فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ #انقلاب_جنسی(۱۰)
⭕️ روایت مردی آمریکایی از سبک زندگی قبل از انقلاب جنسی را #ببینید
👤 به گفته این مرد آمریکایی، قبل از وقوع انقلاب جنسی دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، روابط زن و مرد، دارای حدود و مرزهای بسیار مشخص بودند.
💢 در بسیاری از جمعها، دو جنس جدا از هم مینشستند، و روابط قبل از ازدواج به شدت قبیح بود.
او تعریف میکند روزی همراه نامزدش بوده که ناگهان طوفان برفی سهمگینی آغاز میشود. از آنجا که نمیتوانسته نامزدش را به خانه والدینش برساند، او را به خانه خودش برد و به هنگام شب، نامزدش در اتاق خواب خوابید و خودش زیر شیروانی!
♨️ اما پس از انقلاب جنسی، قبح روابط جنسی بدون ازدواج از بین رفت. زندگی کردن یک مرد با دختری که زنش نبود به امری عادی تبدیل شد، بسیاری از این دختران، فرزنددار (حرامزاده) میشدند، بدون اینکه پدری بالای سر فرزندشان باشد!
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۶۲ #فرزندآوری #سبک_زندگی_اسلامی #قسمت_دوم تابستان تمام شد و سال تحصیلی جدید شروع شد
#تجربه_من ۲۶۲
#فرزندآوری
#سبک_زندگی_اسلامی
#آداب_همسرداری
#قسمت_سوم
من سختیها و دغدغه های باردار شدن و مادر شدن و حتی زندگی کردن با مادر شوهر را منکر نمیشم ولی من و همسرم قانونی برای خودمون داریم و اون اینه که از هر چیز و هرکس که دلگیر شدیم یا خستگی بهمان فشار آورد در کنار همدیگه، اوقات ناخوشایند را فراموش کنیم و این قرار به هر دوی ما انرژی تازه ای میبخش😊
احمدرضا دو سالش تمام شد و خداوند افتخار خادمی امام رضا ع را به من بخشید. اطرافیان میگفتند تو با دوتا بچه و مادر شوهر پیرت، نمیرسی حرم بری و بهتره که این مسئولیت رو قبول نکنی اما من باز هم، مثل همیشه تابع حرف آخر شوهر جان بودم و خدا شاهده هر وقت که عزت و اقتدار همسرم رو حفظ کردم، من در نظر او و در رفتار او، یک ملکه بودم. این یک شگرد زنانه است که خداوند بارها و بارها آن را به زن گوشزد کرده. خدا بهتر از هر کسی میدونه که چه چیزی برای بنده اش بهتره. خواهران عزیزم شوهر را احترام کنید و به او اقتدار ببخشید و در سایه ی اقتدار همسر، کدبانو و ملکه باشید. باور کنید خود همسران تون این مقام و حتی بالاتر از آن را به شما می دهند.
خلاصه آقایی در حق من لطف کردند و گفتن از اونجایی که من علاقه هام رو به خاطر بچه ها و مادرشوهرم تا حدی کنار گذاشتم این فرصت خوبیه که ساعاتی از هفته رو برای خودم باشم و همون ابتدا مسئولیت بچه ها رو طی این چند ساعت کاملا به عهده گرفتند و من بی دغدغه هفته ای یکبار افتخار خدمت به امام رضا و حضور در نزدیکترین حد ممکن به این امام عزیز رو داشتم و هنوز بعد گذشت ۴ سال مزه ی شیرین این افتخار تمام وجودم رو در بر میگیرد.
حدود شش ماه به همین منوال گذشت و من و همسری تصمیم گرفتیم عضو ششمی به خانواده اضافه کنیم و از اونجایی که بعضی از خواهران خادم در حین بارداری خدمت رو ترک نکرده بودن به خودم امید دادم که من هم انشالله میتونم ولی از اونجایی که ماههای اول بارداری ویار و حالت تهوع زیاد داشتم نشد. مجبور شدم دیگه حرم نرم ولی به هیچ وجه متاسف نبودم چون فقط و فقط جایگاه خدمتم عوض شد و نیت زندگی من از آنجا که محکم و پابرجاست، تغییر نکرد☺️
دوران بارداری رقیه جان سراسر استرس بود. براساس نتایج سونو ها، سه دلیل محکم برای سقط دخترم وجود داشت و گفته بودن باید دل از جگر گوشه ام بکنم. من و همسرم حسابی داغون شده بودیم ولی صحبتهای مادر شوهرم باعث شد تا روحیه تازه ای بگیرم و به خدا توکل کنم. من دختر درون رحمم را با هزار امید، نذر حضرت رقیه کردم و او الان سالمترین و زیبا ترین عضو خانواده ی ماست. به قول همسرم هر سخنی که از زبان این بچه میشنویم، کام مون شیرینتر و اوقات مون به یاری خدا شادتر میشه. خدایا شکرت
رقیه جان حدود یک سال و سه ماه داشت که من و همسری برای دو سالگی او و آمدن عضو جدید صحبت از برنامه ریزی میکردیم که ناگهان فرزند چهارم بی دعوت و واقعا هدیه وار، همه و ما را غافلگیر کرد و من گیج و منگ بودم. ترسِ از شیر گرفتن رقیه جان و کوچک بودنش و زایمان طبیعی پشت سرهم تمام وجودم را فرا گرفته بود.
