4_5823469461415396677.mp3
3.98M
🎙 #سلامت_جنسی_آقایان
بخش پایانی
استاد دهنوی
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۵ قسمت سوم ❤️و نه من کاره ای هستم تو این مملکت نه چیزی الان هم دارم برای امتحان دکتری
#تجربه_من ۳۸۸
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
دلم میخواست من هم تجربه زندگیم را برایتان بفرستم اما فرصت نشده بود تا اینکه پیام خانمی که در دوران عقد باردار شده بود را خواندم و بسیار برایش متاسف و متاثر شدم چون این اتفاق برای من هم در دوران عقد افتاد و خدا را شکر تصمیم اشتباه نگرفتم.
من هم خیلی زود اوایل دانشجویی با یکی از اقوام دور ازدواج کردم و بعد از حدود ۴ ماه از عقد باردار شدم، هنوز از یادآوری آن دوران سخت و مبهم و پیچیده ناراحت میشوم، خیلی سخت گذشت به خاطر باورهای غلط و صحبت های بیجا، تحمل حواشی برای یک دختر کم سن و سال که تا قبل از این مسأله، فقط درگیر درس و دانشگاه بوده، خیلی سخت است.
من باردار شدم ولی خدا را شکر حمایت و عقل همسر و تحمل و بردباری پدر و مادرم باعث شد که این دوران را با همه فکرهای مزاحمش به راحتی بگذرانم و خدا را شکر اصلا فکر سقط هم نکردم و چون کم سن و سال و سلامت بودم، دوران بارداری خوبی را گذراندم الان که با شما صحبت میکنم به لطف خدا پسرم مهندس کامپیوتر شده و راحت در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه دولتی قبول شد. خدا را شکر پسر خوب و سربراهی شده و انشاالله بزودی وسیله ازدواجش فراهم میشود.
من ۴ سال بعد مجدداً صاحب پسری شدم که الحمدلله از همه نظر نمونه شده بعد از تولد فرزند دوم طبق عرف آن موقع دیگر تصمیم به آوردن فرزند نداشتیم و من مشغول کار شدم بعد از ۱۰ سال ناخواسته (خدا خواسته) باردار شدم. اول خیلی ناراحت بودم چون مطمئن بودم فرصت شغلی خوبم را از دست میدهم اما بعد از اینکه در ۶ ماهگی به ناگاه پدرم را از رادست دادم متوجه شدم خداوند لطف بزرگی کرده که به من فرزند جدیدی داده تا غم از دست دادن پدر را کم کند. پسر سومم الان ۹ ساله است، بسیار شبیه پدرم شده و هر دو بسیار هم را دوست داریم. ناگفته نماند که وقتی من برای فرزند سوم باردار شدم خانم دکتر زنان که بسیار مومن هم بود به خاطر جو آن موقع بسیار با من بد برخورد کرد و گفت چرا مواظب نبودی و باردار شدی و با من که مهندس بودم مثل یک زن روستایی بی سواد برخورد کرد.
خلاصه بعد از ۳ سال از تولد فرزند سوم خدا خواست و من صاحب پسر چهارم شدم و الحمدالله و خدا را صد هزار مرتبه شکر بسیار راضیم من خودم فقط یک برادر دارم و اکثر اقوام هم کم فرزند هستند و به نوعی من تابو شکنی کرده ام ولی امروز بسیار خوشحالم که حرف رهبرم را گوش کرده ام و فرزندان کوچکم در کنار پسران بزرگم به زندگی ما نشاط و شادابی زیادی داده اند با اینکه بارداری در سنین بالا به مراتب سخت تر از سن کم میباشد ولی محال و غیر ممکن نیست. من هم بارداری در اوایل ۲۰ سالگی را تجربه کردم، هم اواخر دهه ۳۰ را و الحمدالله خداوند فرزندانی سالم و انشاالله صالح و عاقبت بخیر به من و همسرم داد.
