودت: "لا یُمکِنُ الفرار مِن عشق (علیه السلام)" . 🍃، بابا میثمِ فاطمه ها . ✍تویسنده: . 🍃به مناسبت تولد شهید . 📅تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴حلب . 📅تاریخ انتشار:۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا .
3.jpg
8.79M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت تولد شهید میثم مدواری 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت تولد شهید میثم مدواری 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃قدر .... ‌گره های زندگی و نقطه های کور روزمرگی، به زمان و دست هایی نیاز دارد تا این تاریکی ها و گره ها را از کور شدن دربیاورند. . 🍃خدا خود گفته است پس از تاریکی ها روشنایی است و شاید روح شب قدر و روشنایی که به روحت می دهد در همین تاریکی است . باید تاریکی را درک کنی تا بفهمی لذت و ارزش روشنایی و نور چقدر است. . 🍃تاریکی شبی، که اندازه هزار شب عبادت و روشنایی بعد از آن است. ظاهر تاریکی است و سیاهی اما باطن روح را سبک می کند و رقیق و نورانی می شود نفس بلندت . . 🍃شبی که فرشتگان دائم در رفت و آمد مژده رحمت بی کران خداوند را ابلاغ می کنند . . 🍃هرچه هست که نام خداوند و راهنمای زندگی خدا برای انسان که در همین شب بر پیامبرش نازل شد تا عظمت و گنجایش این شب را به همگان نشان دهد . . 🍃به عظمت این شب، این را هم می توان وصله کرد که خدا ولی و امیرش را در همین شب به سوی خود فراخواند. چرا که شاید روح علی فقط گنجایش و توان پرواز در رحمت واسعه ی همین شب را داشت. . 🍃علی مولود کعبه بر سر سفره خدا و ماه مهمانی خدا راه معبود را پیش گرفت . شاید نکته ای نامفهوم در آن باشد که از فهم و عقل بشری خارج است . . 🍃امسال در دعاهایتان تجدید نظر جدی کنید در این شب عزیز که مزه و حال احیا گرفتن مثل گذشته نخواهد بود. دعا کنید خدا نعمت سلامتی و امنیت را بر همه برگرداند. . 🍃دعا کنید بشر از این سرازیریِ به سمت تباهی کنار گذاشته شود و رنگ و بوی نجات و منجی اش را ببینید. 🍃علی جان ... ‌امشب خدا به داد دل دخترت برسد . 🍃علی جان ... امشب به دادمان برس . 🍃بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد.... . ✍نویسنده : .
2.jpg
847.9K
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت فرا رسیدن شب قدر 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت فرا رسیدن شب قدر 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
« وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» "هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند." . 🍃اعتقاد عجیبی به این داشت و مانند نیروی مغناطیسی عظیمی او را به وادی عاشقی کشاند. . 🍃معتقد بود بین و فرسخ ها فاصله‌است. شوق کاری کرد که از تعلقات دنیوی دل بکند. دو بال از قرض بگیرد و خود را به آسمان برساند . . 🍃بعضی آدم ها اهل زمین نیستند بلکه در آسمان، سبک بال و عاشق به سوی ابدیت میکنند. علیرضا هم حس کرده بود دیگر زمین جایی برای ماندن نیست ، باید هرطور شده برود . . 🍃همسرش با صبری که از طلب کرده بود برای شهادت آماده بود. اما دختران بابایی اند و دل کندن برایشان سخت بود. مخصوصا برای زهرای بابا که علاقه خاصی به پدر داشت . او را با توکل به خدا برای حفاظت از فرستاد. . 🍃ایام شعبانیه همه سرمست از عِطر ولادت پسران بودند . اهل محل با شور و شوقی وصف ناشدنی خود را برای ولادت آماده کرده بودند . . 🍃همان شب بود که علمدار، سربازِ حریمِ عشق را خرید و عیدی خود را با دستی مجروح شده و چشمانی که برای دفاع از حرم فدا شده بود گرفت. . 