من دوس داشتم فرزند چهارمم پسر باشه برای همین در پی برنامه ریزی برای پسر دار شدن بودیم که ریحانه جان بی دعوت تشریفشون رو آوردن و خدا به من این پیام رو داد که مگر همیشه از من نخواستی آنی و کمتر از آنی تو را به خودت وانگذارم. منم گفتم چشم با تمام وجودم برایش مادری میکنم.
رقیه جان رو قبل از هفته ی بیستم بارداری از شیر گرفتم. همیشه سعی کردم که با او و ریحانه مثل دوقلو رفتار کنم تا خدای نکرده به رقیه جان کم توجهی نشه.
همسرم خوبم در کار خانه دست به کمک هست اما من راضی نیستم ایشون صبح تا شب سرکار باشن و وقتی وارد خونه شدن، دوباره کار خانه انجام بدن. برای همین قرار خونه ما اینه که وقتی بابایی اومد همه جا مرتب باشه و پدر خانواده این چند ساعت رو سرگرم بازی با بچه ها بشن🌷
من زایمانهام به لطف خدا طبیعی بوده و با ورزش و خیلی راهکارهای پیش پا افتاده بدنم تغییر آنچنانی نکرده خدا رو شکر.
هم چنین من اصلا برای بچه هام پوشک استفاده نمیکنم و همیشه از پارچه براشون استفاده میکنم. سر بچه ی اول و دوم جلو انداختن کارها یه مقدار سخت تره و وظیفه مادری سنگین تر ولی بچه های سوم و چهارم به بالا😁چون قسمتی از کارها و تربیت رو فرزندان اول به عهده میگیرن انگار وقت آدم آزادتره، شایدم این تجربه منه ولی به هرحال اگه اولی درست تربیت بشه تربیت بقیه خیلی راحت تره، چون بچه ها عجیب از همدیگه حرف شنوی دارن و این موضوع واقعا یک کمک الهیه به نظر من😉
🍀ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 عاشق که بشی حالت حال دل مجنونه دست خود آدم نیست فکرت همه جا اونه
🆔 @asanezdevag
❤️ #عاشق_بمانیم ۳۷
👑 بر قلـب همسرتان سلطنت کنید؛
نه بر جسم او!
🆔 @asanezdevag
پرسیدن سوالای عجیب و غریب😐و غیر مرتبط با دختر و پسر، باعث میشه تا جلسات خواستگاریمون💐کند تر از حد معمول پیش بره و یا حتی باعث به وجود اومدن سوءتفاهم بشه😯😯
سعی کنید سوالاتی که برای بدست آوردن اطلاعت میپرسین🤨 به درد بخور باشه👌 و مربوط به زندگی مشترکی که در آینده خواهید داشت باشه😊
🆔 @asanezdevag
🔴 با #مونته_سوری و روش تربیتی و آموزشی او آشنا شوید!
1️⃣ #قسمت_اول: #مونته_سوری؛ فرشتهای مهربان یا بی بند و بار جنسی و اخلاقی؟
#مراقب_کودکان_باشید
🔹#مونته_سوری، در جامعه مذهبی آن زمان ایتالیا، رابطهای عاشقانه و جنسی، اما خارج از قواعد ازدواج، خانواده و اخلاق جامعه ایتالیا، با همکار خود برقرار کرد و از او صاحب فرزند شد. اما او همچنان، خواستار ادامه پنهانی این رابطه خارج از چارچوب ازدواج و خانواده بود.
ازدواج، مانعِ کار و تحصیل او میشد و وی تصمیم نداشت کار و تحصیل خود را فدایِ #خانواده کند.
🔹 او متأثر از ژان ژاک روسو، بنیانگذار تفکر مدرنیته و تجربهگرایی در غربِ جدید، بود که هر پنج فرزند خود را پس از تولد به #یتیم_خانه های آن دوران فرانسه سپرد که از وضعیت فاجعه باری برخوردار بودند!
🔹#زیگموند_فروید، به علت تاکید جدی در روش مونته سوری بر #تجربه_گرایی از حامیان جدی و مشوقین وی به شمار میرفت.