الان هم هر وقت خبر بچه دار شدن دیگران را میشنوم قلبا خوشحال میشوم و برای افرادی که آرزوی فرزنددار شدن دارند دعا میکنم و از کسانی که دو فرزند دارند می خواهم قبل از اینکه دیر شود و پشیمان شوند به فکر آوردن فرزند سوم و چهارم بیافتند.
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 زمانی برای آموختن زندگی | استاد دهنوی
اصلاح رفتار همسر
بخش اول
#آموختن_زندگی
#اصلاح_رفتار_همسر
🆔 @asanezdevag
میدونستید از ۴۶۰ هزار ازدواج دانشجویی ده سال اخیر فقط ۵/۸ درصد به طلاق ختم شده!
زمان برای شناخت بیشتر، سازش بیشتر با شرایط و قناعت و انگیزه برای رسیدن و ماندن کنار هم میتونه از عوامل موفقیت این ازدواجها باشه.
دانشگاه جایی خوبی برای پیدا کردن یه همسفر؛ این موقعیت رو از دست ندید
🆔 @asanezdevag
🔰پرسش و پاسخ؛
💠 آیا درست است که به خاطر ترس از آسیبهای محیط خارج از خانه، فرزند را در خانه نگهداریم و به عنوان مثال او را در باشگاه و کلاسهای بیرون ثبت نام نکنیم؟
✍چند نکته در پاسخ به این سوال:
1⃣ شما باید مجموعههای خوب را پیدا کنید و فرزندان را به آنجا برسانید.
2⃣ با اساتید مجموعه ارتباط برقرار کنید و دغدغه خود را از فرستادن فرزندان به محیط و مجموعه بازگو کنید، به عنوان مثال بگویید فرزندم را آوردهام تا ورزش رزمی یاد بگیرد نه چیز دیگری.
3⃣ در سنین پایین، دوست خوب برای او انتخاب کنید. در اینصورت وقتی به سنین 15-16 سالگی که رسید و آزادتر شد، اشتباه نمیکند و حتما با دوستان فرزندانتان هم رابطه بگیرید.
🔸روزی پیامبراکرم(ص)، کودکی که در کوچه بازی میکرد را بغل کردند و بوسیدند و مهربانی کردند.
اصحاب سوال کردند که او که بود؟
حضرت فرمودند: او دوست حسین(ع) بود.
این کودک بعدها در رکاب امام حسین(ع) در روز عاشورا، شهید شد.
#پرسش_پاسخ۱
#محیط_خارج_از_خانه
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۸ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری دلم میخواست من هم تجربه زندگیم را برایتان بفرستم ا
#تجربه_من ۳۸۹
📌غفلت بزرگ
بنده بر خلاف رسم و رسومات ۱۰ سال پیش، قبل از کنکور دخترمو عقد کردیم و ایشون هم مثل خواهرش بخاطر هوش بالایی که داشت در کنکور رتبه خوبی کسب کرد و مهندسی برق دانشگاه دولتی قبول شد.
جای تاسف داره وقتی بعد از ازدواجش به دبیرستانی که در اونجا مشغول تحصیل بود رفتیم و منتظر بودیم مدیر مدرسه ازدواج دخترمو به من و ایشون تبریک بگه در حالت ناباورانه با ناراحتی به دخترم معترض شد که چه عجله ای بود برای ازدواج و حیف که با این موقعیت استعداد و هوشی که داشتی ازدواج کردی و خلاصه تحویل که نگرفت هیچ با ناراحتی اومدیم بیرون.
البته لازمه که بگم بعد از شروع تحصیل در دانشگاه بنده دچار غفلت بزرگی شدم و الان مطرح میکنم و با تمام وجود میخوام که امثال بنده دچار این اشتباه نشن و اون اینه که بخاطر علاقه زیاد دخترم به تحصیل و علم آموزی از بچه دار شدن خودداری کرد به امید اینکه هر موقع دلش بخواد و درسش تموم بشه بچه دار میشه ولی زهی خیال باطل که تا الان که ۱۰ سال از ازدواجش گذشته از داشتن بچه محروم شده با وجود معالجه هایی که انجام داده.
این مطلب رو به اشتراک میذارم که درس عبرتی باشه برای دیگران که به بهانه درس خوندن مانع از آوردن فرزند نشیم.
#تاخیر_فرزندآوری
🆔 @asanezdevag
✅ به مال و منال نیست که...
فقر و غنا بیش از آنکه یک مفهوم اقتصادی و عینی باشند، یک مفهوم روحی و روانیاند. اساساً غنا به معنای بینیازی است نه دارایی، فقر به معنای نیازمندی است نه نداری و مال و ثروت یکی از لوازم احساس بینیازی است نه اینکه معنای اصلی آن باشد.
بر اساس این تفسیر، غنا یعنی برخورداری از احساس بینیازی در درون و انسان غنی کسی است که چنین احساسی دارد، هرچند از امکانات مادی بیبهره باشد؛ و فقر یعنی داشتن احساس نیازمندی در درون و انسان فقیر کسی است که چنین احساسی دارد، هرچند از امکانات برخوردار باشد.
بنابراین صرف داشتن امکانات زندگی، موجب رضایت نمیشود و نداشتن آن، موجب نارضایتی نمیگردد. فلذا مشخص میشود که چرا برخی از ثروتمندان ناراضیاند و برخی فقرا، راضی و پر جمعیت!
📚 هفت خوان خیالی، ص ۲۹
#رزاقیت_خداوند
#سبک_زندگی_اسلامی
🆔 @asanezdevag
✅ در اوج عزت...
همسر شهید مجید شهریاری (دانشمند هسته ای) :
يك سوئيت كوچك متأهلي داشتيم. آقاي دكتر صالحي استاد ما بودند. ایشان با خانمشان، آقاي دكتر غفراني هم با خانمشان، مهمان ما بودند. يك سفره كوچولو انداختيم. دو تا پتو و دو تا پشتي داشتيم. با افتخار از اين دو استاد بزرگوار در همان خانه كوچك خوابگاهي پذيرايي كرديم.
اوایل زندگی، مخارج ما از طریق پولی که از راه تدریس یا حق تألیف کتاب دکتر و نیز حقوق من که با مدرک لیسانس در دانشگاه امیرکبیر با ماهی ۱۳۵۰۰ تومان مشغول کار بودم، تأمین میشد. در تمام این سالها خودم را در اوج عزّت دیدم.
این قدر این مرد مرا در زندگی غنی کرده بود. عشقش، محبتش، یگانگیش، خلوصش، نمازهایش برای من ارزش بود. این چیزها برای من ارزش بود و ایشان این چیزها را تام و تمام داشت.
✨امام علی علیه السلام: هرکه دوست دارد بدون ثروت، غنی شود و با سلطه و قدرت، عزت پیدا کند و بدون وابسته و خویشاوند، فزونی یابد، باید از ذلت معصیت خدا به سوی عزت طاعت او برود. که اگر این طور شد، همه ی این ها را خواهد یافت.
📚 آثارالصادقین، ج ۱۳، ص ۲۵۱
#سبک_زندگی_اسلامی
#ساده_زیستی
🆔 @asanezdevag
👼 #قند_عسل
🤱🏻 تربیت عاطفی: تنظیم رابطه فرزند بزرگتر با نوزاد
🍃 مادر باید با کودک خود صحبت کند و او را تشویق کند تا احساسات منفی خود را نسبت به نوزاد بیان کند؛ و اگر بی علاقگی خود را اظهار کرد، او را سرزنش نکند.
باید علت این بی علاقگی را برای او توضیح دهد و احساس منفی او را تعدیل کند تا به تدریج به دوستی تبدیل شود؛ برای این منظور فرصت کافی به او بدهد تا برای پذیرش نوزاد جدید آمادگی پیدا کند.
📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۱۱۴_۱۱۶
#تربیت_فرزند
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 یک روایت از #اشتغال زنان؛ با خانم راحله امینیان
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۹ 📌غفلت بزرگ بنده بر خلاف رسم و رسومات ۱۰ سال پیش، قبل از کنکور دخترمو عقد کردیم و ای
#تجربه_من ۳۹۰
من در شهر قم زندگی میکنم و توی یه دبیرستان واقعا خوب و نمونه از هر نظر درس میخوندم و همون ایام دبیرستان ازدواج کردم.
مدرسه ای که نه تنها ازدواج رو برای بچه ها مانع اهدافشون نمیدونه بلکه سعی میکنه زمینه سازی کنه از نظر اخلاقی بچه ها رو که بتونن ازدواج خوب و به موقعی داشته باشن، خیلی از بچه ها در حال تحصیل عقد میکردن و مدرسه شرط میکرد که بچه ها متوجه نشن و به تحصیلشون ادامه بدن.
واقعا از خبر ازدواج بچه ها خوشحال میشدن و آرزوی خوشبختی میکردن. فضای شاد و دوست داشتنی، پر از بچه های متدین و با نشاط که خیلی از کسانی که دنبال دختر خوب میگردن سراغ دانش آموزای این مدرسه میان.
اینوگفتم که بدونن ازین مدرسه ها هم هست و امیدوار باشین ان شاالله همه مدرسه ها اینطور بشن منم دعاگوشون هستم.
معاون مدرسمون رو برای عقد و عروسیم دعوت کردم و ایشون نتوستن بیان کادو فرستادن و خونه شون رو حدود دو سال با قیمت مناسب به ما اجاره دادن.
خدا خیر دنیا و آخرت بهشون بده.
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
🆔 @asanezdevag
#آیت_الله_حائری_شیرازی
... این نکتۀ مهم را فراموش نکنید که گاهی «تغافل» لازم است، به این معنا که شما از عیوب فرزندانتان آگاه باشید، اما کودک شما اطلاع نداشته باشد که شما از عیوب او آگاه هستید.
آگاه بودن شما از عیوب فرزندانتان خوب است، اما آگاه بودن ایشان از این که شما عیوب وی را می دانید، خوب و به صلاح نیست.
#تربیت_فرزند
🆔 @asanezdevag
❤️ تا می توانیذ غافلگیرش کنید
درست در لحظه ای که فکرش را هم نمی کند؛
مثل باران وسطِ چله ی تابستان...
👇👇👇
🆔 @asanezdevag
#آغوش_درمانی ۱۹
⚜ برای آنکه کودکان ، مفهوم آغوش گیری را با هم آغوشی (که تنها مربوط به همسران است)، اشتباه نگیرند و
از این نگرش مخدوش در امان باشند؛
آنان را مرتب به منظور ابراز عشق محبت و حمایت، در آغوش بگیرید و ببوسید.
🆔 @asanezdevag
#ایده تزیین غذا
ماست عشقولی😍😜
🎉 ایده های همسرانه تون رو برای ما بفرستین🌹
🆔 @asanezdevag
💖 این رو فهمیدم که مردهای هنرمند
نه ریش و سبیل متفاوتی دارن،
نه اخلاق عجیبی و نه سعی می کنن
حرف های گنده بزنن.
اتفاقا بیشترشون آدم های ساده ای هستن
و دست های زمختی هم دارن.
چیزی که یه مرد رو تبدیل به یک هنرمند می کنه
دوست داشتن واقعی یک زنه.
به نظر من عشق بزرگترین اثر هنری هست
که یه هنرمند می تونه خلق کنه! /روزبه معین
+واقعا مردان و زنانی که عاشقانه هم رو دوست دارند و سختیهای زندگی رو تحمل میکنند و نمیذارن که سختیها به محبتشون صدمه بزنه؛ هم هنرمند هم قهرمانند هم دوستداشتنی اند...
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۹۰ من در شهر قم زندگی میکنم و توی یه دبیرستان واقعا خوب و نمونه از هر نظر درس میخوندم و
#تجربه_من ۳۹۱
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#تحصیل
#بارداری_بعداز_35_سالگی
سال ۶۸ بود که دوره راهنمایی رو تموم کردم و پدرم دیگه اجازه ندادند به دبیرستان برم چون دبیرستان محل زندگی ما چند تا معلم مرد داشت.