🍃حالا در و دیوار این کوچه پر شده از بنر های و شهادت . . 🍃بسیجیِ همیشه در خط، از دوران هشت سال جنگ تحمیلی تا جبهه مقاومت، بدون وقفه و با عشق جنگید و جهاد کرد. جهاد در خدا را توفیقی عظیم می‌دانست که از طرف خداوند شامل حالش شده بود. . 🍃او رفت و هنوز یاد و خاطره اش بین مردم به یادگار مانده است. می گویند مردم دار و همسایه خوبی بود. به رسید . . 🍃آرزوی دیرینه همه مردان خدا ، شهادت است که سعادت میخواهد و او نیز مثل همه مردان آسمانی این نصیبش شد. ای کاش ما هم سعادتمند شویم... . 🍃اللهم ارزقنا توفيق الشهاده في سبيلك.... . ✍نویسنده: . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۵۱ . 📅تاریخ شهادت : ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵. فلوجه عراق . 📅تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : اراک
شهید علیرضا بابایی.jpg
40.88M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید علیرضا بابایی 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید علیرضا بابایی 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
؟ ▪️جهل بهتر است از  ادعای فهم و دانایی. غریب کویر جهل است.جهل امت پسر عمّ‌اش . ‌. ▪️جَهل و ما اَدْراکَ جَهل؟ نادانی است که لگد بر در خانه می زند و آتش پشت در می‌افروزد و حکایتی می شود میخ در. ‌‌‌‌‌‌‌بعد از ۲۵ سال بیعت آن هم نه از روی فهم بلکه به اجبار که کسی نیست و همه امتحان پس داده اند و مردود، راهی دیار مکافاتشان شده اند. ‌. ▪️جَهل و ما اَدْراکَ جَهْل؟ جهل مصیبت می آفریند از اول خلقت تا آخر؛ آنگاه که حضرت آدم از جهل خود پنداشت که رنگ دوستی دارد اما حسرتِ آنگاه که شیطان در حسابرسی برایمان خواهد گفت من فقط گفتم و او از جهل اش پنداشت که راست می‌شِنوَد. . ▪️امّت جنگ‌ها و غزوه‌ها مصیبت آفرید. آفرید برای تمام تاریخ که از مناره‌ها بانگ بر می آید. روزی که جایز نبود سکوت اختیار کرده و حکایت میخ ودر و دیوار برای علی شروع شد. . ▪️میخ؛ مسئله لاینحل است. آن شبی هم که علی‌ با دهان سوی می رفت میخ در خانهِ دخترش بر دامن پیراهنش دست گرفت تا مانع شود اما جلوی رفتنش را فقط برای مدتی گرفت. . ▪️میخ در هم آن زمان از جهل بیرون آمده بود و از کرده ۳۰ سال پیش خود خجالت کشیده بود .دامن علی را می گرفت که اندکی از شرم  و سرخی رنگ خونی که سال‌ها با خود داشت کم کند اما دریغ علی دیگر بند دنیا نبود؛ ۳۰ ساله‌ی  در وجودش شعله می‌کشید خود را از میخ آزاد کرد و راه محراب را با وقار در پیش گرفت. . ▪️می‌دانست لحظاتی نخواهد گذشت که این مسیر را بر می گردداما با تفاوت بسیار. تفاوتش ای بودکه بعد از رویش را قرمز کرده بود و با پای خودش بر نخواهد گشت و دست بر شانه و و عباس و تکیه بر دیوار راه تا خانه را کم می کرد. . ▪️دیوار هم از جهل ۳۰ سال پیش خود شرمنده و به علی کمک می کرد تا طاقتش تمام نشود و به منزل برسد و نشوند مثل آن زمان که شاخه یاس‌اش را کنار دیوار دید چشم‌اش نبندد و رو از دیوار رو برنگرداند. . ▪️اما هیچ انسانی پشیمان نشد و آنقدر امّت اسلام در جهل غرق بود که وقتی خبر پرکشیدن علی در کوفه پیچید در همان شهر گفتند مگر علی میخواند که در محراب خورده؟؟؟ . ▪️با جهل از تاریخ تا حال آمده ایم و را  از جهل خویش هرروز می گریانیم. امت جهل که بویی از و پیغمبرش نبرده اید اما مثل چپاول اش را خوب می دانید. از جانب خودم می گویم من از جهل خسته ام  و می خواهم بانگ دم آخرم این باشد. . ✍نویسنده: .