فروید را شاید از مناظر مختلف بتوان مهمترین روانشناس غربی نامید که بخش اعظمی از علوم اومانیستی و غربی را مدیون خود کرده است.
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۶۲ #فرزندآوری #سبک_زندگی_اسلامی #آداب_همسرداری #قسمت_سوم من سختیها و دغدغه های باردا
#تجربه_من ۲۶۲
#سبک_زندگی_اسلامی
#ساده_زیستی
#قدردان_همسرم_هستم
#قسمت_پایانی
به نظر من چیزی که زندگی رو برای همه مون سخت کرده توجه به چیدمان و ظواهری هست که اصلا هیچ ریشه و بنیاد قابل قبولی نداره، نه از نظر علمی و نه از نظر اسلامی... اصلی که لازمه انسان بودن است، جذب و تخلیه انرژی و رسیدن به انسانیت و تلاش در جهت تعالی و رشد هستش.
من و همسری در خانه سبزی میکاریم وسایل قدیمیمون رو تعمیر میکنیم با خلاقیت و ابتکار و کمک بچه ها دکوراسیون منزل رو جوری طراحی کردیم که کمتر به بچه ها سخت بگیریم.( دست نزن، نکن، بشین و... نداریم.)
به لطف خدا خونه ی کوچکی خریدیم، داخل این خانه ی کوچک وسایل و ابزاری که برای یک زندگی ساده لازمه وجود داره. کتابخانه شخصی اصلی ترین و مهم ترین دکوری پذیرایی ماست که به خانه، نمای زیبایی داده است.
اسباب بازی فرزندانم زیاد نیست چرا که انقدر اونها با همدیگه سرگرمند که وقت بازی کردن با اسباب بازی و یا گوشی و تبلت ندارند.
بچه ها در خانه اجازه درست کردن هر کاردستی با مواد بازیافتی و نقاشی و رنگ آمیزی رو دارند و من اصلا جلودار آزمون و خطاشون نمیشم. دختر بزرگم ۹ سالش هست و امسال روزه اولی است و دو ساله که دوره دوم تربیتش را شروع کردم و الحمد لله خوب پیش میره. پسرم باهوش و پر جنب و جوش است و حس میکنم مسیر دور و درازی با او در پیش دارم، چون در باره همه چیز کنجکاوه.
از نظر اقتصادی من اوضاع را عالی میبینم چون قدیم به مراتب سخت تر از الان بوده و مردم انقدر گلایه نمیکردند. به نظر من الان مردم زندگی کردن بلد نیستند برای همین دل به تغییر و عوض کردن دکوراسیون و تنوع زیاد در خوراک و پوشاک بستند وگرنه اگر زندگی کردن به معنای واقعی رو بلد باشن هیچکدام از این تجملات و حاشیه ها توجهشون رو جلب نمیکنه، چون در طی طریق لحظه هاشون سعی میکنن تا جایی که میشه از اصل زندگی لذت ببرن.
من برای خانواده در حدی که بتونم و با کمی عیب و ایراد البته لباس هم می دوزم و بچه ها هم میپوشن و برای همه جا افتاده که لباس تو خونه ای هامون کار خودمه.
بافندگی هم میکنم و چقدر روحیه میگیرم قربون پیامبر برم که اینقدر ریسندگی و بافندگی رو به خانومها سفارش کردن به خدا همین معصومین علیهم السلام نکات رو هزاران بار ساده تر از دکتر و روانشناس های امروزی بیان کرده اند و چقدر آرامش و لذت در زندگی به سیره ی این عزیزان موج میزنه، شما رو هم دعوت میکنم به این سادگی و سبک زندگی آرام و بی دغدغه...
در آخر اینکه:
در حال حاضر ۳۳ ساله هستم و ۴ فرزند دارم. شغل اصلیم همسرداریه یه شغل دیگه هم که باهاش خیلی بهم خوش میگذره، فرزندپروریه😁 یعنی کلا تا شب که آقایی از سر کار میاد دیگه خونه رو هواست خودمم با بچه ها میرم تو حال و هوای بچگی خنده و شادی و قهر و دعوا و بیا و ببین...
شغل سومم خیاطی و بافندگیه البته خیاطی فقط در حد خانواده خودم ولی بافندگی رو برای بیرون هم انجام میدم. چند وقته شغل چهارمی هم برای خودم ایجاد کردم. از اونجایی که مواد غذاییمون ارگانیک و سالم باید تولید بشه من از فروشگاه تنها مسیر خرید میکنم و مدتیه نمایندگیش رو گرفتم. هم زمان که دارم برای خودم خرید میکنم برای آبجی داداشمم هم میخرم و بهشون میفروشم😁😉
همه وقتی میان خونمون میگن تو چجوری به کارات میرسی و این باعث میشه من قویتر بشم چون حس میکنم یه نیرویی دارم که از پس کارام برمیام و اون نیرو بدون شک عشق امام عصرمونه که همدم همیشه و روز و شبمه سرتون رو درد نیارم ما خانوما ظرفیت خیلی زیادی خداجون بهمون داده و بی شک گناهه اگه بخوایم این چن صباح عمر رو به تنبلی و بیکاری بگذرونیم.
