eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
653 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ترور شخصیت سید یزدی از تا ◀️به مناسبت سال‌گرد شمسی وفات صاحب عروةالوثقی آقا سیدمحمدکاظم یزدی 🔹یکی از علمایی که چهره مبارکش در پس رویداد مشروطه مورد هجمه های گسترده واقع گردید مرحوم سید محمدکاظم یزدی است. مرحوم سید به پاس کتاب « » از برجستگی علمی در حوزه ها برخوردار است اما سیره سیاسی وی متاسفانه مورد تحریف و ترور شخصیت واقع گردیده است. 🔸با آن که دوست و دشمن به زهد و پارسایی سید و بی اعتنایی او به دنیا، معترفند، برخی از به جهت بغض و عداوتی که به وی داشتند، می کوشیدند شخصیتی وارونه و دنیاگرایانه از او ارائه دهند. تاریخ نویسانی هم چون کسروی، ناظم الاسلام کرمانی و یحیی دولت آبادی در این دسته قرار دارند. 🔹 متأسفانه کتابی در شهر مقدس قم با نام دیباج منتشر شد که گفته می‌شد موضوع آن «زندگانی آیت الله بروجردی را به روایت آقای علوی بروجردی» است اما در ضمن این کتاب شخصیت سید یزدی تخریب شد و وی نماد افراطی گری و بی‌منطقی معرفی و شخصیت وی مخل آرامش حوزه نجف عنوان شد و مقلدان وی را نیز حرمت شکن به بزرگان حوزه قلمداد کرد. 🔸 راوی دیباج می گوید:« اولین کسی که نان برای طلاب مقرر کرد، آقا سید محمد کاظم یزدی بود.. (ولی) نان خیلی ها که موافق مشروطه بودند، قطع شد. از میرزا محمدتقی شیرازی خواستند که نامه بنویسد و در آن خواهش کند که آقا سید، نان این فرد را بدهد..میرزا نامه نوشتند ..اما سید ترتیب اثری نداد. آن طلبه هم به دلیل مشکلات مالی به کربلا برگشت» (دیباج ، ص ۴۰) این ادعا پایه است و در حالی است که مرحوم سید؛ خود به شدت از دست مشروطه‌خواهان تندرو به کرات آسیب دید. به عنوان نمونه آیت الله محسن ملایری نقل کرده که پدرم فرمودند: یک روز مرحوم سید یزدی در حرم حضرت علی علیه السلام دعای سمات می خواند، ناگاه یکی از روحانیان مشروطه طلب که سیگار می‌کشید (اسمش را نمی خواهم بگویم)، رفت و سیگارش را گذاشت پشت گردن آقا سید محمد کاظم یزدی. او گردنش سوخت و یک نگاهی کرد و هیچ نگفت.(خط سوم در انقلاب مشروطیت، ص ۳۲) 🔸کسروی نیز با جعل تاریخ می نویسد: سید کاظم جز سود خود را نمی جست و جز در پی دستگاه آیت اللهی نبود.(تاریخ مشروطه ایران، ص‭381‬) این در حالی است که سید از مرجعیت به شدت گریزان بود و در ابتدا از پذیرش مرجعیت اجتناب می ورزید اما مردم و علمای نجف که به مقام علمی و معنوی وی به ویژه بعد از رحلت میرزای شیرازی در سال ‭1312‬ پی برده بودند، مصرانه از ایشان، پذیرش مرجعیت را می خواستند. پس از رحلت میرزا عده زیادی از مردم برای آن فقید سعید مجلس ترحیم اقامه کردند. به طور معمول اگر عالمی بزرگ، برای مرجعِ از دست رفته مجلس ترتیب دهد، مدّعی مرجعیت شناخته می شود. سید محمد کاظم پس از فوت میرزای شیرازی از این عمل اجتناب ورزید و به مسجد سهله رفت و مجلس ترحیم ترتیب نداد. این تواضع و فروتنی سید باعث شد که مردم به تقوای وی، بیش از پیش پی ببرند.(سید محمدکاظم یزدی فقیه دوراندیش، ص 42 ) سرانجام با اصرار زیاد مردم، ایشان مرجعیت را پذیرفت. 🔹🔹🔹 www.Bonyadtarikhbook.ir 🔸🔸🔸 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.
