eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
985 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۵۶ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری من متولد ۶۹ هستم. ۱۶ سالگی عقد کردم، ۱۷ سالگی هم زن
۲۵۷ من متولد ۶۸ هستم. یک دختر آرام و درسخون که رتبه کنکورش سه رقمی شد و وارد رشته داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران شد. چیزی که شاید جزو آمال و آرزوی خیلی ها باشد. دروس سخت و کار دانشجویی و جو حاکم بر دانشگاه و خانواده!! فرصت ازدواج بهنگام را ازم گرفت. ۲۵ساله بودم که ازدواج کردم و شیرینی تاهل را چشیدم و افسوس خوردم که چرا زودتر خود را به این ساحل امن نرساندم. ما بصورت کاملا سنتی و با معرفی یک دوست خانوادگی مشترک با هم آشنا شدیم. جلسات خواستگاری و آشنایی کاملا سنتی برگزار شد و بعد از حدود یک ماه به هم محرم شدیم و روزهای شیرین با هم بودن آغاز شد ☺️☺️☺️ البته بعد از یک سال عروسی کردیم و رفتیم خونه ای که پدرشوهر و مادرشوهر عزیزم با سخاوت در اختیارمان قرار دادند. زندگی را معمولی آغاز کردیم نه خیلی ساده و نه خیلی بریز و بپاش. بعد از اون هم به علت شغل پاره وقت همسر سعی کردیم هزینه ها را مدیریت کنیم، و الحمدلله تا به امروز به مشکل مالی برنخوردیم. این لطف خداست که من حیث لایحتسب روزی را می رساند و بنده اش را لنگ نمی گذارد. ۳سال بعد از ازدواجمان پسر عزیزم متولد شد و من یک اوج را در زندگی ام تجربه کردم. لحظات باشکوه و بی بدیلی که با هیچ کدام از موفقیتهای دوران کار و تحصیلم قابل مقایسه نبود. الان که به عقب بر میگردم پشیمانم که چرا بهترین زمانهای جوانی ام را بدون همسر و فرزند گذراندم. جو حاکم بر جامعه و دیدگاه های فمنیستی که گویی بر جان همه رسوخ کرده و موفقیت کاری و تحصیلی دختران را بر مادری و همسری اولویت می دهد، ایام ناب جوانی ما را گرفت. من و هم کلاسی هایم در قله تحصیلی که بقیه حسرتش را داشتند، ایستادیم ولی الان به جرات می گویم مدرک دکترا و موقعیت شغلی بالا هیچ کدام نمی تواند دوری زنان و دختران از حس خوب مادری را جبران کند. با توجه به مدرک دکترا و نوع رشته ام میتوانستم کار و درآمد خوبی داشته باشم ولی ترجیح دادم در سالهای اول زندگی تمرکزم را روی خانه و خانواده ام بگذارم. وقت برای کار همیشه هست الان من سنگر مهمتری برای خدمت به جامعه دارم که مهمترین وظیفه من است، من باید یک بیت نورانی بسازم تا در مقابل امام زمانم شرمسار نباشم. ان شاءالله در سالهای آینده خدمات دیگری هم به جامعه خواهم داشت و از رشته تحصیلی ام استفاده خواهم کرد. اگر چه الان هم در منزل در زمینه های دارویی با گروه های دانشگاهی همکاری دارم و به تحقیق و پژوهش مشغول هستم. در زمینه زن و خانواده هم مشغول مطالعه و بررسی هستم و از هر فرصتی برای خواندن کتاب بهره میبرم. ان شاءالله نسل جدید و دختران خوب سرزمینم به ارزش و اهمیت مادری پی ببرند و فشار رسانه و جامعه آنها را از کمال رشد و قله وجودی شان دور نکند. برای ما هم دعا کنید اگرچه که فرصت ها را از دست دادیم ولی بتوانیم باز هم فرزندان سالم و صالح داشته باشیم. 🆔 @asanezdevag
❣ آراستگی مرد برای همسرش، از عوامل عفت زن است 🆔 @asanezdevag
