ارث فرزندان من، عشق حسین بن علی است
از خدا در روضه ها، نسل حسینی خواستم
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
#نسل_حسینی
🆔 @asanezdevag
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 اندر مصائب غربالگری اجباری...
👈 در همکاری وزارت بهداشت و دانشگاه تهران مطالعه ای انجام شد که نشان داد ۹۵ درصد زنان باردار، غربالگری می شوند. اگر موالید سالانه، یک میلیون باشد، برای شناسایی هزار مبتلا به سندرم داون، قریب به ۱۵۰ هزار مثبت کاذب وارد مراحل تکمیلی می شوند و در این فرآیند ۲ هزار جنین سالم بر اثر آمنیوسنتز و قریب به ۲۰ هزار جنین دیگر بر اثر سقط جنایی از بین می روند. یعنی قریب به ۲۲ هزار جنین سالم برای یافتن و کشتن ۱۰۰۰ جنین داون کشته می شوند و با این همه سالانه ۳۰۰ مبتلا به سندروم داون به دنیا می آید!
#غربالگری
#آمنیوسنتز
#مافیای_هزارمیلیاردی
🆔 @asanezdevag
#نكته
⛔️ بعد از ازدواج خودتون رو رها نکنید
همسرتان شوهری میخواهد که از خودش مراقبت کند
از بهداشت عمومی گرفته تا نحوه لباس پوشیدن
و وضعیتتان چه از نظر جسمی،چه فکری و چه روحی
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۶۱ #مادری #فرزندآوری #اشتغال_زنان من در بدو ورود به دوره دکتری ازدواج کردم. از ابتدای
#تجربه_من ۵۶۲
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی_اسلامی
فروردین ۱۳۸۵ یکی از دوستانم بهم زنگ زد و گفت شماره منزلتون رو به یکی از دوستان همسرم دادم. پسر خوب و خوش فکریه و معیار اصلیش اعتقادات و ساده زیستی هست...
🎊🎊🎊خرداد سال ۸۵ عقد کردیم.
همسرم تو مراسم گفتگوی بزرگترها با وجود احترامی که برای همه قائل بودن، اصرار کردن که بعد از 7 ماه بریم خونه مون... میگفتن دوران طولانی عقد مایه زحمت برای خانواده ها میشه... بزرگترها نگران هزینه ها بودن ... اما ایشون به خانواده شون گفته بودن از جهت عروس خیالتون راحت باشه که مراعات خواهد کرد...
مهمترین قسمت کار خرید سرویس طلا بود. خانواده همسرم اصصصصصصلا اهل طلاهای سبک نیستن و همسرم میدونستن که تو بازار سرویس سنگین پیشنهاد میدن...
همسرم هم اصلا دوست نداشتن هزینه های خرید رو پدرشون بدن و قرار بود همه هزینه ها به عهده خودشون باشه و فقط برگزاری مجلس به عهده خانواده ها بود...
رفتم تو فکر که برای خرید سرویس طلای ارزون تر چه میشه کرد. تا عاقبت چاره ای یافتم. 😀
چند روز قبل از خرید با یکی از دوستان خوش سلیقه، رفتم همون بازار طلا که قرار بود برای خرید بریم... گشتم و یک سرویس زیبا ولی سبک پیدا کردم. چند تا مغازه مشابه همون رو داشتن. همه رو نشون کردم.
روز خرید فرا رسید. ⌛️⌛️
موقع دیدن سرویسها همون چند تایی که نشون کرده بودم رو مورد پسند اعلام کردم... مادر شوهرم به همسرم گفتن :"خوب ظاهرا خانومت این مدل کار رو پسندیده. باشه از همین مدل برداریم"
لبخند رضایت بر چهره ی من و همسرم نشست. 😊😊 البته لبخندی همراه با کمی زیرکی.😉
بعد از اینکه همسرم مبلغ خرید رو پرداخت کردن، بزرگترها مشغول چک کردن سرویس خریداری شده بودن و تا فروشنده خرید رو بذارن تو جعبه من و همسرم برای رفع خستگی روی صندلی های کنار مغازه نشسته بودیم.