📌 میرزا صادق آقا مجتهد تبریزی و جنبش اجتماعی مشروطه 🔷 حرکت مشروطه در ایران واکنش‌های متنوعی از سوی اقشار مختلف مردم داشت؛ ابتدا مطالبات حول تأسیس عدالت‌خانه بود و سپس خواستار مشروطه شدند. علما نقش فعالی در این جریان ایفا کردند و آثار و سخنانی از خود به جا گذاشتند. با این حال برخی از این علما، مانند و رساله‌های انتقادی او نسبت به مشروطه، کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. یکی از مهم‌ترین جدال‌های فکری ، اختلاف میان مشروطه‌طلبان و مشروعه‌خواهان بود که بلافاصله پس از پیروزی مشروطه شکل گرفت. مشروعه‌خواهان معتقد بودند مشروطه با اسلام و شریعت ناسازگار است و بر لزوم رعایت احکام دینی در قوانین تأکید داشتند. نمایندگان این گروه عمدتاً رهبران دینی و مراجع تقلید بودند. 🔶 میرزا صادق تبریزی علاوه بر مخالفت با مشروطه، در برابر استبداد و نیز مقاومت کرد و به این دلیل به قم تبعید شد. او را مرجع تأثیرگذار تبریز در عصر پهلوی دانسته و مبارزات او در مقابله با سیاست‌های ضد اسلامی را یادآور شده است. در ، روحانیان نقش اصلی را در شکل‌گیری و هدایت نهضت داشتند؛ مردم با همراهی گسترده خود زمینه موفقیت آن را فراهم آوردند؛ روشنفکران غرب‌گرا مشروطه را به سمت غرب‌گرایی سوق دادند و دربار عمدتا برای حفظ منافع خود با مشروطه مخالف بود. در تبریز تمامی این عناصر نقشی ویژه و چشمگیر داشتند. 🔷 علما به دو گروه مشروطه‌خواه و مشروعه‌خواه تقسیم شدند. گروه دوم معتقد بود در جامعه اسلامی نیازی به قوانین جدید نیست و باید شریعت ملاک باشد. برخی حتی اصل مشروطیت را رد کردند و برخی دیگر آن را تنها تحت شرایط خاصی که پاسدار شریعت باشد، پذیرفتند. میرزا صادق ابتدا با مشروطه‌خواهان همکاری داشت اما پس از مدتی به صف مشروعه‌خواهان پیوست؛ حتی با ارسال تلگراف‌هایی به شاهان وقت، خواستار لغو مشروطیت شد و مشارکت فعالی در مهاجرت علما (مهاجرت کبری) داشت. 🔶 اعتراضات و مهاجرت‌های متوالی علما ناشی از عدم تحقق وعده‌های اصلاحاتی و مقاومت درباریان بود. میرزا صادق نیز با حمایت از علمای مهاجر و ارسال تلگراف، مخالفت خود با ظلم و بی‌عدالتی را اعلام نمود. برخی نوگرایان مذهبی که در آغاز خواهان اصلاحات اسلامی بودند، بعدتر به دلیل ناسازگاری مشروطه با اسلام، آن را نوعی الحاد دانسته و به حمایت از محمدعلی شاه و اتحاد با دربار روی آوردند. میرزا صادق یکی از چهره‌های شاخص این جریان بود. 🔷 بسیاری از مخالفان مشروطه آن را معادل نظام‌های سیاسی اروپایی می‌دانستند و به دلیل تفاوت‌های بنیادین، آن را برای ایران نامناسب تلقی می‌کردند. میرزا صادق نیز با رشد تضاد میان مشروطه و اسلام، آثار انتقادی متعددی در این زمینه نوشت و از مخالفان سرسخت این رویکرد بود. تلاش‌های متفکران مخالف مشروطه، مانند دو رساله انتقادی میرزا صادق، به گسترش بحث‌های ایدئولوژیک و نگارش آثاری در رد و نقد مشروطه انجامید. او نیز پس از پی بردن به ناسازگاری قطعی مشروطه با شریعت، بر ضرورت مرزبندی آن با حکومت اسلامی تأکید کرد و مشروطه مشروعه را نیز ناکام دانست. 🖇 متن کامل را در وبسایت رسمی بنیاد تاریخ‌‎پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی مطالعه فرمائید 🆔 @Bonyadtarikh