💎بهترین ماه سال... ✅ در کتاب خاطرات آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی یکی از نزدیکان ایشان نقل می کند: "وقتی تازه می خواستم به بچه دار شدن فکر کنم در محل دفتر مرجعیت خدمتشان رسیدم. عرض کردم تازه می خواهیم به فکر بچه دار شدن بیفتیم. چه کنیم؟ فرمودند: خوب کردی اول آمدی پیش من." 🔹بهترین ماه های سال برای انعقاد نطفه ماه رمضان است. نزدیک های نیمه ماه هم از همه بهتر است. چون هر دو روزه گرفتید و هر دو یک حالت تلطیف روحی پیدا کردید. 🔹من نسبت به هر پنج بچه ای که دارم روزانه در پنج نمازی که در شبانه روز میخواندم ۴ دعا می کردم. میگفتم خدایا سالم باشد ،صالح باشد، خوش روزی باشد، خوش قدم باشد. با این ۴ دعا دنیا و آخرت را با هم جمع کرده بودم. ضرر هم نکردم. نه در دخترش نه در پسرش الحمدلله. خودم این کار را کردم. 🔹از نظر تغذیه مادر وقتی باردار شد، هر چیزی نخورد. 🔹مسئله توسل خیلی موثر است به خاطر اینکه این خصوصیات پنج گانه که من گفتم در او باشد. یعنی سالم باشد صالح خوش روزی. خوش قدم (چون بعضی از بچه ها بد قدم هستند هیچ تعارف هم ندارد و تردید هم در او نیست.) و مهمترین چیز هم عاقبت به خیری است. 🔹قبل از انعقاد نطفه هم تغذیه خیلی موثر است و در نطفه اثر دارد. این از واضحات است. باید مراعات کنید. من یک چیزی بگویم به تو: در خانه ما از هرجایی هر چیزی بیاید اینها دست نمی زنند. صبر می کنند تا من بیایم جهات شرعی اش را دقت کنم. این در خانه ما سنت شده و از ملکات اینهاست. چون این اثر دارد. 🔹فرمودند اگر در ماه رمضان نشد ادامه بدهید فقط قمر در عقرب نباشد. روایات هم در این زمینه داریم. هم عقد در قمر در عقرب نباشد هم عمل آمیزشی و نکاح. 🆔 @asanezdevag
🍀 اعمال خشونت در رفتار با بچه ها ممکن است به خشونت ورزی و از دست دادن اعتماد به نفس آنان بینجامد و تنفر از دیگران را در پی داشته باشد. رکن اساسی در تربیت، "مدارا" است. 🆔 @asanezdevag
4_532578495914622961.mp3
6.67M
🎵⁉️ کسانی که می گویند ما هروقت بخواهیم میتوانیم رابطه را قطع کنیم 👤 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۵۷ #ازدواج_در_وقت_نیاز #مادری #رزاقیت_خداوند من متولد ۶۸ هستم. یک دختر آرام و درسخون
۲۵۸ من سال ۸۶ ازدواج کردم، خودم ارشد و همسرم دیپلم، شغل آزاد دارند. ازدواج ساده ای داشتیم و من اصرار داشتم زودتر بچه دار بشیم و به لطف خدا سال ۸۷ اولین فرزندم متولد شد. درحالیکه من دانشجوی کارشناسی بودم. به محض اینکه ارشد قبول شدم، فرزند دوم رو باردارشدم و فرزند سوم هم با اصرار من الان ۴ سالشه. معمولا وقتی وارد دانشگاه می شدم، اقدام به بارداری می کردم تا هم بتونم از فرصت مرخصی زایمان برا بچه ها استفاده کنم، هم تحصیلم راحتر بشه، هم واسه روحیه خودم و تاثیر مطالعه کتاب روی جنین، کاری منسجم کرده باشم. راستش خانواده خودم و همسرم، همه در همسایگی ما هستند، هر دو خانواده فوق العاده خوب هستند اما من کمترین کمک رو ازشون می پذیرفتم. کارها همه رو دوش خودم و همسرم هست. همه میگن چون اطرافت هستند دوست داری بچه بیاری، واست بزرگ کنند البته من در جوابشون چیزی نمیگم و خدا رو واسه این نعمت شکر می کنند. ولی