eitaa logo
با نهج البلاغه
2.5هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره 58 🔵عدالت علی علیه السلام روزی دو زن نزد علی علیه السلام آمدند. یکی عرب بود و دیگری از موالی (). هر دو تقاضای کمک داشتند. حضرت به هر دو مقداری پول نقد و مقداری غذا به اندازه مساوی پرداخت کردند. 🔸یکی از آنها به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: ولی من از زنان هستم و این است! 🔹حضرت فرمودند: به خدا سوگند من در برخورداری از بین فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق تفاوتی پیدا نکرده‌ام! ( ج 2 ص 200). @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کرامتی از امام رضا علیه السلام کنیزی داشت که در نزد وی حرمت خاصی داشت. چشم این کنیز دچار بیماری شده بود اطبا آمدند گفتند چشم راستش دیگر قابل درمان نیست اما چشم چپش را تلاش می‌کنیم که درمان کنیم. دعبل بسیار ناراحت شد و گریست. 🔸وقتی از همه جا نومید شد، به یاد قطعه‌هایی از لباس علیه السلام افتاد که هنوز با خود داشت. قطعه‌هایی از همان لباسی که در خراسان وقتی معروفش را خوانده بود از دست مبارک امام رضا علیه السلام صله گرفته بود و در قم، قمی‌ها پاره‌اش کرده‌ بودند و هر کس قطعه‌ای از آن را برای تبرک برده بود. ◀️ شب همان قطعه را آورد و به چشم کنیزش کشید. فردا صبح هر دو چشم کنیز شفا یافت چندانکه بهتر از قبل می‌دید. ( ج ۲ ص ۴۲۲) ، شماره 30 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 59 🔵درشتی حاکمان با شهروندان ممنوع بزرگان به امیرالمؤمنین علیه السلام اطلاع داده بودند که با شهروندان آتش پرست بحرینی برخورد سخت‌گیرانه و تحقیرآمیزی دارد. حضرت به کارگزار خود نامه‌ای نوشتند و از او خواستند که از این شیوه خود دست بردارد. در بخشی از متن نامه آمده است: ✍️فإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَ قَسْوَةً وَ احْتِقَاراً وَ جَفْوَةً وَ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلًا لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْكِهِمْ وَ لَا أَنْ يُقْصَوْا وَ يُجْفَوْا لِعَهْدِهِم... گویا والی گمان کرده است حالا که با (به خاطر شرک و کفرشان) نمی‌توان عجین شد، پس باید با آنان نامهربانی و آنان را تحقیر کرد! حضرت ـ اما ـ از والی خود خواسته‌اند که بین «سختگیری و تحقیرآنان» یا «نزدیک شدن و عجین شدن با آنان» یک مسیر میانه‌ای را انتخاب کند. 🔸بر اساس فرمان امام کارگزار نه باید خودش را با شهروندان آتش‌پرست عجین بکند (فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلًا لِأَنْ يُدْنَوْا) و نه آنکه از آنان دوری گزیند و با آنان سختگیری و تندی و قساوت به خرج بدهد و آنان را تحقیر کند. 👈دلیل اینکه نباید با آنان یکی شود این است که به هر حال آنان کافر هستند (لشرکهم) و دلیل اینکه نباید با آنان سخت‌گیری کند این است که آنان هرچند نامسلمان هستند اما به هر حال به حکومت اسلامی مالیات می‌دهند تا در پناه آن باشند بنابراین نمی‌توان آنان را تحقیر، یا از آنان دوری یا به آنان ستم کرد. 👈پیش از این در پست ، شماره 42 نیز درباره بحث شد. @banahjolbalaghe