همسرم برای هممون خیلی قابل احترام هستند. و انشالله همیشه سایه شون رو سرمون باشه. با قناعت و ساده زیستی بهمون خیلی خوش میگذره و الحمد لله دستمون جلو کسی دراز نیست.
امیدوارم صحبتهام باعث بشه که بعضی از عزیزان برنامه زندگیشون رو عوض کنن و فرزند آوری رو مایه برکت و سلامت خانواده بدونن🌷🌷🌷
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 توجیه گناه کبیره #قوم_لوط در قالب دروس دانشگاهی ایران!!!
🗓 به بهانه بیستوهفتم ماه می، #روز روانشناسی
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬🍃عشق های تو خالی
🆔 @asanezdevag
📛 صد در صد کسانی که خودارضایی جنسی و #استمناء میکنند، از طریق گناه #زنای_ذهنی این عمل شنیع را انجام میدهند!
🗓 بیستوهشتم ماه می، در برخی تقویمهای بینالمللی و میلادی، #روز خودارضایی نامیده شده است و برای عادیسازی این گناه در جهان است! چنین روزی نقض فاحش #حق_حلال_زادگی و #حق_نسل است!
🗽در انحطاط تمدن غرب همین بس که برای گناه خودارضایی، قانون تصویب میکنند و یک روز را در تقویم تدارک میبینند!
⭕️ خودارضایی در طول سال، قربانیان زیادی میگیرد و باعث امراض و پشیمانیهای غیرقابل جبرانی میشود که حتی گاهی فرد را به دیوانگی و آسایشگاههای روانی میکشاند!
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۶۲ #سبک_زندگی_اسلامی #ساده_زیستی #قدردان_همسرم_هستم #قسمت_پایانی به نظر من چیزی که ز
#تجربه_من ۲۶۳
#ازدواج_آسان
#کرونا
واقعیت اینه که من برخلاف خیلی از دختران جوان رویا پردازی زیادی برای مراسم ازدواج نداشتم. و وقتی که اطرافیان می گفتند برای لباس عروس یا آرایشگاه چه برنامه ای داری؟ می گفتم هر چیزی رو به موقعش، خدا درست میکنه. و همین هم شد با هزینه کم یه لباس عروس زیبا و آرایشگر منصف پیدا کردم.
البته ما از قبل دلمون میخواست که زندگی مشترک مون رو با سفر کربلا شروع کنیم. که با توجه به شرایط پیش آمده این توفیق از ما فعلا گرفته شد.
همیشه با همسرم دعا میکردیم که
خداوند توفیق شروع یک زندگی بدون گناه را به ما بدهد. در ماهها و روز های پایانی دوران نامزدی مان از طرف برخی نزدیکان پافشاری هایی برای برگزاری جشن های امروزی و مفصل میشد. که ما رو بسیار نگران میکرد و ما بیشتر مضطرب میشدیم.
اولین قدم را در روز های پایانی ماه بهمن بعد از آوردن جهیزیه ام به منزل جدیدمان برداشتیم و به جای جشن جهیزیه، جشن میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها را همراه با مولودی خوانی و پذیرایی زنانه در منزل جدیدمان گرفتیم
و در واقع انگار همین جشن ازدواج ما هم شد.
البته این رو هم بگم که ما اون روز مهمان ویژه داشتیم و خانم مداح پرچم متبرک حضرت امام حسین علیه السلام را با خودشون آورده بودند. که باعث شادی مون شده بود. بعد از جشن بازخورد های مختلفی رو تجربه کردیم. عده ای تشویق مان کردند و به ما انگیزه می دادند و عده دیگه هم این برنامه را خیلی پیش پا افتاده میدونستن.
خدا رو شکر همسرم در این مسیر واقعا ثابت قدم بود و با وسوسه ها مقابله می کرد.
احساس میکردم روزهای آخر نامزدی به علت حجم زیاد کارها، خیلی درگیر دنیا بشم و از درس و برنامه های فرهنگی ام عقب بیافتم. و از طرفی همسرم هم چون خودشون مسئولیت برگزاری عروسی رو داشتند زیر بار قرض برن و دغدغه فکری زیادی داشتند. و این موضوع من رو هم ناراحت میکرد.
تا اینکه بیماری کرونا برای ما به یک فرصت تبدیل شد.