همسرم آروم و بدون اینکه کسی صداشو بشنوه گفت:"عالی بود. عجب فکر خوبی کردی. هم هوای منو داشتی، هم دل مامانم به خرید راضی شد. ممنونم ازت"
مزه ی اون حس خوب مشترکی که تو اون لحظه ایجاد شد، همیشه برام شیرین و تازه است. و از همون جا همسرم دلش گرم شد که میتونه رو همراهی من تو مسائل سخت زندگی حساب کنه...
بعد از خرید و عروسی، مادرشوهرم بهم گفتن: "همیشه به پسرم میگفتم اون دختری که تو میخوای که اهل خرج زیادی نباشه و مهریه کم بخواد و این جور معیارها که تو داری باید دنیا رو زیر پا بذاری تا پیدا بشه. ولی خدا رو شکر بچه م توکل کرد و از دوستهاشم کمک گرفت تا اون چیزی که میخواست پیدا کرد. "
تو اون لحظه من از خوشحالی اینکه تو دل مادر شوهر حسابی جای خودمو باز کردم تو ابرها☁️☁️☁️بلکه از ابرها بالاتر بودم. 😄😄😂😂
🆔 @asanezdevag
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️خطر در کمین زنان چادری....
🚨زنگ خطر برای چادری ها از اربعین امسال به صدا در آمد...
👈اگر مراقب نباشید یک روز سر بلند می کنید و می گوئید من چادری و محجبه بودم نمی دانم چطور چادر از سرم برداشتم؟؟
#حجاب_استایل
🆔 @asanezdevag
🌺 حضرت علی علیه السلام فرمود:
#مهریه زنها را سنگین نگیرید که موجب کدورت و دشمنی گردد.
🆔 @asanezdevag
ارث فرزندان من، عشق حسین بن علی است
از خدا در روضه ها، نسل حسینی خواستم
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
#نسل_حسینی
🆔 @asanezdevag
14.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥این کلیپ سال گذشته در ایام ولادت امام رضا(ع) منتشر و بازدید چند میلیونی داشت.
خیلی زیباست. کبوتر دلتون رو در ایام شهادت امام رضا(ع) با دیدن این کلیپ زیبا روانه ی مشهد و کنار گلدسته های حرم غریب طوس کنید و اگه دلتون هوای حرم کرد و حال دلتون خوب شد ما رو هم دعا کنید.
🆔 @asanezdevag
1_1159263931.mp3
زمان:
حجم:
2.46M
سوال:
🤔🤔🤔🤔
بخاطر شغل ام مجبورم از کودک ۲ ماهه ام جدا شوم تا چندین ساعت ، آیا اشکالی دارد؟
😔😔
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۶۲ #ازدواج_آسان #سبک_زندگی_اسلامی فروردین ۱۳۸۵ یکی از دوستانم بهم زنگ زد و گفت شماره م
#تجربه_من ۵۶۳
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#تحصیل
#فرزندآوری
من در سال ۹۶ تونستم بورسیه تحصیلی دانشگاه آلمان رو برای مقطع ارشد بگیرم. در حال انتخاب خوابگاه و ... بودم که همسرم به خواستگاری من اومدن و دقیقا همون خصوصیاتی رو داشتن که همیشه دوست داشتم همسر آیندم داشته باشه. بین دوراهی سختی قرار گرفتم. و در نهایت به این نتیجه رسیدم که بعدا میتونم برای تحصیل دوباره اقدام کنم اما شاید در آینده دوباره فردی که انقد به دلم بشینه سر راهم قرار نگیره ( شرایط پذیرش من طوری بود که نمی تونستم با همسرم برم.)