نرم افزار اندرویدی نهج البلاغه با امکان جستجو، تهیه فهرست منتخب، ترجمه، شرح آیت الله مکارم شیرازی. در این نرم افزار برای هر یک از خطبه ها و نامه ها شناسنامه ی کوتاهی بیان شده که از امتیازات آن است. نرم افزار فوق از طریق لینک زیر 👇قابل دسترسی و دانلود کردن است👇 http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=4&lid=0&mid=394533&catid=6413
بسم الله ، شماره 60 🔵آثار سه گانه حمد کردن الاهی أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ ... حمد یعنی ستایش و کسی که خدای را می‌ستاید در حقیقت او را نیز گفته است. در اینجا برای حمد الاهی سه اثر دنیوی ذکر شده است: 1️⃣یکی آنکه موجب می‌شود نعمتهای الاهی ارتقاء یابد (استتماما لنعمته) هرچند در جاهای دیگر آمده است که شکر الاهی باعث می‌شود که افاضه‌ی استمرار یابد و جریان نعمتهای الاهی قطع نشود ولی در اینجا از "تام شدنِ" نعمتهای موجود و (ارتقای کیفی نعمت) سخن گفته شده است. 2️⃣اثر دوم آنکه هرکس خدای خود را ستایش کند در حقیقت با همین مدحش خود را در برابر عزت او تسلیم می‌کند. تسلیم در برابر انسان مدح کننده را به این درک می‌رساند که در برابر آن لایتناهی ذلتی وصف ناشدنی دارد. 3️⃣اثر سوم آن است که کسی که خدای را مدح می‌کند از خدای خود قدرتی کسب می‌کند که معصیت نکند این قدرت همان است . به عبارت دیگر بین حمد الاهی و قدرت خودکنترلی (در هنگامی که زمینه گناه پیش می‌آید) رابطه مستقیم وجود دارد. 👇نکته: 👇 در اینجا الاهی در قالب بیان شده (أحمَدُ) یعنی این سه اثر بر حمدهای از هم گسسته مترتب نمی‌شود بلکه بر حمدی مترتب می‌شود که داشته باشد. سه‌گانه‌ی (اتمام نعمت، تسلیم در برابر عزت الاهی، کنترل نفس از گناه) آثاری در زندگی دارد که در آینده‌ درباره آن سخن خواهیم گفت. @banahjolbalaghe
بسم الله علیه السلام فرمودند: مَنْ رَضِيَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ وَ مَلَائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتَّى يَقُومَ.(تحف العقول) کسی که به نشستن در قسمت پایین مجلس راضی شود، تا لحظه‌ای که از آنجا برمی‌خیزد خدا و ملائکه‌اش بر او درود می‌فرستند. ✍️در دهه هفتاد یک بار در حین ورود به مصلی قم به طور تصادفی با آزاده سرافراز مرحوم سید علی اکبر (که آن روزها نماینده ولی فقیه در امور آزادگان و نماینده مجلس نیز بود) مواجه شدم و همراه با ایشان در یکی از صفوف نماز نشستیم. مسئولان ستاد نماز جمعه چند بار سربازی را فرستادند تا سید را به و ببرد، اما سید مقاومت کرد و ترجیح داد در بین مردم و آنان باشد. 👈شاید سید باور کره بود که از نشستن در کنار من و امثال من نه به مقامش آسیبی می‌رسد نه به نمازش. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این روایت به امام صادق علیه السلام نیز نسبت داده شده است. ، شماره 31 به مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام https://telegram.me/banahjolbalaghe
کانال تلگرامی با نهج البلاغه هر هفته تنها چند تأمل کوتاه از نهج البلاغه شریف را به اشتراک می گذارد و میکوشد همگان را به رعایت انصاف در کنشهای فردی و اجتماعی دعوت کند. https://t.me/Banahjolbalaghe