از قبل قرار بود ماه رجب میلاد حضرت جوادالائمه علیه السلام جشن بگیریم
که با شروع بیماری دچار تردید شدیم.
با مشورت با بزرگترها و والدین همسرم تصمیم گرفتیم که جشن مختصری بگیریم و وقت را از دست ندیم.
که خداروشکر همین هم شد و یک جشن خونگی کوچک با ۳۵ تا مهمان گرفتیم. همراه با پذیرایی شام که مادر شوهرم زحمت اش را کشیده بودن.
این بار هم برخی افراد ما را تنها گذاشتند، به جرم ساده بودن مراسم....
الحمدلله خداوند واقعا مثل همیشه دستمان را گرفت، تا مراسم ازدواج مون به گناه آلوده نشه و با یه مراسم ساده، زندگی مشترک مون شکل بگیره.
خداروشکر زندگی مشترکمان را شروع کردیم و نگاه مهربانانه خدا را در زندگی مون احساس میکنم.
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️عجیبه که موقع حرف زدن همه مخالف آدمایی هستیم که به خاطر حرف مردم و بستن دهن مردم و چشموهمچشمی، خودشونو به سختی میندازن و زندگیشونو پیش میبرن ولی موقع عمل یهو میشیم همون آدما!!
♦️چی میشه که انقدر کور خودمونیم و بینای مردم؟!
🆔 @asanezdevag
✅ #شهاب_مرادی:
برای انتخاب درست باید چه نکاتی را مدنظر قرارداد؟
💠 #انتخاب_همسر به مجموعهای از مهارتها نیاز دارد. مثلا فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد، اما پس از انتخاب همسر بايد تعامل و تفاهم كند و پس از #عروسی هم باید کاملاً خوشبینی حاکم باشد.
پس از عروسي بايد خودخواهی برود و فداکاری جایگزین آن شود. جاي توجه به مسائل «خودم» #قبل_از_ازدواج است، اما متأسفانه جوانان ما، قبل از انتخاب همسر، کاملاً ایثارگر هستند، اما بعد از انتخاب همسر میپرسند پس خودم چی؟
برخی از ازدواج، برداشت اشتباهی دارند. مثلاً وقتي #پسر فردی شرور است، میگویند با ازدواج خوب میشود! ولي ازدواج که برای خوب شدن پسر نیست. ازدواج میکند و اوضاع بدتر هم میشود.
❓ این عدم توانایی انتخاب درست از کجا ناشی میشود؟
چرا ما متوجه نمیشویم که بیشتر #طلاق ها از همین مورد ناشی میشود؟
🌹 در جامعه با یک آمار چهار میلیونی از زنانی روبهرو هستيم كه هميشه دختران و #خانواده های آنها اغلب دلایلی همچون اعتیاد، خشونت، و محدود کردن، را علت طلاق می دانند در حالی که مشکل اعتیاد است.
پسرها و خانواده آنها نيز اغلب پاسخ میدهند: به دلیل مشکلات روحی و روانی #دختر! اما کمتر میشنویم كه بگویند من طلاق گرفتم، چون انتخاب همسر بلد نبودم؛ چون خانواده بلد نبودند از من حمایت کنند و بلد نبودند از من در انتخاب همسر پشتیبانی کنند.
⭕️ هیچکس نميگويد من طلاق گرفتم چون در مرحله انتخاب همسر مشکل داشتم.
كمتر كساني هستند كه بگویند ما انتخابمان خوب بود، اما آن عواملی که میتوانست ما را در کنار هم خوب نگه دارد، نمیشناختیم یا مهارتهای لازمش را نداشتیم بسيار كمتر ميشنويم كه كسي بگويد «من هم سهمی در طلاق داشتم».
در مشاورهها کم میشنویم که بگوید من آمدهام تا سهم خودم را شناسایی و ضعفهایم را جبران کنم.
🆔 @asanezdevag
آرامش را مرد به زن می بخشد
و زن آن را در خانه و بین کودکان تقسیم می کند
و دوباره به مرد باز می گرداند.
آرامش را بہ هم هدیه دهید
برای ایجاد آرامش در خانه محبت خرج کنید ...
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۶۳ #ازدواج_آسان #کرونا واقعیت اینه که من برخلاف خیلی از دختران جوان رویا پردازی زیادی ب
#تجربه_من ۲۶۴
#سبک_زندگی_اسلامی
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#قسمت_اول
به نام او که هرچه داریم از اوست.
من يه خانم متولد سال ۶۹ هستم. در خانواده متدین و الحمدلله مذهبی و در عين حال بسیار خوش اخلاق و شاد، در سطح مالی نسبتاً خوب، بزرگ شدم. البته فراز و نشیب تو همه زندگی ها هست، که باید نگاه یک نگاه الهی باشه تا همه چیز شیرین بشه.