بلافاصله به جای دبیرستان رفتم آموزشگاه خیاطی و در طول یک سال خیاطی و گلدوزی رو یاد گرفتم. ۱۵ سالم که شد ازدواج کردم و از خونه پدری رفتم و توی یک اتاق خونه مادر شوهر زندگی رو شروع کردیم (منزل مادر شوهرم یه خونه بود با دوتا اتاق خواب که یه اتاق مال مادر شوهرم و برادر شوهر کوچیکم بود، یه اتاق هم مال ما)
همون سال غیر حضوری شروع کردم درسهای دبیرستان رو خوندن سال اول رو تو خرداد قبول شدم و سال دوم امتحانهای خرداد مصادف شد با ابتدای بارداریم خرداد و شهریور امتحانها رو دادم و زمستان اون سال خدا پسرم رو در آغوش من گذاشت.
از سال بعد قانون دبیرستان شد ترمی واحدی و من ۴ سال طول کشید تا دبیرستان رو تموم کنم البته این وسط یه پسر ناز دیگه خدا بهمون داد.
پسر دومم ۱ ساله بود که دیپلم رو گرفتم.
نکته مهمی که یادم رفت بگم بعد از تولد پسر اولم خدا کمک کرد با پس انداز هامون یه قطعه زمین خریدیم و با تولد پسر دومم خدا رو شکر خونه مون ساخته شد و یک ماهگی پسرم به منزل خودمون اسباب کشی کردیم.
بعد از اون به خاطر کار همسرم مجبور شدیم چند سالی دور از خانواده باشیم و من هر چند با شعار دوتا بچه کافیه موافق نبودم ولی به خاطر دوری از خانواده و زندگی تو غربت از این نعمت خودم رو محروم کردم و همچنان دوتا بچه داشتم (که اعتراف میکنم بسیار کار اشتباهی کردم)
وقتی پسر کوچکم کلاس اول رفت منم رفتم دانشگاه و لیسانس گرفتم. پسر بزرگم راهنمایی رو تموم کرد و پسر دومم ابتدایی رو و منم دانشگاه
و بالاخره بعد این مدت برگشتیم به شهر خودمون.
حالا که برگشته بودم پییش پدر و مادرم و اقوام دیگه سال ۸۷ بود و من برای فرزند سوم اقدام کردم بالاخره بعد از ۲ سال در حالیکه دو پسر ۱۷ و ۱۴ ساله داشتم در سن ۳۵ سالگی خدا پسر سوم رو به من هدیه کرد.
تصمیمم این بود که چون اون پسرها فاصله شون خوب بود، حالا هم با فاصله ۳ سال یک بچه دیگه بیارم به همین دلیل پسر سومم که دو و نیم سالش شد و از پوشک گرفتمش، اقدام به بارداری کردم، ولی متأسفانه تو ۸ هفته بودم که جنین به علت تشکیل نشدن قلب سقط شد.
از اونجایی که دیگه خیلی وقت نداشتم با چند تا پزشک زنان مشورت کردم و بعد آزمایشهای مختلف گفتند که من مشکلی ندارم و میتونم بعد از ۴ تا ۶ ماه دوباره اقدام به بارداری کنم. که منم اقدام کردم ولی متأسفانه اینبار هم جنین در هفته ۱۱ به همون دلیل قبلی سقط شد. بعد از اون از طرفی دلم بچه میخواست و میخواستم به ندای رهبرم لبیک بگم و از طرفی دیگه میترسیدم. از طرف دیگه هم پسرم با رفتن برادراش از خونه برا ادامه تحصیل خیلی تنها شده بود و کلی بچه م دعا کرد تا خدا لطف کرد و بالاخره در آستانه ۴۵ سالگی یه پسر کوچولوی دیگه به جمع خانواده ما اضافه شد.
خدا رو به خاطر همه نعمتهاش شاکرم و دعا میکنم خودش همه عزیزانی را که تو آرزوی بچه هستند حاجت روا کنه ان شاء الله.