بسم الله شماره32 🔵رویای صادقه ای درباره نگارش شرح نهج البلاغه علامه جعفری علامه درباره نگارش کتاب شرح نهج البلاغه می‌گوید: کار بر روی نهج البلاغه بر اثر اشتغالات علمی، به تآخیر می‌افتاد تا اینکه روزی یکی از دوستان ما در حالت رؤیا علامه امینی (صاحب ) را می‌بیند. علامه امینی از آن فرد می‌پرسند که: آیا جعفری را می‌شناسید؟ آن فرد می‌گوید: بله. می‌گوید: نامه‌ای می‌دهم به ایشان بدهید. وی از علامه سوال می‌کند که آیا اجازه دارم نامه را باز کنم و بخوانم؟ علامه می‌گوید: اشکالی ندارد. دوست ما می‌گوید: نامه را گشودم و همین که مشغول خواندن آن شدم دیدم یک نامه بسیار ملکوتی است. الفاظ شبیه به الفاظ متدداول ما بود ولی نورانیت خاصی در آن بود. دوست ما اظهار می‌دارد که با خواندن نامه در همان حال رویا منقلب شدم. بعد علامه امینی می‌گوید که به جعفری سلام برسانید و بگویید: «ما که به این دنیا آمده‌ایم دیگر نمی‌توانیم کاری بکنیم ولی آقای جعفری که در آن دنیا هستند کار نهج البلاغه را شروع کنند و آن را به تآخیر نیندازند.» (کتاب جاودان اندیشه ص 388) @Banahjolbalaghe
بسم الله 🔵علم غیب امیرالمؤمنین علیه السلام أَيُّهَا النَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي ✍️پاره‌ای از شواهد غیب‌آگاهی امام علی علیه السلام در نهج البلاغه منعکس شده است اما شواهد غیب‌آگاهی‌های حضرت، بسیار گسترده‌تر از آن حدی است که در نهج البلاغه آمده است. ( ج 10 ص 14 و 15) توضیح داده است که آینده‌گویی‌های زیادی به علی بن ابی طالب نسبت داده شده است با این حال وی متعهد شده است که تنها بخشی از امام را که در کتب متعددی یافته و اضطراب متن هم نداشته‌اند، نقل کند. 🔹برای مثال در شرح خطبه 157 دو مورد از امام را نقل می‌کند: یکی از آنها ماجرای تمیم بن اسامه است که در برابر ندای «سلونیِ» امیرالمؤمنین ایستاد و از تعداد موهای سر خودش پرسید. امام علیه السلام به او پاسخ دادند که هر عددی بگویم اثبات پذیر نیست اما این را بدان که در بیخ هر تار مویت فرشته‌ای هست که لعنتت می‌کند چون در خانه‌ات بزغاله‌ای می‌پرورانی که در آینده فرزند پیامبر خدا را به قتل خواهد رساند. 🔸آری این مرد همان تمیم بن اسامه بود که آن روزها فرزندی به نام حُصَین در خانه داشت که در شهادت امام حسین علیه السلام این نقشها را ایفا کرد:⏬ 1️⃣ که بعدا فرمانده شرطه‌های شد در دستگیری و شهادت نقش مؤثری ایفا کرد. 2️⃣سپس به سوی اعزام شد، در قادسیه اردو زد و فرستادگان امام حسین علیه السلام مانند و را دستگیر کرد و به نزد فرستاد و عبید الله آنا ن را نیز به شهادت رساند. 3️⃣ در هنگام نیز حصین همان کسی بود که گفت نماز شما قبول نمی‌شود!! و به صف نمازگزاران یورش برد ولی که مشغول دفاع از نمازگزاران بود او را از اسبش سرنگون کرد. بلافاصله یارانش رسیدند و در حمایت از او حبیب را به شهادت رساندند. 4️⃣او فرمانده تیراندازانی بود که به دستور ، عملیات تیراندازی به سپاه امام حسین ع را اجرا کرد. ، شماره 61 https://t.me/Banahjolbalaghe
بازگشت_به_نهچ_البلاغه_آیت_الله_خامنه.pdf
977.9K
بسم الله 📖 کتاب ، ✔️حضرت آية اللّه دامت برکاته، در دوران رياست جمهورى خويش رياست شوراى عالى علمى بنياد نهج البلاغه را پذيرفتند و در سه كنگره از كنگرههاى بين المللي نهج البلاغه براى ايراد نطق افتتاحيه شركت فرمودند. متن این سه سخنراني معظّم له به کتاب «بازگشت به نهج البلاغه» تبدیل شده است. http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً اگر آسمانها و زمین بر روی بنده ای بسته شود اما با این حال تقوا بورزد خداوند از آسمان یا زمین گشایشی برایش به وجود میآورد. درست است که در زمان فقر، دینداری به مخاطره می‌افتد اما دیندارانی هم هستند که وقتی همه دروازه‌های آسمان و زمین به روی آنها بسته می‌شود نه تنها ایمانشان را بلکه حتی تقوایشان را نیز از دست نمی‌دهند، چنین کسانی شایسته آن هستند که خداوند دری از زمین یا آسمان برایشان بگشاید. 