هنوز نجوای الهی العفو گفتن بابام تو گوشمه... اللهم اغفر امام الخمینی.... اللهم اغفر شهید دستغیب ..... بابا همیشه ما رو همینطوری برای نمازصبح بیدار میکرد.
مامان که سوگلی خونه بود. يه چادر نماز با گلای ریز سرش و يه سجاده ساده ولی خوشگل همیشه پشت سر بابا بنماز ایستاده. گاهی هم خیلی آروم وسط بازی ما سجاده ش رو پهن میکرد.
مامان تو بمباران قم خیلی سختی ها کشیده بود و گاها برای ما از خاطرات اون موقع ميگفت: "توی ساختمان ۲ طبقه بودم، بابا جبهه بود، داداشت(ازمن ۵ سال بزرگترن) شش ماهش بود. همسایه ای تو کوچه😔 نبود، همه رفته بودن شهرستان. یکی ازهمسایه گفت بیا با ما بریم. ممکنه تو بمباران بلایی سرت بیاد. ولی دلم نمیومد، انگارخونه بیشتر منو آروم میکرد. چراغ نباید روشن ميشد، صدای آژیر خطر که ميشد، داداشتو بغل میکردم و ميرفتم پناهگاه تک و تنها..."
خلاصه این روزهای سخت از مامانم يه شیرزن از لحاظ روحی بسیار قوی و در عين حال بسیار مهربون و اهل دل ساخته بودند.😊
مادرم در شرايط سخت اون زمان مادر ۸ فرزند شدند که البته الان ۶ تا (۲تا در دوران جنینی از دست رفتن)، برادر کوچکم دبیرستان هستن و الحمدلله در سن ۵۸ سال پدرومادرم هنوز فرزندی دارن که از تنهایی درشون بياره.
صدای قرآن خوندن و روضه خوندن های بابا و زمزمه روضه آقام حسین علیه السلام موقع غذا درست کردن مادر... انگار هنوز بوی معنویتش بمشامم ميرسه...😌
خیلی مهمون نواز ولی تو خونه بابا حریم محرم و نامحرم خیلی حفظ ميشد(البته خیلی وقت مورد عنایت نگاه ها و حرفای سنگین اطرافیان بودیم).
حجب و حیا و چادر گرفتن رو مادرم در عملش بمن یاد داد. خوب همین باعث شده بود بعضا خیلی از اقوام خواستگاری کنن. بابام در عملش بما یاد داده بود🌸ایمان و اخلاقه🌸 که تو زندگی خیلی مهمه و روزی رو خدا میده.
دعام این بود خدایا از اون بنده های خاصت که آخر برای شهادت انتخابشون میکنی رو خودت برام انتخاب کن. دلم نمیومد این دعا رو بکنم ولی وقتی الهی فکر میکردم، بزبانم ميومد.(آخه ميگن وقتی کسی رو خییییلی دوست داری دعای شهادت کن براش. البته این دعا رو برای بابام هم میکنم😌 نميتونم مرگ در بستر رو ببینم.)
خلاصه آقای ما اومدن خواستگاري که از اقوام خیلی دور بودن که از بچگی ديگه نديده بودمشون و من جواب قطعی رو بعد چندماه یعنی بعد از کنکور دادم.در بعد یه هفته مراسم عقد ساده ای تو خونه که سفره اش رو خودمون چيديم،و برگزار شد.
کم کم خبر قبولی دانشگاه اومد که رشته فلسفه و کلام اسلامی قبول شده بودم. مهرماه سال ۸۷ بود که با یکی از دوستای گلم در محوطه دانشگاه قدم میزدیم، گفت دارن برای حج دانشجویی متاهلین اسم مینویسن روز اخره، نمیخوای ثبت نام کنی؟! گفتم ای بابا نه پولشو داریم و نه شانسشو که اسمم دربياد😂 خلاصه با اصرار دوستم ثبت نام کردم. الحمدلله اسممون دراومد و گفتن انشاالله🌺۲۰ فروردین عازم مکه 🕋 هستین.
خبرو به بابا دادیم. بابا گفتن باید مراسم عروسی برگزار بشه، بعد برید. گفتم آخه بابا تو این فاصله کم، جهيزيه، خونه و... 😳
الحمدلله تو يه هفته وسایل مورد نیاز خریداری شد. اصرار خودم و همسرم این بود که ساده زندگيمون رو شروع کنیم و از طرفی اصلا دلم نمیخواست بابام و مادر بخاطر خرید جهيزيه اذیت بشن.در خونه کوچولو اجاره ای هم جور شد. خدا رو شکر مراسم عروسی خیلی ساده، شاد و معنوی برگزار شد.