همون اول زندگی با همسرم صحبت کردم تا پس انداز ایشون و پول جهیزیه من رو روی هم بذاریم و یک خونه کوچیک بخریم به جای اینکه کلی وسیله بخریم و توی خونه اجاره ای زندگی کنیم. خوشبختانه خانواده خودم و همسرم از تصمیم ما حمایت کردن و ما چند سال اول زندگیمون رو در زیرزمین خانه مادرشوهرم که ۴۰ متر بیشتر نبود زندگی کردیم و از یخچال و فرش و تلویزیون و .. دست دوم اونها استفاده کردیم.
منم دوست داشتم جهاز کاملی ببرم، اما راحتی آینده رو به خوشی چند روزه ترجیح دادم و الان خیلی خوشحالم که وسوسه نشدم و حرف بعضی از دوستامو گوش نکردم که میگفتن آدم فقط یک بار عروس میشه و فلان و بهمان.
مراسم عروسی ما خیلی ساده برگزار شد و از ریخت و پاش های الکی صرف نظر کردم. بعدها همون دوستام بهم گفتن خوش بحالت که انقد عاقلانه تصمیم گرفتی و کاش ما هم یکم بیشتر روی تصمیماتمون فکر میکردیم.
۶ ماه خونه دار بودم که تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم چون آدم هرچی جوونتر باشه، بیشتر حوصله بچه رو داره و دوران بارداری و زایمان راحت تری هم داره.
در دوران بارداری برای کنکور ارشد درس خوندم و وقتی پسرم به دنیا اومد از پا قدمش و تلاشهای خودم رتبه ۴ کشوری رو در رشته خودم آوردم. دوباره وارد دانشگاه شدم و با حمایتهای همسرم درسم تموم شد همزمان اقساط خونه ای که خریده بودیم هم به کمک اجاره ای که می گرفتیم، تمام شد و به خونه خودمون رفتیم.
موندنم تو ایران باعث شد حمایت خانواده ها به ویژه مادرم رو داشته باشم کلاسهای ارشد ۲ روز در هفته از صبح تا عصر بود. پسرم هنوز غذا نمیخورد بخاطر همین از چند روز قبل شیر خودمو فریز میکردم و بچه رو پیش مامانم میذاشتم. البته صبحها تا وقتی که خواب بود همسرم هم پیشش بود بعد که بیدار میشد همسرم بچه رو میبرد پیش مادرم.
زمانیکه پسرم حالش خوب نبود یا واکسن داشت از غیبت هام استفاده میکردم و نمیرفتم کلاس. اساتیدم بخاطر اینکه نوزاد داشتم خیلی خیلی باهام راه میومدن، همه تشویقم میکردن حتی مسئولین آموزش و بخش اداری وقتی میفهمیدن خیلی تحسین میکردن و من با انگیزه بیشتری درس میخوندم.
۳ روز در هفته هم سرکار میرفتم و برای درس خوندن شبها بیشتر بیدار میموندم. زمانیکه پسر خواب بود همزمان با شام درست کردن کارهای ناهار فردام رو هم میکردم و برای اینکه به کارها برسم سرعتمو بیشتر کرده بودم و بازدهی کارم بیشتر شده بود. زیاد نمیرسیدم خونه رو مرتب کنم یا مثل قبل برای غذا درست کردن وقت بذارم ولی همسرم خیلی همراهی میکردن، در کل مشوق من بودن و توی کارها کمک میکردن.
کم کم داریم به آوردن بچه دوم فکر می کنیم تا هم پسرمون همبازی داشته باشه و با هم بزرگ بشن و هم فرصت داشته باشیم بچه های بیشتری بیاریم.
همیشه تلاش کردیم حرف مردم روی تصمیماتمون تاثیر نذاره و الان خدا رو شاکرم که طی این مدت کوتاه، هم ازدواج کردم، هم خونه دار شدم، هم یه پسر ناز دارم و هم ارشد گرفتم در حالیکه اگر رفته بودم الان احتمالا فقط یک مدرک ارشد داشتم. خواهش میکنم رسم و رسوم غلط رو کنار بذاریم همه چیزو ساده بگیریم و طبق صلاحمون عمل کنیم.
🆔 @asanezdevag