انقدر کارها رو دوش خودمون هست که اگه خانواده ها چند سال مسافرت بروند یا نقل مکان کنند، تاثیری نداره چون واقعا من دوست ندارم بگن بچه میاره دردسرش واسه دیگران هست... من حتی بعد سه تا سزارین، برای یک شب هم کسی پیش من نبود از همان اول که از بیمارستان مرخص میشدم، کارها رو خودم انجام می دادم البته از یه روز قبل سزارین چند مدل غذا می پختم که تا دو روز بتونم رو پا وایستم و کمک هیچ کس رو محترمانه قبول نمی کردم. بماند که بعضی از زایمان ها هم تو امتحانات دانشگاه بودم و گاهی جوری می شد که مثلا شنبه سزارین می کردم سه شنبه امتحان داشتم. هیچ درسی رو هم ‌مردود نشدم. قبل یه زایمان هم امتحان ارشد دادم. تا روز آخر رانندگی می کنم و تمام خرید خونه هم به دوش خودمه. همسرم همیشه همراهم بوده و انصافا کمکم می کنه ولی حتی بعد زایمانم هم اجازه ندادم بیشتر از یه روز خونه بمونه و همیشه مشغول در آوردن روزی حلاله ان شالله. خداوند رزق های معنوی و مادی زیادی به ما عطا کردند. یکی از این رزق ها صبر و حوصله است. ما بعد از تولد هر فرزند کلی صبورتر و آرام تر میشیم خیلی زیادِ زیاد، مثلا تا حالا نشده چیزی بیفته بشکنه یا خونه کثیف بشه کسی ناراحتی کنه، همه با هم می گیم اشکال ندارررره 😁😁 مثلا چند روز پیش دخترم که ۷ سالشه با آبجیش بحثش میشه چون اتاقشون مشترکه تمام لباس هاش و میذاره تو پلاستیک آشغالی و میذاره تو آشپزخونه، میگه من این اتاق رو نمی خوام😞 البته با آبجیش که ده دقیقه بعد آشتی می کنن اما همسرم حواسش نبود، همه لباس ها رو فکر می کنه آشغال هستش، میذارن پشت در، و ما فرداش فهمیدیم چی شده... هیچی همه می خندیم. درسته واسه ما هم سخته تهیه لباس، ولی کاری که شده باید صبوری کرد. این ها رو من همه رزق بچه ها می دونم. از رزق های مهم دیگه خونه ما ارتباط و محبت شدید بین من و همسرم هست. واقعا تعجب میکنم همه می نالنند از دعوا و ناسازگاری این روزهای کرونایی!! راستش من کوچکترین محبتی که می خوام به همسرم کنم، فورا تو دلم میگم خدایا چون تو دوست داری، من هم دوست دارم. حتی وقتی بهش نگاه محبت آمیز می کنم به خدا میگم حالا نوبت شماست، من منتظرم مگه نفرمودید زن و شوهر با محبت به هم نگاه کنند، من به دیده رحمت نگاشون می کنم. خلاصه این ها بخشی از این رزق ها بود مادی هم خداروشکر وقتی دور برام رو نگاه می کنم با درآمد بیشتر و فرزند کمتر می بینم هم سرمایه ما از اون ها بیشتره. هم همیشه سالم می خوریم، هم بیشتر مسافرت میریم، حتی پوشش لباس های بچه هام هم بهتره.... در حالیکه سطح در آمد ظاهری اون ها بیشتر، که من ملموسانه این ها رو میبینم. من الان هم این توانایی رو در خودم حس می کنم که هم فرزند بیارم هم دکتری بخونم. اما چون توی شهر خودم دانشگاه واسه دکتری نداره و همیشه اولویت من بچه ها بودن، ترجیح میدم ادامه تحصیل نداشته باشم، اما همیشه کتاب مطالعه می کنم. من تمام این توانایی ها رو رزق فرزندان می دونم. متاسفانه فرزند چهارمم رو در ایام عید سقط کردم تو خونه بدون هیچ مشکلی ولی درد زیادی کشیدم خیلی زیاد شبیه درد زایمان. از دست دادن جنین سه ماهم واسم خیلی خیلی سخت بود اما اینکه یه روز درد شدید کشیدم، لذت بخش بود چون احساس می کردم گناهی از من کم شده. من حتی اون درد ها رو لطف خداوند میبینم. همه این ها و این تفکرات توی این چند ساله ی فرزندآوریم به دست آوردم. از لذت بخش ترین چیزهای فرزند زیاد اینه که انقدر سرت شلوغ میشه که فرصت نمی کنی گناه کنی. من عاشققق این بخششم. همیشه از خدا یه بارداری چند قلو می خوام چون حس می کنم، فرصت کمه باید با یه تیر چند نشان زد، البته اگه صلاح می دونه. ما راضی هستیم به رضایش و همیشه شاکر... 