من در بهترین سالهای باروری از بارداری خودداری کردم حالا یا به خاطر دوری از خانواده بود یا اون شعار کذایی فرقی نمیکنه... اینو گفتم که دیگران اشتباه منو تکرار نکنن ولی اگرم این اتفاق برا کسی افتاد از فضل خدا ناامید نشه و جبران کنه، میبینید که من در سن ۴۵ سالگی الحمدلله خدا یه بچه سالم و ان شاء الله صالح خدا بهم داده. خانمها تا زمانی که تخمک گذاری دارن، میتونن بچه دار بشن.
یه مطلب مهم دیگه به خواهرای گل خودم بگم که به خاطر درس و تحصیل ازدواجشون رو عقب نندازن من تا سوم راهنمایی بیشتر نرفتم مدرسه بعد از ازدواجم هم دیپلممو گرفتم، هم لیسانس دانشگاه دارم، هم لیسانس حوزه، ان شاء الله کوچولوم کمی بزرگتر بشه، برا ارشد اقدام میکنم.
با آرزوی سلامتی برای همه دوستان.
🆔 @asanezdevag
👼 #قند_عسل
🤱🏻 تربیت عاطفی: تنظیم رابطه فرزند بزرگتر با نوزاد
🍃 بایستی در حضور نوزاد به کودک بزرگتر نیز توجه و رسیدگی کرد. دوستان و آشنایان، معمولا با هدایای زیادی به ملاقات نوزاد می آیند و به قدری از او تعریف میکنند که حسادت کودک بزرگتر تحریک می شود.
برای رفع این حساسیت، بهتر است که همراه هدیه نوزاد، برای کودک بزرگتر نیز هدیه ای تهیه شود؛ اگر ملاقات کنندگان به این نکته توجه نمی کنند، والدین باید چند هدیه بسته بندی شده برای این منظور آماده داشته باشند.
📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۱۱۴_۱۱۶
#تربیت_فرزند
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹مقابله با سوءظن به همسر | استاد دهنوی
#سوءظن_به_همسر
🆔 @asanezdevag
4_5980823194691437591.mp3
9.74M
🎼 کلیپ صوتی
⏲ثانیههای تربیت
🔰کی میخواد بچمون رو تربیت کنه؟
#کلیپ_صوتی۱
#رسانه_کودک
#سواد_رسانه_ای
🆔 @asanezdevag
💖 #ایده_متن
من و نامزدم فعلا باهم زندگی نمیکنیم. چند روز پیش که ازخواب بیدارشدم گوشیمو چک کردم شوهرجونم این پیغامو برام گذاشته بود.
اون روز تا آخرشب پرازانرژی بودم:
بـی شک " آغوش تو "
هشتمین عجایب دنیاست
واردش که میشوی
زمان بی معنا میشود
هیچ بعدی ندارد
بــی آنکه حسش کنم ...
روحم تازه میشود
تــمام ثروت دنیا را به یک وجبش خواهم بخشید!!!
🎉 منتظر ایده های شما هستیم☺️☺️
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۹۱ #فرزندآوری #رزاقیت_خداوند #تحصیل #بارداری_بعداز_35_سالگی سال ۶۸ بود که دوره راهنما
#تجربه_من ۳۹۲
#ازدواج_جوانان
#فرزندآوری
از سن نوزده سالگی خواستگاران زیادی داشتم اما هر کدام به دلایلی رد میشد یا مذهبی نبودند و یا از من چندین سال کوچیکتر بودن، به خاطر ظاهر من که جوان تر از سنم بود.