👈 یکی از مشکلاتی که گاهی درهای آسمان و زمین به روی آن بسته می‌شود فقر است. فقر خود به خود این توانایی را دارد که (به نحو اقتضا) دین انسان فقیر را به مخاطره بیاندازد چنانکه رسول الله صلی الله علیه و آله نیز فرموده‌اند: «فقر چیزی نمانده است که سر از کفر دربیاورد (کاد الفقر ان یکون کفرا) 👈باید اقرار کرد که حفظ ایمان و تقوا در حین فقر امر ساده‌ای نیست. اتفاقا کلمه «ثُمّ» که گاهی به معنای استبعاد به کار می‌رود (ن ک: ذیل آیه اول سوره انعام) در بین دو جمله‌ی «أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَی...» به کار رفته است تا اشاره کند که وقتی دروازه‌های زمین و آسمان به رویت بسته می‌شود تقوا ورزیدن مستبعد می‌شود. ، شماره 62 https://t.me/Banahjolbalaghe
به کانال ''با نهج البلاغه'' بپیوندیم. @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ () بین شما و [پذیرش] موعظه پرده‌ای از غفلت وجود دارد. ✍️اینکه چیست و چه آثاری دارد، مسأله اخلاقی ـ اجتماعی بسیار مهمی است ولی در این پست در صدد بررسی آن نیستیم و تنها ترجمه این حدیث بررسی می‌شود. 👈کلمه‌ «الغِرّة» از ریشه‌ی «غ ر ر» است و به معنای «غفلت» به کار می‌رود. این کلمه با کلمه‌ی «غُرور» هم‌ریشه است و چون کلمه «غرور» در زبان فارسی به معنای "خودخواهی" به کار می‌رود برخی مترجمان پنداشته‌اند کلمه‌ی «غرة» نیز به معنای خودخواهی است!! 👇یکی از ترجمه‌های نادرست👇 «ميان شما و پندپذيرى، پرده اى از و خودخواهى وجود دارد. » ،‌ شماره 34 @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵نهج البلاغه؛ دائرة المعارف مفاهیم اسلام : نهج‌البلاغه را آقایان بخوانید، بخوانید که بفهمید. این نهج‌البلاغه قاموس؛ یعنی فرهنگِ مفاهیمِ اسلامی است به یک معنا. خیلی عزیز است نهج‌البلاغه و چقدر دور است از دسترس ما! مردم ما نهج‌البلاغه را فقط اسمش را شنیده‌اید. اصلا نمی‌دانند نهج‌البلاغه کتاب عمل است. نهج‌البلاغه واقعا کتاب عمل است، کتاب معرفی اسلام است. 🔸از قول من به دشمنان اسلام هم بگوئید، به آنهایی که اسلام را هی می‌کوبند، هی نیش می‌زنند، هی زهر می‌ریزند؛ اینهایی که هی خوششان می‌آید به هر مناسبت یک حمله‌ای به اسلام بکنند آقایانی که توی قشرهای جدید روشنفکری هستید، از قول بنده به اینها بگوئید که اینها اگر می‌خواهند اسلام را رد کنند، قبلا یک دور نهج‌البلاغه را بخوانند. 🔹هر کسی نهج‌البلاغه را نمی‌خواند از قرآن خبری ندارد، خیلی بی‌جا می‌کند اسلام را رد می‌کند. بی‌جا می‌کند که نه، دلش می‌خواهد بکند بکند، اما جاهلانه عمل می‌کند. جاهلانه است. هیچ عاقلی، هیچ عالمی، این عمل را قبول ندارد. غرض [من این است که] نهج‌البلاغه خیلی ارزش دارد. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7868 ، شماره 33 https://t.me/Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 36 فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ الوَلَدُ غَيْظاً وَ الْمَطَرُ قَيْظاً وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً وقتی آن زمان () فرا برسد، فرزند [که باید مایه آرامش باشد] به خشم و باران [که باید موجب آبادی شود] به گرمی و بی فایدگی تبدیل خواهد شد و افراد پست [آنقدر زیاد خواهند شد که گویا] از زمین میجوشند و افراد بزرگوار نیز [آنقدر کم خواهند شد که گویا] در زمین فرومیروند! زیبایی‌های متن 1. و آهنگ هارمونیک در کلمات غَیظ، قَیض، فَیض، و غَیض 2. بسیار زیبا در کلمات غیظ، قیض، فیض، و غیض، 3. در دو کلمه تفیض و تغیض 4. دانشین در دو کلمه اللئام و الکرام 5. و تصویر لئیمان به صورت آبی که از زمین میجوشد 6. استعاره و کریمان به صورت آبی که در زمین فرومی‌رود 7. 8. هنر گفتاری ناشناخته‌ای که در اینجا به کار رفته این است که حضرت در دو جمله متوالی هم کثرت لئیمان را و هم قلّت کریمان را به آب تشبیه کردهاند! یعنی در دو جمله متوالی آب هم نماد کثرت شده است و هم قلّت!!! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵قدرت انگاره حضرت امیر(علیه السلام) در بازگشت از یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند: 🔹«...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق» ( ...امّا بیماری گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند برگ درختان مىريزد) # حکمت_42 👈در تازه‌ترین یافته‌های از عنصری به نام نام می‌برند. شخص بیمار از حقیقت بیماری، برداشت بسیار بدی دارد و به خاطر همین برداشت بد است که از بیماری رنج می‌برد. به عبارت دیگر آنچه که شخص بیمار را آزار می‌دهد خود بیماری نیست بلکه برداشت بیمار از است. حضرت در اینجا می‌خواهند برداشتی را که شخص بیمار از حقیقت بیماری دارد تغییر بدهند و به جای آن برداشت منفی این را به او القا کنند که بیماری فایده مهمی (ریزش گناه) دارد. این انگاره‌ی جدید قدرتی دارد که باعث می‌شود که یکی از تلخ ترین دوره‌های زندگی انسان (بیماری) برای او به دوره‌ای زیبا و دل‌پسند مبدل شود. 🔸تغییر دادن آن انگاره در ذهن مخاطب کار دشواری است برای حل همین دشورای است که حضرت از ریزش برگ درختان بهره می‌گیرد. ، شماره 63 https://t.me/Banahjolbalaghe
نسخه ای از نهج البلاغه مربوط به قرن ششم هجری. آخرین صفحه نهج البلاغه است که با جمله «الحیف یعود الی السیف» (ادامه حکمت 476) شروع میشود @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 وَ إِنِّي لَمِنْ قَوْمٍ لَا تَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ سِيمَاهُمْ سِيمَا الصِّدِّيقِينَ ... من از کسانی هستم که سرزنش هیچ سرزنشگری آنان را از راه خدا بازنمی‌دارد نشانه‌ی آنها [همان] نشانه راستگویان است. بن احمد واژه "سیما" را متخذ از کلمه «سوم» و به معنای نشانه دانسته است. مثلا در روایتی درباره آمده است که: «سیماهم التحلیق» یعنی نشانه آنها تراشیدن سر بود. 🔹در زبان فارسی سیما به معنای چهره و رخسار به کار می‌رود. 😣 متأسّفانه تقریباً همه مترجمانی که توانستم ببینم (غیر از )، معنای کلمه سیما را با معنای فارسی آن اشتباه کرده و آن را به کلماتی مانند چهره و رخسار و ... برگردانده‌اند! 😮 ،‌ شماره 35 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵انقلابی‌گری و نهج البلاغه [اگر] ما بخواهيم به مردم بگوييم: شما انقلابي باشيد، آقايان! با سفارش و موعظه حلّ نمي‌شود. انقلابي بودن مثل درس‌هاي مجلس ترحيم و مجلس فاتحه نيست كه انسان با سفارش حلّ كند. انقلاب، حداقل يك علم قوي غني مي‌خواهد؛ مثل نهج‌البلاغه. آیت الله 🍀 درس اخلاق- ۱۳۹۶/۰۲/۰۷ ، شماره 34 https://t.me/Banahjolbalaghe