حالا نوبت هزینه سفر مکه شده بود.گفتم آقا ما که حتی توان خرید سوغاتی واسه مامان و بابا ها نداریم چه برسه به خود سفر، آقام گفت توکل کن بخدا(موقعیت مالی پدر شوهرم طوری نبود که بما کمک کنن و ما از اول زندگی روپای خودمون ایستادیم و من همیشه شکرگزار بودم که اگه نون خشک و ماست هم داریم میخوریم ولی روپای خودمونيم).
مثل همیشه خداوند در رحمت رو باز کردن و از دانشگاه خبر دادن بیشتر هزینه سفر رو خود دانشگاه وام ميده به دانشجوها. ازخوشحالی اشک ريختيم. روز سفر عشق رسیده بود.😊
از مشهدالرضا(قربونت برم آقاجان دلم برا حرمت پرمیکشه😔) شبانه راهی شدیم مدتی گذشت از پنجره هواپیما از اون بالا يه سفره نور دیده ميشد. گفتم آقا نگاه کن.... هرچي نزدیکتر شدیم نورانیت بیشتر شد و دیدیم به به مسجد النبی هست. و اين گنبدخضرا هست که مثل نگین می درخشید. اشک ها امان نمیداد... روزهای معنوی و نورانی ای بود..در شبستان... پشت دیوار بقیع....روضه رضوان.....يه دعا همیشه ورد زبونم بود که....
👌ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
💞زنی که نصف پاداش شهید برایش در نظر گرفته می شود...
#پس_از_ازدواج
🆔 @asanezdevag
4_5931613731451569665.mp3
3.46M
🎙 بوی بد در قیامت
🌸روابط دخترها و پسرها و عاقبتی وحشتناک
✅حجت الاسلام انصاریان
🆔 @asanezdevag
••••••••••••••••••••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 چیزی که اسلام ۱۴۰۰ پیش گفته امروز خانمهای غربی صریحا بهش اعتراف میکنن
تقسیم بندی کلی اسلام اینه که وظایف خارج از خانه به عهده مردِ و خانم هم مدیریت داخل خونه رو به عهده داره
اما توی ایران بعضیها راهی رو که خیلی وقت پیش غربی ها رفتن و فهمیدن اشتباه هست میخوان تازه شروع کنن برن😒
#زن_غربی
#زن_مسلمان
🆔 @asanezdevag
#همسرانه
یک شریک زندگی مناسب تفاوت انسان ها را درک می کند
و می داند که هر شخص نقاط ضعف و قوت خود را دارد و
تحت هیچ شرایطی همسرش را با افراد دیگر مقایسه نمي كند.
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۶۴ #سبک_زندگی_اسلامی #ازدواج_در_وقت_نیاز #ازدواج_آسان #قسمت_اول به نام او که هرچه دا
#تجربه_من ۲۶۴
#سبک_زندگی_اسلامی
#فرزندآوری
#قسمت_دوم
یه دعا همیشه ورد زبونم بود که خدایا ما رو یعنی من و آقام و فرزندانی که بمن عنایت میکنی همه عزيزانم جزء *واجعلنا للمتقین اماما* قرار بده یعنی اینقدر لحظه هامون خدایی بشه اینقدر تو دینداری و اخلاق و خوبی ها بدرخشیم که جلودار باشیم، امام زمانی (عج) باشیم، دست ۲ نفر دیگه رو هم بگیریم و به خدا نزدیک کنیم. گفتم خدایا کمکم کن با تحمل سختی ها و محبت، با حجابم دینت رو تبلیغ کنم برای خانواده ام. برای اطرافيانم. گفتم خدایا ریزه کاری های زندگی علما و شهدا رو بهم یاد بده. خدایا آیات قرآنت رو در قلبم بریز. فرزندانی بمن عنایت کن و اونا رو برای خودت تربیت کن. برای دینت تربیت کن. هنوز چشمم به گنبد خضرا بودو با آقام نشسته بودیم يه گوشه، حال خوبی بود.
تو صحن آدماي جورواجور از کشورای مختلف اومده بودن، هر کسی با يه لهجه ای درد و دلش رو بحضرت رسول(ص) ميگفت. یاد روایتی افتادم که وقتی خداوند حضرت زهرا رو به اقا رسول الله میخواستن هدیه کنن ۴۰ روز قبلش روزه گرفتن و عبادت کردن.(جرقه خوبی بود.).
دلم براتون بگه لحظه زیبای لباس سفیداحرام... اولین لحظه دیدار خانه خدا🕋،اولین لبیک....لبیک اللهم لبیک....لحظه ها و ثانیه ها آسمانی بود. باورم نمیشد، دراوج نداری چه زیبا خدا ما رو دعوت کرد...