تا سن بیست و سه سالگی همه خواستگاران تلفنی رد میشدن و اصلا به اومدن نمی رسید. ضمن این که من هم در خودم آمادگی ازدواج نمیدیدم تا این که برای بار دوم دانشگاه پذیرفته شدم هر خواستگاری زنگ میزد، میگفت باید درسش را رها کنه و من خیلی برای دانشگاه قبول شدن زحمت کشیده بودم تا این که با خودم فکر کردم با توجه به این که رشته من هنر بود و متاسفانه جو بسیار غیر مذهبی دانشگاه نتونست منو به اهدافم برسونه و با توجه به هدف خودم از تشکیل خانواده که هدفی بسیار مقدس و آخرتی بود، انصراف دادم و با مدرک فوق دیپلم از دانشگاه تهران روانه منزل پدری شدم و تمام سرزنش های معلمین و دوستان را با جان دل پذیرفتم و چون به هدف خودم ایمان داشتم کوچکترین شکی حتی الان که ۱۴ سال ازش میگذره به دلم نیفتاد. الحمدلله پدر و مادر عزیزم هم منو حمایت کردن...
قسمت و امتحان خدا به این بود که بعد از انصراف، هر خواستگاری زنگ میزد میگفت باید درسش را ادامه بده و من که کاملا با تعقل راهم را انتخاب کرده بودم جواب رد می دادم و یا طبق معمول از من کوچیکتر بودن تا این که در سن ۳۰ سالگی برادرم از یک مشاور پرسیدن و جواب شنیدم که در حد دو سه سال اشکال نداره دختر از پسر بزرگ تر باشه به شرط تبعیت و به شرط این که تو سر همسر نکوبیم که این اشتباه تو بخاطر کوچکتر بودنت هست ...
با راضی شدن من امتحان خدا هم جدید تر شد و هر خواستگاری زنگ میزد میگفت بزرگتر از خودم قبول نمیکنم
تا این که با خدا صحبت کردم که اگر دوست داری من ازدواج کنم، مورد مناسبی به من عنایت کن و اگر ازدواج به صلاح من نیست منو راضی کن و من راضی شدم و دیگر منتظر ازدواج نبودم و واقعا به آرامش رسیدم.
تا این که خواستگاری ۷ سال بزرگتر با قبول تمام شرایط سنی و تحصیلی و ... قرار بود بیاد اما خواهر خواستگار زنگ زدن منزل ما و با تحقیر به مادرم گفتن ببینم برادرم قبول میکنن با این سن... چون می دونید که دیگه این سن بچه دار نمیشن و ... دیگه تماس نگرفتن.
مادرم بخاطر من خیلی ناراحت شدن ولی من گفتم ایشان به قدرت خدا شک داره و خدا برای من مورد مناسبی کنار گذاشته.
دو هفته بعد یا همین حدود، همسر خودم برای خواستگاری اومدن و در دهه کرامت تمام کارهای خواستگاری و آزمایش و ... تمام شد و هنوز یک ماه نشده سر سفره عقد نشستم.
وقتی به همسرم راجع به خواستگار آخر گفتم، گفتن: ان شاءالله خدا به ما چهار فرزند عنایت کنه.
فرزند اولم را ۵ ماه بعد از ازدواج باردار شدم و فرزند دومم با اختلاف سنی سه سال به دنیا آمد و الان که هنوز یک سال نشده دوست دارم فرزند سوم و چهارم و پنجم هم خدا بهم عنایت کنه تا قسمت چی باشه.
ما مثل خیلی از دوستان که نوشتن، بعد از تولد بچه هامون، صاحب خونه و ماشین نشدیم، حتی گاهی دوماه دوماه حقوق همسرم را نمیدن اما برکت وجود دو فرزند صالح و سالم قابل قیاس با برکات مادی نیست و البته خدا هیچ وقت حتی در شرایطی که حقوق نداشتیم ما را نیازمند به کسی نکرده و با وجودی که دست تنها هستم و دور از خانواده، همیشه در شرایط سخت کمکم کرده...
اما تنها مسئله ای که هست این که همسرم مخالف هستن زودتر از دو سال بچه دار بشیم چون میگن بچه باید کامل شیر بخوره اما من هنوز نمیدونم این درسته یا فرزند آوری در فاصله کم
امیدوارم همه در زندگی شون به اصل رضایت و بندگی برسن چه مجرد و چه متاهل...
🆔 @asanezdevag