بسم الله 🔵پشیمانی بی‌فایده 🔹در آستانه جنگ امیرالمؤمنین علیه السلام از خواستند که در جنگ جمل شرکت و ایشان را همراهی کند. عبدالله بن عمر آن روزها به بهانه اینکه من در این جنگ حق و باطل را تشخیص نمی‌دهم از شرکت در این جنگ خودداری کرد. (الجمل، شیخ مفید ص 96) 🔸عبدالله بعدا از همراهی نکردن با علی علیه السلام پشیمان شد (اسد الغابة ج 3 ص 238) و در هنگام مرگ می‌گفت: هیچ آرزویی در دلم باقی نمانده جز آنکه با آن فئه باغیة (گروهک یاغی) جنگ نکردم (همان ص 612) در جایی دیگری نیز گفته است هیچ چیزی آزارم نمی‌دهد الا اینکه همراه با علی به جنگ آن یاغیان سرکش نرفتم. (همان) ، شماره 64 https://t.me/Banahjolbalaghe
بسم الله 🔵دیرباوری نسبت به سخن سخن‌چینان 🔵فریب رسانه‌ها را نخوریم لاتَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ فَإِنَّ السَّاعِيَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ () در باور کردن [سخن] سخن‌چینان عجله نکن چون سخن چین خیانتکار و فریب دهنده است هرچند خودش را به خیرخواهان شبیه بکند. چند نکته: 1️⃣حضرت نفرموده اند که سخن سخن چین را رد کن، بلکه فرموده اند "در تصدیق آن عجله نکن" چون به هر حال ممکن است سخن چین هم راست گفته باشد. 2️⃣منشأ فریب خوردن ما از سخن چینان همین اعتمادی است که است که به سخن چین پیدا می‌کنیم! سخن چین با عنوان سخن‌چینی، سخن‌چینی نمی‌کند بلکه با تابلو خیرخواهی سخن‌چینی می‌کند و ما نباید فریب این تابلو را بخوریم (و إن تشبّه بالناصحین)! 3️⃣از اینکه امام علیه السلام این سخن را به جمله‌ی «أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْر» عطف کرده‌اند، معلوم می‌شود که یکی از عوامل کینه‌ورزی حاکمان با مردم همین گوش سپردن به گزارشها و ها و ... است. 4️⃣یکی از مصادیق مهم سخن چینی در عصر ما ها هستند، که بنابر فرمایش حضرت نه باید سخنشان را رد کرد و نه با عجله قبول کرد بلکه چنانکه قرآن کریم نیز فرموده باید درباره سخنشان تحقیق کرد (إن جاءکم فاسق بنبأ فتبیّنوا) 5️⃣توجه کنیم که همین رسانه‌ها هم ممکن است با تابلوهای مثبت‌اندیشانه‌ای ما را فریب بدهند! این آگاهی را باید بخشی از دانست. از ، شماره 65 @banahjolbalaghe
پشتوانه‌ی روحی، معنوی و فکری، عامل اصلی حل همه‌ی مشکلات است و تأمل و تدبر در نهج‌البلاغه‌ی مولای متقیان چنین پشتوانه‌ای را فراهم می‌سازد. 👈 (کانال با نهج البلاغه فرصتی برای تأمل) 👈 @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کلمه ذلیل چنانکه ارباب دانش لغت نیز تصریح کرده‌اند، کلمه «ذلیل» در زبان عربی هر گاه با مفاهیم ممتدی که دارای طول و بلندی هستند،هم نشین شود به معنای «قصیر» (کوتاه) به کار میرود. برای مثال به نیزه‌ی کوتاه میگویند: «رمحٌ ذلیلٌ»، و به دیوار کم‌ارتفاع میگویند: «حائطٌ ذلیل» و به اتاق کم‌ارتفاع می‌گویند: «بیتٌ ذلیل». در نهج البلاغه آمده است: اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِيزٍ وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِيلٍ لَا يَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا يُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ ای بندگان خدا بدانید که تقوی قلعه‌اي بلند و گناه قلعه‌ای کوتاه است که نه می‌تواند جلوی حوادث را بگیرد و نه میتواند کسی را که به آن پناه آورده، حفظ کند. متاسفانه بسیاری از مترجمان بدون توجه به (collocation) و بدون تحقیق لغوی کافی، سعی کرده‌اند همان معنای عزت و ذلت را در ترجمه خود ذکر کنند! 