بازگشت ما از این سفر معنوی وحس خوبش برای شروع زندگی واقعا شیرین بود.(يه جورايي ياد گرفتم همممممممه سختی های ریز و درشت زندگی رو با خدا و اهل بیت(ع) معامله کنم.).
ديگه کم کم ماه شعبان بود. روزه داری من و اقام برای داشتن يه فرزند صالح شروع شد. بعد هم وصل شد به ماه رمضان. ما همچنان منتظر اولاد بودیم. و از آقام اباعبدالله الحسين خواستم نظری کنن و جوابمون رو بدن.(درس دانشگاه، امتحانات، صاحب خونه سختگیر و مشکلات مالی به ما چشمک میزد)
الحمدلله شروع ترم ۴ محمدحسینم در راه بود. درسام و جمع وجور کردم و يه ترم زودتر از بچه های ديگه درسم رو تموم کردم.
روزهای زيبايی بود.حالا ديگه واقعا نوبت من بود که برای امام زمان(عج) سرباز تربیت کنم. ختم قرآن داشتم، هر لحظه وضو داشتم. حتی شبها هر بار بیدار میشدم وضو میگرفتم، سخت بود اما نگاه مهربون خدا رو حس میکردم😌. موقع اذان براش اذان میگفتم. روضه اهل بیت علیهم السلام ميرفتم...حفظ قرآن رو جدی دنبال میکردم. مطالعه داشتم در زمينه تفسیر و زندگی اهل بیت(ع) و... هرجاي هر لقمه ای نمیخوردم.
لحظه های زایمان خودم رو بیشتر از هر لحظه بخدا نزدیکتر میدیدم و مدد حضرت رباب و حضرت فاطمه زهرا(س) و بی بی جانم حضرت معصومه رو احساس میکردم و صداشون ميزدم.
خلاصه محمد حسین جانم بدنیا آمد.
هر لحظه سعی داشتم وقتی کنارشم و شیر بهش ميدم با وضو باشم. هر شب موقع خواب، وقت غذا درست کردن براش آیه الکرسی و سوره های قرآن رو میخوندم. تا صدامو بشنوه.(از اونجای که از دوران کودکی صدای بابام تو گوشم بود و دبستان و دبیرستان قاری قرآن بودم. و حالا کنار فرزندم جدی تر داشتم جلو میرفتم.) محمدحسین کنارم بود و من در مسابقات قرآن کریم شرکت میکردم، شهرای دور سخت بود.ولی زیبا....
پسرم ۲ سال و نیمش که بود بصورت معجزه ای برای من وپدرش آیه الکرسی و سوره های کوچک رو حفظ شده بود و میخوند با زبون شیرینش😍
میدونستم این معامله با اهل بیت جواب قشنگي داره. هر جاي زندگیم وقتی خیلی بهم سخت میگذشت، میگفتم آقاجون یا امام حسین (ع) تو داری این لحظه ها رو میبینی، هوامو دارین چه زیبا هم دارین.
خلاصه فرزندم ۲ ساله شد. ایام ۴۸ امام حسین (ع) بود از اقا خواستم اگه دختری بمن هدیه کنید یا نام مادرتون حضرت فاطمه یا نام خواهرتون حضرت زینب میذاریم. الحمدلله فاطمه کوثر جان هم با همین روال گذشت و بدنيا آمد. با اين تفاوت که من برنامه هام گسترده ترشده بود. سخنران و مداح هم بودم (این یادگار پدر بمن بود و دعای مادرم هم هست. حقیر از کودکی و دبیرستان و دانشگاه زمزمه هايي داشتم) ولی اولویت من فرزندانم بودن.(همون زمان توی مدرسه برای معلمی زمینه بود چون چند روز درهفته وقتم درگیر ميشد نرفتم) خلاصه روال حفظ قرآن خودم و محمدحسین کم کم پیش ميرفت.
🍀 ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
❤️ #عاشق_بمانیم ۳۸
خشـــونت ممنوع🚫
لطافت زنانه شما؛
حافظ اشتیاق همسر شماست.
🆔 @asanezdevag
💞 دوست خوبم #عشق واقعی شکل معامله ندارد❣
در یک رابطه سالم، شما عشق طرف مقابل را گرو نمی گیرید و از آن برای رسیدن به اهدافتان سواستفاده نمی کنید.
از طرف دیگر، برای عشق ورزی به همسرتان، دنبال آن نیستید که اگر محبت دیدید، محبت کنید.
❌اگر زن و شوهری را دیدید که این طور عمل نمی کنند، بدانید که رابطه شان به زودی به شکست خواهد انجامید.
⚠️ اگر نامزدتان محبتش را قطره چکانی و در ازای تنبیه و تشویق به شما نشان می دهد، یعنی در حال معامله و استفاده ابزاری از عشق است.
🆔 @asanezdevag