🆔 @asanezdevag
❤️ ۳۱ 💜 بهش بگین؛ که زیباترین زن، از نگاه شماست😊. 🆔 @asanezdevag
🕐♥️اولین قرار ملاقات می تواند تعیین کننده ترین جلسه باشد و ادامه پیدا کردن یا نکردن رابطه را تعیین کند. بنابراین، وقتی در اولین جلسه آشنایی یا خواستگاری قرار می گیرید، باید مراقب باشید! ۸ اشتباه را مرتکب نشوید. ⚠️توصیه های زیر اگرچه خطاب به خانم هاست، اما می تواند درباره آقایان هم صدق کند. ☑️ راجع به گذشته خود زیاد صحبت نکنید.  این که چه اشتباهاتی کرده اید، چه خواستگارانی داشته اید، چه بر سر زندگی تان آماده و ... . جلسه اول آشنایی وقت تاریخچه گفتن نیست. از حال بگویید و آینده. در جلسات بعدی می توانید کمی به گذشته بروید و هم از گذشته خودتان حرف بزنید و هم از گذشته او با خبر شوید.  ☑️ او را از مسائل مالی نترسانید. در همان جلسه اول شروع به خط و نشان کشیدن و بیان انتظارات مالی تان نکنید. نگذارید او حس کند در حال چشم و هم چشمی هستید. درباره مسائل مالی می توانید با کمک بزرگترها به توافق برسید.  ☑️ سعی کنید در مکالمات خود تعادل را حفظ کنید و پرحرفی نکنید.   اجازه بدهید طرفتان هم فرصت حرف زدن داشته باشد. ضمناً، لازم نیست همه اطلاعات مربوط به زندگی، شغل، تحصیلات و خانواده تان را پشت سر هم، یک نفس بیان کنید. ☑️ زیاد صمیمی نشوید. حریم تان را رعایت کنید و حتی اگر در همان نگاه اول او را پسندیدید، ذوق زده رفتار نکنید. بگذارید رابطه تان کم کم جلو برود و رسمیت پیدا کند.   ☑️ فخر فروشی نکنید. خواستگار شما و خانواده اش، موقعیت شما را می دانند. اگر هم از قبل چیزی درباره شما ندانند، با ورود به خانه تان می توانند نقاط قوت خانواده شما را درک کنند. بنابراین روی دارایی هایتان، اصل و نسب و جایگاه تان زیاد از حد تاکید نکنید. فقط در حد معرفی بگویید و بقیه موارد را به سوال پرسیدن او واگذار کنید. ☑️ درست همین قدر که فخرفروشی بد است، تواضع بیش از حد هم اشتباه است. جلسه اول دیدار، فرصتی برای بیشتر آشنا شدن است. بنابراین از خودتان، فعالیت هایتان و چهارچوب های زندگی تان بگویید. موفقیت ها و برنامه های آینده تان را بگویید اما مختصر و کلی. وقت برای صحبت درباره جزئیات زیاد است. آن را به جلسات بعد موکول کنید.  ☑️ سعی نکنید بسیار زیبا به نظر برسید.  همین طور که هستید باشید. درست است که شما بالقوه عروس مجلس هستید اما قرار نیست مثل یک عروس آرایش کنید و لباس بپوشید. سادگی این حسن را دارد که واقعیت شما را نشان می دهد. ☑️ محل ملاقات را به خانواده ها بسپارید.   اگر در جلسه خواستگاری قرار شد یکدیگر را خارج از خانه هم ملاقات کنید، ترجیحا تعیین محل ملاقات را به خانواده ها بسپارید. در غیر این صورت سعی کنید شما تعیین کننده باشید و تا حد ممکن محل این قرار در اطراف خانه شما، محل کار یا دانشگاه تان نباشد تا در صورت به هم خوردن نامزدی و آشنایی، نگران قضاوت اطرافیان نباشید. 🆔 @asanezdevag