👇نمونه‌ای از ترجمه‌های غیردقیق:👇 بندگان خدا بدانيد كه پرهيزكارى، سراىِ استوارِ "ارجمندى" و گناه كارى، سراىِ "خواري" است، 😯 ،‌ شماره 36 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵افراط و تفریط لا تَرَی الجَاهِلَ إلا مُفرطا او مُفَرِّطاً جاهل را یا در حال افراط و زیاده‌روی می‌بینی یا در حال تفریط و کوتاهی! ✍️در جنگ حضرت امیر، را به همراهی در جنگ دعوت کردند اما اسامه که دید در این جنگ باید با و و و ... بجنگد، گفت: من عهد کرده‌ام با اهل «لا اله الا الله» جنگ نکنم! (کوتاهی و ) او با اینکه امیرالمؤمنین را دوست داشت باز هم همکاری نکرد. اینکه اسامه عهد کرده بود با مسلمانان نجنگد، داستانش به یکی از جنگهای عصر پیامبر اکرم برمی‌گردد که در آن جنگ اسامه یکی از نیروهای فراری دشمن را تعقیب کرد (اسد الغابة 1/80). دشمن فراری گفت اما اسامه او را کشت. حضرت رسول، اسامه را توبیخ کردند که چرا اهلِ لا اله الا الله را کشته است؟ اسامه گفت شهادتینش شهادتین حقیقی نبود چون از ترس جانش شهادتین گفت. حضرت فرمودند که مگر از قلب او خبر داشتی؟..... (زیاده روی و ) 👈بعد التحریر: اسامه کیست؟ از که غلام آزاد شده پیامبر و فرزندخوانده ایشان بود، فرزندی به نام اسامة به دنیا آمد. اسامه در برخی از جنگهای عصر پیامبر شرکت داشت و خودش نیز مانند پدرش سخت مورد علاقه و اعتماد پیامبر بود چندانکه حضرت در اواخر عمرشان او را که جوانی بیست ساله بود، به فرماندهی سپاهی (که قرار بود برای جنگ با رومیان اعزام شود) برگزیدند. خلیفه دوم به بهانه اینکه اسامه محبوب پیامبر بوده از بیت المال سهم بیشتری به او می‌داد. خلیفه سوم نیز قطعه زمینی به او داد. شاید عادت به همین بود که موجب شد اسامه با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نکند اما گفته شده که بعدها دچار شد و به سوی امیرالمؤمنین باز گشت. ، شماره 66 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده پیشتر پستی با عنوان «علم غیب امیرالمؤمنین علیه السلام» (، شماره61) منتشر شده و در آن آمده بود که تمیم بن اسامه در برابر ندایِ «سلونی قبل أن تفقدونی» ایستاد و از تعداد موهای سرش سوال کرد و حضرت از خود به او فرمودند: در خانه‌ات بزغاله‌ای بزرگ می‌کنی که در آینده فرزند پیامبر خدا را به قتل خواهد رساند. ✍️یکی از کاربران کانال (که اجازه ندادند اسمشان ذکر شود) درباره همان پست برایم نوشته‌اند: در منابعی مانند کامل الزیارات، امالی صدوق، عوالم العلوم و مدینة المعاجز به جای تمیم بن اسامه نام ذکر شده است. شما نام را در چه منبعی یافته‌اید؟ ◀️بنده برایشان نوشتم که در ج 10 ص 14 و 15، این واقعه را به نام تمیم بن اسامه ثبت کرده است. ولی از آنجا که در منابع دیگر نام پدر عمر بن سعد نیز ثبت شده، ممکن است چنین واقعه‌ای درباره سعد بن ابی وقاص نیز تکرار شده باشد. ، شماره 31 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵چهار پیامد و سختگیری حاکمان حاکمان در اداره امور مربوط به شهروندان ممکن است گاهی مرتکب ظلم بشوند. در برخی از جاهای نهج البلاغه به اشارات و تصریحاتی شده است که چهار مورد از آن عبارت است از: 1️⃣آوارگی و جلای وطن ( و غیرمغزها) در ، امیرالمؤمنین علیه السلام حاکم را از سختگیری (العَسف) و ظلم (الحَیف) بر مردم نهی کرده و در ضمن آن فرمودهاند: موجب میشود مردم جلای وطن کنند (فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاءِ) 2️⃣شیوع و در به سرداران لشکر نوشته‌اند: حاکمان سابق مردم را از حقشان بازداشتند و در نتیجه مردم مجبور شدند با دادن حق خودشان را بخرند(أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ). 3️⃣ و اقدام نظامی در همان نامه به والی فارس نوشته‌اند: ستم مردم را وادار به اقدام نظامی علیه حکومت می‌کند (وَ الْحَيْف يَدْعُو إِلَى السَّيْف) 4️⃣ در همان نامه به سرداران نوشته‌اند تنها چیزی که موجب نابودی حکومتهای قبل شد همین بود که مردم را از حقشان بازداشتند و مردم مجبور شدند حقشان را بخرند(إِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ) ، شماره 67 https://telegram.me/banahjolbalaghe
میلاد امام حسن عسکری گرامی باد @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵پیامد و سختگیری حاکمان (چهار پیامد دوم) در پست قبل (، شماره 67) چهار مورد از پیامدهای ظلم و سختگیری حاکمان ذکر شد. در این پست به چهار مورد دیگر از این پیامدها که در کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام دیده می‌شود اشاره می‌شود: 1️⃣ در به نوشتهاند: هیچ عاملی بیشتر از نیکی حکومت به مردم و تخفیف به آنان و کنار گذاشتن اجبار و سختگیری نمی‌تواند موجبات حسن ظن آنان به حکومت را فراهم آورد.( لَيْسَ شَيْءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُم) مفهوم این سخن آن است که وقتی حکومت مردم را به چیزی وادارد کند که علاقه ای به آن ندارند، مردم هم به حکومت بدگمان میشوند. 2️⃣ حاکمان 3️⃣ 4️⃣نزدیک شدن در قسمت دیگری از نامه 53 به مالک نوشته‌اند: هرگز به سوی رفتار خشمگینانه‌ای که راه خلاصی از آن وجود دارد، شتاب نکن و به مردم نگو "من مأمور هستم و معذور هستم پس باید فرمانهای مرا اطاعت کنید" چون چنین چیزی [اولا] موجب می‌شود حاکم خودش دچار فساد قلبی شود و [ثانیا] دین در معرض هلاک و نابودی قرار بگیرد و [ثالثا] حکومت به عوامل سقوط خود نزدیک شود (وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً وَ لَا تَقُولَنَّ: إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ؛ فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ و و منهکة للدین و تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ) با_معارف_نهج، شماره 68 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 در نهج البلاغه فحش در زبان فارسی امروز به معنای دشنام گویی به کار می‌رود اما در زبان عربی به معنای "هر رفتار یا گفتار زشت" است، حتی گفتار زشتی که به قصد دشنام‌گویی به کار نرفته باشد بلکه صرفا مشتمل بر زشت‌گویی و عریان گویی باشد، نیز در عربی فحش نامیده می‌شود. در در وصف تقواپیشگان آمده است: «بَعِيداً فُحْشُهُ لَيِّناً قَوْلُه» تعبیر «بعیدا فحشه» در این جمله به این معنا است که هر گونه رفتار یا گفتار زشت از آنان دور است. () متاسفانه بسیاری از مترجمان نهج البلاغه کلمه فحش را در اینجا به معادلهایی مانند «زشت گویی»، «دشنام»، «سخن زشت» و ... برگردانده‌اند. ،‌ شماره 37 https://telegram.me/banahjolbalaghe