میخوای بدونی بعد ازدواج و گذر زمان رفتارش باهات چ شکلی میشه ؟؟ خیلی راحته رفتار الانشو با خونواده ش ببین👌 🔗 بیرحمانه زیبا | وقتی آدما عادت میکنن به بودن هم تازه خودشون رو نشون میدن! از اون طرف قضیه رو هم ببینیم اگر می‌خواهیم در زندگی مشترک خوب برخورد کنیم از الان تمرین کنیم و با خانواده‌ی خودمون خوب برخورد کنیم 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۵۸ #فواید_و_برکات_فرزندآوری #رزاقیت_خداوند #برکت من سال ۸۶ ازدواج کردم، خودم ارشد و ه
۲۵۹ من متولد سال ۶۸ هستم. از همون ابتدای بچگی دختر پرانرژی و با روحیه ای بودم و معمولا تو جمع ها ناخودآگاه میشدم سرگروه هم سن و سال ها و بقیه به دنبالم... راهنمایی و دبیرستان تیزهوشان رفتم. همیشه توی زندگیم دنبال هدف خاصی بودم و دنبال اون «نقش خاصِ خاصی» بودم که خدا برام تعیین کرده چون همیشه معتقد بودم و هستم که خدا به هر فرد یک نقش خیلی خاص در زندگی میده که در تاریخ به هیچ کس داده نشده و چون همیشه بلند پرواز بودم، احساس میکردم نقش خاص من در دنیا نقشی هست که باید دنیا رو تغییر بده. از دوره ی راهنمایی میدونستم می‌خوام تو دانشگاه حقوق بخونم. به خاطر همین، با رتبه ی دو رقمی حقوق دانشگاه تهران قبول شدم. از همون اول هم میدونستم می‌خوام حقوق بین الملل بخونم. چون قصدم این بود که با یادگیری و استفاده از قوانین اسلامی، تئوری یک نظام حقوق بین الملل جدید رو بنویسم و به دنیا عرضه کنم... این شد که در کنار درسهای دانشگاه، درسهای مرتبط حوزه رو هم خودم می‌خوندم و زبان انگلیسی رو کامل یاد گرفتم و ... اما در تمام طول این مدت ته دلم راضی نبود، با اینکه هدف والایی رو برای خودم تعیین کرده بودم و براش تلاش میکردم، اما همیشه یک علامت سوال تو ذهنم بود: واقعا این بالاترین هدفیه که خدا برام تعیین کرده؟ واقعا خدا از من همینو میخواد؟ واقعا این همون «نقش خاص خاص» منه؟ خلاصه، تو این مدت خواستگارهای خیلی زیادی هم داشتم که دونه دونه به خاطر سختگیری های شدید پدرم رد میشدند، تا جایی که اطرافیان میگفتند پدر فلانی نمی‌خواد دختر شوهر بده و تعداد خواستگارها کم شد و من هم ناامید. سرتون رو درد نیارم، پیش خانم مشاور عزیزی میرفتم. همون ایام سفر کربلا قسمتم شد. اون خانم مشاور نازنین به من یاد داد که برو زیر قبه ی امام حسین علیه السلام و به خدا بگو خدایا، فرشته ای از میان فرشته های خودت نصیب من کن. من هم همین کار رو کردم، اما از اونجایی که همیشه دنبال بهترین ها بودم، به نظرم رسید که از فرشته بهتر هم داریم، پس در اوج ناامیدی از اسباب و واسطه ها، چنگ به دامن امام حسین علیه السلام زدم و از خدا یکی از ۳۱۳ یار امام زمان علیه السلام رو خواستم. بعد از این سفر دل من به طرز عجیبی آرام گرفت، دیگه حالا منتظر اون شاهزاده ی اسب سوار بودم😊 چیزی از سفر کربلا نگذشته بود که شاهزاده اسب سوار من هم رسید اما از جایی که هیچ وقت فکرش رو نمی کردم، از کانادا... 👌ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا